آخرين صدراعظم دولت مجاهدين افغانستان
(1947-1997)
شهید عبدالرحیم غفورزی فرزند ژنرال عبدالغفورخان سریاور است که درسال 1327 درشهر کابل دیده به جهان گشود.
شهید غفورزی تعلیمات ابتدایی و ثانوی خویش را درلیسه حبیبیه به پایان رسانید. در دوران مکتب درمیان همگامنانش از هوشی بلند و استعدادی درخشان بهره مند بود. اوبعداز تکمیل دورۀ ثانوی وارد فاکولتۀ ژورنالیزم دانشگاه کابل شد و پس از فراغت از دانشگاه به وزارت امورخارجه راه یافت و درپستهایی مختلف کار نمود و به عنوان یک دپلومات توانا تبارز کرد.
زمانی که نیروهای اتحاد شوروی برکشور عزیر مان افغانستان تجاوز کردند شهید غفورزی درهیِأتی از سوی رژیم وقت جهت اشتراک دراجلاس سالیانۀ سازمان ملل متحد به نیویارک رفت. او با ابراز انزجاز دربرابر تجاوز بر خلاف توقع رژیم، در کنار ملت خود قرار گرفت و درمقر سازمان ملل متحد به افشای چهرۀ حقیقی رژیم دست نشاندۀ وقت و اشغال افغانستان توسط نیروهای اتحاد شوروی پرداخت وازحقانیت جهاد و مجاهدان حمایت کرد. او همچنان دراجلاس کشورهای غیر منسلک تجاوز ارتش سرخ را بر کشور مان به شدت محکوم کرد واز مبارزه و جهاد ملت افغانستان دربرابر نیروهای اشغالگر پشتیبانی کرد وکشور ها وملت های جهان را به حمایت از مردم افغانستان درمبارزه برضد اشغال کشورشان توسط نیروهای بیگانه فرا خواند. درآن هنگام این موضع گیری شهید غفورزی اثراتی بسیار مهم درسطح بین المللی به سود جهاد گذارد.
شهید غفورزی از آن هنگام تا زمان پیروزی مجاهدین درسال 1371 به گونه هایی درخدمت جهاد قرار داشت و در پیوند با رهبران مجاهدین به فعالیت های سیاسی پرداخت.
اوپس از تشکیل دولت اسلامی درسال 1371 به عنوان شارژدافیر نمایندگی دایمی افغانستان درسازمان ملل متحد تعیین گردید ودرمیان سالهای 72 تا 1373 به مقامهای معاون سفیر ونماینده دایمی افغانستان درسازمان ملل متحد دست یافت.
شهید غفورزی درسال 1374 به صفت معین وزارت امور خارجه مقرر شد وپس از سقوط کابل به دست طالبان درسال 1375 به عنوان وزیر امورخارجه برگزیده شد. دراین هنگام که از لحاظ سیاسی، مقاومت درحالتی بسیار دشوار قرار داشت شهید غفورزی توانست به دپلوماسی افغانستان تحرکی تازه بخشد ودرمجامع بین المللی با استدلال متین به نفع دولت اسلامی بپردازد. این درحالی بود که بسیاری از وزیران وکارمندان عالیرتبه دولت یا صحنه را ترک کرده بودند و یا درحالت تردد ونا استواری به سرمی بردند.
مهم ترشدن پهلوی سیاسی ودپلوماتیک کاردولت اسلامی پس از سقوط کابل به دست طالبان و کارگزاربودن غفورزی در این عرصه و نیز استواری و استعداد شخصی اش، زمینه رشد و تبارز بیشتر او را درصحنۀ سیاست افغانستان فراهم آورد تااین که وی درماه اسد 1366 بحیث صدر اعظم دولت اسلامی افغانستان انتخاب شد. شهید غفورزی جهت تشکیل یک حکومت نیرومند ودارای پایه های وسیع می خواست با لایه های گونه گون قومی واجتماعی وگروهی مؤثر درروند مقاومت افغانستان و افراد مهم درداخل وخارج کشور به مشورت و رای زنی بپردازد و بارعایت این شرایط بتواند حکومتی را تشکیل بدهد که بر دو پایۀ تخصص ومصلحت استوار باشد و تلاش داشت که پستهای تخصصی درحکومتش را به شخصیت های کارشناس واگذارد. درراه انجام این کار هشت روز پس از تصدی مقام صدارت دررأس هیأتی از مقامات سیاسی – نظامی مقاومت دراثنای سفر به ولایت بامیان هواپیمای حاملشان درهنگام نشست برفرودگاه شهر بامیان دچار حادثه شد وغفورزی با شماری از همرانش به مقام بلند شهادت درراه خدا و آزادی و استقلال میهن نایل گشتند.
اگر قرار باشد که ویژگیها و شاخص های بسیار بزرگ درشخصیت شهید غفورزی رانشان بدهیم، بی تردید درصدرآنها دید کلان ملی و روح بلند وطن خواهی واستقلال طلبی او را خواهیم یافت.
