[حواریون عیسی] [تاریخ کلیسا]
شمعون معروف به پطروس[۱] یا کیفا[٢] (Cephas بهیونانی: Κηφᾶς؛ Kepha بهعبری: כיפא بهمعنای «سـنگ یا صـخره») (زادۀ حدود یکسال پیش از میلاد - درگذشتۀ حدود ٦٧ م)، از حواریون (شـاگردان) عیسـی مسیح و پس از رسـتاخیز عیسـی، نخستین رهبر مسیحیان - در کلیسای دوران اولیه مسیحیت - بود[٣] که بهعنوان قدیس و اولین پاپ کلیسای کاتولیک روم نیز شناخته شده[۴] و همچنین در میان پیروان مذهب ارتدکس مورد احترام است[۵].
[↑] زندگینامه
پطرس فرزند یونا[٦] (Jonah یا John) حدود یکسال قبل از میلادی در بیت صیدا (Bethsaida) بهدنیا آمد[٧]. پدرش، پس از تولد او، نامش را سیمون گذاشت و توسط یهودیان بهنام شمعون خوانده میشد. خانوادهٔ او در شهر بیت صیدا در نزدیکی سواحل شمالی دریای جلیل و کفرناحوم زندگی میکردند[٨] و به ماهیگیری اشتغال داشتند. او در كار تجارت ماهیگیری با یعقوب و یوحنا شریك بود[۹]. شواهد نشان میدهد كه او در كار خود شخص موفقی بهشمار میرفت.[۱٠]
پطرس برادری بهنام آندریاس داشت که پیش از او به عیسی مسیح ایمان آورد.[۱۱] اولين جايی كه پطرس وارد صحنه میشود، هنگام تعميد يحيی است[۱٢]. عيسی در همان ملاقات اول، اسم او را كيفا (پطرس) میخواند، گويا از همان زمان در صدد بود كه او را بهعنوان يكی از رسولان برگزيند.[۱٣]
به نوشتۀ هنری هَلی، در سال ۲٦ ميلادی (احتمالاً در نوامبر - آبان ماه) يوحنا، اندرياس، شمعون، فيليپس و نتنائيل، هنگامی كه يحيی به تعميددادن اشتغال داشت، به عيسی ايمان آوردند[۱۴]، آنها در سفر به قانا با او همراه شدند و سپس به شغلهای سابق خود برگشتند تا اينكه عيسی بعدها دعوتی مجدد از آنان بهعمل آورد[۱۵]. او در مورد اولین شاگردان عیسی مسیح مینویسد:
- «یوحنا، اندریاس، شمعون و فیلیپس و نتنائیل جزو اولین شاگردان عیسی بودند. موعظۀ یحیی تعمیددهنده آنها را آماده ساخت و بعداً هر ۵ نفر آنها رسول نامیده شدند. این یكی از موارد خدمت یحیی تعمیددهنده به مسیح است. اگرچه بهطور موقت آنها به شغلی كه سابقاً داشتند بازگشتند، ولی حدود یكسال بعد دعوت شدند تا مسیح را بهطور دایم پیروی نمایند»[۱٦]
همو در ادامه میافزاید:
- «احتمالاً شمعون نیز بهعنوان شریك یوحنا، شخص عیسی را میشناخته است ولی شناخت او از وی بهعنوان مسیح، زمانی بود كه یحیی تعمیددهنده مسیح بودن او را بهطور علنی اعلام كرد. اینكه عیسی در ملاقات خود با شمعون (اولین ملاقات ثبتشده در انجیل) نام جدیدی به او میدهد، میتواند دلالت بر این باشد كه عیسی از قبل او را برای امر رسالت در نظر داشته است.»[۱٧]
بدین ترتیب، نام وی توسط عیسی مسیح به «پطرس» (يونانی) يا «كيفا» (آرامی) که هر دو بهمعنای «صخره» است، تغییر یافت. اما از آنجایی که ادبیات رایج آن زمان، ادبیات یونانی بود، «پطرس» نامی است که شمعون بدان شهرت یافت.
بر اساس انجیل متی، پطرس اولین حواری بود که عیسی را «مسیح، فرزند خدای زنده» نامید و عیسی او را ستود و به او گفت:
- «من بر روی این صخره، کلیسای خود را بنا میکنم، و قدرتهای جهنم، هرگز قادر به نابودی آن نخواهند بود. من کلیدهای ملکوت خدا را در اختیار تو (پطرس) میگذارم تا هر دری را بر روی زمین بگشایی در آسمان نیز گشوده شود و هر دری را بر روی زمین ببندی، در آسمان بسته شود.»[۱٨]
طبق این روایت، کلیسای روم خود را جانشین پطرس و وارث کلید بهشتی میدانند[۱۹]. اما در انجیل برنابا که مورد تأیید مسلمانان است، پطرس بهدلیل اینکه عیسی را فرزند خدا خواند، مورد خشم وی قرار گرفت و حتی عیسی قصد اخراج پطرس از جمع حواریون را داشت که با وساطت دیگر حواریون، او را بخشید.[٢٠]
در سال ۲٨ ميلادی (احتمالاً در ژانويه - دی ماه)، عيسی پس از اتمام مرحلۀ اول خدمت در يهوديه، خدمت در جليل را آغاز نمود. در اين زمان از شمعون، اندرياس، يعقوب و يوحنا دعوت كرد تا دامهای ماهيگيری را كنار گذاشته و بهطور كامل او را متابعت كنند[٢۱]. در انجیل مرقس شرح این ماجرا چنین آمده:
- مدتی بعد، پس از آنكه یحیی بهدستور هیرودیس پادشاه، زندانی شد، عیسی به ایالت جلیل آمد تا پیام خدا را به مردم برساند. او فرمود: «زمان موعود فرا رسیده است. بزودی خداوندْ ملكوت خود را برقرار خواهد ساخت. پس، از گناهان خود دست بكشید و به این خبر خوش ایمان بیاورید.»
روزی عیسی در كناره دریاچه جلیل قدم میزد كه چشمش به شمعون و برادرش اندریاس افتاد. ایشان تور به دریا انداخته، مشغول صید ماهی بودند، چون كارشان ماهیگیری بود. عیسی ایشان را صدا زد و فرمود: «از من پیروی كنید تا شما را صیاد مردم سازم.» ایشان نیز بیدرنگ تورهای خود را بر زمین گذاشتند و بهدنبال او بهراه افتادند. كمی جلوتر، یعقوب و یوحنا، پسران زبدی را دید كه در قایق، تورهای ماهیگیری خود را تعمیر میكردند. ایشان را نیز دعوت كرد تا پیرویاش كنند، كه بلافاصله پدر خود زبدی را با كارگران گذاشتند و بهدنبال او رفتند.
سپس همگی وارد شهر كفرناحوم شدند، و صبح روز شنبه به عبادتگاه یهود كه آن را كنیسه مینامیدند... عیسی از كنیسه خارج شد، و به اتفاق یعقوب و یوحنا به خانه شمعون و اندریاس رفت. وقتی به خانه رسیدند، دیدند كه مادر زن شمعون تب كرده و خوابیده است؛ فوری به عیسی خبر دادند. عیسی نزد او رفت، دستش را گرفت و او را برخیزاند. همان لحظه تبش قطع شد و برخاست و مشغول پذیرایی گردید.
صبح روز بعد، وقتی هنوز هوا تاریك بود، عیسی برخاست و تنها به صحرا رفت تا در آنجا دعا کند. كمی بعد شمعون با سایرین به جستجوی او رفتند. وقتی او را یافتند، گفتند: «همه بهدنبال شما میگردند.» ولی عیسی در جواب ایشان فرمود: «باید به شهرهای دیگر هم بروم، تا به اهالی آنجا نیز پیغامم را برسانم، چون بهخاطر همین به اینجا آمدهام.»[٢٢]
پطرس همسر داشت[٢٣] به اسم «كُنكوردی» يا «پِرپِتوا»[٢۴] كه معمولاً پطرس را در خدماتش بهعنوان یك رسول، همراهی میكرد[٢۵].
او شخصی پرانرژی، با حرارت، پرتحرك و بیباك بود. پطرس شخصیتی داشت كه ذاتاً مدیر بود و طبیعت انسانی در او بهطور كامل مشهود بود. عموماً او سخنگوی ۱٢ نفر بقیه بود[٢٦].
