[زنان محمد]
زینب دختر جَحْش (زادۀ حدود ٣٣ سال پیش از هجرت - درگذشتۀ در سال ٢٠ هـ.ق)، یکی از زنان مشهور محمد، پیامبر اسلام، و دختر عمه وی بود. او زنی زیبا[۱]، پارسا و بخشنده صدر اسلام بهشمار میآمد که بیشترین شهرتش را در تاریخ اسلام مرهون ازدواجش با پیامبر است.
طى سالهاى هجرت، اتفاقات عجيب و غريبى در مدينه افتاد، یکی از جمله، داستان عاشقانه محمد و زينب بود که هنوز هم دنيا ماجراى این داستان عاشقانه را از ياد نبرده است. تاريخ اسلام نشان مىدهد كه هيچگاه پيامبر اينچنين عاشق يك زن نبوده است. امروزه مسلمانان سعی دارند این داستان عاشقانهاى پيامبر را انکار کنند و آن را ساخته و پرداخته کافران مغرض قلمداد نمایند، غافل از آن که قرآن این داستان را گواهی کرده است.
[↑] زندگینامه
زینب بنت جحش بن رئاب بن (قیس) بن یعمر بن صبرة بن مرة بن کبیر بن غنم بن دودان بن اسد بن خزیمه[٢] در مکه زاده شد. پدر او، جحش بن ریاب، از خاندان غَنْم و از دودمان اسد بن خُزَیمَه بود[٣] که پس از کوچ به مکه، همپیمان شاخۀ بنیامیه قریش شد[۴]. مادر زینب، اُمیمه، دختر عبدالمطلب و عمۀ پیامبر اسلام بود[۵]. از تاریخ دقیق تولد زینب اطلاعی در دست نیست، اما چون در سال ٢٠ هجری و در روزگار خلافت عمر بن خطّاب درگذشته[٦] و بیشتر سیرهنویسان نوشتهاند که هنگام مرگ ۵٣ سال داشته[٧]، احتمالاً ٣٣ سال پیش از هجرت و حدود ده سال پیش از بعثت پیامبر بهدنیا آمده است. ابن حجر[٨] سن زینب را بههنگام درگذشت پنجاه سال ذکر کرده، اما افزوده که سن او را ۵٣ سال هم نوشتهاند که در این صورت بههنگام بعثت ده ساله بوده است. ابن سعد[۹] خبری نقل کرده که بنا بر آن، زینب زمان ازدواج با پیامبر ٣۵ ساله بوده است[۱٠]. در صورت صحت این خبر، احتمالاً او در حدود ٢۹ یا ٣٠ پیش از هجرت زاده شده است. همچنین مادر عکاشة بن محصن سن زینب را در ایام مهاجرت به مدینه سی و اندی دانسته است[۱۱] که خبر پیشین را تأیید میکند[۱٢].
نام نخست زینب، "بَرَّه" بود؛ اما پس از ازدواج با محمد، پیامبر اسلام او را زینب نام نهاد[۱٣].
افراد خانوادۀ جحش را از نخستین هجرتکنندگان به مدینه برشمردهاند[۱۴]. خانههای خالی از سکنۀ این خاندان را در مکه ابوسفیان، با تصرف عدوانی، به عمروبن عَلقَمه فروخت[۱۵]. در زمان هجرت خانوادۀ جحش، زینت حدود ٣٠ یا ٣٣ سال داشت.
پس از مهاجرت زینب به مدینه، پیامبر از او، که از خانوادهای متمول و بزرگ مکه بود، برای زید خواستگاری نمود؛ اما زینب از ازدواج با زید امتناع ورزید[۱٦] تا اینکه آیه ٣٦ احزاب نازل شد. در این آیه آمده: "هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامیکه خدا و پیامبرش امری را لازم بدانند، اختیاری (در برابر فرمان خدا) داشته باشد؛ و هر کس نافرمانی خدا و رسولش را کند، به گمراهی آشکاری گرفتار شده است."
مفسران در شأن نزول آیۀ ٣٦ سورۀ احزاب عموماً آن را ناظر بر ماجرای وصلت زید و زینب دانسته و گفتهاند پس از نزول این آیه، زینب به ازدواج با زید موافقت کرد[۱٧]. اما پس از ازدواج، همواره میان زینب و زید کشاکش وجود داشت[۱٨]. گویا منشأ این اختلاف تفاخر زینب به زید و تکبر و زباندرازی او نسبت به شوهر بود و زید از بداخلاقی زینب نزد پیامبر شکایت میبرد و پیامبر او را به صبر و تحمل در برابر همسر دعوت میکرد[۱۹] تا سرانجام پیامبر به فرمان خداوند به جدایی آن دو حکم داد.
در نقل متداولترِ این داستان چنین آمده که روزی محمد به دیدن زید رفته بود، وی در خانه نبود[٢٠]، اما پیامبر زينب را با پوششی نيمه عريان ديد، پس سرش را پايين انداخت و زيد را خواست. زينب پاسخ داد: ای پيامبر اينجا نيست. محمد برگشت در حالی که در دل عشق زینب را داشت. وقتی زيد از ماجرا آگاه شد، نزد پيامبر آمد و گفت: شايد زينب را پسنديده باشيد؟ پيامبر در پاسخ گفت: همسرت را نگهدار؛ اما زيد از زينب جدا شد. به گفتۀ بیشتر سیرهنویسان و مورخان، جدایی زینب و زید در سال پنجم یا پس از مُرَیسع در شعبان سال پنجم بوده است[٢۱].
با این حال، نخست محمد، پیامبر اسلام برای ازدواج با زینب تردید داشت و از بدگویی مشرکان و منافقان میترسید. سرانجام به دلیل طرد سنت جاهلی حرمت ازدواج با زن پسرخوانده، و همانگونه که در قرآن این موضوع طرح شده، با زینب ازدواج کرد و شأن نزول آیات ۳۷ و ۳۸ سوره احزاب، ظاهراً پیرامون این رخداد است:
- "(بهخاطر بیاور) زمانی را که به آن کس که خداوند به او نعمت داده بود و تو نیز به او نعمت داده بودی (به فرزند خواندهات "زید") میگفتی: "همسرت را نگاهدار و از خدا بپرهیز!" (و پیوسته این امر را تکرار میکردی)؛ و در دل چیزی را پنهان میداشتی[٢٢] که خداوند آن را آشکار میکند؛ و از مردم میترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بترسی! هنگامی که زید از آن زن جدا شد، ما او را به همسری تو درآوردیم تا مشکلی برای مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خواندههایشان - هنگامی که طلاق گیرند - نباشد؛ و فرمان خدا انجام شدنی است. هیچگونه منعی بر پیامبر نیست، در آنچه خدا بر او واجب کرده است؛ این سنت الهی در مورد کسانی که پیش از این بودهاند نیز جاری بوده؛ و فرمان خدا روی حساب و برنامه دقیقی است!"[٢٣]
موضوع ازدواج پیامبر و زینب، که دستاویز گزافهگوییهای منافقان و مشرکان گردید، باعث رنجش پیامبر شده بود. البته برخی از مسلمانان معتقد هستند که منافقان، برای تخریب پیامبر، علت جدایی زید و زینب را تمایل پیامبر به زینب بیان کردند و داستانی نیز در این خصوص رواج دادند[٢۴] که تفاوتهایی نیز دارد. برخی مفسران نیز این داستانها را ذیل آیۀ ٣٧ سورۀ احزاب ذکر کردهاند[٢۵]. بررسی روایات ناظر بر این ماجرا نشان میدهد مفسران قرن اول، به احتمال بسیار، برخی مطالب راجع به گزارشهای زینب و زید را بر اساس داستانهای متداول اوریا و داود