تجاوز نظامی شوروی در سال ١٣٥٨ خورشیدی برابر با سال ١٩٧٩میلادی بر افغانستان در دوران حکومت صد روزۀ حفیظ اللهامین شکل گرفت. ورود نخستین دستههای نظامی لشکریان شوروی در ظاهر، توأم با دعوت و موافقت امین بود
اما این نیروها پس از ورود و استقرار در افغانستان، دست به قتل داعی و میزبان خود زدند. در حالیکه تقاضای امین به حضور قوای شوروی و اقدام این قوا در قتل موصوف به عنوان دو موضوع متناقض و معما گونهای در رویداد لشکر کشی شوروی جلب توجه میکند، حزب دمکراتیک خلق اعم از هردو جناح خلق و پرچم آن تا کنون پردهاز تناقضات این رویداد بر نداشتهاند.
نقش رهبران حزب دمکراتیک خلق افغانستان در تجاوز نظامی شوروی، نقش اصلی و تعین کننده نبود. هرچند که حفیظ الله امین قوای شوروی را دعوت کرد و ببرک کارمل در پی تجاوز نیروهای شوروی به رهبری حزب و حاکمیت حزبی رسید، اما آنها در این سقوط و صعود تنها یک قربانی محسوب میشدند. وقتی میتوان به درستی این حقیقت اذعان داشت که عملکرد شورویها و بگونۀ دقیق تر روسها را در مورد رهبران حزب دمکراتیک خلق مورد توجه و بررسی قرار داد. علی رغم آنکه رقیبان متخاصم جناح پرچم به خصوص مخالفان ببرک کارمل در داخل حزب دمکراتیک خلق و بیرون از این حزب، تجاوز نظامیشوروی را عاملی در رساندن رهبر جناح پرچم حزب به کرسی اقتدار تلقی میکنند و نقش کارمل را در این تجاوز به عنوان دوست صادق و وفادار به شوروی برجسته و مهم میپندارند، اما حقایق نهفته در متن رویدادهای تجاوز شوروی و عملکرد بعدی آنها حکایت دیگر دارد. وقتی رهبران شوروی در کریملین تصمیم به حذف امین از کرسی قدرت گرفتند و برژنف این تصمیم را بگوش ترهکی در سپتمبر ١٩٧٩ رساند، ببرک کارمل به عنوان رهبر حزب و حاکمیت حزبی در کابل مد نظر گرفته نشده بود. اما غلبۀ امین بر ترهکی در منازعۀ قدرت و قتل او از سوی امین، رهبران شوروی را بهانتخاب و انتصاب ببرک کارمل در رأس حزب و حکومت حزبی درکابل واداشت.
در سالهای بعد که رهبران پیر کریملین یکی پی دیگری پدرود حیات گفتند و گورباچف رئیس کی.جی.بی رهبری حزب کمونیست و دولت شوروی را بدست آورد، در همسویی با سیاست پرسترویکا و گلاسنوست، نجیب الله رئیس خاد را در دولت حزب دمکراتیک خلق جانشین کارمل ساخت. آنچی را که روسها در این دوره در مورد ببرک کارمل انجام دادند، کمتر از عملی نبود که در برابر حفیظ اللهامین انجام داده بودند. آنها کارمل را با فشار عزل نمودند و سپس از افغانستان بیرونش کردند. آنگونه که ببرک کارمل در سالهای پس از فروپاشی شوروی به حامد علمیخبرنگار رادیو بی.بی.سی گفت:«نه تنها تو بلکه تمام خبرنگاران و ژورنالیستان دربرابر من جفای بزرگ را مرتکب شدهاید. طوریکه من اضافهاز چهارسال در شوروی و چکسلواکیا زندانی بودم ولی هیچ خبرنگار دربارۀ من گزارشی به نشر نرسانید و هیچ کس دنیا را از زندانی بودن من اطلاع نداد. خصوصاً ژورنالیستانی مانند شما که خود را افغان میگویید باید از روسها میپرسیدید که رئیس جمهور ما کجاست و چرا به شوروی برده شدهاست؟ تو با مجاهدین افغانستان همکار بودهای و از رنج و زحمت آنها در جنگ علیه نیروهای شوروی به خوبی آگاه هستی. همانطوریکه شما مخالف تجاوز شوروی بهافغانستان بودید به همان اندازه منهم مخالف بودم. من از روز اول مخالف آمدن شورویها به کشورم بودم ولی ما قربانی جنگ سرد شدیم. »(١)
برکناری و تبعید ببرک کارمل توسط روسها مبیین این حقیقت بود که کارمل حتی به قول خودش چیزی بیش از یک قربانی محسوب نمیشد. این واقعیت نشان میدهد کهاو نقش اصلی و مهمیدر تجاوز شوروی بر افغانستان نداشت. او قوای شوروی را بهافغانستان نیاورد بلکه قوای شوروی او را بهافغانستان آورد. در حالیکه روسها هیچ شک و تردیدی در صداقت و وفاداری او به شوروی نداشتند، اما زمانیکه سیاست و منافع خود را در کنار نهادن ببرک کارمل از رهبری حزب و دولت تشخیص دادند، بدون هیچ ملاحظهای بهان پرداختند. عملکرد روسها بعداً در مورد داکتر نجیب الله که جانشین ببرک کارمل گردید چیز بهتر از آنچی که در مورد امین و کارمل انجام دادند، نبود. هرچند نجیب الله تمکین و وفاداری کمتر از رهبران پیشین حزب خویش به روسها نداشت. او در خزان ١٩٨٨ خطاب به نیروهای شوروی که در حال ترک افغانستان بودند گفت: «ما دربرابر شما فرزندان شجاع کشور لنین به خاطر همۀ آنچه برای مردم افغانستان، برای انقلاب ثور انجام دادهاید، به خاطر مردانگی و شجاعت و هم به خاطر مهربانی و انسانیت شما سر تعظیم فرود میآورم.» (٢)
در سالهای بعدی که شوروی بسوی فروپاشی رفت و روسها منفعت ومصلحت خود را در ترک حمایت از نجیب الله و حاکمیت حزب دمکراتیک خلق دیدند، به حزب و رهبرش چنان پشت کردند که حتی چند سال بعد جسد از گلو آویخته شدۀ رهبرحزب دمکراتیک خلق در پایتخت افغانستان آنها را به واکنشی وانداشت. این حقایق نشان میدهد که رهبران حزب دمکراتیک خلق در تجاوز نظامی شوروی و تداوم این تجاوز نقش مهمینداشتند. آنها قربانی این تجاوز بودند. در واقع وسیله و ابزار این تجاوز. هرگاهاز منظر قربانی شدن و ابزار بودن به نقش رهبران حزب مذکور در تجاوز شوروی نگاه شود، سهم حفیظ الله امین در ماجرای تجاوز و کشانیدن پای ارتش سرخ به افغانستان بیشتر از همهاست. افزایش سهم امین را در اشغال نظامیافغانستان توسط شوروی زمانی میتوان بهتر درک کرد که بسوی او در ارتباط به این رویداد از سه زاویه نگاه کرد:
نخست به عنوان داعی و میزبان قوای نظامیشوروی در افغانستان از مسند قدرت و از جایگاه رهبری در حزب و حاکمیت .
دوم؛ به حیث چهرۀ شاخص و قدرتمند در دولت حزب دمکراتیک خلق که به عضویت در سازمان جاسوسی ایالات متحدۀ امریکا ( سی.آی. ایC.I.A ) متهم میشود.
و سوم؛ به عنوان شخصیت مستقل، نا سیونالیست و غیر وابسته که خواهان طرد نفوذ و دخالت شوروی به حزب دمکراتیک خلق و دولت حزبی بود.
١ - امین؛ داعی و میزبان نیروهای شوروی:
حفیظ اللهامین در زمان امضای معاهده میان عالی ترین هیئت دولت شوروی و افغانستان در پنجم دسمبر ١٩٧٨ که به رهبری نورمحمد ترهکی و برژنف صورت گرفت، بصورت رسمی نفر دوم دولت حزب دمکراتیک خلق بود.
امین چه در دوران رهبری نورمحمد ترهکی در حزب و دولت حزبی و چه در زمان کوتاه رهبری و حاکمیت خودش بارها از شوروی خواستار اعزام نیروی نظامی به افغانستان شد. در یک سند محرمانۀ کی. جی. بی که پس از فروپاشی اتحاد شوروی منتشر گردید، نمایندۀ کی. جی.بی در مورد توافقات امین به چگونگی جابجایی نیروهای نظامیشوروی در افغانستان مینویسد:
« پیام از کابل (محرمانه ، عاجل)
بتاریخ ١٢ و ١٧ دسمبر (١٩٧٩) نمایندۀ کی گی.بی به امین دیدار کرد، در گفتههای امین مساله درخور توجه است:
امین مصرانه مفکورۀ لزوم بلافصل اتحاد شوروی در جلوگیری از عملیات رزمی باندها در نواحی شمال جمهوری دمکراتیک افغانستان را بیان کرد، طرحهای او از این قرار اند:
رهبری کنونی افغانستان حضور نیروهای مسلح شوروی را در برخی از نقاط مهم استراتیژیک در استانهای شمالی افغانستان خیر مقدم خواهند گفت.
