علی دشتی (زادۀ ۱۲۷٣ خ - درگذشتۀ ۱۳۶۰ خ) يکی از روزنامهنگاران، پژوهشگران، نویسندگان و سياستمداران برجستۀ ایرانی بود که کتاب "بيست و سه سال" او شهرت فراوان دارد.
[↑] زندگینامه
علی دشتی فرزند شيخ عبدالحسين دشتستانی، در ۱۱ فروردين ۱۲۷٣ خورشيدی در کربلا زاده شد[۱]. پدرش، روحانی خوشنام و مورد احترام بود و گاه در عتبات و گاه در دشتستان و بوشهر بهسر میبرد.[٢]
در زادروز و جايگاه تولد علی دشتی اختلاف است. ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد مینويسد: "وی در سال ۱۲۷۴ خورشیدی (در حدود ۱۳۱۲ قمری) در محله پشت بازار کربلا در یک خانوادهٔ ایرانی بهدنیا آمد."[٣] اما خانوادۀ او "از مردم روستای تلخو در شهرستان دشتی، استان بوشهر است."[۴]
از ســوی ديگر، بهرام چوبینه مینويســد: "علی دشــتی در ســال ١٢٧٧ خورشـيدی (١٨٩٨ ميلادی) دو سال پس از ترور ناصرالدين شاه در دشتستان، در نزديکی ساحل خليج فارس در ناحيهای دورافتـاده بين بنـدر ديلـم و بوشــهر زاده شــد."[۵] در حالی که علی دشــتی در فرمهای مشــخصات مجلـس ســنا، بهخـط خـود، زمـان و محل تولـد خويـش را ۱۱ حمل (فروردين) ۱۲۷٣ خورشــيدی در کـربلا ذکـر کـرده اســت.[٦]
شيخ عبدالحسين دشتی چهار پسر بهنامهای علی، محمد، عبدالله، پرويز و گويا چهار دختر داشت. بهنوشته غلامحسين مصاحب، "شيخ محمد تابع دولت عراق بود. چند سال قبل که نصولی به تحريک انگليسها برای ايجاد نفاق بين شيعه و سنی در عراق رسالهای بهنام الدوله الامويه فی الشام راجع به دفاع يزيد در واقعه کربلا نوشت و دولت عراق او را تبعيد کرد، شيخ محمد، برادر شيخ علی، به طرفداری او برخاست. دولت عراق در صدد تبعيد او به موصل برآمد اما وی سرپيچی کرد و در اتاق وزير فرهنگ عراق به او فحاشی نمود و پس از اينکه کتک زيادی خورد فراراً به ايران آمد و اگرچه دولت عراق از مجاری رسمی در صدد بازگرداندن او برآمد ولی به علت نفوذ برادرش موفق نگرديد."[٧]
بههر روی، بهگفتۀ بهرام چوبينه "شيخ عبدالحسين دشتستانی، ميل داشت تنها پسر خود را در سلک صاحبان علم و دانش در آن زمان پرورش دهد. به اين سبب فرزندش را در سنين جوانی همراه خود به نجف و کربلا برد تا در حوزههای طلاب علوم دينی به کسب دانش پردازد. نجف و کربلا در يک صد سال پيش از مهمترين مراکز دروس دينی بودند و بيشتر رجال مذهبی آن دوران در اين حوزهها تحصيل و يا تدريس میکردند."[٨] بنابر اين، علی دشتی تحصيلات خود را در مدرسه حسينی ايرانيان در عتبات[۹] تا مقطع سطح به پايان برد و مدتی در دروس خارج نيز تلمذ کرد. قسمتی از اصول را نزد حاج سيد حسين فشارکی و کفايه آخوند خراسانی را نزد حاج شيخ عبدالکريم حائری يزدی فراگرفت.[۱٠]
