|
نگاهی به تاریخچهی اوستا
فهرست مندرجات
.
▲ | مقدمه |
زبان اوستا یکی از زبانهای کهن شاخهی ایرانی زیر گروه هندوایرانی (آریایی) است که جزو زبانهای هندواروپایی محسوب میشود. این زبان که یکی از قدیمیترین زبانهای ضبط شدهی هندواروپایی است، طی یکونیم قرن اخیر توجه ایرانشناسان و همچنین گروه وسیع پژوهندگان فرهنگ هندواروپایی را بهخود جلب کرده است. زادبوم اصلی اقوام هندواروپایی بهاحتمال قوی، سرزمینی است که امروزه آسیای مرکزی نامیده میشود. تقسیم هندوایرانیان به دو شاخهی هندی و ایرانی در اثر مهاجرتهای پیدرپی صورت گرفت. نخست بخشی از اقوام ساکن افغانستان امروز به هندوستان رفتند (اقوام هندی) و سپس اقوامی که در آسیای مرکزی سکونت داشتند، به سرزمینهای ایران و افغانستان کنونی مهاجرت کردند (اقوام ایرانی).
اقامت اقوام ایرانی در گسترهی وسیع از دشتهای کنارهی دریای خزر تا خلیج فارس طبعاً موجب پیدایش لهجههای ایرانی متفاوتی شد که جدا از یکدیگر تکامل یافتند و بهصورت زبانهای مستقلی درآمدند. در مورد پارهای از آنها هیچ اطلاعی در دست نیست و از برخی دیگر (مادی و سکایی) تنها نشانههای نقل شده در آثار دیگر، اسامی خاص و معانی اسامی مکانها برجا مانده است. تنها دو زبان کهن ایرانی - پارسی باستان و اوستایی - بهصورت ضبط شده به ما رسیده است.
یکی از این دو، که در سنگنبشتههای میخی داریوش، کوروش و سایر پادشاهان ایرانی قرنهای ششم تا چهارم پیش از میلاد باقی مانده است، زبان مادری این پادشاهان است که اهل فارس (کنونی) بودند و ازاینرو میتوان آن را دقیقاً پارسی باستان نامید.
نمونههای زبان پارسی باستان که به عهد رواج این زبانها باز میگردد، بیشک بسیار ارزشمند است. متأسفانه این نمونهها بسیار نادرند.
زبان کهن دیگر (که موضوع گفتار این مقاله است) از طریق اوستا بهدست ما رسیده است. اوستا مجموعهای از متون دینی زرتشتی است که کیش ایرانیان قدیم بود و اکنون دین اسلام در ایران تقریباً به تمامی جایگزین آن شده است. بازماندگان زرتشتیان که پارسی نامیده میشوند اکنون بیشتر در خارج از ایران و عمدتاً در هند بهسر میبرند.
تاریخ دستنوشتههای موجود اوستا از قرنهای سیزدهم و چهاردهم میلادی دورتر نمیرود (کهنترین ضبط بخشی از اوستا متعلق به سال ۱٢٧٨ میلادی است). اوستا نخست بهصورت حدیثهای شفاهی و سپس بهشکل مکتوب راه درازی را پشت سر گذاشته است. در این مقاله نشان خواهیم داد که تعیین مبدأ این اثر کار آسانی نیست و ازاینرو زبان آن بهطور قراردادی زبان اوستا، یا همانطور که خود پارسیان آن را مینامند، «زبان اوستایی» خوانده میشود.
▲ | تاریخچهی اوستا |
بخشی از اسطورهها و حماسههایی که به دوران یکپارچگی فرهنگی هندوایرانی مربوط میشود، بین ملتهای گوناگون هندی و ایرانی تغییر و تحول پذیرفت و سرانجام بهصورت داستانهای عامیانهی غیرقابل تشخیص درآمد؛ بخشی دیگر از آن در دورهای بهصورت قسمتی از متون مذهبی ثبت گردید. یک مورد نمونه، سرودهای ودا بین مردم هند است که بهعنوان یک اثر مذهبی نخست بهصورت شفاهی و سپس مکتوب بهنحوی پایدار و پیوسته تا به امروز محفوظ مانده است. احتمالاً اثری مشابه آنمیان ایرانیان نیز وجود داشته است. اما ظهور کیش جدید - زرتشتی - در حدود قرن هفتم الی ششم پیش از میلاد را از میان برده است. در هر صورت متن بسیار پرارزش گاتها به این دوره مربوط میشود. این متن مجموعهای از آیینها و نیایشها نسبت به اهورا مزداست که به زرتشت، بنیانگذار کیش نوین نسبت داده میشود. گاتها جاافتادهترین و تقدیسشدهترین بخش متون زرتشتی است.
