- زندگینامه
- فعالیتهای فرهنگی
- فهرست آثار
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
[زبانشناسی] [زبانشناسان ایرانی]
دکتر محمدرضا باطنی (زادۀ ۱۳۱۳ خ - ) زبانشناس معاصر[۱] و یکی از دانشگاهیان برجستهً ایران است[٢]. او مردی خودساخته است که زندگیاش از پايینترین سطح جامعه در یکی از محلات فقیرنشین اصفهان شروع شده و تا حد استاد نامدار بزرگترین دانشگاه ایران ارتقا یافته است[٣].
[↑] زندگینامه
محمـدرضـا باطنی در سـال ۱۳۱۳ در اصـفهان بهدنیـا آمـد. تحصـیلات ابتـدایی را در اصـفهان گذرانـد[۴]. و در تمام سالهای ابتدایی شاگرد اول بود، اما زمانی که پدرش به بیماری لاعلاجی دچار شد، بهدلیل فقر مالی در ۱۲ سالگی از تحصیل دست شست و بهکار پادویی در بازار اصفهان پرداخت.
پس از چند سال کار در بازار، شاگرد یک مغازه خرازی فروشی در چهار باغ اصفهان شد و این نقطۀ عطفی در زندگیاش بهحساب آمد. از این زمان، ضمن کار در مغازه با شرکت در کلاسهای شبانه در هیجده سالگی، سیکل اول دبیرستان را به پایان برد و وارد کار معلمی شد.
پنج سال در روستاها و دهات استان اصفهان به شغل معلمی سرگرم بود. در این ایام بهسبب روح حقیقتجویش مدام با برخی مدیرانی که در پی سوءاستفادههای مالی از دانشآموزان روستایی بودند، درگیر میشد و همین امر سبب شد در این مدت بهچند روستا انتقالش دهند که ْآخرینش روستای دولت آباد بود.
در این جا بود که باردیگر شروع کرد بهدرس خواندن کرد. میخواست دیپلم ریاضی بگیرد اما لازمهاش این بود که بهطور مرتب کلاس برود و او نمیتوانست. ناچار بهفکر دیپلم ادبی افتاد چون نیاز بهحضور مرتب در کلاس نداشت و میتوانست درسها را پیش خودش بخواند و امتحان بدهد.
باطنی دیپلم ادبیاش را در تابستان ۱۳۳۶ گرفت، زمانی که بیست و سه ساله بود. بعد از آن برای رفتن به سربازی عازم تهران میشود اما اتفاقی تصادفی وی را از سربازی معاف میکند. بعد از آن وی در رشته اقتصاد دانشگاه حقوق قبول میشود؛ اما بهدلیل تنگنای مالی بعد از چند ماه بهرغم آنکه در امتحان ورودی آنجا هم پذیرفته شده بود ترجیح داد با دریافت کمک هزینهً تحصیلی (ماهی ۱۵۰ تومان) در رشتهً زبان و ادبیات انگلیسی بهتحصیل ادامه دهد.
در آن زمان شاگردان اول رشتههای مختلف دانشگاهی را برای ادامهً تحصیل به خارج اعزام میکردند و او آنطور که خود میگوید بهرغم آنکه در هیچ یک از سه سال شاگرد اول نشده بود، اما برآیند معدل سه ساله وی در بالاترین مرتبه قرار داشت و بدین ترتیب باطنی شاگرد اول شد[۵].
سرانجام، باطنی در سال ۱۳۳۹ از دانشسرایِ عالی در رشته زبان و ادبیات انگلیسی فارغالتحصیل شد. در سال ۱۳۴۰ به انگلستان رفت و از دانشگاه لیدز فوقلیسانس زبانشناسی گرفت[٦]. سپس در لندن با پروفسور مایکل هالیدی بر روی تئوری زبان برای دوره دکتری کار کرد. در سال ۱۳۴۵ برای مدت کوتاهی به ایران آمد که در فرودگاه بهدلیل فعالیتهای سیاسی توقیف و ممنوعالخروج شد و تحصیل او در انگلستان نیمه تمام ماند[٧].
