گروهی از هندو-اروپايیها که در عصر برنز از دشتهای شمال دريای خزر به شرق آن درياچه و شمال ماورالنهر کوچيدند، از طرف دانشمندان "هندو-ايرانی" نام گرفتهاند، ولی خودشان احتمالاً اسم "آريايی" را به خود داده بودند.{اين نظر دربارۀ منشأ مردم هندو ايرانی (آريايی)، نظر دقيق نيست؛ زيرا در اين باره نظرهای گوناگون ارائه شده است.} نوع خاکسپاری آنها مانند مردم کورگان، در قبرهای خرپشتهای بوده و همانند مردم کورگان، مردهها با جواهرات مختلف، لباس کامل، تکههای سراميک، و در مورد رئيسهای قبايل، با اسبهایشان به خاک سپرده میشدند. مردمی که در اين منطقه زندگی میکردهاند، اکنون مردم "فرهنگ آندرونوو" ناميده میشوند (بخاطر روستايی که در نزديکی آن، اولين گورستان بزرگ اين فرهنگ پيدا شده). فرهنگ آندرونوو وابستگی زيادی به فرهنگ "سردنی ستوگ"، يا همان فرهنگ کورگانها دارد و بدون شک از آن مشتق شده است. باقیماندههای يک فرهنگ ديگر، به نام "آفاناسيوو"، در شمال و شرق آندرونوو پيدا شده که به نظر نمیآيد وابستگی نزديکی با آندرونوو داشته، هرچند که امکان دارد "آفاناسيوو" جزو اجداد تخاریهای تاريخی بودهاند که در حوزه رودهای آمو و تارم زندگی میکردهاند.
نبودن آثار باستانشناسی مشخصی از طرز زندگی اين مردم، امکان ما را برای بررسی جزئيات زندگی آنها محدود میکند، اما اشارههايی به طرز زندگی اوليه آنها در ريگ ودا و اوستا، و همچنين نقاشیهای باقیمانده روی آثار سراميکی آنها، به علاوه شباهتهايی که طرز زندگی قبايل سکايی که قرنها بعد در همين منطقه زندگی میکردند، میتواند به ما تصور کلی از زندگی آنها بدهد. جامعه آندرونوو، يک جامعه متحرک بوده که بر مبنای دامداری، بخصوص نگهداری گاو و اسب، بنا شده بود. احتمالا" تجارت مواد اوليه مانند پشم، محصولات حيوانی، و ساختههای قبيلهای با تمدنهای ساکنی نظير "مجموعه باستانشناسی بلخ-مرو" قسمتی از درآمد آنها را تشکيل میداده. همچنين، دستبردهای فصلی به منطقه زندگی همسايگان ساکن و غنیتر، بخصوص در فصول سرد و کم بار، احتمالاً جزو ترتيبات زندگی آنها بوده است.
در مورد باورهای دينی اين مردم، وداها و اوستا، بخصوص بخشهايی از اوستا که از دين قبل از زرتشتی ايرانيان سخن میگويد، اطلاعات جامعی به ما میدهند. برخورد دو عامل خوبی و بدی پايه اين اعتقادات بوده، و مجموعهای کامل از خدايان، افسانههای رنگارنگی را تشکيل میداده است. به نظر میآيد که دو دسته خدا، يکی خدايان طبيعی (مانند خدای تندر، خدای باران، و...)، و ديگری خدايان مافوق طبيعی (خدای قراردادهای اجتماعی، خدای دانش، و...)، دين اين مردم را از بقيه اديان طبيعی جدا میکرده است.
مبنای اجتماعی اين مردم، هندو-ايرانیها، بر خانواده، قبيله، و مجموعه قبايل بنا شده بوده. هرچند که بعضی دانشمندان بر اين باور هستند که اين جامعه بیطبقه بوده و در آن، همه اعضا از حقوق مشترکی برخوردار بودهاند، اما دلايل باستانشناسی و همچنين باقیماندههای داستانهای آنها، دلالت بر جامعهای پدرسالار و قبيلهای میکند. احتمال وجود کنفدراسيونهای قبيلهای بزرگ به رياست يک رهبر مرکزی که نقش يک شاه را بر عهده داشته نيز بعيد نيست.
هندو-ايرانیها در اواسط هزاره دوم قبل از ميلاد، به دو دسته شرقی و غربی تقسيم شدند. ما آثار اين جدايی را در شکلگيری شخصيتهای مختلف در بازماندههای اين دو دسته میبينيم. شاخه شرقی که به جنوب و حوزه رود سند کوچ کرد، به نام هندو-آريايیها شناخته شدند. دسته غربی که يا در منطقه ماورالنهر باقی ماند و يا با ازدياد جمعيت، کم کم به شمال افغانستان و شرق ايران نفوذ کرد، ايرانیهای پيشرو ناميده میشوند. شکلگيری باورهای مختلف، بخصوص بوجود آمدن دسته خدايان خوب و بد که در پيش اين دو شاخه، متقابل يکديگر بودند، باعث بوجود آمدن اين نظريه شده که اين دو شاخه، کنفدراسيونهايی بودهاند که به دليل جنگهای داخلی از هم جدا شدند و هرکدام خدايان خوب دشمنان خود را بد خطاب کردند. اما در حقيقت، ما هيچ دليلی برای درگيری بين اين دو دسته در دست نداريم. به نظر میآيد که ازديا جمعيت و احتمالاً کمبود مرغزارهای مناسب برای چريدن حيوانات، مهمترين دليل برای جدا شدن هندو-آريايیها از ايرانيان پيشرو بوده.
هندو-آريايیها در کرانه رود سند، به تمدن ساکن و پيشرفته هاراپا برخوردند که متشکل از شبکه گستردهای از شهر-کشورهای تجاری بود. امکان درگيری و جنگ بين هندو-آريايیها و مردم دراويدی هاراپا و شکست دراويديان خارج از تصور نيست، بخصوص که رانده شدن دراويدیها به جنوب شبه جزيره هند امروز يا تبديل شدن آنها به طبقه "نجسها" در دوران تاريخی هند، به نظر دلايل قانع کنندهای برای اثبات وجود چنين جنگی میآيند. اما از طرفی، تاثير غير قابل انکار تمدن هاراپا بر هندو-آريايیها، حتی در قديمترين ادوار تاريخیشان، میتواند حکايت از تحليل تدريجی دراويدیها در يک جامعه جديد هندو-آريايی بکند.[1]
حدود ١٨٠٠ تا ١۴٠٠ سال پیش از ميلاد مسيح، قومی که خود را آریا (Arya) یعنی نجیب و شریف میخواندند، از آسیای مرکزی و شمال افغانستان به جنوب هندوکش مهاجرت کردند و از کابل تا اطراف رود سند (در جنوب پاکستان کنونی) پراکنده شدند.
ایرانیها کلمه "سند" را "هند" و اهالی هند را "هندو" نامیدند. در همان روزگار، دستههای دیگری از قوم آریا به ایران و اروپا مهاجرت کردند.[2]
[1][2][3][4][5][6 7]