یکی از درههای بسیار زیبا و قشنگ هندوکش که مدخل آن به فاصلۀ ٨۰ کیلومتری شمال شهر کابل افتاده است، همین درۀ سرسبز و خوش آب و هوای پنجشیر است که محاسن طبیعی آن سر زبانها است.
افغانستان با کوههای شامخ و سلاسل جبال سر بفلک کشیدۀ خود در نقاط دور افتادۀ پامیر و بدخشان و در پیچ و تاب درههای کوه بابا و سپین غر و نورستان وغیره، جاهای زیبا و دیدنی زیادی دارد که هر کدام آن بجای خود قشنگ و قابل تماشا است ولی دره شاداب پنجشیر با نزدیکی که به کابل دارد و با همه زیبائیهائی که در خود جمع کرده بلاشبهه یکی از بهترین ییلاقهای کهستانی افغانستان بشمار میرود.
درۀ پنجشیر در دامنههای جنوبی هندوکش از (دربند) تا (پریان) یا از (گلبهار) تا کوتل (انجمن) را فراگرفته و خط عمومی آن از شمال شرق به جنوب غرب ممتد است. پنجشیر از نقطه نظر مراودات یکی از مهمترین راههای کاروانرو قدیم بین حصص شمالی، شرقی و جنوبی هندوکش بوده و هست و با وجود اینکه سرک شکاری بین کابل و باختر و تخارستان (بین کابل و مزار شریف و قطغن و بدخشان) موتررو شده است معذالک درۀ پنجشیر از نقطۀ نظر رفت و آمد رمههای حیوانات و حمل و نقل نمک و میوهجات و غلهجات و تردد کاروانهای کوچک مقام خود را از دست نداده است و مسافرت میان درۀ جرم بدخشان و کابل کمافیالسابق از این راه عملی میشود زیرا با وجودی که سرک از خانآباد تا مرکز بدخشان و از آنجا تا بهارک (دهن درۀ واخان و جرم و زردیو) رفته با آنهم تردد موتر در آن ناحیه زیاد نیست و کثرت خرابی پلهای رودخانۀ کوکچه عایق دیگری تولید کرده است.
همانطوری که پنجشیر در دامنههای جنوب هندوکش ممتد است، موازی با آن در شمال سلسله کوه مذکور درۀ سرسبز (اندراب) افتاده که نسبت به پنجشیر به مراتب فراختر است و یک سلسله درههای تنگ و فرعی که در زیبائیهای قدرت و لطافت آب و هوا و بدایع مناظر طبیعی بیمانند میباشد، از دهن گلبهار تا کوتل خاواک حد به حد این دو درۀ بزرگ را در دو پهلوی هندوکش بهم وصل کرده است. به عبارت دیگر از جملۀ ٢۱ کوتل هندوکش که بین کوتل (انجمن) و (دندان شکن) افتاده ٨-٩ کوتل تنها از حصص علیا و وسطی و سفلی درۀ پنجشیر راه دارد و به این ترتیب چندین دروازۀ هندوکش به درۀ پنجشیر کشاده میباشد و منتهاالیه پنجشیر سفلی را که بسیار بجا و به موقع (دربند) و (دالان سنگ) میگویند، میتوان دالان و مدخل مرکزی هندوکش خواند. این کوتل ها از بالا تا پایان دره قرار آتی است:
- ۱- کوتل انجمن: از آخر درۀ پنجشیر، از (پریان) به حصۀ علیای درۀ انجمن و از آنجا به درۀ جرم بدخشان راه رفته است.
٢- خاواک: از حوالی قریب سرچشمه رودخانۀ پنجشیر به طرف شمال درهئی جدا شده که منتهی به کوتل معروف خاواک میشود. آبیکه از اینجا به استقامت شمال غربی جاری میشود، بنام اندراب یاد شده و بهاندراب میرود.
۳- تول یا طول: از درۀ فرعی دیگر، از مقام (سراب) بهاندراب میرود.
٤- زریه: از دهکدۀ (سفید چهر) پایان تر درۀ فرعی است که به درۀ طول منتهی میگردد.
۵- از پنجشیر سفلی، از علاقۀ (امرز) که ودد انگلیسی آنرا (مرز) یاد کرده، از درههای فرعی به طرف اندراب راه رفته و کوتل هائی هم دارد که عموماّ برف دارد ولی تنگ و دشوار گذار میباشند.
۶- شپتال: از مدخل دره، از حوالی گلبهار راهی به (کشن آباد) ٢۱ میلی خنجان منتهی میشود.
٧- بازارک: از دره و کوتل بازارک به خنجان و اندراب راه رفته است.
همین قسم از اول تا آخر درۀ پنجشیر درههای فرعی دیگر حد به حد به طرف جنوب و جنوب شرق جدا شده و با این درهها راههائی از پنجشیر به کوهستان و ریزه کوهستان و نجرو(نجراب) و تگو (تگاب) و لغمان و نورستان ادامه دارد. از آن جمله است راه کوتل (چمار) که از آخر دره، از پریان به علاقه (پوشار) نورستان منتهی میشود. هکذا از درۀ (اریب) از راه کوتل (شلدر) به نورستان رفت و آمد میشود. از راه درۀ (استانه کلان) به درۀ (پچغان) نجرو و از درۀ (منجهور) و (تلخه) و (حصارک) به نقاط مختلف ریزه کوهستان ارتباط قایم است.
از نقطه نظر ارتباط و مراوده از میان همۀ این راهها، راه کوتل انجمن به درۀ جرم و راه کوتل (چمار) و (اریب) و (شلدر) به نورستان با تمام دشواریهای آن قابل ملاحظه است زیرا رفتن به سائر نقاط متذکره از حصههای دیگر و از راههای آسانتر هم عملی میشود ولی درۀ جرم بدخشان و نورستان کناره ترین حصص مملکت را تشکیل میدهند که راه پنجشیر با اینکه کوتل های دشوار گذار دارد، مستقیم ترین معبری است که کاپیسا (کوهدامن و کوهستان) و کابل را بدانجا ها وصل میکند. معذالک بدخشیها نسبت به نورستانیها بیشتر به درۀ پنجشیر رفت و آمد دارند و علت آنهم واضح است زیرا درۀ پنجشیر مستقیم ترین راه بدخشان است حالآنکه نورستان از طریق (لندی سین)، (درۀ پیچ) و (درۀ نور) و دیگر درهها به درۀ معروف (کنر) مربوط است و نورستان لغمان هم راههای جداگانه دارد.
رودخانۀ پنجشیر و آبهای فرعی دیگر که از درههای راست و چپ بدان میريزد موضوعی است که مطالعۀ آن از نقطه نظر جغرافیه و منابع آب اهمیت زیاد دارد. سرچشمۀ رودخانه پنجشیر نقطه ایست در کوتل انجمن که آنرا (ناوک) گویند و ۱٩ معاون دیگر حد به حد به آن یکجا میشود که اسمهای آنها قرار آتی است:
- ۱- آب خاواک ۱۵ کیلومتر پایانتر از ناوک
٢- آب اریب ۶ کیلومتر پیانتر از خاواک
۳- آب تل یا طول ۶ کیلومتر پایانتر از اریب
٤- آب ریوه چهارونیم کلیومتر پایانتر از طول
۵- آب زریه ۳ کیلومتر پایانتر از ریوه
۶- آب مکنی در مقابل آب زریه از سواحل چپ رودخانه پنجشیر یا از طرف جنوب می آید.
٧- آب پشغور که سر چشمۀ آن اندراب است، ٧ کیلومتر پایانتر زریه و مکنی
٨- آب غوزو، سرچشمۀ آب این رودخانه حوضی است موسوم به میم خان که فراز درۀ غوزو افتاده و حوض بزرگ و بسیار عمیقی است و تقریباُ یک کیلومتر طول آنست.
٩- آب شابه، سرچشمۀ آن اندراب است و آب نهایت صاف و گوارا و خوش مزه دارد و در نقطۀ نهایت زیبا بین دهکدۀ (کجول) و (دشتک) که از دهکدههای امرز است، تقریباُ چهارونیم کیلومتر پایان تر از آب غوزو به رودخانۀ پنجشیر میريزد.
۱۰- آب دره که از آستانه کلان یا دامنههای شمالی پچغان نجرو سر چشمه میگيرد و یک کیلومتر پایانتر از آب شابه به پنجشیر یکجا میشود.
۱۱- آب پاران که مردم معمولاُ این آب را (پاران ده) میگویند. روی نقشههای جغرافیائی حصۀ دوم کلمه (دیو) نوشته شده و بعد از دقت و جستجو معلوم شد که اشخاص باسواد و معمرین خود پنجشیر هم این کلمه را (دیو) تلفظ میکنند. گمان میکنم در این صورت تلفظ کلمۀ اولی هم (پریان) باشد و اسم مرکبه این دره (پریان دیو) میشود چنانچه در حصۀ علیای درۀ پنجشیر دهکدهئی به (پریان) معروف است.
۱٢- آب منجهور بازارک که از عبدالله خیل سرچشمه میگيرد و تقریباُ مقابل آب (پاران دیو) از دامنههای جنوبی به آب پنجشیر وصل میشود.
۱۳- آب تلخه که سرچشمۀ آن هم عبدالله خیل است و یک کیلومتر پایانتر از آب منجهور به پنجشیر میريزد.
۱٤- آب درۀ گوت از اندراب سرچشمه میگيرد و ؟ کیلومتر پایانتر از آب تلخه به آبهای پنجشیر یکجا میشود.
۱۵- آب حصار که منبع آن عبدالله خیل میباشد و در نقطۀ مقابل درۀ گوت به مجرای عمومی پنجشیر وصل میگردد.
۱۶- آب درۀ پیاوشت از (آرزوی) اندراب سرچشمه میگيرد و در (رخه) به پنجشیر منتهی میشود.
۱٧- آب تاواح از نقطۀ (زو) در اندراب سر چشمه گرفته و ٤ کیلومتر پایانتر از پیاوشت به پنجشیر میريزد.
۱٨- آبی که درۀ سرچشمه آن بولغین است و در مقابل آب تاواح به پنجشیر یکجا میشود.
۱٩- آب فراج از بولغین سرچشمه میگيرد و یک کیلومتر پایانتر از تاواح به پنجشیر وصل میشود.
بدین ترتیب رود خانۀ پنجشیر که با معاونین آن از آبهای ٢۰ درۀ مختلف تشکیل شده در گلبهار با رودخانۀ (شتل) یکجا میشود و آبهای مشترک آنها با آبهای سالنگ و غوربند در مقابل برج عبدالله بگرام بهم وصل میشوند و همه در سروبی به رودخانۀ کابل میريزند.
در سلسله جبال هندوکش و رشتهها و شاخههای فرعی آن یکعده دریاچهها و یا به اصطلاح عوام حوضهائی موجود است که تعیین موقعیت آنها از نقطه نظر جغرافیه و طبقات الارضی و منابع آب و نیروی آب و داستانهای فلکلور محلی اهمیت زیاد دارد ولی اکثر آنها را جز اهالی محلی دامان درهها کس دیگری ندیده است. معروفترین دریاچههای سرقول پامیر دریاچه ویکتوریا و دریاچه شیوا در شغنان است.
گذشته از اینها که موقعیت شان در نقشههای جغرافیائی تثبیت شده بعضیهائی دیگری هم است که موقعیت مبهمی به آنها دادهاند. از آنجمله یکی حوض (میم خان) است که در آخر درۀ (غوزو) فراز کوه واقع و دریاچهئی است عمیق و بزرگ. سطح آنرا در زمستان قرص یخ میزند و در تابستان اطراف آن شکار خوب آهو دارد. آب آن رودخانه غوزو را تشکیل میدهد که به پنجشیر میريزد. این حوض در فلکلور محلی داخل شده است. بعضی میگویند (میم خان) و (وکیل خان) دو نفر برادر بودند که دریاچه به یکی آنها تعلق داشت و دیگری در گردنۀ غوزو قلعه مستحکمی داشت. این داستان هم به این دریاچه ارتباط دارد. میگویند یک مولوی بود و یک قلندر. هر دو کنار دریاچۀ میم خان آمدند. قلندر به مولوی گفت که اینجا ظلم است. دولت زیادی در تۀ آبهای حوض میباشد و اگر دور ایستاده شود گوشهئی از ظلم را به او نشان میدهد. آنگاه قلندر سنگی به حوض انداخت. سطح آب آهسته آهسته فرو نشست تا آب به کلی حشک شد و زن زیبائی نمودار گردید. زن چون قلندر را دید اشاره کرد که بیآید. همین که قلندر وارد دریاچه شد، آب مجدداُ ظاهر شده و زن و قلندر در میان امواج دریاچه ناپدید شدند.
حوض (لالان) یا دریاچه شاه دریابار حوض دیگری است که فراز کوه در منتها الیه درۀ هزاره قرار دارد. آب آن طرف عبدالله خیل جانب پنجشیر میآید. از طرف نجرو هم به این دریاچه راه است. در نقطهئی موسوم به (سژاب) به ٩ کیلومتری کوتل خاواک حوضی است که آب گرم دارد ولی به حساب دریاچههای کوهی آمده نمیتواند. دریاچههای فراز کوهها در دورههائی که آئین بودائی در افغانستان رواج داشت در افسانهها و داستانها دخالت زیاد داشت و یکی از این دریاچهها که موقعیت آنرا زائر چینی (هیوان تسنگ) در زاویه شمال غربی بگرام بالای کوهها نوشته، محلی بود که شاه ماران آبی در آن زندگانی داشت و در اثر آبادی معبدی در پای کوه میان او و کنیشکا کوشانی مقابلههائی رخ داد. داستان مذکور در رساله بگرام و در جلد دوم تاریخ افغانستان گرفته شده است. از نقطه نظر نام میان (دریاچه شاه بار) و دریاچه که (شاه ماران آبی) در آن زندگانی داشت، قرابت نزدیک است، تنها سمت آنرا اگر از بگرام بگیریم عوض (شمال غرب) شمال شرق میآید.
درۀ پنجشیر از دربند تا پریان از نقطۀ نظر تقسیمات اداری دارای حکومت درجه سوم است که مرکز آن (رخه) میباشد و از خود دو علاقه داری دارد که مرکز یکی آن در دهکدۀ (زنی) و مرکز دیگری در (اره) میباشد. آبادیهای دره پنجشیر بیک عده دهکدههائی تقسیم شده که بیشتر در دامنههای دو طرف کوه و در اراضی مرتبه دار دو طرف سواحل رودخانه قرار دارند و عموماُ اطراف آنها را باغچههای توت و تاکستانهای کوچک فراگرفته و جویبارهائی که از درههای فرعی جدا شده از قرب و جوار خانهها میگذرد. بعضی از دهکدهها در کمرهای کوه، فراز غندیها و تپهها متکی به نشیب اطراف دره آباد شده مانند دهکدۀ (چاروا) که از دهات امرز است و جزء مربوطات علاقه داری (زنی) میباشد و دیوارهای بلند و دریاچههای کوچک و سفید آن در میان لکههای سبز درختان جلوه خاصی دارد.
در درۀ پنجشیر تا (غوزو) و (استبق) که ما به دیدن آن موفق شدیم، تمرکز آبادی، انبساط زراعت، زیبائیهائی طبیعی، تنگی و فراخی دره فرق میکند. قسمت های اولی درۀ پنجشیر قسمیکه از نام های آن (دربند) و (دالان سنگ) استنباط میشود، تنگ است. بعدتر اگر چه فراح میشود، خشک است و آبادی ندارد. قشنگی دهکدهها و ممیزات آبادیهای مختص دره آهسته آهسته و به تدریج نمودار شده میرود. از آغاز دره دهکدهها را با ارتباط آنها بیک مرکز بزرگتر عمرانی یا اداری اسم میبریم و متذکر میشویم که ثبت اسمای دهکدهها علاوه بر اهمیت جغرافیائی محلی از نظر ادبیات و تاریخ و فلکلور اهمیت بسزائی دارد. این دهکدهها از مدخل دره رخ به بالا قرار آتی است:
طرف راست رودخانه:
- ۱- کورابه
٢- زمان کور
۳- قلعۀ میران شاه
٤- اناوه
۵- تواح
- ۱- فراج
٢- دربند
۳- قلعه چه
- ۱- برجاخیل
٢- پارشار
۳- کسر (شاید عسکر ماخذ تاریخی باشد)
٤- غلبک
۵- گنه
۶- کنگو
٧- شوفه
رخه فراخترین منطقۀ درۀ پنجشیر است. یکعده دهکدههای قشنگ در میان باغها و کشتزارها و تاکستانهای زیبا افتاده. در بازار کوچک آن انواع محصولات حتی پارچهها و اشیای ساخته و بافته درههای بدخشان هم پیدا میشود. رخه و توابع آن در حدود بیست دهکده را در بر میگيرد که اسمای آنها قرار آتی است:
- ۱- دشتک
٢- اوکوک
۳- استی چه
٤- سپیاه
۵- درخیل
۶- غجی
٧- قریه خجه
٨- قابدان
٩- گلستان
۱۰- ششکان
۱۱- پای چنار
۱٢- بهرام خیل
۱۳- بخش خیل
۱٤- پیاوشت (۳۰۰ خانه)
۱۵- شمال ورزه
۱۶- شبخان
۱٧- قریه شصت (٤۰۰ خانه)
۱٨- گداره
۱٩- شغه
- ۱- مرشستان (۳۰۰ خانه)
٢- نول اوه
۳- فروبل
٤- باغ سرخ
۵- تلحه (به ضم ت)
۶- ماله
٧- منجهور
٨- بادقول
٩- اورو
۱۰- پاراح
۱۱- خانیز
۱٢- رحمن خیل
۱۳- بازارک خاص
۱٤- ددا خیل
۱۵- تله کلان
۱۶- ساتا
۱٧- کندوگواش
۱٨- قلات
۱٩- شتگار
٢۰- قلتری
٢۱- گوبران
٢٢- درلانه
٢۳- جنگلک
٢٤- نوولیچ
٢۵- مل اسپه
٢۶- استانه
٢٧- سنگونه
٢٨- بهارک
- ۱- تمبنه
٢- ملیهه
۳- پوزه وه
٤- دره آسیا
۵- قلعه ترخه
۶- کرامان
٧- پس گران (شاید اصل آن مسگران بوده باشد)
٨- قلعه
٩- تنخو
۱۰- عباللهخیل
- ۱- باب علی
٢- جیر علی
۳- دوست علی
٤- گلاب خیل
۵- اولندو
۶- قلعه تری
٧- استانه کلان (به نورستان سفلی متصل است)
از (دوآب) تا (چمار) که اخیر درۀ پریان است تمام قسمت دره علیای پنجشیر از نقطه نظر اداری جزء علاقهداری (زنی) میباشد ولی دهکدهها را نظر به تمرکز و قرابت آنها بیکدیگر به سه دسته ذیل میتوان تقسیم کرد.
- ۱- دهکدههای امرز
٢- دهکدههای زنی مرکز علاقهداری (اگر چه خود دهکده زنی هم جزء امرز است)
۳- دهکدههای پریان
- ۱- دواب
٢- گلداره
پینوشتها
__________________________________________
جُستارهای وابسته
__________________________________________
منابع
__________________________________________
□
پيوند به بیرون
__________________________________________