فهرست مندرجاتالههی آب، آناهیتا
اسطوره و نماد زنانگی در ایران باستان
[آناهیتا] [آب]
[↑] الههی آب، آناهیتا
واژهی «ناهید» کوتاه گشتهی واژهی «آناهیتا» (= اناهیت) است. واژه آناهیتا در اوستا، مرکب از دو بخش {«اَن» (= پاد، ضد)} + {«اهیتَه» (= آلوده)} و در یک جا بهچَم «ناآلوده / پاک» میباشد.[۱] نام این ایزد – پس از روی کار آمدن آیین و دین زرتشت - در اوستا بیشتر بهریخت «اردویسور آناهیتا» (Aredvi-sura) آمده که بهچَم «رود نیرومند پاک» میباشد[٢]
ناهید نیز بهمانند مهر، از خدایان باستانی ایران بوده و بهوارونهی باور ریچارد فرای که این خدا را همپیوند با تیرههای بومی ایرانی ِ پیش از درونشُد (ورود) آریاییها بهایران میداند[٣] این بغ دخت (= الهه) و نشانههای پیرامون آن، بیشتر آریایی بودن آن را آشکار میسازد. برای نمونه تنها دستاویز غیر آریایی خواندن آناهیتا و وامگیری آن از تازیان، بازگویی هرودت است که در آن از وامگیری پرستش «اورانیا - آفرودیتا» از آشوریها و تازیان یاد میکند[۴] یا برای نمونه شُوند (دلیل) شادروان پیرنیا، بر بابلی خواندن این خدا که گاسم (احتمالا) از همین بازگویی هرودت ریشه دارد[۵]
بههر روی اینگونه هوده (نتیجه)گیریها تنها در تراز یک نظریه میتواند مطرح باشد و ارزش دانشیک آنچنان ندارد. باید گوشزد کرد که با پژوهشهای ارزشمند دکتر جهانشاه درخشانی برپایهی دانشهای زمین شناسی / زبانشناسی / باستان شناسی و ... که بهزبانهای اروپایی نوشته و پخش شده و یا پژوهش ارزشمند دکتر فریدون جنیدی که برپایهی بن مایههای کهن ایرانی چون اوستا و شاهنامه انجام پذیرفته، امروزه بهسادگی میتوان نگرهی کلیشه ای مهاجرت آریاییها بهایران را با دیدهی شک نگریست و آریاییها را باشندگان راستین و کهن ایران زمین، - دست کم ۱۲ هزار سال پیش تا کنون - دانست. با بهرهگیری از این پژوهشهای نوین میتوان تا اندازهی فراوانی از ریشهی آریایی آناهیتا نیز دل استوار گردید.
هر آینه، بهمانند مهر، آناهیتا نیز بعدها در جایگاه یکی از ایزدان برجستهی آیین زرتشتی پذیرفته شد و در بخشهای پس از گاثاهای اوستا، بیشتر در کنار مهر از او یاد گریده و یشت پنجم اوستا بهنام او و ستایش او آغاز میگردد:
«اهورامزدا بهسپیتمان زرتشت گفت: ای زرتشت سپیتمان! اردویسور اناهیتا را که در همه جا دامن گسترده و درمان بخشنده و دشمن دیوان و پیرو آیین اهورایی است، ستایش کن! {اوست} که سزاوار است و در جهان خاکی ستوده باشد و او را نیایش کنند. {اوست} پاکی که جان افزاید و گَله و رَمه و دارایی و کشور و گیتی را بیشی و افزونی بخشد. {اوست} که نطفهی همهی مردان را پاک کند و زاهدان همهی زنان را برای زایش، بیآلایش سازد. {اوست} که زایش همهی زنان را آسان گرداند و بههنگام نیاز، شیر در پستان زنان باردار آورد... هزار رود و هزار دریاچه، هر یک بهبزرگی چهل روز راه مرد چابک سوار، دارد... من اهورامزدا بهنیروی خویش اناهیتا را پدید آوردم تا خانه و ده و شهر و کشور را بپرورانم و نگهبانی و پاسبانی کنم و کسان را پناه دهم»[٦]
پرستش آناهیتا بهعنوان بغ دخت و نه ایزدی زرتشتی مدتها در غرب ایران رواج داشت، ولی در زمان اردشیر دوم هخامنشی بهدیگر جاهای کشور ایران نیز رخنه کرد[٧] جایگاه این الهه در ایران هخامنشی چنان است که داریوش دوم هخامنشی (۳۵۸-۴۰۴ پ ز) در سنگ نبشهی خود از این ایزدبانو در کنار اهورامزا و مهر یاد میکند. برگردان یکی از بخشهای این سنگ نبشتهها که در شوش بهدست آمده چنین است:
«...این اپدانه (= کاخ) را داریوش، از نیاکان من ساخت. در روزگار اردشیر، پدربزرگم، آتش آن را ویران کرد. من بهخواست اهورامزدا و آناهیتا و میترا آن را دیگر باره ساختم. بشود که اهورمزدا و آناهیتا و میترا مرا نگاه دارند و آنچه را من ساختهام تباه نسازند و از آسیب بر کنار دارند»[٨]
بروسوس، مورخ کلدانی سدهی سوم پ ز نیز از این پرسمان یاد میکند که بهدستور اردشیر دوم هخامنشی، تندیس انائیتیس (= اناهیتا) در بابل، شوش، همدان، دمشق و سارد برپا داشته شد. این تندیسهای کوچک سفالین، سیمین و زرین که تا کنون شمار زیادی از آنها بهدست آمده، بیشتر بهریخت سنتی و اساتیری است و با پوشاک و آرایش بومی و در کل چهرهی زن بیکم و کاست و آرزو شدهی مردم هر دیار ساخته شده است. گزارشهایی از بلنیتسکی در دست است که خبر از یافت شدن شمار فراوانی از تندیسهای زنانه بهعنوان آناهیتا، الههی آب و دنیای گیاهی در کاوشهای آسیای میانه میدهد[۹] این تندیسها و نگارهها کم و بیش، انگارههایی که در یشتها از او شده را آشکار میسازند. ناهید در یشتها زنی است جوان، زیبا، نیرومند، خوش اندام، با بازوان سپید و بهستبری شانهی اسب، سینههای برآمده، کمربندی تنگ بر میان بسته و با گوهرهای آراسته و جامهی پُر چین و ...
پرستش آناهیتا – نه همچون مهر - در بیرون از مرزهای ایران نیز گسترش داشته است. ستایش ایزد آناهیتا راه درازی را گذرانده و با گذر از میانرودان و سوریه بهآسیای کوچک و پس آنگاه از راه دریای مدیترانه بهروم راه یافت. نام آفرودیت-ونوس با آناهیتا در پیوند بود. ستایش آناهیتا در غرب با ستایش بزرگ مادر همهی خدایان ممزوج گردید. چهرهی ایزدان با نگارهی آناهیتا همپیوند شد و اناهیتا چهرهی ویژهی شرقی خود را همچنان نگهداشت[۱٠] ولی ناهید پس از اینکه از ایران گذشته و بهمیان تیرههای سامی و آسیای کوچک رسید رنگ و روی برخی از خدایان تیرههای بیگانه را بهخود گرفت[۱۱] نگرهی هم ریشه بودن آفرودیت با ناهید آنچنان درست بهنظر نمیرسد چرا که آفرودیت الههی عشق و شهوت است، در حالی که ناهید با وجود زیبایی از شهوت و لوندی بهدور است.
شماری نیز او را هم ریشه با «ایشتار» بابلی میانگارند که باز باید بهاین دیدگاه با شک نگریست! ایشتار در سرودهای اینچنین انگاشته میشود: «وی از سحر و زیبایی و شهوت لبریز است. ایشتار الههی شادی، پوشاک عشق را پوشیده است، لبان او همچون عسل شیرین و دهانش آب حیوان است. اندامش زیبا و چشمانش رخنه گر و بیدار است. او دوست داشتنی و بخشاینده است...» با پذیرش اینکه این انگاره با ناهید همسانیهایی دارد، ولی شکوه و عفت ناهید ِ اوستا بر ایشتار بابلی برتری فراوان دارد.[۱٢]
استرابو بازگو میکند که در ایالت اکیلیسن (Akilisen) ارمنستان، بزرگان قبایل، دختران جوان خود را وقف پرستشگاه ناهید میکردهاند و دختران پس از آنکه مدتی خویش را با همهی جان و تن وقف پرستشگاه و پذیرایی از نیایشگران آنجا مینمودهاند، ازدواج میکردهاند و کسی زناشویی با چنین زنانی را ننگین نمیشمرد.
ناهید - چنانکه گذشت - هم ایزد آب و باران است و هم نمادی از رسایی و کمال زن، فریادرَس و پشتیبان زنان و نیز بخشندهی فراوانی، کامیابی و پیروزی دولت بهشمار میآمد و بههمین انگیزهها، در ویر (ذهن) باورمندانش جایگاهی بس اَرجمند در میان ایرانیان و کشورهای پیرامون ایران داشته و پرستشگاههای ویژهی فراوانی داشت که از آن میان میتوان از نیایشگاههای استخر و تخت سلیمان در زمان اشکانیان و ساسانیان یاد نمود.
میدانیم که نیاکان دودمان ساسانی، نگهبان و دست اَندرکار نیایشگاه ناهید استخر بودند و از همانجا برآمده و بهشاهنشاهی ایران رسیدند. آتشکدهی پُرآوازهی شیز آذربایگان نیز از دیرباز ویژهی ناهید بوده و زنان ِ بزرگان را برای پرستاری و بهپارسا زیستن بدانجا میفرستادند. چنانکه خاتون، زن خاقان ترک {در زمان ساسانی} بدانجا فرستاده شد و همچنین شاخهی مادینهی خاندان اشکانی بر آنجا فرمانروایی داشتند[۱٣] موبد بزرگ و نام دار ساسانی یعنی "کَرتیر" نیز در سنگ نبشته ای بهزبان پهلوی اشکانی که در نقش رستم وجود دارد، پس از بازشناساندن خود و جایگاهش، خود را سرپرست نیایشگاه آناهیتا میشناساند.
از دیگر برتریهای الههی ناهید، تاج بخشی بهشاهان بود. در نقش رستم و نیز در تاق بستان، ناهید حلقهی پادشاهی را بهنرسی و پیروز، شاهان ساسانی میبخشد. برپایهی آیین کهن، پادشاهان هخامنشی و اشکانی و ساسانی بیشتر در پرستشگاه ناهیداستخر و چندی پس از آن شیز، تاجگذاری میکردند.
در واقع بیشتر جاهایی همچون قلعه / پل / بقعه / دروازه / دره / چشمه و... که واژههایی چون دختر / مادر / خواهر / بانو / بی بی / پیرزن / ننه و برابرهای ترکی و کردی و لری و گیلکی آنها را در ترکیب نامهای خود دارند، بهاحتمال فراوان با الههی ناهید در پیوند هستند.[۱۴]
هرآینه، همچون دیگر موارد، در پیرامون این گونه جاها - که حتی در کوچکترین و دور افتادهترین روستاها میتوان از آنها نشانی یافت - بهشُوند نبود آگاهی، افسانههایی ساخته شده که ارزش دانشیک آنچنان ندارد. نغز است بدانیم که بیشتر اینگونه جاها، بر بلندی یا سینهی کوه، در کنار آب روان و چشمهی جوشان از دل کوه ساخته شدهاند. همین چشمهها در برخی جاها آنچنان وَرجاوند و ارجمند هستند که مردم برای آنها احترام بسیاری قائل بوده یا پول در آنها ریخته و برداشتن آنها را گناه بهشمار میآورند. افسانههایی که در پیرامون این چشمهها ساخته شده بیشتر با پریان نیکوکار و دخترکان باکره و پاک و زیبا در پیوند و نشانی کهن از ایزدبانوی بزرگوار ایران زمین، اردویسور اناهیت است[۱۵].[۱٦]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدی خراسانی ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- برهان قاطع، ج ۱، ص ۱٦۳
[۲]- اوستا، دوستخواه، ص ۱۳۷
[۳]- میراث باستانی ایران، ص ۱۹۰
[۴]- تواریخ، ص ۷۴
[۵]- ایران باستان، ص ۱۵۲۹
[۶]- اوستا، دوستخواه، ص ۳۸-۱۳۷
[٧]- یشتها، ج ۱، ص ۱٦۴
[۸]- آناهیتا، ص ۹۵ / یشتها، ج ۱، ص ۳۹٦
[۹]- خراسان و ماوراالنهر، ص ۲۵۵
[۱٠]- شهرهای ایران در روزگار، ص ۴٦۵
[۱۱]- یشتها، ج ۱، ص ۱٦۴
[۱۲]- خاتون هفت قلعه، ص ۲۳٦
[۱۳]- ایرانویج، ص ۱۸۹
[۱۴]- خاتون هفت قلعه، ص ۲۵۱ و ۲٦۲ / آثار باستانی آذربایجان، ص ٦۹-٦٦۸
[۱۵]- ایرانویج، ص ۱۹۲
[۱۶]- محسنی، کورش، الههی آب، آناهیتا (استوره و نماد زنانگی در ایران باستان)، تارنگار تاریخ ایران / آریا پارس
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ تارنگار تاریخ ایران / آریا پارس