جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۰ بهمن ۱۸, سه‌شنبه

نگارش اوستا

از: پروفسور آرتور کریستن‌سن؛ برگردان: رشید یاسمی

نگارش اوستا


فهرست مندرجات

[کیش زرتشت][اوستا]



[] نگارش اوستا

آبه فرانسوا نو (L'abbé François Nau) در مقاله‌ای که در «مجلۀ تاریخ ادیان» (Revue de I'Histoire des Religions) (ج ۹۵، ۱۹۴٧، ص ۱۴۹-۱۹۹) منتشر کرده، کوشیده است به استناد نوشته‌هایی که دربارۀ مشاجرات و مناظرات دینی بین عیسویان و زردشتیان، از مسیحیان سریانی باقی مانده است، این موضوع را به اثبات برساند که متون مقدس مزدیسنان تا اواسط قرن هفتم میلادی سینه به سینه حفظ می‌شده و زردشتیان تا سال‌های آخر سلطنت ساسانیان کتب مذهبی مدون نداشته‌اند. آنگاه در اواخر دورۀ ساسانی چون موبدان زردشتی بیم آن را داشته‌اند که روایات و سنن کهن مذهبی آنان در معرض تباهی و فراموشی قرار گیرد، و نیز خواسته‌اند پیروان خود را از مزایای که اسلام برای «اهل کتاب» قایل بود، برخوردار کنند، به تدوین اوستای ساسانی پرداخته‌اند. سپس نو فرضیۀ خود را چنین ادامه می‌دهد: راست است که لفظ «اوستا» در قرن پنجم و شاید در قرن ششم میلادی معمول و متداول بوده است، ولی معنای این کلمه در آن زمان به‌طور ساده عبارت بوده از قانونی که به‌صورت روایات شفاهی، سینه به سینه حفظ شود. و بعدها، در قرن هشتم میلادی، الفبای اوستایی را اختراع و متونی را که در حدود سال ٦٣۴ میلادی جمع‌آوری و به خط پهلوی نوشته بودند، به این الفبای جدید نقل کرده‌اند.

دعوی آبه نو در اساس مبتنی بر آن است که در کتب سریانی، که اطلاعاتی راجع به روابط و مناسبات زردشتیان و مسیحیان در عهد ساسانی به‌دست می‌دهند، (حتی در روایاتی که موضوع آن مناظرات و مشاجرات بین پیروان این دو دین است و در طی آن‌ها مسیحیان به کرات به کتب مقدس خویش استناد می‌کنند) هرگز اشاره‌ای به کتب یا نوشته‌های مذهبی زردشتیان نشده و فقط سخن از «تلاوت و زمزمه ادعیه» و «احکام دینی» در میان است، و نیز به کرات عادت مزیسنان را به از بر کردن روایات مذهبی خود ذکر کرده‌اند.

مع‌ذالک از آن‌چه گذشت، به‌هیچ‌وجه نمی‌توان نتایجی چنین کلی و وسیع گرفت. بی‌شبهه این مطلب صحیح است که مغان آن قسمت‌هایی از اوستا را، که در عبادات و مراسم مذهبی به‌کار می‌بردند، از بر می‌کردند، ولی علت آن این بود که تأثیر اعمال و مراسم مذهبی با رعایت کمال صحت و دقت در تلاوت بستگی تام داشت. از این گذشته متون اوستایی با کتب مقدس مسیحیان تفاوت کلی و اساسی دارد. از قراین می‌توان حدس زد که مؤلفان مسیحی، که در منظرات و مشاجرات خود تعصب بی‌اندازه نشان داده‌اند، عمداً از اشاره به کتب مقدس مزدیسنان اجتناب ورزیده‌اند، تا خوانندگان مسیحی متوجه این نکته نشوند که دشمنان مذهبی آن‌ها نیز دارای کتب دین مدون بوده‌اند.

بنابراین، نظریه آبه نو فاقد اساس و مبنای صحیح و قبول آن غیرممکن است. اگر متون کتبی زردشتی قبل از سلطنت یزدگرد سوم، آخرین شاهنشاه ساسانی، وجود نداشت، و مقصود فقط این بود که با شتابزدگی کتاب مقدسی فراهم کنند، تا اعراب مزدیسنان را در زمره «اهل کتاب» به‌شمار آورند، موبدان به تدوین ادعیه و اوراد مراسم مذهبی و عبادات قناعت ورزیده و رنج نگارش مباحث مفصلی مشتمل بر علوم طبیعی و جغرافیا و امور حقوقی و فقهی و غیره را، که موجب تفصیل اوستای ساسانی است، به‌خود هموار نمی‌کردند. از این گذشته، چگونه می‌توان باور کرد که در طی چند سالی که ایران برای حیات و ممات خود با تازیان می‌جنگید، موبدان موفق به گردآوردن ٢۱ نسک اوستا و تدوین آن به الفبای پهلوی شده باشند، یعنی کتابی که طبق حساب وست دارای ٣۴۵٧٠٠ کلمه بود؛ در حالی که هر روز به گوشه‌ای رانده می‌شدند، و از نفوذ و قدرت آنان کاسته می‌شد، و پیروان آن‌ها دین کهن خود را رها می‌کردند. چگونه می‌توان پذیرفت که این موبدان فرصت اختراع الفبای جدیدی را، که امروز به الفبای اوستایی مشهور است و نتیجه مطالعه دقیق و عالمانه فونتیک و اصوات زبان مقدس می‌باشد، یافته، و آن‌گاه ٢۱ نسک اوستا را به الفبا جدید نقل کرده باشند؟! و نیز با این اوضاع و احوال، چگونه ممکن بود بتواند در قرن بعد به ترجمه و تفسیر کلمه به کلمه نسک‌ها به زبان پهلوی بپردازند، که به حساب وست بیش از دو میلیون کلمه داشته است، و آن وقت از این ترجمه در قرن نهم میلادی، هنگاهی که مؤلفان دینکرد خلاصه اوستای ساسانی را در کتاب خود می‌اوردند، قسمت‌هایی مفقود شده بود!

در بین مطالبی که آبه نو از متون سریانی نقل کرده است، فقط در یک عبارت، آن‌هم طبق ترجمه خود ا.[۱]، صریحاً گفته شده است که اوراد و ادعیه زردشتیان به خط ثبت نگردیده است این عبارت مأخوذ از تاریخ شهادت یشوع سبران (Ishô sabhran) است، که در حدود سال ٦٣٠ میلادی، یشوع یبه (Isho yabh) نوشته است و در آن چنین گوید که یک نفر زردشتی، که از دین خود برگشته بود و از خاندان موبدان بود، «عادت داشت ادعیه و اوراد مجوسی را از دهان بیاموزد، زیرا سخنان و تعالیم مضر زردشت (به سریانی زَرَدُست Zaradost) با حروف (یا علامات) نوشته نشده است». ولی از طرف دیگر این عبارت را می‌توان به‌خوبی چنین ترجمه کرد: «زیرا که تعلیمات خطرناک زردشت با علامات قابل فهم نوشته نشده است»، و از آن چنین استنباط کرد که اوراد و ادعیه را به خطی، که عامه مردم بتواند بخوانند، ننوشته بودند[٢]. بنابراین، کلیه دلایلی که آبه نو برای نظریه خود آورده است، فاقد ارزش می‌باشد.

از طرف دیگر، شاید نیبرگ[٣] در این ادعای خود که گوید اوستای مدون در حیات جامعه و عامه مردم عملاً تأثیر عمده نداشته است و فقط دو یا سه نسخه از آن موجود بود، که در مزاکز عمده دینی و سیاسی کشور نهاده بودند، چندان به خطا نرفته باشد.

* * *

در حین ملاحظه نمونه‌های چاپخانه، با کتاب جدید بیلی موسوم «مسایل زردشتی در کتب قرن نهم میلادی»، آشنا شدم. مؤلف در این کتاب از مسئله نگارش اوستا نیز سخن می‌راند و معتقد است که اوستا را در اواسط قرن ششم میلادی تدوین کرده‌اند و ایجاد الفبای ائستایی نیز در همان زمان صورت گرفته است[۴].


[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی بازنویسی شده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- ۱٨٠.
[٢]- دومناش (P. de Menasce)، بولتن شرقی، ۹، ص ۵٨٧، یادداشت 2.
[٣]- دین، ص ۱٣-۱۴
[۴]- H. W. Bailey, Zoroastrian Problems in the Ninth Century Books (Oxford 1943).
[۵]- ایران در زمان ساسانیان (ضمیمه اول)، صص ۴۹٣-۴۹۵



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها

کریستن‌سن، آرتور، ایران در زمان ساسانیان، ترجمۀ رشید یاسمی، تهران: مؤسسۀ انتشارات نگاه، چاپ سوم - ۱٣٨۹ خ.