زمامداران شوروی بود یا برژنف به تنهایی فرمان حمله بهافغانستان را صادر کرد؟ در سند مهم و سری کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست شوروی که در سال ١٩٩٢ پس از فروپاشی شوروی علنی گردید، مشاهده میشود که فیصلۀ حملۀ نظامیبهافغانستان در حلقۀ معدود ٩ نفر عضو بیروی سیاسی حزب کمونیست اتخاذ شد
این سند که به فیصله نامۀ ١٧٦ معروف است، توسط "کنستانتسن چرنینکو" به قلم نگاشته شده بود:
«سند (خیلی مهم) شماره ٢٥/ ١٧٦
خیلی محرمانه
پروندۀ خاص
رئیس جلسه ل.ای یرژنف
اشتراک کننده گان: سوسلف، گریشن، گریلینکو، پیلشا، اوستینوف، چرنینکو، اندروپف، گرومیکو، تیخانوف و پونوماریوف.
مصوبۀ کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی
تاریخ ١١/١٢/١٩٧٩
پیرامون اوضاع در "A" (افغانستان)
١ – شرحها وتدبیرهای ارائه شدهاز سوی رفقا اندروپوف، اوستینف و گرومیکو تصویب گردد و بهانها اجازه داده شود در روند پیاده کردن این تدبیرها تصمیماتی را که خصلت اصولی نداشته باشند، وارد بیاورند. مسایلی که مستلزم اتخاذ تصمیم از سوی کمیتۀ مرکزی باشند بائیست یه موقع در دسترس دفتر سیاسی حزب گذاشته شود. انجام این تدبیرها به عهدۀ رفقا اندروپف، اوستینف و گرومیکو گذاشته شود.
٢ – به رفقا اندروپف، اوستینف و گرومیکو سفارش میشود تا دفتر سیاسی کمیتۀ مرکزی را دربارۀ روند تطبیق تدبیرهای در نظر گرفته شده مطلع سازند.
دبیر کل کمیتۀ مرکزی ل.ای برژنف
شماره (IL) ٩٩٧ » (٤٩)
نکتۀ قابل بحث در فیصله نامۀ ١٧٦ بیروی سیاسی حزب کمونیست شوروی که منجر به تجاوز نظامیبر افغانستان شد، نقش و سهم ّبرژنف رهبر سالخورده و پیر آن حزب و زمام دار شوروی است. "یوری گانکوفسکی"، مدیر پروژۀ افغانستان در مؤسسۀ مطالعات شرقی از قول "ر.الف اولیانوفسکی" یکی از اعضای اداری کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست شوروی که در جلسۀ مذکور حاضر بود، میگوید:« گرومیکو از جلسه ریاست نمود و اوستینوف در رأس میز طویل پهلویش نشسته بود.
اندروپوف در پهلوی میز نزدیک به دیوار جا گرفته بود. ده یا یازده نفر اعضای کمیتۀ مرکزی در بیخ دیوار مقابل، یک اندازه دورتر نشسته بودند. تقریباً بعد از نیم ساعت استماع راپورها کهازطرف مشاورین قرائت میشد برژنف بهاتاق در آمد. گرومیکو از بازویش گرفت و همرایش کمک نمود که بصورت لرزان دورا دور اتاق بگردد و هر یک از اشخاص حاضر را در آغوش بکشد. وی چندین مرتبه بهافتیدن نزدیک شد. بعد از آن گرومیکو در گوشش طوری نجوا نمود که حرفش بکلی شنیده میشد و به برژنف گفت:" معلومات تازه به جلسه عرضه شده که نشان میدهد کهامین تا چه حد بد، تا چه حد ماجرا جو و تا چه حد غیر قابل پیش بینی است. برژنف برای دوسه دقیقه خاموش بود. بعد از آن دفعتاً به پا ایستاد، مشتهایش را به میز کوفت وگفت:"مرد ناپاک" و از اتاق خارج شد." » ( ٥٠)
البته در مورد توافق وعدم توافق اعضای دفتر سیاسی حزب کمونیست شوروی به حملۀ نظامیاز سوی بازماندگان آن تصمیم و برخی مقامات کمیتۀ مرکزی حزب مذکور پس از فروپاشی شوروی دیدگاههای مختلف ارائه میشود. برخی همه مسئولیت را به گردن میخائبل سوسلوف عضو دفتر سیاسی میاندازند که گویا او برژنف را به ضرورت حمله بر افغانستان متقاعد کرد. عدهای این تصمیم را تنها ناشی از ارداۀ برژنف میدانند. مارتـیـن بـابـیـث Martin Babic مینویسد:« بدون شک رول اساسی را صرف چند تن ازاعضای بیروی سیاسی حزب کمونست اتحاد جماهیرشوروی همچون مـیـخایـل شـوسـلـوف Michail Shuslov ، انـدری گـرو مـیـکـو A. Gromyko ، دمـیـتـری اوســتـیـنـف D. Ustinov و یـوری انـدروپـف Juri Andropov بازی کردند. بگفتهانـدری گـرومـیـکـو A. Gromyko درست این یـوری انـدروپـف J. Andropov بود که در یکی از جلسات ماهاکتوبر که در بارهافغانستان دایر شده بود با این نظریهامد تا ببرک کارمل را که در چکوسلواکیا زندگی میکرد و از برگشت بهافغانستان بهامر امین سرباز زده بود به مسکو دعوت کنند. کارمل در مسکو مدت زیادی باقی نماند و به دوشـنـبـه منتقل شده و تمام زمینه برایش مهیا گردید تا با سایر اعضای جناحش در داخل افغانستان رابطه برقرار سازد.» (٥١)
مقدمات تجاوز نظامیبر افغانستان قبل از فیصله نامۀ ١٧٦ در اوایل نومبر ١٩٧٩ آغاز گردید. قوای مهاجم که بعداً نام ارتش چهلم شوروی را گرفت بهاین منظور در ترمز ازبکستان و حوزۀ ترکمنستان تشکیل شد. حتی ژنرال یو.شاتالین قوماندان فرقۀ ٥ ترکستان که یکی از فرقههای مهاجم بود، ادعا میکند کهامادگی اعزام نیرو بهافغانستان در مارچ ١٩٧٩ گرفته شده بود:« من به عنوان فرمانده لشکر ٥ گارد فرماندهی نظامیترکستان تایید مینمایم کهاماده گیری برای گسیل یگانها بهافغانستان در ماه مارس ١٩٧٩ آغاز گردیده بود. بتاریخ ٢ مارس، لشکر زیرفرمان من و لشکر ١٠٨زرهدار (موتوریزه) کاملاً آماده و بسیج شده بود. »( ٥٢)
هرچند مارشال استینوف وزیر دفاع شوروی تصمیم رهبران شوروی را در اوایل دسمبر در جلسۀ رهبری هیئت وزارت دفاع و برخی ژنرالان ارشد و با صلاحیت اعلان کرد، اما اعزام نیروها بهافغانستان قبل از آن آغاز یافته بود:
« ٢٩ نوامبر قوای دیسانت هوایی که در ابتدای ماه جون در بگرام جابجا شده بود، تقویه گردید. چهارم دسمبر برژنف، اندروپف، گرومیکو، استینوف و سوسلف تصمیم گرفتند قطعاتی مرکب از ٥٠٠ سرباز برای حفاظت امین اعزام دارند. افسران و عساکر این قطعات را ملبس به یونیفورم افغانی ساختند. ششم دسمبر تقریباً سه کندک (گردان) را مرکب از ٢٥٠٠ نفر بهافغانستان اعزام نمودند و هشتم و دهم دسمبر ٦٠٠ سرباز دیگر نیز بهانها پیوستند. در دسمبر "کندک مسلمانان" (مسلمانان داخل قلمرو شوروی) که درماه میتشکیل شده بود، وظیفه گرفت تا مانع فرار امین از اقامتگاهش گردد. خود قصر باید توسط گروپ "زینت" که در سال ١٩٧٤ به حیث قطعۀ ضد تروریستی در چوکات کی.جی.بی تشکیل گردیده بود، اشغال میگردید. این گروپ را تحت فرماندهی دگروال(سرهنگ) بویارینف یکجا با کندک مسلمانان مخفیانهاز ٩ تا ١٢ دسمبر به کابل انتقال دادند وبرای این کار پروازهای متعددی انجام یافت. در آخر هفتۀ اول دسمبر ، شب هشتم دسمبر غند(هنگ) ١٠٥ دیسانت هوایی به کابل اعزام گردید تا فرودگاه نظامیبگرام را تحت کنترول گرفتهاز آن پاسبانی کند.» ( ٥٣)
روز ٢٥ دسمبر ١٩٧٩ هزاران تن از نیروهای ارتش سرخ از راه زمین وارد افغانستان شدند. یک روز قبل مارشال اوستنف وزیر دفاع شوروی دستور و رهنمود اعزام نیروی نظامیبهافغانستان را امضاکرد. دراین رهنمود هیچ توضیحی ازتقاضای حکومت افغانستان به ورود قوای شوروی و هیچ تذکری ازمطابقت اعزام نیرو به مادۀ ٥١ منشور ملل متحد داده نشده بود. بر عکس در دستور و رهنمود اعزام نیرو، بهانگیزههای آیدئولوژیکی تأکید بعمل آمد که در آن گفته شد:« تصمیم گرفته شدهاست برخی از سپاهیان مستقر در نواحی جنوب کشور، به مقصد ارایۀ کمک انترناسیونالیستی به خلق دوست افغانستان و همچنان فراهم آوردن زمینههای مساعد برای جلوگیری از اقدامات محتمل ضد افغانی از سوی کشورهای امپریالیستی و کشورهای همسایه به قلمرو جمهوری دمکراتیک افغانستان فرستاده شود.» ( ٥٤)