دین زرتشتی در آغاز همهی آیینهای آریایی را مردود دانست و کیش پرستش خدای یگانهای را جایگزین آن ساخت که بهصورت عامل عطوفت و آفرینش حیات - اهورا مزدا - تجلی مییافت. با این حال، و باوجودی که ضرباتی به آیینهای سنتی کهن وارد آورد، نتوانست بهکلی، آنها را ریشهکن سازد. همچنانکه غالباً در مورد ادیان جدید مشاهده شده است، کیش زرتشتی نیز تنها از طریق کنار آمدن با اسطورهها و اعتقادات ریشهدار، میتوانست گسترش یابد. بنابراین آیینهای کهن بهتدریج جای سنتی خود را در بارگاه الهی باز یافتند و بخشهایی از سرودهای قدیم در بافت متون دینی جدید تابیده شد.
با گسترش کیش زرتشتی، مندرجات «کتاب مقدس» زرتشتیان نیز بهتدریج شکل گرفت. در این میان گاتها جای کوچک ولی پراهمیتی دارد. بهعلاوه، این کتاب مشتمل است بر نیایشها و سرودهایی دربارهی ایزدهای گوناگون، مراسم عبادی و تاریخ افسانهای، یعنی متون کاملا متفاوتی که بازتاب بخشهای متعلق به دورانهای گوناگون است و مدتی طولانی بهصورت شفاهی سینهبهسینه نقل شده است.
در این مورد باید به نکات مهم زیر توجه کرد:
۱) بخشهایی از اوستا که مبدأ مکانی و زمانی معینی دارند (صرفنظر از اینکه در حقیقت در پارهای موارد این بخشها میتوانند حاصل انتقال سنتی درازمدت باشند و نه نمونهای از زبان زنده) در انتقال از یک لهجه به لهجهای دیگر و از قرنی به قرن دیگر، دستخوش تغییر شدند. این موضوع بهخصوص در مورد متونی که با نام خود زرتشت مرتبط نیست، صدق میکند. با این وجود، تغییرات مذکور بههیچ لهجهی خاصی منتهی نشد زیرا گرایش به حفظ متن بهصورت اولیه، همیشه در برابر گرایش کموبیش ناآگاه انتقالدهنده در جهت تطبیق متن با لهجهی خود، مقاومت کرده است.
منشأ کهنترین عناصر سنتهای دینی ایرانیان پیش از زمان زرتشت، احتمالاً آسیای مرکزی بوده است. براساس روایتی که میان زرتشتیان پارسی وجود دارد، منشأ کیش زرتشتی باکتریا (Bactria) بوده است و سپس میدیا (Midia) بهصورت مرکز آن درآمده است و مادها بدان گرویدهاند. سپس وظیفهی اعمال دینی عمدتاً به مغها (Magi) که یکی از اقوام مادی بودند واگذار شده است. باتوجه به اینکه متون مذکور ضمن انتقال، غنا نیز یافتهاند، روشن میشود که چرا تعیین مکان و زمان پیدایش اوستا دشوار است. بهعلاوه میتوان ادعا کرد که هیچیک از متون نقل شده توسط زرتشتیان، بهاستثنای گاتها، دارای ضبط یک زبان معین نیست. در این مورد گاتها وضعیتی ممتاز دارد و شواهد قابل اعتمادی از لحاظ زبانشناسی بهدست میدهد، زیرا باید با تلاش فراوان سعی میشد که کلمات پیامبر دقیقاً محفوظ بماند و ازاینرو در هنگام نقل، دستخوش کمترین تغییر و تبدیل میگردید و نشانههای لهجهای در آن بههمانصورت نگاهداری میشد.
٢) زبان متون ضبطشده بهتدریج از زبان پیروان آیین مزبور دورتر و دورتر میشد و بهمرور زمان بهصورت زبان ویژه مقاصد مذهبی درمیآمد. اما از آنجا که زبان متون مذکور اختصاصاً جنبه زبان عبادی بهخود میگرفت، متونی که در طول زمان به کتاب مقدس افزوده میشد اجبارا میبایست در همان زبان بیان میشد، مشروط به این که مؤلفان این پیوستها تسلط نسبی بهزبان مزبور داشته باشند. بنابراین تردیدی نیست که بخشی از متون فوق که از طریق روایات زرتشتیان نقل میشد، به یک زبان مرده نوشته شده است.
متون اوستا احتمالاً نخستینبار در زمانی دورتر (حدود سال صد میلادی)، به الفبایی از ریشهی آرامی نوشته شده است که برای حروف صدادار نشانهای نداشت و برخی از حروف صامت آن برای نشان دادن صداهای مختلف بهکار میرفت. این متن اکنون برجا نمانده است و برخی از محققین (از جمله بیلی) وجود آن را بهکلی رد کردهاند.
گردآوری بعدی اوستا در دوران ساسانیان صورت گرفت و تکمیل آن در قرن چهارم یا نیمهی قرن ششم یا شاید در نیمهی قرن هفتم میلادی انجام یافت. این گردآوری یا صرفاً براساس روایات شفاهی و یا برپایهی متن قدیمیتر و با اتکا به روایات شفاهی صورت گرفته است. برخی از طرفداران فرضیهی استفاده از متن قدیمیتر مانند ف. آندریاس، ف. آلتهایم و دیگران، در این مورد روایات شفاهی را دخیل نمیدانند و میکوشند تا همهی تغییرات اوستا را به عوامل مربوط بهخط نسبت دهند. سرانجام برای ثبت متون مقدس، الفبای خاصی براساس خط فارسی میانه (پهلوی) ابداع شد که تلفظها را با دقت قابل توجهی نقل میکرد. متنی را که بدین ترتیب ثبت شده بود «اوستا» نامیدند، در برابر ترجمه و تفسیر پیوست آن بهزبان فارسی میانه، که «زند» خوانده میشد.
این دومین باری بود که روایات اوستا بهصورت مکتوب ضبط میشد. طی این دوره، حملهی اعراب و ورود اسلام به ایران ضربهی دیگری به روایات اوستا وارد ساخت. جوامع زرتشتی بهتدریج پراکنده شدند و نتوانستند انسجام قبلی خود را حفظ کنند. ابتدا متون اصلی و سپس تنها متونی که برای مراسم مذهبی موردنیاز بود بهخاطر سپرده شد و سپس نقل و ضبط گردید ولی همهی متون دیگر بهدست فراموشی سپرده شد و مفقود گردید. بنابراین نسخهی موجود اوستا بیش از یک چهارم یا یک سوم متن اصلی را در بر ندارد.
طبیعی است که هر متن طی هزار سال پس از بازنویسیهای مکرر دستخوش تغییرات قابل توجهی میشود (این دوران تقریباً عبارت است از زمان تدوین اوستا تا زمان ثبت دستنویسهای قرن چهارم میلادی که معتبرترین متون موجود اوستا محسوب میشوند). در این مورد باید به این نکته نیز توجه داشت که با کاهش قلمرو کیش زرتشتی از مهارت و دانش کاتبان نیز بهتدریج کاسته شد. بنابراین باید تغییراتی را که در هنگام نسخهبرداری بر اثر لهجهی کاتبان یا تشابهات نادرست و غلطهای املایی آنسان رخ داده است، در نظر بگیریم.
▲ | تألیف اوستا |
اوستا در شکل کنونیش مشتمل بر بخشهای گوناگون است:
«یسنا» متن عبادی زرتشتیان است که نیایشها در آن به فراوانی تکرار شده است و ایزدان در آن بارها برشمرده شدهاند و بیشک در زمانی اخیرتر به شکل فعلیاش گردآوری شده است. با این وجود، یسنا بخشهای کهنترین نیز دارد (مثلا «هوم یشت» ۹-۱۱) و پس از آن گاتها (٢٨-٣۴، ۴٣-۵۱، ۵٣) و «یسنا» (٣۵، ٣-۴۱، ٦) که جزو گاتها نیست ولی بههمان لهجه نوشته شده است.
«ویسپرد» ضمیمهی عبادی یسنا است.
«وندیداد» (قانون ضددیوان) مجموعهای از موعظههایی است که در زمانی نسبتاً اخیرتر گردآوری شده است ولی دارای بخشهای بسیار قدیمی نیز هست. در برخی مراسم سراسر وندیداد در طول مراسم نیایش خوانده میشد و در میان بخشهایی از آن قسمتهایی از یسنا و ویسپرد نیز آورده میشد.
«یشتها» شامل سرودههایی بهنام فرشتگان است و بخشهایی که جنبهی الهی کمتری دارد و دستکم منشأ آنها بسیار قدیمی است.
«خرده اوستا» مجموعهای از چکیدههای اوستا (در شکل قدیمیاش) میباشد که برای استفادهی عام و روزمرهی زرتشتیان تألیف شده است. این مجموعه شامل نیایشهایی است بهنام خورشید، ماه، میترا، آب و آتش: «اشم و هو»، «سروش و اج»، «نیایش» یا نمازهای پنجگانهی روز؛ نیایشهای «گاهنبار» که به روزهای ماه تعلق دارد: «سی روزه»، نیایشهای خاص تعطیلات سالیانه: «آفرینگان» و غیره.
گذشته از متن اصلی اوستا، یعنی متنی که امروزه کتاب مقدس زرتشتیان را تشکیل میدهد، قطعاتی با میزان اعتبار متفاوت و به صورت چکیده یا اقتباس، در متون زرتشتی مربوط به پارسی میانه آمده است که مهمترین آنها عبارتند از «نیرنگستان» که اثری در زمینهی مراسم نیایش است، دو اثر اخلاقی بهنام «پرسشها» و «آفرین دهمان»، اثری در معادشناسی بهنام «هادخت نسک» و واژهنامه اوستایی با پارسی میانه.
▲ | دستنوشتههای اوستا |
در حال حاضر دو نوع دستنوشته از اوستا موجود است: اوستای «ساده» که برای مقاصد مذهبی مورد استفاده قرا میگیرد (و صرفاً عبارت است از یسنا یا مجموعهی بخشهای گردآوری شدهی یسنا، ویسپرد و وندیداد) و اوستای «پهلوی» که نسخههایی از برخی بخشهای اوستا با ترجمه و حواشی بهزبان پارسی میانه است.
دستنوشتههای اوستا در مجموعههای مختلف در اروپا و هند نگهداری میشود. بخشهایی از این کتاب در کتابخانهی سالتیکوف شچدرین در اتحاد شوروی موجود است. دستنوشتههای فوقالعاده ارزشمندی نیز در کپنهاگ، آکسفورد و لندن نگهداری میشود. برخی از دستنوشتههای کپنهاگ بهصورت نسخهی عکسی در اختیار پژوهشگران کشورهای مختلف قرار گرفته است.
▲ | تاریخچهی مختصر اوستاشناسی |
آنکتیل دوپرون نخستین کسی بود که جامعهی علمی اروپا را با اوستا آشنا کرد. سفر او به هند، آشناییاش با دستوران (مؤبدان برجستهی زرتشتی) و ثبت دستنوشتههای اوستا توسط وی، سراسر داستانی پرماجراست. در سال ۱٧٧۱ وی نخستین ترجمهی اوستا را براساس آنچه از دستوران پارسی شنیده بود، منتشر کرد. بدین ترتیب، نخستین گامها برداشته شد و بهدنبال آن، در رابطه با گسترش زبانشناسی مقایسهای هند و اروپایی، اوستاشناسی نیز اهمیت خاصی یافت. اسامی زبانشناسان مقایسهای چون ف. بوپ، ر. راسک، ا. بورنوف و دیگران، با تاریخچهی اوستاشناسی پیوند خورده است.
در اواسط قرن نوزدهم دو گرایش در اوستاشناسی پدیدار شد: ۱) مکتب سنتی (ف. اشپیگل، ف. یوستی) که بهحواشی به زبان پارسی میانه و ادبیات زرتشتی متکی بود و ٢) مکتب مقایسهای - تاریخی (ر. روث و دیگران) که بنای کار را بر اطلاعات زبانشناسی تطبیقی با استفاده از شواهد موجود در متون کهن هندی قرار میداد.
بدیهی است که هر یک از این دو روش دارای مزایا و معایبی است. استناد به سنت برای بهرهبرداری از نمونههای موجود، برای درک روح اوستا مفیدتر است، اما این خطر وجود دارد که همهی اشتباهاتی که از نقل و انتقال ناشی شده است، تکرار شود؛ بهعلاوه، زبان پارسی میانه که شواهد عمده را برای مطالعهی سنتی بهدست میدهد هنوز مورد پژوهش کافی قرار نگرفته است. پژوهشهای مقایسهای - تاریخی متضمن بینشی ژرفتر نسبت بهدستور زبان است و در جهت تصحیح بسیاری از خطاهای تبدیلهای سنتی سودمند واقع میشود اما به تنهایی برای درک کافی از متن، رسا نیست.
ترکیب مطلوبی ازایندو روش در اواخر قرن نوزدهم پدید آمد. در این مورد ذکر نام ک. گلدنر ضروری است. متن انتقادی اوستای او (۱٨٨٦ تا ۱٨۹۵) هنوز بینظیر است. ج. دارمستتر نیز ترجمهی کاملی از اوستا همراه با توضیحات جالب تهیه کرد (۱٨۹٢ تا ۱٨۹٣) همچنین در این مورد باید از هـ. هوبشمان و و. جکسون نام برده شود. آثار ک. بارتولومه (که مهمترین آنها عبارتند از «دورهی ماقبل تاریخ زبان ایرانی»، «زبانهای اوستایی و پارسی باستان» و «واژهنامهی قدیم ایرانی») دوران جدیدی در اوستاشناسی پدید آورد و هنوز هم گنجینهی پرارزشی از اطلاعات بهشمار میرود.
در قرن بیستم نیز اوستاشناسی در بسیاری از کشورها ادامه یافت. دانشمندانی که بهبررسی مسائل گوناگون اوستا پرداختند عبارتند از: هـ. ریشله، هـ. یونکر، ی. هرتل و هـ. هومباخ از آلمان، ا. بنونیست، ژ. وومزی و ی. دوشن گیلمن از فرانسه، و. هنینگ، هـ. بیلی و ج. گرشویچ از انگلستان، ای. کوریلویچ از لهستان، گ. مورگنشتاین، آ. کریستنسن، ک. بار و هـ. نیبرگ از کشورهای اسکاندیناوی، آنکلساریا و سایر پژوهشگران پارسی در هند (تاوادیا نیز که در آلمان به تحقیق اشتغال داشت از همین گروه برخاسته بود) ، م. اسمیت در ایالات متحده و آ. آ. فریدمان، و. ای. آبایف و ا. ا. برتلس از اتحاد شوروی.
البته این فهرست ناقص است، بهخصوص اینکه همهی پژوهشگرانی که با تاریخ و دستور زبان مقایسهای زبانهای هند و اروپایی و بهخصوص زبانهای ایرانی سروکار دارند، در سطوح متفاوتی به مطالعهی اوستا نیز میپردازند.[٢]
[▲] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آرياناخانم توسط نازی صفی بازنویسی و ارسال شده است.
[▲] پینوشتها
[۱]- ایـن مقـالـه مقـدمهی کتـاب «زبـان اوســتایی» نـوشــتهی سرگی نیکالایویچ سوکولوف (Sergei Nikolaevich Sokolov) است. ترجمهی انگلیسی این کتاب در سال ۱۹٦٧ توسط مؤسسهی خلقهای آسیا در آکادمی علوم اتحاد شوروی انتشار یافته است. در این کتاب ۱٢٠ صفحهای بخشهایی به آواشناسی، شکلشناسی و دستور زبان اختصاص یافته و در پایان، نمونههایی از متن اوستا همراه با ترانویسی و ترجمهی آنها و نیز فهرستی از کتابهای مرجع آورده شده است.
[٢]- نگاهی به تاریخچهی اوستا، مجلهی چیستا، صص ٧۴۱-٧۴٦
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ س. ن. سوکولوف نگاهی به تاریخچهی اوستا، ترجمهی محمد باقری، مجلهی چیستا، اسفند ۱٣٦٠، شماره ٧