جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۹ آذر ۱۸, پنجشنبه

رجال و رويدادهای تاريخی افغانستان

از: احمدعلی کهزاد

رجال و رويدادهای تاريخی افغانستان

آغاز جنبش ملییون در قندهار علیه انگلیس


فهرست مندرجات

[قندهار][احمدعلی کهزاد]


جنبش معروف کابل که به تاریخ ٢ نوامبر با به آتش کشـیدن خانه و قتل الکسـندر برنس آغاز شـد، جنبشی بود که با سـرعت برق مجاهدین افغانی را در سـراسـر کشـور برای مبارزه با فرنگی‌ها آماده سـاخت. موضوع تأثیر این جنبش در کابل و چهاریکار و غزنی در اثر یک سـلسله مباحث تا حدی زیاد روشن شده. این مبحث اولین مطالعه‌ای اسـت که در اطراف حرکت مجاهدین قندهاری علیه جنرال “ناب” وقف شـده و قراری که از خلال آن معلوم می‌شود مجاهدین با دسته‌های بزرگ در اطراف شهر جمع‌آوری نموده و با آتش زدن دروازۀ هراتی در شـب ۱٠ مارچ ۱٨۴٢ حملۀ شدیدی خویش را به شهر آغاز کردند.


[] آغاز جنبش ملییون در قندهار علیه انگلیس

جنبش معروف کابل که به روز پنجشنبه تاریخ ٢ نوامبر ۱٨۴۱ مطابق ۱٧ رمضان ۱٢۵٧ هجری قمری با آتش زدن خانه (الکسـندر برنس) شـروع شـد در تاریخ معاصر افغانسـتان یکی از روز‌های بسـیار بزرگی اسـت که آنرا باید (روز قیام ملی) علیه بیگانگن خواند. این قیام به تمام معنی “قیام ملی” بود زیرا ملت در مقابل فرنگی و در مقابل شـاه دسـت نشـاندۀ فرنگی تشـکیل جمعیت داده و به امر سـران خود یکدم برای امحای سـلطۀ بیگانگان و دشـمنان قد علم نمودند. جنبش معروف کابل که دامنۀ آن به جنگ میان ملییون و قوای نظامی کشـید و معامله به موفقیت تام و تمام ملییون انجامید چون برق در گرد و نواح کابل تأثیر نموده و دایرۀ این تأثیر با سـرعت زیاد از ٦ کروهی به ۱٢ کروهی و از انجا به فاصه‌های دور تری مثل چهاریکار، میدان، وردک، لوگر، غزنی سـرایت نمود و انعکاس آن به قندهار رسـید.

موضوع چوگونگی اصل جنبش ملییون در کابل تحت عنوان (٢ نوامبر ۱٨۴۱) در بحث‌های قبلی این سـلسـله مباحث و شـرح رویداد‌های جنگ میان غازی‌ها و فرنگی‌ها در شـیرپور تحت عنوان “محرک، مجاهد، فاتح، غازی، شـهید” در مباحث قبلی این اثر گرفته شـده، چنانچه [ چنانکه ] از مطالعۀ خوانندگان گرامی گذشـت. انعکاس این جنبش در تأثیر کرد، نزدیکی این محل به کابل سـبب شـد که فوری میان این دو کانون حرکت ملی ارتباطی قایم شـود چنانچه [ چنانکه ] غازی‌های سـمت شـمای فوری در قلعۀ (لغمانی) مقر قوای انگلیس در پنج میلی چهارکار حمله برده و بعد از قتل صاحب منصبان انگلیس و تعقیب قوای فرنگی، خود را به کابل رسـانیدند و در جنگ‌های شـیرپور با ملییون کابلی همکار شـدند.

با اینکه غزنی از کابل نسـبتاً دور و راه دشـوار گذار و زمسـتان ۱٨۴۱ نهایت سـخت بود، آوازۀ قیام ملییون در کابل علیه فرنگی‌ها به آنجا هم به سـرعت رسـید ولی فیصلۀ سـرنوشـت انگلیس‌ها به عللی که ذکر شـد و با جهات دیگر که عبارت از مصروف بودن غازی‌ها در کابل و در جلال آباد و تمرکز قوای فرنگی در حصار شـهر باشـد به تعویق افتاد و از (اوایل نوامبر ۱٨۴۱ تا اوایل اپریل ۱٨۴٢) حصار غزنه در محاصره ماند.

قراری که بر همگان معلوم اسـت انگلیس‌ها در دو و نیم سـالی که افغانسـتان را بنام شـاه شـجاع اشـغال نموده بودند در سـه جا بیشـتر قوای خویش را تمرکز داده بودند، در کابل، در قندهار و جلال آباد. فرنگی‌ها در قندهار یک مامور سـیاسی و یک جنرال در رأس قوای خویش داشـتند و یکی از پسـران شـاه شـجاع بنام، حیثیت نائب الحکومۀ را دارا بود. حینی که قیام ملییون در کابل صورت می‌گرفت، جنرال “نات” به حیث سـر عسـکر قوا و”میجر راولنسن” به حیث مامور سـیاسی فرنگی در قندهار تقرر داشـت و صفدرجنگ تازه عهدۀ خویش را به شـهزاده تیمور سـپرده بود.

اگر چه بعد از قتل مکناتن (٢٣ دسـامبر ۱٨۴٢) در اثر معاهدۀ تسـلیمی ۱٦ ذیقعده ۱٢۵٧ (اول جنوری ۱٨۴٢) مادۀ چهار صریح حکم میکند که عسـاکر انگلیس قندهار و دیگر نقاط افغانسـتان را تخلیه کرده و به طرف هندوسـتان عزیمت کند ولی جنرال “نات” و “میجر راولنسن” در قندهار و جنرال “سـیل” در جلال آباد خویش را محکم تر کردند، قراری که از منابع انگلیسی معلوم می‌شـود (کتاب فیلد مارشـال سـرنویل چمبرلین صفحه ۱٠٢) در روز بعد از قتل مکناتن به تاریخ ٢۵ دسـامبر ۱٨۴٢ (پاتنجر) قایم مقام مکناتن و الفنستن جنرال قوای برتانوی در کابل مکتوبی به “میجر روالنسن” در قندهار نوشـتند که در اواخر فبروری ۱٨۴٢ بدانجا واصل شـد و مضمون آن چنین بود که صاحب منصبان و قوای برتانوی از قندهار و قلات غلزائی به اولین فرصت راه مراجعت به هند را پیش گیرند. راولنسن با وجود دریافت چنین مکتوب به بهانۀ اینکه صاحب منصبان و مامورین انگلیس در کابل از آزادی عمل محروم میباشـند، گوش به حرف آنها نداده منتظر هدایات کلکته شـد و بدین ترتیب شـهر قندهار هم مانند غزنه شـکل محاصره به خود گرفت و مقابله میان ملییون و فرنگی‌ها آغاز گردید.

قندهار به شـکلی که دارد نوعی بنا یافته که اهالی شـهر نشـین در مابین دیوار‌های شـهر زندگانی دارند و فوراً از قرب دیوار‌های شـهر به بعد حیات ده نشـینان و باغ داران و دهاقین آغاز می‌یابد.

چون آوازۀ جنبش ملییون در ماحول اطراف شـهر از فاصله‌های دور و نزدیک به گوش می‌رسـید “جنرال نات” از ترس اینکه مبادا اهالی داخل شـهر قندهار دفعتاً قیام نمایند به تاریخ ٣ مارچ ۱٨۴٢ امر داد که اهالی به جز چند نفر محدود تاجر و روحانی بقیه از داخل شـهر خارج شوند. شـبهه ئی نیسـت که این اقدام، معرف ترس و اضطراب صاحب منصبان فرنگی و نشـانۀ آمادگی‌های ملییون بود. اضطراب و تشـویش خاطرات جنرال نات با این اقدام تسـکین نیافت و در صدد برآمد که برای جلوگیری از حمله‌های بیرونی غازیان ملی قوای خود را به بیرون شـهر بکشـد و به تاریخ ٧ مارچ با عسـاکر خود برآمد و نویل چمبرلین در یادداشـت‌های خود در این مورد می‌نویسـد: “هر آئینه در ده میلی شـهر کمپ خویش را برقرار کردیم مقارن آفتاب نشـسـت دسـتۀ زیاد سـوار‌ها به جناح چپ ما پیدا شـدند، رسـالۀ ما با ٦ توپ برای مقابله برآمد ولی جنگ صورت نگرفت و به کمپ مراجعت کردند. به تاریخ ٨ مارچ وقت طلوع آفتاب در حدود ٣ یا ۴ هزار سـوار در جناح چپ ما پدیدار گردید، رسـاله و ۱٢ توپ در عقب آن پیادۀ ما برآمد. ایشـان را تا فاصلۀ ٨ میل به ضرب توپ و گلوله راندیم، ناگهان ایشـان بر ما و بر توپ‌های ما هجوم آوردند و به فاصلۀ ۱۵٠ و ٢٠٠ قدمی خویش را رسـانیده بودند که به شـدت آتش باری نمودیم و رشـید ترین ایشـان بخاک افتاد و بقیه آن طرف مجرای رود ترنک عبور کردند و بر علاوۀ زخمی‌ها از ۴٠ تا ۵٠ نفر کشـته دادند.

به روز ۹ مارچ وقت عصر به سـمت (تولوکان) حرکت کردیم حین عبور کوهی که سـر راه بود اشـخاص بر جنرال فیر کرد ولی فوراً دسـتۀ مامور صعود کوه شـد و ۴٠ نفر از غازی‌ها را به قتل رسـانید. چند میل دور ذریعۀ تلسـکوب مشـاهده کردیم که دسـتۀ بزرگی در حدود ٣ تا ۴ هزار نفر به طرف شـهر قندهار در حرکت اسـت ولی تصادم و جنگی واقع نشـد. شـب سـاعت ۱٢ از تولوکان برگشـتیم و بعضی فیر‌هایی در راه می‌شـد.”

باین ترتیب قراری که انگلیس‌ها خود می‌نویسـند دسـته‌های بزرگ مجاهدین که تعداد آنها به چندین هزار نفر می‌رسـید در ماحول دور و نزدیک قندهار در تک و پو و در تجسس موقع بودند تا بر شـهر و بر انگلیس‌های داخل آن حمله کنند. به تاریخ ۱٠ مارچ مجاهدین به تعداد زیادی خویش را به باغ‌های مجاور شـهر رسـانیدند و هدف ایشـان حمله بر شـهر بود. میگویند یک نفر پیر مرد خارکش با بار خاری که بر دوش خری حمل کرده بود، خود را عقب دروازۀ هراتی شـهر قندهار رسـانیده و اجازۀ دخول آنرا در شـهر خواسـت. چون انگلیس‌ها اجازه ندادند بار خار را عقب دوازه افکند و رفت در سـیاهی شـب بعضی از فدائیان مجاهدین، خویش را به دروازه و بار خار رسـانیده روی آن تیل پاش دادن و بار خار را آتش زدند. دروازه فوراً آتش گرفت؛ در حالیکه شـعله‌های آن به هوا بلند می‌شـد انگلیس‌ها در روشـنی آن مشـاهده کردند که دسـته‌های مجاهدین با شـدت و غیظ هر چه تمام تر به دروازه هجوم آوردند. چون کمشـنر عالی انگلیسی وضع را خطرناک دید، فوراً دروازۀ انبار‌های آذوقه را باز کرده و از جوال‌های آرد مقابل هجوم آواران سـدی تشـکیل داد. عسـاکر انگلیس از عقب کنگرۀ دیوار‌های شـهر و از عقب پناه گاه و از برج‌ها فیر می‌کردند و غازیان مجاهد بدون اینکه ترسی از مرگ داشـته باشـند بر شـهر و بر دشـمنان وطن حمله می‌آوردند و پیش می‌آمدند. دو توپ و ٣٠٠ نفر سـپاهی پیوسـته بر مجاهدین آتش باری می‌کرد و جوال‌های آرد و گندم و سـایر حبوبات موانعی بلند و ضخیم در عقب دروازه تشـکیل داده بود. قراری که خود انگلیس‌ها می‌نویسـند در حوالی سـاعت ۹ شـب دروازه به طرف خارج افتاد و غازی‌ها در میان شـعه‌های آتش هجوم آورده و بالای تپۀ جوال‌های آرد و گندم بالا می‌شـدند. مقابله بسـیار شـدید مدت سـه سـاعت جاری بود و غازی‌ها پی هم حمله‌های خود را تجدید می‌کردند. جنگ و مدافعه تا نیمه‌های شـب دوام داشـت و بعد از آن غازی‌ها عقب رفتند. به تاریخ ۱٢ مارچ جنرال نات به شـهر قندهار برگشـت و وضعیت انگلیس‌ها قوی تر شـد. ولی اطلاع سـقوط غزنی که به تاریخ ٣۱ مارچ به قندهار رسـید، به حیث زنگ خطر در گوش‌های جنرال انگلیسی انعکاس شـدید تولید کرد.[۱]


[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط فریار کهزاد از بنیاد فرهنگی کهزاد فرستاده شده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- این مقاله در سایت ماهنامه نی نیز به نشر رسیده است. رجوع شود به: رجال و رويدادهای تاريخی افغانستان (آغاز جنبش ملییون در قندهار علیه انگلیس)، سایت ماهنامه نی، سال ششم، شمارۀ ششم، سرطان ۱٣٨٧ خورشیدی



[] جُستارهای وابسته

1





[] سرچشمه‌ها

سایت ماهنامه نی


[برگشت به بالا]