- ”تروريست“ كلمهای است كه هر كسی به راحتی میتواند عليه دشمنانش به كار برد. به همين دليل در استفاده از آن بارها لغزش رخ داده و يا از آن سواستفاده شده است.
به دنبال حملات ويرانگر به نيويورك و واشنگتن، اكنون موضوع بحث برافراشتن علم جنگ عليه تروريستهاست. به دام انداختن تروريستها به هر طريق ممكن و تجزيه شبكههايی كه در بسياری از كشورها فعاليت میكنند، از ويژگیهای اين جنگ است.
كمتر كسی پيدا میشود كه كوبيدن هواپيمای پر از مسافر به مركز تجارت جهانی را بدترين نوع تروريسم نداند. اما خشم ناشی از حملات باعث شده است اين مساله كه هنوز بر سر معنی اين كلمه اختلاف هست پنهان بماند.
بحث بر سر اين كه چه كسی تروريست و چه كسی مبارز راه آزادی است هنوز در بسياری زمينهها پايان نيافته است.[*]
تِروریسم که در فارسی از آن با عنوان هراسافکنی و وحشتافکنی نام برده شدهاست، به هرگونه عملکرد یا تهدید برای ترساندن و یا آسیب رساندن به شهروندان، حکومت و یا گروهها و شخصیتهای سیاسی گفته میشود.
معنی کلمه
ترور در زبان فرانسه، به معنای هراس و هراس افکنی است. در لغتنامه دهخدا آمدهاست:
- "ترور مأخوذ از Terreur و به معنای قتل سیاسی به وسیله اسلحه در فارسی متداول شدهاست و تازیان معاصر إهراق را به جای ترور به کار میبرند و این کلمه در فرانسه به معنای وحشت و خوف آمده و حکومت ترور هم اصول حکومت انقلابی است که پس از سقوط ژیروندنها (از ۳۱ مه ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۴م) در فرانسه مستقر گردید و اعدامهای سیاسی فراوانی را متضمّن بود."
در سیاست به کارهای خشونت آمیز و غیر قانونی حکومتها برای سرکوبی مخالفان خود و ترساندن آنها ترور دولتی میگویند و نیز کردار گروههای مبارزی که برای رسیدن به هدفهای سیاسی خود دست به کارهای خشونت آمیز و هراس انگیز میزنند، تروریزم نامیده میشود. حملاتی مانند اقدام تروریستها در منهدم کردن برجهای دوقلوی سازمان تجارت جهانی در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ عملیاتی تروریستی به شمار میرود.
ترورگری روش حکومتهایی است که با بازداشت و شکنجه و اعدام و انواع آزارهای غیرقانونی، از راه پلیس سیاسی مخفی، مخالفان را سرکوب میکنند و میهراسانند، و یا روش دستههای راست یا چپی است که برای افکندن یا هراساندن دولت به آدمکشی و آدم دزدی و خرابکاری دست میزنند. از برخی جهات ترور به معنای کشتار سیاسی نیز به کار میرود و کسانی را که به کشتار سیاسی دست بزنند ترورگر (تروریست) میخوانند. در دنیای پیشرفته قرن بیست و یکم به دلیل تأثیراتی که نا آرامی بر روی اقتصاد جهانی دارد، برخی از ترور جهت ایجاد نا هنجاری در کشوری خاص و در نتیجه آن رکود اقتصادی در یک یا چند کشور استفاده مینمایند.
تروریسم مذهبی
تروریسم مذهبی نوعی تروریسم است که در آن انگیزهها و اهداف، بطور اصولی بیشتر مشخصهٔ یا متاثر از مذهب باشد.
- تروریسم اسلامی
تروریسم اسلامی (به انگلیسی: Islamic terrorism) نوعی تروریسم مذهبی است که در آن انگیزهها و اهداف ریشه در آموزههای اسلامی دارد و یا متاثر از تعابیر اسلامی است.[۱]
بر طبق محاسبات مرکز ملی مبارزه با تروریسم، در سال ۲۰۰۶، نزدیک به ۲۵ ٪ از وقایع تروریستی جهان منتسب به "افراطیون مسلمان" (بنيادگرايان سنی و یا شیعه) بود.[۲] - تروریسم مسیحی
تروریسم مسیحی شاخهای از تروریسم مذهبی است که از سوی پیروان مذهب مسیحیت صورت میگیرد. این تروریسم اساسا ریشه در باور و تفسیر این افراد از آیین مسیحیت و آموزه های انجیل دارد. این شکل از تروریسم زاده یک اعتقاد راسخ سیاسی است به این معنی که فرد تروریست اقدام خود را یک وظیفه دینی میداند. برخی از تروریستان مسیحی آشکارا متون دینی و کلام انجیل را در توجیه عمل خود به کار میبرند. این در حالی است که از دیدگاه دیگران ممکن است دین تنها یک عامل محرک باشد برای ایجاد و تشدید خصومت و خشونت در بین گروههایی که از نظر مذهبی-نژادی باهم تفاوت دارند.
ماک یورگنزمایر استاد جامعهشناسی و مدرس مطالعات دینی در دانشگاه کالیفرنیا در سانتا باربارا میگوید:
"بهتر است به یاد داشته باشیم که آیین مسیحیت باوجود اصولی که در مورد صلح و مودت ترویج میکند مانند هر سنت دیگری همواره یک سوی خشن هم دارد. تاریخ این دین و سنتهای آن به روشنی گذشتهای خونین را نشان میدهد درست به همان صورت که در اسلام و سیکگرايی دیده میشود. درگیریهای خشونتآمیز به وضوح در عهد عتیق و عهد جدید به تصویر کشیده شوده است. این تاریخ و این تصویری که متون دینی مسیحیت به ما ارایه میدهد مبنای توجیه خشونتهای گروههای مسیحی امروزی قرار میگیرد." - تروریسم یهودی
تروریسم یهودی (به انگلیسی: Jewish terrorism) نوعی تروریسم مذهبی است که در آن انگیزهها و اهداف ریشه در تعاليم یا متاثر از تعابیر یهودی داشته باشد.
"بریت هاکانایم"، گروه زیرزمینی تندروی اسرائیلی بود که از سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۳ با هدف تحمیل کردن قوانین دین یهودیت در کشور و ایجاد کشوری هالاکیک فعالیت میکرد و فعاليتهايش جنبۀ تروريستی داشت.
"ادن ناتان-زادا" سرباز ارتش اسرائیل و تروريست یهودی افراطی بود که در سال ۲۰۰۵ به روی اعراب تبعه اسرائیل در اتوبوسی در شهر شفاعمرو با مسلسل آتش گشود و باعث مرگ ۴ تن از جمله دو خواهر حدود ۲۰ ساله و زخمی شدن ۲۲ نفر شد. نخست وزیر اسرائیل، آریل شارون، از حرکت او انتقاد کرد و کار او را "یک حرکت سرزنشکننده بوسیله یک تروریست یهودی خونخوار" خواند[۱].
باروخ گلدشتاین پزشک و تروريست یهودی افراطی، متولد آمریکا و تبعه اسرائیل بود که در سال ۱۹۹۴ به روی نمازگزاران فلسطینی در مسجد ابراهیم شهر الخلیل با مسلسل آتش گشود و باعث مرگ ۲۹ تن و زخمی شدن ۱۵۰ فلسطینی شد.[۲]
تروریسم بیشک یکی از مسائل و مشکلات مهم جامعه کنونی است. دنیای کنونی تروریسم را بسان آفتی همسنگ اعتیاد به مواد مخدر و تجاوز به حقوق مسلم انسانها و ملتها و افراختن آتش جنگ شناخته است. صدها سمینار و کنفرانس برای شناختن و بررسی علل و ریشههای آن و روشهای جلوگیری از آن در کشورهای غرب و شرق تشکیل شده و هزاران کتاب برای پژوهش درباره آن از دیدگاههای گوناگون و در زمینههای مختلف مانند جامعهشناسی، سیاسی، حقوقی، مذهبی و اخلاقی منتشر گردیده است. اما نهتنها تروریسم از بین نرفته یا تخفیف نیافته، بلکه بر وسعت دامنه و تنوع صور آن افزوده شده است.
فرهنگ بزرگ معروف لیتره تروریسم را برابر "برقراری سلطه ارعاب و وحشت" تعریف کرده است. اگر این تعریف را بپذیریم، ترور عملی منفرد یا عاطفی نیست بلکه اقدامی است گروهی، سازمان یافته و حتی استراتژی سیاسی. اصطلاح و واژه تروریسم پیش از قرن نوزدهم معمول نبود و واژه "ترور" به معنای ایجاد ترس و وحشت و ارعاب بکار میرفت، اگر کسی شاه یا مقام عالی دولتی را ترور میکرد، به این عمل "سوء قصد" میگفتند. ترور و تروریسم در ادبیات قرن نوزدهم بهکار رفت و بعد به این معنی معمول شد، شاید به این علت که در دوران انقلاب کبیر فرانسه حکومت تندروان و اعدامهای بیحد و حساب بيگناهان دوره "ترور" نام گرفت.
در تعریف ویژهای از تروریسم میتوان گفت "تروریسم یعنی اقدام غیر مشروع و توطئهآمیز برای کشتن یک یا چند انسان با نیت سیاسی یا به خاطر نیل به هدفهای سیاسی معین."[*]
تروریسم در افغانستان
ترور در افغانستان پيشينه در رژيمهای استبدادی دارد. به همان ميزان که دولتمردان مستبد، مخالفان خود را به بهانههای مختلف از ميان بر میداشتند، مخالفان هم ناگزير به روشهای تروريستی روی میآوردند. افغانستان بويژه در قرن بيستم با نمونههای مشخص و انکار ناپذير تروريسم سياسی مواجه است. اين ترورها گاهی به فرجام رسيدند و گاهی هم نافرجام ماندند.
تروریسم در ایران
حکومت جمهوری اسلامی ایران بارها از جانب برخی از کشورها و سازمانهای داخلی و خارجی در مورد دخالت در اقدامات تروریستی و یا حمایت از گروههای تروریستی متهم به تروريسم دولتی است. پس از انقلاب ۱۳۵۷ کشورهایی مانند آمریکا، اسرائیل، آلمان، آرژانتین و انگلیس از ماجرای سلمان رشدی بدين سو، حکومت ایران را به دخالت و حمایت از تروریسم متهم کردهاند. دولت آمریکا ایران را متهم به حمایت از حزب الله لبنان و چند گروه فلسطینی کرده است که در فهرست گروههای تروریستی اين دولت قرار دارند.[۱] افزون بر اين، دولت آمریکا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و وزارت دفاع ایران را در فهرست گروههای تروریستی قرار داده است.[۲] در پرونده میکونوس دولت آلمان چند تن از مقامت بلندپایه حکومت ایران را به اتهام دخالت در این اقدام تروریستی تحت پیگرد قضایی قرار داد.[۳]
گذشته از اين، در زمان شاهنشاهی محمدرضا شاه و اوايل انقلاب اسلامی ۲۲ بهمن نيز نمونههای فراوانی از ترورهای سياسی در ايران مشاهده شده است. مانند ترور احمد کسروی توسط فداييان اسلام، ...، آتشسوزی سینما رکس، ترورهای مجاهدين خلق پس از انقلاب اسلامی و ...
جُستارهای وابسته
□
منابع
□
□
□
پيوند به بیرون