ساختهاند[٢٦]. ابنحجر[٢٧] به ضعیف بودن سند برخی از این داستانها اشاره کرده، اما باسورث[٢٨] داستان ازدواج پیامبر را با زینب بر اساس همان گزارشهای مغرضانه تبیین نموده است. همچنین، ازدواج پیامبر با زینب، یکی از مسائل ثابت در متون جدلی مسیحیت از زمان کهن بوده[٢۹] و احتمالاً نخستین بهرهگیری از این ماجرا در نقد پیامبر اسلام در سنّت مسیحی، گفتههای یوحنای دمشقی در کتاب چشمه معرفت بوده است[٣٠] که پس از آن جزء ثابتی در ادبیات جدلی مسیحیت بر ضد اسلام شده و تقریباً در تمام متون جدلی آن دوره، این داستان گاه تغییر یافته و در مواردی تقریباً به همان صورتِ روایت شده در متون اسلامی، نقل و به آن استناد گردیده است[٣۱]. عالمان مسلمان به برداشتهای نادرست در این خصوص پاسخ دادهاند. جریان خردهگیری مشرکان و منافقان بر پیامبر مبنی بر اینکه او، خود، همه را از ازدواج با همسر پسر (عروس) منع کرده و اینک خود با همسر پسر خویش ازدواج کرده، در آیات ٣٦ تا ٣۹ سورۀ احزاب آمده است[٣٢]. ازدواج پیامبر با زینب، دختر عمۀ خود، امری طبیعی است و در پاسخ به کسانی که گفتهاند دلیل ازدواج پیامبر با او آشفتگی محمد از جمال زینب بوده است[٣٣]، باید گفت پیامبر از زیبایی و خوی و منش زینب، پیش از ازدواج او با زید بن حارثه آگاه بود. پیامبر به زید بن حارثه، مشهور به زیدالحلب، مهر ویژهای داشت[٣۴] و یکی دو سال پس از بعثت، کنیز آزاد کردۀ خود، امّیَمَن، را به همسری او درآورد و اُسامة بن زید بهرۀ این ازدواج بود[٣۵].
پیامبر سپس با دستور الهی و برای شکستن رسمی جاهلی که فرزند خوانده را همچون فرزند تنی خود میدانستند، با زینب ازدواج کرد[٣٦]. پیامبر همواره زید را فرزند و وارث خود معرفی میکرد[٣٧]. بعدها زینب به این سبب که ازدواج او و پیامبر در آسمانها مقرر شده است، بر دیگر همسران پیامبر برتری میجست[٣٨]. پیامبر در ازدواج با زینب، ولیمۀ ویژه داد و گوسفندی کشت[٣۹] و با نان و گوشت از مهمانان پذیرایی کرد[۴٠]. ازدواج پیامبر با زینب در آغاز ذیقعدۀ سال پنجم رخ داد و زینب در آن هنگام سی و پنج سال داشت[۴۱].
آیات حجاب در خصوص مزاحمت اصحاب برای پیامبر پس از ازدواج محمد با زینب نازل شده است. تفصیل گزارشهای مختلف را ابن سعد[۴٢] و طبرانی[۴٣] آورده و مفسران نیز ذیل آیات ۵٨ و ۵۹ سورۀ احزاب به این نکته اشاره کردهاند[۴۴]. جایگاه زینب نزد پیامبر موجب برانگیخته شدن رشک برخی از زنان وی شده بود که در نهایت آیات نخست سورۀ تحریم در این باره نازل شد[۴۵]؛ هرچند زینـب نیـز خـود باعـث رنجـش صفیـه، دختـر حُیَـی بن اَخطَب، شـده بـود[۴٦]. زینـب در جنـگ حُنَـیْن همـراه پیـامبر بـود[۴٧] و پس از رحلت پیامبر میگفت که پس از او هرگز بر مرکبی سوار نخواهم شد، هرچند برای حج باشد[۴٨]. پیامبر خطاب به عمر که به زینب پرخاش کرده بود، فرمود بههوش باشد که زینب اَوّاهه است و اَوّاه را فروتن در پیشگاه خدا و بسیار زاریکننده در درگاه او و صفت ابراهیم معنی کرد[۴۹].
مورخان مسلمان دربارهی ویژگیهای اخلاقی زینب نوشتهاند: زنی شریف النسب، پارسا، پاکدامن و به جود و بخشش شهره بود او از این جهت از کریمترین زنان پیامبر محسوب میشد[۵٠] بهطوری که پس از مرگ زینب، هیچ درم و دیناری از او برجا نماند، زیرا همه را در زندگی خود به مستمندان بخشیده بود[۵۱]. پیامبر از این خوی شایستۀ همسر خویش باکنایهای لطیف یاد میکرد و به همسران دیگر خود میفرمود که شتابانترین شما در پیوستن به من پس از مرگ همان است که دستش از همه بخشندهتر باشد[۵٢]. شتاب زینب در بخشش اموال چنان بود که در چند ساعت تمام دوازده هزار درهم مستمری سالیانۀ خود را به دست خدمتکار خویش به خانۀ یتیمان و بیوهزنان و مستمندان فرستاد. مشروح این رفتار او را بسیاری از مورخان آوردهاند[۵٣]. منش والای زینب چنان بود که عایشه از او با عنوان بانویی یاد کرده که در دین باوری، پرهیزکاری، راستگویی، صدقه دادن و رعایت پیوند خویشاندی کسی از او برتر نبوده و به یتیمان و زنان بیوه توجه داشته است[۵۴]. همچنین در خبری عایشه، زینب را پس از خود محبوبترین همسران پیامبر نزد آن حضرت یاد کرده است[۵۵]. ابنعبدالبر[۵٦] و ابنجوزی[۵٧] در نقلی از عایشه آوردهاند که زینب با او در مقام و شأن نزد پیامبر ادعای برتری و همسری داشته است.
زینب از راویان حدیث نبوی بوده و چند حدیث از او روایت شده است[۵٨] که دو حدیث آن را مسلم و بخاری به اتفاق ذکر کردهاند[۵۹]. از جمله کسانی که از او روایت نقل کردهاند، این اشخاص بودهاند: قاسم بن محمدبن ابیبکر؛ امّ حبیبه، دختر ابوسفیان؛ و محمدبن عبداللهبن حجش، برادرزادۀ وی[٦٠]. بنابر خبری که طبری[٦۱] آن را به نحو مرسَل و از قول فقیهان حجاز نقل کرده، پیامبر در خانۀ زینب درگذشته است[٦٢].
عمر پس از تشکیل دیوان، مستمری سالیانۀ زینب را همچون برخی دیگر از همسران پیامبر، دوازده هزار درهم تعیین نمود، اما زینب فقط یک سال این مستمری را گرفت و سال بعد درگذشت. زینب گرفتن این مبلغ را فتنه میدانست و از خدا خواسته بود که بهگونهای او را از گرفتن مستمری رهایی بخشد[٦٣].
زینب سرانجام در تابستان گرم سال بیست هجری در سن ۵٣ سالگی در مدینه درگذشت[٦۴] و نخستین همسر محمد بود که بعد از رحلت پیامبر به او پیوست[٦۵]. عمر بن خطّاب بر جنازۀ او نماز گزارد[٦٦] و زینب در گورستان بقیع در کنار خانۀ عقیل و خانۀ محمد بن حنفیه به خاک سپرده شد[٦٧]. تنها میراث باقی مانده از زینب، خانۀ او بود که بعدها، هنگام توسعۀ حرم نبوی در زمان ولید بن عبدالملک، به پنجاه هزار درهم از وارثان او خریداری شد[٦٨].
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱: ازدواج زینب دختر جَحْش با محمد پسر عبدالله، به روایت محمد بن جریر طبری
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]- طبری؛ تاریخ طبری، تحقیق محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت: دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹٦٧، ج ۱۱، ص ٦٠٧ و و زرکلی، خیرالدین؛ الاعلام، بیروت: دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹٨٦، ج ٣، ص ٦٦.
[٢]- ابن هشام؛ السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، بیروت: دارالمعرفه، بیتا، ج ۱، ص ٣٢۴ و ابن حبیب بغدادی، ابو جعفر محمد؛ المحبر، تحقیق ایلزه لیختن شتیتر، بیروت: دار الافا ق الجدیده، بیتا، ص ٨۵ و مسعودی؛ التنبیه و الاشراف، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، قاهره: دارالصاوی، بیتا،ج ۱، ص ۱۹۹ و ابن ابن عبدالبر، الاستیعاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت: دارالجبل، چاپ اول، ۱۹۹٢، ج ۴، ص ۱٨۴۹.
