در پی استعفای محمدهاشمخان در ١٣٢۵ ش، برادرش شاهمحمود، نخستوزیر افغانستان شد. وی بر خلاف محمدهاشمخان، در زمینههای سیاسی و اجتماعی اصلاحاتی كرد و از جمله در عرصه مطبوعات و احزاب، آزادیهای قانونی را به رسمیت شناخت و بهویژه تدوین و تصویب قانونِ مطبوعات در ١٣٣٠ ش، در روزگار او، به آزاداندیشان و مخالفان فرصت داد تا جراید غیردولتی و آزاد منتشر نمایند (رجوع کنید به ارغنداوی، ص ٦٨-٦٩).
یكی از نخستین جراید پس از تصویب قانون مطبوعات، جریده غیردولتی اَنگار (آذرخش) به سردبیری فیض محمد اَنگار بود كه ترجمان جنبش ویش زِلْمیان (جوانان بیدار) به شمار میآمد. این جنبش به صورت سازمان سراسری ملی در ١٣٢۵ ش ایجاد گردید. گردانندگان اصلی آن بیشتر نمایندگان پشتو زبان روشناندیش كابل، جلالآباد و قندهار بودند و بسیاری از رجال سیاسی و اجتماعی آن عصر نوشتههای خود را در نشریه انگار منتشر میكردند؛ اشخاصی مانند میرغلام محمدغبار، مورخ و از رجال منتقد و چپگرا و هوادار پرشور "جنبش جوانان بیدار"؛ عبدالرحمان محمودی، از چهرههای سیاسی چپ تندرو؛ نورمحمد تَرَهكی، از بنیانگذاران و رهبر حزب دموكراتیك خلق افغانستان (و رئیسجمهور افغانستان در ١٣۵٧-١٣۵٨ ش)؛ احمدعلی كهزاد، رئیس انجمن تاریخ؛ و عبدالرئوف بینوا و گلپاچا الفت، از ادیبان معروف ملیگرای پشتون. در سر مقاله جریده انگار در ١٠ اسفند ١٣٢٩، اهداف اساسی این جماعت "خدمت به ملت افغان، مبارزه در برابر مردم فریبی، زورگویی، خودكامگی، استثمار، خیانت، رشوهخواری و رسم و رواجهای خرافی" اعلام گردید و در همین شماره نورمحمد ترهكی نیز زیرعنوان "ما چه میخواهیم؟"، از دیدگاه خود، خواستهای اساسی مردم را برشمرد (افغانستان: مسایل جنگ و صلح ، ص ١١۵، ١١٩، ١٢۴).[انصاری، فاروق، جراید در افغانستان، دانشنامۀ جهان اسلام]
جریان ویش زلمیان (جوانان بیدار) كه متشكل از نخبگان سیاسی و فرهنگی جامعه پشتون، مانند: عبدالرئوف بینوا، گلپاچا الفت، نورمحمد ترهكی (از پایهگذاران حزب دموكراتیك خلق افغانستان) و گروهی دیگر از نویسندگان بود، در سال ١٣٢٦ خورشيدی شكل گرفت (افغانستان: مسایل جنگ و صلح، ص ۱۱۴-۱٢۱).
نشريۀ انگار (آذرخش) وابسته به ویش زلمیان، چپ رادیكال بود. (همان، ص ۱۱٨-۱٢۴).
همزمان با صدرات شاهمحمود خان و تصويب قانون مطبوعات در سال ۱۹۵٠ م كه به موجب آن جرايد غير دولتی اجازه انتشار میيافتند جرايد آزاد از سوی حلقههای سياسی به شكل هسته احزاب نيز توسط روشنفكران در نقاط مختلف كشور تاسيس شد. "از نظر قدمت تاريخی اولين حلقهی كه به ميان آمد ويش زلميان (= جوانان بيدار) بود در تاسيس اين جريان عمدتاً نويسندگان پشتوزبان چون گلپاچا الفت، قيامالدين خادم، عبدالرووف بينوا، فيضمحمد انگار، غلامحسن صافي، نورمحمد ترهكی، و حاجی محمدانور اچكزايی سهم داشتند". (فرهنگ، مير محمدصديق، افغانستان در پنج قرن اخير، ج ٢، ص ٦٦٣) "نورمحمد ترهكی از كسانی بود كه در جرايد ويش زلميان مقالهمینوشت اما نوشتههای او آن زمان محتوا و مضمون ماركسيستی نداشت و يا اين كه وی عمداً وابستگی خود را به اين ايديولوژی پنهان میكرد".(همان، ص ٦٦۴.)
ويش زلميان دارای دو جريده معروف به نام "انگار" و "ولس" بود، اولی به صاحب امتيازی فيضمحمد انگار و دومی به صاحب امتيازی گلپاچا الفت چاپ میشدند. برخی معتقدند كه محمدداود برای رسيدن به كرسی صدارت و برانداختن شاه محمود خان در صدد سازماندهی يك نيروی ضد آمريكايی و هواخواه مسكو به نام ويش زلميان (= جوانان بيدار) و به اصطلاح بعدی كمونيستها برآمد.(دولت آبادی، بصيراحمد، شناسنامه احزاب و جريانات سياسی افغانستان، ص ٢٣٨، به نقل از حق شناس.)
در دورۀ صدارت شاهمحمود خان زمان، نخستین تشکل روشنفکری به دکتر محمداکرم عثمان، "نهضت یا سازمان "ویش زلمیان" (=جوانان بیدار) بود."[عثمان، محمداکرم، بيان تفصيلی سازمانهای سياسی ناوابسته به دولت در دوران صدارت شاهمحمود خان، گفتگوی سياوش با دکتر محمداکرم عثمان (قسمت سی و نهم)، سايت زندگی]
دربارۀ نخستين انديشهی تشکيل سازمان "ويش زلميان" در کتابی زير عنوان "ويش زلميان" د افغانستان یو سیاسی تحریک (١٣٢۵-١٣۵٠ ه.ش / ١٩۴٦-١٩٧١ ع) چنين آمده است:
- "شادروان علامه پوهاند عبدالحی حبيبی در يادداشتی که از کتاب "آتو بيوگرافی" (Autobiographie) محمدرسول پشتون، بنيانگذار اين حزب اقتباس کرده، از زبان وی اين چنين نوشته است: آقای صافی در این مفکوره از سایق (١٣١٢ ش مطابق ١٩٣٣ م) وقتی که در مزارشریف در جملۀ مامورین مرحوم محمدگل خان مومند وزیر داخله و رئیس تنظیمۀ ولایات شمال کار میکردیم ملهم شده بود. بعد در سال (١٣٦٦ ش مطابق ١٩۴٧ م) موقعی که من بهحیث رئیس شرکت ایجنسی "افغان" (شرکت نمايندگی افغان) از چمن به پیشاور رفته بودم، آقای غلامحسن خان صافی نیز از کابل به پيشاور آمده در هوتل "دینز" با هم یکجا شده راجع به تاسیس یک حزب عمومی در داخل مملکت صحبت نمودیم و بر این قرار دادیم که تو در ولایت مشرقی و کابل و من در ولایت کندهار تحریک حزب مذکور را به راه انداخته هر زمانی که زمینه را تهیه نمودیم مجلس ثانی کرده و حزب را تاسیس مینمائیم. از این نوشتهها استنباط میگردد که مفکوره، هدف و مرام تشکیل این جمعیت ملی خیلی پیش از سال ١٣٢۵ شمسی / ١٩۴٦ م) بوجود آمده بود.
از مطلب بالا چنين به نظر میرسد که انديشه تأسيس اين جريان سياسی نزد شخصيتهای بزرگ مانند: شادروان محمدرسول خان پشتون و غلامحسن خان از قبل موجود بود."
"ادمکو موسیل" و "یوویدگانکوفسکی" نوشتهاند: برای اولين بار که در سال ١٩۴٧ ميلادی (١٣٢٦ خورشيدی) در افغانستان حزب سياسی ساخته شد، به نام ویش زلمیان شهرت یافت.[بحرکی، محمدعلم، ویش زلمیان، هالند: از انتشارات افغان کلتوری تولنه (جامعهی فرهنگی افغان)، سال ١٣٧٩، صص ١٢-١٣]
پس از فروپاشی حزب ویش زلمیان و تحولات ژرف در جامعه افغانی ترهکی یکبار دیگر در صدد ایجاد یک حلقه سیاسی برآمد که در نهايت منجر به تأسيس حزب دمکراتيک خلق افغانستان شد و سرانجام فاجعه هفت ثور را آفريد.
ترهکی در سند پنجم، به سفارت آمريکا در کابل گزارش میدهد: "او یکی از اعضای کمیته اجرائیه حزب ویش زلمیان در سالهای ١٩۵٢ بوده است. اعضای این کمیته، بنا به گفته ترهکی که هیچ یک بطور انفرادی نسبت به دیگری حق تقدم نداشت، عبارت بودند از:
- صدیقالله رشتین – رئیس پشتو تولنه
غلامحسن صافی – شارژدافر (کاردار) در عراق
گلپاچا الفت – رئیس امور قبایل
عبدالروف بینوا – مدیر شعبه اطلاعات در قاهره
محمدرسول پشتون – بیکار از کندهار
فيض محمد انگار – بیکار از کندهار
نور محمدترهکی – کارمند روزمزد پشتوتولنه و شغل آزاد (دارالترجمه)"
هواداران نورمحمد ترهکی در وب سايتی که برای معرفی او زير نام "ترهکی" ايجاد کردهاند، چنين مینويسند:
- "در سال ١٣٢۴ (١٩۴۵) با استفاده از دوره نسبتاً نرمتر صدارت شاهمحمود خان ترهکی به ایجاد هسته ویش زلمیان (جوانان بیدار) مبادرت ورزید. ترهکی که در این هنگام مبارزه سیاسی را پیشه خویش قرار داده بود با روشنفکران زمان خویش دید و بازدیدهای مکرری انجام داد. این دید و بازدیدها در سال ١٣٢٧ (١٩۴٨) منجر به تاسیس حزب ویش زلمیان (جوانان بیدار) شد. نخستین مجلس موسس این جریان مترقی در منزل ترهکی واقع چاردهی کابل با شرکت عده کثیری از روشنفکران افغانی اعم از شاعر، نویسنده، ژورنالیست، تاجر و مامور دولت برگزار گردید. ترهکی در اخبار نشراتی حزب یعنی جریده انگار(شعله) تاثیر فکری عمیق داشت و مقالات متعددی در آن بهچاب رسانید. بین سالهای ١٣٢٧ (١٩۴٨) و ١٣٣٢ (١٩۵٣) ترهکی نخستین آثار ادبی سوسیالیستی را بهزبان پشتو تحریر نمود. این آثار عبارت اند از: "د غوایی لاندی"، "دادی خدمت"، "څرنگه آزادی" و "ماکسیم گورکی". تحرک در جنبش جوانان بیدار در وجود رژیم نیز تحرکی بوجود آورد. در سال ١٩۴٧ حکومت شاهمحمود خان بههمکاری لویه جرگه ملی از ادغام مناطق قبایلی با کشور جدیدالتأسیس پاکستان مخالفت نموده و برای اولین بار سیاست مستقل به اساس منافع ملی را دنبال نمود. اعضای جنبش جوانان بیدار آنقدر فعال و متفق باقی ماندند که رژیم بجای استفاده موثر از این نیرو از آن بهترس و لرز افتاده. اکثر اعضای برجسته ویش زلمیان بحیث نمایندگان سیاسی از کشور تبعید گردیدند. در این جریان نورمحمد ترهکی از طرف حکومت شاهمحمود خان بحیث نماینده کلتوری و مظبوعاتی افغانستان به ایالات متحده آمریکا فرستاده شد." [زندگینامه نورمحمد ترهکی، وب سايت نورمحمد ترهکی]
مير غلاممحمد غبار در جلد دوم کتاب "افغانستان در مسير تاريخ" مینويسد:
- "چون قسمت عمدۀ اعضای ویش زلمیان زنده و عدۀ نویسندگان معاصر اند.یقین دارم که در بارۀ فعالیتهای این حزب با تفصیل مرام و سیر تاریخی آن خواهند نوشت لهذا من در اینجا صرف بصورت عمومی تذکراتی میدهم.
