جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۸ آبان ۲, شنبه

امام اعظم ابو حنیفه (رح)

از: پروفیسور رسول رهین


یک پژوهش تازه در باره اجداد و تبار امام اعظم ابوحنیفه(رح)




در باره امام ابو حنیفه، امام اعظم مسلمان سنی مذهب جهان بسیار گفته شده است و بسیار دیگری مانده است که به کنکاژهای علمی و پژوهشی گسترده و همه جانبه ضرورت دارد.

سخن را از اصل و نسب امام آغاز میکنیم:
محمد اکرم شریعتی میگوید: امام ابو حنیفه نعمان بن ثابت بن زوطی کوفی وفارسی النسب سال 80 هـ ق در یک خانواده متدین و ثروت مند در کوفه چشم به جهان گشود. حبیب الاسلام ماهنامه معتبر کابل به نقل از حدایق الحنیفه مینویسد:نعمان بن ثابت بن مرزبان بن قیس بن یزدگرد بن شهریار بن پرویز بن نوشیروان در سال 80 هق در شهرکوفه بدنیا آمده است. (حدایق الحنیفه، ص 42) نواده های امام یعنی عمر بن حماد بن ابوحنیفه و اسماعیل بن حماد بن ابو حنیفه روایت کرده اند که ثابت بن زوطی یا مرزبان اصلاً افغانستانی بود، ثابت مسلمان بدنیا آمده واز مردم انبار بود. او میگوید ثابت بعداً به نسا نقل مکان کرده و در آنجا ابوحنیفه تولد یافته است. مؤلف کتاب "الخیرات الحسان" در قسمت تطبیق این نظریات میگوید، امکان دارد ابوحنیقه (رح) در مناطق مذکور سکونت ورزیده باشد.حافظ سراج الدين خسروي میگوید: امام اعظم در سال 80 هـ.ق در دوره حكومت عبدالملك بن مروان اموي، در شهر كوفه، عراق متولد گرديد. پدرش كه ثابت نام داشت نام او را نعمان گذاشت و با انتخاب نامي نيك اميدوار بودكه فرزندش مصداق واقعي اين نام قرار گيرد. دایره المعارف وکی مینویسد: ابوحنیفه نعمان بن ثابت بن زوطی یا زوطا بن ماه و بنابر روایتی دیگر نعمان بن ثابت بن نعمان بن مرزبان؛ ملقب به "امام اعظم" در خانواده‌ای مسلمان در شهر کوفه در سال 80 هجری قمری برابر با 699 میلادی دیده به جهان گشود.زوطی جد نعمان از مردمان خراسان؛ ازکابل یا بلخ و از قبیلۀ بزرگ بکربن وائل بود. این قبیله در فتوحات اسلامی در باخترنقشی تأثیرگذار داشت. زوطی در فتوحات باختر به اسارت درآمده و به بین‌النهرین برده شد. زوطی یا مرزبان در بین النهرین به اسلام گرویدو فرزندش ثابت پدر نعمان مسلمان‌زاده میباشد.بازحافظ سراج الدين خسروي مینویسد: اسماعيل بن حماد ابي حنيفه میگوید : من اسماعيل بن حماد بن نعمان بن ثابت مرزبان فرزندان خراسان زمین درقسمت جنوب غربي ( چاريكار ) در دامن كوهي که به باميان تاريخي افغانستان منتهي مي‏گردد زاده شده ام. محققان افغانستاني موطن اصلي امام را ولايت پروان و قريه خواجه سيار گفته‏اند كه در نزديكي چاريكار مركز پروان واقع گرديده است .علت نقل مكان خاندان امام از افغانستان به كوفه را مورخين اسارت مرزبان جد امام بدست سپاه مسلمانان شبه جزیره عرب گفته‏اند كه هنگام فتح كابل به اسارت درآمده بود و سپس در سرزمين عراق آزاد گرديد و همانجا ماندگار شد. دایره المعارف وکی مینویسد: روایت عمر بن حماد، نوادۀ ابوحنیفه، که در شمار قدیم ترین منابع تبار یابوحنیفه میباشد، نسبت خاندان ابوحنیفه را با قبیله ای عربی تایید می نماید.در دیگر روایت از نوادۀ دیگر ابوحنیفه، اسماعیل بن حماد، نیای ابوحنیفه، مرزبان را نامیده و اسارت وی را نفی کرده است. در نسب ‌نامه‌ دیگری که خالی از غلو نمی‌تواند باشد، پدر ابوحنیفه ثابت بن کاووس بن هرمز آورده شده و تبار وی را به پادشاهان اساطیری آریانای باستان رسانیده اند.در شماری دیگر از روایات، خاستگاه خاندان ابوحنیفه شهرهای نساء، ترمذ و یا قریۀ انبار خراسان یاد شده است.در روایاتی نیز قومیت و دین پدران ابوحنیفه آرامی و نصرانی آورده شده است. اعتبار این روایات مخدوش بوده محل اعتنا نمی‌باشند. نتیجه اینکه عده ای اورا خراسانی تبار میگویند و تعدادی عربی الاصل خوانده اند و کسانی هم پارسی خطاب میکنند.
ولی انچه مسلم است اینست که پژوهشها و کاوشهای پژوهشگران افغانستان مبتنی بر اسناد ثقه و توجیه ناپذیر واضح می سازند که نعمان فرزند ثابت امام اعظم مسلمانان سنی مذهب جهان ملقب به ابو حنیفه در سال هشتاد هجری قمری از تبار شخصیت با نفوذ و شناخته شده تاجیکی تبارکاپیسای باستان از اولاده مرزبان خراسانی در شهر کوفه بدنیا آمده است. دهکده تباری او خواجه سیاران بالا در حومه شهر چاریکار آستان پروان فعلی جوار تپه تاریخی ارغوان که یکی از شهر های باستانی کاپیسای باستان میباشد، تثبیت گردیده است. همین حالا لیسه یی در شهرزیبای چاریکار بنام نامی نعمان، امام اعظم ابو حنیفه مسمی بوده و سالانه صدهادانشجو ازآن به جامعه افغانستانی تقدیم میگردد. ونیز در شهرکابل پایتخت جمهوری اسلامی افغانستان مدرسه دینی ای بنام ابوحنیفه امام اعظم(رح) نام گذاری گردیده و درآن مدرسه، فقه حنفی به سطح بالای علمی و پژوهشی تدریس میگردد.
با ملاحظه اسناد و شواهد مستند بالا، تاریخ نگاران افغانستانی باین باور هم رسیده اند که در نام امام اعظم راز عجیبی نهفته است. آنان یک معنی و مفهوم کلمه نعمان را بمعنی خون که قوام بدن بآن صورت می گیرد دانسته اند. معنی دیگر نعمان روح است و ابوحنیفه سبب قوام فقه اسلامی گردید. معنی دیگرنعمان نام گیاهیست سرخ رنگ و خشبو ونیز نعمان بمعنی ارغوان آمده است. و هم نعمان بروزن فعلان مشتق از نعمت میباشد که ابوحنیفه نعمتی بوده است گران بهاکه ازجانب خداوند به مخلوقاتش ارزانی گردیده است.
پژوهشگران ما با ملاحظه شواهد، در باره مادر امام مینویسند: قبل از آنکه امام اعظم به سن رشد و کمال برسد، پدرش وفات نموده بود، اما مادرش تا مدتی زنده بود. وی به مادرش احترام زیاد میگذاشت. مادرش نیز تاجیک تبار به روایتی از قریه استرغچ، پروان بود. استرغچ محله ایست سیب زار و سیب خیز. خانه پدری امام در قریه استرغچ تا هنوز در بین دره استرغچ که از آن صرف یک دیوار باقی مانده است قابل مشاهده و رویت میباشد. درسال 1386خورشیدی مسؤلان اطلاعات و فرهنگ آستان پروان این محله را کشف و ازآن عکس برداریها کردند که در حال حاضرعکسهای آن محله در آرشیف اطلاعات و فرهنگ آستان پروان موجود میباشد.
داستان عروسی ثابت پدر امام با مادرش را مردم محل که از گذشته های دور زبانی بزبانی گرفته اند چنین قصه میکنند، روزی ثابت از جویبارباغ خود سیبی در یافت.ثابت قسمتی ازآن سیب را خورد. بعد متوجه گردید که نشود این سیب مال شخص دیگری و حرام باشد. ثابت مسیر آب را گرفته می رود، می بیند که آب از باغی عبور کرده است، داخل باغ میشود، باغبان آن باغ را می بیند و جریان خوردن سیب را می گوید و طلب بخشش می نماید. باغبان بجانب ثابت خیره شده، شرط میگذارد و میگوید بشرطی من تورا می بخشم که دخترم را که کور، شل و کر است به زنی بگیری. ثابت شرط باغبان را قبول میکند. باغبان اورا می بخشد. زمانیکه باغبان دختر خودرا به صفت عروس بخانه ثابت میفرستد، ثابت مشاهده میکند که همسرش نه کور، نه کر و نه شل است. جریان را از باغبان می پرسد. باغبان میگوید دخترم کور بود، بخاطریکه نا محرم را ندیده، کر بود، بخاطریکه آواز نا محرم را نه شنیده، شل بود بخاطریکه به محل نا محرم نرفته است. در آن روز که وصلت آن دو جناب صورت میگرفت، هردو زن و شوهر دورکعت نماز خوانده و دعا کردند که محصول ازدواج شان اینک تولد امام اعظم ابو حنیفه میباشد که از طرف خداوند به جهانیان هدیه گردید.
شمایل امام:
پژوهشگران افغانستانی در باره اوصاف وشمایل امام گفته اند، وی دارای قدمیانه و جسه متوسط بود، علاوه بر حسن سیرت، خوب صورت نیز بود. حرفهایش شیرین و صدایش بلند و صاف بود. امام از خانداني شريف و ثروتمند بود كه در جامعه اسلامي داراي اعتبار و اهميت زيادي بوده است . گفته‏اند جد امام برسم يادبود مردم خراسان در آغاز فصل بهار براي حضرت علي ( ک ) فالوده هديه برد. (فالوده یکی از خوردنیهای خاص بهاری آستان پروان، کاپیسای باستان است.) حضرت هديه او را پذيرفت و فرمود هر روز ما نوروز است . اين حكايت نشان مي‏دهد كه در جامعه اسلامي اين خاندان بسيار محترم و گرامي بوده اند. ثابت در زمان طفلی خدمت حضرت علی (ک) بار بار حاضر شده و وی در حق ثابت و خاندانش دعای خیر کرده است. امام اعظم تابعی است و تابعی همان است که صحابی را ملاقات کرده باشد. وی به اتفاق اکثر محدثین انس بن مالک را ملاقات کرده و با عبــــدالله بن ابی اوفی و ابو الفضل بارهابرخورده است.
در باره شغل خانوادگی امام گفته میشود:
امام در جوانی همان پیشه بزازی یا پارچه فروشی را داشت که در گذشته ها اجداد امام در قریه خواجه سیاران بالا، پروان داشتند واکنون هم بیشترین کسبه کاران خواجه سیاران بالابزاز و پارچه فروش میباشند. ایشان علاوه از فروش پارچه ها در دکانها، پارچه هارا درداخل محله ها، خیابانها بطور (سیار) به فروش می رسانند که این سنت در زمان امام اعظم نیز در خواجه سیاران بالا رواج داشت. حبیب الاسلام مینویسد: امام ابو حنیفه مانند نیاکان خود از راه تجارت تأمین معیشیت مینمود و علاوه برآن در کوفه یکنوع پارچه میساخت که "خز" نامیده میشد. اندک اندک حرفه و پیشه او رونق گرفت به حدی رسید که صاحب کارگاهی گردید که درآن کارگاه این پارچه نفیس را تولید میکرد. شهرت روز افزون امام در تجارت و صداقت او بحدی بالا گرفت که کارگاه اوبه بانکی تبدیل گردید و مردم پولهای خودرا در آنجا به امانت میگذاردند.گفته میشود که این سپرده ها در زمان فوت امام به پنجاه ملیون درهم رسیده بود. کالاهای او بازار فروش خوبی داشت. تجربه او در امور اقتصادی و مالی به او بصیرت خوب و عمیقی داده بود که به ندرت فقیهای دیگر به آن دست می یافتند. گفته شده که تجارت و اندوختن تجربه در امور اقتصادی و مالی منحیث تحفه برای مردمان قرای خواجه سیاران، هوفیان، سنجد دره و غیره دهه های مجاور خواجه سیاران از قدیم به میراث مانده و تا اکنون ادامه دارد. اما در زندگی خصوصی امام بسیار پرهیزگار بود و صداقت و تقوای شان شهرت بسیاری داشت. گفته میشود که مردمان، بیخبر به کار گاه او میآمدند تا کالای خودرا بفروش برسانند. درحالیکه ایشان از قیمت اصلی کالا بیخبر میبودند امام آنهارا از قیمت اصلی کالا آگاه مینمود و بعد کالاهای ایشان را به همان قیمت اصلی خریداری مینمود. عبدالله بن مبارک متفوی 181 هق عالم و عارف مشهور میگوید: من بسیار منتظر بمانم تا کسی را پرهیزگارتر از ابوحنیفه ببینم."
