|
فلات ایران
فهرست مندرجات
- واژهشناسی
- موقعيت جغرافيايی
- پيشينهی تاريخی
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
فلات ایران
فلات ایران یا نجد ایران (به انگليسی: که Persian plateau نيز ناميده میشود) نام یک منطقه گسترده جغرافیایی در قاره آسیا در نیمکره شمالی است. این فلات در آسیای جنوب غربی گسترده شده است و از سرزمینهای کم ارتفاع مجـاور خـود مانند سرزمينهای عربی و هند قابل تمایز است. فلات ایران تقسیمی جغرافیایی بر پایهی وجوه تاریخی است. این منطقه، زیستگاه و محدودهی اصلی سرزمينهايی اقوام آريايی در دورههای مختلف تاریخی بوده است. اين فلات شامل ايران، افغانستان و شمال غرب پاکستان تا رود سند است که در عهد باستان هستهی مرکزی امپراتوری پارس را تشکيل میداد و امروزه، خاورشناسان غربی آن را ايران بزرگ میخوانند.
بلندترین قله فلات ایران تیراچ میر با بلندی ۷۶۹۰ متر در افغانستان است. فلات ایران بخشی از مهمترین فلاتهای آسیايی-اروپايی (اوراسیا) است که در همسایگی آن فلاتهای دیگری مانند فلات پامیر، هیمالایا و تبت نیز موجود است.
▲ | واژهشناسی |
فلات ایران یک اصطلاح جغرافیایی است که از ترکیب دو واژهی «فلات» و «ايران» بهوجود آمده است.
در زبانهای اروپايی اصطلاح «پلاتو» (Plateau) بهمعنای دشتی پهناور و مرتفع يا بلندی بسیار بزرگی بر روی کره زمین است. مترجمان کتب اروپایی در ترجمه این وازه، لغت عربی «فلات» را فقط بهعلت شباهت لفظی بهکار بردهاند٬ در صورتی که فلات بهمعنای قفر و بیآب و علف است٬ اما بهجای پلاتو در زبان تازی «نجد» و «هضببه» و در فارسی «پشته» مستعمل است. بههمین جهت بعضی از دانشمندان بر کاربرد واژهی «فلات» بهمعنای «پلاتو» ایراد کردهاند؛ ولی برخی ديگر این تسامح را جایز شمردهاند.
با اين توصيف، واژهی «فلات»، در اصطلاح «فلات ايران»، بهمفهوم سرزمین بلند و مرتفع است و کلمهی «ایران»، در اين اصطلاح جغرافیایی، بهمعنای سرزمین آریاییها، از نام اين قوم آمده است که نخست در شمال شرق فلات ایران (افغانستان) جای گرفتند و رفته رفته در تمام اين فلات گسترده شدند و ساکنان پیشین را بیرون راندند یا کاملاً بر آنها مسلط شدند. بنابراين، در واقع، جغرافیدانان به سرزمینهای اصلی اقوام آريايی بهواسطه اینکه بهطور متوسط از سرزمینهای کناری خود بلندتر بوده «فلات ایران» نام نهادهاند.
▲ | موقعيت جغرافيايی |
از لحاظ جغرافيايی، فلات ایران در محل تلاقی صفحههای عربستان (عربستان – آفریقا)، هند (هند - استرالیا) و اوراسیا (اروپا - آسیا) واقع شده است که مساحت آن دو ميليون و ٦۰۰ هزار كيلومتر مربع يا تقريباً ۵۵ هزار فرسخ است. ايران کنونی فقط ٦٣ درصد (تقريباً دو ثلث) اين مساحت را در بر میگيرد.[*]
فلات ايران سرزمين بلند و كوهستانی است كه علاوه بر ايران، كشور افغانستان و بخشی از پاكستان را نيز در بر گرفته و از اطراف به سرزمينهای پستی منتهی میشود. ضلع شمالی فلات ايران از كوههای آرارات در تركيه شروع شده و در شمال شرق به ارتفاعات هندوكش در خاك افغانستان ختم میشود. غرب فلات ايران را رشته كوه زاگرس و شرق آن را رشته كوه سليمان محدود كردهاند.[*]
رشته کوههای سلیمان، که از شمال به جنوب كشيده شده و دامنههای آن مسكن پشتونها است، در جنوب شرقى افغانستان و غرب پاکستان و مرز بین فلات ایران و شبهقاره هند را تشکيل میدهد.[*]
موقعیت فلات ایران
یکی از ویژگیهای مهم جغرافيايی فلات ايران، وجود راههایی است که از میان این فلات میگذرد و بینالنهرین را به سرزمینهای هند و چین متصل میکند. گذشته از اهميت اين راهها از روزگار باستان در امر تجارت و بازرگانی، نقش بزرگ آن در تبادل فرهنگی است. رنه گروسه، خاورشناس نامدار فرانسوی مینويسد:
- «مزيت عمدهی فلات ايران اين است که در ميان تمدنهای مديترانهای و تمدنهای آسيای شرقی واقع است. سرزمين قديم ماد بهتوسط معابر زاگرس به بابل يا بغداد راه میيابد. کافی است که از خانقين تا کرمانشاه اين مسير قديمی طی شود، تا ملاحظه گردد که چگونه فلات ايران در ايام باستان تحت نفوذ تمدن بينالنهرين قرار گرفته، و نيز چگونه گاهی دولت پارس مجبور شده شهرهای مانند تيسفون را، که در جلگهی بينالنهرين واقع است، بهعنوان پايتخت انتخاب کند.
اما در سمت ديگر فلات، بين افغانستان و پاکستان، معابر ديگری که جنبهی تاريخیشان کمتر نيست و با معبر خيبر شروع میشوند، راه عبور بهطرف جلگههای «سند و گنگ» را باز مینمايند. از اين راه حدود سرزمينهای آريايی برای مدت مديدی تا حوضهی سند امتداد يافته بود. بهوجود آمدن دولت پاکستان در سالهای اخير نشانهی زندهای از اين مطلب است. حتی گاهی نفوذ فرهنگ آريايی تا حوزهی گنگ و تا دورترين نقاط مانند گولکوند (Golconde) و جنوبیترين نواحی نظير حيدرآباد گسترش يافته است.
از جانب شمال شرقی، در آن طرف افغانستان، فلات ايران مشرف بر سرزمين مراتع است و در آنجا فرهنگ و تمدن خود را در بين صحراگردانی که مدتها با مردم فلات همنژاد بودند، پخش کرده است. وقتی هم گلهچرانان ترکمن جای چوپانان «سکايی» و «ساس» را که زبانشان با زبان ايرانی (آريايی) قرابت داشت، گرفتند، آرياييان با انتشار فرهنگ خود در ميان آنان ادامه داد. سرکشترين فاتحان ترکمن يعنی امير تيمور نيز خود به شعر دری ذوق و علاقه داشت.
اما در خود فلات ايران دو دولت متمايز تشکيل شده، که هر دو فرهنگ ايرانی (آريايی) دارند، ولی هر کدام دارای اوصاف مشخص و عليحده و سنن مخصوص بهخود، و مأموريت تاريخی متمايز اند. اين دو کشور عبارت اند از ايران کنونی، که بهزبانهای خارجی آن را پرس (Perse، پارس) مینامند و در مغرب فلات واقع است، و افغانستان که در مشرق آن قرار گرفته است.»
▲ | پيشينهی تاريخی |
فلات ايران بخش عمدهای از ايران، افغانستان، آسيای مرکزی، پاکستان، عراق و بخشی از سرزمينهای شمالی را در بر میگيرد و در گستره تحولات کره زمين سرگذشت يگانهای داشته است. پس از فروپاشی ابرقاره گندوانا (قاره فرضی زمينشناسی)، فلات ايران نيز مانند ديگر قارهها از گندوانا جدا شد و پس از دهها ميليون سال سرگردانی در دريای تتيس بالاخره در آغاز نوزيستی به سواحل جنوب قاره اوراسيا رسيد. محل برخورد، دشت ساحل توران بوده است. اين مهاجرت عظيم و طولانی فلات ايران از شمال آفريقا به جنوب آسيا که فاصله آنها در آنزمان بهمراتب طولانیتر از امروز بود، تحولات و تغييرات بسيار زيادی در پی داشته است. دربارهی زمان جدايی فلات ايران از آفريقا نظرات گوناگونی ابراز شده است که در مواردی دهها ميليون سال با هم اختلاف دارند. اما با استفاده از اطلاعات موجود دربارهی زمينشناسی ايران و سرزمينهای پيرامون آن، بخشی از سرگذشت پُر پيچوخم فلات ايران در طول عمر چند ميليارد ساله زمين، بهعنوان بخشی از ابرقاره گندوانا – که ٣٠٠ ميليون سال پيش از هم پاشيده - مشخص شده است.
اين ابرقاره در بر گيرنده قارههای آفريقا، آمريکای جنوبی، استراليا و قطب جنوب، هند، هندوچين و فلات ايران بوده است. تمام اين سرزمينها يکی پس از ديگری از مرکز ابرقاره که آفريقا بوده، جدا و دور شدند. پس از قطب جنوب و استراليا که بهسمت جنوب و شرق رهسپار شدند، ابتدا هندوچين سپس فلات ايران و پس از آن هند از گندوانا جدا شده و هر سه به سمت شمال حرکت کرده به اوراسيا متصل شدهاند. درباره زمان جدايی نظريههای گوناگونی از سوی زمينشناسان ابراز شده است، که بيشتر آنها معتقدند، تا ٢٠٠ ميليون سال پيش فلات ايران همچنان در شمال قاره گندوانا و در کنار هند، هندوچين و عربستان قرار داشته است. وجود لايههای مشابه زمينشناسی و فسيلهای مشترک، مشابه و همسان مؤيد اين نظريه است.
