جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۸ تیر ۵, جمعه

درباره‌ی واژه‌ی آریا و ایران

درباره‌ی واژه‌ی آریا و ایران

نـوشــته: دکتر فریدون جنیدی

آن گروه از آریایی‌هایی که مهاجرت نکردند و در "ناف جهان" که به‌ زبان اوستایی اَیریانه ‌وئیجنگ (airyana-vaējangh) خوانده می‌شد، ساکن ماندند، با نام ایرج مشهورند و ایرج (eraj) که به ‌زبان پهلوی (erech) خوانده می‌شود، مخفف واژه‌ی اوستایی است که به پهلوی و پارسی دری "ویج" تلفظ می‌شود و مرکز جهان معنی می‌دهد.

واژه‌ی "ایران" که در پارسی ‌میانه به شکل "اران" (erān) بوده است، برگرفته از شکل‌های قدیمی واژه‌ی "آریانا"، یعنی سرزمین آریایی‌هاست.

واژه‌ی "آریا" در زبان‌ اوستایی به صورت "اَیریه" (airya)، در پارسی باستان "اَریه" (āriya) و در سنسکریت به شکل "آریه" (arya) به کار رفته است و "ایریه" و "اریه" سپس در زبان پهلوی و پارسی دری به شکل "ایر" (ēr) درآمده است. "ایر" در واژه به‌معنی "آزاده" و جمع آن "ایران" به‌معنی "آزادگان" است.

ایرانیان در نوشته‌های پهلوی ساسانی، خود را به این نام و میهن خود را "ایران" (ērān) نامیدند.

در شاهنامه درباره‌ی پسر سوم فریدون می‌خوانیم:

مر او را که بُد هوش و فرهنگ و رای
مــر او را چه خوانـند؟ ایــران خــدای

ایران در این‌جا جمع "ایر" یعنی آزادگان و "ایران خدای" به‌ معنی پادشاه آزادگان است.

ایرانیان و آریاییان هند که زبان‌های آنان در روزگاران کهن به یکدیگر بسیار نزدیک بوده‌ است، خود را به این نام خوانده‌‌اند.(سیمای ایران تألیف ایرج افشار، صص ۶۷-۶۸-۶۹)

در مورد کشورهای دیگر و اقوام آریايی که به اروپا مهاجرت کردند و نام ایران را نگاه داشتند، می‌توان "ایرلند" را نام برد. بخش نخست نام کشور ایرلند که در خود زبان ایرلندی "eire" نامیده می‌شود نیز همین واژه است.

(ایرلند = سرزمین ایرها = سرزمین آریاییان). این واژه را در زبان ایرلندی که هم‌ریشه‌ی زبان ماست به شکل "aire" و "airech" و به همان معنی "آزاده" می‌بینیم. و هم در آن‌جا است که هنوز معابد میترایی یعنی یادگار دوران فریدون از زیر خاک بدر می‌آید. (دکتر فریدون جنیدی کتاب زندگی و مهاجرت آریاییان ص ١۷۵-١۷۶)

ایرانیان در نوشته‌های پهلوی اشکانی "اَریان"، در ارمنی "اِران" (eran) یا "ایران شَتر" (ērān shathr) و در فارسی "ایران شهر" نامیده می‌شدند.

ایران در زبان پهلوی دو معنی داشت: یکی آریاییان یا ایرانیان و دیگر سرزمین ایران.

شکلی دیگری از ایران "اریان" است که در کتاب تاریخ پیامبران و شاهان از "حمزه اصفهانی"، دانشمند سده‌ی چهارم آمده است. او از مملکت "اریان" و هم "فرس" و به بیان دیگر "اریان" نام می‌برد و می‌گوید که ایشان پارسیان‌اند.(حمزه اصفهانی. تاریخ پیامبران و شاهان، ص ۲)

از این سخن پیداست که او اریان را در معنی جمع و به جای ایرانیان یا آریایی‌ها بکار برده است.

شکل "اریان شهر" نیز به جای "ایران‌ شهر" در کتاب التنبیه و الاشراف، تألیف "ابوالحسن علی مسعودی"، مورخ سده‌ی چهارم نیز دیده شده است.(ابولحسن مسعودی، علی.التنبیه و الاشراف، ص ٣۸-٣۹)

"شَثر" (= شهر در فارسی) که در واژه‌ی پهلوی "ایران شثر" آمده است در آن زبان به معنای کنونی "سرزمین" است.

در زبان پهلوی ساسانی به جای شهر (در معنی امروزی) شثرستان (= شهرستان در فارسی) به کاربرده می‌شد و کیشوَر (= کشور در فارسی) به معنی یک بخش از هفت بخش زمین بود که به تازی "اقلیم" خوانده شده است. در زبان پهلوی از واژه‌ی "ایران شثر"، مفهوم کشور ایرانیان، کشور آریاییان دریافته می‌شد. (دکتر صادق کیا. آریا مهر، ص ٣-۴)

ایران به جز در معنی آزادگان، همچنین منسوب به‌ محل آنان بوده و به جایگاه آریاییان نیز گفته می‌شده است و هم‌اکنون نیز گفته می‌شود. بخشی از پیام کی‌خسرو به افراسیاب‌ چون این است:

به ایــران زن‌ و مــرد لــرزان به ‌خــاک
خــروشــان ز تــو پیــش یـزدان پــاک

که در این بیت: ایران به‌ معنی کشور آریاییان است، یا:

دریــغ‌ اســت، ایـران که ویران شـــود
کــنــام پلـنـــگان ‌و شــــیـران شــــود

ابوسعید ابوالخیر در این چهارپاره (رباعی) خود ایران را به معنی جمع "ایر" آورده است:

ســبزی بهشــت و نـوبهار از تـو بـرند
آنــی که بــه خــلد یادگار از تـو بــرند
در چین و ختن، نقش‌ و نگار از تو برند
ایــران همــه فــال روزگار از تــو بــرند