قهرمان ملی استرداد استقلال افغانستان است
نويسنده: عبدالحمید مبارز رئیس اتحادیه ملی ژورنالیستان افغانستان
امانالله خان در آستان جنگ اول جهانی که تحولات سیاسی و جوش و خروش جوانان در آسیا به راه افتاده بود، پرورش یافته از نهضتهای آزادیخواهی در کشور و ماحول آن متأثر بود، تازه مردم افغانستان از طریق نشرات سراجالاخبار سیاسی میشدند، یعنی به سیاست علاقه میگرفتند، برای حصول استقلال کامل کشور برای یک مبارزه قاطع آماده میگرديدند، تعلل و حفظ سیاست بیطرفی در جريان جنگ جهانی اول که به نفع انگليس تمام شد نهتنها فاصله را در بین مردم و امیر حبيبالله خان زیاد ساخت، بلکه امیر حبيبالله را که در آغاز سلطنت بعد از مرگ امیر عبدالرحمن خان نزد مردم بسیار محبوب بود، نسبت عدم تحرک وی در راه حصول استقلال، با استفاده از جنگ جهانی اول مورد تنفر مردم قرار گرفت در چنین یک حالت بود که در نیمه شب ٢٠ فبروری ١٩١٩ امیر حبيبالله در کله گوش لغمان به قتل رسید. این قتل را مؤرخین معروف به کودتای داخل قصر تعبير کردهاند، این تعبیر چنین معنی دارد که چون امیر حبيبالله خان در جریان جنگ اول فریب خورد و بیطرفی افغانستان را حفظ کرد و پیشنهادات گروه جنگ را که عبارت بودند از سردار نصرالله خان، سردار امانالله خان و جوانان طرفدار امانالله خان و حلقهای که به محور محمود طرزی در سراجالاخبار تشکیل شده بود قبول نکرد و نگذاشت که افغانستان داخل جنگ شود و با حمله به هند کمر بریتانیا را بشکند و سرزمینهای از دست رفته، بندر بحری و استقلال کامل را به دست بیاورد سبب قتل سیاسی امیر حبيبالله خان گردید. اعلیحضرت امانالله خان و سردار نصرالله خان برای حصول استقلال با تعدادی از طرفدارانشان تعهد کرده و آن را در قرآن مجید ثبت و امضا کرده بودند که متأسفانه آن قرآن مجید که در نزد سردار نصرالله خان بود تا امروز بهدست نیامده است ولی ثابت است که سردار نصرالله خان و اعلیحضرت امانالله خان هر دو برای حصول استقلال به قربانیهای بسیار بزرگ حاضر شده بودند.
اعلیحضرت امانالله خان آزادی کشور را چنین اعلان کرد که: "من خود و کشور خود را از لحاظ همه امور داخلی و خارجی به صورت کلی آزاد، مستقل وغیر وابسته اعلام میدارم، کشور من پس از این نعمت آزادی چنان برخوردار خواهد بود که دیگر کشورها و ملل جهان از آن مستفید اند، به هیچ قدرت خارجی اجازه داده نخواهد شد تا یک سر مو به حقوق و امور داخلی و سیاست خارجی افغانستان مداخله کند و اگر کسی زمانی چنان تجاوز نماید حاضرم تا با این شمشیر گردنش را بزنم."
پس از آن روی خود را به سوی نمايندۀ بريتانيا گشتانده گفت: ای سفير! آنچه گفتم شما فهميديد، نمايندۀ بريتانيا پاسخ داد بلی فهميدم.
از این روز دیگر افغانستان کشور مستقل گردید و زنجیر اسارت را شکست و مقام شایستهاش را در مدت کوتاهی در بین ملل جهان به دست آورد.
وقتی اعلیحضرت امانالله خان به حیث پادشاه افغانستان به دعوت دولت ایتالیا به اروپا سفر کرد، در نزد بعضی از کشورها به حیث قهرمان ملی استقبال شد و در نزد برخی دیگر چون قهرمانی که قوای امپراتوری بزرگ بریتانیا را شکست داده بود استقبال گردید.
افغانستان در آغاز استقلال در سال ١٩١٩ روابط خود را با بخارا، شوروی، ایران و ترکیه قایم نمود، بعداً روابط دپلوماتیک خود را از طریق هنتنگ نيدر مایر با آلمان و اطريش توسعه بخشید. افغانستان در آغاز روابط گرمی با اتحاد شوروی که استقلال افغانستان را شناخته بود برقرار کرد مگر این روابط پايدار نبود زيرا بازی ديگر سياسی آغاز شده بود، امپراتوری عثمانی فروپاشيده بود، در روسیه انقلاب صورت گرفته بود و جنگ سوم افغان و انگلیس به پیروزی افغانستان انجامیده بود، هر یک قدرتها میکوشیدند تا خلايی که از سقوط امپراتوری عثمانی و سقوط امپراتوری روسی به وجود آمد آن را پر نمایند، انگلیس و شوروی برای حفظ هند و تسلط به آسیای میانه میپرداختند مگر افغانستان و امارت بخارا برای یک اتحاد اسلامی مبارزه میکردند، در حالی که شوروی میکوشید تا مسلمانان را علیه بریتانیا به شور بياورد و افغانستان و ملیگرايان ترکی جنبش پان اسلاميت را محرک نیرومند برای تأسیس اتحاد اسلامی و خلافت مسلمانان میدانستند. مالیزون درباره افغانها چنین میگوید: "افغانها در بین ترکمنها تسلط دارند و در هر جا و در هر محل و وضعیت حامی پیروان دین محمد(ص) را اختیار کردهاند."
امیر بخارا سید میرعالم خان گفت: "به نظر ما پیشرفت افغانستان در ترکستان بخارا محض برای هدفی است که پیروان محمد(ص) را در ترکستان متحد سازد و روابط خود را با بخارا برقرار دارد و در فرصت مناسب در برابر بلشویکها عملیات نماید."
نفوذ قنسل افغانی نسبت به نماینده بلشویکها در مرو بیشتر بود. لودویک آدمک درباره اهداف اعلیحضرت امانالله خان چنین مینویسد که: "امیر امانالله بار دیگر امکان ایجاد دولت متحد اسلامی را ملاحظه میکرد، چون همچو تحولی بر وضع موجوده سیاسی شوروی تأثیر تعیین کننده داشت و به منافع آن زیان میرسانید، زمامداران افغان خواست تا در زمینه همکاری بریتانیا را به دست آورند. امیر امانالله از کرنيل هنتری وزیر بریتانیا که به ٦ مارچ ١٩٢٢ به کابل آمده بود خواهش کرد تا به حکومت لندن پیشنهاد کند که آزادی بخارا و خيوا را به رسمیت شناخته و به نشر بسپارد تا زمینه برای تقاضای افغانستان دربر و نبری سپاهیان بلشویک از آنجا فراهم گردد."
یک ماه بعد وزیر خارجه افغانستان از هنتری خواهش کرد که برای مبارزان بخارا از راه افغانستان اسلحه و مهمات جنگی بفرستند. مگر بریتانیا چون منافع قدرتهای استعماری باهم تفاوت ندارد، کمک نکرد! از این گونه اسناد زیاد وجود دارد که اعلیحضرت امانالله خان میخواست خلاف اصول اسلامی دوباره زنده شود، کشورهای اسلامی به استقلال برسد.
شوروی در آسیای میانه و بریتانیا در هند به نفع آزادی مردمان این دو ساحه از پا بیفتد، بناءً اعلیحضرت امانالله در راه استقلال همه کشورهای منطقه مبارزه کرده و از همین جهت است که در نیم قاره هند (هند و پاکستان) و سرزمین قبایل آزاد علاوه به افغانستان و کشورهای عربی از محبت خاص برخوردار میباشد. حال خوب است ببینیم که در مدت کوتاه سلطنت خود در داخل کشور چه خدماتی را انجام داده است.
