جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۸ آذر ۷, پنجشنبه

واژه‌ی اسواکا در منابع باستان

از: ارشاد نورزی

واژه‌ی اسواکا در منابع باستان


فهرست مندرجات

.



واژه‌ی اسواکا در منابع باستان

افغانستان به‌معنای سرزمین سوارکاران



این مقاله بر آن است که کلمه‌ی اشواکا یا اسواکا (Asvhaka یا Asvaka) را در منابع مختلف باستانی هندی و منابع بعد از آن بررسی کند. قابل یادآوری است که خیلی از نویسنده‌های افغان کلمه‌ی Asvaka را واژه‌ی سانسکریت پنداشته‌اند. این یک اشتباه عام در بین نویسنده‌های افغان است. کلمه‌ی اسواکا کلمه سانسکریت نه بلکه واژه‌ی پالی است. شکل سانسکریت آن به ش (Sh) است. زبان‌های پالی و سانسکریت هر دو از جمله زبان‌های هندوآریایی هستند که قرابت خیلی نزدیک باهم دارند. در این دو زبان برای این کلمه فقط تفاوت تلفظی وجود دارد. اسواکا پالی و اشواکا سانسکریت هر دو به‌یک معنی هستند. در زبان سانسکریت (Asvha) اشوه اسپ را گوید و هم‌چنان در زبان پالی اسوه به‌همین معنی است. در این صورت، اشواکا یا اسواکا به‌معنی اهل اسپ، اسپ‌سوار و سوارکار می‌باشد.


آریایی‌ها در افغانستان و مهاجرت آن‌‌ها به هند

پیش از آن‌که رجوع کنیم به منابع هندی و کلمه اشواکا و اسوکا را در متن‌های سانسکریت و پالی دریابیم، بهتر است کمی درباره‌ی اقوام آریایی و چگونگی مهاجرت آن‌‌ها به شبه‌قاره‌ی هند صحبت کنیم. این مقاله گنجایش بحث وطن اولیه آریایی‌ها را ندارد و تنها به‌همین‌قدر اکتفا می‌کنیم که یادآور شویم اقوام که خود را آریایی می‌گفتند در مناطق شرق اروپا، شمال بحیره سیاه و جنوب روسیه زنده گی می‌کردند. علما هر یک، یکی از تیوری‌های وطن اولیه و اصلی این اقوام را حمایت کرده‌اند و در این مورد تیوری‌های خیلی زیاد وجود دارند. نظریات در باره‌ی وطن اولیه‌ی آریایی‌ها و این‌که کدام منطقه را می‌توان به‌حیث وطن اولیه آریایی‌های انتخاب کرد خیلی پیچیده و کثیر است. بعضی‌ها شمال اروپا، بعضی‌ها غرب روسیه، بعضی‌ها جنوب روسیه، اطراف بحیره‌ی سیاه و حتی اناتولی ترکیه را به‌حیث خانه و وطن اولیه آریایی‌ها پیشنها کرده‌اند. از همه این‌ها نظریه جنوب روسیه و شرق اروپا بیش‌ترین حمایت علما را دارد. زبان‌شناسان به این باوراند که اقوام هندو اروپایی در یک زمان در منطقه کوچک با هم زنده‌گی می‌کردند و آن‌‌ها یک زبان مشترک داشتند که آن‌را به‌نام Proto Indo European یعنی مادر زبان‌های هندواروپایی نامیده‌اند. با گذشت زمان و کوچ‌کردن این اقوام به نقاط مختلف، این زبان به شاخه‌های دیگر تبدیل شده است. یکی از گروه‌های این اقوام به مناطق آسیای مرکزی و شمال افغانستان کوچ کردند. در این منطقه شواهد حضور این اقوام در تمدن آمو دریا (Oxus Civilization) محسوس و ثبوت شده است. نام دیگر تمدن آمو دریا (Bactria Margiania Archeological Complex) می‌باشد. مخفف آن‌ BMAC است.