امین گفت:
١ – اشکال و روشهای ارائه شده کمک نظامیبایست از جانب شوروی تعین گردد.
٢ – اتحاد شوروی میتواند پادگانهای نظامیدر جاهای که خود آرزو دارد، بدست آورد.
٣ – اتحاد شوروی میتواند کلیه پروژههای همکاری مشترک افغان شوروی را زیر محافظت بگیرد.
٤ – سپاهیان شوروی میتواند راههای مواصلاتی جمهوری دموکراتیک افغانستان را زیر نگهبانی بگیرد. . . . » (٣)
همچنان نمایندۀ کی.جی.بی از کابل در پیام محرمانۀ دیگر خود به مسکو از تقاضای امین به اعزام نیروی شوروی برای حفاظت از محل کار و اقامتش سخن میگوید:
« . . . در روند گفتگو، امین خواهش خود مبنی بر گسیل یک گردان (کندک) از سپاهیان شوروی را برای نگهبانی از شخص خود در مقر جدیدش (کهاو در نظر دارد پس از پانزدهم اکتوبر سال روان(١٩٧٩) بهانجا کوچ کند) تکرار کرد. . » ( ٤)
ظاهراً پس از تقاضای امین یک قطعۀ پنجصد نفری که عمدتاً از نیروهای مخصوص کی.جی .بی بودند در اوایل دسمبر ١٩٧٩ به محل اقامت امین در کاخ تپۀ تاج بیک اعزام شدند. این نیروها حلقۀ دوم محافظتی را بدور قصر تپۀ تاج بیک میساختند که همه ملبس با یونیفورم ارتش افغانستان بودند. (٥)
فقیر احمد ودان عضو ارشد جناح پرچم حزب دمکراتیک خلق ضمن آنکه دعوت امین را از مسکو در اعزام قوای نظامی، تلاش موصوف غرض جلب اعتماد رهبران شوروی در مورد خود تلقی میکند، به نقل از یک مامور عالی رتبۀ حکومت امین مینویسد:
«باید بهاساس این پیشنهاد (پیشنهاد حفیط الله امین) ده هزار تن از منسوبان اردوی شوروی در میدانهای هوایی افغانستان جابجا و در مواقع لازم از آنها استفاده میگردید، به همین سبب در بیانیهها و اسناد هردو جانب فورمول بندی "قطعات محدود نظامیاتحاد شوروی"بکار میرفت.»(٦)
گزارش سری سفارت ایالات متحدۀ امریکا در کابل، ورود و جابجایی شماری از نیروهای شوروی و یا همان قطعات محدود نظامیشوروی را در اوایل حکومت صد روزۀ امین تأیید میکند. در سند سری شماره ٤٧ بتاریخ سوم اکتوبر ١٩٧٩ از سفارت امریکا در کابل که موضوع آن، تشریح نیروهای نظامیروسی در افغانستان است، میآید:
« . . الف: نیرو و سربازان نظامی حدود ٦٠٠ نفر که در حال حاضر دفاع قسمت داخلی پایگاه هوایی بگرام را بعهده دارند که به نیروی ویژه واکنش معروفند.
ب: نیروهای نظامی متخصص حدود ١٠٠٠ – ٥٠٠ نفر از سربازان گردان زرهی که در حال حاضر در پادگان پل چرخی که پادگان زرهی است مستقر میباشند.
ج: تعدادی سربازان جوان در اطراف کابل به حفاظت تأسیسات و خانههای روسها مشغولند.
د: هرنظامیروسی که کار عملیش و نقشش بیشتر از یک مستشار نظامیاست مثل تکنسینهای روسی که کار شان تعمیر هلیکوپترهای توپدار و ارابههای مسلح جنگی کهامروزه در عملیات علیه شوروشیان بکار گرفته میشود، میباشد.
بر اساس دقیقترین اطلاعاتیکه در دسترس ما قرار دارد منجمله اطلاعاتی که به وسیلۀ سایر منابع حساس دولت امریکا تأیید میشود، احتمالاً ٤٢٠٠ نفر نیروی نظامی (شوروی) در افغانستان در حال حاضر بسر میبرند.» (٧)
حتی یکی از گزارشات سری سفارت ایالات متحدۀ امریکا در کابل توسط "جی. بروسوامستوتز J.Bruce Amstutz " شارژدافیر سفارت، به نقل از یک دیپلومات هندی، تعداد نیروهای نظامیشوروی را که در اوایل حکومت امین وارد افغانستان شدند از ده تا بیست هزار نفر میخواند. در سند شماره ٤٤ مؤرخ اول اکتوبر ١٩٧٩ نگاشته میشود: «. . . . همین طور در تاریخ ٣٠ سپتمبر ج- دالات سینگ وزیر مختار سفارت هند (لطفاً محفوظ بماند) به وزیر مختار سفارت گفت که یکی از منابعش و یک افسر سابق ارتش افغانستان کهالآن در پلچرخی در زندان بسر میبرد، قبل از دستگیری اش در "خانۀ مردم" (خانۀ خلق) دفتر مرکزی رهبری خلقی درمورد حضور نیروهای نظامیروسی بحث نمودند. افسر افغانی گفته بود که زمان سر کار بودنش بهاطلاعات حساس دسترسی داشتهاست حدود ٩٠٠٠ نفر نیروی روسی در افغانستان یافت میشده. وزیر مختار هندی تاریخ دقیق اطلاعاتش را نمیدانست ولی فکر میکرد کاملاً جدید است. سینگ خودش گمان میکرد کهامار کنونی در حدود ده تا بیست هزار میباشد (او بیشتر به حد بالای این آمار تمایل داشت). . . . » (٨)
تقاضای امین از مسکو غرض اعزام قوای نظامی به افغانستان تنها محدود به دوران یکصد روز رهبری او در حزب دموکراتیک خلق و دولت این حزب نمیشد. امین قبل از آن و یکجا با نورمحمد ترهکی با رها از مسکو خواستار ورود قوای شوری شده بودند تا آنها را در سرکوبی شورشها و قیامها علیه دولت حزب دمکراتیک خلق ، یاری رسانند. تقاضای ترهکی و امین به ورود قوای شوروی و تردید زمامداران شوروی، از متن اسناد محرم کی. جی.بی و حزب کمونیست شوروی پیدا است که پس از فروپاشی شوروی مجال انتشار یافتند. در سندی از کی.جی.بی میآید:
« ١١ آگست (١٩٧٩) با امین بنا به تقاضای او دیدار کردم (نمایندۀ کی.جی.بی درکابل) در روند گفتگو توجه خاصی به آمدن یگانهای شوروی بهافغانستان مبذول گردید. امین مصرانه خواهش کرد به رهبران شوروی لزوم گسیل عاجل یگانهای شوروی به کابل را گزارش دهید. او چند بار تکرار کرد که"حضور سپاهیان شوروی به پیمانۀ چشمگیری روحیۀ ما را با لا برده و به ما آرامش و اطمینان بیشتری خواهد بخشید. شاید رهبران شوروی از آن نگران اند که دشمنان ما در جهان، گسیل سپاهیان شوروی بهافغانستان را به عنوان مداخله در امور داخلی جمهوری دمکراتیک افغانستان ارزیابی خواهند کرد. مگر من به شما اطمینان میدهم که ما یک دولت مستقل و آزاد هستیم و همه مسایل را مستقلانه حل و فصل میکنیم. سپاهیان شما در نبردها اشتراک نخواهند ورزید. آنها را صرف در لحظات بحرانی به یاری فرا خواهیم خواند. » (٩)
در برخی از اسناد دیگر نگاشته شدهاست:
« مسکو ،خیلی سری
"رفیق امین را قانع سازید . . . "
حسب سفارش نورمحمد ترهکی، رفیق امین مرا دعوت کرده و از ما خواهش کرد تا ١٥ – ٢٠ هلیکوپتر رزمی با مهمات و پرسونل شوروی به ایشان تحویل بدهیم تا درصورت وخامت اوضاع در حومۀ کابل و مناطق مرکزی کشور برضد باندهای شورشیان کهاز پاکستان فرستاده میشوند به کار گرفته شود.
; گوریلف – ١٤ اپریل ١٩٧٩
مصوبۀ کمیتۀ مرکزی:"مصلحت نیست، این کار انجام شود. ن.و.اگرارکف"
٢١ اپریل ١٩٧٩ دفتر سیاسی کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی تصویب کرد که: شرکت پرسونل هوا برد شوروی در سرکوب خیزشهای ضد انقلابی در قلمرو افغانستان صحیح نیست. دراین حال به مستشار ارشد نظامیشوروی در جمهوری دمکراتیک افغانستان دستورهای زیر داده شد:
خیلی سری، بخش خاص
کابل، به مستشار ارشد نظامی
به نخست وزیر جمهوری دمکراتیک افغانستان، حفیظ الله امین اطلاع بدهید که درخواست افغانستان مبنی بر تحویل ١٥ – ٢٠ فروند هلیکوپتر رزمی با پرسنل نظامیشوروی به حکومت شوروی فرستاده شد. بگویید که ما به افغانیها قبلاً توضیح داده بودیم که شرکت آشکاریگانهای رزمی شوروی در سرکوب ضدانقلابیون در جمهوری دمکراتیک افغانستان مصلحت نمیباشد. . . » (١٠)
گروهی از دانشمندان انستیتوی تاریخ نظامی فدراسیون روسیه در کتاب "جنگ در افغانستان" که بخشی از اسناد سری را در مورد تقاضاهای پیهم ترهکی و امین مبنی بر اعزام قوا ی شوروی بازگو کردهاند میگویند: اینگونه تقا ضاها کهاز طریق نمایندگان شوروی فرستاده شده بود، نزدیک به بیست میرسد. هفت تقاضا از سوی امین پس از برکناری ترهکی صورت گرفته بود. (١١)
پروفیسور "پی یر آلن" آمر دیپارتمنت علوم سیاسی دانشگاه ژنو در کشور سویس و "دیتر کلی" همکار ارشد دیپارتمنت علوم سیاسی دانشگاه مذکور تقاضای ترهکی و امین را مبنی بر اعزام قوای نظامیاز شوروی بیست و یکبار وانمود میکنند. آنها مجموع این در خواستها را با استفادهاز اسناد آرشیف کی.جی.بی . و حزب کمونیست شوروی و سایر منابع روسی در جدولی به شرح زیر تنظیم میکنند:
«جدول تقاضاهای کمک نظامیاز مسکو که از طرف حکومت افغانستان صورت گرفته بود (سال ١٩٧٩ میلادی)
« شماره | تاریخ تقاضا | نام رهبر | نوع کمک نظامیکه تقاضاگردیده بود |
١ | ١٧ مارچ | ترهکی | تخنیکی و نظامیمهمات،مواد خوراکی، حمایت نیروهای پیاده و هوایی |
٢ | ٢٠ مارچ | ترهکی | هلیکوپترهای جنگی باعملۀ آن |
٣ | ١٤ اپریل | امین | ١٥ فروند هلیکوپتر جنگی با عملۀ پرواز |
٤ | ١٦ جون | امین | تانکهاو وسایط زرهی برای حفاظت ازمقر حکومت |
٥ | ١١ جولای | ترهکی | قطعات نظامیدر سطح کندک(گردان) |
٦ | ١٢ جولای | ترهکی | هلیکوپترهای اکتشافی |
٧ | ١٩ جولای | ترهکی | دوفرقه (لشکر) |
٨ | ٢٠ جولای | ترهکی | دوفرقۀ دیسانت هوایی برای کابل |
٩ | ٢١ جولای | ترهکی | ٨ – ١٢ هلیکوپترمی٢٤ باعملۀ پرواز |
١٠ | ٢٤ جولای | امین | سه قطعۀ نظامیبرای کابل |
١١ | ٢ آگست | ترهکی | اعزام زودتر قوا |
١٢ | ١٢ آگست | ترهکی | سه کندک ویژۀ هلیکوپترهای ترانسپورتی |
١٣ | ٢١ آگست | امین | ١٥٠٠ – ٢٠٠٠ پاراشوتیست (هوابازان) |
١٤ | ٢٥ آگست | امین | اعزام قوا بهافغانستان |
١٥ | ٢ اکتوبر | امین | کندک محافظ برای پاسبانی از امین |
١٦ | ١٧ نوامبر | امین | کندک محافظ برای پاسبانی از امین |
١٧ | ٢٠ نوامبر | امین | کندک محافظ برای پاسبانی از امین |
١٨ | ٢ دسامبر | امین | غند تقویه شده برای ولایت بدخشان |
١٩ | ٤ دسامبر | امین | قطعات پولیس برای مناطق شمال افغانستان |
٢٠ | ١٢ دسامبر | امین | قطعات برای جابجا سازی درگارنیزیونهای شمال کشور |
٢١ | ١٧ دسامبر | امین | قطعات برای جابجایی در شمال کشور»(١٢) |
٢ - حفیظ الله امین و سی.آی.ای(C.I.A):
اگر بسوی امین به عنوان عضو C.I.A نگاه شود و ادعای مخالفین حزبی او با ادعاهای رسمی دولت شوروی در آن دوران مورد توجه قرار گیرد، باز هم امین محرک اصلی تجاوز نظامی شوروی در بررسی نقش حزب دمکراتیک خلق و رهبران این حزب در این تجاوز محسوب میشود. شوروی در آن دوران، نفوذ به افغانستان همسایۀ جنوبی خود را بخشی از منافع و مصالح حیاتی خود تلقی میکرد. سپس با حاکمیت حزب دمکراتیک خلق سیاست نفوذ، جایش را به کنترول و سلطه به افغانستان داد. برای شوروی روابط و تبانی امین با سی. آی.ای و پاکستان بر مبنای بریدن از شوروی و روی آوردن به غرب غیر قابل تحمل بود. حتی امریکاییها نفوذ انحصاری شوروی را در افغانستان از حوزۀ منافع روسها محسوب میکردند. سالها پیش از حاکمیت حزب دمکراتیک خلق در گزارش وزارت خارجۀ ایالات متحده آمده بود:
«گزارش وزارت خارجۀ ایالات متحدۀ امریکا در سال ١٩٧٢ نتیجه گیری میکند که: افغانستان با روسیه (شوروی) روابط طبیعی سیاسی، اقتصادی، تجارتی و کلتوری دارد. هر تلاشی که درجهت کاهش روابط افغان – شوروی برای پایین تر شدن از سطح طبیعی آن صورت گیرد، خلاف منافع هر دو طرف بوده، حالت بدست آمده دیری دوام نخواهد کرد.» (١٣)
در این تردیدی نیست که شوروی در فضای جنگ سرد و رقابت با ایالات متحدۀ امریکا به حیث ابر قدرت رقیب و متخاصم ، تحمل از دست دادن افغانستان را در اثر رابطۀ امین با سی. آی.ای نداشت. اما آیا میان امین و سی.آی.ای چنین رابطهای موجود بود؟ پاسخ درست و قانع کنندهای بهاین پرسش از همان نخستین روزهای دوران تجاوز نظامیشوروی تا اکنون از سوی شورویها و مخالفان متخاصم امین در داخل جناحها و شاخههای حزب دمکراتیک خلق ارائه نشدهاست. حتی ببرک کارمل که در بسا مواقع نام امین را بدون تذکر پیوندش با سی.آی.ای نمیبرد، در پاسخ به این پرسش که چه دلیلی در اثبات رابطۀ امین با سی. آی.ای دارد، چیزی به گفتن نداشت: «چندی قبل کهارتوم بورفیک Artom Borovik از او (ببرک کارمل) سوال کرد که بهاساس چه مدرکی مطمئن شد که او (حفیط الله امین) اجنت سیا C.I.A است، دوباره تأکید کرد "که نظر به کار کرد امین". بورفیک Borovik.A بلا فاصله در جوابش گفت: اگر کار کردها را در نظر بگیریم پس لیوند برژنف L.Bredjnef باید اجنت تمام سرویسهای جاسوسی خارجی باشد.» (١٤)
سید محمد گلابزوی از وزیران هوادار ترهکی در جناح خلق کهاز ترس امین به شوروی فرار کرده بود و پس از سرنگونی حکومت امین توسط قوای شوروی به وزارت داخله رسید، نیز امین را جاسوس سی.آی.ای خواند: «په رشتنی او واقعی معلوماتو حخه پهاستفادی سره چه تر لاس راغلی باید وویو که جنایتکونکی حفیظ الله امین او د سی.آی.ای C.I.A نمایندهاو جاسوس او عدۀ همدیوالان او دافغانستان د اخوانیانو له مشر گلبدین حکمتیار سره جور رخ درلود. او دسی.آی.ای په لارشو نه په افغانستان کی دیوی کودتا او توطئه چی په ١٣٥٨ د جدی په اتمه نیته سر ته رسیدله طرح کری وه. دافغانستان په نوی حکومت کی حفیط الله امین دجمهور رئیس په توگه، گلبدین حکمتیار د صدراعظم په توگه، محمد یعقوب د افغانستان دمکراتیک جمهوریت د ملی دفاع دوزیر پخوانی لوی درستیز دملی دفاع وزیر په توگه موافقه شوی وه (بر مبنای معلومات راستین و واقعی بدست آمده باید گفت که حفیظ اللهامین جنایتکار ، این نماینده و جاسوس سی. آی.ای C.I.A و عدۀ همراهانش با گلبدین حکمتیار رهبر اخوانیهای افغانستان بر اساس هدایت و رهنمایی سی.آی.ای میخواست توطئه و کودتایی را در هشتم جدی ١٣٥٨ عملی کند. در حکومتی که بعد از انجام این کودتا وتوطئه تشکیل میشد، حفیظ اللهامین به حیث رئیس جمهور، گلبدین حکمتیار صدراعظم و محمد یعقوب لوی درستیز قبلی وزارت دفاع به حیث وزیر دفاع مورد توافق قرار گرفته بود) » (١٥)
