اعتصاب (به انگلیسی: Strike؛ به آلمانی: Streik)، اقدام جمعی کارکنان یک بنگاه يا شاخهای از صنایع یا خدمات و در مواردی شمار وسیعی از شهروندان برای دستیابی به یک خواست صنفی يا سياسی است.[۱]
[↑] تعریف
در زبان فرانسه اين واژه از اسم ساحلی به نام بلاژدوگرو كه كارگران بيكار در آن گرد میآمدند، أخذ شده است.
در اصطلاح به عمل قطع كار و بيكاری كه توسط كارگران در يك واحد و يا كارمندان در يك سازمان اداری و به طور كلی مزد¬بگيران در يك واحد اقتصادی انجام میشود، اعتصاب میگويند. هدف اعتصاب كنندگان وادار كردن اربابان يا مديريّت به تسليم در برابر خواستههايشان و يا بحث در باب ادّعاهايشان و رسيدن به يك توافق میباشد.
اعتصاب به نظر ريور وساوايته عبارت است از قطع كار توسط مزدبگيران با مشورت قبلی و به منظور مجبور ساختن صاحبان واحد اقتصادی و يا مديران، به پذيرش نظر آنان در باب موضوع مورد منازعه.
زمانی كه صاحبان واحدهای اقتصادی و مديران، نيرويی نهادی و دائمی جهت تحقّق سلطه خويش پديد آورند و مخصوصاً زمانی كه قوانين كار وجود نداشته باشد، اعتصاب تنها وسيلۀ كاربردی و استثنايی میباشد كه كارگران به آن واحد برای اعمال فشار در جهت احقاق حقوقشان به آن دسترسی دارند.
جنبشهای مرتبط با اعتصاب، میتوانند جهت اعتراض عليه تجاوز به حقوق اشخاص ثالث، پديد آيند، در اين صورت اعتصابكنندگان در حدود اعمال فشار بر قدرت سياسی هستند. البته نه بهخاطر منافع شخصی خودشان بلكه بهخاطر منافع و حقوق تضييعشدۀ ديگران مانند يك اعتصاب دانشجويی جهت حمايت از تقاضای كارگران.
نكتۀ قابل تأمل تمييز بين اعتصاب صرفاً حرفهای و اعتصاب با نتايج و آثار سياسی است كه در موقعيّت كنونی كه توجّه به جمع فزونی يافته و مسايل اقتصادی ابعاد سياسی يافته، مشكل میباشد.
اعتصاب میتواند گذشته از قطع محض و سادۀ كار، اشكال ديگری نيز پيدا كند، مثل اعتصاب بهمنظور اعلام خطر، اعتصاب با اِشغال كارخانه، اعتصاب با كاهش در وقت كار، اعتصاب با كندكاری، اعتصاب در خدمات اساسی و...
با این توصیف، در یك تعریف كلی از اعتصاب باید گفت: اعتصاب دست از كار كشیدن کارگران (بهمعنای عام كارگر)، كارمندان و سایر گروهها را گویند كه... بهمنظور مختلشدن امور - در راستای رسیدن به اهداف و خواستههایشان - صورت میگیرد. اگر اعتصاب شكل سیاسی بهخود بگیرد، اعتراض محقق میشود. واژههای مشابه و در عین حال متفاوت با آن عبارتند از شورش، تحصن، انقلاب و...
تعریف اعتصاب همانند سایر مفاهیم علوم انسانی تا حدود زیادی نسبی است، بهگونهای كه عملی ممكن است در یك كشور اعتصاب بهحساب آید و در كشور دیگر اعتصاب محسوب نگردد؛ بهعنوان مثال در انگلستان توقف كار باید ده نفر یا بیشتر را در بر گیرد، تا بهعنوان اعتصاب گزارش شود؛ در صورتی كه در آمریكا (از سال ۱۹٨٢ میلادی به بعد) تنها توقفهایی كه شامل هزار نفر یا بیشتر باشد در آمار اعتصاب ثبت میشود.[۵]
[↑] تاریخچه
نخستین اعتصابی که خبر ثبتشدهای از آن در دست است، در سال ۱۱۵٦ پیش از میلاد در مصر رخ داده است. یک پاپیروس بهجا مانده، شمار کارگرانی را که در زمان رامسس سوم از کار دست کشیدند - چون دو ماه بود که مزدی دریافت نکرده بودند - ثبت کرده است: "ما گرسنهایم!"
در آلمان اولین اعتصابی که تاریخ از آن خبر میدهد، در سال ۱٣٢۹ در برسلاو در میان شاگردان یک کارگاه فلزکاری در گرفته است.
تاريخچه اعتصاب بهاندازۀ قدمت كششهای بين كارگر و كارفرما میباشد كه ابتدا به صورت جنبشهای خودجوش تجلّی میكرد و هم اكنون به مرحلۀ سازمان يافتگی رسيده است. در اكثر قوانين، حقّ اعتصاب به عنوان يكی از درخشانترين پيروزیهای حاصل در حقوق كار به رسميّت شناخته میشود و حتّی مديريّت حقّ ندارد شغل رهبر اعتصاب كنندگان را به بهانۀ نقش مهم او در اعتصاب ملغی كند. پس جا دارد كه قوانين، مشروعيّت اعتصاب و حدود و ثغور آن را مشخص كنند زيرا اعتصاب وسيلهای است كارا، جهت اعمال فشار و اين مكان وجود دارد كه اشكالی نامعقول و متضاد با منافع عمومی يك كشور پيدا میكند.
گفتنی است در قرن بيستم از اين حربۀ اقتصادی بطور روزافزونی برای تأمين مقاصد و هدفهای سياسی استفاده شده است. برای اوّلين بار در انقلاب روسيه بلشويكها برای سرنگون ساختن حكومت از اين حربه استفاده كردند و نيز مانند بسياری از اعتصابهای اتّحاديههای كارگری وابسته به احزاب كمونيست در كشورهای غربی در سالهای بعد از جنگ دوّم جهانی که هدف سياسی داشتهاند.
تا قبل از فروپاشی شوروی و سقوط رژيمهای كمونيستی در اروپای شرقی اعتصاب در اين كشورها غيرقانونی به شمار میآمد و اتحاديههای كارگری وابسته به احزاب كمونيست حاكم از هرگونه حركت اعتراض در ميان كارگران جلوگيری به عمل میآوردند تا اينكه برای نخستينبار در سال ۱۹٨٠ يك اتحاديۀ كارگری مستقل به نام همبستگی پا به عرصۀ وجود نهاد و اعتصاباتی در لهستان راهانداخت که سرآغاز سقوط رژيم كمونيستی لهستان و متزلزل شدن حكومتهای كمونيست در ساير كشورهای اروپای شرقی گشت. يك نمونۀ برجستۀ ديگر از كاربرد سياسی اعتصاب، اعتصاب كاركنان و كارگران صنايع نفت در جريان انقلاب اسلامی ايران و گسترش موج اعتصابات در بخشهای مختلف دولتی و خصوصی بود كه به سقوط رژيم سلطنتی در ايران كمك كرد.
در ایران: در خرداد ۱۳۲۴ اولین اعتصاب۶ روزه یک هزار کارگر نفت در کرمانشاه صورت گرفت. سال بعد ۱۰هزار نفر از کارگران نفت آغاجاری به مدت ۱۴ روز در اعتصاب بودند. عدم رسیدگی به خواستهای کارگران ۲ ماه بعد موجب اعتصابی ۱۰۰هزار نفری گردید، که علاوه بر خواستهای صنفی خواستهای سیاسی از جمله عدم دخالت عمال انگلیسی در شرکت نفت را در پی داشت. فعالیت و نقش حزب تودهٔ ایران در این جریانات کاملاً مشهود بود.
کارگران نفت در اثر فشار و استثمار بیرحمانه بارها دست به اعتصاب زدهاند که متشکلترين و مهمترین آنها سه اعتصاب را باید خاطر نشان ساخت:
۱- اعتصاب ۹ مه ۱۹۲۹ کارگران نفت جنوب که عده زیادی از کارگران نفت در این اعتصاب شرکت داشتند که مدت سه روز طول کشید. اعتصاب برای اضافه دستمزد و تقلیل ساعات کار، بهبود شرایط کار و زندگی، به رسمیت شناختن اتحادیه و تعطیل اول ماه مه بود. ولی قوای نظامی رضاشاه به سرکردگی سپهبد امیراحمدی جلاد معروف به اشاره کمپانی نفت جنوب این اعتصاب را خاموش و بیش از ۵٠٠ نفر از شرکت کنندگان آنرا به نقاط دور دست تبعید کرد.
۲- اعتصاب کارگران آغاجاری و سپس اعتصاب مهم صد هزار نفری در آبادان و سایر نقاط خوزستان در ژوئیه ۱۹۴٦ در موقع زمامداری قوام السلطنه (چند روز قبل از ورود لوئی سایان به ایران) که جریان این اعتصاب خونین اقتصادی و سیاسی در متن رساله حاضر شرح داده شده است. ضمن تقاضاهای اقتصادی کارگران و مطالبه اجرای قانون کار مصوبه برکناری مصباح فاطمی ساتراپ خوزستان که عامل کمپانی بوده است، خواستار شدند.
۳- اعتصاب ۵٠ هزار نفری کارگران نفت جنوب در سال ۱۹۵۱ یعنی در آستانه ملی شدن صنایع نفت، در آستانه زمامداری دکتر محمد مصدق بوده است. این اعتصاب از طرف قاطبه کارگران ایران، تهران، رشت و اصفهان و سایر نقاط کشور پشتیبانی شده و منجر به پیروزی کارگران نفت بندر معشور و عموم کارگران نفت، سپس منجر به عملی شدن صنایع نفت در سراسر کشور بوسیله پارلمان ایران گردید.
[↑] گونههای اعتصاب
برای اعتصاب میتوان حالتهای مختلفی در نظر گرفت. از این حالتهای گوناگون میتوان به اعتصابات عمومی، اعتصاب ظرف مدت معین و غیر معین، اعتصاب غیر مجاز، اعتصاب نشسته و اعتصاب همدردی اشاره كرد.
اعتصاب عمومی (Strike general): دست كشیدن تمامیا اكثر كارگران و كاركنان در یك ناحیه یا در كشور.
اعتصاب غیر مجاز (Unauthorized Strike): اعتصابی است كه برقآسا و بدون اجازه و تصویب مقامات اتحادیه كارگری ذینفع انجام میگیرد.
اعتصاب نشسته (Sit down Strike): در این نوع، كارگران پس از اعلام اعتصاب، محل كار را تا زمانی كه كارفرما حاضر به قبول مذاكره نگردد، ترك نمیكنند.
اعتصاب همدردی (Sympathetic Strike): جایی است که كارگران شخصاً از كارفرمای خود شكایتی ندارند؛ امّا، بهخاطر همدردی با كارگران اعتصابی، دست از كار میكشند.
با توجه به تعاریف و حالات گوناگونی كه اعتصاب دارد، میتوان گفت پدیده خارجی و وجه مشترك اعتصابها، متوقف كردن کار از طرف کارکنان میباشد. در مورد تاریخچه اعتصابات کارگری و نزاع میان کارگران و كارفرمایان باید گفت كه: جدال میان این دو نیمه نخست قرن ۱۹، اغلب بهصورت نیمهسازمانیافته بود كه با كارهایی از قبیل ترك محل كار و اجتماع در خیابانها و إعمال رفتارهای متمردانه نسبت به مسئولین و كارفرمایان خود، همراه بود؛ ولی بهمرور زمان، این جدال شكلی مدنی بهخود گرفت و بهشكل چانهزنی سازمانیافته میان كارگران و مدیریت تبدیل شد.
[↑] ویژگیهای اعتصاب
اعتصاب مهمترین وسیله دفاع اقتصادی اتحادیههای كارگری است كه برای بهبود بخشیدن به وضع زندگی اعضای اتحادیه، به كار میرود.
موقتی بودن؛ اعتصاب توقف موقت كار توسط گروهی از كاركنان میباشد. علت موقتی بودن هم این است كه كارگران قصد دارند به همان كار نزد همان كارفرما برگردند.
گروهی بودن؛ یك گروه از كارگران میبایست در اعتصاب شركت داشته باشند، و این كار با عمل یك فرد به تنهایی صورت نمیگیرد.
علیه كارفرما بودن؛ اعتصاب باید علیه كارفرما باشد تا با اعمالی نظیر جنبش دانشجویی و مستاجران و... تفاوت داشته باشد.
هدفمند بودن؛ اعتصاب باید متضمن هدفی باشد و در راستای اجرا كردن و رسیدن به اهدافی صورت گیرد. لذا نمیتوان عمل تعدادی از كارگران را كه به دلایلی نظیر رفتن به تماشای مسابقات فوتبال كه با این كار، كارخانه به حالت تعطیلی درآمده، اعتصاب نامید.
[٢]
[٣]
[۴]
[٦]
[٧]
[٨]
[۹]
[۱٠]
[۱۱]
[۱٢]
[۱٣]
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]
[٢۱]
[٢٢]
[٢٣]
[٢۴]
[٢۵]
[٢٦]
[٢٧]
[٢٨]
[٢۹]
[٣٠]
[٣۱]
[٣٢]
[٣٣]
[٣۴]
[٣۵]
[٣٦]
[٣٧]
[٣٨]
[٣۹]
[۴٠]
[۴۱]
[۴٢]
[۴٣]
[۴۴]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱: اعتصاب از دیدگاه آنتونی گیدنز
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]-
[۲]- علی بابايی، غلامرضا؛ فرهنگ علوم سياسی، تهران، ويس، ۱٣٦۹، چاپ دوم، ص ۵٢.
[۳]- بيرو، آلن؛ فرهنگ علوم اجتماعی، ساروخانی، تهران، كيهان، ۱٣٦٧، چاپ دوّم، ص ۴٠٧-۴٠٨.
[۴]- طلوعی؛ محمود، فرهنگ جامع سياسی، تهران، سخن، ۱٣٧٢، چاپ اوّل، ص ۱٦٣.
[۵]- گیدنز، آنتونی؛ جامعه شناسی، تهران، نشر نی، منوچهر صبوری (مترجم)، ۱٣٧٣، ص ۵٣٣-۵٣۴.
[۶]- آقا بخشی، علی و مینو افشاری راد؛ فرهنگ علوم سیاسی، تهران، مركز اطلاعات و مدارك علمی ایران، ۱٣٧۴، ص ۱٣۵.
[٧]- علی بابایی، غلامرضا؛ فرهنگ سیاسی، تهران، انتشارات آشتیان، ۱٣٨٢، ص ٨۹.
[۸]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱۲]-
[۱۳]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱۶]-
[۱٧]-
[۱۸]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[٢۱]-
[٢۲]-
[٢۳]-
[٢۴]-
[٢۵]-
[٢۶]-
[٢٧]-
[٢۸]-
[٢۹]-
[۳٠]-
[۳۱]-
[۳۲]-
[۳۳]-
[۳۴]-
[۳۵]-
[۳۶]-
[۳٧]-
[۳۸]-
[۳۹]-
[۴٠]-
[۴۱]-
[۴۲]-
[۴۳]-
[۴۴]-
[۴۵]-
[۴۶]-
[۴٧]-
[۴۸]-
[۴۹]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
□
□
[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]