[٣]- ابن سعد، ج ٨، ص ۱٠۱؛ ابن عبدالبر، ج ۴، ص ۱٨۴۹؛ ابن ابیالحدید، ج ۹، ص ٢۴٢
[۴]- برای تفصیل دربارۀ این همپیمانی، رجوع کنید به بلاذری، ج ۱، صص ۵٢۱-۵٢٢
[۵]- ابن سعد، ج ٨، ص ۱٠۱؛ ابن عبدالبر، همانجا؛ ابن ابیالحدید، ج ۹، ص ٢۴٢
[٦]- رجوع کنید به ادامۀ مقاله
[٧]- برای نمونه، رجوع کنید به ابن سعد، ج ٨، ص ۱۱۵؛ ابن جوزی، ج ٢، ص ۴۹
[٨]- ابنحجر، ج ٧، ص ٦٧٠
[۹]- ابن سعد، ج ٨، ص ۱۱۴
[۱٠]- نیز رجوع کنید به ابن حجر، ج ٧، ص ٦٧٠، که این تاریخ را به نقل واقدی آورده است
[۱۱]- ابن سعد، ج ۱، ص ۱۱۵
[۱٢]- محمود مهدوی دامغانی، زینب دختر جَحْش، دانشنامۀ جهان اسلام
[۱٣]- ابن عبدالبر؛ الاستیعاب، پیشین، ج ۴، ص ۱٨۴۹ و زرکلی، خیرالدین؛ الاعلام، پیشین، ج ٣، ص ٦٦؛ محبالدین طبری، ص ۱٦۱؛ ابن حجر، ج ٧، ص ٦٦٨)
[۱۴]- ابن هشام، ج ٢، ص ۱۱۴؛ ابن سعد، ج ٨، ص ۱٠۱؛ ذهبی، ج ٢، ص ٢۱۱)
[۱۵]- ابن هشام، ج ٢، ص ۱۱۴-۱۱۵، ۱۴۵
[۱٦]- زمانی که پیامبر از زینب برای زید خواستگاری نمود، زینب گمان میکرد که پیامبر او را برای خویش خواستگاری نموده است، از این رو با درخواست پیامبر موافقت کرد. اما پس از آنکه دریافت پیامبر وی را برای زید خواستگاری کرده است، مخالفت نمود. رجوع شود به: محمود مهدوی دامغانی، زینب دختر جَحْش، دانشنامۀ جهان اسلام؛ اما در دانشنامۀ رشد آمده که "خانواده زینب، بهخصوص برادرش، عبدالله بن جهش، بهدلیل قریشی بودن و برتری نژادی و قبیلهای، راضی به این ازدواج نبودند".
[۱٧]- برای نمونه، رجوع کنید به مقاتل بن سلیمان؛ طبری، تفسیر، ذیل آیه؛ قس طبری، همانجا، که بر اساس خبری گفته که آیه در خصوص امّکلثوم دختر عُقبة بن ابیمعیط و زید بن حارثه نازل شده است.
[۱٨]- ابوعبیده، ص ٦٢؛ ابونعیم اصفهانی، ج ٢، ص ۵٢
[۱۹]- ابن سعد، ج ٨، ص ۱٠٣؛ بلاذری، ج ۱، ص ۵٢٢؛ طبرانی، ج ٢۴، ص ۴۱
[٢٠]- ابن سعد، همانجا؛ طبری، تاریخ، ج ٢، صص ۵٦٢-۵٦۴؛ طبرانی، ج ٢۴، ص ۴۴
[٢۱]- از جمله، رجوع کنید به ابن سعد، ج ٨، ص ۱۱۴؛ بلاذری، ج ۱، ص ۵٢۱؛ ابنعبدالبر، ج ۴، ص ۱٨۴۹، که این را عقیدۀ قِتاده دانسته است؛ قس ابوعبیده، ص ٦۱؛ بلاذری، ج ۱، ص ۵٢۱؛ ابن عبدالبر، همانجا، که به نقلی زمان جدایی زینب و زید را سال سوم ذکر کردهاند، هرچند بلاذری گفته که این قول، ثابت نشده دانسته است.
[٢٢]- اینجا - در آیۀ ۳۷ سوره احزاب - قرآن صراحتاً به چیزی اشاره میکند که پیامبر در دل پنهان میداشت و از ابراز آن وحشت داشت. این چیزی نبود جز عشق سوزان زینب.
[٢٣]- سوره احزاب، آیات ۳۷ و ۳۸
[٢۴]- رجوع کنید به ابن سعد، ج ٨، صص ۱٠۱-۱٠٢؛ بلاذری، ج ۱، ص ۵٢٢؛ ابنعبدالبر، ج ۴، صص ۱۸۴۹-۱۸۵٠
[٢۵]- برای نمونه، رجوع کنید به طبری، تفسیر؛ ابن ابیزَمِنین، ذیل آیه
[٢٦]- رجوع کنید به طبرانی، ج ٢۴، ص ۴۴
[٢٧]- ج ٧، ص ٦٦٨
[٢٨]- دانشنامه جهان اسلام، ذیل مادّه اسلام
[٢۹]- همانجا
[٣٠]- رجوع کنید به ساهاس، ص ۹۱؛ هویلند، ص ٢٧٦، پانویس ٢
[٣۱]- رجوع کنید به کندی، ص ۵٨؛ ساهاس، ص ۹۱، پانویس ٣؛ دانیل، صص ٣٠-٣۱، ۱۱۹-۱٢۵، ٣۱٣
[٣٢]- برای پاسخ کلامی به این ایرادها، رجوع کنید به سیدمرتضی، علمالهدی، صص ۱٧۵-۱٧٧
[٣٣]- ابن سعد، ج ٨، صص ۱٠۱-۱٠٢؛ قمی، ج ٢، صص ۱٧٢-۱٧٣
[٣۴]- ابن سعد، ج ٣، صص ۴٠، ۴٢-۴۴؛ ابنعبدالبر، ج ٢، صص ۵۴٣، ۵۴٦
[٣۵]- رجوع کنید به ابنسعد، ج ٣، ص ۴۵؛ ابن عبدالبر، ج ٢، ص ۵۴٦
[٣٦]- رجوع کنید به احزاب: ٣٧؛ ابنحجر، ج ٧، ص ٦٦٧؛ قس ابنهشام، ج ٢، ص ٦۴٦، که نقل کرده است زینب خود را بدون مهریه به پیامبر بخشید
[٣٧]- ابن سعد، ج ٣، ص ۴٢؛ ابنعبدالبر، ج ٢، ص ۵۴٣؛ ابنحجر، ج ٢، ص ۵۹۹
[٣٨]- ابن سعد، ج ٨، ص ۱٠٣؛ ابن عبدالبر، ج ۴، ص ۱٨۵٠
[٣۹]- ابن سعد، ج ٨، ص ۱٠٣
[۴٠]- ابن سعد، ج ٨، ص ۱٠۵، ۱٠٦، ۱٠٧؛ ابن عبدالبر، ج ۴، ص ۱٨۴۹
[۴۱]- ابنسعد، ج ٨، ص ۱۱۴؛ ابن عبدالبر، ج ۴، ص ۱٨۴۹
[۴٢]- ابن سعد، ج ٨، صص ۱٠۵-۱٠٧
[۴٣]- طبرانی، ج ٢۴، صص ۴٦-۵٠
[۴۴]- برای نمونه، مقاتل بن سلیمان؛ طبری، تفسیر، ذیل آیه؛ قس طبری، همانجا، که دربارۀ نزول این آیه در خصوص امّسَلَمه و عایشه نقلهایی آورده است
[۴۵]- رجوع کنید به ابن سعد، ج ٨، ص ۱٠٧؛ بخاری، ج ٦، صص ۱٦٦-۱٦٧، ج ٧، ص ٢٣٢؛ مسلم، ج ۴، صص ۱٨۴-۱٨۵
[۴٦]- ابن عبدالبر، ج ۴، ص ۱٨۵٠
[۴٧]- واقدی، ج ٣، ص ۹٢٦؛ طبری، تاریخ، ج ٣، ص ٨٣
[۴٨]- واقدی، ج ٣، ص ۱۱۱۵
[۴۹]- ابونعیم اصفهانی، ج ٢، صص ۵٣-۵۴؛ ابن عبدالبر، ج ۴، ص ۱٨۵٢؛ ابن حجر، ج ٧، ص ٦٦۹
[۵٠]- دائرةالمعارف الاسلامیه، ج ۱۱، ص ٢۹.
