دانشنامه (dâneshnâmeh) یا دایرةالمعارف، مجموعهٔ یا گردایهٔ نوشتاری جامعی است که شامل اطلاعاتی دربارهٔ همهٔ شاخههای دانش یا شاخهٔ مشخصی از دانش است.[۱] عنوان دانشنامه را نخستینبار ابن سینای بلخی در کتاب "دانشنامهٔ علایی" بهکار برد.[٢] پس از او محمدامین استرآبادی در کتاب "دانشنامهٔ شاهی" این واژه را استعمال کرد. در دوران معاصر استفاده از این واژه بهجای دایرةالمعارف نخست در ايران رایج شد و سپس در افغانستان نيز اولينبار اين ترکيب در "دانشنامۀ آريانا" بهکار رفت. در دانشنامهٔ آريانا پیرامون گزینش اين نام چنین آمده است:
- "عنوان "دانشنامه آريانا" برای اين دائرةالمعارف به اين علت برگزيده شد که نخست بنیاد دانشنامه آريانا بهدلیل قدمت و اصالت واژهی دانشنامه و کاربرد آن برای کتابهای دایرةالمعارفگونه در آثار پیشینیان (مانند دانشنامه علائی پور سینای بلخی و دانشنامه شاهی محمدامین استرآبادی) این ترکیب فارسی دری رسا را بر ترکيب عربی اصطلاح "دایرةالمعارف" که معادل واژهٔ فرانسوی "آنسیکلوپدی" (encyclopédie) است که خود از عبارت یونانی "انکیکلیوس پایدیا" (ἐγκύκλιος παιδεία) گرفته شدهاست، ترجیح داد. دو ديگر آن که دليل نامگذاری اين دانشنامه با واژهی "آريانا" از اين سبب است که اين واژه کهنترين نام سرزمين افغانستان امروزی و هم نام نخستين دائرةالمعارف معاصر اين کشور بوده است."[٣]
نکتۀ قابل يادآوری اين است که دانشنامه از لغتنامه (واژهنامه) متفاوت است: در حالی که لغتنامهها به معنی هر یک از سرمدخلهایش که معمولاً یک واژه هستند میپردازند، دانشنامهها (دایرةالمعارفها) حاوی اطلاعاتی دربارهٔ سرمدخلهایشان هستند. البته در مواردی مرز بين این دو روشن نیست؛ مانند "لغتنامهٔ دهخدا".
[↑] واژهشناسی
کلمهٔ دایرةالمعارف معادل واژهٔ فرانسوی "آنسیکلوپدی" (encyclopédie) است که خود از عبارت یونانی "انکیکلیوس پایدیا" (ἐγκύκλιος παιδεία) گرفته شدهاست. مفهوم واژه "آنسیکلوپدی" را "آموزش یا دانشی که در دایرهای گرد آمده باشد" گفتهاند.[۴] واژهٔ فرانسوی آنسیکلوپدی را نیز نخستینبار "ون رینگلبرگ" (Joachim Sterck van Ringelbergh) در سال ۱۵۴۱ در عنوان دانشنامهٔ خود "Lucubrationes vel potius absolutissima kyklopaideia" به کار برد. در حالی که کاربرد واژهٔ فارسی دری "دانشنامه" توسط پورسینای بلخی بیش از ۵۰۰ سال قبل از کاربرد واژهٔ فرانسوی "آنسیکلوپدی" بوده است.[۵]
[↑] تاریخچه
دانشنامه كه معادل فارسى دائرةالمعارف عربى است، به مجموعهای اطلاق مىشود كه اطلاعاتى جامع و در عين حال فشرده دربارۀ دانستهها و يافتههای بشر در اختيار خوانندگان مىگذارد. گردآوری چنين مجموعههايى سابقهای بيش از دو هزار سال دارد و غالباً ثمرۀ كوششهای فردی بوده است[٦].
به احتمال زياد اولین کسی که اقدام به دانشنامهنويسی کرد، میتوان از ارسطو (٨۴-٢٢ ق.م) ياد کرد.[٧] برخى ارسطو را پدر دانشنامهنويسى مىدانند، زيرا در آثارش به دانشهای مختلف روزگار خود پرداخته، و خلاصۀ يافتههای خويش و دانستههای دانشمندان پيشين را برای آيندگان به يادگار نهاده است. برخى نيز اسپئوسيپوس در ٣٩ يا ٣٨ ق.م، فيلسوف يونانى و شاگرد افلاطون ٢٧-۴٧ ق.م را نخستين دانشنامهنويس مىدانند كه به روايتى گياهان و جانوران را طبقهبندی كرده بود[٨]. به نوشتۀ ويکىپديا، دانشنامه آزاد، "اولین کسی که سعی کرد دانش بشر را در کتابی جمع کند، پلینی بزرگ (در کتاب ۳۷ جلدی تاریخ طبیعی) بود"[۹] ولی اين نظر درست نيست؛ زيرا، در روم باستان نخستينبار شخصى به نام ماركوس ترنتيوس وارو ١٦-٧ ق.م در كتابى با نام "نُه كتاب دانشها" - كه متأسفانه برجای نمانده است - به معرفى علومِ گانۀ عصر خويش پرداخت كه عبارت بودند از حساب، دستور زبان، ديالكتيك جدل، طب، معانى و بيان، معماری، موسيقى، هندسه، و هيئت. اما مهمترين دانشنامۀ رومى "تاريخ طبيعى"، اثر پلينى ٣-٩ م است. اين مجموعۀ ارزشمند كه دارای ٧ كتاب و ٩٣ باب است، به موضوعاتى چون انسانشناسى، جانورشناسى، گياهشناسى، كانىشناسى، گيتىشناسى و جز آنها مىپردازد.
پس از آنها، هم در جهان غرب و هم در جهان شرق (مشرق زمين) تلاشهایی برای این کار صورت گرفت که از جمله اولینِ آنها میتوان از کتاب اشــتقاقات ایســیدوروس ســویلی در قرن هفتم میلادی و کتاب مفاتیح العلوم محمد بن احمد خوارزمی نام برد.[۱٠]
[↑] دايرةالمعارفنويسی در جهان اسلام
دايرةالمعارفنويسی در تمدن اسلامی سابقهای كهن دارد و در دورهای بيش از هزار سال، مسلمانان آثار بسياری در اين زمينه تاًليف كردهاند. در نهضت علمی عظيمی كه از قرن دوم هجری آغاز شد و در قرن سوم و چهارم هجری به اوج خود رسيد، دانشمندان مسلمان در همه انواع علوم و فنون تحقيقات عميق و گستردهای كردند، دانشهايی نو پديد آوردند و علوم روزگار خويش را بسط دادند و در هريك از فروع معارف بشری كتابها و رسالهها نوشتند. برای تسهيل مراجعه و نيز تقسيم و تبويب علوم، كه مولود رشد علوم در قرن چهارم و تنوع موضوعات و كثرت آثار علمی بود، نياز به دوگونه تاًليف پديد آمد: يكی تدوين فهرستی از كتب و رسائل برای اطلاع از نوشتههای علوم گوناگون و احوال و آرای علما و مولفان در هر علم كه الفهرست ابن نديم (متوفی ٣٨۵) نمونه بارز اين گونه آثار است، و ديگر تاًليف آثاری در تعريف و تقسيم انواع علوم و فنون و بيان موجز اصطلاحات آنها، كه كهن ترين نمونههای آن احصاءالعلوم ابونصر فارابي(٢٦٠-٣٣۹) و مفاتيح العلوم خوارزمی (متوفی ٣٨٧) است.
در يك قرن اخير، از زمان آشنائی مسلمانان با شيوههای جديد دايرةالمعارف نويسی، چندين دايرةالمعارف در كشورهای اسلامی منتشر شده است. در بسياری از اين آثار از شيوه دايرةالمعارفهای غربی تقليد و مواد بسياری نيز از آنها ترجمه و اقتباس شده است[۱۱].
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[۱٢]
[۱٣]
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]
[٢۱]
[٢٢]
[٢٣]
[٢۴]
[٢۵]
[٢٦]
[٢٧]
[٢٨]
[٢۹]
[↑ ] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدی خراسانی برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]-
[۲]- مقدسی ۱۳۸۴، صص ۱۱ تا ۱۶.
[۳]-
[۴]- ويل دورانت ۱۳۷۴، ص ۷۰۷
[۵]-
[۶]-
[٧]- مصاحب ۱۳۸۱، ص ۹۵۷
[۸]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]- دانشنامۀ جهان اسلام، پایگاه اطلاعرسانی متعلق به بنياد دايرةالمعارف اسلامی
[۱۲]-
[۱۳]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱۶]-
[۱٧]-
[۱۸]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[٢۱]-
[٢۲]-
[٢۳]-
[٢۴]-
[٢۵]-
[٢۶]-
[٢٧]-
[٢۸]-
[٢۹]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ مقدسی، مهناز، دانشنامههای ایرانی، تهران: مؤسسهٔ پژوهشهای فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۸۴، ISBN 964-379-044-4.
□ "دایرةالمعارف"، دایرةالمعارف فارسی ۱: صص ۹۵۷‐۹۵۸، (۱۳۸۱، چاپ سوم)، به سرپرستی مصاحب، غلامحسین، تهران: امیرکبیر، کتابهای جیبی، ISBN 964-303-045-8.
□ دورانت، ويل، تاريخ تمدن جلد ۱۱ (عصر ولتر)، شرکت انتشارات علمی فرهنگی چاپ چهارم، ۱۳۷۴.
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
□
□
[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]