ميزان تحصيلات دشتی در عتبات، مانند پيشينه خانوادگی او، بعدها دستمايه مناقشات سياسی شد. مخالفان دشتی نه تنها او را طلبهای بیسواد و بیاخلاق معرفی کردهاند بلکه پدر و برخی ديگر از اعضای خانواده او را نيز هدف حملات خود قرار دادهاند. در ورقه تايپی که با عنوان "بيوگرافی آقای دشتی" در پرونده ساواک وی ضبط شده و به يقين نوشته يکی از مخالفان دشتی است، چنين میخوانيم: "علی دشتی فرزند يکی از کفشدارهای نجف است که در اثر حوادثی توقف در عراق عرب را جايز نديده و به ايران آمد. چون تحصيلات دينی کامل نداشت و فقط عربی را خوب بلد بود ناچار با کمک برادرش که پيشکار خزعل بوده در فرهنگ خوزستان استخدام میشود."[۱۱]
يحيی آرينپور پدر دشتی را "از فحول علمای عصر خود" معرفی میکند که "به ورع و تقوا" مشهور بود. بهنوشته آرينپور، دشتی "يک قسمت از اصول را در محضر حاج سيد حسين فشارکی و کفايه آخوند را نزد حاج شيخ عبدالکريم يزدی، که هر دو از مجتهدين بزرگ بودند، تحصيل کرد."[۱٢] دکتر سيد جعفر حميدی از پدر دشتی با عنوان "شيخ عبدالحسين مجتهد دشتی" ياد کرده است.[۱٣] با توجه به جايگاه محترم شيخ محمدحسين مجتهد برازجانی، شوهر خواهر علی دشتی، در مناطق جنوبی فارس و بوشهر و نقش وی در جهاد ۱٣٣٦ قمری بر ضد استعمار بريتانيا، ادعاهای غيرمستند و بعضاً متناقض مخالفان علی دشتی را درباره سوابق خانوادگی و مسائل اخلاقی دوران نوجوانی او بايد از نوع اتهامات ناشايست متداول در مبارزات سياسی آن دوران شمرد.[۱۴]
علی دشتی در اواخر ذيحجه ١۳۳۴ قمری (نوامبر ١٩١٦ ميلادی)، در کوران جنگ جهانی اوّل، به همراه پدر و برادران خود راهی ايران شد و در شب عاشورای ١۳۳۵ قمری به بوشهر رسيد.[۱۵] يا بهگفتۀ بهرام چوبينه، وی در سال ١٩١٨ پس از خاتمه تحصيلات و پايان جنگ جهانی اول به ايران بازگشت.[۱٦] و يا به نوشتۀ ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد، "جاذبهٔ آزادی بعد از عزل محمدعلیشاه و اوایل سلطنت احمد شاه، او را در سال ۱۲۹۸ به ایران کشاند."[۱٧] در اين زمان، او "عمامه کوچک عربی و کت و شلوار فرنگی خوش دوختی در بر داشت."[۱٨] به هر حال، وی پس از مدتی اقامت در بوشهر و دشتستان و برازجان، و سفری کوتاه به بندرعباس، به شيراز رفت. اقامت دشتی در شيراز سرآغاز ورود او بهدنيای ملتهب و پرتلاطم روزنامهنگاری و سياست آن روز ايران است.[۱۹]
علی دشتی در فضايی پرآشوب به دنيای سياست و مطبوعات وارد شد. فعاليت روزنامهنگاری را در شهر شيراز و در روزنامه فارس، به مديريت فضلالله بنان شيرازی، آغاز کرد؛ ولی اندکی بعد مقالهای از او منتشر شد که، بهنوشته رکنزاده آدميت، "عامه نپسنديدند و هياهويی راه انداخته، اراده قتلش را کردند. ناچار در منزل عبدالحسين ميرزا فرمانفرما، که در آن وقت والی فارس بود، پناهنده شد و فرمانفرما به حمايت از او برخاست و در پنهانی روانه اصفهانش کرد."[٢٠] اقامت دشتی در شيراز، بهگفته خود او، حدود پنج ماه به درازا کشيد.[٢۱]
