جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۹ اسفند ۱, یکشنبه

معجزه

از: دانشنامه‌ی آریانا


فهرست مندرجات

[...][...]


معجزه (واژه‌ی عربی دخیل در زبان فارسی دری به‌معنای «نتوانستی»، به زبان انگلیسی: miracle؛ و به زبان آلمانی: Wunder)، مترادف واژه اعجاز است که از ریشه لغوی عجز به‌معنی ناتوانی گرفته شده ‌است. این واژه توسط پیروان ادیان مختلف به چیزی غیر قابل تقلید اطلاق می‌شود که انسان عادی از انجام آن ناتوان (عاجز) است و دلیل آن را دخالت خدا یا خدایان در جهان می‌دانند. بنابراین، معجزه امری است که غیر از پیامبران، دیگران از انجام آن ناتوان باشند[۱].


[] واژه‌شناسی

واژه «معجزة» از «عجز» - مقابل قدرت - گرفته شـده و از وصفیّت به اسمیّت نقل گردیده و تا را به علامت نقل آورده‌اند، مانند تای صمدیة، و برخی آن را تای مبالغه می‌دانند، مانند تا در «علامة»[٢].


[] معجزه چیست؟

از آنجا كه حس كنجكاوی با فطرت انسان عجین شده است، هیچ انسانی بدون دلیل، ادعایی را نمی‌پذیرد و سر تسلیم در برا‌بر آن فرود نمی‌آورد. بنابراین، مدعبان مقام نبوت با معجزه خود را به مردم معرفی می‌كردند. چنان که ابوعلی سینا در كتاب شفا می‌گوید: «سفیران الهی از نشانه‌ها و ویژگی‌های خاصی برخوردارند تا به وسیلۀ آن شناخته شوند و از مدعیان دروغگو و تقلبی تمییز داده شوند»[۵]. با این توصیف باید دید که معجزه چیست؟

امام جعفـر صـادق(ع) در تعریـف معجـزه می‌گویـد: «معجـزه» نشـانه‌ای از خداونـد اسـت که آن را جـز بـه پیامبـران و فرسـتادگان و حجـت‌های خود نمی‌دهـد، تا به‌وسـیله‌ی آن، راسـتگویی (مدّعیـان ارتبـاط با خـدا) از مدّعیـان دروغـین شـناختـه شـوند[٣].

در توضیح این روایت باید گفت که معجزه - چنان که از معنایش پیدا است - یعنی عاجزکننده، و آن کار خارق‌العاده‌ای است که نوع بشر، حتی نوابغ در تمام زمان‌ها از آوردن آن عاجز باشند[۴]، و اساساً معجزه فراتر از نیروی بشر است و پیامبران به اراده و مشیّت خدا، برای اثبات درستی ادعای رسالت خویش، انجام می‌دهند و دعوت به "مقابله به مثل" (تحدی) نیز می‌نمایند.

این به چه معناست؟ برخی می‌پندارند که ما اگر خدا را قبول کردیم دیگر راجع به معجزه بحثی نداریم زیرا خدای مورد قبول ما قادر مطلق است و به حکم «ان الله علی کل شیی قدیر» او قدرت دارد مرده را زنده کند و از چوبی اژدها بسازد و پیامبر خود را در ظرف لحظه‌ای از مسجد‌الحرام به مسجدالاقصی ببرد و سپس به همه آسمان‌ها سیر دهد. اما بر خلاف این پندار مسئله به این سادگی‌ها نیست که اگر خدا را قبول کردیم مشکلات همه حل شده باشد.

بعضی ممکن است معجزه را اینطور تعریف کنند که: معجزه یعنی آنچه که بدون علت روی می‌دهد. ولی این تعریف بسیار نادرست است. زیرا کسانی که طرفدار معجزه هستند می‌خواهند آن را دلیل بر چیزی بدانند و حال اینکه اگر معجزه بدون علت رخ داده باشد دلیل بر هیچ امری نخواهد بود!