اسم جدیدی كه عیسی او را به آن نامگذاری كرد (پطرس بهمعنای صخره)، نشانگر شخصیت حقیقی او بود كه عیسی از قبل آن را تشخیص داده بود. او در متقاعد كردن دیگران قوی بود و شخصیتی پر جرأت، جسور و رُك داشت، اگرچه یكبار آقای خویش را انكار نمود و یكدفعه دیگر نیز در انطاكیه مرتكب ریاكاری شد. هنگامی كه او را مورد جفا قرار میدادند، روحیهای كاملاً بیپروا داشت. او كلیسای یهودیه را بنیانگزاری كرد و در آن جنبشی روحانی بوجود آمد كه بزرگان یهود از آن تعجبزده و مبهوت شدند[٢٧].
در مجموعهی کتابهای عهد جدید، تنها دو رساله به پطرس منسوب است. البته کتابهای دیگری نیز به وی منسوب است که کلیسا، آنها را به رسمیت نمیشناسد. این کتابها عبارتند از انجیل پطرس، اعمال پطرس[٢٨] و سه کتاب مکاشفه.[٢۹] در میان این کتابها، یکی از کتابهای مکاشفه دارای اهمیت الهیاتی خاصی است. اهمیت این کتاب از آن روست که در آن کشته شدن مسیح توسط یهودیان انکار شده است.[٣٠]
پطرس سالهای آخر عمر خود را در روم گذراند و برخی نویسندگان اولیه نیز معتقدند که رسالۀ اول پطرس در آنجا نوشته شده است. پطرس در دوران حکومت نرون به شهادت رسید.[٣۱]
با وجود این، در مورد تاریخ درگذشت پطرس، اطلاع دقیقی در دست نیست. برخی اظهار داشتهاند که پطرس در سال ٦۴ میلادی و در دوران جفای نرون شهید شد. برخی نیز سالهای ٦٦ یا ٦۸ میلادی را پذیرفتهاند[٣٢] که البته دیدگاه اخیر از شهرت بیشتری برخوردار است.[٣٣]
گفته میشود که وی محکوم گردید که به صلیب کشیده شود اما درخواست کرد که بهصورت واژگون مصلوب گردد زیرا خود را لایق نمیدانست که همچون مسیح، به صلیب کشیده شود.[٣۴] هنری هَلی در این بارۀ مینویسد:
- دربارۀ روزهای آخر عمر او، به غیر از این دو رساله، چیزی در دست نیست. از سخنان عیسی در یوحنا ۲۱: ۱٨ چنین برمیآید كه مرگ او، مرگ یك شهید بوده است. از آنجا كه او رهبر شاگردان مسیح بود، بهنظر میرسد كه او از مراكز كلیسایی كه در امپراطوری روم بودند، دیدار بهعمل آورده باشد.
روایتی كه معمولاً توسط كلیسای كاتولیك مطرح میشود، مبنی بر اینكه پطرس، كلیسای روم را بنیانگزاری نمود و به مدت ۲۵ سال اسقف آنجا بود، پایۀ تاریخی ندارد. این در واقع افسانهای است كه سالها بعد، هنگامیكه اسقفان رومی در وسوسۀ كسب قدرت و رهبری مسیحیت قرار گرفتند، آن را اختراع نمودند.
برخی از مورخان معتقدند كه شواهد كافی مبنی بر اینكه پطرس، در روم بوده است، وجود ندارد. اكثر این مورخان بر این مطلب توافق نظر دارند كه احتمالاً پطرس در آخرین سال زندگی خود به روم رفته است. او یا بهدستور نرون به روم رفته است و یا اینكه با تصمیم خودش بهمنظور كمك به مسیحیانی كه مورد شكنجۀ نرون قرار داشتند، به آنجا رفت.
بنابر روایت معروف «كجا میروی؟»، دوستان پطرس اصرار داشتند كه او جهت نجات جان خود از روم فرار كند. او نیز تحت تأثیر این پیشنهاد قرار گرفت و گریخت. اما شب هنگام در خارج از روم، در جادّه، در رویایی با عیسی ملاقات كرد. او از عیسی پرسید: «خداوندا كجا میروی؟» عیسی پاسخ داد: «من به روم میروم تا دوباره مصلوب شوم.» پطرس بسیار شرمگین شد و دوباره به شهر برگشت و در آنجا او را بهصورت بر عكس مصلوب كردند، چرا كه ابراز داشت كه شایستگی ندارد تا مانند خداوندش مصلوب شود. اما این تنها یك روایت است و دقیقاً معلوم نیست كه چقدر پایه و اساس تاریخی دارد.
برخی از روایات دیگر نیز حاكی از آنند كه همسر پطرس نیز شهید شد. بر طبق این روایات، پطرس او را تشویق كرد تا با شجاعت بگوید «ما را بیاد آور، ای خداوند عزیز ما.»[٣۵]
به اعتقاد عموم مسیحیان، مقبره پطرس در واتیکان امروزی قرار دارد.[٣٦]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]- نام اصلی «پطرس» (بهانگلیسی: Peter) در زبان عبری، «شمعون» (Shimon) و در زبان یونانی «سیمون» (Simeon یا Simon) بود. او در رسالۀ اول پطرس، خود را «پطرس رسول» و در رسالۀ دوم پطرس، خود را «شمعون پطروس» (به یونانی: Πέτρος Pétros بهمعنای «صخرۀ سنگی») معرفی میکند. (رجوع شود به: دائرةالمعارف کتاب مقدس، صص ۳٠۹ و ۳۱۱)
[٢]- «پطرس» یک نام مشتق از واژۀ یونانی برای «صخرۀ سنگی» (به انگلیسی: rock) است که بهعنوان «سیمون پطرس» (Simon Peter)، «کیفا» (به دو صورت: یونانی، Cephas = Κηφᾶς و عبری، Kepha = כיפא) نیز شناخته شده است. این دو صورت «Cephas» و «Kepha» هر دو بهیک معنا یعنی «صخره» است. رجوع شود به:Saint Peter, From Wikipedia, the free encyclopedia[٣]- اعمال: ۱: ۱۵–۱٦ و ٢: ۱۴ و ...[۴]- Saint Peter the Apostle, from the Encyclopædia Britannica[۵]- پطرس، از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزادSaint Peter the Apostle, original name Simeon, or Simōn (died c. ad 64, Rome), disciple of Jesus Christ, recognized in the early Christian church as the leader of the disciples and by the Roman Catholic church as the first of its unbroken succession of popes. Peter, a fisherman, was called to be a disciple of Jesus at the beginning of his ministry. He received from Jesus the name Cephas (i.e., Rock, hence Peter, from the Latin petra).
[٦]- یوحنا ۱: ۴٢
[٧]- تاریخ تولد پطرس برگرفته از: پطرس، از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد (به انگلیسی)؛ اما ظاهراً تاریخ تولد وی مشخص نیست و این که دانشنامهٔ آزاد ویکیپدیای فارسی دربارۀ تاریخ تولد پطرس مینویسد: «پطرس در سال یک میلادی در بیت صیدا بهدنیا آمد»، فاقد منبع معتبر است.
[٨]- پطرس اهل بیت صیدا بود (یوحنا ۱: ۴۴) و خانهاش در كفرناحوم بود (مرقس ۱: ٢۹). او یا دو خانه داشت و یا اینكه از بیت صیدا به كفرناحوم نقل مكان كرده بود.
[۹]- لوقا ۵: ۱٠
[۱٠]- راهنمای مطالعه کتاب مقدس، ص ۴۹٠
[۱۱]-انجیل یوحنا، باب ۱، آیات ۴٠-۴۲: یکی از آن دو نفر، که بعد از شنیدن سخنان یحیی بهدنبال عیسی رفت، اندریاس برادر شمعون پطرس بود. او اول برادر خود شمعون را پیدا کرد و به او گفت: «ما ماشیح (یعنی مسیح) را یافتهایم.» پس وقتی اندریاس، شمعون را نزد عیسی برد، عیسی به شمعون نگاه کرد و گفت: «تویی شمعون پسر یونا، ولی بعد از این کیفا (یا پطرس بهمعنی صخره) نامیده میشوی.»
[۱٢]- يوحنا ۱: ۴٠-۴٢
[۱٣]- راهنمای مطالعه کتاب مقدس، ص ۴۹٠
[۱۴]- يوحنا ۱: ٣۵-۵۱
[۱۵]- راهنمای مطالعه کتاب مقدس، ص ۴۵٦
[۱٦]- همانجا، ص ۵٦۹
[۱٧]- همانجا، ص ۵٦۹
[۱٨]-انجیل متی، باب ۱٦، آیات ۱٨-۱۹ (ترجمۀ قدیمی). در ترجمۀ تفسیری کتاب مقدس آمده: «وقتی عیسی به قیصریه فیلیپ رسید، از شاگردانش پرسید: «مردم مرا كه میدانند؟» جواب دادند: «بعضی ها میگویند كه شما یحیای پیغمبر هستید؛ عدهای نیز میگویند الیاس، یا ارمیا و یا یكی از پیغمبران دیگر میباشید.» سپس پرسید: «شما مرا كه میدانید؟» شمعون پطرس جواب داد: «مسیح، فرزند خدای زنده!»عیسی فرمود: «ای شمعون، پسر یونا، خوشا بهحال تو! زیرا تو این حقیقت را از انسان نیاموختی، بلكه پدر آسمانی من این را بر تو آشكار ساخته است. تو پطرس، یعنی «سنگ» هستی، و من بر روی این صخره، كلیسای خود را بنا میكنم، و قدرتهای جهنم هرگز قادر به نابودی آن نخواهند بود. من كلیدهای ملكوت خدا را در اختیار تو میگذارم تا هر دری را بر روی زمین ببندی، در آسمان بسته شود، و هر دری را بگشایی در آسمان نیز گشوده شود.»آنگاه به شاگردانش دستور داد به كسی نگویند كه او مسیح است.» (متی، ۱٦: ۱٣-٢٠)[۱۹]-
[٢٠]-
[٢۱]- راهنمای مطالعه کتاب مقدس، ص ۴۵٦؛ برگرفته از: مرقس ۱: ۱٦-۲٠
[٢٢]- مرقس ۱: ۱۴-۲۱؛ ۲۹-٣۱؛ ٣۵-٣٨
[٢٣]- متی ٨: ۱۴، مرقس ۱: ٣٠ و لوقا ۴: ٣٨
[٢۴]- راهنمای مطالعه کتاب مقدس، ص ٧۱٧
[٢۵]- اول قرنتیان ۹: ۵
[٢٦]- راهنمای مطالعه کتاب مقدس، ص ۴۹٠
[٢٧]- همانجا، ص ۴۹٠
[٢٨]- الدکتور سالم الطرزی، ابراهیم، أبوکریفا العهد الجدید، بینا، ۲۰۰۱ م، چاپ اول، الکتاب الأول، صص ۲۴ و ۲۹
[٣۱]- دائرةالعمارف کتاب مقدس، ص ۳۱۰
[٣٢]- هاکس، جیمز، قاموس کتاب مقدس، ص ۲۲۰
[٣٣]- ویلیامز، پل، افشای واتیکان، ص ۸
[٣۴]- میلر، ویلیام، تاریخ کلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران، ص ٦۱
[٣۵]- راهنمای مطالعه کتاب مقدس، ص ٧۱٧
[٣٦]- کونگ، هانس، تاریخ کلیسای کاتولیک، ص ۵٧
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ کتاب مقدس (ترجمۀ تفسیرِ)، انجمن بینالمللی کتاب مقدس، چاپ سوم - ٢٠٠٢ میلادی
□ دائرةالمعارف کتاب مقدس، ترجمۀ آلیس علیایی، مریم قبادی، کیانوش اخوین و بهرام محمدیان، تهران: سرخدار، چاپ اول - ۱٣٨۱ خورشیدی
□ هنری هلی، راهنمای کتاب مقدس، ترجمۀ: جسيکا باباخانيان، سابرينا بدليان و ادوارد عيسی بيک، زير نظر کشيش ساروخاچيکی، هلند: چاپ اول - ٢٠٠٠ ميلادی
□ جیمز هاکس، قاموس کتاب مقدس، تهران: انتشارات اساطیر، چاپ دوم - ۱٣٨٣ خورشیدی، شابک: ۹٦۴-۵۹٦٠-۹٨-٣
□ ویلیامز، پل، افشای واتیکان، ایوب باقرزاده، انتشارات امید فردا، چاپ اول - ۱۳۸۵ خورشیدی.
□ میلر، ویلیام، تاریخ کلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران، ترجمه علی نخستین، انتشارات اساطیر، چاپ اول - ۱۳۸۲ خورشیدی.
□ کونگ، هانس، تاریخ کلیسای کاتولیک، ترجمه حسن قنبری، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول - ۱۳۸۴ خورشیدی.
□ دائرةالمعارف بریتانیکا (به زبان انگلیسی)، آنلاین
□ ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد (انگلیسی و فارسی)
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]