دید کلان ملی او هر گز او رانگذاشت درتنگناهای قومی و زبانی قرار گیرد و روح بلند وطن خواهی و استقلال طلبی اوپشتوانه نیرومند وی دردو دوران جهاد و مقاومت بود که در هر دوبار استقلال و آزادی میهن را درخطر استیلای بیگانه می دید و تلاش ومبارزه برای استرداد آن را واجب می دانست. این ویژگیهای شخصیت درشهید غفورزی، او را در چشم رهبری دولت اسلامی افغانستان به ویژی قهرمان ملی وشهید احمد شاه مسعود نزدیک کرد.
بارزترین عرصه فعالیت شهید غفورزی چنان که گفتیم دپلوماسی بود اما وی درکنار آن، ذوق وعلاقه یی نیز به هنرهای خطاطی ونویسندگی وسرایش شعر نشان داده است. چند اثر ازوی به یاد گارمانده است :
1- تحلیل وبررسی موافقتنامه ژنیو درباره افغانستان (1995).
2- انگشتر عقیق
داستانی درباره زندگی خانواده های مهاجر افغانی که در جستجوی آزادی اند ( 1995).
3 – راهنمای اسلامی
آموزه های اسلامی برای کودکان مهاجرین افغانستان (1984).
شهید غفور زی ازدواج کرده بود و حاصل آن چهار پسر است که خداوند (ج) آنان را درراه پدر گامزن کند و اورا بهشت برین نصیب فرماید.
منبع: کی کيست؟ سايت خاوران، ارسالی عمر غفورزی
شریف غالب
تورانتو - 17 آگست 2008
بمناسبت یازدهمین سال شهادت
عبدالرحیم غفورزی، صدراعظم فقید افغانستان
شهید عبدالرحیم غفورزی یکی از پیشگامان تاثیر گذار عرصۀ سیاست در دهۀ نود میلادی در افغانستان است که متعاقب تغیر نظام در سال 1992 میلادی و تاسیس نخستین دولت اسلامی در کشور، با درایت و تدبر تخصصی وظیفوی و میثاق و تعهد استوار مردمی و ملی، در کارزار پرتلاطم سیاست در افغانستان تبارز کرده و در محدودۀ زمانی نیم دهه در مواقف نخستین شارژدافیر نمایندگی دایمی افغانستان درسازمان ملل متحد، معاون نمایندگی دایمی، معاون وزیر امور خارجه و وزیر امور خارجه ایفای وظیفه نموده و سرانجام در 11 اگست 1997 بحیث صدراعظم متعینۀ افغانستان تثبیت موقف کرد.
شادروان غفورزی که زاده و برخاسته از دامان خانواده ای آگاه و بیدار بوده و عشق و علاقه به اعتلای کشور و عطش خدمت بوطن را چون میراث گرانبهای فراگرفته از آن میپنداشت،از سابقۀ پر درخشش کاری تخصصی در کدر سیاسی وزارت امورخارجۀ وقت برخوردار بود. مرحوم غفورزی پس از تجاوز نظامی شوروی سابق به افغانستان، حین اشتراک در اجلاس سالیانۀ اسامبلۀ عمومی سازمان ملل متحد و هنگام جلوس هییت نمایندگی افغانستان در کرسی تالار اسامبله، در اعتراض به اشغال نظامی کشورش توسط نیروهای اتحاد شوروی سابق با شهامت به نکوهش رژیم پرداخته و از حقانیت جهاد و آرمان مردم افغانستان برای آزادی و حق تعین سرنوشت حمایت نمود. به همانسان موصوف ضمن اشتراک در اجلاس کشور های عضو نهضت عدم انسلاک، تهاجم قشون سرخ به افغانستان را تقبیح نموده و خواستار توجه جامعۀ بین المللی بوضع کشورش گردید.
آقای غفورزی بعد از اقامت در امریکا سالیان مدیدی را در راستای اشاعۀ داعیۀ بر حق مردم افغانستان در مجامع بین المللی و امریکا جد و جهد بیشایبه نموده و طی سالیان پسین برای بار ثانی درست آوانی در حوزۀ سیاست خارجی افغانستان پا نهاد که افغانستان رهیده از چنگال شوروی وقت، یکبار دیگر آماج مداخلات، تعرضات و دسایس پیدا و پنهان کشور های همسایه باالاخص پاکستان در تبانی با قدرتهای معین دوردست قرار گرفته، و در گیر یک معرکۀ تاریخی نظامی - سیاسی شده بود. به گونه ایکه رویارویی موثر با آنهمه توطیه های منطقوی و بین المللی که در جنب پایتخت های عمده در غرب بوضوح تا شورای امنیت، اسامبلۀ عمومی و در کل سیستم ملل متحد ریشه دوانیده و عملا ادامۀ عضویت افغانستان بعنوان یکی از سابقه دار ترین اعضای سازمان را به چالش میکشید، مستلزم یک دیپلوماسی فعال و جهنده مینمود که قادر به تامین همخوانی و همسویی لازم با اقتضاات ناشی از جریانات سیال و انکشافات متغیر در داخل افغانستان میبود.