- ١- نظام دموکراتیک
٢- نشرجریده ارشاد النسوان
٣- تأسیس انجمن حمایت النسوان
۴- طرز تحصیل مالیات آسان ساخته شد
۵- کار اجباری و بیگار از بین رفت
٦- تکسهای اضافی از پیشه وران لغو گردید
٧- مالیات اراضی نقدی شد
٨- قانون محصول مواشی نافذ شد
٩- مکتب اصول دفتری برای تربیه مامورین مالیه تأسیس شد
١٠- سیستم حسابی کهنه دولت عصری شد
١١- مکتب حکام درکابل تأسیس گردید
١٢- قانون وظایف حکام ومامورین ترتیب گردید
١٣- قانون تشويق برای ترغیب سرمایه گذاری تنظیم ونافذ شد
١۴- قانون تشويق صنايع پاس شد
١۵- قانون فروش املاک دولتی به میان آمد
١٦- گمرکات متعدد داخلی لغو گردید
١٧- محاکم شرعی معاملات تجارتی به وجود آمد
١٨- شرکتهاي: تنویرات، موتر، ادویه، رفقای افغان، اتحاد افغان، قمر، ضیا و جرمنی، تجارت خانه شوروی درکابل تأسیس گردیدند.
قنسلها و وکیل تجارها در کشورهای همسایه تعیین شد تا برای تجار تسهیلات وارد بسازند. دولت مؤسسات تجارتی مثمر و امانیه را در چوکات دولت تأسیس کرد، حکومت امانیه برای خریداری فابریکات اقدام کرد.
١٩- دولت با دو شرکت فرانسوی و آلمانی قرارداد کرد تا در ظرف ده سال آینده خطوط آهن در افغانستان به کار بیفتد و جنوب افغانستان را به شمال کشور وصل بسازد.
٢٠- تمدید لین تیلفون و تلگراف بین کابل و ولایات آغاز شد
٢١- تعمیر ستیشنهای برق در پغمان، جلالآباد و قندهار زیرکار گرفته شد
٢٢- فابریکههای: چرمگری، باروتسازی، سمنت، گوگرد با برق تنویر شد
٢٣- فابریکههای ترمیم موتر، پرزهسازی، صابون، عطریات، نختابی، پارچه بافی، نجاری و یخسازی، پنبه و روغنکشی در قندهار، مزار و هرات تأسیس شد.
٢۴- برای فابریکههای قندسازی، نساجی نخی و جیم، دکمهسازی، حفظ میوه، مسکه و پنیرسازی، آبکشی و تیل خاک کشی پست هوایی بین کابل و مزارشریف، شوروی، ایران و ترکیه مدنظر قرار گرفت.
٢۵- بند آب گردان غازی و بند سراج غزنی تکمیل شد
٢٦- بستن یک بند آب گردان در چمکنی در نظرگرفته شد
٢٧- به قراردادهای تجارتی با کشورهای متعدد اقدام شد
٢٨- برای انعقاد قراردادهای درباره لاجورد بدخشان، نفت هرات تأسیس یک فابريکه ذوب آهن، انکشاف معادن آهن، ذغال، گوگرد، سرب، سنگریشه، ابرک، تباشیر، مرمر، گل سفید و رنگهای مختلف پروگرامی روی دست گرفته شد
٢٩- تنظيم جنگلات اسمار و پکتیا
٣٠- پلان تزئید نسل اسپ، تصمیم نسل قرهقل و ترقی پیلهوری ساخته شد
٣١- لباس از پارچه وطنی برای مامورین دولت جبری شد
٣٢- تحصیل معارف تا درجه ابتدائیه جبری شد
٣٣- لیسههای استقلال و امانی در کابل تأسیس و استادان فرانسوی و آلمانی به تدریس آغاز کردند
٣۴- مکاتب: رشديه غازی، تلگراف، استقلال، رسامی، نجاری، معماری، زبانها، زراعت، دارالعلوم عربی، رشديه مستورات جـلال آباد، قندهار، هرات، داراالمعلمین در هرات، مکتب پولیس، موزیک، قالینبافی، مهندسی تدبير منزل زنان، مکتب طبیه، مستورات و ٣٢٢ مکتب ابتدائیه در ولایات.
اعلیحضرت امانالله خان در مدت کوتاهی این گونه اصلاحات را به وجود آورد و چون آرزو داشت تا اصلاحات سریع تر صورت بگیرد.
در حالی که از تعداد عسکر کاسته بود و خود یک دموکرات بود و خوش نداشت برای به کرسی نشاندن اصلاحاتی که به نفع کشور است از شدت کار بگیرد.
بناءً این شیوه به ضعف دولت تمام شد، در حالی که وی از محبوبترین پادشاهان افغانستان بود و از کارهای عمده آن یکی هم لغو مؤسسهای غلامی بود، آن غلامان و کنیزانی که از جنگ در هزارهجات آورده شده بودند اعلیحضرت امانالله خان همه را آزاد ساخت. تا آن زمان تمام اقوام نمیتوانستند در مکاتب مسلکی نظامی شامل و افسر شوند، اعلیحضرت امانالله خان اين معضل رفع کرد دیگر هزاره، تاجیک و هر قوم دیگرافغانستان به افتخار افسری اردو میرسیدند هندوها که به امر امیرحبيبالله خان مجبور بودند تا لنگی به رنگ زرد به سر کنند و زنانشان چادری رنگ زرد داشته باشند تا تفریق شوند، از این مجبوریت معاف شدند دیگر هندو، سیک و افغان به صفوف اردو جذب و به مکاتب مسلکی تحصیل میکردند یعنی افسر شده میتوانستند مختصر این که هیچگونه تبعیضی دیگر در کشور عملی نمی گردید، اعلیحضرت امانالله خان در نزد مردم هزاره از محبوبیت خاص برخوردار بود چنانچه وقتی اعلیحضرت از قندهار برای باز پس گیری کابل به غزنی رسید میر فتحمحمد خان معروف به فرقهمشر فتحمحمد خان پسر میر حسین خان بهسودی که از مشروطهخواهان افغان بود و مدت ٢٦ سال را در راه مبارزه برای آزادی بیان و دموکراسی در زندان گذشتانده بود و در سالهای آخر عمرش عضو حزب وطن به رهبری غبار بود با هزاران نفر آماده گردید تا کابل را بگیرند و امانالله خان دوباره پادشاه شود ولی امانالله خان که طرفدار خونریزی نبود گفت که سلاح و طیاره را برای کوبیدن دشمن خریده بود نه برای کشتن افغان، صرفنظر کرد، بناءً استعمال کلمات نامطلوب در برابر چنین یک پادشاه عدالتگستر، ترقیخواه و آزادیخواهی که محصل استقلال گردید، گناه بزرگ و غیر قابل بخشیدن میشد در مورد باید محکمه عدالت را تطبیق نماید تا وجدان همۀ ما آرام بگردد.
وقتی ملاحظه کردم که حتی شخصی که کاندیدای ریاست جمهوری افغانستان است [اشارهای است به گفتههای غيرمسئولانهای و تهمتهای ناشايست لطيف پدرام دربارۀ شاه امانالله] تاهنوز از تاریخ افغانستان خبر ندارد و در بین امیر عبدالرحمن خان که در باره چراگاهها فرمانی داده و اعلیحضرت امانالله خان که هرگز در چنان موارد به کدام پرابلم برخورد نکرده تفریق کرده نتوانسته، مجبور شدم تا به عجله به طور بسیار مختصر از خدمات اعلیحضرت امانالله خان غازی تذکر بدهم و در عین حـال از گویندهگان، ژورنالیستها و خاصتاً به اصطلاح سیاستمداران تقاضا نمایم تا اخلاق ژورنالیزم را مراعات نمایند و بهدست خود به خود و تاریخ خود جفا نکنند.
جُستارهای وابسته
منابع