|
بنای شهر هرات
از نظر روایات تاریحی و فولکلوری
فهرست مندرجات
هرات از نظر روایات تاریخی و فرهنگی
هرات، يکی از شهرهای بسیار کهن افغانستان است که در شمار قدیمترين بلاد مشرق زمین قرار میگیرد. اين شهر باستانی، در شمال غرب افغانستان، در حوزهی حاصلخیز و شاداب هریرود موقعيت دارد که با توجه بههمين موقعیت خاص و مهم جغرافیایی خود از دوران باستان، مورد هجوم اقوام مختلف قرار گرفته است. يکی از مهمترين گروههای انسانی مهاجر، قوم آريايی بودند که هرات نام خود (اری، اریه و آریا) را از نام این قوم گرفته است و برخی نيز بر اين باور هستند که نام هرات با نام رودخانه هریرود در ارتباط است. نام این رودخانه که از کوههای شمال افغانستان سرچشمه گرفته و هماکنون از مرز مشترک میان ایران و افغانستان میگذرد، در پارسی باستان بهمعنای «پرشتاب» بوده است.
در عهد باستان و قرون وسطی بهنامهای ارتاكوانا، ارتاكابن، هرويو، هريو، هرايوه، هری و هراة ذكر شده است. نام هری از واژهی «آريانا يا آريا» مشتق گرديده و اين شهر در ادوار قديم مركز سرزمین وسیع آريانا و مهد قوم آريايیها بوده است. هرات، که مرواريد تابناكی است در بحر تاريخ و فرهنگ آسيا، در پارسی باستان (سنگنبشتههای هخامنشی) بهنام «هريوا»، در آثار يونانی «آريانا يا آريا»، در كتاب اوستا (ونديداد) كه در عهد سلطنت پارتها نگاشته شده «هريوه» و در پارسی ميانه ساسانی (در سنگنبشتهای در کعبه زردشت واقع در نقش رستم) «هريو» ياد شده است.
یکی از شهرهای کهن افغانستان که در قطار بلاد قدیم مشرق زمین قرار میگیرد، شهر باستانی هرات است که در حوزهی حاصلخیز و شاداب هریرود افتاده و در قدیمترین مأخذ ادبی آریايی نام و نشان آن مذکور است.
«هریرود» یا «اری رود» یعنی «رود هری»، رودخانه بزرگی که از آنجا میگذرد. هری و «هریوه» نامهايی است که در تاریخ و ادب دورههای قرون وسطی و دورههای باستانی پیش از اسلام آمده است. صورت اخیرالذکر در «اوستا» در قطار اراضی شانزدهگانه اوستايی ذکر شده و مقصد از آن رودخانه هری رود و حوزهی آنست که از روزی که امواج مهاجرت آریايی بدان حوزه رسیده کرانههای رودخانه مذکور مسکون و آباد شده است.
در مرور چندین هزار سالی که از استقرار قبایل آریايی در حوزهی هریرود میگذرد، شهر هرات بهدفعات آباد و ویران و مرمتکاری شده و خاطرهی این همه آبادیها و ویرانیها و مرمت کاریها با نام بانیان و ویرانکنندگان و مرمتکاران بهم درآمیخته و مجموع خاطرههای درهم و برهم بهشکل داستانها و اسطورههايی درآمده که انفکاک آنها از هم، خالی از اشکال نیست. همین داستانها و اسطورهها وقت بوقت در متون تاریخی هم ثبت شده و با از بین رفتن یک متن قدیمه باز شکل تازهتری در متون جدیدتر جلوه کرده است.
یکی از آثاری که راجع به تاریخ هرات در دست است، «تاریخنامه هرات» مولفهی سیف بن محمد بن یعقوب هروی است که همچنان بهنام «تاریخ سیفی هروی» شهرت دارد و به صد و سی و هشت ذکر تقسیم شده است. ذکر اول آن در باب بنأ و بانیان شهر هرات و حصار و قلاع جزو آن وقف شده. مولف همین کتاب روایات متذکرهی خویش را در کتاب دیگری موسوم به «تاریخنامه هرات» مولفه شیخ عبدالرحمن بن عبدالجبار نامی و کتب دیگر دیده که متاسفانه امروز در دست نیست و مولفان این کتب بهنوبهی خود به آثار و مأخذ دیگری دست داشتهاند که آنها هم از میان رفتهاند. این ذکر و تسلسل نشان میدهد که روایات و داستانها چطور وقت بهوقت به قید تحریر درآمده و آثار تحریری چطور ناپدید گردیده است.
سیفی هروی روی همرفته راجع به بنأ و بانیان هرات هشت روایت دارد که ذکر آن در تاریخچه شهر هرات خالی از دلچسپی نیست.
▲ | روایت اول |
روایت اول عبارت از ین است که هرات در عهد طهمورث پسر هوشنگ بنأ یافته. سپس بعد از یک دوره جلال که شکوه سلطنتی به اوج خود رسید، در اثر غروری که دامنگیر شاه شد و دعوی خدائی کرد، سلطنت او سقوط نمود و مردمان دیار او متفرق و پراگنده شدند و پنجهزار صحرانشین قندهاری بعد از مهاجرت به کابل و غور بالاخره به «اوبه» و «کواشان» رحل اقامت افگندند و بهدو دستهی غالب و مغلوب تقسیم شدند تا بالاخره در میان دسته مغلوب و ضعیف دختر زیبايی بهنام «شمیره» پیدا شد که وی را شمیره بنت «همان افریدون» میگفتند و از فرزندان کیومرث بود و بنای حصاری را گذاشت که بهنام وی به «حصار شمیران» شهرت پیدا کرد که در شمال هرات وقوع داشت. بنابر همین روایت در زمان منوچهر مردمان حصار شمیران بهعلت تنگی جای از «خرنوش» یکی از فرزندان «سام نریمان» اجازه خواسته و کهندژی بنأ نمودند که شکل شهری بخود داشت و حصار شمیران را در داخل آن گرفتند. میگویند دیوارهای حصار این کهندژ پنجاه گز بلندی و سی گز عرض داشت و باره و بروج و خندق عمیق داشت. مدتی گذشت و شهر کهندژ برای باشندگان آن باز تنگ شد. در زمان «ارغاغوش» مردم به پول و اعانه ۱٦ هزار مرد کارگر جمع کرده و در طی مدت ۱٦ سال که در وسط هر دو هشت سال، چهار سال برای خشک شدن دیوارهای ضحیم وقفه ماندند شهر هرات را طوری وسعت دادند که «حصار شمیران» و «کهندژ» هر دو در داخل آن آمد. تهداب دیوارهای حصار جدید صد و ده گز عریض بود و ۴۵ گز ارتفاع داشت و محیط حصار شهر دوازده هزار و صد و هشتاد و سه گز طول داشت.
▲ | روایت دوم |
در روایت دوم چنین آمده که محلی که شهر هرات در آن آباد شده اصلاُ پست و بلند و جایگاه جانوران بود و جزء قصبه «اوبه» جای آبادی در ین حوالی نبود. طایفهيی از صحرانشینان بعد از جنگ و مخالفت بهدو دسته تقسیم شده و دسته ضعیف اول در «کواشان» و از آنجا به «درهی دو برادران» نقلمکان نمود و بالاخره در محلی موسوم به «خیابان» که معبر عبور کاروانها بود بهفکر آبادی افتادند و جماعتی از اعیان خود را نزد «همای چهرآزاد» که او را «شمیران» میخواندند و در بلخ پادشاهی داشت، فرستادند و اجازه بنای حصاری را مطالبه نمودند. ملکهی بلخ بهبنای حصار موافقت کرد و امر نمود تا قلعهی مذکور را بهنام وی مسمی سازند. اهالی حصار را ساختند و بهنام «حصار شمیران» مسمی نمودند.
▲ | روایت سوم |
روایت سوم حاکی از ین است که بعد از طوفان نوح اولین بنائی که در خراسان ساخته شد، حصار شمیران است که دختر ضحاک که «هرات» نام داشت، اول قصبه «اوبه» و بعد شهر هرات را بنأ نهاد.
▲ | روایت چهارم |
روایت چهارم بنای شهر هرات را به اسکندر نسبت میدهد و انعکاس خاطرهی بنای اسکندریهای است که اسکندر در حوزهی هریرود نهاد.
▲ | روایت پنجم |
روایت پنجم چنین نقل میکند که شهر هرات در عهد نمرود بن کنعان ساخته شده است.
▲ | روایت ششم |
روایت ششم عبارت از ین است که باز پای اسکندر را در احداث شهر هرات دخالت میدهد و حاکی از ین است که فاتح مقدونیه صندوقی یافت که در آن نبشتههايی مبنی بر بنأی شهر هرات وجود داشت.
▲ | روایت هفتم |
طبق روایت هفتم بانی شهر هرات ذوالقرنین بود.
▲ | روایت هشتم |
قرار روایت هشتم دیوار حصار هرات از طرف سه نفر تعمیر شد: سیاوش پسر کیکاووس، اسکندر و دارای پسر دارأ.
۱٧ سنبله ۱٣٣٧[۱]
[▲] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط فریار کهزاد از بنیاد فرهنگی کهزاد فرستاده شده است.
[▲] پینوشتها
[۱]- این مقاله در سایت خاوران نیز به نشر رسیده است. رجوع شود به: بنای شهر هرات، از نظر روایات تاریحی و فولکلوری، سایت خاوران.
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ سایت خاوران