در حالیکه سید محمد گلابزوی، نهان زمان و نه بعداً شواهد واسناد ی را از آن "معلومات راستین و واقعی" در مورد رابطۀ امین با سی.آی.ای نشان نداد، ٢٢ سال بعد گلبدین حکمتیار ازکودتا و به قول خودش "اقدام عسکری" در روزهای سقوط حکومت امین توسط قوای شوروی سخن گفت. حکمتیار اظهار داشت:
«ما بخاطر وارد آوردن آخرین ضربه بر پیکر نیم جان رژیم کمونیست امین، ترتیبات یک اقدام عسکری را گرفته بودیم، افسران وفادار بما پیام فرستادند که: "قطعات اردو از هر لحاظ آمادۀ قیام هستند، اما طبق اطلاعات ما شوروی در قبال این تحول بی تفاوت نمانده حتماً" به مداخلۀ نظامیمتوسل میشوند (میشود). شما از کشورهای همسایه مخصوصاً از امریکا (و مخصوصاً از امریکا) توضیح بخواهید که در صورت مداخله نظامیروسها در افغانستان عکس العمل واشنگتن چه خواهد بود؟ تا این زمان هیچگونه تماس مستقیم وغیر مستقیم با امریکاییها نداشتم. . . . . استاد امین الله، مسؤل بخش روابط بین المللی را توظیف نمودم تا در همین رابطه با کنسول امریکا در پشاور صحبت نماید کهایا آنها گزارشهای حاکی از مداخلۀ نظامیشوروی و اعزام قوا بهافغانستان را مؤثق میدانند یا نه؟ و احتمال وقوع این امر را در چه حدی میبینند؟ و اگر بالفرض روسها کشور ما را مورد هجوم قرار دهند، عکس العمل آنان چه خواهد بود؟. . . . » (١٦)
هر چند گلابزوی از توافق حکمتیار و امین در هشتم جدی ١٣٥٨بر سر تشکیل حکومت به عنوان توطئه و کودتا نام میبرد و حکمتیار بر عکس، از قیام یا کودتا علیه حکومت امین سخن میگوید، اما این تناقض مانع آن نمیشود تا نقاط مشترک در ادعای آنها پوشیده بماند. نقطههای که در همزمانی هردو ادعا به وقوع کودتا و ذکر نام ایالات متحدۀ امریکا از سوی آنها در رابطه بهاین کودتا پیوند میابد. گلابزوی کودتا را، توطئهای به رهبری سی.آی.ای تلقی میکند و حکمتیار میگوید که نمایندۀ خود را در مورد کودتا نزد قنسل امریکا فرستاد. آیا میتواند وجود این نقاط مشترک در ادعای حکمتیار و گلابزوی، نشانی از صحت ادعای گلابزوی باشد؟ البته حکمتیار هرگونهارتباطی را با امین بر سر تشکیل حکومت مشترک رد میکند. اما یکی از نقاط پرسش بر انگیز در مورد ادعای حکمتیار از آنچی کهاو قیام افسران وفادار علیه رژیم کمونیست امین میخواند، عدم افشای نام و هویت این افسران کودتاچی و قیام کننده پس از گذشت ٢٢ سال از آن تاریخ است. در حالیکه حکمتیار از افسران وفادار به خود در کودتای ناکام شهنواز تنی که ده سال بعد از آن بوقوع پیوست به تفصیل نام میبرد. خود داری حکمتیار از معرفی افسران وفادار خود در داخل ارتش رژیم امین، نقطۀ دیگری است کهادعای گلابزوی را در مورد توافق حکمتیار و امین بر سر حکومت مشترک قابل تأمل و ملاحظه میسازد. هر گاه به همسانی در سخنان گلابزوی و حکمتیار، همزمانی تماس و رابطۀ حفیظ الله امین با ضیاءالحق را بیفزاییم، آیا رابطۀ امین با سی.آی.ای و ادعای گلابزوی واقعی تر به نظر میرسد؟ حفیظ الله امین از نخستین روزهای حکومت خود در صدد تماس و مذاکره با دولت پاکستان شد.
اشتیاق و علاقۀ او به برقراری روابط نزدیک با پاکستان هر روز افزایش میافت و در روزهای پایانی حکومت خود به دیدار و گفتگو با جنرال ضیاءالحق رئیس دولت پاکستان بی صبری بیش از حد نشان داد. آغا شاهی وزیر خارجۀ پاکستان بعداً به هریسن خبر نگار امریکایی گفت که: «برداشت ما از اشارات امین این بود که وی آمادهاست که خط دیورند را بپذیرد.» داکتر شاه ولی وزیر خارجۀ امین در اواسط دسمبر ١٩٧٩ از آغا شاهی وزیر خارجۀ پاکستان التماس گونه خواست تا هر چه زودتر به کابل سفر کند. چون پس از سفر او قرار بود که جنرال ضیاءالحق وارد کابل شود. برفباری در کابل مانع انجام سفر آغاشاهی قبل از ٢٢ دسمبر به کابل شد. آغا شاهی میگوید: «به همین روز شاه ولی برایش تیلفون کرد و از وی مصرانه خواست که بروز بعد به کابل سفر نماید. از آواز شاه ولی معلوم بود که میخواست سفر من به عجله صورت گیرد. وی خیلی مایوس گردید. او میخواست من بدون معطلی به کابل بروم. » ( ١٧)
در حالیکه تمایل و تلاش امین به گفتگو و روابط با ایالات متحده و پاکستان در دوران حکومت صد روزهاش افزایش یافت، اما موصوف قبل از آن نیز در مسند وزارت خارجه و کرسی صدارت با سفارت امریکا تماسهای مداوم داشت. به گفتۀ "بروس فلاتین"
Bruce Flatin قنسل سیاسی سفارت امریکا در کابل، حفیظ الله امین چهارده بار با "ادولف دبس Adolph Dubs" سفیر ایالات متحدۀ امریکا در کابل دیدار و گفتگو کرد. "دبس" در مورد اولین ملاقاتش با امین گفت:« این رهبر افغانها در بارۀ خودش چنین فکر میکند که وی گویا یک "کمونیست – ناسیونالیست" است و نمیخواهد پیش از حد مجبوریت بهاتحاد شوروی متکی باشد. "دبس" چند بار گفت که لهجۀ امین در بارۀ مسکو آشوبگرانه و آمیخته با نوعی لافزنی بود. نامبرده گمان میکرد که امین آماده است با ایالات متحدۀ امریکا زودتر از آن روابط خود را توسعه بخشد کهاحتیاط مقتضی آن است.» (١٨)
با توجه به روابط امین با سفیر امریکا و تصوری که سفیر از او بدست میدهد، این پرسش به میان میآید که امین چرا از معذرت خواهی و حتی موضع گیری و اظهارات منطقی و قابل قبول در مورد قتل سفیر دبس خود داری ورزید؟ او جناح پرچم را مسئول قتل سفیر معرفی کرد. درحالیکه بهادعای سفیر امریکا، امین به توسعۀ روابط با ایالات متحدۀ امریکا حتی بیشتر از حد مقتضی اشتیاق نشان میداد و در برابر روسها لهجۀ آشوبگرانه و آمیخته با نوعی لافزنی داشت. و امین به خوبی میدانست که بی اعتنایی در مورد قتل سفیر ایالات متحده، دید امریکاییها را در برابر او و دولت حزب دمکراتیک خلق تغیر میدهد. ذهنیت و سیاست امریکایی
http://www.ariananet.com
لينك متن:
http://www.ariananet.com/modules.php?name=Artikel&file=index&op=view&sid=7108