دشتی در ۱۱ اسفند ۱۳۰۰ روزنامهٔ "شفق سرخ" را منتشر کرد. او هدف خود را "تولید انقلاب افکار و تهییج روح و بیداری جامعه" اعلام کرد، اما این هدف خوشایند دولتهای وقت نبود. در نتیجه شفق سرخ بارها به سبب چاپ مقالات تندش دچار توقف شد.[٢٢]
بهرام چوبينه دربارۀ آغاز فعاليتهای فرهنگی و سياسی علی دشتی مینويسد: "دشتی پيش از قرارداد [١٢٩٨ خورشيدی / ١٩١٩ ميلادی] وثوقالدوله نه در خط نويسندگی بود و نه در خط سياست. گرچه سابقاً چند مقالهای در روزنامههای شيراز راجع به اجتماع و ادبيات بهقلم علی دشتی منتشر شده بود، ولی آنها ابداً رنگ و طعم و شعله مقالههای سياسی که بعداً منتشر نمود نداشت. فقط وقتی جنجال قرارداد [وثوقالدوله – کاکس] برپا شد، دشتی که تازه از کربلا به شيراز و از شيراز به اصفهان آمده بود، تا پس از مدتها دوری از وطن بهطرف پايتخت رهسپار شود، شور سياسی در سرش افتاد و در مقالاتی که در اصفهان بر ضد قرارداد بهچاپ رسانيد، قابليت و مهارت مقالهنويسیاش را بهخودش و ديگران آشکار ساخت. همان مقالات اوليهاش بهقدری محکم و پرشور و قوی و برجسته بود که فوری هم نظر موافقان و هم نظر مخالفان قرارداد را بهخود جلب کرد و البته در نتيجه روزنامه توقيف گرديد."[٢٣]
نخســتینبار تـوقيف این روزنامـه در ســال ۱۳۰۱ در کابینـهٔ قـوامالســلطنه اتفـاق افتـاد.[٢۴] "دشتی که محيط اصفهان را برای جولان روح سرکش خود کافی نمیديد به تهران آمد و با همان حرارت و التهاب و تهوّر به انتشار مقالات کوبندهای بر ضد دولت پرداخت ... اين بود که دشتی را برای تحقيقات به تأمينات [اداره آگاهی] کشانيدند."[٢۵]
وی در سال ۱۳۰۶ به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد اما در ۱۳۱۴ به زندان افتاد. دشتی در زندان اولین کتاب خود را که "ایام محبس" نام داشت نوشت و با چاپ و انتشار آن شهرت زیادی به عنوان یک نویسنده بدست آورد. "ایام محبس" یک کتاب کاملاً احساسی دربارهٔ یک موضوع کاملاً سیاسی بود. در سال ۱۳۱۸ دوباره به نمایندگی مجلس شورای ملّی برگزیده شد و سالها به وکالت مجلس مشغول بود. در آذر ۱۳۲۰ همراه با جمال امامی و ابراهیم خواجهنوری جزو هیئت مؤسسان حزب عدالت بود[٢٦] و در طی دهه ۱۳۲۰ همراه با این حزب در صحنه انتخابات مجلس فعال بود.
وی از سال ۱۳۳۳ تا ۱۳۵٧ سناتور در مجلس سنا بود و پس از انقلاب سال ۱۳۵۷، مدتی را در زندان بهسر کرد. در نهایت در ۲۶ دی ۱۳۶۰ در بیمارستان جم در تهران درگذشت.
[↑] آثار
داستان:
- فتنه (۱۳۲۳)
- سایه
- جادو (۱۳۳۰)
- ایام محبس
- هندو (۱۳۳۳)
- تخت پولاد
- ۲۳ سال
- نقشی از حافظ (۱۳۳۴)
- سیری در دیوان شمس (۱۳۳۷)
- قلمرو سعدی (۱۳۳۸)
- شاعری دیر آشنا (۱۳۴۰)
- دمی با خیام (۱۳۴۴)
- در مدح قمر تاح (۱۳۴۵)
- تصویری از ناصرخسرو (۱۳۶۲)
- عقلا برخلاف عقل
- اعتماد بنفس اثر ساموئل اسمایلز
- نوامیس روحیه تطور ملل اثر گوستاو لوبون
- تفوّق انگلوساکسون مربوط به چیست؟ اثر ادمون دومولن[٢٧]
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهديزاده کابلی گردآوری و تهيه شده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]- اما ظاهراً در سال تولد علیدشتی اختلاف نظر وجود دارد. يحيی آرينپور دشتی را متولد ۱۲۷۵ خورشيدی (برابر با ۱٣۱۴ ق / ۱٨۹٦ م)، در کربلا میخواند. رکنزاده آدميت و سيد جعفر حميدی زمان تولد او را ۱٣۱٠ ق. در کربلا میدانند که برابر است با ۱۲۷۱ خورشيدی. بهرام چوبينه در مقدمه خود بر بيست و سه سال (چاپ جديد، ۱٣٨۱) زمان تولد علی دشتی را سال ۱۲۷۷ خورشيدی برابر با ۱٨۹٨ ميلادی، در دشتستان، عنوان کرده است. رجوع شود به: پاورقی زندگی و زمانه علی دشتی (قسمت اول)، از عبدالله شهبازی
[۲]- شهبازی، عبدالله، زندگی و زمانه علی دشتی (قسمت اول)، وبگاه عبدالله شهبازی
[۳]- علی دشتی، ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
[۴]- همانجا
[۵]- چوبينه، بهرام، "سيری در زندگی سياسی و ادبی علی دشتی"؛ پيشگفتار بیست و سه سال، ص ۵
[۶]- شهبازی، عبدالله، همانجا
[٧]- غلامحسين مصاحب، دسيسههای علی دشتی، ص ۳؛ دختر بزرگ شيخ عبدالحسين دشتی همسر شيخ محمدحسين مجتهد برازجانی بود. عبدالله دشتی دبير زبان انگليسی بود و پس از بازنشستگی، در اواخر دوران پهلوی، نماينده مجلس شورای ملی شد.
[۸]- چوبينه، بهرام، همانجا، ص ۱۱
[۹]- رکنزاده آدميت به تحصيل دشتی در "مدرسه حسينی ايرانيان" اشاره کرده است. رجوع شود به: محمدحسين رکنزاده آدميت، دانشمندان و سخنسرايان فارس، تهران: کتابخانه خيام، [۱۳۳۸ خ]، ج ۲، صص ۵۴٦
[۱٠]- شهبازی، عبدالله، همانجا
[۱۱]- شهبازی، عبدالله، همانجا، به نقل از: تصوير پرونده علی دشتی در مرکز اسناد ساواک منحله، شماره ٣۷۱۵٣ / سوّم، آرشيو مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سياسی. از اين پس: پرونده علی دشتی.
[۱۲]- يحيی آرينپور، از نيما تا روزگاران ما، تهران: انتشارات زوار، چاپ سوّم، ۱٣۷٩، ص ٣۱٨
[۱۳]- سيد جعفر حميدی، فرهنگنامه بوشهر، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱٣٨٠، ص ٣۱۷
[۱۴]- شهبازی، عبدالله، همانجا؛ شهبازی میافزايد: "در بررسی مقاله روزنامه سياست و رساله غلامحسين مصاحب با اين اتهامات آشنا خواهيم شد."
[۱۵]- همانجا
[۱۶]- چوبينه، بهرام، همانجا، ص ۱۱
[۱٧]- ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
[۱۸]- چوبينه، بهرام، همانجا، ص ۱۱؛ به نقل از: خـواجه نوری، ابراهيم، بازيگران عصــر طلايی، تهران: نشــر کتابهای جيبـی، چاپ دوم، ١٣٥٧ خ، ص ١٦١
[۱۹]- شهبازی، عبدالله، همانجا
[٢٠]- رکنزاده آدميت، همانجا، ص ۵۴٧.
[٢۱]- شهبازی، عبدالله، همانجا
[٢۲]- ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
[٢۳]- چوبينه، بهرام، همانجا، صص ۱۱-۱٢؛ به نقل از: بازيگران عصر طلايی، ص ١٦٨
[٢۴]- ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
[٢۵]- چوبينه، بهرام، همانجا، ص ۱٢؛ به نقل از: بازيگران عصر طلايی، ص ١٦٨
[٢۶]- شرح رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، باقر عاقلی، ۱۳۸۰؛ ارجاع دست دوم از: ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
[٢٧]- ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ دشتی، علی، بیست و سه سال، بهکوشش و ویرایش بهرام چوبینه
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
□
[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]