جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۸ شهریور ۲۲, یکشنبه

ابوحنيفه اسکافی

ابوحنيفه اسكافی، شاعر، اديب، فقيه و مدرس در شهر غزنين كه دوران شاعری رسمی او، با پيوستن به دربار ابراهيم بن مسعود غزنوی (حك ۴۵١-۴٩٢ ق / ١٠۵٩-١٠٩٩ م)، شروع می‌شود.

در ميان منابع موجود،اطلاعاتی پراكنده و متناقض از ابوحنيفه اسكافی وجود دارد،اما در اين ميان تنها بيهقی است كه به سبب مجالست با ابوحنيفه،مطالبی قابل اطمينان درباره او بيان می‌دارد.بيهقی پس از ديدار با ابوحنيفه و پی بردن به مراتب فضل وی، از او خواست كه در قصيدهای از مرگ سلطان محمود و جلوس محمد و قدرت يابی مسعود سخن گويد و از اين كار ظاهراً قصدش نصيحت گويی و عبرت آموزی بوده است (نك:بيهقی،٣٦٠-٣٦١). از اين رو وی در قصيده‌ای به توجيه شكست سلطان مسعود از سلجوقيان در نزديكی مرو (۴٣١ ق / ١٠۴٠ م) می‌پردازد (همو، ٨۵٣-٨۵۴؛ نيز نك: نظامی عروضی، ١٣٩).

بيهقی به هنگام تاليف تاريخ خود (پس از ۴۴۴ ق / ١٠۵٢ م)، چنانكه گفته شد، با ابوحنيفه ملاقات می‌كند و او را استادی جوان و اديبی فقيه می‌يابد كه كمترين فضلش شاعری بوده و به كنار از دربار سلاطين، در غزنين به تدريس رايگان می‌پرداخته است (بيهقی،٣٦٠-٣٦١). در اين وقت كه دوره‌ای پرآشوب در عصر غزنويان بود،بيهقی از شكوه دوره پيشين،رونق شعر و ادب و بزرگی شعرای دربار سلاطين غزنوی ياد می‌كند و می‌افزايد كه اگر فرصتی و احوالی همچون گذشته پيش آيد،ابوحنيفه "در سخن، موی به دو نيم شكافد و دست بسيار كس در خاك مالد" (ص ٣٦٠ و ٣٧٢).

در ۴۵١ ق كه ابراهيم بن مسعود از حبس رهايی يافت به سبب آشنايی با آثار ابوحنيفه در زندان، او را به دربار خويش فراخواند (همو ۴٨٦-۴٨٧). ابوحنيفه فرصت را مغتنم شمرده، دعوت سلطان را پذيرفت و با سرودن چند قصيده، طرف توجه او واقع شد (همانجا) و اندكی بعد به شغل اشراف شهر ترنك در ناحيه بست، گماشته شد (همو، ٨۵۴) ظاهراً وی شغل اشراف را شايد حتی پس از ابراهيم و روی كار آمدن پسرش مسعود (۴٩٢ ق) نيز همچنان برعهده داشت، زيرا سنائی غزنوی و در منظومه "كارنامه بلخ" كه در دوره مسعود بن ابراهيم سروده است، از شغل اشراف ابوحنيفه به گونه‌ای ياد می‌كند كه گويی هنوز عهده دار آن است (ص ٣٠٣، ٣٣٢)

نزديك به زمان ابوحنيفه اسكافی، دو اديب و شاعر ديگر می‌زيسته‌اند كه به دليل شباهت اسمی و قرابت زمانی كه ميان او و اين دو ابوحنيفه ديگر وجود داشته است، بسياری از تدكره نويسان مانند اوحدی (ص ۴٣)و هدايت (١/٢٠٨)،احوال آنان را در هم آميخته‌اند: يكی از آن دو ابوالقاسم علی بن محمد اسكافی (د: بعد از ٣۴٣ ق /٩۵۴ م)، صاحب ديوان رسائل نوح بن نصر و عبدالملك بن نوح سامانی بوده (ثعالبی، ۴/٩۵-١٠٠) و ديگری كه او را از شاگردان ابونصر فارابی شمرده‌اند (اوحدی، همانجا؛ آذر، ٢/٦۵۵: هدايت)[۱]


پی‌نوشت‌ها


[۱]- دايرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد ۵، مقالۀ شماره: ٢١٣١


جُستارهای وابسته


زندگی‌نامۀ ابوحنيفه اسکافی



منابع


برگرفته از: دايرةالمعارف بزرگ اسلامی




<برگشت به بالا><گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله>