|
انقلاب اکتبر شوروی و افغانستان
فهرست مندرجات
◉ انقلاب اکتبر شوروی و افغانستان
◉ پنج تاثیر مثبت انقلاب اکتبر روسیه بر افغانستان
◉ پنج تاثیر منفی انقلاب اکتبر روسیه بر افغانستان
◉ يادداشتها
◉ پینوشتها
◉ جُستارهای وابسته
◉ سرچشمهها
.
انقلاب اکتبر شوروی و افغانستان
انقلاب اکتبر (October Revolution)، دومین و آخرین حرکت بزرگ از انقلاب روسیه بود که سببساز بهقدرت رسیدن حزب بولشویک در روسیه و برپایی نظام شورایی شد.
انقلاب توسط بلشویکها رهبری شد، که از نفوذ خود در شوروی پتروگراد برای سازماندهی نیروهای مسلح استفاده میکردند. سپاه پاسداران بلشویک تحت کمیته انقلاب نظامی، اشغال ساختمانهای دولتی در ۷ نوامبر ۱۹۱۷ را آغاز کرد. روز بعد، کاخ زمستانی (محل موقت حکومت موقت در پتروگراد، سپس پایتخت روسیه)، تسخیر شد. انتخابات مجلس قانون اساسی، که مدت زیادی به تعویق افتاده بود، در تاریخ ۱۲ نوامبر ۱۹۱۷ برگزار شد. بر خلاف اکثریت آنها در شوروی، بلشویکها تنها ۱۷۵ کرسی را از ۷۱۵ کرسی مجلس نمایندگان بهدست آوردند.
پس از پیوستن جناح چپ حزب انقلابی سوسیالیست به ائتلاف بلشویکها در اکتبر ۱۹۱۷ تا مارس ۱۹۱۸، مجلس مؤسسان برای اولینبار در ۲۸ نوامبر ۱۹۱۷ تشکیل شد، اما جلسات آن تا ۵ فوریه ۱۹۱۸ توسط بلشویکها به تأخیر افتاد. در اولین روز، و تنها روز برپایی جلسه، مجلس مؤسسان با شوراها دچار کشمکش و درگیری گردید و فرامین شورا را دربارهی صلح و میهن رد نمود. نتیجهی حاصل از این امر، منحل شدن اجزا اصلی هیئت قانونگذاری بهدستور کنگرهی شوراها بود. اگرچه انقلاب در آنزمان و در وجههی بینالمللی شناخته شده نبود، اما زمینهساز جنگ داخلی روسیه میان سالهای ۱۹۱۷ تا ۱۹۲۲ و بهدنبال آن، ایجاد اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی گردید.
وقتی انقلاب کمونیستی ۲۷ اکتبر ۱۹۱۷ در شوروی به پیروزی رسید، در افغانستان امیر حبیبالله در اوج قدرت بود در حالیکه روابط خارجی دولتش بهدست بریتانیا مدیریت میشد. اگرچه افغانستان، در آن زمان بین دو ابرقدرت «سرزمین حایل» دانسته میشد، ولی دروازههایش تنها بهروی همسایهی جنوبیاش باز بود و جلو هر نوع نفوذ، از جمله نفوذ ایدئولوژیک همسایه شمالیاش گرفته میشد.
پس از استقلال افغانستان در ۱۹۱۹، که شاه امانالله روابط نزدیکی با شوروی برقرار کرد، اما اندیشههای مارکسیستی به جامعه سنتی افغانستان راهی نداشت. تا سالهای ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ موجهای بسیار ضعیف انقلاب کارگری روسیه به افغانستان رسید و شماری از تحصیلکردههای افغانستان را تحت تاثیر قرار داد که از آنها بهعنوان رهروان جنبش چپ یاد میشود. با اینحال، آنچه در زیر میآید، پنج تاثیر مثبت و منفی انقلاب اکتبر روسیه بر افغانستان است.
▲ | پنج تاثیر مثبت انقلاب اکتبر روسیه بر افغانستان |
اکتبر ۲۰۱۷، یکصدمین سالگرد انقلاب روسیه بود که همانند انقلاب کبیر فرانسه، آغازگر تحولات ژرف سیاسی و اجتماعی بزرگی در روسیه و کشورهای دیگر جهان شد. افغانستان هم از این انقلاب تاثیر فراوانی پذیرفت.
از میان انبوهی از بحثها که در این زمینه وجود دارد، از دو صاحبنظر در مورد تاثیر مثبت انقلاب اکتبر بر افغانستان پرسیدهایم و پنج نکتهای را که این دو صاحبنظر تاحدی در مورد آنها اتفاقنظر داشتند در اینجا بازگو میکنیم.
حفیظ منصور، نویسنده و عضو حزب جمعیت اسلامی، یکی از احزاب اصلی است که در برابر اشغال افغانستان توسط شوروی جنگید. او تاثیرات مثبت انقلاب اکتبر بر افغانستان را در تغییر ساختارهای سیاسی و اجتماعی کشورش بسیار مهم میداند.
عبدالله نایبی، رهبر حزب نهضت آینده افغانستان و از جمله چهرههای معروف حزب دمکراتیک خلق است. نایبی ضمن تایید نکات مطرح شده از سوی منصور، تاثیرات انقلاب اکتبر را بالاتر و بیشتر از هر روند تاریخی دیگر هم در جهان و هم در افغانستان میداند.
اول، عدالتطلبی و مساوات؛ یکی از تاثیرات مثبت انقلاب اکتبر روسیه ایجاد حس عدالتخواهی و حقطلبی در میان اقوام مختلف افغانستان بود. احزاب چپ در افغانستان، با الهام از این انقلاب توانستند تا حد زیادی در آنزمان مرزهای تعصب و برتریجوییهای قومی و زبانی را بشکنند تا در کل، یک ساختار اجتماعی که در آن شماری همیشه حاکم و عدهای همیشه محکوم بودند از میان برداشته شود.
دوم، حزب دمکراتیک خلق افغانستان با الهام از این انقلاب توانست زمینه رشد و مطرحشدن شخصیتهای توانا از اقوام مختلف را در ساختار سیاسی و در ردههای مهم تصمیمگیری، هم در حزب و هر در حکومت فراهم سازد.
سوم، پایان انحصار خانوادگی قدرت؛ برای نخستینبار این حزب توانست قدرت را از یک خانواده بیرون کند. سکان حکومت برای نخسیتنبار دست یک حزب سیاسی قرار گرفت. قدرت بعد از آن شکل و ظاهر متفاوتی گرفت. شخصیتهای توانا، از اقوام مختلف که در حزب دمکراتیک خلق مطرح بودند، در سمتهای بالای دولتی که قبلاً در انحصار یک خانواده بود حضور یافتند و اینگونه ساختار و تقسیم قدرت در افغانستان برای همیشه متحول شد.
چهارم، حقوق مساوی زنان و آموزش گسترده آنها؛ یکی از پیامدهای بسیار روشن انقلاب اکتبر بالای وضعیت زنان در سراسر افغانستان بود. سیاستهای حزب دمکراتیک خلق الهامگرفته از این انقلاب برای زنان افغانستان تاریخساز بود. شمار زیادی از زنان وارد سیاست شدند. فعالیتهای اجتماعی آنها افزایش یافت. دورههای آموزشی برای کهنسالان تدبیر دیده شد و نگاه غیرجنسیتی حزب به زنان باعث پیشرفت آنها شد .ارزش کار زن هم در خانه و هم در بیرون یکسان پنداشته شد و زنان توانستند بهسرعت در سطوح بالای تصمیمگیری راه یابند.
پنجم، سادهزیستی؛ سیاستمداران و دولتمردان چپگرا، با الهام از این انقلاب روش زندگی ساده و بدون تجمل داشتند. این وضعیت در مقایسه با آنچه در زمان کنونی اتفاق افتاده بسیار قابل تقدیر است. فاصله میان یک وزیر و یک مامور در ملک و ثروت زیاد نبود. امروزه، این فاصله بسیار قابل ملاحظه است.[۱]
▲ | پنج تاثیر منفی انقلاب اکتبر روسیه بر افغانستان |
حفیظ منصور، تاثیرات منفی انقلاب اکتبر بر افغانستان را در باز شدن مرز افغانستان، پایان سیاست بیطرفی آنکشور، جنگ و مهاجرت بیپایان بسیار مهم میداند. اما عبدالله نایبی، با منصور در این زمینهها موافق نیست و تاثیرات منفی انقلاب را در برابر تاثیرات مثبت آن کمرنگ میداند.
اول، باز شدن مرزها؛ منصور بر این باور است که حزب دموکراتیک خلق افغانستان که الهامگرفته از انقلاب اکتبر بود، با آوردن قشون سرخ به افغانستان، مرز شمال کشور را باز کرد و به سیاست دیرینهی بیطرفی افغانستان پایان داد. مبارزه مردم علیه اشغال شوروی و سپس جنگهای تحمیلی و نیابتی امان از افغانستان ربود.
دوم؛ کشتار وسیع و مهاجرت میلیونی: منصور همچنین باور دارد که جنگهایی که بعد از اشغال شوروی آغاز شد و تا امروز ادامه دارد باعث کشتار وسیع مردم «بیگناه» شد. شمار بسیار زیادی بهخاطر باورهای دینیشان و ایستادگیشان در برابر اشغال کشته شدند، شمار زیاد دیگری در رویارویی مستقیم و «بسا بیگناهانی که تا امروز در میانه جنگ گیرافتادهاند و کشته میشوند.» میلیونها شهروند کشور مجبور به مهاجرت شدند و یا هم بیجا شدند. مهاجرانی که تا کنون دوباره صاحب خانه نشدند.
سوم، ویرانی زیربناها و شیرازهها؛ حفیظ منصور میگوید که در جنگهایی که شاید مقصر بیشتر آن احزاب چپ افغانستان باشند زیر ساختهای اقتصادی، ساختارهای اداری و نظام اجتماعی کشور چنان از هم گسست و فروپاشید که سالهای زیادی نیاز است تا افغانستان دوباره بتواند به پا ایستد.
چهارم؛ حزب غیر دموکراتیک: عبدالله نایبی، رهبر نهضت آینده افغانستان، نهضتی با گرایشهای سوسیالیستی میگوید، حزب دموکراتیک خلق افغانستان، در مقیاس زندگی اجتماعی و سیاسی از دموکراتیک ترین سازمانها و در مقیاس درونی،از غیردموکراتیکترین سازمانهای سیاسی افغانستان بود. دیکتاتوری از آغاز احراز قدرت، در واقع، تبلور واقعیت درونی حزب بود. حزب غیردموکراتیک نمیتوانست دولت دموکراتیک به میان آورد.
پنجم، دیکتاتوری؛ نایبی میافزاید، نبود دموکراسی در حزب به گونهی شدیدتر در دولت تبارز یافت. از «جمهوری دموکراتیک افغانستان» یک دیکتاتوری ساخته شد. با گسترش جنگ داخلی و رشد اپوزیسیون نظامی، ابعاد نظامی - پلیسی سازمان حزب برازندهتر شد و حزب از یک سازمان اداری به یک سازمان نظامی - اداری مبدل شد. پس از ورود نیروهای نظامی شوروی به افغانستان، حزب ارادهی حاکمیت دولتی را نیز از دست داد و به یک نیروی اجرایی دست دوم مبدل شد. بهنظر نایبی، همین عوامل دست بهدست هم داد و نیروهای مخالف داخلی با کمک دولتهای منطقه و «امپریالیسم جهانی» رویدادهای خونین و دردناک رقم زدند.[٢]
[▲] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[▲] پینوشتها
[۱]- پنج تاثیر مثبت انقلاب اکتبر روسیه بر افغانستان، وبسایت فارسی بیبیسی: پنجشنبه ۹ نوامبر ۲۰۱۷ - ۱۸ آبان ۱۳۹۶
[٢]- پنج تاثیر منفی انقلاب اکتبر روسیه بر افغانستان، وبسایت فارسی بیبیسی: جمعه ۱۰ نوامبر ۲۰۱۷ - ۱۹ آبان ۱۳۹۶
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ وبسایت بیبیسی