[۵۱]- طبری، ج ۱۱، ص ٦٠٨ و طبقات الکبری، ص ۹٠ و هم چنین ابن سعد، ج ٨، ص ۱۱۴.
[۵٢]- ابنسعد، ج ٨، ص ۱٠٨؛ ابونعیم اصفهانی، ج ٢، ص ۵۴؛ ابنعبدالبر، ج ۴، صص ۱٨۵٠-۱٨۵۱
[۵٣]- برای نمونه، رجوع کنید به ابن سعد، ج ٨، ص ۱٠٣، ۱۱٠؛ ابن حجر، ج ٧، ص ٦٧٠
[۵۴]- ابن سعد، ج ٨، صص ۱٠٨، ۱۱٠؛ ابن عبدالبر، ج ۴، ص ۱٨۵۱؛ ابن حجر، ج ٧، ص ٦٧۱
[۵۵]- ابن سعد، ج ٨، ص ۱۱۴
[۵٦]- ابنعبدالبر، ج ۴، ص ۱٨۵۱
[۵٧]- ابنجوزی، ج ٢، ص ۴٨
[۵٨]- برای این احادیث رجوع کنید به طبرانی، ج ٢۴، صص ۵۱-۵٧
[۵۹]- ذهبی، ج ٢، ص ٢۱٨
[٦٠]- برای فهرست این افراد رجوع کنید به مزی، ج ٣۵، ص ۱٨۴
[٦۱]- طبری، تاریخ، ج ٣، ص ۱٨٧
[٦٢]- محمود مهدوی دامغانی، زینب دختر جَحْش، دانشنامۀ جهان اسلام؛ اما طبری دربارۀ مزایای عایشه نسبت به دیگر همسران محمد از زبان عایشه مینویسد: "فرشته بهصورت من نازل شد، هفت ساله بودم که زن پیامبر شدم، نه ساله بودم که به خانۀ او رفتم، دوشیزه بودم که زن او شدم و هیچیک از زنان وی در این مزیت مانند من نبود، وقتی وحی بدو میآمد من با او زیر یک لحاف بودم، مرا از همه کس بیشتر دوست داشت، در قضیهای که نزدیک بود مایۀ هلاکت امت شود، آیۀ قرآن دربارۀ من نازل شد، جبرئیل را دیدم و هیچکس از زنان وی به جز من او را ندید، در خانۀ من درگذشت و هیچکس جز فرشته و من بهکار وی نپرداخت."[تاریخ طبری، ج ٣، ص ۹٣۱]
[٦٣]-ابنسعد، ج ٨، ص ۱۱٠؛ رجوع کنید به ذهبی، ج ٢، ص ،٢۱۴ که نوشته است برای صفیه و جُوَیْریَّه، دیگر همسران پیامبر، نصف این مقدار تعیین شده بود
[٦۴]- رجوع کنید به ابن سعد، ج ٨، ص ۱۱۵؛ طبرانی، ج ٢۴، ص ٣٨؛ ابن عبدالبر، ج ۴، ص ۱٨۵٢
[٦۵]- ابن عبدالبر، ج ۴، ص ۱٨۵٠
[٦٦]- ابن حبیب، ص ٨٨؛ مزی، ج ٣۵، ص ۱٨۵
[٦٧]- ابن سعد، ج ٨، ص ۱٠۹؛ بلاذری، ج ۱، ص ۵٢۴
[٦٨]- ابن سعد، ج ٨، ص ۱۱۴؛ ذهبی، ج ٢، ص ٢۱٨
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
□
□