امام اعظم با وجود شغل تجارت از علم و دانش نیزدست نكشيد، بلكه درآمد شغلي خود را در خدمت دين و علماء قرار داد. او در كوفه پارچه فروش بود. تعجبي ندارد كه امام در دوران جواني به تجارت پارچه فروشی روي آورده باشد، زيرا سرور هر دو عالم حضرت محمد(ص) نيز در دوره جواني به شغل تجارت اشتغال داشت و البته در صداقت و امانت و تقوا امام ابوحنيفه، پيامبر گرامي اسلام را الگوي خود قرار داده بود. دکتر امیر اردوش میگوید: ابوحنیفه ازآغاز جوانی تجارت خز (گونه ای پارچه ابریشمی) را پیشه گرفت. لیکن دیری نپایید که به حوزه دانش روی آورد. ذهن جستجو گرش وی را به علم کلام متمایل ساخت و طبیعت پارسایش او را به حوزه علوم شریعت، به ویژه دانش فقه راند. ابوحنیفه در حوزۀ دانش پیش از آنکه به فقه روی آورد، به علم کلام پرداخته بود. از همین رو فقه او رنگ و بوی استدلالات کلامی داشت. علاقه و احاطۀ امام بر فقه و کلام، مذهب فقهی او را کیفیتی اعتقادی بخشیده بود. جایگاه فقهی، اعتبار اجتماعی، شخصیت آرمان‌گرا و عدالت‌طلب و آزاد اندیش ابوحنیفه، حوزۀ درس و بحث وی را رونق بخشیده و شاگردان برجستۀ او، مذهب استاد خود را قوام و دوام بخشیدند.دکتر احمد پاکتچی: پژوهشگر اندیشمند ایرانی می نویسد:"ابوحنیفه آزاداندیشی در فقه را ترویج ‌کرد و هرگز کسی را به تقلید ناآگاهانه از خود فرا ‌نخواند. وی با چنان تأکیدی، این آموزۀ خود را به اصحاب خود القا مینمودکه تا نسل‌های بعد، پیروان او تقلید عالمی دیگر را بدون آگاهی از مبنای حکم، حرام می‌شمردند. مقایسه بین فقه ابوحنیفه و شاگردان او آشکارا نشان می دهد که آنان هرگز مقلد ابو حنیفه نبوده اند و به سان مجتهدانی به استنباط مستقیم احکام از منابع آنها می پرداخته و در پاره ای از مـــــــــوارد برخلاف نطر استاد خود، نظر می دادند" (احمد پاکتچی، ابوحنیفه، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 5، ص40)
داستانهای زیادی از امام بزرگوار موجود است که در این جا نمی گنجد، فقط به یک مطلب اشاره می کنم که آن خود بیانگر بزرگی و عظمت امام ابوحنیفه است که همه باید آنرا سر مشق زندگی خود سازند. می گویند: در زمان حکومت مروان به ابوحنیفه از طرف مروان پیشنهاد شدکه شغل قضا (قاضی القضاة، یا وزیرعدلیه) را بپذیرد، ولی ابوحنیفه آن را قبول نکرد. خود داری پیهم امام ابوحنیفه از این امر باعث شد که منصور خلیفه عباسی او را به زندان بیندازد، منصور بار دیگر درخواستش را تجدید نمود، و ابوحنیفه ضمن رد پیشنهاد منصور به او گفت: من برای قضاوت شما صلاحیت ندارم. منصور گفت دروغ می گویی… ابوحنیفه گفت: با نسبت دادن دروغ به من حکم عدم صلاحیتم را دراحراز قضاوت صادر کردید، چون اگر دروغگو باشم به درد این کار نمی خورم، زیرا دروغگو نمی تواند قاضی باشد، اگر راستگو هستم امیرالمومنین را گفته ام که صلاحیت قضاوت را ندارم. چون منصور از جواب به ابوحنیفه باز ماند، دوباره او را به زندان فرستاد، بعد از اینکه چند بار او را زندانی و آزاد کرد، مجدداً با تهدید خواست که شغل قضاوت را بالای او بقبولاند… روایت می کنند که ابوحنیفه همچنان در زندان بماندوقضاوت راقبول نکرد.(دیده شود، چهارامام اهل سنت وجماعت تالیف محمد رؤف توکلی)