اقوام آریایی در حدود ۱۵۰۰ قبل از میلاد از مناطق باختر و مرو به‌طرف جنوب هندوکش شروع به مهاجرت می‌کنند و بلاخره از رود سند می‌گذرند به سرزمین هند می‌رسند. گوین فلد (Gavin D. Flood) در کتاب معرفی هندویسم (An Introduction to Hinduism) می‌گوید که پذیرفته‌شده‌ترین نظریه تا به امروز این است که هندویسم در نتیجه مهاجرت گروه از مردمان که خود را آریایی می‌گفتند در سال‌های ۱۵۰۰ قبل از میلاد از آسیای مرکزی با عبور کوه‌های افغانستان به هند به‌وجود آمده است.[۱] اسکو پر پولا (Asko Parpola) هندشناس و عالم زبان سانسکریت، مشهور فنلندی هم به این باور است که این اقوام از افغانستان امروزی به شبه‌قاره‌ی هند مهاجرت کرده‌اند. وی در کتاب خویش The Roots of Hinduism: Earliest Aryans and Indus civilization (ریشه‌های هندویسم: آریایی‌های قدیم و تمدن اندوس) چنین می‌گوید: ‌ریگ‌ویدا از سی قوم نام می‌برد. واژه پنچ قوم در تمامی ریگ ویدا به‌کار برده شده است. چهار از این اقوام به‌شکل جوره‌یی، یادو با تورواسا، انو با دروهیو آمده است. این چهار قوم از اولین گروهای هندوآریایی زبان‌اند که از افغانستان به شمال غرب شبه‌قاره‌ی هند مهاجرت کرده‌اند. قوم پنچم، با متحدین‌اش بهاراتا به‌نظر می‌رسد که بعداً باز هم از افغانستان رفته باشند.‍ٰ‌[٢]


دوره‌ی ویدایی

اقوام آریایی که در آسیای مرکزی و پیش‌تر از آن‌ در مناطق دیگری زنده‌گی می‌کردند دارای فرهنگ و عقایدی بودند. این عقاید، رسوم و عنعنات را سینه به سینه از یک نسل به نسل دیگر انتفال می‌دادند. بلاخره این رسوم، عقاید و باورها در مجموعه از آثار به‌نام ویدا‌ها جمع می‌شوند. ویدا کلمه سانسکریت بوده که دانش معنی می‌دهد. چهار ویدا وجود دارد و از این چهار، قدیمی‌ترین آن‌ ریگ‌ویدا می‌باشد. ریگ‌ویدا قدیمی‌ترین اثر باقی‌مانده از اقوام آریای و هندواروپایی در جهان می‌باشد. این اثر در مناطق امروزی افغانستان و افغانستان تاریخی به‌وجود امده است. علماُ، این دوره تاریخ را بنام دوره ویدایی یا Vedic نام گذاری کرده‌اند. در این دوره تاریخی که استوار بر ریگ ویدا می‌باشد، ما شاهد شاخه بندی‌ها مضمون مورد مطالعه چون دریا‌های ویدایی، اقوام ویدایی، عقاید ویدایی، جفرافیا ویدایی... می‌باشیم. یعنی این یک دوره کاملاْ متفاوت و مستفل تاریخی می‌باشد. از جمله دریا‌های که در ریگ ویدا ذکر شده بعضی آن‌‌ها دریای‌های هستند که درخاک افغانستان جاری است. بعضی از نام‌های آن‌‌را این‌جا ذکر می‌کنیم. رسا Rasa: این دریا افسانوی است که در ریگ ویدا‌ها ذکر شده است. این که این دریا در کجا موقعیت دارد، خیلی مشخص نیست. حتی نظریه وجود دارد که این دریا ولگا در روسیه می‌باشد و اقوام که از آن‌جا مهاجرت کردند یاد از آن‌ دریا داشتند و آهسته آهسته تبدیل به یک دریا افسانوی شده است. نظریه دیگر که وجود دارد این است که همان آمو دریا در شمال افغانستان می‌باشد. در اوستا به شکل رنگها (Rangha) ذکر شده است. و بعضاً این با دریا انی تهابا Anithaba یکی تلقی شده است.

کوبه Kubha: کوبه دریا کابل است و در منابع یونانی به‌شکل کوپین Kophen ذکر شده است.

کرومو Krumu: این دریا در پکتیا و خوست افغانستان موقعیت دارد.

سوواستو Suvastu: این دریا دره سوات می‌باشد. این دریا از کوهای هندوکش سر چشمه می‌گیرد و بلاخره با دریا کابل در چار سده یک‌جا می‌شود.

کوسه‌وا Kusava: کوسه‌وا همان دریا کونر امروزی می‌باشد که از خاک افغانستان منشاه گرفته و بلاخره به دریا سند در خاک امروزی پاکستان یک‌جا می‌شود.

سره‌یو Sarayu: این نام در اوستا به‌شکل هری‌وه Haraiva ذکر شده است. در فارسی باستان هم به‌شکل Haraiva آمده است. هری وا آریا و آریانا یونانی هرات امروزی می‌باشد. در این صورت این دریا، دریا هریرود است.

در ریگ ویدا نام‌های اقوام هم ذکر شده، تعداد نام‌های اقوام که در ریگ ویدا ذکر شده به حدود سی‌وچند می‌رسد. در این‌جا بعضی از نام‌های این اقوام که با افغانستان ربط دارد را ذکر می‌کنیم.

الینا: در ریگ‌ویدا (۷.۱۸.۶.) قوم الینا ذکر شده است. این قوم در مناطق نورستان و جنوب شرقی امروزی افغانستان زنده‌گی می‌کردند. هنریک زیمر[٣] به این باور است که این قوم در شمال شرق کافرستان سکونت داشتند.[۴]

بهالاناس[۵]: قوم دیکر که در ریگ‌ویدا ذ کر شده عبارت است از بهالاناس. بهالاناس یکی از پنچ قوم است که در ریگ ویدا یکجا آمده و این‌ها با هم متحد بودند. چهار قوم دیگر آن‌ عبارتند از: پکت‌ها، الینا، ویسانینس و شی وس. باز هم زیمر به این باور است که این قوم در خانه اصلی این‌ها شرق کابلستان می‌باشد.[٦]

گندهاری: قوم گندهاری در (ریگ ویدا ۱.۱۲۰، ۱.۱۲۶.۷) ذکر شده است. خانه این قوم نظر به هندشناس و عالم زبان سانسکریت المانی از دریا کابل شروع تا به دریا سند می‌باشد و نام این قوم در اتاروا ویدا نیز آمده است.[٧] در منابع بودایی، گندهارا یکی از شانزده سطلنت‌های بزرگ ذکر شده است.

پکته: پکته یا پکت در ریگ ویدا ۷.۱۸.۷ ذکر شده است. نام این قوم در جنگ ده پادشاه بزرگ یادآور شده. منابع یونانی این قوم را به‌شکل پکتین[٨] نام گرفته است. این قوم در مناطق امروزی پکتیا، جنوب شرق افغانستان و شمال امروزی پاکستان زنده گی می‌کردند. نام پکتیا و پکتیکا تا هنوز حفظ کننده کلمه پکته سانسکریت می‌باشد.

با قاطعیت می‌توان گفت که ریگ ویدا‌ها در مناطق امروزی افغانستان نوشته و ساخته شده‌اند. جفرافیا ریگ‌ویدا را می‌توان از باختر- مرو شروع تا به رود سند دانست. بعد از ورود به‌سال‌های ۱۰۰۰ قبل از میلاد دوره ویدایی آهسته آهسته ختم می‌شود. اقوام آریایی از مناطق هفت دریا Sapta Sindhu سانسکریت و Hapta Hindu اوستا بیرون می‌شوند به مناطق دریا گنگا و یمونا میرسند. این‌جا است که تاریخ کلاسیک هند شروع می‌شود. بعدا ما شاهد ظهور هندویسم، جینیزم، بودیزم و سیستم کاست در هند می‌شویم. آریایی‌ها منطقه افغانستان به دوره اوستایی داخل می‌شوند. بعد از قرن ۹ قبل از میلاد ما شاهد پادشاهی‌های کوچک و شهر دولت‌ها (City States) می‌شویم. در هند ما شاهد اثر‌های فلسفی و ادبی خیلی بزرگ می‌شوییم. مهابارات‌ها، پورانه‌ها، منابع کتبی بودایی و جینیزم همه روز گار، اقوام، کشور‌ها دوره خویش و حتی پیش از خویش را ثبت می‌کنند.

یکی از قدیمی‌ترین اثر کتبی در باره کشور‌ها و دولت‌های منطقه را منابع بودایی به زبان پالی ثبت کرده است. منابع بودایی در حدود ۵۰۰ قبل از میلاد مشهورترین کشور‌ها منطقه را نوشته و یاد اور شده است. این کشور‌ها به‌نام مهاجنه‌پدا (Mahajanapada) یاد می‌شود. (Maha) یعنی بزرگ و (Janapada) به‌معنی کشور، مردم می‌باشد. مهاجنه‌پده‌ها شانزده سلطنت‌های الیگاررشی و جمهوری است که از ۶۰۰-۴۰۰ قبل از میلاد در هند و نواحی هند وجود داشته است. دوتا از این سلطنت‌ها در افغانستان امروزی قرار دارند . یکی آن‌ گندهارا و دیگر آن‌ کامبوجه‌ها می‌باشد. پانیینی در قرن پنچ قبل از میلاد هم از این دو کشور و سلطنت یاد می‌کند. وی می‌گوید که کامبوجه‌ها مردمان هستند از دوره ویدایی. یعنی وقتی پانینی در قرن پنچ قبل از میلاد در باره کامبوجه‌ها می‌نوشت تاریخ آن‌‌ها را به دوره ویدایی می‌برد. در رساله چهارم فصل اول بند ۱۷۵ پانینی کشور کامبوجه را در جنوب فرغانه قرار می‌دهد. در این صورت جنوب فرغانه مناطق پامیر و بدخشان امروزی افغانستان می‌شود. کامبوجه که پانینی با آن‌ اشنا است در شمال هندوکش و مناطق کو‌های پامیر و دریا امو قرار دارد... مهابارات‌ها هم در خود نام از این دو پادشاهی و مردم را ذکر کرده است. در حمله اسکندر، یونانی‌ها نیز با مردم کامبوجه روبه‌رو می‌شوند.

دانشنامه مردمان آسیا و اقیانوسیه یکی از مشخصات مهم مردم کامبوجه را در پروش اسپ می‌داند. این دانشنامه اضافه می‌کند که متون پارسی باستان و هند باستان هر دو بر شهرت اسپ‌های مردم کامبوجه تاکید می‌کند. همچنان این دانشنامه اضافه می‌کند که کلمه کامبوجه در منابع هندی با کلمه اسواکا مترادف استفاده شده است.[۹] چنین اتفاقات در تاریخ خیلی زیاد پیش آمده است. نمونه‌های خیلی زیاد وجود دارد که نام‌ها در طی زمان تغییر کرده‌اند و بعضی از وقت‌ها معنی نام‌ها عوض شده‌اند و یا برای گروه کوچکتری استفاده شده و یا بر عکس از کوچکتر به بزرگتر. در هند امپراتوری گورگانیان که ترک و مغول تبار بودند برای خویش نام مغول را انتخاب نکردند ولی به‌نام امپراتوری مغول معروف شدند. کمبوج‌ها می‌تواند در هند مسمی به اسواکا شده باشند و این دو نام یک معنی را پیدا کرده باشد. در این‌صورت کامبوجه‌ها و اسواکا‌ها یکی اند و مردمان یک سرزمین می‌باشند. بعضی از کمبوجه‌ها در اثر فشار اقوام کوشانی مجبور به ترک افغانستان شده و به مناطق پنچاب و شمال هند مهاجرت کرده باشند، امروزه هم در حدود یک‌ونیم میلیون جمعیت در هند و پاکستان وجود دارد که خود را کمبوجه و کمبوحه خطاب می‌کنند.[۱٠]


اسواکا در منابع هندی

ما در ریگ ویدا دیدیم که نام‌های خیلی از اقوام و دریا‌های که در افغانستان موقعیت دارد ذکر شده است. در ریگ ویدا کلمه اسواکا وجود ندارد. قدامت ریگ ویدا به ۱۵۰۰ سال قبل از میلاد بر می‌گردد. این به این معنی است که کلمه اسواکا پیش از هزاره اول قبل از میلاد وجود نداشته . اولین منبع کتبی که از کلمه اسواکا نام می‌برد، نوشته پانینی می‌باشد. پانینی در قرن پنچ قبل از میلاد Aṣṭādhyāyī یا هشت رساله را می‌نویسد. در اینجا پانینی کلمه اسواکا را برای کشور و مردمان استفاده می‌کند.

در رساله چهارم، فصل چهار، بند ۱۷۴ پانینی کمله اشوایانه Ashvayana و در رساله‌ی چهارم، فصل اول، بند ۱۱۰ کلمه اشواکایانه را استفاده می‌کند (Aṣṭādhyāyī رساله چهارم، فصل چهارم، بند ۱۷۴) همان‌طور که در شروع ذکر کردیم، کلمه سانسکریت اسواکا، اشواکا می‌باشد، نه اسواکا. در این‌جا پانینی این کلمه سانسکریت را برای مردمان در مناطق امروزی افغانستان استفاده کرده است. اشوه در زبان سانسکریت اسپ معنی می‌دهد. در این صورت Ashvaka و یا Asvhakayana اهل اسپ و اسپ سوار و اسپ دار معنی دهد. در بخش کلمه اشواکایاناه، شاید یک تیوری که می‌تواند آن‌را معنی کند این است که: این کلمه معنی آیین اسپ‌داری را می‌دهد. در زبان سانسکرت کلمه آیانه ayana به‌معنی آیین است. شباهت آیانه به آیین فارسی امروزی هم خیلی واضح است. رامایانه Ramayana یکی از کتاب‌های مقدس هندو می‌باشد از دو بخش تشکل شده است است. رام + ایانا، معنی آن‌ آیین رام می‌شود. در این‌صورت اگر ما کلمه آیانه را در اخر اشوه اضافه کنیم، معنی آن‌ آیین اسپ و اسپ‌سواری و اسپ داری می‌شود. اسواکایانه حتی می‌تواند فرند اسپ معنی دهد. ولی پانینی تنها کسی است که در کلمه اشواکا پسوند ایانا را اضافه کرده است.

پراکریت یونانی کافری اوستایی پالی سانسکریت
Assa Aspasioi/
Aspasians
Aspu Aspa Asva Ashva

باید گفت که کلمه‌های Aspasioisi و Aspasians کلمه‌ی یونانی به‌معنی اسپ نبوده. این کلمه است که وقتی اسکندر مقدونی در مناطق امروزی افغانستان لشکر کشی می‌کرد، منابع یونانی نام از این مردم را که با اسکندر جنگیده‌اند یاد کرده است و علما و محققین به این باوراند که کلمه aspasiosi یا Aspasians یونانی شده کلمه اسوه و اسواکا است. در این صورت منابع یونانی نیز مردمان را با این نام در افغانستان تایید می‌کند. منابع یونانی حاکی از آن است که اقوام اسواکا یا با اسکندر مقابله می‌کند و تسلیم نمی‌شوند. این اقوام پیش از آن‌که اسکندر به شهر آن‌ها برسد، شهر خود را می‌سوزانند و به کوه‌ها میروند. اسکندر ۴۰۰۰۰ مرد و ۲۳۰۰۰۰ گاو از آن‌ها را اسیر می‌گیرد.[۱۱] منابع یونانی نویسنده همچون آرین Arian (تولد ۸۶ بعد از میلاد، وفات ۱۶۰) جفرافیا اسواکا‌ها را از غرب دریا سند تا کابل می‌گوید.

بعد از پانینی منبع دیگر سانسکریت که از کلمه اشوه‌کا ذکر کرده است، مهابارات‌ها می‌باشد. در کتاب ششم مهابارت‌ها فصل نهم کلمه اسواکا ذکر شده است: کتاب ششم مها بارات‌ها یکی از مهم‌ترین کتاب‌های هندو‌ها می‌باشد. در این کتاب، بگوت گیتا Bhagvat Gita که یکی از مهم‌ترین کتاب‌های هندویسم به‌شمار می‌رود شروع می‌شود. این کتاب بیان کننده جنگ بزرک است که رخ می‌دهد. کانتکست که این کلمه ذکر شده، گرد همایی است که گوینده برای حاضرین در باره‌ی اقوام، ایالت‌ها و کشور‌های دور نزدیک هند گزارش می‌دهد. (مهابارات‌ها، کتاب ششم، فصل نهم). در این فصل نام‌های گندهارا، کشمیری‌ها، کامبوج‌ها نیز یاد می‌شود.

در منابع بودایی که به زبان پالی نوشته شده است، این کلمه به‌شکل اسواکا Asvaka امده است. در چندین منابع بودایی سرزمین کامبوج‌ها به‌نام سرزمین اسپ‌ها، مکان پرورش اسپ‌ها یاد شده است. که این‌هم مهر تایید بر فرهنگ اسپ پروری و اسپ داری در افغانستان امروزی می‌گذارد. در کتاب Samangala vilasini یکی از کتاب‌های قدیمی بودایی در جلد اول سرزمین کامبوج‌ها زادگاه اسپ خطاب شده است. (Samangala vilasini جلد اول، صفحه ۱۲۴)

در کتاب Visuddhimagga یکی دیگر از کتاب‌های قدیمی بودایی به‌زبان پالی بازهم سرزمین کامبوجه را مرکز اسپ‌ها خطاب می‌کند (Buddhaghosa. The Path of Purification: Visuddhimagga. bpe pariyatti ed. Translated فصل ۱۰، بند ۲۸)

در قرن نزده در تاکسیلا سکه‌های پیدا شد که آن‌‌ها را علما به‌نام سکه‌های اسواکا نام نهادند. این سکه‌ها از مس ساخته شده و در آن‌ نوشته‌ها به خط برهمی وجود دارد. این سکه‌ها در خود نام وت اسواکا vatasvaka را دارا می‌باشد. در این سکه‌های مردی را نشان می‌دهد در نزدیکی تپه و بلندی‌ها گرد ایستاده، دست به‌طرف آسمان دارد و در مقابل شی را پرستش می‌کند. جوهن جورج بولر Johann Georg Bühler مورخ باستان، زبان‌شناس و هندشناس آلمانی این کلمه را مطالعه کرده است. وی به این باور است که وت اسواکا از دو کلمه تشکیل شده است، وت vat به‌معنی بخش، شاخه می‌باشد. در این‌صورت وت اسواکا می‌شود شاخه از اسواکا. یعنی اسواکا به چندین بخش تقسیم شده بوده. همچنان وی وت را به درخت انجیر معنی کرده است. در این‌صورت وت اسواکا می‌شود شاخه درخت انجیر اسواکا. شاید درخت انجیر یک توتم از مردمان اسواکا بوده باشد. اس. ک. چکرابورتی S. K. Chakrabortty مورخ و سکه‌شناس باستان به این باور است که کلمه وت بیش‌تر معنی ارزش تبادلی را می‌دهد. در این‌صورت وت اسواکا سکه اسواکا می‌شود. در معنی کلمه اسواکا از نگاه دستور زبان، آیا وت کلمه جمع است، مفرد است... نظریات مختلف وجود دارد، ولی همه به این موافق هستند که این سکه‌ها مربوط به مردمان اسواکا می‌شود.[۱٢]


جمع‌بندی

در این مقاله دیدیم که تمامی منابع باستانی هندی، همچون سانسکریت، پالی همه از موجودیت مردمان به‌نام اسواکا شهادت می‌دهند. در منابع یونانی که در باره لشکرکشی اسکندر در مناطق افغانستان امروزی نوشته شده، همه از مردمان اسواکا یادآوری شده است. نویسنده‌های یونانی در باره فتوحات اسکندر در افغانستان از مردمان که در مقابل اسکندر سخت جنگیدند و مانع اسکندر شدند یاد می‌کنند. این منابع آن‌‌ها را‌ به‌نام‌های Aspasians, Aspasioi و Assakeno ذکر کرده است. این نام‌ها شکل یونانی شده همان اسواکا می‌باشد. خیلی از منابع قدیمی هند اسواکا را جز و شاخه از کامبوج‌ها می‌دانند. در این‌صورت کامبوجه‌ها و اسواکا‌ها یک مردم هستند و کامبوجه‌ها در منابع بودایی به داشتن اسپ‌های زیبا و قوی مشهور بودند. همه منابع یک‌دیگر را در مشخصات اسواکا‌ها تأیید و تصدیق می‌کند. این‌که اسواکا‌ها از نگاه قومی به کدام قوم امروزی افغاستان ربط دارد سوال است خیلی دشوار و فکر کنم جواب‌دادن به این سوال فعلاً غیرممکن باشد. سرزمین افغانستان همیشه کثیرالقومی و زبانی بوده است و قوم‌ها، هویت‌ها قومی، زبانی همیشه در تغییر بوده.

شاید مردمان امروزی که با اسواکا‌ها نزدیک‌ترین قرابت را داشته باشد، مردمان نورستان باشند . توماس هولدیچ یکی از کسانی است که این تیوری را پیشنهاد کرده است. وی به این باور است که نورستانی‌ها امروز بازماندهگان اقوام اسواکا می‌باشند. (Thomas Holdich, The gates of India صفحه ۱۰۲-۱۰۳) این که نورستانی‌ها مردمان اسواکا باستان می‌باشد یا نه، برای تایید و رد آن‌ نمی‌شود به آسانی حرف زد، زیرا در باره فرهنگ، زبان و تاریخ مردم نورستانی‌ها کاری خیلی کم صورت گرفته است. شاید در آینده این مساله روشن تر شود.

هم‌چنان وقتی کشوری به‌نام کامبوج و اسواکا‌ها اگر به‌شکل مترادف یاد شده باشد، در این‌صورت اسواکا‌ها به مردمان گفته می‌شده که در جفرافیا امروزی افغانستان و حتی نواحی از ازبکستان و تاجکستان امروزی زنده‌گی می‌کردند و یک اسم عام برای گروهای مختلف از این سرزمین بوده. چون کامبوجه‌ها در داشتن اسپ‌ها و اسپ‌سواران قدرتمند و عالی مشهور بودند. جدا از این‌که کی‌ها اسواکا بودند و ایا کامبوجه‌ها با اسواکا‌ها یکی‌اند یا نه، آن‌چه که روشن و واضح است این است که مردمان مناطق امروزی افغانستان در زمان باستان در اسپ‌پروری و داشتن اسپ‌های زیبا و نیرومند مشهور بوده. برای این، مردمان این سرزمین ملقب به اسواکا و اشواکا شده است.

در اخیر باید گفت که تمامی منابع باستانی بر این‌که مردمان امروزی افغانستان دارنده‌ی بهترین اسپ‌ها بوده‌اند تأکید می‌کنند. ستایش اسپ‌های کامبوجه، کامبوجه‌ها به‌حیث زادگاه اسپ‌های زیبا در همه منابع یادآوری شده است. همچنان دوست‌داشتن اسپ و اسپ‌پروری در خاندان سلطنتی اسپه‌ها نیز یکی دیگر از شواهد این امر است و دودمان اسپه با فخر نمودن به اسپ‌سواری و داشتن اسپ‌های قدرتمند خود را اسپه می‌نامیدند.


[] يادداشت‌ها

يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط ارشاد نورزی نگاشته شده است.


[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- Gavin D. Flood, An Introduction to Hinduism (New York, NY: Cambridge University Press, 1996), 1.
[٢]- Asko Parpola, The Roots of Hinduism: The Early Aryans and the Indus Civilization (New York: Oxford University Press, 2015),92
[٣]- Heinrich Zimmer
[۴]- Arthur Anthony Macdonell, Arhtur Berriedale Keith, Vedic Index of Names and Subjects (Delhi: Motilal Banarshidass, 1912), 39
[۵]- Bhalanas
[٦]- همان، ص ۹۹
[٧]- Arthur Anthony Macdonell, Arhtur Berriedale Keith, Vedic Index of Names and Subjects (Delhi: Motilal Banarshidass, 1912), 219.
[٨]- Paktyan
[۹]- West, Barbara A. Encyclopedia of the Peoples of Asia and Oceania. 2 vols. (New York: Facts On File, 2009.),359
[۱٠]- همان، ص ۳۵۹
[۱۱]- Konrad H. Kinzl, ed., A Companion to the Classical Greek World (Malden, MA: Blackwell Pub., 2006), 577
[۱٢]- Kalyan Kumar Das Gupta, The Aśvakas: An Early Indian Tribe, East and West 22, no. 1 (March 1972): 33-40.


[] جُستارهای وابسته




[] سرچشمه‌ها