حدود ١۵٠ ميليون سال پيش فلات ايران بهتدريج از گندوانا جدا و پس از دهها ميليون سال، اين فلات در دريای تنيس به آرامی بهسمت شمال و قارهی اوراسيا حرکت کرد و سپس به آن ملحق شد. نواحی قفقاز، کپه داغ و ارمنستان احتمالاٌ بهصورت جزاير کوچکی بودهاند که در بين فلات ايران و صفحه اوراسيا قرار داشتهاند که با نزديک شدن اين دو به يکديگر در بين آنها فشرده شدهاند. با اتصال فلات ايران به اوراسيا، حوادث زمينشناسی مهمی رخ داد. بر اثر نزديک شدن کل قاره آفريقا به اوراسيا و همچنين بر اثر داوم فشار فلات ايران به صفحه اوراسيا چندين مرحله کوهزايی صورت گرفت. جدا شدن شبهی قاره هند از گندوانا و سپس اتصال و فشرده شدن آن به آسيا که منجر به پيدايش رشته کوههای عظيم هيماليا شد بسته شدن دريای تنيس را در شرق فلات ايران به دنبال داشت. اتصال هند به آسيا هم زمان با نزديک شدن آفريقا به اروپا و تداوم فشار از طرف فلات ايران به صفحه توران رشته کوههای عظيم هيماليا، هندوکش، البرز و آلپ را در جهان پديد آورد. عامل ديگری که در شکلگيری نهايی فلات ايران تأثير مهمی داشت باز شدن دريای سرخ در چهار ميليون سال پيش بود که عربستان را از آفريقا جدا و به فلات ايران نزديک کرد. حرکت صفحه عربستان به طرف شمال و فشرده شدن آن به فلات ايران نزديک کرد. حرکت صفحه عربستان بهطرف شمال و فشرده شدن آن به فلات ايران و آسيای صغير پديدههای زمينشناسی جديدی را در منطقه بهوجود آورد. در ابتدا گوشه زاويهوار شمال غربی سپر عربستان به آناتولی در شمال غربی فلات ايران برخورد کرد و پس از مدتی تقريباً بیحرکت شد. اين حرکت و فشار و تداوم آن تاکنون چينخوردگی جوان زاگرس در جنوب و غرب فلات ايران را باعث شده است. در حال حاضر هم فشار عربستان تداوم دارد و زلزلههای جنوب و غرب ايران نتيجه همين فرايند است. بهعلاوه اين فشار باعث افزايش ارتفاع رشته کوههای البرز و زاگرس نيز میشود (دره شوری، ١٣٧٧، ص ٨).
در تاريخ پر ماجرای زمينشناسی فلات ايران تنها در دورههای ژوراسيک و کرتاسه (٢٠٨ تا ٦٦ ميليون سال پيش) حوادث و چين خوردگی مهمی رخ نداده است و لايههای رسوبی ضخيمی که وسعت قابل توجهی داشته باشد بهچشم نمیخورد. بنابراين شايد منطقی باشد که زمان جدايی فلات ايران از گندوانا تا رسيدن به اوراسيا را در همين زمان دانست. اما رخدادهای عمده فلات ایران پس از پیوستن به آسیا رخ داده که چین خوردگیهای البرز و نواحی مرکزی در این دوران بهوجود آمدند و فلات ایران به آب و هوا و شرایط زیستی نوینی وارد شد. در شرایط جدید، بسیاری از گونههای زیستی قدیم که تاب مقاومت نداشتند به تدریج از بین رفتند و سرزمین مستعد فلات ایران مورد تهاجم گونههای گیاهی و جانوری همسایگان جدید قرار گرفت که تورانی (از شمال شرق) و اروپایی (از شمال غرب) بودند. از این رو فلات ایران بخشی از گونههای زیستی خود را حفظ کرد اما به شدت تحت تأثیر جوامع تورانی و تا حدودی گونههای گیاهی و جانوری اروپایی قرار گرفت و در نهایت چهرهی آن با حفظ بخشی از هویت قبلی دگرگون شده و تا اندازه زیادی سیمایی اوراسیایی به خود گرفت (درهشوری، ١٣٧٧، ص ۹).[*]
[▲] يادداشتها
[▲] پيوستها
گفتوگو و نظر کاربران در بارهی مقاله «فلات ايران»
...
[▲] پینوشتها
موقعیت جغرافیایی فلات ایران، وبسايت آراکسيس، برگرفته از: فرهنگ فارسی معین
لرزه خیزی ایران، وبسايت پژوهشکده زلزلهشناسی
تمدن ايرانی، صص ۹-۱۱
ديرينشناسی فلات ايران، وبسايت اکوتوريسم و طبيعت ايران
[▲] جُستارهای وابسته
□
□
□
[▲] سرچشمهها
□
□
□
□
[▲] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]
ردهها: │ جغرافیا │ سرزمینهای آریایی