وانگهی اگر - به‌فرض محال - یک چیز بدون علت پیدا شود دیگر هیچ چیز را در عالم نمی‌شود اثبات کرد، نه اصلی از اصول علمی بر جای می‌ماند و نه از اصول فلسفی و کلامی، و حتی اثبات خدا هم متزلزل می‌گردد. چرا که ما خدا را به‌دلیل اینکه علت عالم است می‌شناسیم و اگر فرض کنیم که در هستی نظامی وجود ندارد بلکه ممکن است چیزی بدون علت پدید آید، این احتمال را که عالم به‌کلی تصادفی و بدون علت پدید آمده است، نمی‌توانیم رد کنیم. پس این تعریف برای معجزه بسیار نادرست است.

ممکن است گروهی دیگر بگویند معجزه پیدایش چیزی بدون علت نیست، استثنأ در قانون علیت نیست بلکه به‌این معناست که به‌جای علت واقعی یک شیئی علت دیگری جانشین آن می‌گردد و بالاخره معجزه یعنی جانشین شدن علتی به‌جای علت دیگر.

مثلا علت واقعی و حقیقی پیدایش انسان آمیزش دو انسان است حالا اگر این علت حقیقی کنار رود و جایش را به‌علت دیگری بدهد و انسانی از غیر طریق آمیزش دو انسان پدید آید، آن معجزه است.

این گفتار ناشی از عدم اطلاع بر علوم عقلی است زیرا پس از آنکه پذیرفتیم که در عالم، نظام علت و معلول حکمفرماست؛ این نظام یک نظام قراردادی نیست که بشود آن را تغییر و تبدیل کرد، بلکه طی یک رابطه حقیقی و واقعی و تخلف‌ناپذیر است.

یعنی در طبیعت اگر «الف» علت «ب» بود بین «الف و ب» یک رابطه واقعی و حقیقی بر قرار است که نه «الف» آن‌چنان رابطه را با غیر «ب» دارد و نه «ب» با غیر «الف» می‌تواند داشته باشد و هیچگاه «ب» بدون «الف» هستی نمی‌یابد. و بالاخره علت واقعی یک امر یک امر است و بس؛ و هیچ چیز با دو چیز نمی‌تواند رابطه علت و معلولی داشته باشد.

پس در مثال فوق هیچگاه نمی‌شود «ج» به‌جای «الف» بنشیند و یا برعکس «د» به‌جای «ب» معلول «الف» گردد.

در مقابل این دو تعریف نادرست، تعریف سومی این است که گفته شود معجزه نه نفی قانون علیت است و نه نقض و استثنأ آن، بلکه خرق ناموس طبیعت است.

فرق است میان خرق قانون علیت و خرق ناموس طبیعت. معجزه نه آن است که چیزی از غیر راه علت اصلی پدید آمده باشد، بلکه آنچه از غیر مسیر و جریان عادی و طبیعی بوجود آمده است، معجزه نام دارد.

به بیان بهتر: معجزه خارج شدن امری است از جریان عادی به‌نحوی که دخالت ماوراءالطبیعه در آن آشکار باشد.

با این بیان در پیدایش معجزه، علتی به‌جای علت دیگر نمی‌نشیند بلکه این مطلب که بین علت و معلول یک نوع رابطه حقیقی و تخلف‌ناپذیر برقرار است، پذیرفته شده ولی مسئله معجزه بدین‌گونه توجیه می‌گردد که: علل واقعی اشیاء برای بشر که می‌خواهد با علم و تجربه به آن‌ها برسد همواره مجهول اسـت و تنها خداونـد بر علـت‌های واقعی اشـیاء آگاه اسـت و بشـر بوسـیله تجربـه و آزمایش فقـط به یک سلسـله تقارنـات و ارتباطـات دسـترسی پیـدا می‌کنـد و بیجا آن را رابطه علیت می‌پنـدارد[٦].


[] معجزات مشهور

قرآن، براى بيان معجزات پيامبران، يا از اين واژه‌ها استفاده كرده: «آيه» (اعراف، ۱٠٦-۱٠٨)؛ «بيّنه» (اعراف، ٧٣)؛ «برهان» (قصص، ٣۱ و ٣٢) و يا به بيان مصاديق معجزات پرداخته است. (اسرا، ٨٨).