در چنین آوانی زنده یاد غفورزی با عزم جزم و روحیه ای سرشار از حب وطن و حضور فعال در کنار زعامت مقاومت و سایر کدر های سیاسی دولت، حامل تحرک لازم در پهنۀ سیاست خارجی افغانستان گردید. در سال 1996 پس از اشغال نظامی کابل توسط طالبان، در حالیکه افغانستان یکی از بحرانی ترین فصلهای حیات سیاسی خویشرا تجربه مینمود، شادروان غفورزی با انتصاب در سمت وزیر امور خارجه بعنوان یک دیپلومات مجرب و کار آگاه، با اشتراک و سهمگیری فعال در مباحثات و مذاکرات سازمان ملل و سایر موسسات منطقوی و بین المللی مرتبط با افغانستان با تمکین و وقار، فراست و بصیرت سیاسی و ملی مصرانه به دفاع از داعیۀ مقاومت ملی مردم افغانستان پرداخت.
فقید غفورزی طی دوران کاری اش در تعداد کثیری از مذاکرات دو جانبه و چندین جانبه پیرامون مسلۀ افغانستان، اجتماعات صلح بین الافغانی، جلسات و کنفرانسهای منطقوی و بین المللی اختصاصی بر افغانستان بشمول اجلاس های چند گانۀ ویژۀ شورای امنیت و اسامبلۀ عمومی ملل متحد، نهضت کشور های غیر منسلک، کنفرانس کشور های اسلامی بعلاوۀ مذاکرات و جلسات عادی دوجانبۀ بین المللکتی و بین المللی، جلسات سازمان همکاریهای منطقوی جنوب آسیا، مباحثات سازمانهای فرعی ملل متحد چون یونسکو، یونیسف، سازمان خوراکه و زراعت و غیره منحیث رییس هییت افغانستان شرکت نمود. ایشان همچنان در روند کاری ترتیب قطعنامه های سالیانۀ سازمان ملل متحد بر افغانستان شخصا اشتراک داشتند.
شادروان غفورزی شخصیتی آراسته با جوهر عظیم انسانی، عواطف و احساسات رقیق معنوی، فضایل اخلاقی و سجایای شایستۀ اجتماعی بود. از آلام و مصایب وارده بر مردم افغانستان با رقت سخن میگفت و به اعتلا و سربلندی کشورش عشق میورزید. از تعصب، تفرقه و مرزبندی های قومی، زبانی، نسب و منطقه متنفر بود و خودش را به همۀ افغانستان متعلق میدانست. عدالت اجتماعی را در گرو تامین برابری اقوام برادر افغانستان پنداشته، کثرت گرایی سیاسی و تحقق حاکمیت قانون در کشور را یگانه راه میسر برای اعادۀ صلح و امنیت پایدار در افغانستان می انگاشت.
به قهرمان ملی افغانستان مسعود بزرگ احترام و اعتقاد عمیق داشت و ایشان را ممثل وحدت افغانها و نماد اقتدار ملی مردم افغانستان در برابر تجاوز و دسایس بیگانگان و بخصوص پاکستان میپنداشت.
وقار و غرور ملی داشت. میگفت سیاسیون پاکستان حیثیت و عزت ما افغانها را به بازی گرفته اند. باری در یک مواجهۀ رویاروی با سفیر و نمایندۀ دایمی پاکستان در ملل متحد اظهار داشت که، شاید سیاسیون کوتاه بین کشور شما آنچه در افغانستان روی داده است را بعنوان یک برد سیاسی تلقی کنند. ولی آنچه را نمیدانند اینست که در ازای این همه،ایشان غنیمت بزرگی را نیز از دست داده اند که حصول آن چند نسل وقت میطلبد. و آن اعتماد ملت همسایۀ مسلمان افغانستان است که دیگر آنرا با خود ندارید.
مرحوم غفورزی در جنب مهارتهای دیپلوماتیک بهره مند از استعداد سرشار در شعر، خطاطی، رسامی، نقاشی و نویسندگی نیز بوده و آثار چندگانۀ کتبی نیز از خویش بجا مانده است.
شهید غفورزی بتاریخ 21 اگست 1997 در حالیکه صرف چند روزی از تاریخ تقررش بحیث صدراعظم کشور سپری شده و هنوز مراحل تشکیل حکومتش که قرار بود بر بنیاد قاعدۀ وسیع شامل ذواتی از داخل و خارج افغانستان تشکیل گردد، نهایی نگردیده و بابت مشورت عازم مرکز ولایت بامیان بود، باالاثر یک سانحۀ هوایی با جمعی از اراکین همسفر حین ادای خدمت به افغانستان جان به جان آفرین تسلیم نموده و خلعت شهادت بر دوش کشید.