چندی بعد همان رسالهای را که قرار بود در لندن از آن دفاع کند، با جرح و تعدیلهایی به فارسی برگرداند و با عنوان "توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی" در دورهً تازه تأسیس دکتری زبانشناسی دانشگاه تهران از آن دفاع کرد و درجهٔ دکتری زبانشناسی گرفت. او که هنوز در استخدام دانشسرای عالی (دانشگاه تربیت معلم بعدی) بود، در این زمان بهتر دید خود را به دانشگاه تهران که تازه رشته زبانشناسی دایر کرده بود منتقل کند. در این زمان دکتر محمد مقدم رئیس دپارتمان زبانشناسی دانشگاه بود و هم او بود که زمینه انتقال دکتر باطنی را به دانشگاه تهران فراهم کرد[٨]. از همان روز اول که پا در دانشگاه تهران رشته زبانشناسی گذاشت، متوجه شد، تقریبا هیچ کس نمیداند زبانشناسی یعنی چه. همه فکر میکردند زبانشناس کسی است که چندین زبان خارجی میداند، یا دربارهً ریشهً لغات اطلاعات وسیعی دارد. افراد دانشگاهی ایران هم از زبانشناسی تصور فیلولوژی یا فقهاللغه داشتند.
باطنی برای زدودن چنین تصویر اشتباهی تلاشهای فراوانی صورت داد و از همان ابتدا اولین مقاله را با این عنوان نوشت که "زبانشناسی چیست؟". از آن پس مقالههای بسیاری نوشت و کتابهای متعددی در زمینه زبانشناسی از او به چاپ رسید که پارهای از آنها بارها و بارها تجدید چاپ شده است.
دکتر باطنی در زمان ریاست عالیخانی بر دانشگاه تهران یک سال بهعنوان مأمور خدمت، ریاست اداره آموزش دانشسرای عالی را بر عهده گرفت و به وضعیت آنجا سر و سامانی داد. در آن یک سال بهقدری موفق بود که پس از پایان ماموریت، دکتر عالیخانی از او خواست که ریاست اداره آموزش دانشگاه تهران را برعهده گیرد. دکتر باطنی قبول این پیشنهاد را مشروط به اجرای بیچون و چرای برنامه خود و اجرای مقررات و آئین نامه آموزشی کرد.
اما بسامان کردن امور آموزش، و اجرای آیین نامه، همانگونه که دکتر باطنی پیشبینی کرده بود، سبب بروز تنشهایی در دانشگاه شد. تنشها بالا گرفت و انعکاس آن به کنفرانس انقلاب آموزشی که هر سال با حضور شاه در رامسر برگزار میشد، رسید. پس از کنفرانس رامسر، عالیخانی را از ریاست دانشگاه تهران برداشتند و آنطور که دکتر باطنی میگوید همه چیز بهسر جای اولش برگشت و از کوششهای یک ساله او برای بسامان کردن وضعیت دانشگاه و اجرای آئیننامه چیزی بر جا نماند.
باطنی به تدریس برگشت اما ساواک دیگر چنین استادانی را در محیط دانشگاه تحمل نمیکرد. حسین کاظمزاده وزیر وقت علوم او را صدا کرد و از او خواست به وزارت علوم منتقل شود. به وی گفت که ساواک نسبت به او حساس شده و بهتر است چندی در دانشگاه نباشد تا آبها از آسیاب بیفتد.
با وساطت کاظمزاده یک حکم مأموریت مطالعاتی یک ساله برای فرانسه گرفت. برای سال بعد هم یک بورس تحقیقاتی فولبرایت داشت. راهی فرانسه و سپس دانشگاه برکلی در آمریکا شد.
بدین ترتیب دو سال گذشت اما هنوز اوضاع برای بازگشت به دانشگاه تهران مساعد نبود. نامهای به نوأم چامسکی در ام. آی. تی در ماساچوست نوشت و ضمن تشریح وضع خود تقاضای بورس کرد. اگرچه بورسی دریافت نکرد اما توانست مدتی بهعنوان استاد مهمان در ام. آی. تی بماند[۹].
دکتر باطنی در فرصت مطالعاتی خارج از کشور بهسر میبرد که انقلاب شد. در سال ۱۳۵۸ به ایران بازگشت، و در زمانی که اداره امور دانشگاه و دانشکدهها یهصورت شورایی درآمده بود، او نیز بهعنوان نماینده انتخابی استادان عضو شورای سرپرستی دانشکده ادبیات شد. پس از یک سال با وقوع انقلاب فرهنگی دانشگاه تعطیل شد و دکتر محمدرضا باطنی از اولین استادانی بود که به بازنشستگی اجباری تن در داد[۱٠].
