در نوشتار كنونی بر پايهی اسنادِ بهدست آمده از كاوشهای علمیِ چند تن از باستانشناسان نامدار جهان، به گذشتهی بسيار دورِ افغانستان و نخستين زيستگاههای انسان عصر سنگی در اين سرزمين باستانی، پرداخته شده است. آثاری بهدست آمده از غارهای قرهكمر ايبك، آق كپرگ، چهل ستون و مناطق ديگر، ما را قادر میسازد تا در باره تاريخ چندين هزار ساله كشور خود پیببريم.
[↑] مقدمه
با پیدایش انقلاب صنعتی در اروپا و فراهم شدن زمینه برای بالندگی اندیشههای پویا و همچنای بهمیان آمدن آزادی برای کار، تفکر و پژوهشهای علمی؛ دگرگونیهای همهجانبه، در رگ رگ اندام زندگی اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جوامع مختلف انسانی، پدید آمد که جهان گذشته را به پیمانه ۱٨٠ درجه، متحول نمود.
بهرهگيری انسانها در هر دوره، از سرگذشتها و تجربههای گذشتگان و نيز كاوش، كوشش و پژوهش آدميزاد در اين ميان، نقشی اساسی و تعيينكننده را بر عهده داشته است.
مطالعه در باره تاريخ انسانهای گذشته و آگاهی از فراز و فرودهايی كه در طول زندگی چندين هزار سالهشان پديد آمده است، ما را در گزينش بهترين راهها و بهرهبرداری از كاراترين ابزارها در بهبودسازی نحوهی زيست و زندگی، ياری میرساند.
اگر اين مطالعات و كاوشها در باره گذشتههای كشور خود انسان باشد، زمينه را برای بهترسازی زندگی و جلوگيری از تكرار حوادث تلخ و خانمانسوز گذشته فراهم میكند.
در نوشتار حاضر، گريزی به گذشته بسيار دورِ كشور خود ما (افغانستان) زده شده و بر پايه اسنادِ بهدست آمده از كاوشهای علمی چند تن از باستانشناسان نامدار جهان، به نخستين زيستگاههای انسان عصر سنگی در افغانستان، پرداخته شده است.
آثاری بهدست آمده از غارهای قرهكمر ايبك، آقكپرگ، چهل ستون، هزارسم، تپه منديگگ، دره كور (كر)، دشت ناور غزنی، غار مار و غار اسپ، ما را قادر ميسازد تا در باره تاريخ چندين هزار ساله كشور خود پی ببريم.
در اين پژوهش بر اساس تحليلهای باستانشناسان در باره همين آثار كشف شده از مناطق نامبرده، در زمينه زندگی انسانهای عهد باستان، معلومات داده شده است.
کابل، سرطان (تير) ۱٣٨٦ خورشيدی
سرزمینی که امروز بهنام افغانستان یاد میشود، از زمانهای بسیار دور، محل سکونت انسانهای اولیه بوده است.
آثار بهدست آمده، نشان میدهد که از حدود ۵٠ هزار سال قبل، انسانها در این سرزمین زندگی داشتهاند.
ولی اين نكته را نيز بايد افزود كه افغانستان سرزمینی است که از لحاظ تحقیقات تاریخنگاری و باستانشناسی بهکار زیادی نیاز دارد تا باستانشناسان، آثار و معلومات کافی از تمدنهای گذشته را کشف نموده و مورد مطالعه قرار دهند.
از سال (۱۹٢٢ م) بهاین سو در نقاط مختلف افغانستان، كاوشهای علمی و باستانشناسی انجام شده است. این کاوشها توانست قسمتهایی از تاریخ باستانی کشور ما را روشن سازد و معلوم شد که انسانهای اولیه، بیشتر در اطراف رودخانههای افغانستان زندگی میکردند. زیرا زندگی در اطراف رودخانهها آسانتر بوده است.
اقوام بدوی که در این سرزمین زندگی میکردند، بهشکار حیوانات و استفاده از گیاهان و حبوبات خودرو و کوهی، روزگار میگذرانیدند. سپس کم کم از این مرحله به مرحله جدیدتری گام نهاده و به اهلی کردن بعضی حیوانات و سرانجام، بهدامداری و زراعت آشنا شدند و به ساختن قریه و دهکده پرداختند.
اكنون بهذكر برخی از مناطق افغانستان میپردازيم كه در عصر حجر، محل سكونت مردمان دوره سنگی بوده است:
[↑] غار قرهكمر ايبك
طبق تحقیقات (دکتور کارلتن کون) آمریکایی که روی پارچه کربن شماره ۱۴ قرهکمر ایبک در ولايت سمنگان انجام داده است، این حقیقت بهدست آمده است که این غار، بین (٣٠ تا ۵٠) هزار سال قبل، محل سکونت انسانها بوده و در اینجا زندگی و بود و باش داشتند.
از مغاره قرهکمر اسلحه چقماقی و ابزار استخوانی بهدست آمده است که متعلق بهمردم دوره سنگ قديم است که از این آلات برای شکار حیوانات و جمعآوری میوه و حبوبات مورد استفاده قرار میگرفت.[۱]
در جای ديگر در اين باره میخوانيم:
در ۱۹۵۴ م كارلتن كون آمريكايی، به كاوشهای علمی در منطقه قرهكمر پرداخت. به استناد ارزيابی چقماقها، استخوان حيوانات، خاكستر و ذغالهايی كه بهدست آمد، اين غار را مربوط به عصر پارينه سنگی ميانه دانسته و عمر آن را از ۵۰ تا ۴۰ هزار سال پيش تعيين نمود.
ايتاليايیها در هزارسم سمنگان اين مرحله را شناسايی كردند و قدمت آن را از ۴۰ تا ۱۲ هزار سال قبل دانستند.[٢]
كارلتن، ٨٢ عدد افزار سنگی و استخوانی را از غار قرهكمر، واقع هشت كيلو متری شمالی سمنگان بهدست آورده است.
از روی تجزيه آثار مذكور از طريق كاربن ۱۴ معلوم شد كه غار مذكور در تمام طول عهد كهن سنگی، مسكون بوده و افزارهای آنها با انسانهای نوع نئاندرتال كه به اسم انسان مغارهای نيز ياد میشود ارتباط دارد.
قِدمت تاريخی قديمترين فوسيل جمجمه انسان نئاندرتال كه از دوسلدورف آلمان بهدست آمده است به ٣۵ تا ۱۵٠ هزار سال پيش از امروز میرسد و قديمترين انسان غار قرهكمر، به ٣٠ تا ۵٠ هزار سال قبل از امروز تخمين زده شده است.[٣]
آثار دوره ميان سنگی نه تنها در غار قرهكمر، بلكه در غار مار و غار اسپ در آقكپروك نيز بهدست آمده است. كشف بقايای گوسفند وحشی، غزال، روباه و پرندگان نشان ميدهد كه امرار معاش در آن دوره، از طريق شكار بوده است و حركتی وجود داشته بهسوی يك اقتصاد توليدی.[۴]
مطالب مربوط به مغاره قرهكمر را با سخنان شادروان احمدعلی كهزاد در كتاب "افغانستان در پرتو تاريخ" به پايان ميبريم:
بر اساس تحقیقات باستانشناسی که از طرف داکتر "کارلنیتن کوون" كارشناس دوران ماقبلالتاریخ امریکایی در مغاره قرهکمر در نزدیکیهای هیبک در دامنههای شمالی کوه مذکور بهعمل آورده است، نشان میدهد كه سلسله جبال هندوکش از حدود ٣٠ تا ۵٠ هزار سال قبل، مرکز رهایش یک عده شکاریانی بوده که در قدیمترین دورههای مدنیت به شکار حیوانات مشغول بودند و با زندگانی مغارهنشینی با افزارهای بسیار ابتدایی که از سنگ چقماق میساختند مدنیت اولیه دوران سنگ قدیم را پديدآوردند.
سلسله جبال هندوکش طبق شواهد علمی و بر اساس داستانها و اسطورههای باستانی، کانون رهایش باشندگان قدیم افغانستان بوده است. قدیمترین نام این کوه در كتاب اوستا زمیاد پشت، ایشکنه پویایی ری سنا و ابارسین یادشده است. واژهی ابارسين مرکب از دو کلمۀ اپار - یعنی ماورا و بالا - و سین یعنی عقاب میباشد که بلندی این کوه عظیم را بهصفت بالاتر و بلندتر از حد پرواز عقاب نشان میدهد.
کوه ابارسین در نظر یونانیانی که با اسکندر به افغانستان آمدند "کوه اسرارآمیز" معلوم میشد و آن را نقطهی پايان جهان تصور میکردند. نام كنونی هندوکش در حقيقت از واژه اندیکس به میان آمده و آن را هندیکس و هندوکش ساختند.
سلسله کوه هندوکش از قدیمترین روزگاران تاریخی به این طرف، مسکن لییوس - یعنی مردمان کوهی - خوانده شده است.اینها هر که بودند باشندگان اولیهی این کوه بودند و بعد امواج اقوام آریایی که از شمال از حوزه بین سيردریا و آمودریا در خاکهای افغانستان منتشر شدند و در دامنههای دو طرف این کوهها سكونت گرفتند.
هندوکش به شهادت لهجههای آریایی - چه ایرانی و چه هندی و چه مخلوط از هر دو - پايگاه قبایل آریایی شد و این خصوصیت را حفظ کرد و با آمدن و انتشار عناصر دیگر هنوز هم صافترین بقایای امواج آریایی را در ته راههای این کوه بزرگ ميتوان يافت.
چون درههای هندوکش عمیق و دشوارگذار و قلعههای آن بلند و شامخ بود، باشندگان اصلی آن در جریان تاریخ دو و نیم هزار ساله، کمتر از جاهای خود حرکت کردند.
در بعضی نقاط جابجا ماندند ولی بهصورت عموم، مختصات و ويژگیهای زندگانی خود را حفظ کردند.[۵]
[↑] آقكپرك
در سال (۱۹٦۵ م) داکتر لوی دوپری آمریکایی در نتیجه كاوشهای خود در آقکپرک در جنوب شهر مزار شریف و کنار دریای بلخ آثاری از قبیل آیینه برنجی، انگشتر و دستبند، اسلحههای چقماقی، قیزه اسپ و نگین لاجورد انگشتر و شواهدی ديگر بهدست آورد که متعلق به دوره جدید حجر از دو تا سه هزار سال ق.م است.
این پژوهشگر آمریکايی معتقد است که این آثار از عمق بیشتر زمین از یک دوره قدیم و زندگی انسانها بیشتر از بیست هزار سال ق.م نمایندگی میکند. چنین آثار تاکنون از آسیای ميانه و هندوستان بهدست نیامده است.[٦]
در كاوشهای آقکپرک آثاری از قبیل: آیینه برنجی، انگشتر، دستبند، سلاح ابتدايی، و ابزارهای ديگر بهدست آمده که متعلق به عصر حجر جدید است و از (٢ تا ۹) هزار سال قبل از میلاد را در بر میگیرد. در همین زمان بز و گوسفند و بعضی حیوانات دیگر در این ساحه تربیت میشده و حبوبات غذايی، کشت و زرع میگردیده است.
آثار کشف شده در شمال غربی بلوچستان نشان میدهد که در حدود ۴ هزار سال پيش، دهکدههايی در این منطقه وجود داشته که باشندگان آنها کشاورزی میکردند.[٧]
باستانشناسان شوروی به اين باور اند كه كشت گندم در ۱۶ تا ۴ هزار سال ق.م در كنارههای آمو در شمال افغانستان صورت گرفته و از آن جا به منديگگ رفته است.
آثار اين دوره توسط لويی دوپری امريكايی در آقكپروك بلخ، چنار گنجشكان تخار، دره كر و هزارگوسفند بدخشان شناسايی گرديده است.
و همينگونه در دره كر بدخشان نخستين جمجمه انسان پارينه سنگی ميانه بهدست آمد كه آثار آن را از ۳۰۳۰۰ تا ۱۹۰۰ سال قبل تخمين زدهاند. با آن كه ديوس بعد از مطالعه اين تحقيقات و پژوهشها، تنها قدمت درهكر را تأييد میكند.
لوی دوپری با مطالعه تراشهها و تيغهها در آقكپروك، عمر آن را ۲۰ هزار سال قبل میداند.
[↑] چهل ستون
آثار باستانی ديگری نيز از چند دهکدهی بسیار قدیمی از نقاط مختلف کشور کشف شده است؛ بهطور نمونه:
یکی از مغارههای مهم افغانستان قدیم، مغاره عظیم چهلستون در بامیان است.
آثار كشفشده از چهل ستون
از مغاره چهل ستون و بعضی نقاط دیگر آلات و ابزار سنگی و استخوانی بهدست آمده که پیدایش این قبیل آثار، بیانگر آن است که در این دوره ابتدایی، انسانهای آن روز از آلات و ادوات یادشده برای شکار و دفاع از خویش استفاده میکردند.
بعدها این جامعه ابتدايی بهتدریج و در طول هزاران سال، از نظر وضع زندگی به مرحله متکاملتری قدم نهاده و بهعصر فلزات داخل گردیدند.
در این زمان مس جای آلات سنگی را گرفت و تبر، دشنه، کارد، بیل و غیره ساخته شد. صنعت کوزهگری و ظروف سفالی در میانشان رواج یافت و مردمان آن روز کشاورزی خود را توسعه دادند.[٨]
[↑] هزار سم
واژه "هزار سم" مخفف "هزار سموچ" است كه در گذشته، نام چهارراه مهم خط سير كاروان روم قديم بوده ولی امروز هزار سم، صحرايی است به درازی ۱٦ كيلومتر در شمال غرب ولايت سمنگان.[۹]
قرار پژوهشهايی كه هيئت باستانشناسی ايتاليايی موسوم به سالواگون ايم يوگليسی در سال ۱۹٦٢ م در هزار سم بهعمل آورد، افزار مربوط به انسانهای مغارهای عهد باستان سنگی از آنجا بهدست آمده است.
همچنان در شمال آریانا و آن طرف دریای آمو، اسکلیت انسانی کشف گردیده که تاریخ آن به ۱٠٠٠٠٠ الی ۱۵٠٠٠٠ سال میرسد.
شاید این اسکلیت، به انسانهای نئاندرتال تعلق داشته باشد، مورخین و باستانشناسان عقیده دارند که قبل از آمدن آریاییها به آریانا، سیاهپوستان در اين سرزمین زندگی داشتند که بهسوی هند و غرب آریانا فرار كردند و در مدیا و پارس با نژاد سامیها مخلوط شدند.[۱٠]
[↑] تپه منديگك
كاوشهای سال ۱۹۵۱ م در مندیگک واقع در پنجاه و پنج کیلومتری شمال قندهار نشان داد که از سه هزار سال قبل از میلاد مردم این منطقه، دهنشین بوده و خانههایی از خشت و گِل میساختند و به زراعت و دامداری نيز آشنا بودند.
اسلحه، زیورات مسی و ظروف سفالینی که دارای اشکال هندسی بوده بهدست آمده است.
مجموع این كُندوكاوها نمایانگر سطح بلند پیشهوری آن عهد میباشد.[۱۱]
در اثر اين كاوشهای بهعمل آمده در منديگك، آثاری يافت شده است كه تمدنِ دوران ماقبلالتاريخی پنجهزار سال پيش را در وادی ارغنداب، نمايندگی میكند.
اين تپه (منديگك) ۱۵ مرحله آبادی را - از اواخر هزاره چهارم تا آغاز هزاره اول ق.م - گذرانيده است و در مرحله آخر و بالايی آن، انبارخانههای غله بوده كه ديوارهای پخسهای داشته است.
در طبقات زيرين آن، اتاقهايی برای نگهداری چهارپايان بوده است.
در طبقات بالينی آن، اتاق كوچكی برای نگهبانان انبارخانه ديده میشود كه مقداری ظروف سفالين، پيكانهای سنگی و مفرغی، فلاخن و گلولههای گِلی فلاخن در آن كشف شده است.[۱٢]
[↑] دره كور (كر)
طی كاوشهايی در دره كور در غرب بدخشان در سال ۱۹۴۴ توسط لويس دوپری و همكارانش افزارهای سنگی، فوسيلهای چهارپايان و جمجمه انسان بهدست آمده است.
از اين آثار، موجوديت انسانهای كهن سنگی در افغانستان را میتوان به اثبات رساند كه شرايط زندگیشان يكسان بوده است.
از روی شواهدِ بهدست آمده، استنباط شده است كه در دره كور، پناهگاهی بوده كه از آن برای نظارت وادی و محافظت از شر حيوانات درنده، استفاده میشده است. اين پناهگاه از سطح وادی موجوده بسيار بلند واقع بوده است.[۱٣]
همچنان آثار دوره نوسنگی نيز توسط لويی دوپری در دره كور و هزار گوسفند بدخشان نيز شناسايی گرديده است.
و همينگونه در دره كور بدخشان نخستين جمجمه انسان پارينه سنگی ميانه بهدست آمده است كه آن را از ۳۰۳۰۰ تا ۱۹۰۰ سال قبل تخمين زدهاند.
[↑] دشت ناور غزنی
طی تحقيقات باستانشناسی در دشت ناور غزنی شواهدی بهدست آمده كه دوره پارينه سنگی زيرين را مشخص ساخته است، هر چند برخی پژوهندگان در زمينه ترديد دارند.[۱۴]
[↑] غار مار و غار اسپ
آثار دوره ميان سنگی از غار مار و غار اسپ در آقكپروك و غار قرهكمر نيز بهدست آمده است. كشف بقايای گوسفند وحشی، غزال، روباه و پرندگان، نشان میدهد كه امرار معاش در اين دوره از طريق شكار بوده است.[۱۵]
[↑] نتیجهگیـری
- آثارِ بهدست آمده، نشان میدهد که از حدود ۵٠ هزار سال قبل، انسانها در این سرزمین زندگی داشتهاند.
- غار قرهكمر، بین (٣٠ تا ۵٠) هزار سال قبل، محل سکونت انسانها بوده و در اینجا زندگی و بودوباش داشتند.
- از مغاره قرهکمر اسلحه چقماقی و ابزار استخوانی بهدست آمده است که متعلق به مردم دوره عتیق حجر است که از این آلات برای شکار حیوانات و جمعآوری میوه و حبوبات مورد استفاده قرار میگرفت.
- دكتور كارلتون كون به استناد ارزيابی چقماقها، استخوان حيوانات، خاكستر و ذغالهايی كه بهدست آمد، اين غار را مربوط به عصر پارينه سنگی ميانه دانسته و عمر آن را از ۵۰ تا ۴۰ هزار سال پيش تعيين نموده است.
- كارلتن ٨٢ عدد افزار سنگی و استخوانی را از غار قرهكمر واقع هشت كيلومتری شمالی سمنگان بهدست آورده است.
- از روی تجزيه آثار مذكور از طريق كاربن ۱۴ معلوم شده كه غار مذكور در تمام طول عهد كهن سنگی، جای سكونت بوده و افزارهای آنها با انسانهای نوع نئاندرتال - كه بهاسم انسان مغارهای نيز ياد ميشود - ارتباط دارد.
- سلسله جبال هندوکش از حوالی ٣٠ تا ۵٠ هزار سال قبل، مرکز رهایش یک عده شکارچیانی بوده که در قدیمترین دورههای تمدن، بهشکار حیوانات مشغول بودند و با زندگانی مغارهنشینی با ابزارهای بسیار ابتدایی - که از سنگ چقماق میساختند - مدنیت اولیه دورهی حجر قدیم را بهمیان آورده بودند.
- سلسله جبال هندوکش طبق شواهد علمی و به اساس داستانها و اسطورههای باستانی کانون رهایش باشندگان قدیم افغانستان بوده است.
- در سال (۱۹٦۵ م) داکتر لوی دوپری در نتیجه كندوكاوهای خود در آقکپرک در جنوب شهر مزار شریف و کنار دریای بلخ، - آثاری از قبیل آیینه برنجی، انگشتر و دستبند، اسلحههای چقماقی، قیزه اسپ و نگین لاجورد انگشتر و غیره - شواهدی بهدست آورده که متعلق بهدوره جدید حجر از دو تا سه هزار سال ق.م است.
- باستانشناسان شوروی به اين باور اند كه كشت گندم در ۱۶ تا ۴ هزار سال ق.م، در كنارههای آمو در شمال افغانستان صورت گرفته و از آنجا به منديگگ رفته است.
- یکی از مغارههای مهم افغانستان قدیم، مغاره عظیم چهلستون در بامیان است. از مغاره چهلستون و بعضی نقاط دیگر، آلات و ابزار سنگی و استخوانی بهدست آمده که پیدایش این قبیل آثار، بیانگر آن است که در این دوره ابتدایی، انسانهای آن روز از آلات و ادوات یاد شده برای شکار و دفاع از خویش استفاده میکردند.
- قرار تحقيقاتی كه هيئت باستانشناسی ايتاليايی موسوم به سالواگون ايم يوگليسی در سال ۱۹٦٢ م در هزار سم بهعمل آورد، افزار مربوط به انسانهای مغارهای عهد باستان سنگی از آنجا بهدست آمده است.
- در صحرای هزار سم که در شمال افغانستان و هندوکش موقعیت دارد، در مغارههای طبیعی آن، آثار زندگی انسانهای اولیه به مشاهده رسیده است؛ همچنان در شمال آریانا و آن طرف دریای آمو، اسکلیت انسانی کشف گردیده که تاریخ آن به ۱٠٠٠٠٠ تا ۱۵٠٠٠٠ سال میرسد.
- كاوشهای سال ۱۹۵۱ م در مندیگک واقع در ۵۵ کیلومتری شمال قندهار نشان داد که از سه هزار سال قبل از میلاد مردم این منطقه، دهنشین بوده و خانههایی از خشت و گِل میساخته و به كشاورزی و دامداری آشنا بودند. اسلحه، زیورات مسی و ظروف سفالینی که دارای اشکال هندسی بودند بهدست آمده است.
- طی كاوشها در دره كور در غرب بدخشان در ۱۹۴۴ توسط لويس دوپری و همكارانش افزار سنگی، فوسيلهای حيوانات و جمجمه انسان بهدست آمده است. از اين آثار، موجوديت انسانهای كهن سنگی در افغانستان را میتوان كشف كرد كه شرايط زندگیشان يكسان بوده است.
- در تحقيقات باستانشناسی در دشت ناور غزنی شواهدی بهدست آمده كه دوره پارينه سنگی زيرين را روشن میسازد، هرچند برخی از پژوهندگان در اين زمينه ترديد دارند.[۱٦]
يادداشت ۱: اين نوشتار توسط مرتضی معراج برشتۀ تحرير درآمده است. او مینويسد: "نوشته حاضر در آغاز بهعنوان كار پژوهشی برای سال دوم دوره كارشناسی (ليسانس) در دانشگاه تعليم و تربيه كابل تهيه و تدوين گرديد و سپس با اندكی ويرايش در این صفحه انترنتی (وبگاه معراج) گنجانده شد."
[↑] پینوشتها
[۱]- استاد صباح، افغانستان قبل از میلاد (قسمت دوم)، سايت آريايی
[۲]- کهزاد، احمدعلی، توضیحی پیرامون نام هندوکش، کابل ناتهـ
[۳]- غلامعلی، تاريخ افغانستان باستان، كابل: موسسه تربيت معلم (انستتيوت پيداگوژی)، ۱٣٦٢
[۴]- کابل ناتهـ
[۵]- کهزاد، احمدعلی، افغانستان در پرتو تاریخ، به نقل از سايت كابل ناتهـ
[۶]- غبار، مير غلاممحمد، افغانستان در مسير تاريخ، تهران: انتشارات جمهوری (اسدی)، چاپ هفتم، زمستان ۱٣٨٣، ص ٣۴
[٧]- سايت آريايی
[۸]- همان
[۹]- غلامعلی، تاريخ افغانستان باستان، كابل: موسسه تربيت معلم (انستتيوت پيداگوژی)، ۱٣٦٢، ص ۱٠
[۱٠]- سايت تول افغان
[۱۱]- الف: غبار، مير غلاممحمد، افغانستان در مسير تاريخ، تهران: انتشارات جمهوری (اسدی)، چاپ هفتم، زمستان ۱٣٨٣، ص ٣۴
ب: سايت آريايی
[۱۲]- حبيبی، عبدالحی، تاريخ مختصر افغانستان، كابل: ميوند. ۱٣٧۴، صص ۴ و ۵
[۱۳]- غلامعلی، تاريخ افغانستان باستان، كابل: موسسه تربيت معلم (انستتيوت پيداگوژی)، ۱٣٦٢، ص ۱٠
[۱۴]- کابل ناتهـ
[۱۵]- همان
[۱۶]- معراج، مرتضی، نخستين زيستگاههای بشرِ عصر حجر در افغانستان، وبگاه معراج
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ وبگاه معراج
[برگشت به بالا]