آخِناتـون (Akhenaton، به معنای ســتایـشگر آتون) که در آغاز فرمانروايی خود آمنحوتـپ چهارم (Amenhotep IV) ناميده میشد، میان سالهای ۱۳۵۲-۱۳۳۶ (پیش از میلاد) یا ۱۳۵۱-۱۳۳۴ (پیش از میلاد) فرعون مصر باستان بود.[۱]
[↑] زندگینامه
آخناتون فرزند "آمنحوتپ سوم" و "ملکه تی" بود. در آغاز، او برای جانشینی فرعون برگزیده نشده بود؛ اما پس از مرگ برادرش "توتمس"، بدین جایگاه رسید.[٢] این فرمانروا در سال ۱٣٨٠ پيش از میلاد فرعون مصر شد.[٣]
آخناتون که از دودمان سلسلۀ هجدهم مصر بود، نخستينبار، در تاريخ بشر، آیین یکتاپرستی را بنیاد نهاد.[۴] مصریان در آن هنگام خدایان متعدد را میپرستیدند. بنا بهگفته ویل دورانت، او بهمحض این که به شاهی رسید، سخت به مخالفت با دین آمون و کاهنانی که آداب و شعاير او را بر پا میداشتند، برخاست. او مینويسد:
- "در آن زمان گروهی از زنان در معبد کرنک بهسر میبردند که در ظاهر عنوان کنيزکان و همخوابان آمون را داشتند، و در واقع، اسباب خوشگذرانی و عيش و عشرت کاهنان را فراهم میآوردند. اين فسق و فجور پوشيده در پردۀ قدس و دينداری، آن شاه جوان را، که در زندگی خود نمونهی از پاکی و صداقت بود، ناخوش آمد؛ بوی خون گوسفندانی که بهعنوان هديه در پيشگاه آمون قربانی میشد بهمشام او سازگار نبود؛ نيز طلسم و تعويذ و عزايمفروشی کاهنان، و استفادۀ ايشان از پيشگويیهای آمون برای تاريک نگهداشتن مردم، و بهنام وی بر مردم فشار وارد ساختن و مايۀ تباهی و سياهی شدن، بر وی گران میافتاد؛ بههمين جهت، سخت خشمگين شد و زمانی چنين گفت: "آنچه از کاهنان شنيدهام، از همۀ آنچه تا سال چهارم سلطنت شنيدهام، و از همه آنچه شاه آمنحوتپ سوم شنيده بود، گناهآلودهتر است." بهاين ترتيب، روح جوان وی از رهگذر فسادی که در دين ملتاش رخنه کرده بود؛ از مال حرام و تجملاتی که معابد را پر کرده بود، و هم تسلطی که کاهنان پولپرست بر زندگی عمومی داشتند، متنفر بود و بهسختی به دشمنی و مخالفت با ايشان برخاست. با جرأئت و تهور، هيچ راه حلی را برای آشتی با آن دستگاه فاسد نپذيرفت، و با کمال شجاعت اعلام کرد که همه خدايان و آداب و شعايری دين آمون پست و بتپرستانه است، و جهان را جز خدای يگانه نيست، که همان آتون است."[۵]
از آثار مکتوبی که از آخناتون بهجای مانده است، چنين بر میآید که او اعتقاد داشت، خدایی بالاتر از همه، در خورشید است که سرچشمه روشنی و زندگی بر روی زمین است. او نام خود را از آمونحوتپ بهمعنای "دوستدار آمون" به آخناتون یا "آتون راضی است" تغییر داد[٦] و دستور داد تا نام تمام خدایان غیر از آتون از نوشته و ساختمانهای مصر حذف شود، مجسمه خدایان نابود گردد و فقط از آتون یک نقش بر اماکن عمومی قرار گیرد. آخناتون در شعر زیبایی که از روزگار باستان بر الواح و پاپیروسها برجای مانده است، خدای آتون را این گونه توصیف میکند:
- وه که برآمدن تو از افق آسمان چه زیباست
ای آتون زیبا و ای سرچشمه زندگانی
در آن هنگام که از مشرق طلوع میکنی
سراسر زمین را به زیبایی خود آکنده میسازی
....
ای خدای یگانه که هیچکس قدرت تو را ندارد
تو زمین را آن چنان که خواستی آفریدی
در آن هنگام خود تنها بودی
مردم و جانوران بزرگ و کوچک و هرچه بر روی زمین است
و ....