بهگفتۀ سیروس علینژاد و سیمین روشن "دکتر محمدرضا باطنی، زبانشناس، بهسال ۱۳۶۰ در چهل و هفت سالگی، سنی که تازه یک استاد دانشگاه بهبار مینشیند، تن به بازنشستگی اجباری داد."[۱۱]
اگر بازنشسته نمیشد در همان دورانی که هر چند روز یک بار لیست بلند بالایی از استادان اخراجی در روزنامهها منتشر میشد، اخراجش میکردند. او خود میگوید: "بعد که بر حسب تصادف فهرست اخراجیها را دیدم چون الفبایی بود نام خودم را اول لیست دیدم"[۱٢].
دکتر باطنی، در سرتاسر زندگیاش عضو هیچ گروه سیاسی نبوده، اما تاب تحمل ناروایی را نیز هرگز نداشته است. به اعضای ستاد انقلاب فرهنگی رک و راست گفته بود: "فرهنگ، انقلاب بر نمیدارد، بهفرض هم که بردارد به ستاد احتیاج ندارد، به ستاد هم که احتیاج داشته باشد آیا شما بهترین پنج نفری بودید که میبایست گزیده میشدید؟"
- "بهار سال ۵۹ بود... دانشگاهها تعطیل شد، ولی ما به دانشکده سر میزدیم. یک روز خبر دادند که ستاد انقلاب فرهنگی از استادان دانشکده ادبیات خواسته است در دانشکده حقوق جمع شوند تا مطالبشان را برای آنها بگویند... پس از افتتاح جلسه، آقای سروش مفصل صحبت کرد. بعد هم یک نفر دیگر حرف زد...اینها به این نیت آمده بودند که وانمود کنند با استادان مشـورت شـده اسـت و بعدها نگوینـد پشـت درهای بسـته تصـمیم گرفتـهانـد. ایـن بـود که بلنـد شـدم و گفتـم فرهنـگ، انقـلاب بـر نمیدارد ..."[۱٣].
پس از ترک دانشگاه و بازنشستگی اجباری، خانهنشین شد – کلافه از بیکاری و دستخوش افسردگی شدید. تا این که یک روز تلفن زنگ زد و به کار دعوتش کردند؛ یک کارخانه گچ تحریر مدیر عامل میخواست. اگرچه او اهل کارهايی از این دست نبود اما چون دعوتکننده دکتر ضیایی، معاون پیشین دانشگاه تهران، بود پذیرفت.
پنج شش ماهی از کار تازهاش نگذشته بود که سیل انقلاب آن کارخانهً کوچک را هم بلعید؛ و پیآمد مصادرهً کارخانه، خانهنشینی دوباره بود. ناگزیر میبایست بهجستجوی کار دیگری بر میآمد، اما برای یک استاد دانشگاه که سالها سروکارش با علم بوده، چه کاری درخور است:
- "یک شب با خودم فکر کردم که کار اصلی من در زندگی، کار علمی است. حالا اگر از زبانشناسی زده شدهام و نمیخواهم حتا فکرش را هم بکنم، پس بروم دنبال یک کار دیگر. آمدم نشستم به ترجمه کردن. اولینش همان کتاب "درآمدی بر فلسفه" بوخینسکی بود..."[۱۴]
بدین ترتیب، باطنی به ترجمه روی آورد که کتاب فلسفه بوخنسکی یادگار این دوران است[۱۵] و بعد هم کتابهای دیگری چون "انسان بهروایت زیستشناسی" که بهاتفاق همسرش ترجمه کرد، "فیزیولوژی خواب"، "دانشنامهً مصور"، "ساخت و کار ذهن"، و ... اما این کارها برای کی نان و آب داشت که برای دکتر باطنی داشته باشد.
پس از چندی همکاری با انتشارات فرهنگ معاصر را آغاز کرد و دست بهکار فرهنگنویسی شد و اکنون بیش از دو دهه است که دست در این کار دارد. میگوید: "من از طریق دکتر حقشناس با مؤسسه فرهنگ معاصر آشنا شدم. ابتدا قرار شد برای فرهنگ معاصر یک فرهنگ انگلیسی – فارسی توریستی کوچک تهیه کنم".
اما بعد ناشر پیشنهاد کرد که همان را کمی مفصلتر کند که بهدرد دبیرستان بخورد. چندی بعد باز ناشر از وی خواست آن را کاملتر کند و بهصورت یک فرهنگ یک جلدی درآورد: "به این ترتیب، فرهنگنویسی آهسته آهسته در من رسوخ کرد و تمام توجهم را بهخود جلب کرد"[۱٦].
شاخه تخصصی دکتر باطنی جامعهشناسی زبان است که هدف آن از مطالعه زبان، شناخت و تحلیل جامعهای است که ظرف زبان مورد نظر است.[۱٧] اما و در حال حاضر دست اندرکار تدوین فرهنگ فارسی – انگلیسی است[۱٨].
[↑] فعالیتهای فرهنگی
دکتر باطنی علاوه بر تدریس و تحقیق در رشته زبانشناسی کار با مطبوعات و نوشتن مقالههایی در زمینههای مختلف اجتماعی و فرهنگی را هم پی گرفته است.
وی از همان سالهای تدریس دانشگاهی، همکاری با مطبوعات را با نگارش مقالههایی پیرامون مسایل اجتماعی و فرهنگی آغاز کرد. نخستین مقالهای که برای روزنامهها نوشت یک مبحث اجتماعی و درباره عدم اعتماد بود که در روزنامه آیندگان به چاپ رسید. پس از انقلاب هم ابتدا با ماهنامه آدینه و سپس دنیای سخن همکاری کرد و مقالاتی نیز در چند نشریه دیگر از او به چاپ رسید؛ مقالات تأثیرگذاری که مسیر پارهای حرکات فرهنگی را تغییر داد. مثال بارز آن نقدی بود که در مجله آدینه بر کتاب "غلط ننویسیم" ابوالحسن نجفی با عنوان "اجازه بدهید غلط بنویسیم" نوشت، یا مطلبی با عنوان "کتاب سالی که ضربه فنی شد" دربارهٔ کتاب آموزش عربی آذرتاش آذرنوش که بنا به ملاحظاتی از دور انتخاب کتاب سال کنار گذاشته شده بود.
این استاد پیشگام زبانشناسی دانشگاه تهران، مولف کتابهای مرجعی چون "توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی" (با هفده بار تجدید چاپ)، "نگاهی تازه به دستور زبان" و "فرهنگ معاصر" (کتاب سال ایران در سال ۱۹۹۴) است. محمدرضا باطنی علاوه بر تأالیف ترجمهٔ آثار معتبری در زمینهٔ زبانشناسی، مترجم دهها کتاب و مقاله در زمینههای فلسفی و اجتماعی بوده که از آن میان میتوان به "ساخت و کار ذهن"، "مقدمهای بر فلسفه" و "فلسفه هنر نیچه" اشاره کرد. دکتر باطنی در سالهای ۷۲ تا ۷۵ همراه با هیأتی متشکل از کریم امامی، ایرج کابلی، علیمحمد حقشناس، احمد شاملو، کاظم کردوانی و هوشنگ گلشیری در نشستهایی به منظور اصلاح نگارش خط فارسی شرکت داشته است[۱۹].
[↑] فهرست آثار
الف - تألیف در زمینۀ زبانشناسی
- ۱ – توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی، انتشارات امیرکبیر
۲ – مسائل زبانشناسی نوین، انتشارات آگاه
۳ – نگاهی تازه بهدستور زبان، انتشارات آگاه
۴ – چهار گفتار دربارۀ زبان، انتشارات آگاه
۵ – دربارۀ زبان، انتشارات آگاه
۶ – زبان و تفکر، فرهنگ معاصر
۷ – پیرامون زبان و زبان شناسی، فرهنگ معاصر
ب - ترجمه در زمینۀ زبانشناسی
- ۸ – زبان و زبانشناسی، رابرت هال، انتشارات امیرکبیر
۹ – زبانشناسی جدید، مانفرد بی یرویش، انتشارات آگاه
ج - ترجمههای غیر زبانشناسی
- ۱۰ – درآمدی بر فلسفه، بوخینسکی، انتشارات البرز
۱۱ – انسان به روایت زیستشناسی، آنتونی بارنت، با خانم نفرآبادی، نشر نو
۱۲ – دانشنامۀ مصور، انتشارات آگاه
۱۳ – ساخت و کار ذهن، بلیک مور، فرهنگ معاصر
۱۴ – خواب، یان اوزوالد، فرهنگ معاصر
۱۵ – مغز و رفتار، فرانک کمپ بل، فرهنگ معاصر
د - فرهنگها
- ۱۶ – فرهنگ انگلیسی – فارسی با دستیاری فاطمه آذرمهر، فرهنگ معاصر (ویراست اول)
۱۷ – فرهنگ معاصر انگلیسی – فارسی با دستیاری فاطمه آذرمهر، مهران مهاجر، محمد نبوی، فرهنگ معاصر (ویراست دوم)
۱۸ – فرهنگ دوجلدی انگلیسی – فارسی پویا، با دستیاری زهرا احمدی نیا، فاطمه محمدی، سپیده رضوی، فرهنگ معاصر (ویراست سوم)
۱۹ – فرهنگ فعلهای گروهی پویا (phrasal verbs) انگلیسی – فارسی با دستیاری سپیده رضوی، زهرا احمدی نیا، روزبه افتخاری، فرهنگ معاصر
۲۰ - واژهنامه روانشناسی با دکتر محمدنقی براهنی و دیگران، فرهنگ معاصر.[٢٠]
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی گردآوری شده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱: دکتر محمدرضا باطنی، فارسی زبان عقیم
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]- محمدرضا باطنی، از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
[۲]- سیروس علینژاد و سیمین روشن، گزارش یک زندگی؛ دکتر محمدرضا باطنی، بخش فارسی بی بی سی: دوشنبه ٠٢ ژوئن ٢٠٠۸ - ۱۳ خرداد ۱۳۸٧
[۳]- همانجا
[۴]- محمدرضا باطنی، از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
[۵]- زندگینامۀ محمدرضا باطنی، همشهری آنلاین، کد مطلب: ٦۳۵٦۴، زمان انتشار: سه شنبه ٢٦ شهریور ۱۳۸٧
[۶]- دانشگاه لیدز او را بهطور مشروط پذیرفت چون لیسانس زبان انگلیسی را از دانشگاههای ایران قبول نداشتند. اما در لیدز درجه ممتاز آورد و فوقلیسانساش را همانجا گذراند. سپس از لیدز به لندن رفت چون میخواست با مایکل هالیدی که بزرگترین استاد زبانشناسی آن روز انگلستان بود کار کند. (همشهری آنلاین، پیشین)
[٧]- دو سال با هالیدی کار کرد اما نتوانست رسالهاش را بهپایان برساند، حدود هشت ماه برایش وقت باقی مانده بود که از سفارت خواست بورساش را تمدید کنند که بهدلیل برخی گزارشها از فعالیتهای ضد رژیمش دولت وقت این کار را انجام نمیدهد و وی به تهران میآید و در همان فرودگاه بازداشت و تحت بازجویی قرار میگیرد. یکی از اتهاماتش این بود که در ماجرای ترور شاه در کاخ مرمر دست داشته است. (همشهری آنلاین، پیشین)
[۸]- محمدرضا باطنی، از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
[۹]- زندگینامۀ محمدرضا باطنی، همشهری آنلاین، پیشین
[۱٠]- محمدرضا باطنی، از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
[۱۱]- سیروس علینژاد و سیمین روشن، دکتر باطنی، زندگینامه، بخش فارسی بی بی سی: شنبه ٠٧ ژوئن ٢٠٠۸ - ۱۸ خرداد ۱۳۸٧
[۱۲]- همانجا
[۱۳]- سیروس علینژاد و سیمین روشن، دکتر باطنی، زندگینامه، پیشین
[۱۴]- همانجا
[۱۵]- زندگینامۀ محمدرضا باطنی، همشهری آنلاین، پیشین
[۱۶]- سیروس علینژاد و سیمین روشن، دکتر باطنی، زندگینامه، پیشین
[۱٧]- زندگینامۀ محمدرضا باطنی، همشهری آنلاین، پیشین
[۱۸]- سیروس علینژاد و سیمین روشن، دکتر باطنی، زندگینامه، پیشین
[۱۹]- همانجا
[٢٠]- فهرست آثار دکتر باطنی، بخش فارسی بی بی سی: دوشنبه ٠٢ ژوئن ٢٠٠۸ - ۱۳ خرداد ۱۳۸٧
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
□
□
[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]