جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۰ بهمن ۱۴, جمعه

اوستا

از: دانش‌نامه‌ی آريانا


فهرست مندرجات

[کتاب‌های مقدس][آثار زرتشتی]


اوستا (در پهلوی: ʾp(y)stʾk یا Abestāg «اَبِستاک»؛ در پارسی باستان: upa-stāvaka «آپستاواکا» و در پارسی میانه: Upastâk «اُپستاک»)[۱] نام کتاب مقدس زرتشتیان است[٢]. این کتاب، در واقع دانشنامه‌یٔ دینی قوم آریایی است که ادعا می‌شود، در روزگار باستان، بیست و یک نسک (کتاب) داشته و در شکل کنونی خود شامل پنج بخش است.


[] واژه‌شناسی

واژه‌ی «اوستا» در كتاب اوستا نيامده است[٣]. تنها از دورۀ ساسانی و در کتاب‌های پهلوی است که واژه‌ی «اَبِستاک» (Abestag) مشاهده می‌شود. این واژه که در زبان عربی، به‌صورت «ابستا» و «ابستاق» و در فارسی دری، به‌شکل «ابستا»، «اوستا»، «وستا» و غیره آمده[۴]، با واژه‌ی «ودا»، نام کهن‌ترین کتابِ دینی هندوان، همریشه و به‌معنای «دانش« و «شناخت» است.[۵] اما برخی بر این باورند که «اوستا» در زبان پارسی میانه به‌معنای «ستایش خدا» است.

به این ترتیب، با وجود بررسی تازه والتر بلاردی، وجه اشتقاق و معنای دقیق این نام (پهلوی ap(y)stak / abestaÎg) هنوز مشخص نیست و تصوّر می‏‌شود این نظر بارتلمه متقاعدکننده‏‌تر باشد که: «این نام را باید abestaÎg خواند که از واژه پارسی باستان upa-staÎvaka به‌معنای ستایش، گرفته‌‏اند.»[٦]


[] تاریخچه اوستا

اوستا، مجموعه‌ی اصلی متن‌های مقدس آيين زرتشتی است که از بخش‌های گوناگون پدید آمده که در دوران مختلف توسط افراد متعدد نگاشته شده ‌است[٧]. در این میان، فقط گاهان (گاتها)، که قدیم‌ترین بخش اوستا است[٨]، سرودهای مینوی خود زرتشت به‌شمار می‌رود.[۹] بخش گاهان که بارتولومه آن‌ها را «خطابه‌های منظوم زرتشت» نامیده کهن‌ترین یادگار اندیشۀ زرتشتی است؛ ولی در بخش‌هایی از اوستای به اصطلاح اخیر، قطعاتی یافت می‌شود که پیشینۀ باستانی‌تری دارد.[کریستن‌سن، آرتور، کارنامۀ شاهان، ص ۱]

تعیین زمان نگارش بخش گاهان اوستا، بیش از هر چیز منوط به‌یافتن زمان زرتشت است که با همهٔ پژوهش‌های دانشمندان قدیم و جدید، هنوزهم در پردهٔ ابهام است.[۱٠] اودوکسوس کنیدوسی که هم‌زمان با افلاطون بوده ‌است، زمان ظهور زرتشت را ٦۰۰۰ سال پیش از افلاطون می‌داند[۱۱]. پژوهشگران طرفدار تاریخ سنتی، زمان زرتشت را سده پنجم تا ششم پیش از میلاد در نظر گرفته‌اند[۱٢]. اما امروزه بیشتر دانشمندان بر آنند که زردشت بین ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ سال پیش از میلاد می‌زیسته ‌است[۱٣]. از این روی، دکتر ذبیح‌الله صفا می‌نویسد: «بنا بر دلایلی که در دست ماست می‌توانیم عهد زرتشت را حدود قرن دهم پیش از میلاد بدانیم و بنابر این، گاتاها یعنی قسمتی از یسناها که اثر طبع زرتشت پیامبر است، متعلق به‌همین قرن و تقریباً از آثار سه هزار سال پیش از ماست.»[۱۴]

مری بویس نیز پس از ردّ تاریخ سنتی و روایات یونانی می‌نویسد که فقط بر اساس اوستا می‌توان زمان زرتشت را حدس زد. به‌نظر او گاهان از نظر زبانی قابل مقایسه با ریگ‌وداست که آغاز آن ظاهراً در حدود ۱٧۰۰ ق.م بوده است. تصویری که از جهان در گفته‌های زرتشت می‌بینیم و تصویرپردازی‌های او مقتبس از سنت قدیمی شبانی قوم اوست. بنابراین می‌توان احتمال داد که وی زمانی میان ۱۴۰۰ و ۱۰۰۰ ق.م می‌زیسته است[۱۵].

به‌هر حال، میان اوستای قدیم و اوستای جدید، فاصلۀ زمانی طولانی موجود است. مقصود از اصطلاح «اوستای جدید» آن قسمت از اوستاست که بعد از گاتاها انشأ شده است و بنابراین، تمام قسمت‌های اوستا که تا آخر دوره‌ی ساسانی غیر از گاتاها موجود بود، اوستای جدید ‌نامیده می‌شود[۱٦].

