جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۵, شنبه

سرزمین سغد، فرهنگ ایرانی در آسیای میانه

از: دکتر ماتيو کامپارتی (Dr. Matteo Compareti)، ترجمۀ مانی


فهرست مندرجات



[] بخش نخست

سغد یک سرزمین تاریخی در آسیای میانه بوده که جنوب ازیکستان و غرب تاجیکستان امروزی را در بر می‌گرفته است و زبان و فرهنگ مردمان آن برغم ابهامات زیادی که در مورد آنان وجود دارد، ایرانی بوده است.

نگاره رستم پهلوان که در قرن هشتم میلادی توسط سغدیان کشیده شده
(یافته شده در پنجکنت تاجیکستان)

وجود چنین مردمانی از زمانهای دور شناخته شده بوده و این امر بیش از هر چیز وامدار نوشته‌ها و منابع چینی است. با این حال در آغاز سده بیستم، باستان‌شناسان کاوشگر اروپایی در ترکستان چین (که امروزه آن را ایالت خودمختار "ایغور سین کیانگ" می‌نامند)، شماری از نوشته‌ها به زبان سغدی را بازیافتند. در زمان شوروی و حین کاوش در مکانهای باستانی، نوشته‌های دیگری در سرزمین سغد کشف شد. افزون بر اینها شماری سنگ نبشته نیز در امتداد راه باستانی موسوم به جاده ابریشم یافته شده بود. بر پایه این یافته‌ها، پژوهشگران دریافتند سه لهجه ای که هنوز در امتداد رودخانه "یغناب" (از انشعابات رود زرافشان در استان سغد تاجیکستان) توسط باشندگان بکار گرفته می‌شود، مستقیما با زبان سغدی باستان پیوند دارند.

نام سغد نخستین بار در تاریخ با غلبه ارتش هخامنشیان (۵۵۹-۳۳۰ پیش از میلاد) بر این سرزمین آمده است. در کتیبه داریوش کبیر (داریوش اول ۵۲۲-۴۸۶ پیش از میلاد) در بیستون که مربوط به سده ششم پیش از میلاد است، سغد از جمله سرزمین‌های تابعه شاهنشاهی ایران شمرده شده است و سغد که خوارزم را نیز در بر می‌گرفته است از ساتراپهای ۱۶ گانه ایران بوده است.

پس از فروپاشی پادشاهی هخامنشیان بدست اسکندر کبیر (۳۳۶-۳۲۳ پیش از میلاد)، سغد از شمار سرزمین‌هایی بود که در برابر چیرگی مقدونیان مقاومت کردند. هر چند در پایان، اسکندر این سرزمین‌ها را منکوب و مطیع خویش نمود و با روشنک دختر "وخش-آرد" فرمانروای باختر (بلخ) ازدواج کرد.

پس از مرگ اسکندر امپراطوری مقدونیان از هم گسسته شد و سغد که تا آنزمان بخشی از پادشاهی یونانی-باختری بود، ایالتی مستقل شد که به طور پیوسته در معرض تاخت و تاز و تهاجم اقوام چادرنشین قرار گرفت. در پی آمد مهاجرتهای گسترده، آسیای میانه و شمال هند در سیطره نفوذ و کنترل کوشان‌ها قرار گرفت. ریشه و تبار کوشان‌ها به غرب چین در سرزمین امروزی "گانسو" بر می‌گشت. کوشان‌ها زبان ایرانی باختری (بلخی) را اختیار کردند که آنرا با الفبای یونانی می‌نوشتند و آیین بودایی داشتند. رای بیشتر پژوهشگران بر آن است که کوشانها بر سرزمین سغد چیره نگشتند و آنرا نگشودند ولی تاثیر فرهنگی شگرفی بویژه در هنر و ضرب سکه بر سغدیان داشته‌اند.

در خلال سده‌های ۲۵۰ تا ۲۷۰ میلادی، ساسانیان (۶۴۲ -۲۲۶ میلادی) که در ایران حکمروا بودند، امپراطوری کوشان‌ها را در هم شکستند و بلخ را به تصرف خود در آورده و سغدیان را خراجگزار خود نمودند. ساسانیان پس از آن از هپتالها که قومی بیابانگرد و چادرنشین بودند شکست خورده و پادشاه ایران پیروز (۴۸۶–۴۵۹ میلادی) در جنگ با آنان کشته شد و سرزمین سغد به تصرف هپتالها در آمد. اما در خلال سالهای ۵۶۳ تا ۵۶۸ میلادی و در پی سازش میان خسرو (۵۷۹-۵۳۱ میلادی) پادشاه ایران و "ایستمی" خاقان ترکهای غربی، پادشاهی هپتالها کاملا نابود شد. سرزمین هپتالها میان این دو هم پیمان بخش گردید و بلخ از آنِ ایرانیان و سرزمین سغد از آنِ خاقان ترک شد.

