- واژهشناسی
- زيستشناختی
- تقسیمبندی نژادها
- سفیدپوست
- سیاهپوست
- زردپوست
- سرخپوست
- نژاد استرالیایی
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
[...] [...]
نژاد (به انگلیسی: Race)، به بزرگترین گونههای انسان گفته میشود[۱]. نژادهای انسان بهعنوان گروههای جمعیتی بزرگی تعریف میشوند که گنجینهی ژنی آنها از یکدیگر متفاوت است[٢].
[↑] واژهشناسی
[↑] زيستشناختی
امروز بسياری از مردم - به غلط - معتقدند که انسانها را میتوان به آسانی از نظر زيستشناختی به نژادهای گوناگونی تقسيم کرد. نيروی اين اعتقاد شايد شگفتآور نباشد، زيرا کوششهای متعددی توسط دانشمندان برای دستهبندی ملل جهان بر حسب نژاد بهعمل آمده است. برخی مؤلفان چهار يا پنج نژاد عمده را تشخيص دادهاند، در حالی که ديگران بيش از سی نژاد مختلف را شناسايی کردهاند. اما استثناهای متعددی بر اين طبقهبندی يافت شده است که باعث میشود هيچ يک از آنها عملاً قابل استفاده نباشد. برای مثال، نوعی که معمولاً زياد به آن استناد میشود، نژاد سياه (negroid) است که فرضاً بايد دارای پوست سياه، موی سياه کاملاً مجعد و بعضی مشخصات فيزيکی ديگر باشد. با وجود اين ساکنان اصلی استراليا، يا بوميان، پوست سياه اما موهای مجعد و گاهی بور دارند. نمونههای بسيار ديگری میتوان يافت که هر گونه طبقهبندی دقيق را غير ممکن میسازند. پيشرفتهای علم ژنتيک اين نظر را که ممکن است چندين خط مختلف تکامل نژادی از اجداد آنتروپوئيد (anthropoid) بشر وجود داشته باشد، کاملاً باطل کرده است.
ظاهراً شخصی با پوست کاملاً تيره، موهای مجعد کوتاه و لبهای کلفت در برابر فردی با پوست کمرنگ، موهای صاف يا فردار و لبهای نازک ممکن است تفاوتهای فيزيکی اساسی را نشان دهد. در واقع تفاوتهای فيزيکی تقريباً بهطور کامل محدود به اينگونه جنبههای ظاهری است. دانشمندی که يک نمونۀ خون را آزمايش میکند نمیتواند بگويد که اين نمونه متعلق به شخصی سياهپوست يا سفيدپوست است. تفاوتهای فيزيکی ميان انسانها از توليد و تناسل درونی جمعيت ناشی میشود، که بر حسب ميزان تماس بين واحدهای مختلف اجتماعی يا فرهنگی فرق میکند. بهسخن ديگر، گروههای جمعيت انسانی مجزا نيستند، بلکه يک زنجيره يا خط پيوسته را تشکيل میدهند. گوناگونی ژنيتکی درون جمعيتها که در برخی ويژگیهای نمايان فيزيکی اشتراک دارند بههمان اندازه زياد است که گوناگونی ميان گروهها. اين واقعيتها بسياری از زيستشناسان، انسانشناسان و جامعهشناسان را معتقد ساخته است که مفهوم نژاد بايد بهکلی کنار گذاشته شود.