بيشتر معجزاتى كه قرآن به آن‌ها اشاره کرده، مربوط به پيامبران پيشين است؛ برای نمونه موسی دارای نه معجزه (سوره بنی‌اسرائیل٬ آیه ۱۰۱) و عیسی نیز دارای معجزات فراوانی بوده است که قرآن از برخی از آن‌ها یاد می‌کند (سوره‌آل عمران، آیه ۴۹؛ سوره مائده، آیه ۱۱۰). امّا در مورد معجزات پيامبر اسلام، قدر مسلم و براساس نظر بيشتر مفسران، قرآن به سه نوع از آن‌ها اشاره كرده كه عبارتند از:

    ۱- شقّ‌القمر كه در اوّلين آيه از سوره قمر به آن اشاره شده است. «انشقّ القمر» يعنى اجزاى قرص ماه از يكديگر جدا و به دو نيم شده، اين آيه، به معجزه «شقّ القمر» كه قبل از هجرت در مكه بر اساس پيشنهاد مشركان مكه انجام شد، اشاره مى‌كند.

    ٢- معراج پيامبر كه در اوّلين آيه از سوره‌هاى اسراء (بنى‌اسرائيل) و نجم به آن اشاره شده است. خداوند، در يك شب، پيامبر را از مسجدالحرام به بيت‌المقدّس و از آن‌جا به‌سوى آسمان‌ها به معراج برد.

    ٣- قرآن، خود از جمله معجزاتى است كه در بسيارى از آيات از جهات مختلفى به معجزه بودنش اشاره شده است. در قرآن آمده: "قل لئن اجتمعت الإنس و الجنّ على أن يأتوا بمثل هذا القرءان لايأتون بمثله ولو كان بعضهم لبعض ظهيراً" (اسرا، ٨٨) اگر جن و انس گرد آيند تا نظير اين قرآن را بياورند، مانند آن را نخواهند آورد؛ هرچند برخى از آن‌ها پشتيبان برخى [ديگر [باشند.

اعجاز قرآن، در حدى است كه خداوند، ديگران را به همانندآورى دعوت كرده است. ويژگى مهم اين معجزه، جاويدان بودن آن تا روز قيامت است[*].


[] نظر متکلمان اسلامی




[] نظر اندیشمندان

آیا واقعاً معجزات اتفاق می‌افتد؟ ریچارد داوکینز، پروفسور پیشین از دانشگاه آکسفورد - در درک عمومی از علم و فناوری - می‌گوید: «معجزات در اصل قوانین علمی را نقض می‌کنند»[].


[٧]
[٨]
[۹]
[۱٠]
[۱۱]
[۱٢]
[۱٣]
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]


[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی گردآوری شده است. اما نقد و توضیحات او در یادداشت‌ها آمده است.
يادداشت ٢: قبل از هر چيز بهتر است اين نكته را يادآور شوم كه طبق آن‌چه در قرآن آمده است تنها معجزه پيامبر كتاب (قرآن) است و وقوع شق‌القمر که معجزه پیامبر اسلام خوانده می‌شود، مربوط به آینده و در زمان قیامت است نه در دوران حیات پیامبر.



[] پيوست‌ها

پيوست ۱: مهدیزاده کابلی، علت دونیمه شدن دریا در زمان موسی
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]-
[۲]-
[۳]-
[۴]- کاری خارق‌العاده است که از حدود توانایی نوع بشر خارج بوده و هیچ کس - هر چند نابغه باشد - نمی‌تواند به اتکای نیروی انسانی، همانند آن را بیاورد؛ حتی ساحر و کاهن.
[۵]- الهیات، بخش نبوت، ابن سینا
[۶]-
[٧]-
[٨]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱٢]-
[۱٣]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱٦]-
[۱٧]-
[۱٨]-
[۱۹]-
[٢٠]-



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها








[] پيوند به بیرون

[1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]