- پارسها
- يادداشتها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
[پارس] [هخامنشيان]
[↑] پارسها
يكى از تيرههاى اقوام آريايى كه از كناره غربى درياى خزر، همزمان با "ماد"ها وارد ايران شدند و در آغاز ورود در ناحيه جنوب غربى درياچه اروميه ساكن گرديدند، "پارس"ها بودند. نخستين بار در سالنامههاى آشورى زمان "شلمانصر سوّم" (شاه آشور) در سال ٨٣۴ پ.م. از موطن جديد آنها با نام "پارسوآ" ياد شده است. پس از چندى به دليل فشردگى اقوام در آذربايجان و ناامنى منطقه، به سوى جنوب و جنوب شرقى روى آوردند و در مسير خود با "عيلامى"ها آشنا شدند و در ٧٠٠ پ.م. در ناحيه "پارسوماش" - احتمالاً در منطقه كوهستانى بختيارى، در ناحيهاى كه در قلمرو عيلام بود - مستقر گرديدند. پس از چندى شهر عيلامى "انزان" يا "انشان" را متصرف شدند و در محيط متشنّجى كه از جنگ ميان عيلام و آشور بهوجود آمده بود و اختلافات داخلى ميان "عيلامى"ها بر شدت آن مىافزود، قلمرو كوچكى بهوجود آوردند كه بزرگ قبيله پارس يعنى "هخامنش" بر آن حكمرانى مىكرد.
"كوروش دوم" پايهگذار سلسله هخامنشى و بر پا دارنده امپراتورى قدرتمند "پارسى"ها بهشمار مىرود. او پس از برانداختن پادشاهى ماد، "پارس"ها را بر سراسر ايران حاكم كرد و به گسترش قلمرو جغرافيايى ايران پرداخت. در زمان پسر وى "كمبوجيه دوم" كه در ايران نبود و براى فتح مصر رفته بود، انتقال سلطنت از تيره كوروش اوّل به تيره "آريارمنه" با يك حركت كودتا مانند فراهم گرديد.
دوره هخامنشى را مىتوان دوره طلائى ايران باستان بهشمار آورد. اقدامات تاريخسازى همچون ضرب سكّه براى اوّل بار در ايران - ايجاد شهرها و آثار ارزشمند - حفر اوّل بار كانال ميان درياى سرخ و رودخانه نيل - ايجاد راهها، چاپارخانهها و شبكه تأمين امنيت و... در زمان اين سلسله بهظهور رسيد. گرچه هخامنشيان به سنت ديرين آريايى يعنى كوچنشينى وفادار بودند و شاهان هخامنشى از زمان داريوش اوّل به بعد بهصورت ييلاق و قشلاق در ميان چهار پايتخت خود: همدان، بابل، شوش و تخت جمشيد تردد مىكردند، اما بنيانگذار يادمانها و شهرهايى چون "پاسارگاد" و "تخت جمشيد" هستند. مهمترين آثار هخامنشى ايران عبارتند از: پاسارگاد، تخت جمشيد، شوش، بيستون، صفّه مسجد سليمان و نقش رستم.
پاسارگارد: پاسارگارد نخستين پايتخت هخامنشيان است كه تا زمان ما بر جاى مانده است. شهر باستانى پاسارگاد در دشتى سرسبز به نام "دشت مرغاب" در شمال شيراز واقع شده و فاصله آن تا شيراز ١۴٠ كيلومتر است. آثار هخامنشى باقيمانده در پاسارگاد عبارتند از: آرامگاه كوروش دوم، كاخ اختصاصى، كاخ بار، كاخ شرقى و نگاره انسان بالدار، صفه سنگى مشهور به مادر سليمان، برج سنگى مكعبى شكل كه عدهاى آن را آرامگاه كمبوجيه دوم گفتهاند اما در محل به زندان سليمان شهرت دارد و نيز آتشدانهاى سنگى.
كاوشهاى باستانشناسى در پاسارگاد را على سامى و ديويد استروناخ انجام دادهاند و اگر چه اغلب آثار موجود در پاسارگاد كشف و شناخته شدهاند، امّا اين "باغ شهر" دوره هخامنشى به بررسىها و مطالعات بيشترى نياز دارد.
تخت جمشيد: ويرانههاى تخت جمشيد در ٦٠ كيلومترى شمال شيراز و دامنه كوه "رحمت" واقع شده است. تخت جمشيد را داريوش اوّل هخامنشى بنيان گذاشت و شاهان پس از وى هر كدام به تكميل آن اهتمام كردند، امّا شواهد موجود حاكى است كه تا پايان عصر هخامنشى و سوختن و ويران شدن آن به دستور اسكندر مقدونى، بناى آن ناتمام ماند.
آثار باقيمانده در تخت جمشيد عبارتند از: دروازه ملل، دروازه ناتمام، كاخ صدستون، كاخ آپادانا، كاخ تچر، كاخ هديش، كاخ اردشير سوم، كاخ حرمسرا، كاخ خزانه، ديوار دفاعى، كاخ مركزى، پلكان ورودى، مقابر هخامنشى، سنگ نبشتهها و كتيبههاى شاهان هخامنشى، عمارت چهار ستونى پايين صفّه و بقاياى شهر هخانشى (پارسه) در قسمت جنوبى تخت. از مهمترين اسناد تاريخى موجود در تخت جمشيد، نقوش پلكان شرقى كاخ آپاداناست كه اقوام و ملل تابعه دولت هخامنشى را در لباسهاى محلى خود و هنگام حمل هدايا به دربار هخامنشى نشان داده است.
كاوشهاى اين محوطه باستانى را از سال ١٣٠٩ ش. "ارنست هرتسفلد" از مؤسسه شرقشناسى "دانشگاه شيكاگو" آغاز كرد و از سال ١٣١۴ ش. "اريك اشميت" كار او را ادامه داد. بعد از جنگ جهانى دوم على سامى باستانشناسى ايران به مدت چند فصل كاوشهاى تخت جمشيد را دنبال كرد. در سال ١٣۴٧ ش. هيئتى از باستانشناسان ايرانى به سرپرستى دكتر اكبر مختار تجويدى بهمنظور پيدا كردن شهر هخامنشى پارسه به حفارى در اراضى جنوب صفه (حد فاصل تخت و مقبره ناتمام داريوش سوم) پرداخت و بخشهايى از شهر پارسه و واحدهاى ساختمانى آن را از زير خاك بيرون آورد.
نقش رستم: در فاصله پنج كيلومترى تخت جمشيد، بر سينه كوهى بهنام كوه "حسين" چهار مقبره مربوط به شاهان هخامنشى جلب نظر مىكند. آثار نقش رستم مشتمل است بر: مقابر داريوش اوّل، خشايارشا، اردشير اوّل، داريوش دوم، كعبه زرتشت و نقوش برجسته ساسانى.
در ميان مقابر كه از بيرون نمايى چليپايى شكل دارند فقط مقبره داريوش اوّل داراى كتيبه به سه زبان "فارسى باستان"، "عيلامى"، "بابلى" است و ديگر مقابر را به حدس و گمان تاريخ گذارى كردهاند.
"كعبه زرتشت" بنايى است احتمالاً از دورههاى آغازين هخامنشى كه به شكل مكعب از سنگهاى تراشدار سياه و سفيد ساخته شده و يك اتاق كوچك در قسمت فوقانى آن تعبيه شده كه عملكرد آن مشخص نيست. شايد محلى براى نگهدارى "كتاب مقدس" و يا به امانت گذاشتن اجساد شاهان پيش از تدفين بوده است.
شوش: داريوش هخامنشى "شوش" را پيش از "تخت جمشيد" بنا كرد. بنابراين سادهتر و بىپيرايهتر از تخت جمشيد بوده است. از عناصر تزيينى مختص شوش آجرهاى منقوش لعابدار است كه به مقدار زيادى در كاوشهاى شوش يافت شده و تخت جمشيد فاقد آنها بوده است.
صفه مسجد سليمان: اين محوطه را "رومن گيرشمن" در سالهاى ۴٦-١٣۵٠ ش. كاوش كرد. او نظر داد كه قديمىترين پايتخت هخامنشى در مسجد سليمان بوده و هنر پاسارگاد دنباله هنر مسجد سليمان است.
بيستون: بيستون در ۴٠ كيلومترى كرمانشاه واقع است و آثار بسيارى را از دورههاى سنگى تا ادوار اسلامى با خود دارد. يكى از مهمترين اسناد تاريخى ايران در دوره هخامنشيان يعنى نقش و كتيبه داريوش اوّل بر سينه كوه صخرهاى آن نقش بسته است. اين نقش، داريوش اوّل را در حالى كه نه تن از سران قبايل شورشى دست بسته در برابرش ايستادهاند، به نمايش گذاشته است.
موضوع نقش و متن كتيبه مربوط است به: وقايع سالهاى نخستين پادشاهى داريوش اوّل و قيام "گئوماتاى" مغ (بردياى دروغين) و سرانجام كشته شدن او و سركوب شورشهاى قبايل و...
كتيبه به سه زبان و خط (عيلامى، فارسى باستان، بابلى) است و نخستين بار "هنرى راولينسن" مستشرق انگليسى در سال ١٨۴٦ م. آن را كشف رمز و قرائت كرد.[۱]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله توسط عباس نامجو برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- نامجو، عباس. سيماى فرهنگى ايران، تهران: عيلام، ١٣٧٨ خ، ص ١۴٨-١۴۴
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ وبسايت ايرانيان خارج از کشور
[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]