داستان بالا نشان میدهد که ابوحنیفه عالمی آرمان‌گرا و عدالت‌خواه بود و با ظلم و فساد کنار نمی‌آمد، تا آنجا که از سوی پاره ای از علمای زمانه اش که مشهورترین شان امام اوزاعی است به شمشیرگرایی متهم گردید. ناسازگاری او با امویان و عباسیان و حمایت او از قیام‌های اصلاح‌طلبانه، به ویژه انقلابیون علوی بازمانده های اموی و عباسی را واداشت تا امام ابو حنیفه را در معرض تعقیب ،حبس و آزار بیشتر و بیشترقرار دهند. دایره المعارف وکی داستان مرگ اورا در زندان چنین شرح میدهد: ابوحنیفه نعمان بن ثابت فقهی ومتکلم نامدار کوفه وپایه گذار مذهب حنفی که اهل سنت او را «امام اعظم» و «سراج االائمه» لقب داده ‌اند چون منصب قضاوت را که از سوی خلیفه منصور عباسی پیشنهاد شده بود نه پذیرفت به امر خلیفه دوم عباسی منصور به زندان افکنده شد وشکنجه گردید. سر انجام امام به سال 150 هق (699م) از طرف گماشته های المنصور زهر داده شد و در زندان در حالت سجده درماه رجب یا شعبان دنیای فانی را وداع وبه لقاء خداوند متعال پیوست. نخستین بار جنازه اش را حسن بن عماره خواند که 50 هزار نفر درآن اشتراک داشت، تا شش مرتبه نماز جنازه اش خوانده شد، سپس قریب عصر به اساس وصیت امام در گورستان خیزران واقع شرق بغداد دفن شد. گویند تا 20 روز دیگرمردم می آمدند و بر قبر امام نماز جنازه می خواندند. روحش شاد و جایش خلد برین. مرقد امام تا اکنون در شهر بغداد بنام "الاعظمیه" مرجع خاص و عام است و روزانه هزاران نماز گذار اهل سنت و جماعت در درگاه او بزمین می افتند وطلب فیض وبخشش مینمایند.
حیف و درد اینجاست که در همین تازگیهارئیس دیوان اوقاف اهل سنت و جماعت عراق، شیخ احمد عبد الغفور السامرایی خبر داد که سازمان القاعده در صدد اجرای نقشه ای برای منفجر کردن مرقد امام ابو حنیفه النعمان در الاعظمیه بغداد میباشد. او گفت "کمتر از یک سال پیش به نقشه هایی برای منفجر کردن مرقد ابو حنیفه النعمان ومسجد امام اعظم به بهانه مبارزه با بدعت دست یافتیم و تلاش کردیم تا مرقد را از آلودگی دستهای ناپاک مفسدان در امان سازیم." وی درباره جزییات نقشه انفجار مسجد امام اعظم توضیحی نداد؛ ولی گفت یک تعدادی ازعناصر سازمان القاعده که الاعظمیه از وجود نا پاکشان پاکسازی شده است در پشت پرده این نقشه پنهان میباشند که خداوند هرگز ایشانرا توان آن ندهد که باین نقشه ودسیسه شیطانی خود دست یابند.
اعلان سال امام اعظم در تاجیکستان توجه بسیاری از نخبگان و مؤمنان جهان اسلام را متوجه این کشور نموده است. ارزیابی اهل اندیشه و ایمان از این اقدام پرمعنا و فرخنده در بزرگداشت ازعالم بلندآوازۀ جهان اسلام و امام یکی از بزرگترین مذاهب اسلامی، امام اعظم ابوحنیفه نعمان بن ثابت (رض) نه فقط تکریم این فقیه، کلامی و نظریه پرداز بلند نام خراسانی ‌تبار است، بلکه تعظیم به جایگاه اندیشه و دانش، اندیشمندان و دانشمندان و ایمان به آزاد اندیشی است که بر میراث و فرهنگ درخشان خراسان بزرگ و نقش اقوام خراسانی در شکل‌گیری تمدن و فرهنگ پرشکوه اسلامی مهر تائید میگذارد.

تاجیکان جهان افتخار دارند، در شرایطی که جهان در آتش تحجربنیاد گرایی اسلامی و حمله های کور دلانه، بزدلانه و نامسؤلانه گروههای سیاه روی می سوزد، رهبر کبیرتاجیکان جناب اماعلی رحمان دست به ابتکاراتی تازه زده، با برپایی محافل بزرگ یادوبود از فرزندان صدیق تاجیکانیکه آوازه شهرت شان در گذشته های نه چندان دور در بلندای علمی و ارشادی جهان اسلام در سکوی بزرگ رهبریت اسلامی قرارداشته است، محافل شکوهمند جهانی برپا کرده، یکباردیگر نام و نشان تاجیکان را در جهان تمدنی وفرهنگی ماروشن کرده توجه جهانیان را به کارکردها و اندیشه های سترگ جهان مردان تاجیک معطوف میدارند.