و سرزمین مصر و نیل را در اراضی سفلی تو آفریدی
این فرمانروای مصر بر این باور بود که آتون پروردگار همه ملتها و اقوام است و حتی در سرود خود، قبل از آوردن نام مصر، از سرزمينهای ديگری که مورد عنايت آتون بوده است، نام میبرد. اين خود (تعبير خدای واحد جهانی)، در تحول انديشۀ خداگرايی نسبت به خدايان قبيلهای قديم، يک پيشرفت عظيمی بهشمار میرود. در واقع، همانگونه که برستد نظر داشت، اين عقيدۀ يکتاپرستی، جلوهای از وحدت جهان مديترانه زير حکومت مقتدر مصر که در زمان توتموس سوم پديد آمد، بود.[٧]
بدين ترتيب، سرانجام، آخناتون دستور داد که در سراسر مصر آتون را بپرستند و او را خدای یکتا بدانند که خالق و حافظ همه موجودات است. درباره اعتقاد آخناتون به آتون عقاید مختلفی وجود دارد و مساله خورشید، در اين زمينه، یکی از مسائل غامضی است که عنوان میشود. اگرچه عدهای معتقدند وی خورشیدپرست بوده است و آتون همان خورشید است، اما برخی ديگر از پژوهشگران بر اين باورند که خورشید فقط نمادی از خدای اوست.
[↑] آخناتن و شهر جديد
شهر "آمارنا" که در بخش میانی مصر واقع است، ٣۵٠٠ سال قبل بهفرمان فرعون آخِناتن بهعنوان یک پایتخت جدید بنا شد. در اسناد آن زمان بهخط هیروگلیف آمده است که انگیزه آخِناتن، از ایجاد این شهر با معابد، کاخها و مقبرههای مجلل، ادای احترام به خدای محبوبش، "آتن"، بود.
وی همراه با همسرش، نِفِرتیتی، شهر تِبِس با خدایان کهنهاش را رها کرد و مردم خود را ٣٢٠ کیلومتر بهسوی شمال به یک بیابان غیرقابل سکونت در کنار رود نیل هدایت کرد.
شهر تازه که حداکثر ۵٠ هزار نفر در آن سکونت داشتند ظرف ۱۵ سال ساخته شد؛ اما چند سال پس از مرگ فرعون آخِناتن، شهر رها شد تا طعمه باد و شن شود.[٨]
در اواخر قرن نوزدهم، کاوشهای باستانشناسی در شهر گمشدهای "آمارنا" آغاز شد. اگرچه تلاش باستانشناسان برای یافتن هرگونه اثری از مردگان "آمارنا" برای بیش از یک قرن بیثمر ماند. اما اخیرا تیمی از باستانشناسان بریتانیایی استخوانهای انسانی که در اثر سیل به سطح آمده بود را در بیابان یافتند.
اینها نخستین استخوانهایی است که آشکارا بهعنوان بقایای کارگرانی که در این شهر کار میکردند قابل شناسایی بود؛ و همینها بهای هولناکی که باید برای تحقق رؤیای فرعون پرداخت میشد را آشکار میکنند.
بقایای اسکلتهای شهر گمشدهای "آمارنا" حاکی از آن است که بسیاری از مردم این شهر در سالهای نوجوانی جان میباختند و زندگی پرمشقتی داشتند. بسیاری از آنها از جراحات کمر، تغذیه بد و رشد ناقص رنج میبردند.
شواهد اين زندگی بیرحمانهای که کارگران مصر باستان هنگام احداث بناهای بهیادماندنی فراعنه متحمل میشدند، توسط باستانشناسان کشف شده است.
پروفسور بری کِمپ، که هدایت این حفاریها را بهعهده داشت میگويد: "استخوانها روی تاریکتر زندگی را آشکار میکند، نقطه عکس تصویری که آخناتن تبلیغ میکرد، گریزی به آفتاب و طبیعت."
نقشهای دیواری در مقبره مقامهای بلندپایه آن زمان طبقهای پیشکشی که غذا روی آنها پشته شده است را نشان میدهد. اما استخوان مردم عادی که در شهر زندگی میکردند تصویر متفاوتی را آشکار میکند.
پروفسور جری رز، از دانشگاه آرکانزاس در آمریکا که تیم مردمشناسی او استخوانهای کشف شده در آمارنا را تحلیل میکند، گفت: "اسکلتهایی که میبینیم مسلما از آن سبک زندگی نصیبی نبردهاند."
- "غذا فراوان نیست و مسلماً مواد خوراکی دارای کیفیت غذایی بالایی هم نیست. اینجا شهری نیست که کسی در آن مراقبت شود."
جمعیت آمارنا دارای کوتاهترین متوسط قد ثبت شده در میان مردمان گذشته مصر بودهاند. اما آنها بهسختی برای تحقق طرحهای بلندپروازانه فرعون در پایتخت تازهاش زحمت کشیدند.
لازمه بنا کردن این معابد و کاخها هزاران بلوک سنگی بزرگ بود. کارگران در گرمای ۴٠ درجه سانتیگرادی تابستان مجبور بودند این سنگها را از درون صخرهها بتراشند و دو کیلومتر و نیم از محل کار تا شهر حمل کنند.
استخوانهای بهجا مانده نشان میدهد، بسیاری از کارگران از جراحات ستون فقرات و سایر نقاط بدن رنج میبردند. بهگفتۀ پروفسور رز "این مردم در سنین خیلی کم خیلی سخت کار میکردند و بارهای سنگین میبردند." او میافزايد:
- "مرگ و میر در میان جوانان آمارنا با هر معیاری که حساب کنید بهطور تکاندهندهای بالا بود."
عمر خیلی از آنها از ٣۵ سال فراتر نمیرفت و دو سوم آنها در ٢٠ سالگی جان میباختند.
اما حتی این برنامه کاری کمرشکن نیز ممکن است برای توضیح آمار بالای مرگ در شهر کافی نباشد.
حتی توت عنخ آمون، فرزند آخناتن، در سن ٢٠ سالگی درگذشت؛ و باستانشناسان اکنون بهتدریج بهاین باور نزدیک شدهاند که احتمال یک بیماری همه گیر در شهر وجود داشته است.
این موضوع مؤید رکوردهای تاریخی بهجا مانده از هیتیتها، دشمنان اصلی مصر در آن زمان، است که از ویرانی ناشی از یک بیماری همه گیر که سربازان اسیر شده مصری در نبردهای دوره توت عنخ آمون عامل آن بودند صحبت میکند.
بهنظر میرسد که این بیماری ممکن است ضربه نهایی را به مردم آمارنا وارد کرده باشد.[۹]
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[۱]
[٢]
[٣]
[۴]
[۵]
[٦]
[٧]
[٨]
[۹]
[۱٠]
[۱۱]
[۱٢]
[۱٣]
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]
[٢۱]
[٢٢]
[٢٣]
[٢۴]
[٢۵]
[٢٦]
[٢٧]
[٢٨]
[٢۹]
[↑ ] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامۀ آريانا توسط مهديزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.
يادداشت ٢: فرعون نام عامی است که عنوان هر يك از پادشاهان عهد باستان مصر بود. اين واژه احتمال دارد که از طريق سريانی وارد زبان عربی شده باشد و در قرآن هم آمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱: ماتیاس شولتس، میراث فرعون، برگرفته از: هفتهنامه اشپیگل چاپ آلمان
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]-
[۲]-
[۳]- ويل دورانت، تاريخ تمدن (مشرق زمين گاهوارۀ تمدن)، ج ۱، ص ۲۱۲
[۴]-
[۵]- تاريخ تمدن، ج ۱، صص ۲۱۲-۲۱۳
[۶]- همانجا، ج ۱، ص ۲۱۳
[٧]- همانجا، ج ۱، ص ۲۱۹
[۸]- جان هیز-فیشر، رازهای تیره شهر فرعونی، بخش فارسی بی بی سی؛ برگرفته از برنامه "تایم واچ" بی بی سی: شنبه ٢۶ ژانويه ٢٠٠۸ - ٠۶ بهمن ۱۳۸۶
[۹]- همانجا
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱۲]-
[۱۳]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱۶]-
[۱٧]-
[۱۸]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[٢۱]-
[٢۲]-
[٢۳]-
[٢۴]-
[٢۵]-
[٢۶]-
[٢٧]-
[٢۸]-
[٢۹]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30]
□
□
[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]