حملۀ نیروهای شوروی:
تا سحرگاه ششم جدی ١٣٥٨ (٢٧دسمبر ١٩٧٩) بوسیلۀ صدها پرواز هوایی، پنج هزار تن از نیروهای فرقۀ ١٠٣ کماندو، وارد فروگاه کابل و بگرام شدند. تا ظهر این روز نیروهای زرهی فرقۀ ١٠٨ که روز ٢٥ دسمبر با عبور ازفراز آمو راه کابل را در پیش گرفته بودند، وارد حومۀ پایتخت گردیدند و بانیروهای کماندویی فرقۀ ١٠٣ ارتباط برقرار ساختند. مشاورین شوروی در قطعات ارتش افغانستان ورود این نیروها را انجام تمرینات نظامیوانمود میکردند. هیچ گونه حالت اضطرار و نگرانی جدی در داخل دولت درکابل به چشم نمیخورد. امین ظهر آنروز درکاخ تپۀ تاج بیگ میزبان اعضای دفتر سیاسی حزب دمکراتیک خلق بود. به قول دستگیر پنجشیری، امین با اعضای دفتر سیاسی در مورد ایراد بیانیه بمناسبت پانزدهمین سالگرد تأسیس حزب دمکراتیک خلق وملاقات خودبا"فکرت تابییف احمد جانویچ"سفیر شوروی به صحبت پرداخت. امین بهاعضای بیروی سیاسی گفت:« سفیر شوروی به نمایندگی از رهبری دولت شوروی بهاو اطمینان محکم دادهاست که دولت شوروی بقدر ویتنام بهافغانستان مساعدت تخنیکی، نظامیو مالی میرساند و کشور ما را در مقابل دخالت و مداخلۀ پاکستان و دیگر کشورهای منطقه تنها نمیگذارد.» (٥٥)
حفیظ اللهامین در حالی بهاعضای دفتر سیاسی حزب دمکراتیک خلق از کمکهای نظامیو مالی شوروی اطمینان میداد کهاشپز روسی اش در آشپز خانه مصروف زهر آلود ساختن غذای او بود و نیروهای شوروی در بیرون از کاخ، خود را برای انجام یک عملیات نظامیغرض سرنگونی حکومت موصوف آماده میکردند. طرح مسمومیت امین توسط دیپارتمنت هشت کی-جی-بی تحت رهبری اندروپوف رئیس کی.جی.بی اتخاذ گرديده بود . اين دیپارتمنت یکی از اعضای کی.جی.بی را بنام "تاليبوف" به عنوان آشپز واردقصر امین ساخت. درحالیکه پلان مسمومیت امین توسط آشپز شوروی او در ظهر بیست وهفتم دسمبر(٦ جدی) با مؤفقیت عملی شد و امین پس از صرف نهار در بیهوشی و کوما رفت، پزشکان شوروی در بی خبری از برنامۀ عملیات سرنگون سازی، او را تا شروع عملیات نظامیبه هوش آوردند. خبر مسمومیت امین و اعضای دفتر سیاسی حزب از سوی جاندادقوماندان گارد قصر بهاطلاع ژنرال ولایت رئیس شفاخانۀ چهارصد بستر ارتش رسید. ژنرال مذکور به عجله بسوی محل اقامت امین شتافت و سر طبیب شفاخانۀ چهارصد بستر را غرض انتقال پزشکان شوروی مؤظف ساخت. سرطبیب چهارصد بستر، دگروال "ویکتور کزنیچنکف" متخصص امراض داخلی را با یک متخصص بیماریهای میکروبی و دگروال"اناتولی الکسی یف"سرطبیب گروه دکتوران نظامیشوروی را در شفاخانۀ چهارصد بستر به کاخ تپۀ تاج بیک آورد. آنها در حالتی وارد قصر امین شدند که بر خلافِ ساعاتِ قبل از ظهر، نگرانی و اضطراب شدید در داخل کاخ بمیان آمده بود. امین با تمام اعضای بیروی سیاسی حزب دمکراتیک خلق بهاستثنای دستگیر پنجشیری دچار بیهوشی شدید شده بودند. ژنرال ولایت رئیس شفاخانۀ چهارصد بستر دکتوران شوروی را بهاتاق امین رهنمایی کرد تا به تداوی او بپردازند. ژنزال لیاخفسکی مینوسید:« پزشکان از پلکان بالا آمدند. امین در یکی از اتاقها با بدن نیمه برهنه به روی زمین افتاده بود. فک و چانهاش آویزان شده بود و چشمانش بی نور و سفید چیزی را نمیدیدند. نشانهای از هوش در وجودش دیده نمیشد.
در یک سخن در کومای مدهشی فرو رفته بود. پزشکان از خود میپرسیدند آیا او مردهاست؟ نبضهایش را دیدند بهاهستگی میزدند به طوریکه به بسیار دشواری احساس میشد. گویا اینکه در میان مرگ و زندگی میخکوب شده بودند. سرهنگ کوزنیچنکف و سرهنگ الکسی یف با نجات "رهبر کشور دوست" طرحهای کی.جی.بی را برهم میزنند. و امین تا ساعت شش شام به خود آمد و با شگفت زدگی پرسید: چرا درخانۀ ما چنین چیزی رخ دادهاست؟ چه کسی این کار را کردهاست؟ آیا تصادفی است یا کدام توطئه؟ این واقعهافسران مسئول امنیت (جانداد و اقبال) را خیلی پریشان ساخته بود. آنها به قوای چهارم زرهدار زنگ زدند تا بهانان بگویند که برای کمک آماده باشند مگر از هیچ جا کمک دریافت نمیتوانستند. چون کماندوهای ما کاملاً یگانهای (قطعات نظامیو امنیتی دولت)مستقر در کابل را در محاصرۀ خود داشتند.» ( ٥٦)
حفیظ اللهامین زمانی به هوش آمدکه عملیات نظامینیرویهای شوروی غرض سرنگونی حکومت او آغاز یافته بود. قوای مهاجم بعد از ظهر ششم جدی(٢٧ دسمبر) در سه قطار بسوی مرکز شهر، تپۀ تاج بیک و استقامت پلچرخی حر کت کردند. شورویها در نخستین گام مرکز مخابرات را در شهر منفجر نمودند و قبل از حمله به کاخ کلیه روابط میان قطعات ارتش و محل اقامت امین را مختل کردند. نیرویهای مهاجم به قصر اقامت امین بوسیلۀ واحدها یا جز و تامهای ویژۀ کی.جی.بی که قبلاً در کاخ تپۀ تا ج بیک محل اقامت امین، دارلامان و سفارت شوروی جابجا شده بودند کمک میگردیدند:« این جزو تامها(یگانها و واحدها) هیچ تفاوتی با یک جزو تام افغانی نداشتند. افراد آن که ملبس با یونیفورم افغانی بودند، اطراف قصر را مین گذاری کردند. آنهاسازماندهی و چگونگی تبدیل پهره داری قصرامین رامیدانستند. محافظین امین را به چهره میشناختند. از خصوصیات سیستم مخابروی و تجهیزات محاربوی شان نیز آگاه بودند. در پهلوی آن، ساختمان داخلی قصر و نقشۀ اتاقهای داخل قصر را نیز میدانستند. قطعات مهاجم "الفا" را "نیکولای بریلیف" و "زینت" را "بویارنیف" از افسران کی .جی. بی فرماندهی میکردند. این قطعات چند عراده ماشین محاربوی و دستگاه "شلیکا" در اختیار داشتند. هجوم به کاخ امین بنام "یورش ٣٣٣"در شامگاه ٢٧ دسمبر ١٩٧٩(ششم جدی ١٣٥٨)ساعت ٦ و ٢٥ دقیقهاغاز یافت.»( ٥٧)
به نوشتۀ مؤلف توفان در افغانستان:«برای افراد و پرسونل کندک مسلمانان توضیح داده بودند کهامین بهانقلاب ثور خیانت کرده و به زدو بند با "سیا"(C.I.A) پرداختهاست. راستش این توضیحات را کمتر کسی از سربازان و افسران میتوانستند بپذیرند و از خود میپرسند پس چرا امین سپاهیان ما را دعوت کردهاست نه سپاهیان امریکایی را؟» ( ٥٨)
هنوز پزشکان شوروی امین را ترک نکرده بودند کهاتش نیروهای شوروی کاخ را به لرزهاورد. در حالیکهامین با خانوادهاش در اتاقهای داخل کاخ نمیدانستند که مهاجمین چه کسانی هستند، نیروهای گارد محافظ او در محوطه واطراف قصر با قوای شوروی به نبرد پرداختند. مقاومت نظامیان گارد امین به زودی درهم کوبیده شد و مهاجمین برای نابودی امین داخل ساختمان اصلی کاخ گردیدند.
دستههای دیگری از نیروهای مهاجم که بسوی مرکز شهر و استقامت پلچرخی پیش رفتند تا ساعات اولیۀ شب مراکز مهم دولتی به شمول رادیو تلویزیون و زندان پلچرخی را تصرف کردند. یورش نیروهای شوروی در برخی مراکز نظامیو دولتی به مقاومت روبرو شد. این مقاومتها که به قتل دهها تن از قوای مهاجم انجامید بصورت پراگنده و بدون دریافت رهنمود و فرمانی از سوی امین و مقامهای مسئول در حکومت او صورت گرفت. چون دستور و هدایت حفیظ اللهامین بهارتش، برادری و همکاری با نیروهای اتحاد شوروی بود نه مخالفت و مخاصمت.
قتل امین:
یکی از نکات شگفت انگیز در داستان قتل حفیظ اللهامین توسط نیروهای شوروی، باور و اعتماد عمیق امین در آخرین دقایق عمرش به شوروی بود. در حالیکه محل اقامت و کار امین در کاخ تپۀ تاج بیک مورد هجوم و آتش نیروهای شوروی قرار گرفت، حفیظ اللهامین اطلاع جانداد قوماندان گارد محافظ قصر خود را کهاتشباری از طرف روسها است، نپذیرفت. خانم امین سالها بعد در مصاحبه با رادیو بی.بی.سی گفت:« امین صاحب به جانداد قوماندان گارد گفت ببین که فیر میکند؟ جانداد معلومات گرفت و آمد بهامین صاحب گفت: این طور معلوم میشود که فیر از طرف روسها با شد. اما امین صاحب گفت: نه!»(٥٩)
امین حتی تا آخرین لحظات حیاتش سخنی از بی اعتمادی و سوء ظن در مورد شوروی به خانوادۀ خود نگفته بود. زیرا خانم امین و فرزندانش نیز باور نداشتند که حمله در آن شامگاه ٦ جدی ١٣٥٨ (٢٧ دسمبر ١٩٧٩)به کاخ اقامت امین از سوی نیروهای شوروی باشد. آنها گمان میکردند که نیروهای شوروی در دفاع از امین با کسانی میجنگند که به قصر یورش آوردهاند. از این رو دختر امین به نظامیان شوروی که وارد اتاقی شدندکهاو با پدر و اعضای خانوادهاش به سر میبرد گفت چرا شلیک میکنید، امین این جا است. او بهاین تصور بود که شلیک نیروهای شوروی در داخل کاخ که وظیفۀ حمایت و حفاظت از جان پدرش را بدوش دارند، بهامین صدمه میرساند. دختر حفیظ اللهامین نمیدانست که نیروهای شوروی مؤظف هستند تا پدرش را بکشند. همسر امین میگوید:« تا وقتی که مهمات داشتیم، هیچ کس نتوانست وارد کاخ شود. عدۀ زیادی از مهاجمین کشته شدند. ما نمیدانستیم که روسها هستند. وقتی مهمات ما تمام شد، آنها داخل کاخ شدند. به محض داخل شدن با ماشیندار یا مسلسل به چهار طرف شلیک کردند. در اثر این شلیکها به دخترانم ملالی و گلالی و پسرم خوازک گلولهاصابت کرد. در حالیکهانها عکس امین را بدست داشتند، بسوی دخترم غتی رفتند. غتی بهانها گفت چرا شلیک میکنید، امین صاحب اینجاست. گفتند کهامین کجاست؟ دراین حال متوجه شدند کهامین آنجا نشستهاست. بر او شلیک کردند. بعد از آن پسران و دخترانم زخمیشدند و وقتی دیدند کس دیگری باقی نمانده، خاموش شدند.»(٦٠)
حفیظ اللهامین در حالی با آتش نیروهای شوروی کشته شدکه نه تنها حملهاز سوی آنها را به محل اقامتش نپذیرفت، بلکهان نیروها را بدفاع از جانش فراخواند. داکتر الکسی یف داکتر روسی معالج او که شاهد قتل امین در شامگاه ٢٧ دسمبر ١٩٧٩ بود میگوید:« امین به یاور خود دستور داد به مشاورین نظامیشوروی زنگ بزند و آنان را خبر کند که به کاخ حمله شدهاست. و آنگاه گفت که شورویها کمک میکنند. یاور بهامین گفت این شورویها اند کهاتش باری میکنند. این سخنان، دبیر کل (امین) را ازخود بیخود ساخت خاکستر دانی سیگار را گرفته به سوی یاور پراند و به خشم فریاد زد:"دروغ میگویی این امکان ندارد." پس خود کوشید، با رئیس ستادکل و فرمانده قوای چهارم زرهدار تماس بگیرد. مگر ارتباطات قطع بود پس از آن بهاهستگی غرید:"دیگر دانستم درست است." » (٦١)
اعتماد امین به شوروی در حدی بود کهاو ساعاتی قبل از مرگ خود نیز در مستی و خوشحالی از کمکهای نظامی"همسایۀ بزرگ" بسر میبرد. امین ظهر بیست وهفتم دسمبرمیزبان اعضای دفترسیاسی حزب دمکراتیک خلق درکاخ تپۀ تاج بیک بود. امین دراین مهمانی که بعدازصرف نان مسموم شد، کاملاً سرحال و مسرور به نظرمیرسید. او بادستگیر پنجشیری کهاز خوردن سوپ خود داری کرد به شوخی پرداخت و برایش گفت که ترا آشپزهای کرملین نازدانه بار آوردهاند. پنجشیری نیز پس از شوخی با حفیظ اللهامین گفت:« در مسکو به وی اطمینان دادهاند کهاتحاد شوروی در جنگ داخلی افغانستان کمکهای عظیمیبا دولت جمهوری دمکراتیک خواهد نمود. امین در پاسخ بهاو با خرسندی گفت که قشون شوروی اکنون در این جا است. من همیشه برایتان میگفتم که همسایۀ بزرگ ما هیچگاه روز بد ما را تنها نمیگذارد. اکنون همه چیز طور عالی پیش میرود من هر روز از طریق تیلفون با رفیق گرومیکو ارتباط میگیرم و با هم در بارۀ اینکه چطور برای جهانیان کمکهای نظامیاتحاد شوروی را در جنگ داخلی افغانستان توجیه نماییم، صحبت میکنم.» ( ٦٢)
اعتماد امین حتی در آخرین دقایق عمرش به شوروی یعنی به قاتلان خود، عمق وفاداری و وابستگی او را به شوروی نشان میدهد. امین در حالیکه با هجوم نیروهای متجاوز شوروی به قتل رسید اما او هرگز قربانی استقلال و حاکمیت ملی در کشور نبود. زیرا او به خاطر استقلال کشور و در راه مبارزه و مقاومت علیه تجاوز خارجی کشته نشد. او زمامدار تمامیت خواه، خون آشام، دیکتاتور و توطئه گر بود.
نیروهای شوروی جسد امین را در قالینی پیچانیده در زمینهای بیرون از کاخ زیر خاک کردند. در برخی از منابع روسی از جمله درفلم مستند "تلک افغانستان" گفته میشود کهامین توسط یکی از طرفداران تره کی به قتل رسید. علی رغم آنکه میر صاحب کاروال از خلقیهای طرفدار تره کی و عضو دفتر سیاسی حزب دمکراتیک خلق در دوران رهبری نجیب الله، قتل امین را توسط یکی از طرفداران تره کی قرین به حقیقت میداند، اما هیچگونه توضیح بیشتر و شواهدی در این مورد ارائه نمیکند. ( ٦٣ )
همچنان در منابع روسی از موجودیت وزیران معزول و فراری طرفدار تره کی و عدهای از بلند پایگان جناح پرچم در زمان هجوم نیروهای شوروی به کاخ تپۀ تاج بیک در کنار این نیروها سخن گفته میشود. ژنرال لیخافسکی مینویسد:« در گروهاشغال یکی از مهرههای برجستۀ پرچم حضور داشت که به نمایندگی از حزب و خلق فرمان مجازات یعقوب خائن را بخواند. او سپس رئیس پیشین ستاد کل نیروهای مسلح افغانستان را با تپانچۀ خود از پا در آورد.» ( ٦٤ )
سخن از موجودیت برخی اعضای جناح پرچم و طرفداران تره کی در ماجرای قتل امین این پرسش را بمیان میآورد کهانها در سرنگونی حکومت امین چه نقشی داشتند؟ در حالیکه جناح پرچم و شاخۀ تره کی جناح خلق پس از مرگ امین به تشکیل حکومت مشترک پرداختند، آیا سهم و نقش آنها در سقوط حاکمیت امین به همین حد برازنده و مهم بود؟
ببرک کارمل رهبر جناح پرچم که پس از قتل امین وسقوط حکومت او به رهبری حزب دمکراتیک خلق و حاکمیت این حزب رسید در نخستین بیانیۀ خود سرنگونی حکومت امین راناشی ازقیام حزب به کمک نیروهای ارتش افغانستان تلقی کرد. او اظهار داشت:« رژیم یکه تاز و غاصب امین این خائن به خلق و وطن در زیرفشار جنایات خود درهم پیچید، حاکمیت امینیهای جنایتکار به پایان رسید، شورای انقلابی جمهوری دمکراتیک افغانستان بر اساس آرمانهای والای انقلاب ثور با اتکا بهاراداۀ مردم زنجیر شکن و آزاد افغانستان با اتکاء به قیام پیروز مندانۀ حزب و متحدین ملی خود و به کمک سربازان و افسران وطنپرست افغانستان قدرت حاکمه یعنی دولت را دوباره بدست گرفت. » ( ٦٥ )
در حالیکه حکومت امین از راه نظامیو در نتیجۀ هجوم و جنگ نیروهای شوروی سرنگون گردید، اما در ادعاهای جناح پرچم هیچگاه توضیح داده نشد که نقش این جناح در عملیات نظامیسرنگونسازی حاکمیت امین چه بود؟ آیا قطعاتی از ارتش افغانستان در این عملیات به جانبداری از آنها سهم گرفتند؟ قیام مخالفین حزبی امین اعم از جناح پرچم و خلقیهای تره کی در شامگاه ٢٧ دسمبر چگونه بوقوع پیوست که به سرنگونی حاکمیت امین انجامید؟
هیچ گونه گزارش و شواهدی از زمان قتل امین و سرنگونی حکومت او تا اکنون از سوی شورویها و حزب دمکراتیک خلق انتشار نیافت تا سهم مخالفین داخلی امین را در عملیات نظامیسقوط حکومت امین معین ومشخص کند. بر عکس، شورویها از عدم نقش و حضور مخالفین حزبی امین در عملیات نظامی٢٧ دسمبر سخن گفتند و به خصوص از غیاب نیروهای وفادار به ببرک کارمل که قبلاً از مشارکت آنها در عملیات اطمینان داده شده بود، لب به شکایت کشودند. ژنرال لیاخفسکی از قول "والنتین برایترسکی"از افسران کی.جی.بی مینویسد:« از گروه "زینت" (گروه مهاجم کی.جی.بی به کاخ امین) از جمله ٦٠ تن تنها ١٤ نفر سالم ماندند وتلفات افغانها(نیروهای گارد امین در کاخ تپۀ تاج بیک) بسیار زیاد بود. کارمل به ما اطمینان داده بود که ٥٠٠ نفر رزمندۀ وفادارش ما را حمایت خواهند کرد مگر تنها یک نفر در میدان جنگ آمده بود. » ( ٦٦ )
در تحلیل و نوشتههای گزارشگران و محققین غربی چه در زمان سقوط حکومت امین و چه بعداً نیزنمیتوان به تأیید نقش جناح پرچم و طرفداران تره کی در سقوط حکومت امین دست یافت. "هنری برادشر"محقق امریکایی متخصص در امور شوروی مینویسد:« انسان این گزارش کارمل را که فعالیت برانداختن امین را در خفا تنظیم میکرد، میتواند با اعتماد کامل نادیده بگیرد و بهان اهمیتی قایل نشود و درعوض باید باین موضوع که شورویها در کابل چه میکردند توجه کرد.» ( ٦٧ )
پروفیسور "پی یر آلن" و "دیتر کلی" مؤلفین کتاب" قپقان افغان" در مورد نقش و حضور طرفداران تره کی مینویسد:« وقتی که جنگ (در کاخ تپۀ تاج بیک) رو به خاموشی میرفت، سروری (اسد الله سروری رئیس اسبق "اگسا") پیدا شد و از بیریلیف (قوماندان قطعۀ مهاجم"الفا") خواست تا امین را بیابد. آنها او را مرده روی اتاق دیدند. آنگاه سروری در حالیکه قیافۀ یک قهرمان را به خود گرفته بود، با دست به سینۀ خود زد. در حالیکه نهاو و نه گلابزوی با وجودی که در آنجا حضور داشتند، در جنگ اشتراک نکرده و در ماشین زرهی بهانتظار نشسته بودند.» ( ٦٨ )
دراین شکی نیست که جناح پرچم از همان آغاز کودتای ثور در تعارض وکشمکش با جناح خلق به ویژه با حفیظ اللهامین قرار گرفت. آنها این مبارزه و منازعه را علی رغم خشونت و سرکوبی امین تا سرنگونی حکومت او ادامه دادند. اما عمده ترین گام آنها در مسیر مخالفت و مبارزه با امین، انتشار پیامها و شبنامهها علیهامین و حکومتش بود. آنها در مقابله با امین به کدام قیام و مبارزۀ مسلحانه متوسل نشدند. هیچ جبهۀ جنگ و مقاومت مسلحانه را علیه رژیم امین در هیچگوشۀ از کشور نکشودند. در هیچ قطعه و مرکز نظامی، قیام مسلحانهای غرض برانداختن حکومت امین از سوی جناح پرچم براه نیافتید. هرچندسلطان علی کشتمند شخصیت دوم حزبی در جناح پرچم از نقش اساسی پرچمیها در سقوط حکومت امین سخن میگوید و مینویسد:« پرچمیها بمبارزۀ مخفی متشکل و پرمخاطره هنگامیروی آوردند که سیاست اختناق و پیگرد از سوی رژیم به سردمداری حفیظ اللهامین بگونۀ فزایندهای تشدید گردید. آنان درک کردند که مسئلۀ مرگ و زندگی، بود و نبود مطرح است. در جریان آن مبارزه، شمار بزرگی از بهترین پیکار جویان از جان گسیخته پرچمیدر راهارمانهای والای خویش برای آزادی و عدالت جان سپردند، زندانی، شکنجه و سربه نیست شدند. در تحت فشار و یورشهای بیرحمانه رژیم، هر آن امکان دستگیری، بازداشت و تیرباران شدن فعالان پرچمیوجود داشت؛ ولی آنان، پرچم مبارزه را برای یک لحظه بر زمین نه نهادند تا آنرا در جریان حوادث آخرین روزهای ماه دسمبر ١٩٧٩ که خود در آن نقش اساسی داشتند، بر افراشتند.» (٦٩ )
نکتۀ مهمیکه در ادعای سلطان علی کشتمند همچنان مبهم و نا روشن باقی میماند، "نقش اساسی" پرچمیها در جریان حوادث آخرین روزهای دسمبر ١٩٧٩ است. این ابهام از آن زمان تا کنون در هیچ توضیح و تعبیری بر طرف نشد. شاید واقعگرایانه ترین نظر در این مورد، دیدگاه یکی از اعضای جناح پرچم و از هواداران ببرک کارمل رهبر این جناح باشد کهاز لزوم سقوط رژیم امین، بدون تشخیص راه سقوط سخن میگوید. وی مینویسد:« برای امین بحیث یک چهرۀ منفور و مشکوک در میان جامعه جای نمانده بود. ابقای چنین انسان سفاک و خون آشام که کشور و جامعه را از ریشه تکان داده بود تبرئه ناپذیر بود. اینکهاو را در آن شرایط پیچیده چگونه باید از بین میبردند من هم نمیدانم اما از بین بردنش حتمیبود. » ( ٧٠
رویکردها: ١ – علمی، حامد، سفرها و خاطرهها، چاپ پشاور، سال ١٣٧٦ خورشیدی، ص ٢٠٩ ٢ – یاد داشت از آرشیف رادیو تلویزیون دولتی افغانستان در سال ١٣٧٢، بیانیۀ داکتر نجیب الله در جمعی از آخرین قطعات سربازان شوروی کهافغانستان را ترک میگفتند ٣ – الکساندر لیاخفسکی، توفان در افغانستان ، ١٢٨ ٤ - جنگ در افغانستان، ص ٢٣٧ ٥ – قپقان افغان – حقیقت تجاوز شوروی برافغانستان، ص ٢٠٤ ٦ – ودان، فقیر احمد، دشنههای سرخ ، چاپ پشاور، جنوری ١٩٩٩، ص ٢٣٠ ٧ – اسناد لانۀ جاسوسیٌ سند شماره ٤٧، ٣ اکتوبر ١٩٧٩ ، ص ٤٥٢ ٨ – همان مآخذ، ص ٤٤٢ ٩ – جنگ در افغانستان، ص ٢٣٥ ١٠ - جنرال بوریس گوروموف، ارتش سرخ در افغانستان، ص ٦٤ ١١ - جنگ در افغانستان، ص ٢٣٧ ١٢ – قپقان افغان – حقیقت تجاوز شوروی بر افغانستان، ص ١٩٢ ١٣ - امریکا در افغانستان، ص ٨٥ ١٤ - ازیادداشتهای: مارتـیـن بـابـیـتـث Martin Babic ، برگردان به دری: دکتور شیرزاد، سایت گفتمان www.goftaman.com ١٥ – فیلم مستند دو روز پی در پی ، کنفرانس مطبوعاتی سید محمد گلابزوی در مقر وزارت داخله، جدی ١٣٥٨ ١٦ – حکمتیار، گلبدین، دسایس پنهان چهرههای عریان، چاپ ایران، نشر مداد، سال ١٣٧٩، ص ٢ ١٧ – حقایق پشت پردۀ تهاجم اتحاد شوروی بر افغانستان، ص ٩٠ ١٨ – امریکا در افغانستان، ص ١٠٢ ١٩ – سایت فارسی درمسکو www.farsi.ru گفتگوی خبرنگار روزنامۀ ستارۀ سرخ چاپ مسکو با یوری کوزنتسن مشاور سیاسی کمیتۀ مرکزی حزب دمکراتیک خلق ٢٠ - توفان در افغانستان، ص ١٩٢ ٢١ – معمای تجاوز شوروی در افغانستان، فیاض نجیمیبهرمان، سایت دیدگاه www.didgah.de به نقل از: ـGhost Wars: The Secret History of the CIA, Afghanistan, and bin Laden, from the Soviet Invasion to September ١٠, ٢٠٠١ Steve Coll, Merrill House, New York, Carnegie Council Books for Breakfast, ٣/١/٠٤,pp ٤٧-٥٢ ٢٢ – همان مآخذ ٢٣ – افغانستان در پنج قرن اخیر، جلد سوم، ص ١٦٧ ٢٤ –نگاهی به تاریخ حزب دمکراتیک خلق افغانستان، ص، ٧٦ ٢٥ – حقایق پشت پردۀ تهاجم اتحاد شوروی بر افغانستان، ص ٥٦ ٢٦ - ازیادداشتهای: مارتـیـن بـابـیـتـث Martin Babic، سایت گفتمان ٢٧ – افغانستان تجاوز شوروی و مقاومت مجاهدین، ص ١٥١ ٢٨ - افغانستان در پنج قرن اخیر، جلد سوم، ص ١٦٤ ٢٩ – سالهای تجاوز ومقاومت، ص ٨٠ ٣٠ – فیلم مستند دو روز پی در پی ٣١ - افغانستان تجاوز شوروی و مقاومت مجاهدین ، ص ١٤٤ ٣٢ – همان مآخذ، ص ١٥٣ ٣٣ – همان مآخذ، ص ١٥٠ ٣٤ – همان مآخذ، ص ٥٧ ٣٥ – حقایق پشت پردۀ تهاجم شوروی بر افغانستان ، ص ٨٦ ٣٦ – گفتمان- www.goftaman.com ٣٧ – درسهای تلخ و عبرت انگیز افغانستان، ص ٨٩ ٣٨ – نگاهی به تاریخ حزب دمکراتیک خلق افغانستان، ص ٩٢ ٣٩ – رویدادهای نیمۀ صدۀ بیست در افغانستان، ص ١٣٦ ٤٠ – همان مآخذ، ص ١٣٦ ٤١ – معمای تجاوز شوروی در افغانستان، www.didgha.de ٤٢ – قپقان افغان، ص ١٩٥ ٤٣ - توفان در افغانستان ، ص ١٦٧ ٤٤ – ارتش سرخ در افغانستان، ص ٦٦ ٤٥ – توفان در افغانستان ٤٦ – افغانستان در پنج قرن اخیر، جلد سوم، ص ١٥٥ ٤٧ – حقایق پشت پردۀ تهاجم اتحاد شوروی بر افغانستان، ص ١٠٣ ٤٨ – افغانستان در پنج قرن اخیر، جلد سوم، ص ١٥٦ ٤٩ - توفان در افغانستان، ص ١٢٢ ٥٠– حقایق پشت پردۀ تهاجم اتحاد شوروی بر افغانستان، ص ١٠١ ٥١ - ازیادداشتهای: مارتـیـن بـابـیـتـث Martin Babic، سایت گفتمان ٥٢- افغانستان پس از بازگشت سپاهیان شوروی، ص ٣٥ ٥٣ – قپقان افغان- حقیقت تجاوز شوروی برافغانیتانف ص ١٨١ ٥٤ – افغانستان پس از بازگشت سپاهیان شوروی، ص ٣٤ ٥٥ - ظهور و زوال حزب دمکراتیک خلق افغانستان ٥٦ – توفان در افغانستان، ص ١٨٢ ٥٧ – قپقان افغان – حقیقت تجاوز شوروی در افغانستان ، ص ٢٠٣ و ٢٠٤ ٥٨ – توفان در افغانستان، ص ١٨٤ ٥٩ – رادیو بی.بی.سی، بخش فارسی، آسیای میانه، افغانستان در قرن بیست، برنامهای از ظاهر طنین، ٢١ حوت ١٣٧٩، برابر با ١١ مارچ ٢٠٠١ ٦٠ – افغانستان در قرن بیستم، ص ٢٨٩ ٦١ – توفان در افغانستان، ص ١٩١ ٦٢ – سالهای تجاوز و مقاومت، ص ٨٢ ٦٣ – درسهای تلخ و عبرت انگیز افغانستان، ص ١١٦ ٦٤ – توفان در افغانستان، ص ١٩٤ ٦٥ – ببرک کارمل در راه تحکیم حاکمیت خلق، مجموعۀ بیانیهها و نوشتهها (١٣٥٨ – ١٣٥٩) ، موسسۀ نشراتی کمیتۀ مرکزی حزب دمکراتیک خلق افغانستان، چاپ کابل سال ١٣٦٢، ص ٢ ٦٦ – درسهای تلخ و عبرت انگیز افغانستان، ص ١١٥ ٦٧ – افغانستان تجاوز شوروی و مقاومت مجاهدین، ص ١٧٠ ٦٨ – قپقان افغان، ص ٢٠٨ ٦٩ - یاد داشتهای سیاسی و رویدادهای تاریخی، ص ٥٤٠ ٧٠ – یادی از کارمل، الف نامدار، سایت مهر |
http://www.ariananet.com
لينك متن:
http://www.ariananet.com/modules.php?name=Artikel&file=index&op=view&sid=7106