تفاوتهای فيزيکی آشکاری ميان انسانها وجود دارد و بعضی از اين تفاوتها موروثی است، اما اين پرسش که چرا بعضی تفاوتهای فيزيکی، و نه تفاوتهای ديگر، موضوعاتی برای تعصب و تبعيض اجتماعی میشوند هيچگونه ارتباطی با زيستشناسی ندارند. بنابراين تفاوتهای نژادی را بايد اختلافات فيزيکیای دانست که اعضای يک اجتماع يا جامعه آنها را از جنبۀ قومی مهم تلقی میکنند. برای مثال، تفاوت در رنگ پوست اغلب به اين ترتيب مهم تلقی میگردد، در صورتی که تفاوت در رنگ مو مهم دانسته نمیشود. نژادپرستی بهغلط نسبت دادن ويژگیهای موروثی شخصيت يا رفتار به افرادی است که دارای ظاهر فيزيکی خاصی هستند. نژادپرست کسی است که معتقد است برای ويژگیهای برتری يا فروتری که گمان میرود افراد يک تيرۀ فيزيکی معين دارا باشند، میتوان تبيينی زيستشناختی ارائه کرد.[آنتونی گيدنز، جامعهشناسی، ترجمۀ منوچهر صبوری، تهران: نشر نی، چاپ اول - ١٣٧٣ خ، صص ٢٦٢-٢٦٣]
[↑] تقسیمبندی نژادها
در سده نوزدهم، نژادهای جهان را بر اساس ویژگیهای ظاهری به چهار دسته بزرگ سفیدپوست، سیاهپوست، زردپوست و سرخپوست بخش میکردند و برخی نژاد سرخپوست را جزئی از نژاد زردپوست بهشمار میآوردند[٣]. بدین ترتیب، سه نژادی عمده در جهان یافت میشود که شامل نژاد سفید(سفیدپوستان)، نژاد سیاه (سیاهپوستان) و نژاد زرد یا (زردپوستان) است[۴]. اما برخی از مردمشناسان نژاد استرالیایی را نیز بهعنوان چهارمین گروه (و با احتساب سرخپوستان پنجمین گروه) ذکر کرده بودند[۵].
بههر حال، امروزه دیگر ویژگیهای ظاهری مانند رنگ پوست، ریخت اندام، رنگ چشم و مو و جنس مو سند معتبری برای بازشناسی نژادهای گوناگون نیست، به این دلیل که هیچگاه مرزهای قاطعی گروههای نژادی پیش گفته را از یکدیگر جدا نمیکند[٦]. افزون بر آن، به رغم برخی تفاوتها، همانندیهای بسیاری میان افراد بشر وجود دارد، و افراد هر یک از گروههای نژادی طبقهبندی شده در سده نوزدهم نیز ممکن است با یکدیگر تفاوتهای زیادی داشته باشند.
اما هر یک از گروههای نژادی ذکر شده دارای ویژگیهایی هستند که این ویژگیها معمولاً تابع شرایط زیست محیطیاند. برای نمونه، رنگ تیره اقوام آفریقایی بر اثر تراکم ملانینها در پوست آنان ایجاد شده تا پوست در برابر تابش شدید آفتاب مقاومت داشته باشد. این صفات اکتسابی با گذشت زمان و زاده شدن چندین نسل، بهصفات ژنتیکی تبدیل میشوند و بدین ترتیب افراد یک گروه نژادی این صفات ژنتیکی را طی مدت زمان بسیار طولانی در میان خود انتشار میدهند.[٧]
[↑] سفیدپوست
نژاد سفیدپوست (قفقازی) اصطلاحی بود که در سده نوزدهم و آغاز سده بیستم کاربرد داشت، و بهمردمی گفته میشد که در اروپا، شمال آفریقا، و خاورمیانه زندگی میکردند. باور بر این بود که منشأ این نژاد کوههای قفقاز است. (امروزه این واژه دیگر استفاده علمی ندارد.)
ویژگیهای فیزیکی: ویژگیهای ظاهری نژاد سفید طبق آن نظر اینگونه توصیف میشد: این مردم قامت متوسط تا بلند دارند. صورتشان نسبتاً بلند است، عموماً دارای پیشانی تخت و چانه کشیده میباشند. رنگ پوستشان از سفید روشن در شمال اروپا تا هند متغیر است. رنگ چشم آنان ممکن است آبی، سبز یا تیره رنگ باشد. رنگ مو از بور تا مشکی متغیر است و جنس آن معمولاً صاف و موجدار است.
بخشبندی نژاد سفیدپوست:
- ● نژاد مدیترانهای
نژاد مدیترانهای، اصطلاحی است که در سده نوزدهم و آغاز سده بیستم میلادی، به یکی از زیرگروههای اروپاییان و به مردمانی گفته میشد که در پیرامون دریای مدیترانه زندگی میکنند. دیگر زیرگروهها عبارت بودند از: آلپی و نوردیک. از ویژگیهایی که مردمشناسان برای این زیرگروه ذکر کرده بودند، میتوان به قامت متوسط، چشم و موی تیره رنگ، و پوست گندمگون (و حتی سبزه) اشاره کرد. بیشتر مردم جنوب اروپا (یونان، اسپانیا، پرتغال و جنوب ایتالیا)، اعراب خاورمیانه و شمال آفریقا، بیشتر مردم فلات ایران و شبه قاره هند و بخشی از مردم آسیای میانه (تاجیکها) و آسیای کوچک (ترکیه) از این نژاد به شمار آمدهاند.
نظریههای نخستین
ارسطو باور داشت که یونانیان بهترین نژادند زیرا رنگ پوست آنان بین پوست سفید اقوام شمال اروپا و پوست سیاه آفریقاییهاست. یونانیان و رومیان باستان (که در طبقهبندی مدیترانهای قرار داشتند)، گاهی ژرمنها و سلتیها را بربرهای وحشی سرخ موی مینامیدند.
سده نوزدهم
توماس هاکسلی زیستشناس انگلیسی در سده نوزدهم بر این باور بود که مردم اروپا به دو دسته زانتوکروئید (Xanthocroi، سفیدپوستان زرد موی و رنگین چشم) در شمال و ملانوکروئید (Melanochroi، سبزهرویان سیاه موی و سیاه چشم) در جنوب بخش میشوند. نیز بر این باور بود که دسته نخست، سفیدپوستان خالص و اصیلاند و دسته دوم از آمیزش نژادی سفیدپوستان با مغولان و یا استرالیاییها پدید آمدهاند. برخی دیگر از نظریهپردازان عقیده داشتند که مردم جنوب اروپا با سیاهپوستان آفریقایی آمیخته شدهاند.
در پایان سده نوزدهم این پندار که مردم جنوب اروپا با نژادهای غیرسفیدپوست آمیخته شدهاند، بسیار نیرومند شد و پیامدهای منفی گستردهای را به دنبال داشت. در کشورهای آلمان، بریتانیا و ایالات متحده امریکا، نژادپرستان، که سفیدپوستان مو بور و رنگین چشم را نژاد آقا (Master Race) مینامیدند، اقوام جنوب اروپا را در ردیف غیر سفیدپوستان (که به زعم آنان پستتر از سفیدپوستان بودند) به شمار آوردند و شایسته تحقیر دانستند. نمونه آن دیدگاههای نازیها بود که مورد اعتراض متحد ایتالیاییشان بنیتو موسولینی، دیکتاتور فاشیست نیز قرار گرفت.
نظریه آمیختگی نژاد مدیترانهای با سیاهپوستان، در ایالات متحده آمریکا، مورد پذیرش برخی از مبارزان تبعیض نژادی قرار گرفت، از جمله «ویلیام دوبوآ» که با بهکارگیری این نظریه، اصالت و خلوص نژاد سفیدپوست را زیر پرسش برد.
سده بیستم
«ژوزف سرگی» دیدگاه خود را در کتابش به نام نژاد مدیترانهای (چاپ ١٩٠١) بیان کرده و بر این باور بوده است که نژاد مدیترانهای ریشه در آفریقا دارد. نیز عقیده داشته که مدیترانهایها، نوردیکها و سیاهان آفریقا از یک اصل و ریشه هستند که وی آن را اورافریقایی (Eurafrican) نامیده و عقیده داشته که نژاد مدیترانهای برترین نژاد جهان و بازمانده تمدنهای مصر، یونان، روم، کارتاژ و هند است. مطابق دیدگاه او، اقوام سامی مانند اعراب و اقوام حامی مانند حبشیها و توتسیها خویشاوند مدیترانهایها هستند.
گمان میرود که بخشبندی اروپاییان به سه دسته آلپی، نوردیک و مدیترانهای و پیش کشیدن مسئله تفاوت مدیترانهایها با دو گروه دیگر ریشه مذهبی داشته و تنها دستمایهای برای ادامه تنشهای مذهبی میان پروتستانها و کاتولیکها (که بیشینه آنان به ترتیب ساکن شمال و جنوب اروپا هستند) بوده باشد.