در دوره فرمانروایی ترکها، سرزمین سغد عملا مستقل بود. در حقیقت خاقان، سغدیان را به عنوان سیاستمدار و دیپلومات به کار می‌گرفت و زبان سغدی، زبان ارتباطی در امتداد راه باستانی جاده ابریشم بود. گاهشمارهای بیزانسی ثبت کرده‌اند که در سال ۵۶۸ میلادی یک گروه نمایندگی سغدی-ترک به رهبری فردی به نام "مانیاخ" به منظور گرفتن مجوز بازرگانی و بستن پیمان اتحاد با رومیان در برابر پارسیان، به کنستانتینوپل (استانبول امروزی) آمدند.

مهاجرنشین‌های سغدی در تمام آسیای میانه پراکنده بودند و گروه‌های بازرگانان بزرگی از ایشان حتی در پایتخت آنزمان چین "چانگ آن" زندگی می‌کردند. وجود سغدیان در سریلانکا و در امتداد مسیرهای دریایی بازرگانی که هند را به "کانتون" در جنوب چین پیوند می‌داد نیز گزارش شده است. برای نمونه در موزه ای در بانکوک، برجسته کاریهای بودایی، سغدیانی را نشان می‌دهد که هدایایی را برای پیشکش کردن به بودا با خود آورده‌اند.

در شمال پاکستان کتیبه‌ها و دیوار نوشته‌هایی به زبان سغدی که بازرگانان را به‌سوی هند راهنمایی می‌کند، کشف گردیده است. در حقیقت در نگاره "بغ و آجانتا" (واقع در ایالت هندی ماهاراشترا)، نگاره‌ها٬ جامه‌هایی به شیوه مردمان آسیای میانه که خفتان و پای پوش و کلاه نوک دار است، پوشیده‌اند.

مهاجرنشین مهمی در کریمه اکراین به‌نام "سغدایا" و یا "سلدایا" (آنچنان که مارکوپولو نوشته است) وجود داشته که از نام آن چنین بر می‌آید که ریشه و تبار سغدی داشته است.

در دوران پادشاهان دودمان "تانگ" (۹۰۶-۶۱۸ میلادی)، چینی‌ها ترکان غربی را شکست دادند و سرزمین سغد را به زیر فرمان خویش در آوردند. هر چند که فرمانبری سغدیان از چینیان ظاهری بود و این سرزمین عملا مستقل باقی ماند.

اعراب در زمان دودمان بنی امیه (۷۵۰-۶۶۱ میلادی)، به تهدید نوینی برای سرزمین‌های آسیای میانه بدل گشتند. از سال ۷۱۵ میلادی عربها همواره در تلاش بودند تا بر سرزمین سغد غلبه کنند. در این زمان چینی‌ها هیچ کمکی به سغدیان در برابر عربها نرساندند و تنها یاور ایشان در برابر مهاجمین عرب، تبتی‌ها (حدود ۶۳۰ تا ۸۴۶ میلادی) و ترکهای شرقی مغولستان (۶۸۳ تا ۷۳۴ میلادی) بودند. هر چند در پایان عربها به یاری فرمانروای توانا و نیرومند خراسان٬ "قطبیه ابن مسلم"، سرزمین سغد را گشودند.

بین سالهای ۷۲۰ و ۷۲۲ میلادی، سغدیان تحت فرمان "دواستیج" که خود را شاه آنان اعلام نموده بود بر علیه بنی‌امیه بپاخاستند، هر چند که پس از محاصره دژ کوه مغ از اعراب شکست خورده و "دواستیچ" به دار آویخته شد.

تا آنزمان فرهنگ سغدی همچنان به حیات خود ادامه داده و از سوی مسلمانان هیچ گونه مشکل بزرگی که ناشی از ناشکیبایی آنان در برابر فرهنگ سغدیان بود، وجود نداشت. برای نمونه بسیاری از نگاره‌ها و نقاشی‌های کشف شده در شهر "پنجکنت" واقع در غرب تاجیکستان در همین زمانها کشیده شده‌اند. در سال۷۵۰ میلادی قدرت از دودمان بنی امیه به بنی عباس (۱۲۵۷-۷۵۰ میلادی) جابجا گردید. بنی عباس پس از شکست دادن چینیان در "تالاس" واقع در قرقیزستان (شهری به این نام در قزاقستان نیز قرار دارد – مترجم) امروزی به سال ۷۵۱ میلادی، خواهان حضور قدرتمندتری در آسیای میانه بودند. عباسیان همچنین تمام گروه‌های اجتماعی ساکن در سرزمین سغد را مسلمان نمودند و به این ترتیب حضور آیین‌های دیگر در آن منطقه به پایان رسید. مهم‌ترین این آیینها گونه‌ای از آیین زرنشتی در منطقه سغد و آیین مانوی بود. افزون بر این دو، مسیحیان نستوری و به شمار کمتر یهودیان و بوداییان نبز در آن منطقه می‌زیستند.

فرهنگ سغدی تا قرن نهم میلادی همچنان در آسیای میانه و چین و در "اشتروسنه" (که باشندگان آن هنوز به آیین اسلام در نیامده بودند) به حیات خود ادامه می‌داد.[۱]


[] بخش دوم: سغدیان در چین

اسکان مردمان سغدی در چین که غالبا برای بازرگانی و تجارت بدان دیار درآمده بودند، از دوران سلسله "هان" (۲۰۶ ق.م – ۲۲۰ م) ثبت شده است. آنها نامهای خانوادگی چینی بر می‌گزیدند (آنها همچنین در تبار نامه‌های بر جای مانده، به‌نام "نه (۹) خانواده" نیز نامیده شده‌اند) و کم کم شروع به اشغال مناصب مهم در ارتش نمودند. آنها همچنین ادارات دولتی بر پا داشتند که وظیفه اشان کنترل مهاجرین و پرستشگاههای زرتشتیان، مانویان و نستوریان در چین بود. چنین مناصبی برای مهاجرین پارسی (بویژه نجیب زادگان) جالب توجه بود. آنهایی که پس از فروپاشی شاهنشاهی ساسانی (۲۲۴-۶۵۱ میلادی) بدست عربها به دربار "تانگ" گریخته بودند.

بنابر نوشته‌های چینی، در دوران "سوی" (۵۸۱-۶۱۸ میلادی)، کنترل و اداره شماری از مراکز بافندگی "سیچوان" که ویژه بافت و تولید پارچه‌های ابریشمی با طرحهای غربی بود، در سال ۶۰۵ میلادی بنا بر فرمان امپراطور به یک فرد سغدی به نام "هی-چو" واگذار گردید. این فرد همچنین متخصص ساخت کاشی برای آرایش نمای ساختمان‌ها نیز بود. در حقیقت صنعت بافندگی در آسیای میانه برتر از چین بوده و بدلیل هوس درباریان "تانگ" برای چیزهای عجیب و غریب و بیگانه، هواخواهان بسیاری نیز داشته است. در این دوره پسندِ هنری سغدیان بر بسیاری از محصولات فرهنگی چین تاثیر خود را به جا گذاشته است. نگارگران آسیای میانه در نوشته‌های این دوره بسیار به نام هستند و مولفه‌های بیگانه در مجسمه‌سازی و کارهای فلزی براحتی قابل تشخیص‌اند.

پس از شورش "آن-لوشان" (۷۵۵-۷۵۶ میلادی) که یک ژنرال ارتش با تبار سغدی بود (نام اصلی او رُخش به معنای روشنایی است که با نام رخسانا (رکسانا) همسر اسکندر مقدونی از یک ریشه است) و می‌رفت که امپراطوری "تانگ" را از هم بگسلد، موقعیت سغدیان در دربار سر در نشیب نهاد. چینیان که قبلا نیز از سوی تبتی‌ها تهدید شده بودند از ترکان اویغور (٧۴۴-۸۴٠ م) درخواست کمک و یاری نمودند.

به دلیل حمایت اویغورها از سغدیان، امتیازاتی که ایشان در چین بدست آورده بودند همچنان برایشان محفوظ ماند و قدرتشان در دربار بعدی فزونی گرفت.

پس از آن سغدیان و پارسیان از امکانات و نعمات دربار "تانگ" بهره مند بودند و این تا صدارت اعظمی "لی-می" (۷۲۲-۷۸۹ م) همچنان ادامه داشت. "لی-می" امتیازات ویژه ایشان را در سال ۷۸۷ میلادی از آنان بازپس گرفت. این امر از شمار اقداماتی بود که صدراعظم چین در جهت محدود کردن نفوذ و قدرت ایرانیان در دربار شاهی و برداشتن کنترل ایشان بر تولید پاره‌ای از محصولات در جانبداری از چینیان، انجام داد.

در سال ۸۴۰ میلادی قرقیزها امپراطوری اویغورها را در هم شکستند و مردمانشان را واداشتند تا به چین مهاجرت کنند. گروهی از ایشان در ناحیه ای که امروزه "سین کیانگ" نامیده می‌شود ساکن شدند که هنوز در زمان ما نیز بیشترِ باشندگانش اویغور هستند. در مقابل گروهی دیگر به فلات مرکزی چین هدایت شدند. ایشان در آن مناطق توسط ارتش "تانگ" محاصره شده و شمار زیادی از سغدیان و اویغورها بدست آنان قتل عام شدند. اعمال سیاست آزار و شکنجه پیروان مذاهب بودایی در چین و پیروان مذاهب بیگانه مانند زرتشتی و مانوی و نستوری در سالهای ۸۴۳ تا ۸۴۵، ضربه مهم دیگری به اجتماعات ایرانیان در چین وارد آورد.

فعالیت سغدیان در چین به ناچار رو به کاهش نهاد. هر چند آنان همچنان در امتداد مسیرهای دریایی در جنوب چین حضور داشتند (نوشته دکنر ستوده)، با آمدن مغولها در قرن ۱۳ میلادی برای همیشه ناپدید گردیدند. با این حال آنان رد پای پاک نشدنی خود را در هنر و فرهنگ چین، اویغورها و حتی غیر مستقیم مغولها بر جای نهادند. در حقیقت گمان می‌رود که چینیان بخش کردن هفته به هفت روز را از سغدیان گرفته‌اند. سغدیان میوه‌ها و سبزیجات زیادی را با خود از غرب به شرق آوردند و چینیان آنان را در نوشته‌های خود، هواخواه و دوستدار شراب و موسیقی معرفی کرده‌اند.

اهمیت موسیقی و رقص سغدیان در آسیای میانه و پس از آن در دربار "تانگ"، نمی‌بایست ناچیز انگاشته شود. اویغورها که امروزه خط عربی را با تغییراتی بکار می‌برند، در آغاز الفبای سغدی (که خود از الفبای سریانی اقتباس شده ولی به گونه سراپا-عمودی نوشته می‌شد) را بکار می‌بردند. اویغورها این الفبا را به مغولها یاد دادند و این الفبا هنوز در مغولستان داخلی که استانی خودمختار در چین است، بکار می‌رود.

نمونه الفبای مغولی

بعدها حتی "مانچو"‌ها که سلسله "قینگ" (۱٦۴۴-۱۹۱۱) را بنا نهادند، همان الفبا را پس از پیرایش و بهبود بکار گرفتند.

ردپای فعالیت‌های سغدیان در یافته‌های باستانشناسی اخیر بویژه در زمینه هنرهای تزیینی، در کره و ژاپن نیز دیده شده است. در تابوت سلطنتی "شوسو-این" در "نارا" (ژاپن) مقادیر زیادی کالاهای گرانبها مانند ابریشم، فلز آلات، شیشه و آلات موسیقی یافته شد که نخست چنین گمان می‌رفت که ناشی از آمیزش هنر پارسی و چینی بوده است. اما بسیار محتمل است که اینها در کارگاه‌هایی در چین ساخته شده‌اند که بدست سغدیان اداره می‌شده و یا نفوذ فرهنگ سغدی در آن منطقه بسیار زیاد بوده است.[۲]


[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله که به زبان انگليسی توسط دکتر ماتيو کامپارتی برشتۀ تحرير درآمده توسط آقای مانی به فارسی ترجمه شده و در دو بخش در وبگاه خود منتشر کرده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- کامپارتی، ماتيو، سرزمین سغد، فرهنگ ایرانی در آسیای میانه (بخش نخست)، ترجمه مانی، وبگاه مانی
[۲]- کامپارتی، ماتيو، سرزمین سغد، فرهنگ ایرانی در آسیای میانه (بخش دوم)، ترجمه مانی، وبگاه مانی



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها

وبگاه مانی
متن انگليسی اين مقاله را در Iranian.com مطالعه نماييد.


[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]