اندکی پس از پخش خبر در گذشت آقای غفورزی، دکتر کوفی عنان سرمنشی عمومی وقت سازمان ملل متحد طی یک اعلامیۀ صادرۀ رسمی عنوانی دولت افغانستان، غفورزی فقید را یک دیپلومات ورزیده، متعهد و دوست سازمان ملل متحد و شخصیتی دارای وجهۀ جهانی تلقی نموده، و نبود وی را ضایعه ای بزرگ برای دولت و مردم افغانتسان خواند. هکذا در سپتامبر سال 1997، سران و نمایندگان جامعۀ بین المللی اشتراک کننده در پنجاه و دومین اجلاس سالیانۀ اسامبلۀ عمومی سازمان ملل متحد، ضمن بجا آوردن یک دقیقه سکوت، مراتب تاثر و تاسف شان را نسبت به خبر شهادت آقای غفورزی رسما به دولت و مردم افغانستان ابلاغ نمودند.
روح شادروان عبدالرحیم غفورزی را قرین رحمت الهی میطلبم
خاتمه:
شریف غالب به مدت 10 سال در مقر سازمان ملل متحد کار نموده و نخستین دیپلومات افغان است که از جانب دولت افغانستان مذاکرات منوط به تاسیس مناسبات کامل دوجانبۀ دیپلوماتیک و قونسلی میان افغانستان و کانادا در سطح سفارت مقیم را عهده دار بود. شریف غالب در اواخر سال 2001 روابط سفارتی افغانستان در اوتاوا را در سمت نخستین شارژدافیر موقت کشورش افتتاح و متعاقبا تا سال 2005 منحیث مستشار وزیر مختار در سفارت افغانستان در کانادا ایفای وظیفه نمود.
منبع: سايت خاوران
دهمین سالگرد درگذشت عبدالرحیم غفورزی
ده سال پیش در ۲۲ آگست سال ۱۹۹۷میلادی، هواپیمای حامل دکتر عبدالرحیم غفورزی نخست وزیر دولت مجاهدین افغانستان، هنگام نشست در فرودگاه بامیان دچار سانحه شد و آقای غفورزی و چند تن از شخصیتهای سیاسی و فرهنگی همراهش کشته شدند.
آقای غفورزی، درست ده روز پیش از مرگش، در شمال افغانستان به مقام نخست وزیری دولت برهان الدین ربانی برگزیده شده بود و طی این مدت امیدهای زیادی برای دست یافتن به صلح آرمانی در افغانستان خسته از جنگ، بویژه در میان ساکنان مزارشریف، "پایتخت موقت" افغانستان، پدید آمده بود.
این امیدواری ها از آنجا ناشی می شد که عبدالرحیم غفورزی به عنوان یک دیپلمات افغان که در زد و خوردهای خونین گروههای جهادی دخالت نداشت، نخست وزیری را به عهده گرفته بود.
آقای غفورزی همچنین از پشتونهای فارسی زبان و متعلق به قوم محمد زایی بود در آن زمان نیز کنترل بخش زیادی از افغانستان، در دست طالبان عمدتاً پشتون تبار بود.
مکتب متوسطه عبدالرحیم غفورزی
قبل از اینکه مکتب متوسطه عبدالرحیم غفور زی را به معرفی بگیریم لازم است تا شهید عبدالرحیم غفور زی را که این مکتب به نام وی مسمی گردیده معرفی نماییم.
عبدالرحیم غفور زی فرزند عبدالغفور خان آخرین صدراعظم حکومت مجاهدین بود که در نخستین روزسفرطولانی اش به آسیا و اروپا دراثر سانحهء هوایی در میدان هوایی بامیان با تعدادی ازهمراهانش به شهادت رسید.
عبدالرحیم غفور زی در سال 1326 ه. ش در شهرکابل بدنیا آمد. پس از فراغت از لیسه حبیبیه تحصیلات عالی اش را در پوهنحی ژورنالیزم پوهنتون کابل به پایان رسانید و متقابلأ در وزارت خارجه به کار رسمی در دستگاه دولت آغاز کرد.
غفورزی آن گاهی که به منظور اشتراک در اجلاس سالیانهء سازمان ملل به نمایندگی از رژیم کمونیستی به نیویارک رفت ودر مقر سازمان ملل حضور ارتش سرخ در افغانستان را انتقاد کرده و درحمایت از جهاد و مردم افغانستان سخنرانی کرده و در همانجا پناهنده شد.
غفور زی پس ازپیروزی مجاهدین به حیث نماینده دایمی افغانستان در سازمان ملل و پس از آن بحیث معین وزارت خارجه مقررگردید.
غفور زی در 19 اسد سال 1376 ه.ش در حالیکه حکومت مجاهدین ازکابل تبعید شده بود به حیث صدراعظم مقرر شد، ولی عمر صدارت او بیش از نه روز نبود. او به منظور جلب حمایت جامعه جهانی و مشوره با افغان های متنفذ در خارج کشور سفری به آسیای میانه و اروپا برنامه ریزی کرده بود و هنگامی که میخواست به منظور مشوره با کریم خلیلی ( معاون رئیس جمهور کنونی) به بامیان سفر کند در اثرسانحهء هوایی با همراهانش به شهادت رسید.
غفور زی را میتوان متحرک ترین دیپلمات حکومت مجاهدین دانست.
مکتب متوسطه عبدالرحیم غفورزی که به خاطر جاویدانه نگهداشتن نام این شهید کشور مسمی گردیده است در سال 1343 ه.ش که در آنزمان بنام متوسطه حصه دوم شاه شهید یاد میشد افتتاح گردید. این مکتب در اوایل دررکاخانه ، بعدأ در باغ علیمردان و فعلأ در سیاه سنگ کارته نو موقعیت دارد. در ماه سنبله سال 1384 به متوسطه عبدالرحیم غفورزی تغییر نام داد.
در زمان حاکمیت مجاهدین کارته نو مرکزخانه جنگی ها درشهرکابل بود . مکتب درخانه یی در مسجد اتفاق مهاجر گردید.در مدت حاکمیت طالبان لیسه سید نورمحمد شاه مینه با این مکتب مدغم گردید که مکتب بنام حصه دوم شاه شهید و پرسونل و شاگردان بنام مکتب سید نور محمد شاه مینه یاد میگردید. در آن زمان در حدود دو الی سه صد تن شاگرد مصروف آموزش بودند.
فعلآ به تعداد 4150 تن شاگرد مصروف آموزش اند. 88 تن معلم تدریسی، شش سرمعلم، یک مدیر، یک معاون، سه مامور و ده اجیر با 21 صنف درسی، چهار اتاق اداری و یک کتابخانه.
تعمیراین لیسه در مدت جنگ ها درشهرکابل کدام خسارهء کلی ندیده بود صرف شیشه و دروازه و چوکی های آن بغارت رفته بود که از طرف آیساف 120 پایه چوکی وشش پایه میز اداری کمک صورت گرفت.همچنان 500 پایه چوکی از سوی کشور هندوستان به این مکتب کمک صورت گرفت.
مبلغ 5500 دالر از سوی موسسه انترنشنیل ریلیف بخاطر تجهیزات مکتب کمک صورت گرفته بود که ازهمان پول کتابخانه، ادارات مکتب،ترمیم تشناب ها، خریداری دوپایه کمپیوتر و بعضی ضروریات دیگرمکتب مرفوع گردیده است.
این مکتب در سال 1381 آغاز به کار کرد و در سال 1384 با ارسال شاگردان مکاتبی چون ذکورسیدنورمحمد شاه مینه، متوسطه طوطیا ولیسه آمنه فدوی توانست در سال 1384 یکصدوپنج تن فارغ، در 1385 یکصدوده تن فارغ و در سال 1386 یکصدوشانزده تن فارغ بدهد.
این مکتب در چهارتایم شاگردان را در یکروز آموزش میدهد که علت آن کمبود صنف و ازدیاد روز افزون شاگردان است.در یک صنف 65 شاگرد آموزش می بینند که از هر لحاظ مشکل به بار آورده است. این مکتب فاقد میدان ورزشی و تشناب های آن غیر عصری بوده و هم آب آشامیدنی صحی موجود نیست.
یک باب اتاق برای ملازمین مکتب و چهار اتاق هم برای دفاتر اداری ازسوی مدیرمکتب اعمار گردیده است. کلکین های مکتب توسط سرمعلم مکتب محترم شیراجان جالی گرفته شده است و همچنان راهروی مکتب توسط هفتاد موتر مملو از جغله توسط پرسونل اداری مکتب جغله اندازی گردیده است.
یکصدوبیست اصله نهال مثمر توسط مدیرمکتب در صحن مکتب کاشته شده است.
به قول مدیر مکتب الحاج ذبیح الله وفایی این مکتب هیچگاهی از توجه مسئوولین برخوردار نبوده و کاملأ درفراموشی سپرده شده است. در قسمت کتب درسی این مکتب همچنان درمشکلات است . کتب صنف سوم الی ششم اصلأ موجود نیست. قسمت بیشتر دیوار های مکتب ازبیلر ساخته شده که امنیت مکتب را تهدید میکند.
دهمین سالگرد درگذشت عبدالرحیم غفورزی
هارون نجفی زاده
در مزارشریف
ده سال پیش در ۲۱ آگست سال ۱۹۹۷میلادی، هواپیمای حامل دکتر عبدالرحیم غفورزی نخست وزیر دولت مجاهدین افغانستان، هنگام نشست در فرودگاه بامیان دچار سانحه شد و آقای غفورزی و چند تن از شخصیتهای سیاسی و فرهنگی همراهش کشته شدند.
آقای غفورزی، درست ده روز پیش از مرگش، در شمال افغانستان به مقام نخست وزیری دولت برهان الدین ربانی برگزیده شده بود و طی این مدت امیدهای زیادی برای دست یافتن به صلح آرمانی در افغانستان خسته از جنگ، بویژه در میان ساکنان مزارشریف، "پایتخت موقت" افغانستان، پدید آمده بود.
این امیدواری ها از آنجا ناشی می شد که عبدالرحیم غفورزی به عنوان یک دیپلمات افغان که در زد و خوردهای خونین گروههای جهادی دخالت نداشت، نخست وزیری را به عهده گرفته بود.
آقای غفورزی همچنین از پشتونهای فارسی زبان و متعلق به قوم محمد زایی بود در آن زمان نیز کنترل بخش زیادی از افغانستان، در دست طالبان عمدتاً پشتون تبار بود.
تلاشها برای استقرار صلح در افغانستان، زمانی صورت می گرفت که شبه نظامیان طالبان اکثر مناطق افغانستان را تسخیر کرده بودند، ولی چند ولایت شمالی کشور، افزون بر بدخشان (در شمال شرق) و بامیان (در مرکز) هنوز در کنترل ائتلاف مخالف طالبان قرار داشت.
دکتر غفورزی که مردی آبدیده در سیاست بود، طی این ده روز گفتگوهای موثری را برای دستیابی به یک هدف واحد میان سران جبهه متحد شمال آغاز کرد و از این رو، سفری برای دیدار و مذاکره با کریم خلیلی، رهبر حزب وحدت اسلامی افغانستان (معاون کنونی ریاست جمهوری) انجام داد، اما پیش از انجام این ملاقات، هواپیمای حامل وی در فرودگاه بامیان دچار سانحه شد.
علت بروز سانحه هواپیمای حامل نخست وزیر پیشین افغانستان تا حالا روشن نشده است.
با مرگ دکتر غفورزی، بساط تلاشهای صلح آمیز هم برچیده شده و به زودی طالبان شمال افغانستان و سپس بامیان را اشغال کردند.
دیپلماتی خارج از دولت
عبدالرحیم غفورزی دانش آموخته لیسه (دبیرستان) حبیبیه کابل و فارغ التحصیل دانشکده علوم سیاسی و روزنامه نگاری دانشگاه این شهر بود.
او در دهه ۱۹۷۰ میلادی با آغاز به کار در وزارت امور خارجه افغانستان، پا به عرصه فعالیتهای سیاسی گذاشت و در سال 1979 هنگامی که ارتش شوروی به افغانستان تهاجم کرد، در کنفرانسی در خارج از کشور به سر می برد.
گفته می شود که آقای غفورزی نخستین دیپلمات افغان بود که این تهاجم را محکوم کرد و علیه آن سخنرانی کرد.
پس از آن، در دوران مبارزه گروههای مجاهدین علیه شوروی سابق، آقای غفورزی در حمایت از مجاهدین افغان در خارج از کشور فعالیت داشت و در سال ۱۹۹۲ با روی کار آمدن حکومت مجاهدین در افغانستان، عضو دولت جدید شد و در نمایندگی افغانستان در سازمان ملل متحد آغاز به کار کرد.
او سپس در ماه جولای ۱۹۹۶ وزیر امور خارجه افغانستان شد، ولی دوره این ماموریتش خیلی کوتاه بود چرا که در سپتامبر ۱۹۹۶ با اشغال کابل پایتخت به دست طالبان، دولت مجاهدین به رهبری برهان الدین ربانی مجبور به ترک کابل شد.
آقای غفورزی به مزارشریف در شمال افغانستان رفت و تلاشهایی را برای "آشتی ملی" که برگزاری لویه جرگه از اولویتهای آن بود، رهبری کرد.
اما با مرگ او همه این کوشش ها نقش بر آب شد.
جسد عبدالرحیم غفورزی از بامیان به مزارشریف منتقل و در دشتی در خارج از شهر بخاک سپرده شد.
پایان هشت روز نخست وزیری
خستگی هفت یا هشت دانشجویی که در اسد (مرداد) سال 1376 از فرودگاه مزارشریف در شمال افغانستان، نا امید به خانه هایشان برگشته بودند فقط چند ساعتی ادامه یافت چرا که در پایان آن روز خبر سقوط هواپیمای نخست وزیر دولت مجاهدین، آنها را شوکه کرد. این دانشجویان از پروازی به سوی بامیان، جا مانده بودند.
خبر حاکی بود که هواپیمای عبدالرحیم غفورزی، نخست وزیرجدید افغانستان، در مرکز ولایت بامیان سقوط کرده است. دانشجویان قرار بود با این پرواز به بامیان وبعدا کابل بروند.
آقای غفورزی هشت روز قبل از مرگش به نخست وزیری دولت مجاهدین رسیده بود. هنوز درمورد علت این حادثه هیچ تحقیقی انجام نشده و یا دست کم اگر هم شده جزئیات آن دراختیار همگان قرار داده نشده است.
عبدالرحیم غفورزی که برای تشکیل دولتی "با پایه های وسیع" (همه جانبه) با رهبران مجاهدین به توافق رسیده بود، از مزار شریف پایتخت موقت دولت مجاهدین، عازم بامیان بود تا با کریم خلیلی، رهبر حزب وحدت اسلامی، دیدار کرده و جریان جلساتی که در پنجشیر درخصوص دولت جدید اتخاذ شده بود را با او نیز در میان بگذارد.
اما سانحه هوایی این دو رهبر را از دیدار یکدیگر محروم کرد و نخست وزیر قبل ازتشکیل کابینه اش کشته شد وآقای خلیلی که آماده پذیرایی نخست وزیر در بامیان بود ناگزیر شد فورا برای انتقال اجساد و تشییع آنها آمادگی بگیرد.