بنیاد فارسی زبانان جهان در اروپا در حالیکه از کار و پیکار دوامدار و خستگی ناپذیر جناب امام علی رحمان رئیس بنیاد پیوند فارسی زبانان جهان وسایر همکاران شان که تاج پرافتخار سروری و رهبری تاجیکان جهان را بر فرق دارند قدر دانی میکند، ایشان را در بر آورده شدن آرزوها وبرنامه های جهان فرهنگی شان ازجمله تأسیس وبکار اندازی تلویزیون کشورهای فارسی زبان و ترویج بموقع فرهنگ غنی فارسی زبانان در جهان پیشرفته امروزین مؤفق و پیروز میخواهد. بنیاد فارسی زبانان جهان به جناب شان پیشنهاد مینماید که در پهلوی سایرپیروزیها وبزگداشتها روزی را بنام "روز فارسی زبانان جهان" نیز به تجلیل گیرند. تجلیل از روز فارسی زبانان جهان میتواند روحیه پژمرده و مرمی خورده فارسی زبانان را در جهان تقویه کرده اژدهای هزار سر هجمونیزم را در نطفه مهار نماید.

اینرا هم گفتنی هستیم که پارسی زبانان جهان بخود می بالند و غرورمند هستند که شخصیت عالی جایگاهی همچون جناب امام علی رحمان را با خود دارند و میتوانند هویت باستانی و تمدنی پارینه خودرا احیا کرده باز همان حوزه تمدنی آسیای میانه را که قرنها فرماندار مسلمانان جهان بود حاصل و باز در وجود پیوند، پیوندهای گسیخته تمدنی خودرا پیوند دوباره میدهند وباز آهسته آهسته دارند افتخارات از دست رفته خودرا بدست آورده و باز فرزندان اصیل خراسانی همچون مولویهای بلخی و ابو حنیفه های خراسانی را در سکوی اصلی و نمادین شان به جهانیان می شناسانند. جناب امام علی رحمان آگاهی داشته باشند که در بکرسی نشاندن آرزوها و آمال خردمندانه شان در قبال همگرایی، همسویی و پیوند دادن تمام فارسی زبانان جهان با همدیگر تنها نیستند، همه تاجیکان جهان مخصوصاً بنیاد فارسی زبانان جهان اروپا بایشان است و برای مؤفقیت هرچه بیشتر و بهتر شان ساعی و مددگار میباشد. توقع داریم جناب شان بالای ما حساب کنند و مارا پرزه کوچکی در ساختار بزرگ پیوند فارسی زبانان جهان جای دهند.
وسلام.


منابع:
1) امام علی رحمان؛ رئیس جمهور، جمهوری تاجیکستان. امام اعظم و هویت ملی. گوگل، جدی 1387.
2) ابو حنیفه شاگرد جعفر. گوگل.
3) مختصری از زندگی امام اعظم ابو حنیفه. گوگل، آگست 2009.
4) احمد صیام رؤفی. نگاهی به شخصیت امام ابو حنیفه. گوگل.
5) فرمان امام علی رحمان. سال 2009 سال امام اعظم در تاجیکستان. گوگل.
6) رقابت ابو حنیفه با یوزار سیف در تاجیکستان. گوگل، 1388.
7) القاعده مرقد امام ابو حنیفه را انفجار میدهد. گوگل.
8) سهراب ضیاء. از لینن تا امام اعظم. گوگل.
9) سمینار علمی امام اعظم ابو حنیفه پایان یافت. شبکه اطلاع رسانی افغانستان. گوگل.
10)داکتر محمد حسین امیر اردوش. اعلان سال امام اعظم در تاجیکستان. گوگل.
11)حافظ سراج الدین خسروی. آشنایی با امام اعظم ابو حنیفه. گوگل.
12)محمد اکرم شریعتی. امام ابو حنیفه فقیه و متکلم. گوگل.
13)استاد محمد صابر. امام ابو حنیفه و اوضاع زمانش. ماهنامه حبیب الاسلام. سنبله 1378.ص 4.
14)سخی صارم. امام اعظم ابو حنیفه. ماهنامه حبیب الاسلام. اسد 1387. ص 4.