● نژاد نوردیک
● نژاد آلپی
اکنون این بخشبندیها استفاده علمی ندارد.
[↑] سیاهپوست
نژاد سیاهپوست یکی از گروههای نژادی انسانها مطابق بخشبندیهایی بود که مردمشناسان در سدهٔ نوزدهم و آغاز سدهٔ بیستم انجام داده بودند، که افراد آفریقایی (و به طبع آمریکاییان آفزیقاییتبار) و نیز گروهی از اهالی اقیانوسیه (بومیان ملانزی) را در بر میگرفت. خاستگاه اصلی این نژاد را قاره آفریقا به شمار میآوردند. برخی از افراد این نژاد، دارای پیشینه تاریخی طولانی بوده و صاحب تمدنی به قدمت تاریخ بشریت هستند. مانند تمدن حبشه در کشور اتیوپی امروزی.
ویژگیهای فیزیکی: ویژگیهایی که مردمشناسان برای این گروه بر شمرده بودند، از این جمله است: اندازه قامت سیاهپوستان بسیار متفاوت است، بلند قدترین و کوتاه قدترین مردم جهان سیاهپوستاند. سیاهپوستان ساکن غرب آفریقا بلند قامت و بسیار تیره رنگاند، حال آنکه بانتوهای ساکن نیمهَ جنوبی آفریقا معمولاً کوتاهتر و رنگ پوستشان نیز روشنتر است. رنگ پوست سیاهان به طور کلی از قهوهای تا قهوهای مایل به سیاه متغیر است. دارای لبهای کلفت و بینی پهن بوده و صرف نظر از چند استثنا، همگی موهای وز دارند.
بخشبندی نژاد سیاهپوست:
- ● حامی یا اتیوپیایی
● نیلوتیک
● سودانیک
● بانتو
● بوشمن-هوتونتات
● پیگمی
● ملانزیایی
[↑] زردپوست
نِژادِ زَرد یکی از دستههای بزرگ و عمدۀ انسانهاست که خاستگاهشان آسیای شرقی است. نژاد زرد به نژاد آسیایی و مونگولوئید (که میتوان در فارسی به مغولسان ترجمه کرد) نیز شناخته میشود. در ایران عامه این نژاد را چشمبادامی میخوانند.
ویژگیهای فیزیکی: اندام مردمی که از نژاد زردند در کل کوچکتر از دیگر نژادهاست. اینان تنی کممو دارند و موهایشان نیز بیشتر صاف است. آنها دارای نیروی بدنی کمتری در سنجش با دیگر نژادها هستند ولی چابُکند. شمار زیادی از مردم مغولسان دارای لکه بزرگی بر روی پوست خود هستند که در اصطلاح پزشکی لکه مغولی نامیده میشود.
گستره و پراکندگی: میشود گفت همه آسیای شرقی را نژاد زرد در بر میگیرد. با تازش ترکان و مغولان به دیگر سرزمینها پراکندگی آنها به آسیای غربی و اروپا هم کشید. همچنین کوچ مردمانی که امروزه سرخپوست خوانده میشوند در هزاران سال پیش به پراکندگی این نژاد در قاره آمریکا یاری رساند. برخی از آنان در سدههای پیش حتی توانستند خود را به جزیرههای دور دست دو اقیانوس هند و آرام برسانند. در افریقا این نژاد تنها با آمیزش با سیاهان ماداگاسکار توانست رخنه کند. اکثریت مردم کشورهای قزاقستان، قرقیزستان، ترکمنستان و تا اندازهای ازبکستان نیز از نژاد زرد ترکتبار (Turkic) هستند.
[↑] سرخپوست
[↑] نژاد استرالیایی
[٨]
[۹]
[۱٠]
[۱۱]
[۱٢]
[۱٣]
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط … برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]-
[٢]-
[٣]-
[۴]- ژنتیک در پزشکی، ص ۲۲۴
[۵]-
[٦]-
[٧]- ژنتیک در پزشکی، ص ۲۲۴
[٨]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱٢]-
[۱٣]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱٦]-
[۱٧]-
[۱٨]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ تامپسون - مکاینز - ویلارد، ژنتیک در پزشکی، ترجمه علی فرازمند، تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]