آقای خلیلی می گوید: "آقای غفورزی در پنجشیر با احمد شاه مسعود (فرمانده فقید مجاهدین) و شماری از رهبران مجاهدین جلسه داشتند، بعد در مزار شریف با استاد ربانی (رئیس دولت افغانستان در آن زمان) و پیشتر البته با ژنرال دوستم (رهبر جنبش اسلامی) هم ملاقاتهایی انجام شده بود. اگرچه هیات دولت در مذاکرات حضور داشتند اما جناب غفورزی اصرار کرده بود که بیاید بامیان؛ قبل از آن هم در بامیان با هم دیده بودیم (دیدار کرده بودیم)؛ آدم صمیمی بود. با کمال تاسف هواپیما سقوط کرد و دیدار انجام نشد."
هنگامی که گروههای مجاهدین پایتخت را از دست داده بودند و طالبان روز به روز قویتر می شد و از سوی دیگر تضاد های قومی بالا گرفته بود و مردم از درگیری های میان گروهی مجاهدین خسته شده بودند، نخست وزیری آقای غفورزی امید تازه ای برای رسیدن گروه های مجاهدین به توافقات تازه و جلب توجه بین المللی تعبیر می شد.
با توجه به اینکه در آن سالها معضل قومی درافغانستان به مرحله حادی رسیده بود، پشتونها بعنوان یکی از اقوام مهم افغانستان حضور چندانی در دولت مجاهدین نداشتند، از این نظر بود که بسیاری از تحلیلگران سیاسی معتقد بودند که تکیه زدن فردی از تبار پشتونهای درانی، دست کم شاید بتواند حمایت روشنفکران و احزاب میانه رو عمدتا پشتون را، برای دولت جدید در پی داشته باشد.
نخست وزیر غفورزی و صحبت از دولت جدیدی می کرد که برای مردمی هم که در جنگ گیر افتاده بودند و درمیان خبرهای جنگ و کشتار قرار داشتند، متفاوت بود. آنها این خبر را با نگرانی دنبال میکردند. شاید هم چنین محاسباتی آقای غفورزی را از آمریکا به افغانستان کشانیده بود.
آقای غفورزی بر ایجاد لویه جرگه بزرگ افغانها و انتخاباتی آزاد برای روند بسوی ثبات در کشور و جلب جامعه جهانی به معضلات افغانستان تکیه داشت.
باسقوط هواپیمای حامل نخست وزیر که شماری از شخصیت مهم از احزاب مختلف مجاهدین نیز در آن بودند، (از جمله عزیز مراد سخنگوی دولت، یزدان شناس هاشمی از حزب وحدت و کریم زارع والی جوزجان) روند ایجاد دولت جدید با "پایه های وسیع" نیز متوقف شد و گروههای مجاهدین سرگرم مقابله با طالبان و حملات پیهم آنها شدند.
عبدالرحیم غفورزی متولد سال 1327 خورشیدی درکابل بود. پدرش ژنرال غفور از افسران ارتش در زمان ظاهر شاه بود. او تحصیلات ابتدایی اش در لیسه حبیبه و تحصیلات عالی را در دانشکده ژورنالیسم دانشگاه کابل، به پایان رساند.
چند سالی بعنوان دیپلمات در وزارت خارجه افغانستان کار کرد و هنگام هجوم ارتش شوروی سابق به افغانستان در ترکیب هیات دولتی، در نیویورک بسرمی برد. اما علیه این اقدام شوروی سخن گفت و به افغانستان باز نگشت.
بعداز تشکیل دولت مجاهدین در 1371 خورشیدی، آقای غفورزی ابتدا بعنوان نمایند دایمی افغانستان در سازمان ملل متحد و بعدا بعنوان معاون وزیر امور خارجه افغانستان برگزیده شد.
آقای غفورزی در کنار فعالیتهای سیاسی و دولتی به نوشتن و نقاشی نیز علاقه داشت و چند اثر نقاشی و چند کتاب نیز از و به جا مانده است.
سرنوشت سرخ ، ياد گار سبز
نويسنده: رزاق مأمون
در شش سال اخير، تغييرات زيادي در افغانستان روي داده است اما در گرماگرم اين تغييرات ، ( صرف نظر از خصلت كيفي و ارزشي آن ) بر شيشه يادمان برخي از شخصيت هاي مقتدر و صاحب جايگاه در تاريخ دردناك افغانستان ، يا از روي عمد و يا هم به دليل گم گشته گي نخبه گان و نخبه نمايان درحوادث دراماتيك و سرعت رويداد هاي پس از سقوط طالبان ، گرد فراموشي نشسته است و چناني كه همه ساله نه چندان رندانه از كنارش ميگذرند و به ركلام خود ادامه مي دهند.