در همین سال ١٣٢٦ (١٩۴٧) یک حزب علنی بهنام ویش زلمیان بوجود آمد. اشخاص ذیل موسسین و رهبران عمدۀ حزب را در کابل، قندهار و ننگرهار تشکیل میدادند: عبدالروف خان بینوا، گلپاچا خان الفت، فیضمحمد خان انگار، نورمحمد خان ترهکی، غلامحسین خان صافی (این دو نفر اخیرالذکر از دستۀ عبدالمجید زابلی بودند)، محمدرسول خان پشتون، عبدالشکور خان رشاد، عبدالهادی خان توخی، محمدانور خان اچکزایی، قاضی بهرام خان، غلامجیلانی خان، قاضی عبدالصمد خان، فتحمحمد خان ختگر، نورمحمد خان قاضیخیل، محمدابراهیم خان خواخوزی، محمدناصر خان لعلپوری، صوفی ولیمحمد خان، آقامحمد خان کرزی، محمدموسی خان شفیق، غلاممحمد خان پوپل، محمدطاهر خان صافی، قیامالدین خان خادم، ارسلان خان سلیمی، نیکمحمد خان پکتیایی، صدیقالله خان رشتین، عبدالعزیز خان، عبدالخالق خان واسعی، محمدعلی خان، نوراحمد خان شاکر، محمدرسول خان مُسلم، محمدحسین خان ریدی، عبدالرزاق خان فراهی، محمدنور خان، علم، مولوی عبدالله صافی، گلشاه خان صافی، ظهورالله خان همدرد، محمدشریف خان قاضی، عبدالمنان خان دردمند، آقای ملیاء، عبدالصمد خان ویسا، محمدعلی بسرکی و چند نفر دیگر.
منشی حزب در اوایل عبدالروف خان بینوا و در اواخر عبدالرزاق خان فراهی بود. مصارف حزبی از اعانۀ اعضای تکافو میشد.ارگان نشراتی حزب اول جریدۀ "انگار" بهامتیاز فیضمحمد خان انگار میشد، (تاسیس مارچ ١٩۵١ و توقیف در اپریل سال مذکور)، باز جریدۀ "ولس" جای آنرا گرفت که از سال ١٩۵١ تا ١٩۵٣ بهامتیاز گلپاچا خان الفت انتشار مییافت. بعلاوه قبلآ در سال ١٣٢٦ (١٩۴٧) عبدالروف خان بینوا کتابی بهنام "ویش زلمیان" مرکب از یک عده مقالات حزبی و غیر حزبی توسط ریاست پشتو تولنه منتشر ساخته بود. در این کتاب هم روشنفکران ملی و هم نمایندگان دولت (مثلآ عبدالمجید خان زابلی وزیر اقتصاد دولت) نوشتههایی فرستاده بودند."
اعضای ويش زلميان، در آن زمان چیزهایی را آرزو میکردند که حتی جامعه امروز افغانستان، نيز سخت به آن نیازمند است. دکتر محمداکرم عثمان در مورد اهداف و آرمانهای مهم ویش زلمیان میگويد:
- "عمدهترین اهداف اين جریان را تنویر افکار و تعمیم معارف، مجادله با ظلم و خیانت و ایجاد وحدت ملی تشکیل میداد و مابقی خواستههای حزب، آرمانهای عاطفی و اخلاقی بودند که از نظر سیاسی چارچوب مشخص نداشت. بطور مثال: کسی که به خیر و صلاح ایمان دارد، خونسرد و با حوصله است، تملق و چاپلوسی نمیکند. بهعلت اغراض شخصی به هیچکس به نظر حسد و کینه نگاه نمیکند و دروغ نمیگوید.
از مفردات که ذکر رفت بر میآید که طراحان آن برنامه بیش از این که عالم علوم سیاسی باشند مصلحین اجتماعی بودند. [آنها] ضمن خیرخواهی و خیراندیشی به تزکیۀ نفس و تعالی اخلاق توجه داشتند."
