جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۷ بهمن ۲, چهارشنبه

تاچ، براتعلی

براتعلی تاچ، شخصیت برجسته دموکرات و مشروطه خواه افغانستان.

زندگی‌نامه

پوهاند سید سعدالدین هاشمی، شخصیت و زمان براتعلی تاچ را چنین معرفی کرد:

"شادروان تاچ در طول زندگی، شاهد و ناظر رخدادهای زشت و خوب تاریخ بوده و یا در متن حوادث قرار داشت. این تجربه اندیشه او را بارورتر گردانید. تاچ آدم عمل و مثبت گرا بوده و با دانش سیاسی و کاربرد فکری که داشت معتقد بود که در مردم این کشور، این ظرفیت و استعداد وجود دارد که به مدد اندیشه و قلم کشور خود را به یک کشور پیشرفته مبدل سازند."

همایون تاچ، فرزند سوم براتعلی تاچ، شکل گیری اندیشه سیاسی پدرش را در دوران تحصیل وی در ترکیه، متاثر از اوضاع کشور میزبان خوانده و چنین می گويد: "رشد فکری و نضج سیاسی تاچ مربوط همین سالهای تحصیل، تغییرات دموکراتیک و بنیادی کشور میزبان تحت رهبری کمال اتاترک و تحولات بین المللی، بخصوص در اروپا محسوب می گردد. و وی در همان ترکیه به این عقیده رسیده بود که یگانه راه نجات وطن از عقب ماندگی وحشتناک اقتصادی، فرهنگی و سیاسی راه دموکراسی است ، راه پایان بخشیدن به حاکمیت مطلقه از طریق شرکت مردم در حاکمیت، برخورد غیر تبعیضی با ساکنان کشور، مشارکت ملی و تامین آزادی های دموکراتیک و ... می باشد."

بر مصداق سخنان آصف آهنگ، یکی از اعضای جوان و فعال و بعدا منشی شورای مرکزی جمعیت وطن، از گرایش سیاسی جمعیت وطن چنین یادآوری به عمل می آید: "هرگاه مقصد شما از گرایش عقیده وی باشد، طبعا وجود داشت ولی نظر به شرایط، که وجود نداشت مبارزه کاملا در چوکات مشروطه شاهی بود و کدام اختلافی وجود نداشت."

در جای دیگر، شرح مفصلی پیرامون فعالیت های علمی، اقتصادی- تجارتی و سیاسی- سازمانی تاچ در مقطع اشتغال در وظایف استادی در فاکولته حقوق و علوم سیاسی دانشگاه کابل، ریاست شرکت هزاره جات و عضویت در هیئات عامل مرکزی جمعیت وطن و عهده داری وظیفه صندوقداری این جمعیت و همچنین چگونگی سرکوب جنبش مشروطیت سوم در اواخر سالهای حکومت شاه محمود خان و به زندانی انداختن فعالان جمعیت های وطن، ندای خلق و ویش زلمیان، آمده است.

بیانیه با یادآوری از ظلم و جفای حکمرانان وقت در برابر آزادی خواهان و وطندوستان واقعی با چنین جملاتی به پایان می رسد: " یکی از این مظلومان، زنده یاد برات علی تاچ بود که نخست وی را از ادامهء فراگیری بیشتر علم و کسب تجربهء کاری در کشور ترکیه برحذر داشتند و از اثر فشار سفارت افغانی به کشور عودتش دادند. در برابر تشبث اقتصادی- تجارتی اش در مقطع فعالیت های شرکت هزاره جات توطیه و آنرا ورشکست ساختند. فعالیت های سیاسی اش را با به زندان انداختن او و همسنگرانش موقتا متوقف گردانیدند؛ تا بالاخره به این همه ظلم و تعدی بسنده نکرده و بعد از رهایی از زندان به حیاتش خاتمه بخشیدند.

اکبر کرگر به زبان پشتو از شخصیت و کارکرد مرحوم تاچ تجلیل به عمل آورد. وی به نقل از یکی از شخصیت های ملی آن برهه، شادروان عبیدالله روغ گفت: تاچ همیشه به دو نکته اشاره می کرد: "در وطن عزیز ما جدایی میان هزاره و پشتون هرگز وجود نداشته است و دوم اینکه، آن کشور و یا نیرو هایی که بنابر پیوند مذهبی خود را غمخوار هزاره ها نشان می دهند، واقعیت ندارد، بلکه این یک سرپوش است برای مقاصد آزمندانه آنها."

کتور شاولی زندگی برات علی تاچ را در سه برهه از زمان قابل تحسین و تکریم دانست:
۱. دوران تحصیل درترکیه، ۲. دوران بعد از تحصیل و بازگشت به وطن و پیوستن به جنبش های مشروطه خواهی و دموکراسی و ۳. زندگی سالهای اخیر وی که دکتور شاولی آنرا زندگی دشوار و پر از مشقت خواند که برات علی تاچ به گفته وی در زندان استبداد بوده و از سرعدم سازش با استبداد بعد از مدت کوتاهی پس از آزادی از زندان در راه آرمان خود جان سپرده است.

محمد ابراهیم ارغوان به صورت مفصل به تحلیل اوضاع سیاسی و جنبش های مشروطه خواهی قرن بیستم افغانستان و کارکرد های حکومت های وقت می پردازد. بعد سیری در زندگی تاچ ، از دوران کودکی تا بلوغ، سالهای تحصیل در کشور ترکیه، اثرات پیشرفت های کشور در رشد فکری وی، بازگشت به وطن با توشهء عمیق علمی و اندیشهء نوین سیاسی و باورمندی ژرفی در راستای راه اندازی جنبش بنیادی برای کشورش می کند. موصوف به صورت مشرح از نقش شادروان تاچ در جنبش مشورطیت سوم همراه با سایر همسنگرانش یادآوری نمود و دوران تاچ را دوران استبداد خوانده و برات علی تاچ را یکی از قربانیان استبداد نام گرفت.

دکتور اکرم عثمان: "... آنهایی که در تاريخ معاصر افغانستان در پی مسخ صورت تاريخ ، با استفاده از انواع ترفند و حيله بوده اند، کوشيده اند مردم را اغفال نمايند و چهرهء دروغينی از واقعيت را به نمايش بگذارند. از اين جاست که سراغ گيری صورت و سيرت زمانه های از دست رفته کاری بس دشوار، حساس و ظريفيست. وقتی که اوراق ليالی و ايام را ورق می زنيم می بينيم که چه سيه کاران نقاب پوشی بر بلندای نيکنامی و جلال مکان کرده اند و چه نيکنامان معصوم و مظلومی که در عين طهارت و پاکی، سياهکار معرفی شده اند."

محمد کریم خلیلی، معاون رئیس جمهوری اسلامی افغانستان: "باورمندیم که گرامیداشت از شخصیت های علمی، فرهنگی و سیاسی چون مرحوم "برات علی تاچ" تجلیل از یک شخص عادی و معمولی نیست، بلکه یادکرد آنها به مثابه پاداشی است از افکار، اندیشه ها، شیوه ها و رفتار های ایثارگرانه و فداکارانه ای است که اعماق تاریک و پر اختناق تاریخ را روشنی بخشید و از فرورفتن مردم در تنگنا های اندیشه سوز استبداد سیاسی جلوگیری به عمل آورد."

" استاد برات علی تاچ از معدود شخصیت هایی بود که دانش را با سیاست آمیخت و سمت استادی در دانشگاه را با ریاست و مدیریت در وزارتخانه ها پیوند زد و از هر دو در راه رسیدن به اهداف مبارزاتی خود بهره برد ..."[*]

برات علی تا ج به مکتب رفت و دوره ابتدايی را با تحمل رنج و تهيدستی و با شکيبايی به پايان رسانيد و شامل دوره رشديه گردیدو در سال ۱۳۰۷ خورشيدی برای تحصيلات عالی عازم ترکيه شدند. مرحوم برات علی تاچ در چنين فضايی به کسب علم و دانش در ترکيه پرداخت. نخست در مدرسه ادرنه و پس از آن در مدرسه حيدر پاشای استانبول درس خواند و سرانجام در فاکولته حقوق و علوم سياسی نام نوشت. وی در سراسر روزگار تحصيلش با استعداد عالی، با پشتکار و ايمان استوارش از شاگردان برازنده و شايسته بشمار ميرفت.که بعد از فراغت فاکولته حقوق سیاسی ترکیه جهت انجام خدمت برای هموطنانش به افغانستان برگشت نمود تا اندوخته های فکری اش در خدمت مردم کشور قراردهد.وی مشروط خواه واستقلال طلب با قامت رسا واستواری بینظیری چون کوه بابا پامیر وهندوکش در تسلیم ناپذیری به زور، زر و تذویر شهرت وعظمت میهن شمول کسب نمود و به مایه ای افتخار همه وطندوستان و مبارزان مبدل گردید. جوهر مبارزات دادخواهانه ای این شخصیت برجسته ای کشور را عدالتخواهی، دموکراسی، تامین حاکمیت قانون، جامعه مدنی و احترام به ارزشهای انسانی تشکیل میداد. زندگی این مبارز نستوه در عرصه های سیاسی، اجتماعی وفرهنگی توسط کرسی نشینان بی فرهنگ و دشمنان آزادی مردم با تفتیش عقاید، تهدید، تعقیب، وزندان آغاز گردید، ولی قامت این مبارز بی بدیل سیاست هیچگاه خم نگردید. هر قدر کوفته شد، مانند پولاد آبدیده تر گردید وبه خار چشم خاندان حاکم بر سر نوشت وطن و مردمش تبدیل گردید.

مرحوم براتعلی .تاج ، به خاطر اشتغال درسیاست و جانب د اری از جبهۀ ترقی بر ضد ارتجاع و بیشتر از لحاظ انسانی- تهذ یب و سجایای نیکو یش شهرت داشته و مورد تقدیر قرار میگرفت . در واقع وی در میان نسل اولین حقوقدانان کشور است که همراه با قدیر تره کی ـ اکبر پامیر و ابراهیم عالمشاهی تدریس حقوق را از گروه همکاران ترک بریاست منجند اغلو پروفیسر معروف حقوق اساسی و مشاورعالیرتبه دولت ترکیه که جهت سرو سامان دادن به امور تدریس حقوق با افغانستان همکاری داشت تسلیم شده و در راس این گروه افغانی وظایف وی را به پیش می بردند . وی به تجدید یکی از ناشناخته ترین رشته های حقوقی آنروز در کشور ما که همان حقوق تجارت باشد پرداخت . این در حالی بود که افغانستان مسلۀ " اختلاط حقوقی " میان حقوق اسلامی وحقوق مدنی را تجربه میکرد. حقوق دانان راه های نامکشوفی را میپیمودند تا اصولنامه ها را بطوری ترتیب کنند که از یک سوباعث تجدید نظام قضایی شود و از سویی دین سالارانی راکه در نظام قضایی تحریک نکند. زنده یاد تاچ به این ما مول دست یافت و اولین اصولنامۀ محاکمات تجارتی را به معنای درست و کامل وقابل قبول آن ترتیب و به تطبیق آن مامورشد. و يکی دیگر از اقدامات متهورانه و مردم دوستانه شادروان تاج تشکيل "شرکت سهامی هزاره جات " به منظور تقويه اقتصاد مردم رنج ديدهء هزاره بود که از جمله اقداماتی منحصر به فرد در آن زمانه بحساب میآمد .

شر کت هزاره جات مواد ارتزاقی، صنايع دستی و پيداوار مناطق هزاره نشين مانند روغن حيوانی، پوست، برگ ، پشم وغيره را به مرکز کابل و از طريق اين شرکت به بازار عرضه نموده و ضروريات اهالی را از مرکز تهيه و به هزاره جات انتقال میداد. بعدااز ثبت و راجستر شدن اين شرکت بنام "شرکت سهامی هزاره جات" مسمی شد".. چون دولت رشد شرکت هزاره جات را به زيان خود احساس میکرد و با دريغ در اثر دسيسه و کار شکنی مقامات دولتی بعد از سپری شدن چند مدت ورشکست گرديد. محترم هادی ابوی یکی از نویسندگان کشورمینویسد که :- مرحوم تاج میخواست تجارت در افغانستان " عصری قانونی و حقوقی " شود . به همین منظور اوعلاوه از اشتغال برتقنین ـ تجاربی را بکار بست تا تجارت عنعنوی و حقوق اقتصادی در کشورچهره تازه تری بخود گیرد . از آن جمله او عده یی را با مقدار سرمایه یی گرد هم آورد ند و به تشکیل یک تجارت کوپراتیفی تشویق و آن را رهنمایی کرد. محصول این تلاش شرکتی بود که ازفعالیت آن تهید ستان مالدار هزاره جات صاحب لقمه نانی شده وقحطی یا کمبود روغن در شهر ها نیز مهارگردد. البته این شرکت که میتوانست کمکی برای تهیدستان هزاره جات باشد ـ منافع محتکران روغن هزاره جات را محدودمیکرد .به همین د لیل تاجران روغن هزاره جات که این شرکت را مانع منافع بیشتر خود دیده بودند در صدد سقوط آن برآمدند .

شخصی بنام سخی امین یا( امین سخی ) که برای پیشبرد امور روزانه این شرکت تعیین شده بود . بعد ها معلوم شد که او نه چندان امین و نه چندان سخی است با همدستی محتکران دست به کلاه برداری زده و میخواهد شرکت را از اهداف اصلی آن منحرف سازد.تاج جانب اصول راگرفته و شرکت را به سرنوشت آن رها کرد با وجود ناکامی ـ این تجربه ، تشکیل آن شرکت به حیث یکی از محدود تجارب تجارت کوپرا تیفی درکشور شناخته میشد . در آن روزها شرکت در باغبانکوچه کابل ودر پشت درمسال پیر رتننات قرار داشت . وبر علاو ه آ نکه دفتر شرکت بود ـ پته جایی هم برای گروهی از دوستان همفکرشمرده میشد که یکی از اتاق های شرکت جایی برای نشست دوستان همدل بود که در آن غیر از روغن در باره هرمسئله صحبت میگردید. مباحثات عموما پس از وقت کار شرکت هم و بعضا تا نیمه شب ها ادامه میافت .

شهید فرقه مشر فتح محمد خان میرزاد یکی دیگر از رهبران ارشد حزب وطن و همرزم نزدیک مرحوم تاج برای نگارنده در باره شرکت سهامی هزاره جات و نقش برجسته و دلسوزانه مرحوم تاج نسبت به مردم هزاره جات و ایجاد آن شرکت میگفت که:- مالیه ء روغن برا ساس قیام فداکارانه مرحوم ابراهیم خان گاوسوار از شانه های نحیف مردم هزاره جات لغو و رفع گردیده بو د اما هنوز هم مالیات هستی سوز وکمر شکن دولت مستبد برمردم مظلوم هزاره جات تحمیل میشد که به آنها چنین اشاره مینمودند .

اول:- مالیه خسبوری:- یکنوع چپاول ویغماگری درقالب دین وتحت نام عشر ،ذ کات اعمال می شد ، که از زمین مزروع ویا للمی یا دیمه ازده سیر یک سیر به کیسه حکومت وچندین سیر به کیسه عمال آن سرازیر میشد.

دوم :- شاخ پولی : که دربرابر هر راس حیوان منظورشده بود که از هر راس گاو چهار افغانی اسپ والاغ 5 افغانی بزوگوسفند 2 افغانی به کیسه حکومت وچندین افغانی به جیب عمال آن ریخته می شد.

سوم :- _سرپولی :دربرابر هریک نفر آدم وضع شده بودو بدون تفاوت سن وجنس از 5 الی 7 افغانی اخاذی میشد ، که باز هم دشوارتر رضایت حاکمان حریض بود .

چهارم _ گندم گدام: که هراز گاهی درمقیاس 700 الی 1000 هزار خروار حواله می گردید ، علاوه برآن گاه 40 الی 45 هزار سیر گندم بنام خوش خریدی صدراعظم حواله می شد .

پنجم :- سرچربی« بی بی» چادر ملکه : که میزان کمیت وکیفیت آن مشخص نبود اما قرار معلوم برطبق میل حکام اخذ میشدند .

ششم :-_ تهاجم کوچی ها : که مراتع وچراگاههای سرسبز هزارجات زیر پای رمه ها و احشام کوچیها به بیابان تبدیل واز سوی دیگر ، تمام مزارع آبی ود یمه ء مردم نیز پایمال مواشی کوچیها می شدند . در نتیجه این تهاجم ظالمانه - مالداری وزراعت مردم هزاره جات به نیستی ونابودی تبدیل و زندگی خود مردم نیز به تباهی ومرگ سوق داده میشدند . این درحالی بود که ، این حواله جات ذکر شده جدا از آن مالیات که بنام مایه ویا غم زمین ازمردم هزاره جات دریافت می شد نیز از مردم تحصیل میگردید که نظام استبدادی کارد را به استخوان مردم می رسا نید ند و جبرامردان فداکار با غرورهزا ره جات قامت مبارزات دادخواهانه را بر ضد نظام های استبدادی بلند میکردند و به زندان و سیاه چا ل ها میرفتند تا تاریخ را به مسیر انسانی تر رهنمون شوند . زنده یاد تاج میخواست با تاسیس شرکت سهامی هزاره جات تجارت طبیعی را برای تبادله مواد تولیدی هزاره جات با شهر کابل و دیگر شهر های کلان کشور فراهم نماید و لی بنا بر دسیسه و تخریب شبکه های وابسته به دولت این شرکت به سقوط مواجه گردید. زنده یاد برات علی تاج با ساير همفکران، با استفاده از شرایط نسبی مساعد سياسی شروع به هسته گذاری سازمان سياسی واحد بر مبنای انديشه و هدف مشترک کرد.

وی يکجا با مير غلام محمد غبار، سرور جويا، مير محمد صديق فرهنگ، فتح محمد ميرزاد مشهور به فرقه مشر، نورالحق هيلمندی و عبدالحی عزيز شالوده حزب وطن را در ۱۶ جدی ۱۳۲۹ گذاشتند زنده یاد تاج در جمله سیز ده تن از رهبران و فعالان طراز اول حزب وطن بازداشت و زندانی گردیدند. از آن جمله پنج تن از اعضای رهبری آن حزب برای یک سال و پنج تن دیگر برای چهار سال زندانی باقی ماندند. سه تن از زندانیان حزب وطن، یعنی سرور جویا، مرحوم برات علی تاچ و شهید فرقه مشر فتح محمد میرزاد بیش از ده سال در زندان بسر بردند و از جمله شادروان سرور جویا، به عنوان یک تن از آگاه ترین و سرسپرده ترین مبارزان آن دوران، در سال نهم، در زندان وفات یافت. در زمان حکومت دکتور محمد یوسف، هیئت بزرگی در تحت ریاست عبدالحی عزیز، وزیر پلانگذاری راه مسافرت بسوی هزاره جات را در پیش گرفت تا به اصطلاح دموکراسی تبلیغ گردد و از حال مردم آگاهی حاصل شود برات علی تاچ، سلطانعلی کشتمند - فرقه مشر فتح محمد، دکتور عبدالواحد سرابی و غلام علی معین معادن به حیث نمایندگان ملیت هزاره و تشیع جزء اعضای هیئت بودند. ولی متاسفانه مرحوم برات علی تاچ که یک تن از بزرگان و رهبران هزاره و یک تن از بنیاد گذاران حزب وطن، مبارز، دموکرات و آزادیخواه معروف که بخاطر تحقق آرمانهای مردم کشور و تامین عدالت اجتماعی بیش از یک دهه عمرش را در زندان سپری نمود ه وبه تازگی ها از زندان پر مشقت و طولانی رها گردیده و دچار بیمار شده بود، در نیمه راه مسافرت، در بهسود داعی اجل را لبیک گفت.

نگارنده باهمایون تاج و تیمور تاج فرزندان مرحوم براتعلی تاج که دارای تحصیلات عا لی واز زمره شخصیت های سیاسی و فرهنگی ودلسوز به مردم و میهن شان اند شناسائی داشته اما با همایون تاج معرفت بشتر دارد . همایون تاج قبلا چندین سال رئیس فابریکه نساجی بگرامی کابل بوده و مدتی را دروزارت پلان اجرای وظیفه کرده اند . همایون تاج یکی از فعالان فرهنگی و سیاسی مجرب کشوراست که اکنون دربریتانیا زیست دارد و ایشان مسولیت چاپ یک نشریه ماهوار بنام محبت را عهده داراند که در طی چند سا ل اخیر مهاجرت مسا یل تازه و جدید فرهنگی و اجتماعی افغانستان را درین نشریهء ماهانه به نشر میرسا نند و مو فقیت مزید برای این فرزند برومند ایشان وعمردراز به همه اعضای خانواده مرحوم تاج آرزومینمایم. گرچه مرگ يک پديدهً طبيعی است اما مرگ شخصیت های ، خدمتگار مردم مانند زنده یاد تاج و مرگ آنانی که آرمانهای مقدسی مبارزه برای برپايی نظام عدل وانصاف تلاش ميورزند اثرات ناگواری برجای ميگذارد. ﺪﺮﮔﺬﺸت ﺍﻴﻦ ﺸﺨﺼﻴﺖ مبارز – دموکرات و مشروطه خواه ﻨﻪ ﺘﻨﻬﺎ ﺘﮐﺎﻦ ﺪﻫﻨﺪﻩ ﺒﺮﺍﻯ خانواده ﻮﺪﻮﺴﺘﺎﻨﺶﺒﻮﺪ ،بلکه ﻫﻤﭽﻮﻦ ﻀﺎيعه جبران ناپذير ﺮﻮﺤﻰ ﺒﺭﺍﻯ مبارزان ملی ، نهضت مشروطیت - دوستان شان پنداشته شده و ﻨﻴﺯ ﺨﺎﻂﺮﺍﺖ ﻤﺒﺎﺮﺰﺍﺖ ﻤﻴﻬﻦ ﺪﻮﺴﺘﺎﻨﻪﺀ ﻤﺮﺤﻮمی ﺪﺮﻗﻠﻮﺐ ﻮﺍذﻫﺎﻦجامعه قدر شناس افغا نستان و ﻫﻤﻪ طرفداران عدل و انصاف ﺠﺎﻮﻴﺪﺍﻦ ﺨﻮﺍﻫﺪ ﻤﺎﻨﺪ. شاد روان تاج یکتن از شخصیت های مبارز و پاک نفس و با تقوای و اهل سیاست و حقوقدان ورزیده کشوربود و بمثابه يکی از بنيا ن گذاران جنبش مشروطيت سوم با زندگی پرحماسه اش برای هميش نامش را ثبت تاريخ نموده است.[*]

. برات علی تا ج به مکتب صداقت رفت و دوره ابتدايی را با تحمل رنج و تهيدستی و با شکيبايی به پايان رسانيد و شامل دوره رشد يه شد. در سال ۱۳۰۷ خورشيدی برای تحصيلات عازم ترکيه شدند.

برات علی تاچ در چنين فضايی به کسب علم و دانش در ترکيه پرداخت. نخست در مدرسه ادرنه و پس از آن در مدرسه حيدر پاشای استانبول درس خواند و سرانجام در فاکولته حقوق و علوم سياسی نام نوشت. وی در سراسر روزگار تحصيلش با استعداد عالی، با پشتکار و ايمان استوارش از شاگردان برازنده و شايسته بشمار ميرفت..

يکی از اقدامات متهورانهء تاچ تشکيل "شرکت هزاره جات" به منظور تقويه اقتصاد مردم رنج ديدهء هزاره بود که اقدامی بود منحصر به فرد. که مواد ارتزاقی، صنايع دستی و پيداوار مناطق هزاره نشين مانند روغن حيوانی، پوست، برک، پشم وغيره را به مرکز کابل و از طريق اين شرکت به بازار عرضه نموده و ضروريات اهالی از مرکز تهيه و به هزاره جات انتقال دهد. که بعداً اين شرکت بنام "شرکت سهامی هزاره جات" مسمی شد"..

چون دولت رشد شرکت هزاره جات را به زيان خود احساس کرد و با دريغ در اثر دسيسه و کار شکنی مقامات دولتی ورشکست گرديد.
برات علی تاچ با ساير همفکران، با استفاده از جو مساعد سياسی شروع به هسته گذاری سازمان سياسی واحد بر مبنای انديشه و هدف مشترک کرد. وی يکجا با مير غلام محمد غبار، سرور جويا، مير محمد صديق فرهنگ، فتح محمد ميرزاد مشهور به فرقه مشر، نورالحق هيلمندی و عبدالحی عزيز شالوده حزب وطن را در ۱۶ جدی ۱۳۲۹ گذاشتند.

تاچ در جمله سیز ده تن از رهبران و فعالان طراز اول حزب وطن بازداشت و زندانی گردید. از آن جمله پنج تن از اعضای رهبری آن حزب برای یک سال و پنج تن دیگر برای چهار سال زندانی باقی ماندند. سه تن از زندانیان حزب وطن، یعنی سرور جویا، برات علی تاچ و فتح محمد میرزاد (فرقه مشر) بیش از ده سال در زندان بسر بردند و از جمله شادروان سرور جویا، به عنوان یک تن از آگاه ترین و سرسپرده ترین مبارزان آن دوران، در سال نهم، در زندان وفات یافت. (افغانستان در مسیر تاریخ، ص۲۴۴ )..

در زمان حکومت دکتور محمد یوسف، هیئت بزرگی در تحت ریاست عبدالحی عزیز، وزیر پلانگذاری راه مسافرت بسوی هزاره جات را در پیش گرفت تا به اصطلاح دموکراسی تبلیغ گردد و از حال مردم آگاهی حاصل شود برات علی تاچ، سلطانعلی کشتمند - فرقه مشر فتح محمد، دکتور عبدالواحد سرابی و غلام علی معین معادن به حیث نمایندگان ملیت هزاره و تشیع جزء اعضای هیئت بودند. ولی متاسفانه برات علی تاچ که یک تن از بزرگان و رهبران هزاره و یک تن از بنیاد گذاران حزب وطن، مبارز، دموکرات و آزادیخواه معروف بود، در نیمه راه مسافرت، در بهسود داعی اجل را لبیک گفت. برات علی تاچ به تازگی ها از زندان پر مشقت و طولانی رها گردیده و بیمار بود.:

شادروان برات علی تاچ شايستهء مقام والا در تاريخ معاصر افغانستان است. وی بمثابه يکی از بنيا ن گذاران جنبش مشروطيت سوم با زندگی پر حماسه اش برای هميش ثبت تاريخ شده است.[*]


يادداشت‌ها



يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامۀ آريانا توسط مهديزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.


پيوست‌ها



پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:



پی‌نوشت‌ها


[۱]-
[۲]-
[۳]-
[۴]-
[۵]-
[۶]-
[٧]-
[۸]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱۲]-
[۱۳]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱۶]-
[۱٧]-
[۱۸]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[٢۱]-
[٢۲]-
[٢۳]-
[٢۴]-
[٢۵]-
[٢۶]-
[٢٧]-
[٢۸]-
[٢۹]-


جُستارهای وابسته






منابع





پيوند به بیرون


[1 2 3 4]





[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]





[۱]
[٢]
[٣]
[۴]
[۵]
[٦]
[٧]
[٨]
[۹]
[۱٠]

[۱۱]
[۱٢]
[۱٣]
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]

[٢۱]
[٢٢]
[٢٣]
[٢۴]
[٢۵]
[٢٦]
[٢٧]
[٢٨]
[٢۹]