(براساس روايات کهن و نظريات ايرانشناسان)
- اشاره: زبانها مانند انسانها خانواده دارند و دارای بستگان دور و نزدیک هستند. این پدیده را دانشمندان در سده ۱۹ دریافتند و با همسنجی زبانهای گوناگون کم کم پیوند و جایگاه آنها نسبت به یکدیگر آشکار گشت. برای نمونه، مشخص شد که زبانهای هندی، پشتو، فارسی، آلمانی، انگلیسی، روسی، ایتالیایی، ارمنی، آلبانیایی و ... همه از یک ریشه و باهم همخانوادهاند و یا نمونه دیگر اینکه زبانهای ترکی، مغولی و مجاری از یک خانواده هستند. اين تنوع زبانی به اين سبب بود که مردم همزبان در اثر عوامل مختلف کوچیده و دور از هم ساکن میشدند با گذر زمان زبان آنها دگرگون میشد و بدین ترتيب زبانهای تازهای پدید میآمدند. بنابراين، زبانهایی که در اصل از یک زبان اولیه منشعب شدهاند، زبانشناسان آن زبانها را همخانواده میگویند. در اين ميان، بیشتر زبانهای اروپایی، هندی و ايرانی از یک خانواده هستند که زبانشناسان به آن نام خانواده زبانهای "هندواروپایی"[۱] (که پیش از جنگ جهانی دوم در غرب - به غلط - به آریایی معروف بود) دادهاند. در اصل، زبان آريايی شاخهای شرقی همين زبان فرضی هندواروپايی است.[۲]
زبان آريايی جز دستهی شرقی زبانهای است که از لحاظ زبانشناسی به آنها هندواروپايی گويند. اين زبانها را از آن رو هندواروپايی گفتهاند که امروز ريشهی بسياری از زبانهايی هستند که از اسپانيا و پرتغال در اروپا تا ايران و افغانستان و پاکستان و هند در آسيا بدانها سخن گفته میشود. زبانهای هندواروپايی خود به دستههای شرقی و غربی تقسيم میشوند. دستهی غربی زبانهای بسياری از ملتهای اروپايی هستند[۳] و دستهی شرقی زبانهای هستند که هندوايرانی يا آريايی ناميده میشوند و زبان آريايی (هندوايرانی) خود نيز به دستههای کوچکتر هندی و ايرانی تقسيم میگردند.
[۱]- خانواده زبانی هندواروپايی گستردهترين خانوادهی زبانی است که اکثر زبانهای اروپايی، آمريکايی و بخش اعظم آسيا را در بر میگيرد.
[۲]- در سال ۲٠٠٠، برابر محاسبهی زبانشناسان، بيش از شش هزار زبان در سراسر جهان استفاده میشده است که بيشتر آنها را ده هزار نفر يا کمتر بهکار میبردهاند. اين تعداد تا سال ۲۱٠٠ يعنی در گذرِ تنها يک قرن نصف خواهد شد (يعنی هر دوازده روز = مرگ يک زبان). بسياری از فرهنگهای بومی و ملی نيز همراه با اين زبانها به موزهی تاريخ سپرده میشوند. زبانهايی که تعداد سخنگويان بدانها بسيار است (مانند زبان فارسی) ديرتر فراموش خواهند شد. بسياری معتقدند که زبانهايی باقی میماند که خاستگاه آنها مهد فنآوری يا اقتصاد باشد و برخی بر اين باورند، زبانی که مردم آن بدان عشق ورزند نيز هرگز نخواهد مرد.
[۳]- در اروپا سرزمينهای هستند، مانند: فنلاند و هنگری که از لحاظ زبانشناسی در شمار دستهی هندواروپايی نيستند.
[۴]-
[۵]-
[۶]-
[٧]-
[۸]-
[۹]-
[١٠]-
[١١]-
[١٢]-
[١۳]-
[١۴]-
[١۵]-
[١۶]-
[١٧]-
[١٨]-
[١٩]-
[٢٠]-
[٢١]-
[٢٢]-
[٢۳]-
[٢۴]-
[٢۵]-
[٢۶]-
[٢٧]-
[٢٨]-
[٢٩]-
[۳۰]-
[۳۱]-
[۳٢]-
[۳۳]-
[۳۴]-
[۳۵]-
[۳٦]-
[۳٧]-
[۳٨]-
[۳٩]-
[۴٠]-
[۴۱]-
[۴٢]-
[۴٣]-
[۴۴]-
[۴۵]-
[۴٦]-
[۴٧]-
[۴٨]-
[۴٩]-
[۵٠]-
[۵۱]-
[۵٢]-
[۵٣]-
[۵۴]-
[۵۵]-
[۵٦]-
[۵٧]-
[۵٨]-
[۵٩]-
[٦٠]-
[۲]- در سال ۲٠٠٠، برابر محاسبهی زبانشناسان، بيش از شش هزار زبان در سراسر جهان استفاده میشده است که بيشتر آنها را ده هزار نفر يا کمتر بهکار میبردهاند. اين تعداد تا سال ۲۱٠٠ يعنی در گذرِ تنها يک قرن نصف خواهد شد (يعنی هر دوازده روز = مرگ يک زبان). بسياری از فرهنگهای بومی و ملی نيز همراه با اين زبانها به موزهی تاريخ سپرده میشوند. زبانهايی که تعداد سخنگويان بدانها بسيار است (مانند زبان فارسی) ديرتر فراموش خواهند شد. بسياری معتقدند که زبانهايی باقی میماند که خاستگاه آنها مهد فنآوری يا اقتصاد باشد و برخی بر اين باورند، زبانی که مردم آن بدان عشق ورزند نيز هرگز نخواهد مرد.
[۳]- در اروپا سرزمينهای هستند، مانند: فنلاند و هنگری که از لحاظ زبانشناسی در شمار دستهی هندواروپايی نيستند.
[۴]-
[۵]-
[۶]-
[٧]-
[۸]-
[۹]-
[١٠]-
[١١]-
[١٢]-
[١۳]-
[١۴]-
[١۵]-
[١۶]-
[١٧]-
[١٨]-
[١٩]-
[٢٠]-
[٢١]-
[٢٢]-
[٢۳]-
[٢۴]-
[٢۵]-
[٢۶]-
[٢٧]-
[٢٨]-
[٢٩]-
[۳۰]-
[۳۱]-
[۳٢]-
[۳۳]-
[۳۴]-
[۳۵]-
[۳٦]-
[۳٧]-
[۳٨]-
[۳٩]-
[۴٠]-
[۴۱]-
[۴٢]-
[۴٣]-
[۴۴]-
[۴۵]-
[۴٦]-
[۴٧]-
[۴٨]-
[۴٩]-
[۵٠]-
[۵۱]-
[۵٢]-
[۵٣]-
[۵۴]-
[۵۵]-
[۵٦]-
[۵٧]-
[۵٨]-
[۵٩]-
[٦٠]-
جُستارهای وابسته
□
□
□
منابع
□
□
□
□
□
□
□
پيوند به بیرون