اين شخصيت و شهيد هوشمند، عبدالرحيم عفورزي است كه در حساس ترين مقطع تاريخ ، كه استخبارات منطقه و جهاني ، ماشين غرش ناك طالب سازي رابه هدف شيار زدن ازرش هاي مشترك اقوام در كشوربه حركت درآورده بودند؛ به ميدان دپلوماسي دشوار قدم نهاد ودرمصاف با دهن كجي هاي ارواح خبيثه سياست منطقه اي از گردونهء مظلوميت و تلخي هاي مقاومت بالا رفت و " ديد كلان ملي " خود را به هدف حفظ هويت و حضور افغانستان با برجسته گي تمام نشان داد. اين زماني بود كه حتي مأموران و مقامات بلند پايه حكومت آقاي رباني ، سوراخ مي پاليدند تا يك چند ، خود را از گزند آلام روزگار مصئون سازند.
در گيرودار رقابت هاي آماتوري سياسي و چهره نمايي هاي، از سرسيري شخصيت هاي مختلف با درجه هاي متفاوت، در سال هاي اخير، بسا واقعيت هاي گذشته، زير چرخ صحنه سازي ها و فراموش كاري هاي پوزخند آميز رفته است.
عبدالرحيم غفورزي زماني وارد معركه شد كه بود و نبود افغانستان در گرو يك سوال درشت و سياه فرو رفته بود. حتي به ياد دارم كه يكي از وزيران حكومت آقاي رباني ، نفس سوخته از راه هاي قاچاقي ، كوه به كوه ، خود را به پاكستان رسانيده بود تا در دفتر كميسارياي عالي سازمان ملل متحد خودش را معرفي كند و امتياز پناهنده گي حاصل كند. غفورزي در يك چنين احوالي به جريان مقاومت براي حفظ جغرافيا و فرهنگ افغانستان ملحق گرديد و در مسير خوفناك مقاومت براي بقاي افغانستان جان خود را از دست داد و براي چهار تن از پسرانش ، يادگار بس بزرگ و زايل نشدني را به ميراث گذاشت.
افغانستان همه ساله ؛ به تاريخ 28 اسد ، ياد مردان پاك باز و شيفته گان آزادي مملكت در جنگ استقلال را گرامي مي دارد اما تا كنون فراموش كرده است كه به تاريخ سي اسد سال 1376، عبدالرحيم عفورزي نخست وزير، سخنور ونويسنده گران ارج كشوررا نيز از دست داده است كه در داغ ترين فصل مقاومت مردان آهنين دست و آتشين نفس در برابر هزاران پنجابي ، چچيني و عرب ، به كارزار حيات و ممات شتافت و يادمان درخشاني را نقش برگ هاي تاريخ مملكت كرد. امتياز غفورزي در مقايسه با ساير همگنانش اين بود كه وي دراحوالي صداي سوي مقاومت مردمي را لبيك گفت كه شخصيت هاي هم طراز وي، به طور كامل صحنه را براي تقديري رها كرده بودند كه پاكستان براي شان درست كرده بود و به شكل كارواني از شلاق و تابوت و رنگ سياه ، به سوي دهكده ها ، قلب ها و حريم ارواح پدران شان به حركت درآورده بود.
غفورزي پس از سقوط حكومت دكتر نجيب الله در سال 1371 به حيث شارژدافير نماينده گي دايمي افغانستان درملل متحد مأموريت يافت و سپس از سال 1372 تا سال 1373 به حيث معاون سفير و نماينده گي دايمي افغانستان درملل متحد برگزيده شد.درسال 1374 خورشيدي به مقام معاونت وزرات خارجه رسيد و بعد از سقوط كابل به وسيله طالبان وآغاز آزمايش بزرگ مقاومت مردمي ، موتور قدرت مندي را درعرصه كارزار دپلوماتيك به نفع افغانستان به حركت درآورد و قدرت استدلال و ظرفيت اعجاب انگيزي را در دفاع از افغانستان درمجامع بين المللي به نمايش گذاشت . او به تاريخ 22اسد سال 1376 به حيث نخست وزير حكومت تحت رهبري آقاي رباني انتخاب شد و هشت روز بعد در نتيجه سقوط هواپيماي حامل او وهمراهانش بر فراز تپه هاي مشرف به فرودگاه ولايت باميان جان به جان آفرين تسليم كرد. بدين ترتيب ، مردي كه هرگز در تنگنا هاي قومي و پنداشت هاي شخصي و ادعا هاي مضحك نتوانست جا بگيرد، به ياد آرمان ها براي همه افغانستان؛ درآغوش داعي اجل جا گرفت وبا خون خط سرخ مقاومت شرافت مندانه در برابر ذلت را برصحيفهءتاريخ مرقوم كرد.
یادداشت های یک دیپلومات
بمناسبت یازدهمین سال شهادت عبدالرحیم غفورزی ، صدراعظم فقید افغانستان
شریف غالب
تورانتو - 17 آگست 2008
غفورزی سوخت، جایش را كدام خاین خواهد گرفت؟
يادی از شهدای سانحه هوايی باميان
__________________________________________
__________________________________________
منابع
__________________________________________
□
پيوند به بیرون
__________________________________________