جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۸ دی ۱۱, جمعه

چله‌نشینی

از: مهديزاده کابلی


فهرست مندرجات


چله‌نشینی نوعی اعتکاف، دوری گزیدن از جامعه و تزکیه نفس و خودسازی است با این هدف که فرد معتکف آگاهانه چهل شبانه روز بیشترین پرهیز را از خوردن، خوابیدن، گفتن و مخالطت کردن، به ذکر و دعا پرداخته تا بتواند با تزکیه نفس به قرب الهی برسد.

چله‌نشینی، اصطلاحى عرفانى و معادل اربعین یا اربعینیه، به معناى خلوت‌نشینى سالك به مدت چهل روز یا در چند دوره چهل روزه. صوفیان غالباً براى خلوت گزیدن، مدت زمان معینى نداشتند؛ اما برخى از آنها دوره چهل روزه را ترجیح می‌دادند و این انتخاب را به حدیث معروفى از پیامبر اسلام مستند می‌ساختند كه طبق آن هركس كه چهل بامداد خود را براى خدا خالص كند، خدا چشمه‌هاى حكمت را از دل او بر زبانش جارى خواهد ساخت[۱]. علاوه بر این، در آثار صوفیه در تأیید این رسم كه در زمان پیامبر اسلام و صحابه معمول نبود[٢] به موارد دیگرى نیز اشاره شده كه از آن جمله است: میقات چهل شبانه روزه موسى در كوه طور[٣]؛ چهل روز روزه عیسى[۴]؛ حدیث قدسى تخمیر طینت آدم "خمَّرتُ طینةَ آدم بیدىَّ اربعینَ صباحآ" (گِل آدم را به دست خویش در چهل روز سرشتم)[۵]؛؛ این روایت كه آدم سیصدوشصت هزار اربعین برآورد[٦] و داستان توبه چهل روزه داوود[٧].


[] ريشه‌های چله‌نشینی

آیین مهر، آیینی طبیعت گرا بود و مهربانان که به ستایش پدیده‌های طبیعی می‌پرداختند، از آسمان تا خاک و دریا، هرکجا که با این پدیده‌ها روبه‌رو بودند، آن‌ها را به‌عنوان نماد و نشانه‌هایی که بار آیینی بر دوش می‌کشند، برمی‌گزیدند و به‌کار می‌بردند[٨]. "شب چله" يکی از نمادهای آيين مهر بود که در باور مهرپرستان پیوندی ویژه با خورشید و زایش مهر داشت.

اما شب‌چله ناظر بر نسبت گاه‌شماری این شب است با یک دوره چهل روزه‌ی پس از آن: از اول دی ماه تا دهم بهمن (جشن سده)، باعنوان "چله بزرگ"، و پس از آن، "چله کوچک" است: از دهم بهمن ماه تا بیستم اسفند. در پی این دو دوره چهل روزه که از زایش مهر می‌گذرد، رفته رفته روزها بلندتر و شب‌ها کوتاه‌تر می‌شوند و طبیعت که "چله‌نشینی" کرده از سردی و سیاهی دور می‌شود به گرمی و روشنایی می‌گراید و به کمال خود نزدیک می‌شود.[۹]