برخی را عقیده بر این است که این حزب بیشتر منحصر به زبان و منطقه بوده است. در اين ميان، به گفتۀ غبار: "در بین حزب ویش زلمیان یک تعداد محدود اشخاص بودند که میخواستند حزب منحصر و مخصوص به زبان و منطقه باشد، چنان که صدیقالله خان رشتین در عوض نام "ویش زلمیان"، "ویش پشتون" را شعار میداد و حتی در مقالتی که زیر نام حزب در کتاب ویش زلمیان نوشت عنوان "ویش پشتون" اختیار کرد. همچنان در سنبله ١٣٣٠ شمسی (١٩۵١) ویش زلمیان قندهار انفکاک خود را از حزب ویش زلمیان کابل اعلام داشت و نام حزب را "اخوت" گذاشت و برنامۀ جدیدی اختیار کرد. مگر ویش زلمیان کابل این انفکاک ویش زلمیان قندهار را نپذیرفت و راه آشتی از سر گرفت."
اما واقعيت آن است که اعضای اين حزب از لحاظ انديشه غيرمتجانس بود و نمايندگی از افکار مختلف میکردند.
ويش زلميان و انتخابات پارلمانی
در هرحال حزب ویش زلمیان در شورای ملی دورۀ هفتم افغانستان یک فراکسیون دو نفرۀ حزبی داشت که هر دو نفر (گلپاچا خان الفت وکیل ننگرهار و نورمحمد خان وکیل پنجوایی قندهار در صف جبهۀ مخالف دولت یا (جبهۀ ملی) ایستادند...
همچنین ویش زلمیان در قندهار در مبارزات انتخابی شورای ملی قندهار شرکت ورزید و یک نفر از اعضای خود به نام عبدالشکور خان رشاد را کاندید وکالت برای دورۀ هشتم شورای ملی نمود. اما حکومت با اعمال قوه بهجای کاندید نامبرده عبدالغفور خان خروتی را به وکالت تحمیل کرد. از همین سبب در سال ١٣٣١، اوایل ١٩۵٢ یکعده رهبران ویش زلمیان قندهار در محابس کابل و قندهار به زندان افتادند.[غبار، میر غلاممحمد، افغانستان در مسیر تاریخ، چاپ ویرجینیا، امریکا، جلد دوم، صص ٢٣٩ و ٢۴٠]
میر محمدصدیق فرهنگ آزادیهای اعطایی از بالا را چنین به داوری میگیرد:
- "هرچند قسمت بیشتر وقت شورا به کشمکش در بین این سه گروه سپری میگردید، معذالک مجلس موفق شد که در سال ١٩۵٠ قانون مطبوعات را که برای جراید غیردولتی اجازۀ انتشار و آزادی محدود میداد، به تصویب برساند و حکومت را وادار سازد تا بیکاری را کاهش داده و حواله غله را بهتدریج از بین بردارد. پس از انتشار قانون مطبوعات جراید غیردولتی انگار، ندای خلق، وطن، نیلاب، ولس و آئینه در کابل بر اساس احکام قانون مذکور تاسیس گردید."[فرهنگ، مير محمدصديق، افغانستان در پنج قرن اخیر، ویزجینیا: چاپ امریکن سپید هرندن، جلد اول، ص ۴۵٠]
[۱]
[٢]
[٣]
[۴]
[۵]
[٦]
[٧]
[٨]
[۹]
[۱٠]
[۱۱]
[۱٢]
[۱٣]
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]
[٢۱]
[٢٢]
[٢٣]
[٢۴]
[٢۵]
[٢٦]
[٢٧]
[٢٨]
[٢۹]
يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامۀ آريانا توسط مهديزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.پيوستها
پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
پینوشتها
[۲]-
[۳]-
[۴]-
[۵]-
[۶]-
[٧]-
[۸]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱۲]-
[۱۳]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱۶]-
[۱٧]-
[۱۸]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[٢۱]-
[٢۲]-
[٢۳]-
[٢۴]-
[٢۵]-
[٢۶]-
[٢٧]-
[٢۸]-
[٢۹]-
جُستارهای وابسته
□
□
منابع
□
پيوند به بیرون
<برگشت به بالا><گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله>