رضا مرادی غياثآبادی
این نوشتار، گزیدهای از سخنرانی نگارنده در دومین همایش بینالمللی نوروز (ارگ بم، ۱۳٧٩) است كه در مجموعه مقالههای این همایش (انتشارات سازمان میراث فرهنگی، پژوهشكده مردمشناسی، ۱۳٨٢) منتشر شده است.
شهر بلخ در شمال افغانستان امروزی و در نزدیكی رود آمودریا (جیحون) قرار داشته است. مردمان این شهر پس از ویرانی آن به دست قیس بن هیثم، شهر جدید بلخ را در بیست كیلومتری شرق آن بنا كردند كه امروزه به نام «مزارشریف» شهرت دارد.
چند هزار سال است كه یكی از بزرگترین و شكوهمندترین و زیباترین و مردمیترینِ جشنهای نوروزی در میان همه سرزمینهای ایرانی، در شهر بلخ، در این پایتخت باستانی ایرانی و با برافراشتن درفش سه رنگ كاویانی، در میان انبوهی از مردمانی كه از دوردستها گرد آمدهاند، و در میان شادی كودكان و سرودهای زیبای دختران و دعای مادران و آرزوها و آمال پدران و در كنار بنای فرخنده و ورجاوند «مزارشریف» مزار باستانی ایرانیان، و در میان «دشت شادیان»، دشتی دوركرانه و آكنده از گلهای سرخ لاله، برگزار میشده است.
اینك امسال (منظور نوروز ۱۳٨۰) سومین سالی است كه درفش گل سرخ به اهتزاز در نخواهد آمد. آنروز كه قیس بن هیثم، مركوبش را در آبهای پاك و گرامی «بلخرود» فرو برد و از جشنگاه و انجمنگاهِ رایومندِ نوبهار بلخ، آن جایگاه گردهمایی سرداران سرزمینهای ایرانی و آن جایگاه اهتزاز درفشهای نمایندگان ایرانی، تنها ویرانهای بر جای گذاشت و پیكرههای شكوهمند و ستارهآذین آناهید را خرد میكرد؛ آیا میدانست كه از پس سالیانی دراز، بازماندگان او دگرباره دستهای خود را بسوی این یادمانهای گرانپایه ایرانی دراز میكنند و سلاحهای خود را بسوی تندیسهای فرازمندِ «بامیان بامیك»، تندیس بودای مظهر صلح و آشتی، نشانه میروند و حتی مانع برگزاری «جشن گل سرخ» میشوند؟
اما به راستی امروزه نیز مردمان بلخ و بادغیس و هرات، آن مرز پَـروان و بامیان و چَـخچَـران، آن مردمان شِـبرغان و سمنگان و بغلان و بدخشان و آن شیران تُـخار و «دره پنجشیر»، دانند چاره كار را نرم نرمك. و اینان اینك شبیه همان ترانهای را میسرایند كه پیش از این پدرانشان برای پسر هیثم ساختند و طبری آنرا روایت كرده است و هنوز هم در افغانستان سروده میشود:
از ختلان آمدی/ با روی سیاه آمدی
آواره باز آمدی/ خشك و نزار آمدی
آیین برافراشتن درفش كاویانی در بلخ باستانی یا مزارشریف امروزی كه در بیست كیلومتری بلخ واقع است، پیشینهای چند هزار ساله دارد. در اوستا، بلخ با پاژنام «سریرام اردوو درفشام» همراه است؛ به معنای «بلخ زیبا با درفشهای برافراخته». تعبیری كه در ادبیات پهلوی و در شاهنامه فردوسی به گونه «بلخ بامی» (بلخ درخشان) ماندگار شد.
«درفشهای برافراخته» به پایتختی و مركزیت بلخ اشاره میكند، جایگاهی كه سرداران و نمایندگان سرزمینهای ایرانی درفشهای خود را در كنار یكدیگر و در پیرامون درفش كاویانی، در «انجمنگاه نوبهار» و در آغاز هر بهار بر میافراختهاند و یگانگی و یكرنگی و همبستگی همه مردمان سرزمینهای ایرانی را پیمان میگذاردند و یادآوری میكردند.
به گمان نگارنده، درفشی كه امروزه در مزارشریف برافراشته میشود، «درفش كاویانی ایران» است. چرا كه درفش كاویانی آنگونه كه در شاهنامه فردوسی به روشنی بیان شده است، با سه پارچه سرخ و زرد و بنفش، آذین میشده است و درفش مزارشریف نیز با سه پارچة سرخ و زرد و بنفش، برافراخته میشود:
فرو هِشت ازو سرخ و زرد و بنفش/ همی خواندش كاویانی درفش
به پیش اندرون كاویانی درفش/ جهان زو شده زرد و سرخ و بنفش
آیین برافراختن درفش در افغانستان بنام «میلَـة گل سرخ» (جشن گل سرخ) یا مراسم «ژنده بالا» نامبردار است. نام گل سرخ از آن روست كه در آغاز بهار، دشتهای پیرامون بلخ كه به دشت شادیان شناخته میشود و در كنار هجده نهر بلخرود و پیرامون دریاچه باستانی بلخ كه امروزه خشك شده است، آكنده از گلهای سرخ لاله میشود. گلهایی كه تمامی دیوارهای نوبهار را با آن میپوشاندهاند و آذین میكردهاند.
منظور از گل سرخ در افغانستان، گلی است كه در ایران امروزی بنام گل شقایق مشهور است كه خود نوعی از گل لاله میباشد.
توجه به جزئیات این گل نشان میدهد كه گل سرخ لاله یا شقایق با سه ویژگی به آیین برافراشتن درفش در مزارشریف شباهت دارد. نخست اینكه این گل از سه رنگ سرخ و زرد و بنفش تشكیل شده است؛ گلبرگها به رنگ سرخ، انتهای گلبرگها به رنگ بنفش و پرچمها به رنگ زرد هستند. پس رنگهای این گل با رنگهای درفش كاویانی همانند است. دوم اینكه دهها پرچم میانه گل، به دور میله مركزی بلند آن گرد آمدهاند، همانند گرد آمدن درفشهای نمایندگان ایرانی بر پیرامون درفش كاویانی. سوم اینكه گل سرخ لاله یا شقایق، تنها بصورت خودرو و در دشتهای آزاد میروید و شكوفان میشود و هیچگاه نمیتوان آنرا در اسارت نگهداری كرد؛ چرا كه بلافاصله پس از چیدهشدن و حتی در بهترین شرایط نگهداری، به سرعت میپژمرد و از بین میرود. به این سبب این گل نشان و نماد آزادگی است و درفش كاویانی نیز نشان ونماد آزادگی خوانده میشود.
اهمیت نیایشگاه نوبهار در فرهنگ ایرانی تا بدان پایه بوده است كه شاهنامه فردوسی آنرا قبلهگاه ایرانیان گزارش كرده است:
به بلخ گزین شد برآن نوبهار/ كه یزدان پرستان برآن روزگار
مر آن خانه داشتندی چنان/ كه مر مكه را تازیان این زمان
اما از سوی دیگر واعظ بلخی، نوبهار را قبلهگاه شیطان روایت كرده است: «خانه شیطان در نوبهار بلخ است. شیطان هر ساله در آغاز سال نو شمسی احرام میگیرد و در آن خانه حج میگزارد. در مراسم ابلیس، مردمانی از اطراف و اكناف، از تخارستان و هندوستان و تركستان و عراق و شام بدین شهر در میآیند و جشن میكنند.»
مزارشریف نه تنها نام شهر، بلكه نام آرامگاه و مزاری باشكوه با بهترین نمونههای هنر معماری و كاشیكاری و آذینبندی ایرانی در دوره تیموری است. بنای تازهتر این مزار به فرمان سلطان حسین بایقرا و وزیرش امیر علیشیر نوایی بر بنیاد آرامگاه ناشناخته باستانی دیگری ساخته شده است و از زمان او و بر اثر خوابی كه سلطان دیده بود، این مزار به امام علی نسبت داده شد.
امروزه برخی بر این گمانند كه مزارشریف، آرامگاه زرتشت است و این گمان دور از واقع به نظر نمیرسد. اما برخی مردمان شمال افغانستان این مزار را به شخص خاصی منتسب نمیكنند و از آن تنها با همین نام ناشناخته «مزارشریف» یاد میكنند.
در جشنگاه نوروزی یا «میلَـة گل سرخ» در بلخ یا مزارشریف امروزی و در ساعت هشت بامداد نوروز (نخستین روز برج حَمَل) همه مردم شهر و همچنین بسیاری كسان از شهرها و كشورهای دور و نزدیك و از ایران و ورارودان و هندوستان و پاكستان، در دیهة «خواجه خیران» قدیم یا مزارشریف امروزی و در پیرامون جایگاه برافراشتن درفش كاویانی گرد میآیند و به رقص و سرود و شادمانی و پایكوبی و دستافشانی میپردازند. انبوه مردمان و مسافران به اندازهایست كه همه خانهها و مسافرخانهها و چادرها و گوشه و كنار باغها و پردیسها و چمنزارها و زیر چادر آسمان انباشته از انبوه مردمان میشود.
در میان این شور و غوغا، درفش كاویانی به اهتزاز در میآید و تا چهل شبانروز بر فراز بلخ بامی و در زیر آسمان سرزمینهای ایرانی تبار و به گفته یعقوبی «در وسط خراسان» در اهتزار میماند. در این چهل روز هر كس كوشش میكند تا با اندكی تكان دادن آن و بوسیدن بند آن، به نیایش برای میهن بپردازد:
ای وطن آزاد و شاد و خرم زیباستی/ عشق پاكت در دل هر كس دو بالا میشود
جشنگاه گل سرخ، همچنین جشنگاه كودكانی است كه با سرخوشی و شادی به اسپك سواری، چرخ فلك سواری، بادبادك پرانی، خواندن ترانههای نوروزی و آتش بازی روی میآورند.
در جشنگاه نوروزی بلخ و مزارشریف همچنین دستههای ساز و سرود و رقص، دستههای بازیهای محلی و ورزشی همچون كشتیگیری، بز كِشی، اسبدوانی، نیزهپرانی، چوببازی، توپبازی، چوگانبازی، شمشیربازی، سنگپرانی، مسابقه انتخاب بهترین حیوانات و بسیاری بازیهای دیگر برگزار میشود.
كوچههای نوروزی مزارشریف آكنده است از دستساختههای هنرمندانی كه در طول زمستان بهترین آثار خود را برای كودكان ساختهاند، برای سازندگان بلخ فردا. در جشنگاه نوروزی همچنین شیرینیپزها، كلوچهپزها، حلواگرها و پزندگان دیگر خوراكواریها همه در كنار مردمند.
همانگونه كه گفته شد خواندن سرود و ترانههای نوروزی از ویژگیها و بایستههای میله گل سرخ است. در این سرودها به دلفریبی گلهای سرخ لاله دشت شادیان و به زیباییهای شهر مزارشریف و گنبد سبز مزار و چمنزارهای گسترده بلخ و سرافرازی و خرمی میهن اشاره میشود.
در این چهل روز، در سارسر شهر آكنده از لالهها و چراغانی شده مزارشریف، آوای ترانه مشهور «ملا ممدجان» از هر كوی و برزن شنیده میشود. ملا ممدجان، محبوبترین و دوستداشتنیترین سرود نوروزی برای مردم است. این ترانه از زبان دختری سروده شده است كه آرزوی همسری با جوانی به نام ممدجان را دارد و آرزو میكند كه در جشن گل سرخ، خواسته او برآورده شده و دشواریهای بازدارندة پیوند آنان برطرف شود. همچنین سرود «میله نوروز» از سرودهای زیبای دیگریست كه جوانان با جامههای زردوز و سلسلهدوز بطور دستهجمعی میسرایند.
آیین نوروزی مزارشریف، یكی از كهنترین و باشكوهترین مراسم نوروزی در سراسر سرزمینهای ایرانیتبار است. بایسته است اكنون كه رادیو و تلویزیون ایران در باره این مراسم سكوت پیشه كرده است، فرزندان خود را با چنین آیینی آشنا كنیم كه نشانههای فراوانی از همزیستی انسانها، صلح و دوستی، پاسداشت پدیدههای طبیعت، شادی و سرور، آزادی ابراز عشق، همبستگی ژرفانه مردمان و بسیاری هنجارهای دیگری را كه جهان امروز در آرزوی دستیابی به آن است را یكجا با خود دارد.
آيين برافراشتن درفش كاويانی در سرزمين درفشهای برافراخته
آیین برافراختن درفش در افغانستان بنام «میلَـة گل سرخ» (جشن گل سرخ) یا مراسم «ژنده بالا» نامبردار است. نام گل سرخ از آن روست كه در آغاز بهار، دشتهای پیرامون بلخ كه به دشت شادیان شناخته میشود و در كنار هجده نهر بلخرود و پیرامون دریاچه باستانی بلخ كه امروزه خشك شده است، آكنده از گلهای سرخ لاله میشود. گلهایی كه تمامی دیوارهای نوبهار را با آن میپوشاندهاند و آذین میكردهاند.
منظور از گل سرخ در افغانستان، گلی است كه در ایران امروزی بنام گل شقایق مشهور است كه خود نوعی از گل لاله میباشد.
توجه به جزئیات این گل نشان میدهد كه گل سرخ لاله یا شقایق با سه ویژگی به آیین برافراشتن درفش در مزارشریف شباهت دارد. نخست اینكه این گل از سه رنگ سرخ و زرد و بنفش تشكیل شده است؛ گلبرگها به رنگ سرخ، انتهای گلبرگها به رنگ بنفش و پرچمها به رنگ زرد هستند. پس رنگهای این گل با رنگهای درفش كاویانی همانند است. دوم اینكه دهها پرچم میانه گل، به دور میله مركزی بلند آن گرد آمدهاند، همانند گرد آمدن درفشهای نمایندگان آريایی بر پیرامون درفش كاویانی. سوم اینكه گل سرخ لاله یا شقایق، تنها بصورت خودرو و در دشتهای آزاد میروید و شكوفان میشود و هیچگاه نمیتوان آنرا در اسارت نگهداری كرد؛ چرا كه بلافاصله پس از چیدهشدن و حتی در بهترین شرایط نگهداری، به سرعت میپژمرد و از بین میرود. به این سبب این گل نشان و نماد آزادگی است و درفش كاویانی نیز نشان ونماد آزادگی خوانده میشود.
اهمیت نیایشگاه نوبهار در فرهنگ آرياييان تا بدان پایه بوده است كه شاهنامه فردوسی آنرا قبلهگاه آرياييان گزارش كرده است:
به بلخ گزین شد برآن نوبهار/ كه یزدان پرستان برآن روزگار
مر آن خانه داشتندی چنان/ كه مر مكه را تازیان این زمان
اما از سوی دیگر واعظ بلخی، نوبهار را قبلهگاه شیطان روایت كرده است: «خانه شیطان در نوبهار بلخ است. شیطان هر ساله در آغاز سال نو شمسی احرام میگیرد و در آن خانه حج میگزارد. در مراسم ابلیس، مردمانی از اطراف و اكناف، از تخارستان و هندوستان و تركستان و عراق و شام بدین شهر در میآیند و جشن میكنند.»
مزارشریف نه تنها نام شهر، بلكه نام آرامگاه و مزاری باشكوه با بهترین نمونههای هنر معماری و كاشیكاری و آذینبندی خراسانی در دوره تیموری است. بنای تازهتر این مزار به فرمان سلطان حسین بایقرا و وزیرش امیر علیشیر نوایی بر بنیاد آرامگاه ناشناخته باستانی دیگری ساخته شده است و از زمان او و بر اثر خوابی كه سلطان دیده بود، این مزار به امام علی نسبت داده شد.
امروزه برخی بر این گمانند كه مزارشریف، آرامگاه زرتشت است و این گمان دور از واقع به نظر نمیرسد. اما برخی مردمان شمال افغانستان این مزار را به شخص خاصی منتسب نمیكنند و از آن تنها با همین نام ناشناخته «مزارشریف» یاد میكنند.
در جشنگاه نوروزی یا «میلَـة گل سرخ» در بلخ یا مزارشریف امروزی و در ساعت هشت بامداد نوروز (نخستین روز برج حَمَل) همه مردم شهر و همچنین بسیاری كسان از شهرها و كشورهای دور و نزدیك و از ایران و ورارودان و هندوستان و پاكستان، در دیهة «خواجه خیران» قدیم یا مزارشریف امروزی و در پیرامون جایگاه برافراشتن درفش كاویانی گرد میآیند و به رقص و سرود و شادمانی و پایكوبی و دستافشانی میپردازند. انبوه مردمان و مسافران به اندازهایست كه همه خانهها و مسافرخانهها و چادرها و گوشه و كنار باغها و پردیسها و چمنزارها و زیر چادر آسمان انباشته از انبوه مردمان میشود.
در میان این شور و غوغا، درفش كاویانی به اهتزاز در میآید و تا چهل شبانروز بر فراز بلخ بامی و در زیر آسمان سرزمینهای آريايی تبار و به گفته یعقوبی «در وسط خراسان» در اهتزار میماند. در این چهل روز هر كس كوشش میكند تا با اندكی تكان دادن آن و بوسیدن بند آن، به نیایش برای میهن بپردازد:
ای وطن آزاد و شاد و خرم زیباستی/ عشق پاكت در دل هر كس دو بالا میشود
جشنگاه گل سرخ، همچنین جشنگاه كودكانی است كه با سرخوشی و شادی به اسپك سواری، چرخ فلك سواری، بادبادك پرانی، خواندن ترانههای نوروزی و آتش بازی روی میآورند.
در جشنگاه نوروزی بلخ و مزارشریف همچنین دستههای ساز و سرود و رقص، دستههای بازیهای محلی و ورزشی همچون كشتیگیری، بز كِشی، اسبدوانی، نیزهپرانی، چوببازی، توپبازی، چوگانبازی، شمشیربازی، سنگپرانی، مسابقه انتخاب بهترین حیوانات و بسیاری بازیهای دیگر برگزار میشود.
كوچههای نوروزی مزارشریف آكنده است از دستساختههای هنرمندانی كه در طول زمستان بهترین آثار خود را برای كودكان ساختهاند، برای سازندگان بلخ فردا. در جشنگاه نوروزی همچنین شیرینیپزها، كلوچهپزها، حلواگرها و پزندگان دیگر خوراكواریها همه در كنار مردمند.
همانگونه كه گفته شد خواندن سرود و ترانههای نوروزی از ویژگیها و بایستههای میله گل سرخ است. در این سرودها به دلفریبی گلهای سرخ لاله دشت شادیان و به زیباییهای شهر مزارشریف و گنبد سبز مزار و چمنزارهای گسترده بلخ و سرافرازی و خرمی میهن اشاره میشود.
در این چهل روز، در سارسر شهر آكنده از لالهها و چراغانی شده مزارشریف، آوای ترانه مشهور «ملا ممدجان» از هر كوی و برزن شنیده میشود. ملا ممدجان، محبوبترین و دوستداشتنیترین سرود نوروزی برای مردم است. این ترانه از زبان دختری سروده شده است كه آرزوی همسری با جوانی به نام ممدجان را دارد و آرزو میكند كه در جشن گل سرخ، خواسته او برآورده شده و دشواریهای بازدارندة پیوند آنان برطرف شود. همچنین سرود «میله نوروز» از سرودهای زیبای دیگریست كه جوانان با جامههای زردوز و سلسلهدوز بطور دستهجمعی میسرایند.
آیین نوروزی مزارشریف، یكی از كهنترین و باشكوهترین مراسم نوروزی در سراسر سرزمینهای آريايیتبار است. بایسته است اكنون كه رادیو و تلویزیون ایران در باره این مراسم سكوت پیشه كرده است، فرزندان خود را با چنین آیینی آشنا كنیم كه نشانههای فراوانی از همزیستی انسانها، صلح و دوستی، پاسداشت پدیدههای طبیعت، شادی و سرور، آزادی ابراز عشق، همبستگی ژرفانه مردمان و بسیاری هنجارهای دیگری را كه جهان امروز در آرزوی دستیابی به آن است را یكجا با خود دارد.
به پیشواز نوروز:
زکـوه یـار میــــآیـد نســـیم بــاد نـــوروزی
ازین باد ارمدد خواهی چراغ دل بیافروزی
زجام گل دگربلبل چنان مست می لعل است
که زد بر چرخ فیروزه صفیر تخت فیروزی
به صحرا رو که از دامن غبارغم بیأفشانی
به گلزار آئی کــز بلبل غـزل گفــتن بیامـوزی
افغانستان با داشتن تاریخ کهن، وارث ومالک مدنیت های فاخره وگنجینه های بزرگ فرهنگی متعدد بوده که از جمله میتوان نوروز را نام برد.
نوروز بعنوان بزرگترین میراث فرهنگی وجشن مردمی در کشور ما وتعداد کثیری از کشور های شامل این حوزۀ فرهنگی به مثابۀ آغاز بهار در نخستین روز سال نو خورشیدی بر گزار میشود.
نوروز ریشه در تاریخ کهن ما داشته ویژه گی ها وسنت های پسندیدۀ را در خود نهفته دارد.چه زیبا خواهد آمد بهار ونوروز را با کلام زیبای مولوی {رح}به پیشواز بگیریم.
آب زنیـــد راه را حین که نگار میـرســـد
مژ ده دهیــد بــاغ را بــــوی بهــار میرســـد
راه دهیـــــد یار را آن مـــۀ ده چهـــار را
کـز رخ نــور بخش او نور نثــــار میــرســد
چاک شدست آسمان غلغله ایست در جهان
عنـــبر ومشــک مـی دمد سنجق یار میر ســد
رونق بـاغ مـیرسـد چــشم وچـراغ میرسد
غم به کناره می رود مـــه به کـــنار میرســـد
تــیر روانه میــرود ســـوی نشانــه میرود
ما چــه نشسته ایم پـس شــه ز شـکار مـیرسد
باغ ســـلام میکـــند ســـرو قـــیام میکـــند
سبزه پــیاده میــرود غــنچه ســوار میــر سـد
خلوتیان آســمان تا چــه شراب می خورند
روح خـراب ومست شـد عقـل خمــار میرسد
چون بررســی بــه کــوی ما خامشی است خوی ما
زان که زگفت وگــوی مـــا گــرد وغبـــار میـرسـد
در مورد قدامت تاریخی نوروز میتوان نگاشت که تعدادی از پژوهشگران عر صه های تاریخ وفرهنگ ،پیشینۀ تاریخی نوروز را به جمشید نسبت داده اند. فردوسی نوروز را روز تخت نشینی جمشید نگاشته است
بـه جمشیـد بر گــوهر افشـاندند
مــر آن روز را روز نــو خـواندند
سر ســـال نو هرمــز فروردین
بـــر آســو ده از رنج روی زمیـــن
بزر گان به شــادی بیـاراســتند
مــی وجـام ورامشــگران خواستـند
چنین جشن ـفرخ از آن روزگار
بمــا مــاند ازان خســروان یــاد گار
فراتر ازان، عدۀ از تاریخ پژوهان با استناد بروایات کهن،پیشینۀ تاریخی نوروز را به چندین قرن قبل از جمشید وعهد زردشت میرسانند. نوروز با این سابقۀ تاریخی اش شامل حوزۀ بزرگ فر هنگی ئی میگردیده که علاوه از محدودۀ جغرافیائی آریانای کهن، تعداد از سر زمینهای همجوار را نیز احتوا میکرده که روز اول سال را با مراسم ویژه توأم با سرود وشادمانی جشن میگرفتند.
حوزۀ نوروز با وران را کشور ها ی کنونی چون ایران، افغانستان، تاجکستان، ازبکستان، تر کمنستان، بخش های از هند وپاکستان وتعداد از کشور ها وملت های دیگر تشکیل میدهد.
مقدمات وشیوۀ بر گذاری جشن نوروز در کشور های شامل حوزۀ نوروزی با اندک تفاوت شبیه یکدیگر اند.ودر افغانستان رسوم وعنعنات،مراسم تجلیل از نوروز رابا اختصار میتوان چنین بر شمرد.
* از نیمۀ دوم ماه حوت خانه تکانی ها شروع گردیده وتا یکروز قبل ازنوروز{ روز اول سال جدید} بپایان میرسد.
* در آخرین چهار شنبه قبل از شروع سال جدید بنام{ چهار شنبه سوری}جشن بر پا نموده، جوانان از طرف شب به دامان طبیعت رفته با افروختن آتش به رقص وپای کوبی می پرداختند.{در سه دهۀ اخیر بدلیل جنگهای داخلی وعدم موجودیت امنیت، مردم مؤفق به بر پائی چهار شنبه سوری نشدند.تنها سال پار هراتیان فرهنگ دوست بعد از حدود سه دهه خاطرۀ این مراسم کهن را زنده ساختند.}
* اکثریت خانواده ها در حد توان اقتصادی خود به تهیـۀ لباس جدید بخصوص برای ایفال شان می پردازند.
* عرف بر آن است که شب سال نو همه به خانه وکاشانۀ خود بر گشته ودر جمع أعضائی خانواده به گرمی سفرۀ نوروزی شان می افزایند.
* تهیه نمودن غذا مخصوص نوروزی درشب اول سال نو که سبزی چلوومرغ جزء حتمی آن است. خانواده های متمول هفت سین تهیه میکنند.بدین مفهوم آنعده هموطنانیکه استطاعت خوب اقتصادی دارند در سفرۀ نوروزی خود هفت غذا ایکه اسمش با حرف سین آغاز میگردد آماده میسازند به همین دلیل بنام هفت سین یاد میگردد.
* هفت میوه در روز اول سال عنعنۀ دیگر تجلیل از نوروز است. خانواده ها معمولا هفت نوع میوۀ خشک را در یک ظرف کلان یکجا نموده وتر مینمایند.ومهمانان خویش را در روز اول سال{نوروز}با تعارف هفت میوه استقبال میکنند.
* ارسال وتبادل، کارت های حامل پیام تبریکی سال نو به دوستان وآشنایان.
* دید وباز دید ها وتقدیم مراسم تبریکی نوروز به أعضائی بزرگ خانواده،{ والدین}،اقارب ودوستان نزدیک وهمچنین عیادت از بیماران ومریضان در روز اول سال از مراسم قبول شدۀ نوروز است.
* تقدیم تحایف نوروزی به واسطۀ فامیل آنعده از جوانانیکه نامزد دارند به خانوادۀ دختر که معمولابنام نوروزی یاد میگردد . در پهلوی لباس وزیور به دختر که جلبی وماهی جزء حتمی آن میباشد از تحایف نوروزی به حساب می آید.
* تجلیل از نوروز در شهر مزار شریف ولایت بلخ افغانستان با سائر ولایات تفاوت دارد وبا شکوه بیشتر بر گذار میگردد.بدین مفهوم که علاوه از جهات تاریخی آن با بر افراشتن جندۀ سخی بر فراز مزار حضرت علی طی مراسم مذهبی بر شکوه این روز می افزاید.کمتر هموطن را میتوان سراغ داشت که آهنگ.
روز نوروز است خدا جان جنده بالا می شود
از کرامات سخی جان کور بینـا می شود
. را نشینده باشند.
همینکه میگویم نوروز، در بلخ باستان واقعا روز نواست.تمام دشت ودامان مزار شریف از گلهای سرخ لاله پوشیده میگردد وبیننده را واقعا متعجب میسازد که با دیدن آن آهنگ فولکلور…
بیا که بریم با مزار ملا محمد جان * سیل گل لاله زار وا وا دلبر جان
در زهن هر بیننده تداعی میگردد.
شهر مزار شریف حین بر افراشتن جنده وتجلیل از روز نوروز مهماندار دهها هزار نفر از نوروز باوران کشور است که دور از هر نوع تنگ چشمی وکور اندیشی گرد هم آمده واخوت وطنی را بنمایش گذاشته واز میراث تاریخی شان تجلیل به عمل می آورند که میلۀ مذکور چهل روز ادامه میابد.
یک هموطن مشرقیوال ما در انتقاد از عدم تلاش مثمر وهدفمند دولت در جهت تحقق وحدت ملی افغانها به صراحت اظهار داشت که بر گذاری میلۀ عنعنوی نوروز با بر افراشتن جندۀ سخی در مزار شریف بیشتر از مسئولان هر رژیم سیاسی افغانستان در تحکیم وحدت ملی افغانها نقش مثبت بازی کرده است. این حرف هموطن ما کاملا صحت دارد.زیرا در حین مراسم تجلیل از روز نوروزوبر افراشتن جنده افغانها از ولایات مختلف کشور بدون در نظر داشت تعلقات زبانی، نژادی،مذهبی،وعقیدتی در کنار یکدیگر شان به استقبال نوروز میروند.
قابل یاد دهانی است که جشن نوروزی در فراز ونشیب روزگاراز گزند فر هنگ ستیزان در امان نمانده است.به شهادت تاریخ بار نخست با کینه توزی أعراب بدوی که جزء سوسمار وشتر چیزی دیگری را ندیده ونمی شناختند روبرو گردیدند.این مهاجمین بعد از لشکر کشی به کشور ماتلاش کردند فرهنگ وزبان خود رابر مردمان این دیار تحمیل کنند.أعراب بطور علنی با فر هنگ ، میراث های فرهنگی وزبان سر زمین های مفتوحه به دشمنی بر خاسته دهها وصد ها کتابخانه وهزار ها جلد کتابرا طعمۀ حریق نمودند.از جملۀ میراث های فرهنگی ما مراسم تجلیل از نوروز را با همه قدامت تاریخی که داشت حرام اعلان نمودند وخواستند آنرا ازبین ببرند . اما غافل از اینکه نوروز ریشه در تاریخ ومردم این خطه دارد .همان بود که درک کردند تحقق این هدف شان ساده نیست لاجرم بر گذاری آنرا مجددا دوباره اجازه دادنذد.
علاوه از آنچه گفته آمد در تاریخ معاصر افغانستان تعداد از زعامت های سیاسی کشور آگاهانه ویا نا آگاهانه در جهت کمرنگ ساختن واژۀ کهن نوروز وکاستن ازارزش آن جشن های نوروزی را به این نام یادآوری کردند.روز دهقان، میلۀ دهقان ،میلۀ نهال شانی را بکار بستند و تلاش کردند کاربرد کلیمۀ تاریخی نوروز رااز ادبیات کهن ما کنار زنند که خوشبختانه به آرزوی خود نرسیدند.
در دوران حاکمیت گروه طالبان این بلائی آمریکائی پاکستانی تحمیل شده بر وطن ما تقریبا تمام میراثهای فر هنگی کشورمنجمله آئین کهن نوروزی را به اعدام محکوم کردند آنها جابرانه تر از أعراب با به اصطلاح غیر اسلامی خواندن نوروز تجلیل این روز را ممنوع قرار دادند. چماق بدستان بی فرهنگ ادارۀ به اصطلاح امر به معروف ..طالبان بر گذارکنندگان این جشنهای فرهنگی رابه کتک وکیبل بستند. رهبر متحجر وبی فرهنگ این گروه به این همه بیداد گری ها قناعت نکرده با لا خیره سال خورشیدی را که تقویم رسمی افغانستان بود وروز اولش را نوروز میگفتند به سنه قمری تبدیل کرد.بر خلاف تلاش این نابخردان فرهنگ ستیز مردم فرهنگ دوست کشور ما در جهت زنده نگهداشتن میراث های فرهنگی از جمله تجلیل از روز نوروز همت قابل تحسین گماشتند. وما باور داریم این میراث فرهنگی نوروز طوریکه دیروز بود امروز هست وفردا هم خواهد بود .
با تحریر این چند سطر به افتخار آمد آمد نوروز خواستم خاطرات جاودان نو روز را در پردۀ
ذهن دوستان زنده نگه دارم
هر روز تان نوروز نوروز تان پیروز.
پوهندوی محمد عابد{ حیدری}
اسلو حوت 1384
سایت جام غور
يادداشت: در درستی اين مقاله که ترديد وجود دارد، لطفاً دانشمندان عزيزی که به اين موضوع دلچسبی دارند، نقد و نظرهای اصلاحی خود را به دانشنامه ارسال دارند.[ويراستار]
[*]2