[] آداب و شرایط

نویسندگان صوفیه، براى به چله‌نشستن سالك شرایط و لوازمى برشمرده‌اند، از جمله اجازه و نظارت شیخ[۱٠]، دوام چله‌نشین بر طهارت بدن و دوام وضو، انتخاب مكان مناسب و نشستن در حجره‌اى تاریك و بی‌روزن، سكوت و خاموشى، روزه‌دارى یا كم كردن خوراك، مداومت بر ذكر و حضور قلب، انتخاب زمان مناسب و داشتن توانایى جسمى و روحى لازم، خلوص نیت، نفى خواطر و جز آنها[۱۱]. گاه توصیه می‌شد كه سالك به هنگام چله‌نشینى به حالتِ چهارزانو یا دوزانو و رو به قبله به ذكر بنشیند[۱٢]. علاوه بر اینها - كه در همه فرقه‌هاى صوفیه مورد تأكید بود - در برخى طریقتها، به سالك چله‌نشین توصیه‌هاى دیگرى نیز می‌شد. مثلا، عزیزالدین نسفى در قرن هفتم از ترك خوراك حیوانى در طول چله یاد كرده است[۱٣]. همچنین گاه بر بیدارى در شبهاى ابتداى چله‌نشینى، پوشاندن سر به هنگام خروج موقت از چله‌خانه، تكیه ندادن به جایى یا چیزى در هنگام نشستن در چله‌خانه، بستن چشم و شروع به چله‌نشینى در آغاز حلول خورشید در برج جَدى در اول زمستان تأكید شده است[۱۴]. سلوک در چله نشينی دو قسم است: اول، ریاضت، دومً خلوت.

ریاضت (‌تربیت نفس)، مدت ریاضت چهل روز است و روش آن چنین است: مرید يا فرد چله نشین از خوردن فرآورده‌های حیوانی در طول دوران ریاضت خودداری کند. خوردن نان را اندک‌اندک تقلیل دهد زیرا خوردن نان نیز همانند حالت خوردن گوشت، شهوات را تقویت می‌کند. از مسائل دنیایی کمتر حرف بزند و بیشتر در ذکر خدای سبحان بکوشد. وجه داشته باشد که غذای حلال استفاده کند و در ترک و دوری از شبهه ولو اندک هم جدیت به خرج دهد. از نوشیدن زیاد آب خصوصاً سرد و خنک خودداری کند چون مایه‌ی غفلت و خواب می‌شود.

خلوت از کلمه‌ی خلو (خالی بودن و تنهایی) است و به معنی فراغت و مکان خالی است که عموم مردم و دیگران در آن‌جا نباشند، ‌اگر می‌گوییم مردی خلوت کرده یعنی تنها مانده و کسی از انسان‌ها با او نیست.

خلوت این است که شخص از مردم دور شود و با پروردگار خود انس گیرد، با کسی ارتباط نداشته باشد، ‌از صحبت و گفتگو با مردم و مشاغل دنیایی و آن‌چه او را به خود مشغول کند دوری کند، ‌دلش را از فکر و یاد غیر خدا خالی گرداند و فکرش را صفای کامل دهد.

کسی که به خلوت می‌پردازد لازم است کمی قبل از آن به ریاضت و مجاهده مشغول شود تا خود را بر آن حالت عادت دهد و مسأله برایش عادی گردد، طوری نشود حالتی پیش آید که از ذکر خدا و مناجات دور بماند.


[] مبارزه با شيطان

ريشه مبارزه با شيطان در چله‌نشینی، بر می‌گردد به داستان آزمايش عيسی مسيح در بيابان. در انجيل متی آمده است:

    "آنگاه روح خدا عیسی را به بیابان برد تا در آنجا شيطان او را وسوسه‌ و آزمايش کند. عيسی در آن هنگام، چهل شبانه‌روز را در روزه سپری کرد و در آخرين روز بسيار گرسنه شد. در اين حال، شيطان به سراغ او آمد و او را وسوسه کرد و گفت: "اگر این سنگها را تبديل به نان کنی، ثابت خواهی کرد که پسر خدا هستی!"

    اما عیسی در پاسخ گفت: نه من چنين نخواهم کرد، زيرا در کتاب آسمانی نوشته شده است که: "نان نمی‌تواند روح انسان را سير کند؛ بلکه فقط کلام خداست که می‌تواند نياز درونی او را برآورده سازد."

    سپس شيطان او را به شهر اورشليم برد و بر فراز معبد (بام خانۀ خدا) قرار داد و به او گفت: اگر پسر خدایی، خود را به زیر افکن، زیرا در کتاب آسمانی نوشته شده است: "خدا فرشتگان خود را خواهد فرستاد تا تو را از خطر حفظ کند. آنها تو را بر دستهای‌شان خواهند گرفت، و نخواهند گذاشت حتی پایت به سنگی برخورَد."

    عیسی به او پاسخ داد: بلی؛ اما در همان کتاب نیز نوشته شده که، "خداوند خدای خود را بی‌جهت آزمايش مکن."

    سپس شيطان او را به قلۀ کوهی بس بلند برد و تمام ممالک جهان، و شکوه و جلال آنها را به او نشان داد، و گفت: "اگر در برابرم زانو بزنی و مرا سجده کنی، همۀ اينها را به تو می‌بخشم."

    عیسی به او گفت: دور شو ای شیطان! زیرا در کتاب مقدس نوشته شده است: "فقط خداوند، خدای خود را بپرست و تنها او را اطاعت کن."

    آنگاه شيطان دور شد و فرشتگان آمدند، و عيسی را خدمت کردند."[متی: باب چهارم، آيات ۱-۱۱]



[] :



[] :



[] :



[] :



[] :



[] :



[] :



[] :



[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]

[٢۱]
[٢٢]
[٢٣]
[٢۴]
[٢۵]
[٢٦]
[٢٧]
[٢٨]
[٢۹]


[ ] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط برشتۀ تحرير درآمده است.



[] پيوست‌ها

پيوست ۱: چله‌نشینی در غزنی، ۴۰ روز در زیرزمین
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- ابن‌بابویه، ج ۲، ص ٦۹؛ سهروردى، ص ٢٠٧؛ ترجمه فارسى، ص ۹۹؛ نجم رازى، ص ٢۹، ٢٨۱؛ باخرزى، ج ٢، ص ٢۹۱؛ ابن‌فهد حلّى، ص ٢٣٢
[۲]- عزالدین كاشانى، ص ۱٦٠
[۳]- سفر تثنیه، ۹: ۹؛ بقره: ۵۱؛ اعراف: ۱۴٢
[۴]- انجیل متى، ۴: ٢
[۵]- سهروردى، ص ٢٠۸؛ ترجمه فارسى، همانجا؛ نجم رازى، ص ٦٧، ٧٢
[۶]- رجوع کنید به نجم رازى، ص ٧۴؛ براى روایتى دیگر در این باره رجوع کنید به مُنیرى، ص ٦٢
[٧]- رجوع کنید به باخرزى، ج ٢، ص ۳۱۱
[۸]-
[۹]- *
[۱٠]- نسفى، ۱۳۵۹ ش، ص ۱۳۴-۱۳۵؛ همو، ۱۳۴۱ ش، ص ۱٠۴؛ ابرقوهى، ص ۳٢۹
[۱۱]- رجوع کنید به نسفى، ١٣۵٩ ش؛ همو، ١٣۴١ ش، همانجاها؛ ابرقوهى، ص ٣٣٠؛ باخرزى، ج ٢، ص ٣١۴
[۱۲]- رجوع کنید به نجم‌رازى، ص ٢٨٢؛ عزالدین كاشانى، ص ١٦۵؛ باخرزى؛ ابرقوهى، همانجاها
[۱۳]- ١٣۵٩ ش، ص ١٣۴
[۱۴]- الفیوضات الربّانیة، ص ۵١-۵٢
[۱۵]-
[۱۶]-
[۱٧]-
[۱۸]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[٢۱]-
[٢۲]-
[٢۳]-
[٢۴]-
[٢۵]-
[٢۶]-
[٢٧]-
[٢۸]-
[٢۹]-



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها

حسینعلى كاشانى بیدختى، چله يا چله‌نشینی، دانشنامۀ جهان اسلام






[] پيوند به بیرون

[1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]




<برگشت به بالا><گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله>