بخشبندیهای قرآن
(از جهات گوناگون)
فهرست مندرجات
- آيه و سوره
- مكّی و مدنی
- طُوَل، مئون، مثانی و مفصّل
- تقسيم سورهها بر حسب
سرآغاز آنها- اجزاء، احزاب، اعشار، اخماس
و ركوعات- تقسيمات محتوايی
- يادداشتها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
[قرآنشناسی]
تقسيمات مختلف قرآن از عصر پيامبر و نزول قرآن تاكنون همواره مورد توجه بوده و درباره آن بحثهايی نسبتاً گسترده انجام شده است. اين تقسيمات عمدتاً در محورهای ذيل بوده است: ۱- تقسيمبندی قرآن به سورهها و آيات. ٢- تقسيمبندی آيات و سورهها با توجه به زمان و مكان نزول. ٣- تقسيم سورهها با توجه به بلندی، كوتاهی و شمار آيات. ۴- تقسيمبندی سورهها با توجه به سرآغازهايشان.[۱] ۵- تقسيم قرآن با توجه به شمار آيات، كلمات و حروف، به اجزاء، احزاب، ارباع، انصاف، اثلاث و... ٦- تقسيمبندی محتوای قرآن. غالب اين مباحث از ديرباز مورد اهتمام قرآن پژوهان بوده است و جمعی درباره آن رسالههايی مستقل نگاشتهاند؛ مانند كتاب تقسيمالقرآن ابن سائب كلبی (م. ۱۴٦ ق.)، اجزاء ثلاثين ابو بكر بن عياش (م. ۱۹٣ ق.)، اجزائی القرآن ابو عمرو دوری (م. ٢۴٦ ق.)، اجزائی القرآن و اسباعه خليفة بن خياط (م. ٢۴٠ ق.)، اسباع القرآن حمزه (م. ۱٦۵ ق.)[٢]؛ نيز ابو عمرو دانی در دو كتاب البيان فی عدّای القرآن و المصاحف، ابن جوزی در فنون الافنان، زركشی در البرهان و سخاوی در جمال القرّاء به اين موضوع توجه كردهاند. مرعشلی و همكارانش فهرست كاملی از تأليفات را در اين موضوع گرد آوردهاند.[٣] اكنون به بررسی تقسيمات قرآن در حوزههای ياد شده میپردازيم:
[۱]- آيه و سوره
كهنترین تقسيم در قرآن تقسيم آن به آيه* و سوره بوده كه توقيفی و به دستور پيامبر انجام شده است. اصولاً قرآن كريم آيه آيه و سوره سوره بر رسول خدا نازل میشده است. آيه به معانی گوناگون از جمله معجزه و نشانه آمده است.[۴] مقصود از آيه قرآن قطعهای از آن است كه در سورهای واقع شده و شروع و پايانی دارد و از چند جمله يا كلمه يا حرف تشكيل شده و حدود آن از طريق پيامبر تعيين شده است.[۵] در قرآن كريم نيز آيه به اين معنا بهكار رفته است. (برای نمونه ر. ك: بقره (٢)، ۱٠٦؛ آل عمران (٣)، ٧؛ نحل (۱٦)، ۱٠۱) در شمار آيات قرآن اختلاف است؛ مطابق نظر قاريان كوفه كه صحيح تر است و شهرت و مقبوليت بيشتری يافته و قرائت حفص از عاصم كه از امير مؤمنان گرفته شده شمار آيات آن را ٦٢٣٦ میدانند.[٦] البته قرآن مجموعهای مشخص و مورد اتفاق همه مسلمانان است و اختلاف در آيات آن ناشی از افزودن يا كاستن آيات سورهها نيست، بلكه از آنجاست كه برخی از قاريان برخی از آيات قرآن را دو قسمت كرده و آن را دو آيه يا دو آيه را ادغام و يك آيه بهشمار آوردهاند. علّت اين اختلاف آن است كه پيامبر هنگام تلاوت، در انتهای هر آيه وقف میكرد و روشن میشد كه آنجا پايان آيه است. سپس برای تكميل و ارتباط سخن، آن را به[٧] آيه بعد وصل میكرد و گاه شنونده میپنداشت در آنجا فاصله و وقفی نيست و دو آيه را يكی میشمرد، بنابراين اختلاف روايات در موارد وصل و وقف، سبب اختلاف در شمار آيات شد[٨]؛ برای نمونه قاريان مكه و شام «لَم يَلِد وَ لَم يُولَد» را دو آيه و ديگر قاريان يك آيه دانستهاند، در نتيجه گروه نخست شمار آيات سوره توحيد را ۵ و گروه دوم ۴ آيه دانستهاند.[۹] يكی از امور بحث انگيز، نشانه گذاری آيات بوده است؛ قاريان در آغاز برای تعيين ابتدا و انتهای آيات در ابتدا و انتهای هر آيه يك نقطه و گاهی در ابتدا يا انتهای آيه سه نقطه به شكل دايره ترسيم میكردند.[۱٠] به مرور شمارهگذاری آيات را اختراع كرده، آيات هر سوره را از رقم يك آغاز كرده، تا پايان سوره ادامه میدادند.[۱۱] برخی علما به كار گرفتن اين علايم و اعداد را به استثنای سه نقطه در ابتدای هر آيه، ناخوشايند میدانستند، زيرا نگران آن بودند كه بعدها عدّهای اين علايم را جزو قرآن بپندارند[۱٢]؛ ولی تدريجاً اين نگرانی برطرف و مطلوب بودن آن پذيرفته شد.[۱٣] (=> آيه) سوره* در لغت به معنای منزلت، مقام بلند، يا برگرفته از سُورالمدينه به معنای ديوار و اطراف شهر است[۱۴] و مقصود از سوره قرآن مجموعهای از آيات آن است كه با «بِسمِاللهِ الرَحمنِ الرَحيمِ» از قبل و بعدش جدا شده است.[۱۵] سوره به اين معنا مكرّراً در قرآن آمده است. (برای نمونه ر.ك: بقره (٢)، ٢٣؛ نور (٢۴)، ۱؛ توبه (۹)، ٦۴، ٨٦ و...) قرآن كريم به اتفاق همه دانشمندان مسلمان ۱۱۴ سوره دارد.[۱٦] ثبت فواتح و خواتم سورهها نيز از ابتكارات سده نخست هجری بوده است. بدين منظور در آغاز هر سوره جمله «فاتحة سورة كذا» و در پايانش «خاتمة سورة كذا» مینوشتند.[۱٧] بعداً مكّی و مدنی بودن هر سوره و شماره ترتيب آن در مصحف و تعداد آيات و گاه شماره ترتيب نزول هر سوره را در اوّل هر سوره میآوردند[۱٨]؛ ولی دغدغه اينكه اين كلمات بعدها جزو قرآن دانسته شود گروهی را به تلاش برای محو اين علايم از[۱۹] قرآن وا میداشت.[٢٠]
[٢]- مكّی و مدنی
قرآنپژوهان آيات و سورههای قرآن را به مكّی و مدنی قسمت كردهاند. بهنظر مشهور آندسته از آيات و سورهها كه پيش از هجرت نازل شده مكّی و آنچه پس از هجرت فرود آمده مدنی است.[٢۱] افزون بر اين، تقسيمات ديگری نيز با توجه به زمان نزول آيات شده است؛ برای نمونه به آياتی كه در زمان حضور پيامبر در مكه يا مدينه نازل شدهاند «حَضَری» و به آياتی كه در سفرهای آن حضرت فرود آمدهاند «سَفَری» گفتهاند؛ نيز به آياتی كه در تابستان نازل شده «صَيْفی» (تابستانی) و آياتی كه در زمستان نازل شدهاند «شِتايی» (زمستانی) همچنين به آياتی كه در حال صلح فرود آمده «سِلْمی» و آياتی كه در جنگ نازل شدهاند «حَرْبی» و آياتی كه در روز نازل شده «نَهاری» و آياتی كه در شب نازل شدهاند «لَيلی» گفتهاند.[٢٢] (=> مكّی و مدنی) سورههای قرآن با توجه به مكّی و مدنی بودن به ۴ دسته تقسيم شدهاند: الف - سورههايی كه همه آياتش مكّی است؛ مانند مدثّر. ب - سورههايی كه همه آن مدنی است؛ مانند آلعمران. ج - سورههای مكّی كه بخشی از آياتش مدنی است؛ مانند اعراف كه گفته شده: آيات ۱٦٣-۱٧٢ آن مدنی است. (=>اعراف / سوره) د - سورههای مدنی كه بخشی از آياتش مكّی است؛ مانند سوره حجّ كه گفته شده: آيات ۵٢-۵۵ آن مكّی است.[٢٣] (=> حجّ / سوره) البته برخی از محقّقان در وجود قسم سوم و چهارم ترديد كردهاند.[٢۴] (=> مكّی و مدنی)
[٣]- طُوَل، مئون، مثانی و مفصّل
سورههای قرآن از نظر بلندی و كوتاهی و شمار آيات آنها به ۴ گروه طُوَل، مئون، مثانی و مفصّل تقسيم شدهاند[٢۵]:اين تقسيمبندی توقيفی[٢٦] و در روايتی از رسول خدا آمده است كه خداوند بهجای تورات سبع طُوَل (طوال) و بهجای انجيل مئون و بهجای زبور مثانی به من داده است و با مفصّل بر ديگر پيامبران برتری داده شدهام.[٢٧] در برخی نقلها آمده است كه بهجای تورات سبع طُوَل و بهجای انجيل مثانی و بهجای زبور مئون[٢٨] به من داده شد.[٢۹]
الف - طُوَل:
طول جمع طُولی مؤنث اَطْوَل بهمعنای طولانیتر است و بهسورههای بقره، آلعمران، نساء، مائده، انعام، اعراف و انفال و توبه بهسبب طولانی بودن آنها «سبع طُوَل» گفته شده است.[٣٠] در اين دستهبندی دو سوره انفال و توبه بهسبب فاصله نشدن بَسْمَلَه ميان آن دو و ارتباط تنگاتنگ محتوايشان بهمنزله يك سوره بهشمار آمدهاند.[٣۱] روايتی از ابن عباس نيز اين را تأييد میكند.[٣٢] از سعيد بن جبير و برخی ديگر نقل شده كه سوره يونس را از سبع طول دانسته و دو سوره انفال و توبه را از اين گروه نشمردهاند[٣٣]؛ ولی اين قول وجهی ندارد، چون سوره برائت از يونس طولانیتر است.[٣۴] گفته شده است: تفاوت مصاحف عثمانی با مصحف اولی كه در زمان ابوبكر گردآوری شد تنها در اين بوده است كه در مصحف اوّل سوره برائت در ميان مئون و سوره انفال در ميان مثانی جای داشته است؛ ولی در مصحف عثمانی سوره انفال و برائت را با هم بين دو سوره اعراف و يونس و آخرين سوره از سبع طُوَل قرار دادهاند.[٣۵] برخی فقط سوره انفال[٣٦] و برخی ديگر فقط سوره توبه[٣٧] و قول ضعيفتری سوره كهف را[٣٨] هفتمين سوره از اين مجموعه شمرده است.
ب - مئون و مثانی:
مئون جمع مأة بهمعنای ۱٠٠ و مثانی جمع مَثْنی يا مَثْناة بهمعنای دو دو است.[٣۹] در تعريف اين دو اصطلاح نظرهای مختلفی بيان شده است: يك. جمعی به آندسته از سورهها كه ۱٠٠ آيه يا اندكی بيش يا كمتر از آن دارد مئون و بهسورههای بعد از مئون مثانی گفتهاند، چون نسبت به مئون در مرتبه دوم قرار دارند[۴٠]؛ ولی مصداقی برای اين دو مجموعه بيان نكردهاند[۴۱]؛ اما جمعی تعريف ياد شده از مئون را شامل سورههای اسراء، كهف، مريم، طه، انبياء، حجّ و مؤمنون دانسته و سورههای يونس، هود، يوسف، رعد، ابراهيم، حجر و نحل را مثانی معرّفی كردهاند، زيرا بعد از سبع طول و دومی آنهاهستند[۴٢]؛ ولی اين بيان تمام[۴٣] نيست، زيرا ٢٣ سوره قرآن كه از سوره نور تا بعد از حواميم (محمّد) است تحت هيچيك از عناوين چهارگانه طول، مئون، مثانی و مفصل مندرج نيستند[۴۴]، افزون بر اين معلوم نيست با چه توجيهی سوره حجّ كه فقط ٧٨ آيه دارد از مئون شمرده شده و سوره حجر كه ۹۹ آيه دارد از آن بهشمار نيامده است؟ البته ايراد نخست بر فيض كاشانی كه ٢٣ سوره ياد شده را نيز از مثانی دانسته است وارد نيست.[۴۵] زركشی نيز سورههای بعد از سبع طول را مئون و سورههای بعد از مئون را كه از مئون كوتاهتر و از مفصل بلندترند مثانی دانسته است.[۴٦] دو. صيدلانی و برخی ديگر ۱۱ سوره برائت، نحل، هود، يوسف، كهف، بنیاسرائيل (اسراء)، انبياء، طه، قد افلح (مؤمنون)، شعراء، و صافّات را مئون و ٢٠ سوره احزاب، حجّ، نمل، قصص، نور، انفال، مريم، عنكبوت، روم، يس، حجر، رعد، فرقان، سبأ، ملائكه (فاطر)، ابراهيم، ص، محمّد، لقمان و زمر را از مثانی دانسته است و سورههای حواميم و ممتحنات را نيز با وجود آنكه در روايت ياد شده از رسول خدا نيامدهاند قسيم ۴ مجموعه طول، مئين، مثانی و مفصّل قرار داده است.[۴٧] سه. برخی ديگر، سورههای حواميم، فصّلت و فتح را نيز بر ٢٠ سوره ياد شده افزودهاند.[۴٨] چهار. در نقلی از محمد بن طلحه ٢٦ سوره از مجموعه مثانی شناخته شده است كه ٢٠ سوره آن همان سورههايیاند كه صيدلانی آنها را از اين مجموعه دانسته و در خصوص ٦ سوره ديگر ابن منظور از ۵ سوره زخرف، مؤمن، سجده، احقاف و جاثيه ياد كرده، میگويد: سوره ششم از روايت افتاده است؛ ولی احتمالاً سوره حمد باشد[۴۹]؛ ولی در نقل فيروزآبادی سوره احزاب به عنوان آخرين عضو اين مجموعه آمده است.[۵٠] پنج. برخی نيز همه سورههايی را كه بعد از سبع طول تا پس از حواميم آمدهاند مئون دانستهاند.[۵۱] احتمالاً اينها كسانی باشند كه سوره حمد را مثانی معرفی كردهاند.[۵٢] از جمعی نقل شده كه مثانی همه قرآن است[۵٣] كه البته در اين صورت مثانی به معنای منعطف و مفسر بودن بعضی آيات بر بعضی ديگر[۵۴] و از موضوع تقسيمات قرآن خارج است. برخی سوره بقره تا توبه را مثانی[۵۵] دانستهاند.[۵٦] (=> سبع مثانی) شش. ماوردی مئون را سورههايی دانسته كه ٢٠٠ آيه يا نزديك به ٢٠٠ آيه دارد[۵٧] هفت. برخی سوره انفال را تا آخر سوره سجده به استثنای سوره يونس (٢۴ سوره) از مجموعه مئون و سوره احزاب را تا ق (۱٨ سوره) از مجموعه مثانی دانسته است[۵٨]، بههر حال اين تعريفها حدسیاند و دليلی پذيرفتنی ندارند.[۵۹]
ج - مفصّل:
مفصّل از ريشه فصل بهمعنای جدا شده است و به سورههای كوتاه آخر قرآن مفصل گفتهاند، چون بسملههای فراوانی بين آنها فاصله شده است يا برای اينكه همه آيات آنها محكم است و آيهای از آنها نسخ نشده است[٦٠] يا بهسبب كوتاهی آيات آنها.[٦۱] در اينكه پايان اين مجموعه آخر قرآن است هيچ اختلافی نيست؛ ولی در اولين سوره از آن اقوال متعددی وجود دارد[٦٢]؛ بيشتر قرآن پژوهان سوره محمّد را[٦٣] كه نخستين سوره پس از حواميم است سرآغاز اين مجموعه دانستهاند[٦۴]، بنابراين مجموعه مفصّل قرآن ٦٨ سوره است.[٦۵] روايتی از رسول خدا نيز اين قول را تأييد میكند.[٦٦] در حديثی امام باقر از رسول خدا نقل میكند كه مجموعه مفصّل ٦٧ سوره قرآن است، بنابراين سوره فتح آغاز اين مجموعه است.[٦٧] بنا بهنقل زركشی اهل حديث آغاز اين مجموعه را سوره «ق» میدانند. وی با استناد بهروايتی اين قول را ترجيح میدهد. سخاوی سوره حجرات را سرآغاز اين مجموعه میداند.[٦٨] گفته شده است: حزب مفصل در مصحف ابن مسعود از سوره الرحمن شروع میشده است.[٦۹] در نقلی از ابن عباس سوره ضحی تا آخر قرآن مجموعه مفصّل شمرده شده است، چون مستحب است بين تلاوت هر يك از اين سورهها يك تكبير فاصله شود.[٧٠] در اقوال ديگر سورههای صافّات، جاثيه، صفّ، ملك، انسان، سبح اسم ربّك الاعلی[٧۱] را[٧٢] نخستين سوره از اين مجموعه دانستهاند.[٧٣] سورههای مفصل را به سه گروه تقسيم كردهاند: گروه نخست كه تا سوره نبأ را در بر میگيرد طوال (جمع طويل يعنی سورههای بلند در مجموعه مفصّل) و گروه دوم كه از سوره نبأ تا ضحی را شامل میشود اوساط (جمع وَسَط بهمعنای متوسط) و گروه سوم از ضحی تا آخر قرآن است كه آن را قِصار (جمع قصير بهمعنای كوتاه) ناميدهاند.[٧۴] بنا به روايتی مستحب است در نماز صبح سورههای طوال از مفصّل و در نماز عشا متوسطهای اين مجموعه و در نماز ظهر، عصر و مغرب سورههای كوتاه اين مجموعه خوانده شوند.[٧۵] نووی در معرفی سه گروه ياد شده میگويد: از حجرات تا بروج طوال، از طارق تا بيّنه اوساط و از زلزال تا ناس قصارِ سورههای مفصّل نام دارند.[٧٦]
[۴]- تقسيم سورهها بر حسب سرآغاز آنها
سورهها از اين نظر به مقطّعات، مسبّحات، حامدات، اقسام، سُور قُل، مخاطبات و زمانيات تقسيم شدهاند. ٢۹ سوره قرآن با حروف تهجّی شروع شدهاند كه به آنها سورههای «مقطّعات» گفتهاند. به اين حروف مقطعه گفتهاند، چون هريك جدا جدا خوانده میشود. اين حروف با احتساب مكرراتش ٧٨ حرف و با حذف مكرراتش ۱۴ حرف يعنی نصف حروف الفباست كه برخی اهل ذوق با تركيب آن، جمله «عليٌ صراطُ حقٍّ نُمْسكه» را ساختهاند.[٧٧] اين ويژگی گرچه لطيف است ليكن با اين گونه روشها نمیتوان عقايد و مبانی دينی را ثابت كرد.[٧٨] به آنها «حروف نورانی» نيز گفته شده است.[٧۹] سورههای مقطعات عبارت اند از بقره، آل عمران، عنكبوت، روم، لقمان و سجده كه با «الم»، اعراف با «المص»، يونس، هود، يوسف، ابراهيم و حجر با «الر»، رعد با «المر»، مريم با «كهيعص»، طه با «طه»، يس با «يس»، ص با «ص»، فصّلت، زخرف، دخان، جاثيه و احقاف با «حم»، شوری با «حم عسق» و قلم با «ن» شروع شدهاند. به ٦ سورهای كه با «الم» شروع شده و سوره اعراف كه با «المص» شروع شده است سورههای «الم» گفتهاند.[٨٠] برخی به تمام ۱٣ سورهای كه حروف مقطعه آنها «الم» يا دو حرف اول حروف مقطعه آنها الف و لام است سورههای «الف[٨۱] لامات» گفتهاند.[٨٢] برخی از سلف سورههای «الم» را ميادين (جمع ميدان) و سورههای «الر» را بساتين (جمع بستان: باغ) قرآن دانستهاند.[٨٣] به سه سوره شعراء، نمل و قصص «طواسيم» يا «طواسين»[٨۴] و به ٧ سورهای كه با «حم» شروع میشود «حواميم» يا «حاميمات» يا «ذوات حم»[٨۵] يا «آل حم» گفتهاند.[٨٦] اطلاق «حواميم» بر اين سورهها در روايات متعددی وارد شده است.[٨٧] بنا به نقلی از امام صادق حواميم رياحين (گلها) قرآن اند و قاری و حافظ بايد برای حفظ و تلاوت آنها خداوند را سپاس گويند[٨٨]، افزون بر اين در روايات از اين سورهها با عنوان ديباج القرآن[٨۹] (ابريشم قرآن) لُباب القرآن (مغز قرآن) ثمرة القرآن[۹٠] (ميوه قرآن) عرائس القرآن[۹۱] (عروسهای قرآن) ياد شده است. هفت سوره اسراء، حديد، حشر، صفّ، جمعه، تغابن و اعلی كه با تسبيح و تنزيه خداوند شروع شده مسبّحات[۹٢] و عرائس قرآن لقب گرفتهاند.[۹٣] برخی بدون احتساب سوره اسراء سورههای مسبّحات را ٦ سوره دانستهاند.[۹۴] ابو عمرودانی سورههای ممتحنه، منافقون و طلاق را از اين مجموعه دانسته[۹۵] كه ظاهراً وجهی ندارد. پنج سوره حمد، انعام، كهف، سبأ و فاطر با حمد و ستايش خداوند آغاز شده كه به آنها «حامدات» گفتهاند.[۹٦] اين سورهها به مقاصير (رواق، ايوان يا شبستانها) قرآن لقب گرفتهاند.[۹٧] زركشی میگويد: ۱۴ سوره با ثنای پروردگار شروع شده كه ٧ سوره آن يعنی ۵ سوره حامدات و دو سوره فرقان و ملك در بردارنده صفات ثبوتيه پروردگار و ٧ سوره ديگر (مسبّحات) در بردارنده تنزيه و صفات سلبيه پروردگارند و اين مطلب سرّ عظيمی از اسرار پروردگار است.[۹٨] همو ۱۵ سوره صافّات، ذاريات، طور، نجم، مرسلات، نازعات، بروج، طارق، فجر، شمس، ليل، ضحی، تين، عاديات و عصر را از گروه سورههايی[۹۹] معرّفی میكند كه با قسم آغاز شدهاند. وی دو سوره قيامت و بلد را از ٢٣ سورهای شمرده است كه با جمله خبری آغاز شده است[۱٠٠]؛ ولی برخی اين دو سوره با ۱۵ سوره پيشين و ۵ سوره يس، ص، دخان، زخرف، ق و ن را كه بلافاصله بعد از حروف مقطّعه قسم آمدهاند با عنوان سورههای «اَقْسام» (جمع قَسم) ياد كردهاند.[۱٠۱] ده سوره با ندا شروع شده كه مخاطب آن در ۵ سوره پيامبر و در دو سوره عموم مردم (ناس) و در سه سوره مؤمنان اند.[۱٠٢] برخی از اين مجموعه با عنوان سورههای «مخاطبات» نام بردهاند.[۱٠٣] شش سوره جنّ، علق، كافرون، توحيد، فلق و ناس با امر شروع شده[۱٠۴] كه به ۵ سوره از اين مجموعه كه با «قُل» شروع شده سورههای «قُلْ» يا «مقولات» گفتهاند.[۱٠۵] هفت سوره واقعه، منافقون، تكوير، انفطار، انشقاق، زلزال و نصر با شرط شروع شده است و به سُور «زمانيات» نام گرفتهاند.[۱٠٦] افزون بر اين، سورههای دهر، نبأ، غاشيه، شرح، فيل و ماعون با استفهام و سورههای همزه و تبّت با نفرين و سوره ايلاف با تعليل افتتاح شدهاند.[۱٠٧] افزون بر آنچه گذشت از مجموعههای ديگری نيز در قرآن نه از جهت فواتح آنها بلكه به سبب اشتراك در بعضی خصوصيات ديگر ياد شده كه به مناسبت به معرّفی آنها میپردازيم:
الف - عِتاق الاُوَل:
عِتاق جمع عتيق به معنای قديم يا ارزشمند و اُوَل جمع اُولی است. به سورههای اسراء، كهف، مريم، طه و انبياء عتاق الاول گفته شده است[۱٠٨]، زيرا نخستين سورههای نازل شدهاند يا بر ساير سورهها برتری و فضيلت دارند.[۱٠۹]
ب - ممتحنات:
به ۱٦ سوره فتح، حشر، سجده، طلاق، قلم، حجرات، تبارك، تغابن، منافقون، جمعه، صفّ، جنّ، نوح، مجادله، ممتحنه و تحريم سورههای ممتحنات گفته شده است. به اعتقاد برخی اين نامگذاری از آن روست كه سوره ممتحنه در اين مجموعه است.[۱۱٠]
ج - سورههای سجده:
در ۱۴ سوره قرآن ۱۵ آيه سجده وجود دارد كه پس از تلاوت آن،[۱۱۱] سجده واجب يا مستحب است. اماميه و زيديه در آيات ۱۵ سجده (٣٢)؛ ٣٧ فصّلت (۴۱)؛ ٦٢ نجم (۵٣) و ۱۹ اقرأ (۹٦) سجده تلاوت را واجب میدانند[۱۱٢] و در آيات ٢٠٦ اعراف (٧)؛ ۱۵ رعد (۱٣)؛ ۴۹ نحل (۱٦)؛ ۱٠٧ اسراء (۱٧)؛ ۵٨ مريم (۱۹)؛ ۱٨ و ٧٧ حجّ (٢٢)؛ ٦٠ فرقان (٢۵)؛ ٢۵ نمل (٢٧)؛ ٢۴ ص (٣٨) و ٢۱ انشقاق (٨۴) سجده تلاوت را مستحب میدانند.[۱۱٣] جمعی از اهل سنت نيز ۱۵ آيه ياد شده را از آيات سجده میدانند؛ ولی مذاهب چهارگانه اهل سنت در موارد وجوب و استحباب سجده با هم اختلاف دارند.[۱۱۴] البته همه آنها در وجوب سجده در ۱٠ آيه متفق اند، هرچند در مصاديق آن اختلاف دارند.[۱۱۵] به ۴ سورهای كه سجده در آنها واجب است سور «عزائم» گفته شده است[۱۱٦]، افزون بر اين به دو سوره بقره و آل عمران «زَهراوان»[۱۱٧] و به انفال و توبه «قرينتان»[۱۱٨] و به فلق و ناس «مُعَوَّذتان»[۱۱۹] گفته شده است.
[۵]- اجزاء، احزاب، اعشار، اخماس و ركوعات
الف - اجزاء و احزاب:
تقسيم قرآن به اجزاء و احزاب برای تسهيل تلاوت و حفظ بوده و در ادوار مختلف به گونههای مختلف انجام میگرفته است. از برخی روايات استفاده میشود در اواخر زمان رسول خدا قرآن را به ٧ حزب تقسيم كرده بودند كه از آنها به اجزاء يا احزاب يا منازل القرآن[۱٢٠] ياد میكردهاند: حزب اوّل شامل سه سوره اول قرآن يعنی حمد، بقره و آل عمران و حزبهای بعدی به ترتيب ۵، ٧، ۱۱ و ۱٣ سوره طبق ترتيب كنونی مصحف بوده است و حزب هفتم كه حزب مفصل نام داشته از سوره «ق» تا سوره «ناس» بوده است.[۱٢۱] برخی اين تقسيمبندی را فردی میدانند و معتقدند مسلمانان برای اينكه در طول هفته قرآن را ختم كنند آن را به ٧ جزء تقسيم كرده بودند و مقدار اجزاء نزد همه افراد يكسان نبوده است.[۱٢٢] اين روايت همواره از ادله كسانی بوده است كه ترتيب كنونی قرآن را توقيفی و از رسول خدا میدانند.[۱٢٣] بنا به نقلی پيامبر هر شب يك[۱٢۴] حزب از حزبهای هفت گانه قرآن را تلاوت میكردند.[۱٢۵] روايت شده امام صادق قرآنی در اختيار داشتهاند كه ۱۴ جزء داشته است[۱٢٦]، به هر روی اين تجزيه ديگر رايج نيست و امروزه مقصود از اجزاء همان چيزی است كه در ميان نويسندههای قرآن مرسوم بوده است كه در حاشيه صفحات آن رمزهايی را برای اشاره به اجزای سی گانه و احزاب و ارباع آن قرار میدادند[۱٢٧]، زيرا در آغاز، مصحفهای عثمانی از هرگونه تجزيه و علايم مخصوص آن تهی بوده است؛ ولی به مرور برحسب نياز، قاريان و حافظان، قرآن را به شيوههای گوناگون تقسيمبندی كردند. عدّهای قرآن را به ٣٠ قسمت تقسيم كردند و به هر قسمت «جزء» میگفتند و نيز هر جزء را به دو قسمت تقسيم و به آن «حزب» میگفتند و حزبها را نيز به ۴ قسمت تقسيم و به هر قسمت «رُبع» میگفتند.[۱٢٨] البته اجزاء و احزاب و ارباع چنان كه امروزه مرسوم است در برخی قرآنها علامت گذاری شده بود.[۱٢۹] اين روش اكنون در بسياری از قرآنها از جمله قرآنهای خط عثمان طه متداول است. اجزای قرآن به آيه يا سوره آغازين آنها نامگذاری شدهاند؛ برای نمونه از جزء سوم چون با آيه «تِلكَ الرُسُل» شروع شده به «جزء تلك» و از جزء ٢٦ چون با سوره احقاف شروع شده به «جزء احقاف» ياد میشود.[۱٣٠] برخی منشأ تقسيم قرآن به ٣٠ جزء را روايتی از رسول خدا میدانند كه در آن به خواندن قرآن در يك ماه سفارش شده است.[۱٣۱] احتمالا ختم قرآن در ماه رمضان نيز در اين خصوص نقش داشته است.[۱٣٢] روش ديگری كه در برخی مصاحف امروزه متداول است تقسيم اجزای سی گانه به ۴ حزب است. سخاوی مینويسد: تقسيم قرآن به ۱٢٠ حزب برای قاريان مساجد قرار داده شده بود[۱٣٣]، به هر روی زمان دقيق اين تقسيمات به خوبی روشن نيست. برخی احتمال دادهاند اجزای سی گانه در زمان حَجّاج انجام گرفته باشد[۱٣۴] كه البته نقلهای تاريخی اين احتمال را تأييد نمیكنند، زيرا در زمان وی فقط نصفها تا اعشار قرآن تعيين گرديد.[۱٣۵] برخی معتقدند تقسيم قرآن به اجزاء، احزاب و ارباع در زمان تابعان پايان يافته است.[۱٣٦] نقل[۱٣٧] است كه منصور به عمرو بن عُبيد (م. ۱۴۴ ق.) گفت: میخواهم قرآن را حفظ كنم. عمرو بن عبيد هر جزء از اجزای سی گانه قرآن را به ۱٢ بخش قسمت كرد و به منصور پيشنهاد داد هر قسمت را يك روز و در نتيجه همه قرآن را در يك سال حفظ كند.[۱٣٨] از اين گزارش معلوم میشود در آن زمان اجزای سی گانه قرآن متداول بوده است. ابوبكربن عياش (م. ۱۹٣ ق.) كتابی با عنوان اجزاء ثلاثين داشته است كه معلوم میشود تجزيه قرآن به اجزای سی گانه در زمان وی انجام گرفته است.[۱٣۹] سخاوی نقل میكند: در مصر قرآنهايی ٦٠ جزوی متداول بوده كه اجزای شصت گانه آن را ۴ قسمت كرده بودند و هر ۴ روز يك بخش آن را میخواندند.[۱۴٠] البته اجزای شصت گانهای كه سخاوی آورده در برخی موارد با حزبهای كنونی قرآنهای عثمان طه تفاوت دارد.[۱۴۱] زمان نشانه گذاری اجزاء و احزاب و ارباع قرآن نيز به خوبی روشن نيست؛ گفته شده است: اين كار در زمان مأمون يا حجّاج انجام گرفته است[۱۴٢]؛ ولی برخی معتقدند وضع اين علايم تا اواسط قرن چهارم شهرت نداشته است، زيرا مصاحفی كه از قرن اول تا سوم به دست آمدهاند از اين علايم تهی اند.[۱۴٣] البته نبود علايم در تعداد معدودی از مصاحف بر جای مانده در آن روزگار نمیتواند دليل بر عدم تجزيه يا عدم شهرت آن در آن زمان باشد. شايان ذكر است كه اجزاء، احزاب و ارباع مصحفهای كنونی از كتاب غيث النفع سَفَاقُسّی، ناظمة الزهر شاطبی و شرح آن، تحقيق البيان محمد متولّی و ارشاد القراء والكاتبين ابوعيد رضوان مخلّلاتی گرفته شده است.[۱۴۴] در اين تقسيم انسجام معنای آيات در نظر گرفته نشده و بر اين اساس رعايت آن در ابتدا و انتهای تلاوت قرآن توصيه نشده است[۱۴۵]، از اين رو اخيراً برخی قرآن پژوهان با انتقاد از اين شيوه در تجزيه قرآن به سبب عدم مراعات هماهنگی محتوای آيات در بسياری موارد تجزيه قرآن را به روش نو پيشنهاد داده كه از نظر وی انسجام معنای آيات نيز در آن مراعات شده است.[۱۴٦] اصطلاح اجزای مصحف كاربرد ديگری نيز داشته و دارد و آن اينكه اجزای مختلف قرآن برای سهل الوصول بودن در جلساتی كه قرآن دسته جمعی تلاوت میشود و برای آنكه به آسانی در اختيار نوآموزان قرار گيرد بهصورت جزوههايی[۱۴٧] مستقل در ٣٠ پاره يا بيشتر منتشر میكردهاند و به مجموع جزوهها كه همه ٣٠ جزء قرآن را در برداشت «رَبْعة» میگفتند.[۱۴٨] تقسيم قرآن به ٦ يا ٧ قسمت و انتشار آن در ٦ يا ٧ جزوه نيز معمول بوده است.[۱۴۹] برخی فقها اين كار را به دليل نوبودن (بدعت) و پاره پاره شدن قرآن جايز نمیدانستند و با آن مخالفت میكردند؛ ولی عدّهای آن را جايز شمرده، حتّی به استحباب آن فتوا دادهاند.[۱۵٠] يكی از كارهايی كه در قرن نخست هجری در تقسيمات قرآن مورد توجه مسلمانان قرار گرفت تعيين انصاف، اثلاث، ارباع، اخماس، اسداس، اسباع، اثمان، اتساع و اعشار بود كه نتايج آن در آثاری كه از قرآن پژوهان بر جای مانده ثبت شدهاند. نقل شده كه حَجّاج قاريان، حافظان و كاتبان قرآن را گرد آورد و فرمان داد تا افزون بر شمار كلمات و حروف آن، موارد ياد شده را نيز معيّن كنند[۱۵۱]، هرچند برای اين كار در زمان خودش شايد ارزش چندانی جز تفنّن و هنرنمايی متصوّر نبود؛ ولی اهتمام مسلمانان به امور ريز مربوط به قرآن نظير شمار كلمات و يكايك حروف معجم به كار برده شده در آن و حتی نقطههای آن و حفظ آمار آن[۱۵٢] بهترين گواه بر بطلان ادّعای تحريف قرآن است.
ب - تخميس و تعشير:
يكی از تقسيمات قرآن كه در قديم رواج داشته و اكنون بر اثر شماره گذاری آيات كمتر به آن توجه میشود، نشانه گذاری پنج پنج آيه و ده ده آيه بوده است كه به آن «تخميس» و «تعشير» میگفتند. برای تخميس ابتداء، در پايان هر ۵ آيه نقطه و بعدها كلمه «خَمْس» يا حرف «خـ» و برای تعشير نيز آغاز، در پايان هر ۱٠ آيه نقطه و سپس كلمه «عَشر» يا حرف «عـ» میگذاشتند[۱۵٣] و سرّ اين كار اين بود كه قاريان هر روز ۵ يا ۱٠ آيه به شاگردان خود میآموختند.[۱۵۴] دانشمندان سرآغاز تعشير مصحف را به سيره رسول خدا در آموزش ۱٠ آيه ۱٠ آيه قرآن به اصحاب نسبت دادهاند.[۱۵۵] توصيه به آموزش ۵ آيه ۵ آيه نيز از برخی نقلها استفاده میشود كه شايد منشأ تخميس بوده است.[۱۵٦] به نظر ابوعمرودانی تعشير و تخميس قرآن عمل صحابه بوده و در زمان آنها رواج داشته است. وی رواياتی را كه حاكی از مخالفت برخی صحابه و تابعان است، دليل اين ديدگاه میداند.[۱۵٧] از[۱۵٨] ابن مسعود نقل شده است كه علايم تخميس و تعشير را از مصاحف پاك میكرد. جمعی از تابعان نيز اين كار را جايز نمیدانستند.[۱۵۹] مالك تعشير و تخميس مصاحف را با مركّب مشكی جايز میدانست؛ اما انجام اين كار را با رنگ قرمز مكروه میدانست.[۱٦٠] محمدبن وراق میگويد: قرآنی را كه اعشار و ختم سورههايش با طلا نشانه گذاری شده بود بر امام صادق عرضه كردم. آن حضرت بر آن ايرادی نگرفت و تنها فرمودند: خوش ندارم قرآن با طلا نوشته شود و دوست دارم قرآن مانند دوره نخستين با مركّب سياه نوشته شود.[۱٦۱]
ج - ركوعات:
يكی ديگر از تقسيمات قرآن كه برخلاف ساير تقسيمبندیهای آن، طول و اندازه مساوی و معيّن ندارد ركوعات است. هر ركوع متشكل از چند آيه است كه درباره يك موضوع سخن میگويد. ركوعات بيشتر در سورههای بزرگ قرآن اند؛ برای نمونه سوره بقره ۴٠ ركوع دارد؛ اما سورههای كوچك كه درباره يك موضوع سخن میگويند يك ركوع دارند؛ مانند سورههای عبس تا ناس. به ركوعات قرآن ركوع گفتهاند، چون هر ركوع بر اساس مبانی فقهی اهل سنت بعد از قرائت حمد در يك ركعت خوانده میشود.[۱٦٢] ركوعات قرآن ريشه در نماز تراويح دارد كه اهل سنت در شبهای ماه رمضان از زمان خليفه دوم آن را به جماعت میخوانند.[۱٦٣] اين نماز كه در فقه اهل سنت ٦٠٠ ركعت است در هر شبی از شبهای ماه رمضان ٢٠ ركعت آن خوانده میشود[۱٦۴] و اهل سنّت خواندن يك ختم قرآن را در اين نماز مستحب میدانند[۱٦۵]، از اين رو قرآن را به ركوعات تقسيم كردهاند. در شمار دقيق ركوعات اختلاف است؛ مشهور آن را ۵۴٠ میدانند.[۱٦٦] سرخسی در اين باره از مشايخ بخاری نقل میكند كه قرآن را ۵۴٠ ركوع كردند تا در شب بيست و هفتم ماه رمضان ختم گردد و اين فضيلت در اين شب كه طبق برخی روايات شب قدر است درك شود.[۱٦٧] دانی در همين راستا اجزای بيست و هفت گانه برای قرآن نقل میكند كه در نماز تراويح خوانده میشدهاند.[۱٦٨] در برخی قرآنها در بالای «بسم الله» هر سوره افزون بر شمار كلمات و حروف شمار ركوعات آن را نيز مینوشتند[۱٦۹] ؛ همچنين در حاشيه بعضی از[۱٧٠] قرآنها ركوعات را با حرف «ع» نشانه گذاری میكردند.
[٦]- تقسيمات محتوايی
قرآن كريم با توجه به محتوا و شيوه بيان به بخشهايی گوناگون تقسيم شده است. البته بنای اين تقسيمات بر تساوی همه بخشها نيست، از اين رو با كم و زياد بودن مقدار برخی از بخشها بر برخی ديگر و تداخل بعضی اقسام و تفاوت اين تقسيمات در روايات و نقلهای مختلف منافاتی ندارد.[۱٧۱] مهمترین اين تقسيمات عبارت اند از:
۱- بخشهای سهگانه:
در روايتی از اميرمؤمنان، امام علی و امام باقر آمده است كه قرآن بر سه بخش فرود آمده است: ثلث آن درباره ما و دشمنان ماست و ثلث آن سنن و امثال و ثلث ديگر فرايض و احكام است.[۱٧٢]
٢- بخشهای چهارگانه:
بنا به نقلی از رسول خدا و امام باقر ربع قرآن درباره اهل بيت و ربع آن درباره دشمنان آنها و ربع آن فرايض و احكام و ربع ديگر حلال و حرام است.[۱٧٣]
٣- بخشهای هفتگانه:
در نقلی از رسول خدا، محتوای قرآن در ٧ بخش زجر، امر، حلال، حرام، محكم، متشابه و امثال معرّفی شده است.[۱٧۴] در روايت ديگر امر، زجر، ترغيب، ترهيب، جدل، قصص و مَثَل[۱٧۵] بهعنوان بخشهای هفتگانه قرآن معرّفی شدهاند. در روايتی از امام باقر يا امام صادق با رويكرد شناخت و فهم قرآن، محتوای آن ٦ وجهِ محكم، متشابه، ناسخ، منسوخ، خاص و عام بيان شده است[۱٧٦]، افزون بر اين در روايات، تقسيمات ديگری نيز برای محتوای قرآن آمدهاند.[۱٧٧]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- دائرةالمعارف قرآن كريم، جلد ٨، صفحه ۴۱٠
[٢]- نك: الفهرست، ص ٣۹، ٢٨٨؛ هدية العارفين، ج ۱، ص ٣۵٠؛ البرهان فی علوم القرآن، ج ۱، صص ۴٦-۴٧
[٣]- نك: البرهان فی علوم القرآن، ج ۱، صص ٣٣٨-٣۴٠
[۴]- لسان العرب، ج ۱، ص ٢٨٢؛ ترتيب العين، ص ٦٣، «ايا»؛ بصائر ذوی التمييز، ج ٢، صص ٦٣-٦٦
[۵]- الاتقان، ج ۱، ص ٢٣٠؛ معجم علوم القرآن، ص ٦٢؛ مناهل العرفان، ج ۱، ص ٢٣۹
[٦]- . مقدمتان فی علوم القرآن، ص ٢۴٦؛ مجمع البيان، ج ۱، ص ٧٧؛ علوم قرآنی، ص ۱۱٧
[٧]- دائرةالمعارف قرآن كريم، جلد ٨، صفحه ۴۱۱
[٨]- الاتقان، ج ۱، ص ۱٧۵؛ بحوث فی تاريخ القرآن، ص ۹۹
[۹]- مجمع البيان، ج ۱٠، ص ٨۵۴؛ فنون الافنان، ص ٣٢٧
[۱٠]- فضائل القرآن، ص ٣۹۵؛ المحكم، صص ۱٦-۱٧؛ البيان فی عدای القرآن، صص ۱٢۹-۱٣۱
[۱۱]- الرسم العثمانی، صص ۵٨-٦٠.
[۱٢]- المصاحف، ج ٢، صص ۵۱۱-۵۱۴، ۵٢۹
[۱٣]- تاريخ قرآن، حجتی، صص ۴٨٠-۴٨۱
[۱۴]- مفردات، ص ۴٣۴، «سور»؛ التفسير الكبير، ج ٢، ص ۱۱٧
[۱۵]- مجمع البيان، ج ۱، ص ۱۵٦؛ التفسير الكبير، ج ٢، ص ۱۱٧؛ البرهان فی علوم القرآن، ج ۱، ص ٣٦٢؛ مناهل العرفان، ج ۱، ص ٢۴٧؛ تاريخ قرآن، راميار، ص ۵٧٧
[۱٦]- البيان فی عدای القرآن، ص ٨٣؛ الاتقان، ج ۱، ص ۱٧۱؛ الموسوعة القرآنيه، ج ٢، ص ٨٣
[۱٧]- المحكم، صص ۱٦-۱٧
[۱٨]- الرسم العثمانی، ۵٨-٦٠
[۱۹]- دائرةالمعارف قرآن كريم، جلد ٨، صفحه ۴۱٢
[٢٠]- فضائل القرآن، ص ٣۹۵؛ البيان فی عدای القرآن، صص ۱٢۹-۱٣۱؛ المصاحف، ج ٢، صص ۵۱۱-۵۱۴، ۵٢۹
[٢۱]- البرهان فی علوم القرآن، ج ۱، ص ٢٧۴
[٢٢]- ر.ك: الاتقان، ج ۱، صص ۵٧-٧٠
[٢٣]- البيان فی عدای القرآن، ص ۱٨۹
[٢۴]- بحوث فی تاريخ القرآن، ص ٣٣۴؛ التمهيد، ج ۱، ص ۱٧٠
[٢۵]- جمال القراء، ج ۱، ص ۱٧٧؛ جامع البيان، ج ۱، ص ٦٨
[٢٦]- فن الترتيل و علومه، ج ۱، ص ٦٣
[٢٧]- فضائل القرآن، ص ٢٢۵؛ تفسير عياشی، ج ۱، ص ٢۵؛ جامع البيان، ج ۱، ص ٦٨
[٢٨]- دائرةالمعارف قرآن كريم، جلد ٨، صفحه ۴۱٣
[٢۹]- جامع البيان، ج ۱، ص ٦٨؛ مجمع البيان، ج ۱، ص ٨٢؛ تفسير ماوردی، ج ۱، ص ٢۵
[٣٠]- مجمع البيان، ج ۱ ، ص ٨٢؛ غرائب القرآن، ج ۱، ص ٣۱؛ منهج الصادقين، ج ۱، ص ٧۱
[٣۱]- كنزالدقائق، ج ٧، ص ۱۵۵
[٣٢]- جامع البيان، ج ۱، صص ٦۹-٧٠
[٣٣]- جامع البيان، ج ۱، ص ٦۹؛ فضائل القرآن، ص ٢٢٧؛ جمال القراء، ج ۱، ص ۱٧٧
[٣۴]- اشهر المصطلحات فی الاداء، ص ۱٣٧
[٣۵]- الاتقان، ج ۱، ص ۱٦٧؛ قرآن در اسلام، ص ۱۹٣؛ الميزان، ج ۱٢، ص ۱٠۹
[٣٦]- تاريخ قرآن، راميار، ص ۵۹۴
[٣٧]- مفاتيح الاسرار، ج ۱، صص ۱۴٠-۱۴۱.
[٣٨]- الاتقان، ج ۱، ص ۱٧٣.
[٣۹]- مجمع البيان، ج ۱، ص ٨٢.
[۴٠]- شرح اصول الكافی، ج ۱۱، ص ۱٧.
[۴۱]- جامع البيان، ج ۱، صص ٧٠-٧۱؛ روض الجنان، ج ۱، ص ۱٦-۱٧.
[۴٢]- مجمع البيان، ج ۱، ص ٨٣، مفاتيح الاسرار، ج ۱، ص ۱۴٠؛ منهج الصادقين، ج ۱، ص ٧٢.
[۴٣]- دائرةالمعارف قرآن كريم، جلد ٨، صفحه ۴۱۴
[۴۴]- منهج الصادقين، ج ۱، ص ٧٢.
[۴۵]- الصافی، ج ۱، صص ۱٧-۱٨.
[۴٦]- البرهان فی علوم القرآن، ج ۱، ص ٣۴٢؛ مجمع البيان، ج ۱، ص ٨٣.
[۴٧]- مفاتيح الاسرار، ج ۱، ص ۱۴۱.
[۴٨]- شرح اصول الكافی، ج ۱۱، ص ۱٨؛ تاريخ قرآن، راميار، ص ۵۹۵.
[۴۹]- لسان العرب، ج ٢، ص ۱٣۹.
[۵٠]- القاموس المحيط، ج ٢، ص ۱٦٦۴.
[۵۱]- مجمع البيان، ج ۱، ص ٨٣؛ غرائب القرآن، ج ۱، ص ٣۱.
[۵٢]- التفسير الكبير، ج ۱۹، ص ٢٠۹؛ معجم علوم القرآن، ص ٣٣٨.
[۵٣]- جامع البيان، ج ۱، ص ٧٠؛ ج ۱۴، ص ٧٦، ٧۹.
[۵۴]- الميزان، ج ۱٧، ص ٢۵٦.
[۵۵]- دائرةالمعارف قرآن كريم، جلد ٨، صفحه ۴۱۵
[۵٦]- لسان العرب، ج ٢، ص ۱٣٨؛ القاموس المحيط، ج ٢، ص ۱٦٦۴، «ثنی».
[۵٧]- تفسير ماوردی، ج ۱، ص ٢٦.
[۵٨]- معجم علوم القرآن، ص ٢۴۴.
[۵۹]- منهج الصادقين، ج ۱، ص ٧۱.
[٦٠]- صحيح مسلم، ج ٦، ص ۱٠٧؛ مجمع البيان، ج ۱، ص ٨٣؛ جمال القرّاء، ج ۱، ص ۱٧٨.
[٦۱]- لسان العرب، ج ۱٠، ص ٢٧۵، «فصل».
[٦٢]- البرهان فی علوم القرآن، ج ۱ ، ص ٣۴٢ - ٣۴۴ ؛ الاتقان، ج ۱، ص ۱٧۴.
[٦٣]- تفسير ماوردی، ج ۱، ص ٢٦؛ التبيان، ج ۱، ص ٢٠، الصافی، ج ۱، ص ۱٨.
[٦۴]- مجمع البيان، ج ۱، ص ٨٣؛ غرائب القرآن، ج ۱، ص ٣٢.
[٦۵]- البيان فی عدای القرآن، ص ٨٣؛ شرح اصول الكافی، ج ۱۱، ص ۱۹.
[٦٦]- الكافی، ج ٢، ص ٦٠۱.
[٦٧]- تفسير عياشی، ج ۱، ص ۴٢.
[٦٨]- جمال القراء، ج ۱، ص ۱٧٨.
[٦۹]- الاتقان، ج ۱، ص ۱٧۴؛ التمهيد، ج ۱، ص ٣۱٣.
[٧٠]- فن الترتيل، ج ۱، ص ٣٧٢.
[٧۱]- القاموس المحيط، ج ٢، ص ۱٣٧٧.
[٧٢]- دائرةالمعارف قرآن كريم، جلد ٨، صفحه ۴۱٦
[٧٣]- البرهان فی علوم القرآن، ج ۱، ص ٣۴٣ - ٣۴۴؛ الاتقان، ج ۱، ص ۱٧۴؛ كشف الغطاء، ج ۱، ص ٢٣٨.
[٧۴]- الاتقان، ج ۱، ص ۱٧۴؛ شرح اصول الكافی، ج ۱، ص ۱۹؛ الحبل المتين، ص ٢٢٨.
[٧۵]- الحدائق، ج ٨، ص ۱٧٧ - ۱٧٨؛ الحبل المتين، ص ٢٢٨؛ المجموع، ج ٣، ص ٣٨٣.
[٧٦]- عون المعبود، ج ٣، ص ٢٠؛ تاريخ قرآن، راميار، ص ۵۹٦.
[٧٧]- البرهان فی علوم القرآن، ج ۱، ص ٢۵۵ - ٢٦٧.
[٧٨]- تسنيم، ج ٢، ص ٦٧.
[٧۹]- شرح الاسماء، ص ۵٣؛ ر. ك: الحروف النورانيه.
[٨٠]- تاريخ قرآن، راميار، ص ۵۹٦؛ تاريخ جمع قرآن، ص ٢٢٣.
[٨۱]- دائرةالمعارف قرآن كريم، جلد ٨، صفحه ۴۱٧
[٨٢]- شناخت سورههای قرآن، ص ٢٢.
[٨٣]- جمال القرّاء، ج ۱، ص ۱٧٨-۱٧۹.
[٨۴]- غرائب القرآن، ج ۱، ص ٣٣.
[٨۵]- سير اعلام النبلاء، ج ۱۹، ص ٢۱٧؛ لسان العرب، ج ٣، ص ٣٣٨؛ تاج العروس، ج ٨، ص ٢٦٢، «حمم».
[٨٦]- فضائل القرآن، ص ٢۵۴؛ مفاتيح الاسرار، ج ۱، ص ۱۴۱.
[٨٧]- المصنّف، ج ٧، ص ٢٠٣؛ فضائل سور القرآن، ص ٣٠۱-٣٠٧.
[٨٨]- ثواب الاعمال، ص ٢۴۴.
[٨۹]- بحارالانوار، ج ٨۹، ص ٣٠۱؛ مجمع البيان، ج ٨، ص ٧۹٧؛ فضائل القرآن، ص ٢۵۵.
[۹٠]- تفسير قرطبی، ج ۱۵، ص ٢٨٨؛ مستدرك الوسائل، ج ۴، ص ٢۱٨.
[۹۱]- المصنف، ج ٧، ص ٢٠٣؛ بحارالانوار، ج ٦٨، ص ٢٠٦؛ جمال القراء، ج ۱، ص ۱٧٨-۱٧۹.
[۹٢]- البيان فی عدای القرآن، ص ۱٣٣؛ تحفة الاحوذی، ج ٨، ص ۱۹٢.
[۹٣]- جمال القراء، ج ۱، ص ۱٧۹.
[۹۴]- عون المعبود، ج ۴، ص ۱۹٣؛ السنن الكبری، ج ٨، ص ٣۱٢.
[۹۵]- البيان فی عدای القرآن، ص ۱٣٣.
[۹٦]- تاريخ جمع قرآن، ص ٢٢۴.
[۹٧]- جمال القراء، ج ۱، ص ۱٧۹.
[۹٨]- البرهان فی علوم القرآن، ج ۱، ص ٢۵۴.
[۹۹]- دائرةالمعارف قرآن كريم، جلد ٨، صفحه ۴۱٨
[۱٠٠]- البرهان فی علوم القرآن، ج ۱، ص ٢٦٨.
[۱٠۱]- تقسيمات، آمار و شناسنامه سورههای قرآن، ص ۱۴؛ تاريخ جمع قرآن، ص ٢٢۴.
[۱٠٢]- البرهان فی علوم القرآن، ج ۱، ص ٢٦٧.
[۱٠٣]- شناخت سورههای قرآن، ص ٣٣؛ تقسيمات، آمار و شناسنامه سورههای قرآن، ص ۱٧.
[۱٠۴]- البرهان فی علوم القرآن، ج ۱، ص ٢٦٨.
[۱٠۵]- تاريخ جمع قرآن، ص ٢٢۴.
[۱٠٦]- دانشنامه قرآن، ج ٢، ص ۱٢٦٢.
[۱٠٧]- البرهان فی علوم القرآن، ج ۱، ص ٢٦٨.
[۱٠٨]- صحيح البخاری، ج ۵، ص ٢۴٠؛ ج ٦، ص ۱٠۱؛ تفسير ابن كثير، ج ٣، ص ۱٨۱.
[۱٠۹]- فتح الباری، ص ۱۴۹؛ النهايه، ج ٣، ص ۱٧۹؛ تاج العروس، ج ٧، ص ۴.
[۱۱٠]- تاريخ قرآن، ص ٣٦٠.
[۱۱۱]- دائرةالمعارف قرآن كريم، جلد ٨، صفحه ۴۱۹
[۱۱٢]- فقه الرضا (عليه السلام)، ص ٨۵؛ الهدايه، ص ۹۵؛ المحلی، ج ۵، ص ۱٠۹؛ موسوعة الفقه الاسلامی، ج ۱، ص ۱٠۱.
[۱۱٣]- شرايع الاسلام، ج ۱، ص ٦۹؛ اشهر المصطلحات فی فن الاداء، ص ۱۵٨.
[۱۱۴]- الفقه الاسلامی، ج ٢، ص ۱۱٣٧-۱۱٣۹.
[۱۱۵]- موسوعة الفقه الاسلامی، ج ۱، ص ۱٠۱-۱٠٣.
[۱۱٦]- المراسم العلويه، ص ۴٢؛ جواهرالكلام، ج ٣، ص ۴۴؛ العروة الوثقی، ج ۱، ص ٢٨٦.
[۱۱٧]- مسند احمد، ج ۵، ص ٢۴۹ ، ٢۵۱؛ صحيح مسلم، ج ٢، ص ۱۹٧؛ جوامع الجامع، ج ۱، ص ۱٦۹، ۵٢٠؛ ج ٢، ص ٧۹٦.
[۱۱٨]- الكافی، ج ٢، ص ٦٠۱؛ معجم علوم القرآن، ص ٢٢۴.
[۱۱۹]- معجم علوم القرآن، ص ٢٧٢؛ التمهيد، ج ۱، ص ٣۱۴.
[۱٢٠]- عون المعبود، ج ۴، ص ۱۹٠.
[۱٢۱]- فضائل القرآن، ص ۹٢؛ مسند احمد، ج ۴، ص ٣۴٣؛ البرهان فی علوم القرآن، ج ۱، ص ٣۴۴.
[۱٢٢]- الموسوعة القرآنيه، ج ۱، ص ٣٧٨ - ٣٧۹.
[۱٢٣]- الاتقان، ج ۱، ص ۱٦٧.
[۱٢۴]- دائرةالمعارف قرآن كريم، جلد ٨، صفحه ۴٢٠
[۱٢۵]- البرهان فی علوم القرآن، ج ۱، ص ٣۴۴ ـ ٣۴۵؛ معجم علوم القرآن، ص ۱٣.
[۱٢٦]- الكافی، ج ٢، ص ٦۱٨.
[۱٢٧]- مناهل العرفان، ج ۱، ص ۴٠٧ - ۴٠٨؛ المتحف، ج ۱، ص ٧۱؛ التبيين، ص ۵٦۴-۵٦۵.
[۱٢٨]- مناهل العرفان، ج ۱، ص ٢٨٧.
[۱٢۹]- المتحف، ج ٢، ص ۴٠٠.
[۱٣٠]- اشهر المصطلحات فی فنّ الاداء، ص ۱۴۴ - ۱۴۵.
[۱٣۱]- فن الترتيل، ج ۱، ص ٦۵.
[۱٣٢]- در آستانه قرآن، ص ۱۵٧-۱۵٨.
[۱٣٣]- جمال القراء، ج ۱، ص ٣٧٨.
[۱٣۴]- مقدمتان، ص ٢٧۵؛ در آستانه قرآن، ص ۱۵٧-۱۵٨.
[۱٣۵]- المصاحف، ج ۱، ص ۴٦٧-۴٧٠؛ جمال القراء، ج ۱، ص ٣۱۵-٣۱۹؛ دعوة لاعادة النظر، ص ٦.
[۱٣٦]- فن الترتيل، ص ٦٦.
[۱٣٧]- دائرةالمعارف قرآن كريم، جلد ٨، صفحه ۴٢۱
[۱٣٨]- جمال القراء، ج ۱، ص ٣٧۹.
[۱٣۹]- تاريخ القرآن، ص ۱٦۱-۱٦۴؛ الموسوعة الذهبيه، ج ٢، ص ۴٣٦-۴٣٧.
[۱۴٠]- جمال القراء، ج ۱، ص ٣٦۴.
[۱۴۱]- مقايسه كنيد حزبهای مصحف را با: جمال القراء، ج ۱، ص ٣٦۴ به بعد.
[۱۴٢]- التبيين، ص ۵٦۴.
[۱۴٣]- فن الترتيل، ج ۱، ص ٦٦.
[۱۴۴]- التبيين، ص ۵٧۱.
[۱۴۵]- همان، ص ۵٦۴.
[۱۴٦]- نك: دعوة لاعادة النظر.
[۱۴٧]- دائرةالمعارف قرآن كريم، جلد ٨، صفحه ۴٢٢
[۱۴٨]- فنون الافنان، ص ۹۱؛ مباحث فی علوم القرآن، ص ۹٨؛ الرسم العثمانی، ص ۵۹.
[۱۴۹]- المتحف، ج ۱، ص ٧۵.
[۱۵٠]- همان.
[۱۵۱]- البيان فی عدای القرآن، ص ٣٠۱-٣٢٠؛ تفسير قرطبی، ج ۱، ص ۴٦.
[۱۵٢]- مقدمتان، ص ٢٣۵-٢۵٠؛ المتحف، ص ٧۴٠؛ اشهر المصطلحات فی فن الاداء، ص ۱۴۹.
[۱۵٣]- مناهل العرفان، ج ۱، ص ٢٨٧.
[۱۵۴]- المحرر الوجيز، ج ۱، ص ٣۵.
[۱۵۵]- تفسير ابن كثير، ج ۱، ص ۴؛ تاريخ القرآن، ص ٢٠۱؛ التفسير والمفسرون، ج ۱، ص ٨۵.
[۱۵٦]- لمحات الانوار، ج ۱، ص ٣٣٧-٣۴۴.
[۱۵٧]- البيان فی عدای القرآن، ص ۱٣۱.
[۱۵٨]- دائرةالمعارف قرآن كريم، جلد ٨، صفحه ۴٢٣
[۱۵۹]- المحكم فی نقط المصاحف، ص ۱۵ - ۱٦؛ فضائل القرآن، ص ٣۹۴-٣۹۵.
[۱٦٠]- المتحف، ج ۱، ص ۴٢٧.
[۱٦۱]- الكافی، ج ٢، ص ٦٢۹.
[۱٦٢]- دانستنيهايی از قرآن، ص ٨٢؛ قرآن شناخت، ص ۱۱٨؛ دانشنامه قرآن، ج ۱، ص ۱۱۱٧.
[۱٦٣]- صحيح البخاری، ج ٢، ص ٢۵٢؛ سبل السلام، ج ٢، ص ۱٠؛ اضواء علی الصحيحين، ص ۴۱٨.
[۱٦۴]- المبسوط، ج ٢، ص ۱۴٦؛ جامع الخلاف والوفاق، ص ۱۱٨.
[۱٦۵]- الفقه الاسلامی، ج ٢، ص ۱٠۵۹، ۱٠۹٠؛ حاشيه ردّ المحتار، ج ٢، ص ۴۹.
[۱٦٦]- المبسوط، ج ٢، ص ۱۴٦؛ قرآن شناخت، ص ۱۱٨.
[۱٦٧]- المبسوط، ج ٢، ص ۱۴٧.
[۱٦٨]- البيان فی عدای القرآن، ص ٣۱۱ - ٣۱٢.
[۱٦۹]- دانستنيهايی از قرآن، ص ٨٢.
[۱٧٠]- دائرةالمعارف قرآن كريم، جلد ٨، صفحه ۴٢۴
[۱٧۱]- الوافی، ج ۹، ص ۱٧٦٨.
[۱٧٢]- الكافی، ج ٢، ص ٦٢٧؛ تفسير عياشی، ج ۱، ص ۹.
[۱٧٣]- تفسير عياشی، ج ۱، ص ۹.
[۱٧۴]- جامع البيان، ج ۱، ص ۴۹.
[۱٧۵]- همان؛ بحارالانوار، ج ۹٣، ص ۴ ، ۹٧.
[۱٧٦]- البرهان، ج ۱، ص ۴۵.
[۱٧٧]- نك: همان، ص ۴۴-۴٦؛ بحارالانوار، ج ۹٣، ص ۴-۹٨.
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
دائرةالمعارف قرآن کریم (جلد ٨ - صفحات ۴۱٠-۴٢٧)، مرکز فرهنگ و معارف قرآن؛ برگرفته از منابع زیر:
□ الاتقان، السيوطی (م. ۹۱۱ ق.)، بيروت، دارالكتب العلمية، ۱۴٠٧ ق؛
□ اشهر المصطلحات فی الاداء، ابن الجوزی (م. ۵۹٧ ق.)، بيروت، دارالكتب العلمية، ۱۴٢٢ ق؛
□ اضواء علی الصحيحين، محمدصادق النجمی، ترجمه: كمالی، قم، المعارف الاسلامية، ۱۴۱۹ ق؛
□ بحارالانوار، المجلسی (م. ۱۱۱٠ ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربی، ۱۴٠٣ ق؛
□ بحوث فی تاريخ القرآن، ابوالفضل ميرمحمدی، بيروت، دارالتعارف، ۱۴٠٠ ق؛
□ البرهان فی تفسير القرآن، البحرانی (م. ۱۱٠٧ ق.)، قم، البعثة، ۱۴۱۵ ق؛
□ البرهان فی علوم القرآن، الزركشی (م. ٧۹۴ ق.)، به كوشش مرعشلی، بيروت، دارالمعرفة، ۱۴۱۵ ق؛
□ بصائر ذوی التمييز، الفيروز آبادی (م. ٨۱٧ ق.)، به كوشش محمدعلی النجار، بيروت، المكتبة العلمية؛
□ البيان فی عدای القرآن، ابو عمرو الدانی (م. ۴۴۴ ق.)، به كوشش غانم قدوری، كويت، مركز المخطوطات و التراث والوثاق، ۱۴۱۴ ق؛
□ پژوهشی در تاريخ قرآن كريم، سيد محمد باقر حجتی، تهران، فرهنگ اسلامی، ۱٣٧٦ ش؛
□ تاج العروس، الزبيدی (م. ۱٢٠۵ ق.)، بيروت، مكتبة الحيات؛
□ تاريخ جمع قرآن الكريم، سيد محمدرضا جلالی، به كوشش مهدوی، نقره، ۱٣٦۵ ش؛
□ تاريخ قرآن، محمود راميار، تهران، اميركبير، ۱٣۴٦ ش؛
□ تاريخ القرآن و غرائب رسمه و حكمه، محمدطاهر الكردی، مصر، مصطفی البابی، ۱٣٧٢ ق؛
□ التبيان، الطوسی (م. ۴٦٠ ق.)، به كوشش احمد حبيب العاملی، بيروت، دار احياء التراث العربی؛
□ التبيين فی احكام تلاوة الكتاب المبين، عبداللطيف فايزوريان، به كوشش محمد رشيد، بيروت، دارالمعرفة، ۱۴٢٠ ق؛
□ ترتيب العين، خليل (م. ۱٧۵ ق.)، به كوشش بكايی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۴ ق؛
□ تسنيم، جوادی آملی، قم، اسراء، ۱٣٧٨ ش؛
□ تفسير جوامع الجامع، الطبرسی (م. ۵۴٨ ق.)، بيروت، دارالاضواء، ۱۴٠۵ ق؛
□ تفسير الصافی، الفيض كاشانی (م. ۱٠۹۱ ق.)، بيروت، نشر اعلمی، ۱۴٠٢ ق؛
□ تفسير العياشی، العياشی (م. ٣٢٠ ق.)، به كوشش رسولی محلاّتی، تهران، المكتبة العلمية الاسلاميه؛
□ تفسير غرائب القرآن، نظامالدين النيشابوری (م. ٧٢٨ ق.)، به كوشش زكريا عميرات، بيروت، دارالكتب العلمية، ۱۴۱٦ ق؛
□ تفسير القرآن العظيم، ابن كثير (م. ٧٧۴ ق.)، به كوشش مرعشلی، بيروت، دارالمعرفة، ۱۴٠۹ ق؛
□ التفسير الكبير، الفخر الرازی (م. ٦٠٦ ق.)، قم، دفتر تبليغات، ۱۴۱٣ ق؛
□ تفسير كنزالدقايق، المشهدی، به كوشش درگاهی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۱۱ ق؛
□ تفسير منهج الصادقين، فتحالله كاشانی (م. ۹٨٨ ق.)، به كوشش مرتضوی، غفاری، تهران، انتشارات علميه اسلاميه، ۱٣٨۵ ق؛
□ التفسير و المفسرون، محمدحسين الذهبی، بيروت، دارالقلم، ۱۴٠٧ ق؛
□ تقسيمات آمار و شناسنامه سورههای قرآن، هاشمهاشم زاده هريسی، تهران، بنياد علوم قرآن و حديث، ۱٣٧٣ ش؛
□ التمهيد فی علوم القرآن، معرفت، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ ق؛
□ ثواب الاعمال، الصدوق (م. ٣٨۱ ق.)، قم، منشورات الرضی، ۱٣٦٨ ش؛
□ جامع البيان، الطبری (م. ٣۱٠ ق.)، به كوشش صدقی جميل، بيروت، دارالفكر، ۱۴۱۵ ق؛
□ جامع الخلاف والوفاق، علی بن محمد القمی السبزواری (م. قرن ٧)، به كوشش حسنی بيرجندی، قم، زمينه سازان ظهور امام عصر(عج)، ۱٣٧۹ ش؛
□ الجامع لأحكام القرآن، القرطبی (م. ٦٧۱ ق.)، بيروت، دارالكتب العلمية، ۱۴۱٧ ق؛
□ جمال القراء و كمال الاقراء، علی بن محمد السخاوی (م. ٦۴٣ ق.)، به كوشش الزبيدی، بيروت، دارالبلاغة، ۱۴۱٣ ق؛
□ جواهر الكلام، النجفی (م. ۱٢٦٦ ق.)، به كوشش قوچانی، بيروت، دار احياء التراث العربی؛
□ حاشية رد المحتار، محمدامين ابن عابدين (م. ۱٢٣٢ ق.)، بيروت، دارالفكر، ۱۴۱۵ق؛
□ الحبل المتين، البهائی (م. ۱٠٣۱ ق.)، قم، مكتبة بصيرتی، ۱٣۹٨ ق؛
□ الحدائق الناضره، يوسف البحرانی (م. ۱۱٨٦ق.)، به كوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱٣٦٣ ش؛
□ الحروف النورانية فی فواتح السور القرآنيه، عبدالقادر محمد منصور، به كوشش محمد نعيم، سوريه، دارالعرفان، ۱۴۱٧ ق؛
□ دانستنيهايی از قرآن، محمد مظفری، قم، علميه، ۱۴۱٠ ق؛
□ دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، خرمشاهی، تهران، دوستان، ۱٣٧٧ ش؛
□ در آستانه قرآن، رژی بلاشر، ترجمه: راميار، فرهنگ اسلامی، ۱٣٧٦ ش؛
□ دعوة لاعادة النظر، ماجد الحمومی، سوريه، داراقراء، ۱۴٢٣ ق؛
□ الرسم العثمانی لمصحف الشريف، حسن سری، مركز الاسكندرية للكتاب، ۱۴۱٨ ق؛
□ روض الجنان، ابوالفتوح رازی (م. ۵۵۴ ق.)، به كوشش ياحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱٣٧۵ ش؛
□ سبل السلام، الكحلانی (م. ۱۱٨٢ ق.)، مصر، مصطفی البابی، ۱٣٧۹ ق؛
□ سير اعلام النبلاء، الذهبی (م. ٧۴٨ ق.)، به كوشش گروهی از محققان، بيروت، الرسالة، ۱۴۱٣ ق؛
□ شرايع الاسلام، المحقق الحلی (م. ٦٧٦ ق.)، تهران، اعلمی، ۱٣٨۹ ق؛
□ شرح الاسماء اَو شرح دعاء الجوشن الكبير، هادی السبزواری (م. ۱٢٨۹ ق.)، به كوشش حبيبی، تهران، دانشگاه تهران، ۱٣٧۵ ش؛
□ شرح اصول الكافی، صدر المتألهين (م. ۱٠۵٠ ق.)، به كوشش خواجوی، تهران، مطالعات و تحقيقات فرهنگی، ۱٣٦٦ ش؛
□ شناخت سورههای قرآن، هاشمهاشم زاده هريسی، تهران، كتابخانه صدر، ۱٣٧٣ ش؛
□ صحيح البخاری، البخاری (م. ٢۵٦ ق.)، به كوشش بن باز، بيروت، دارالفكر، ۱۴۱٨ ق؛
□ صحيح مسلم با شرح سنوسی، مسلم (م. ٢٦۱ ق.)، به كوشش محمد سالم، بيروت، دارالكتب العلمية، ۱۴۱۵ ق؛
□ العروة الوثقی، سيد محمد كاظم (م. ۱٣٣٧ ق.)، قم، دارالتفسير، اسماعيليان، ۱۴۱۹ ق؛
□ علوم قرآنی، محمدهادی معرفت، تهران، سمت، ۱٣٧۹ ش؛
□ عون المعبود، العظيم آبادی (م. ۱٣٢۹ ق.)، بيروت، دارالكتب العلمية، ۱۴۱۵ ق؛
□ فتح الباری، ابن حجر العسقلانی (م. ٨۵٢ ق.)، بيروت، دارالمعرفة؛
□ فضائل سور القرآن الكريم، ابراهيم علی السيد علی عبسی، مصر، دارالسلام، ۱۴٢۱ ق؛
□ فضائل القرآن، ابن سلاّم الهروی (م. ٢٢۴ ق.)، به كوشش مروان العطية و ديگران، دمشق، دار ابن كثير؛
□ الفقه الاسلامی و ادلته، وهبة الزحيلی، دمشق، دارالفكر، ۱۴۱٨ ق؛
□ فقه الرضا(عليه السلام)، علی بن بابويه (م. ٣٢۹ ق.)، به كوشش مؤسسه آل البيت (عليهم السلام)، مشهد، المؤتمر العالمی للامام الرضا (عليه السلام)، ۱۴٠٦ ق؛
□ فن الترتيل، احمد الطويل، مدينة، مجمع الملك فهد، ۱۴٢٠ ق؛
□ فنون الافنان فی عيون علوم القرآن، عبدالرحمن ابن الجوزی (م. ۵۹٧ ق.)، به كوشش حسن ضياءالدين، بيروت، دارالبشائر، ۱۴٠٨ ق؛
□ القاموس المحيط، الفيروزآبادی (م. ٨۱٧ ق.)، به كوشش مرعشلی، بيروت، دار احياء التراث العربی، ۱۴۱٧ ق؛
□ قرآن در اسلام از ديدگاه تشيع، سيد محمدحسين طباطبايی (م. ۱۴٠٢ ق.)، قم، نشر اسلامی، ۱٣٧۵ ش؛
□ قرآن شناخت، بهاءالدين خرمشاهی، تهران، طرح نو، ۱٣٧۵ ش؛
□ الكافی، الكلينی (م. ٣٢۹ ق.)، به كوشش غفاری، بيروت، دارالتعارف، ۱۴۱۱ ق؛
□ الفهرست، ابن النديم (م. ٣٨٠ ق.)، تهران، مروی، ۱٣۹٣ ق؛
□ كشف الغطاء، كاشف الغطاء (م. ۱٢٢٧ ق.)، اصفهان، مهدوی؛
□ كشف الغطاء فی الوقف والابتداء، صابر حسن محمد ابوسليمان، بيروت، دارالكتب العلمية، ۱۴۱۵ ق؛
□ لسان العرب، ابن منظور (م. ٧۱۱ ق.)، به كوشش علی شيری، بيروت، دار احياء التراث العربی، ۱۴٠٨ ق؛
□ لمحات الانوار و نفحات الازهار، محمد بن عبد الواحد ملاحی، به كوشش عبد المطلب و رفعت فوزی، بيروت، دارالبشائر، ۱۴۱٨ ق؛
□ المبسوط، السرخسی (م. ۴٨٣ ق.)، بيروت، دارالمعرفة، ۱۴٠٦ ق؛
□ المتحف فی احكام المصحف، صالح بن محمد الرشيد، بيروت، الريان، ۱۴٢۴ ق؛
□ مجمع البيان، الطبرسی (م. ۵۴٨ ق.)، بيروت، دارالمعرفة، ۱۴٠٦ ق؛
□ المجموع فی شرح المهذب، النووی (م. ٦٧٦ ق.)، دارالفكر؛
□ المحرر الوجيز، ابن عطية الاندلسی (م. ۵۴٦ ق.)، به كوشش المجلس العلمی بفاس، ۱۴۱۱ ق؛
□ المحكم فی نقط المصاحف، عثمان بن سعيد الدانی (م. ۴۴۴ ق.)، به كوشش عزة حسن، دارالفكر، ۱۴۱٨ ق؛
□ المحلی بالآثار، ابن حزم الاندلسی (م. ۴۵٦ ق.)، به كوشش سليمان بنداری، بيروت، دارالكتب العلمية، ۱۴٠۵ ق؛
□ المراسم العلويه، سلار حمزة بن عبدالعزيز (م. ۴۴٨ ق.)، به كوشش حسينی، قم، مجمع العالمی لأهل البيت، ۱۴۱۴ ق؛
□ مستدرك الوسائل، النوری (م. ۱٣٢٠ ق.)، بيروت، آل البيت (عليهم السلام) لاحياء التراث، ۱۴٠٨ ق؛
□ مسند احمد، احمد بن حنبل (م. ٢۴۱ ق.)، بيروت، احياء التراث العربی، ۱۴۱۵ ق؛
□ المصاحف، ابن ابی داود السجستانی (م. ٢٧۵ ق.)، بيروت، دارالكتب العلمية، ۱۴٠۵ ق؛
□ المصنّف، ابن ابی شيبة (م. ٢٣۵ ق.)، به كوشش سعيد محمد، دارالفكر، ۱۴٠۹ ق؛
□ معجم علوم القرآن، ابراهيم محمد الجرمی، دمشق، دارالقلم، ۱۴٢٢ ق؛
□ مفاتيح الاسرار، الشهرستانی (م. ۵۴٨ ق.)، به كوشش حائری و اذكائی، تهران، كتابخانه مجلس شورای اسلامی، ۱۴٠۹ ق؛
□ مفردات، الراغب (م. ۴٢۵ ق.)، به كوشش صفوان داودی، دمشق، دارالقلم، ۱۴۱٢ ق؛
□ مقدمتان فی علوم القرآن، آرتور جفری، به كوشش عبدالله اسماعيل، مصر، الخانجی، ۱٣۹٢ ق؛
□ مناهل العرفان، الزرقانی، به كوشش امين سليم، بيروت، دار احياءالتراث العربی، ۱۴۱٦ ق؛
□ الموسوعة الذهبيه، فاطمه محجوب، قاهرة، دارالغد العربی؛
□ موسوعة الفقه الاسلامی، مجلس اعلی مصر، وزارت اوقاف، ۱۴۱٠ ق؛ الموسوعة القرآنيه، ابراهيم اَبياری، با اشراف ابراهيم عبده، مؤسسة سجل العرب، ۱۴٠۵ ق؛
□ الميزان، الطباطبايی (م. ۱۴٠٢ ق.)، بيروت، اعلمی، ۱٣۹٣ ق؛
□ النكت والعيون، الماوردی (م. ۴۵٠ ق.)، بيروت، دارالكتب العلمية، ۱۴۱٢ ق؛
□ النهايه، ابن اثير مبارك بن محمد الجزری (م. ٦٠٦ ق.)، به كوشش محمود محمد و طاهر احمد، قم، اسماعيليان، ۱٣٦٧ ش؛
□ الوافی، الفيض الكاشانی (م. ۱٠۹۱ ق.)، به كوشش ضياء الدين، اصفهان، مكتبة الامام اميرالمؤمنين(عليه السلام)، ۱۴٠٦ ق؛
□ الهداية شرح بداية المبتدی، علی بن ابی بكر الرشدانی (م. ۵۹٣ ق.)، به كوشش طلال يوسف، بيروت، داراحياءالتراث العربی، ۱۴۱۵ ق؛
□ هدية العارفين، اسماعيل باشا (م. ۱٣٣۹ ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربی. سيد عبدالرسول حسينیزاده