جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۷ آذر ۲۹, جمعه

غلام‌فاروق نيلاب رحيمی

غلام‌فاروق نيلاب رحيمی

مورخ، اديب و کتاب‌شناس نامور افغانستان

{اين مقاله نياز به ويرايش و گسترش دارد}

غلام‌فاروق نیلاب رحیمی، مورخ، ادیب و کتاب‌شناس نامور فرزند ملک صاحب داد بود که در سال ۱۳٢٤ در قريه (روستا)ی رخۀ پنجشیر به دنیا آمد.[*] آموزش ابتدایی را در زادگاهش و تحصيلات متوسطه را در دبيرستان ابن‌سینای کابل به پايان رسانيد. او به تحصيل در دارالمعلمین کابل ادامه داد و پس از فراغت از آن‌جا، دو سال آموزگار بود. سپس، در سال ۱۳٤٧ خورشيدی، به تحصيل در دانشکدۀ ادبيات و علوم بشری پرداخت و سند لیسانس خود را در سال ۱۳۵٢ در رشتۀ تاريخ و جغرافیا دريافت کرد.

نيلاب رحيمی، پس از پايان تحصيل، به شغل مهتمم مجلۀ کتاب در کتابخانه‌های عامه اشتغال ورزيد. در فرجام به ریاست این نهاد دولتی رسید و سالها مسوولیت آن را به عهده داشت و از چندی بدینسو به سمت رییس آرشیف ملی گماشته شد.[*]

وظایف :

آمر آرشیف ملی ، عضو انجمن تاریخ ، مدیر مسؤول مجلهء لمر، رییس کتابخانه های عامه ، رییس انجمن نویسندگان . (بعد از دو سال ماندن در زندان طالبان و مهاجرت به پیشاوراز شش سال به این سو) رییس انتشارات بیهقی ، رییس کتابخانهء عامهء کابل و رییس آرشیف ملی .



آثار چاپ شده:


- شرح حال و تحلیل اشعار صوفی عشقری

- سیر تاریخی کتابخانه ها در افغانستان.

- سنگردی های پنجشیر.( سنگردی نوعی شعر جنگی محلی مردم پنجشیر است.)

- کلیات اشعار قهار عاصی.

- چاپ دیوان سید قاسم پنجشیری.

-

آثار چاپ نشده:


- انگیزه های برده داری در خراسان بزرگ.

- افغانستان در روند تاریخ و دولت های محلی در خراسان

- زن در شهنامهء فردوسی.

- حسام الدین از نگاه مولانا جلال الدین بلخی.

- پنجشیر در تاریخ.

دانش :

نیلاب رحیمی در زمینهء تاریخ و خصوصأ تاریخ اسلام ، ادبیات ، فلسفه، عرفان و جغرافیای تاریخی قلم می زد.

نیلاب رحیمی در کتاب شناسی تبحر زیادی داشت و می توان او را در ردیف کسانی مثل ایرج افشار آورد. بیش از یکصدو پنجاه مقالهء تحقیقی او اگر جمع و جور و چاپ شوند می توان از آن ها به حیث منبع و مأخذ استفاده کرد. کتاب « سیر تاریخی کتابخانه ها در افغانستان » او ثانی ندارد.

شخصیت:


نیلاب رحیمی وابسته به یک محله و یک جناح نبود.وی فرا تر از این مسایل فکر می کرد. نیلاب یک صوفی خاموش ، بی ادعا وعاری از بخل بود. دور از هوچیگری های روزگار زندگی فقیرانه یی داشت. شنیدم که اگر می خواست می توانست صاحب یک لب نان چرب تری شود اما وی قانع و راحت زیست. چند باری برای تکمیل برنامه های رادیویی که من در آن کار می کنم نزدش مراجعه کردم. خلاف دانشمندان به ظاهر محترم بدون این که وقت بخواهد تا دانشش را جمع و جور کند با من مصاحبه کرد. صمیمی ، دقیق و زیبا. هنوز صدای دهقانی ، جر و بلندش در گوش هایم طنین می اندازد.یکبار در دفترش نشسته بودم دو تا مهمان از وی تمجید کردند و گفتند که دایرة المعارفی است و علامه است. انتظار داشتم که وی لبخندی بزند اما خطوط چهره اش در هم رفت و خیلی جدی گفت که داشتن القاب استادی و علامه گی ساده نیست و شما با این تعریف ها مرا خوش نسازید. بعد ویژه گی های یک استاد و علامه را بر شمرد.البته در افغانستان هر ادیبی که سنش از پنجاه بگذرد بهش استاد می گویند اما نیلاب سنش به شصت و سه رسیده بود و هنوز خود را شاگرد می پنداشت.

آن روز نیلاب رحیمی به من نگفت که از مریضی جگر در رنج است و می رود که در پشاور عمل کند. چندی بعد زنگ زدم پسرش گوشی را برداشت. پس از آن نیلاب رحیمی گوشی را گرفت و با صدای ضعیف و شکسته یی گفت که از پشاورآمده و حالا در راه لته بند است و هر گاه به کابل رسید با من گپ خواهد زد. اما دیگرازش گپی نبود. مرگ بود و خاموشی بود و بی وداعی.

[مرگ نیلاب را ربود][*][**]

حفیظ منصور عضو شورای متحد ملی افغانستان در باره ابعاد زندگی و شخصیت نیلاب رحیمی در این محفل سخنرانی نموده افزود: نیلاب رحیمی یکی از فرهنگیان شهیر کشور بود که تمام عمر خود را در راستای مسایل فرهنگی وقف نموده وآثار گرانمایه از خود به یاد گار مانده است .

حیدری وجودی شاعر و نویسنده کشور یکی دیگر از سخنرانان این محفل ،در وصف زندگی نیلاب رحیمی چنین گفت : «مرحوم نیلاب رحیمی یک نماد ثبوت اندیشه های انسانی ، فردی که دارای شخصیت وابعاد گسترده بود و در کشور خدمات شایانی را در زمینه کارهای فرهنگی انجام داده و یک لحظه هم غافل ننشست »،

گفتنیست از نیلاب رحیمی آثار ادبی مانند ،کتاب شرح حال و تحلیل اشعار صوفی عشقری ،سیر تاریخی کتابخانه ها در افغانستان ، کلیات اشعار قهار عاصی که تدوین وتصحیح آن توسط نیلاب رحیمی به عمل امده، باقی مانده است ،, وی در ولایت پنجشیر زاده شد ودر سال 1344 از دارالمعلمین کابل فارغ شد ودر سال 1347 شامل دانشکده ادبیات کابل وبلاخره در سال 1351 از رشته تاریخ وجغرافیای آن دانشکده سند لیسانس بدست آورد.

سرانجام وی به عمر 63 سالگی در هشتم ثور سال روان داعی اجل را لبیک گفت.[*]

از ديد مولوي مرگ پيشرفت است

نيلاب رحيمی پژوهنده‌ی آگاه و انديشه ورز

[*][**]