با وجود این، آرتور کریستن‌سن بر این باور است: «یشت‌ها که سرودهایی در ستایش و بزرگداشت ایزدانند، از لحاظ تاریخ انشأ به دوره‌های گوناگون مربوط می‌شوند. کهن‌ترین یشت‌ها دربارۀ ایزدانی سروده شده که در روزگار پیش از زردشت مورد توجه و اقبال عامه بودند: مهر (Mithra - یشت دهم)، اردو یسور اناهید (Ardvī Sûrâ Anâhitâ - یشت پنجم)، بهرام ایزد فیروزگری (Vrthraghna - یشت چهاردهم)، تیشتر ستارۀ بخشندۀ باران (Tishtraya - یشت هشتم)، خوره (Khvarnah - یشت نوزهم)، یعنی فرّ درخشان یا نیروی مینویی که شاهان آریایی را همراهی می‌کند، وای ایزد باد و هوا (Vayu - یشت پانزدهم)، فروهرها (Fravartis - یشت سیزدهم) همزادان پشتیبان پارسایان که در اصل ارواح مردگان بودند و ارت یا استی زن ایزد پاداش و بهروزی (Rti - یشت هفدهم)، از این قبیل ایزدان بودند.»[کریستن‌سن، آرتور، کارنامۀ شاهان، صص ۱-٢]

گلدنر، در صحیفه‌ی ٢٣ از مجلد دوم تاریخ فقه‌اللغه‌ی ایرانی، یشت‌های واقعی را عبارت از یشت‌های ۵ (آبان یشت)، ٨ (تیر یشت)، ۹ (کوش یشت)، ۱٠ (تیر یشت)، ۱٣ (فروردین یشت)، ۱۴ (بهرام یشت)، ۱۵ (رام یشت)، ۱٦ (دین یشت)، ۱٧ (اردی شت)، ۱۹ (زامیاد یشت) و سروش یشت بزرگ (یسنای ۵٧) می‌داند[۱٧].

میان یشت‌ها، یشت دهم (مهر یشت) یکی از قدیم‌ترین یشت‌هاست. با این حال، یشت ۱٠، یشت ۱٣ و یشت ۱۹، مربوط به پیش از دورۀ هخامنشی یا اوایل آن عهد است[۱٨]. یشت دهم، علی‌الظاهر قدیم‌تر از یشت‌های ۱۹ و ۵ است. از آن‌جا که یشت ۱۹ حاوی اطلاعات دقیقی درباره‌ی سرزمین سیستان است، اما چنان‌که آشکارا مشاهده می‌شود، دامنه‌ی بحث آن به مغرب ایران کشیده نمی‌شود، می‌توان حدس زد که مقدم‌تر از یشت پنجم است؛ زیرا یشت پنجم، هم به مشرق و هم به مغرب راجع است و بنا بر اوصافی که از «رب‌النوع اناهیتا» در آن آمده می‌توان دریافت که در عهد سلطنت اردشیر دوم هخامنشی (از ۴٠۴-٣۵٨ پ.م) تدوین شده است[۱۹].

تاریخ نگارش یشت ۱۴، یشت ٨، یشت ۱٧، یسنای ۹-۱۱ و یسنای ۵٧ را جز از طریق حدس و تخمین نمی‌توان معلوم کرد[٢٠]. ظاهراً این قطعات و نیز یشت ۱۵، بندهای ٦-٣٧، مربوط به دوره‌ی هخامنشیان و احتمالاً قرن چهارم پ.م است. یشت نهم، در حدود قرن اول میلادی نگارش یافته است و حتی یشت ۱٦ مربوط به دوره‌ی اشکانی یا دوره‌ی جدیدتر دانسته می‌شود[٢۱].

«وندیداد»، در حدود سال ۱۴٧ پ.م، تدوین شده و مربوط به عهد اشکانی است[٢٢]. دربارۀ زمان دقیق تدوین «خرده اوستا» نمی‌توان اظهارنظر کرد. با وجود این، تدوین آن، به آذرباد مَهرسپندان، موبدان موبد زمان شاپور دوم ساسانی (۳۱٠ تا ۳٧٩ م.) نسبت داده شده است[٢٣]. «ویسپرد» حاوی جدیدترین بخش اوستاست که به‌زبان فارسی میانه نوشته شده و زمان آن به عصر ساسانی (۲۲۶ تا ۶۵۱ میلادی) بر می‌گردد.[٢۴]

ابوالحسن علی بن الحسین مسعودی، مورخ مشهور قرن سوم و چهارم (درگذشتۀ به‌سال ۳۴٦ هجری) می‌نویسد که «پس از لهراسب پسرش بشتاسب به پادشاهی رسید و مقر او بلخ بود. به‌سال سی‌ام پادشاهی او زرادشت پسر اسبیمان سوی وی آمد... وی پیامبر مجوس است و کتاب معروف را همو آورده که به‌نزد عامه به‌نام زمزمه معروف است و به‌نزد مجوسان نام آن بستا است.»[٢۵]

گفته می‌شود، پس از آن‌که اسکندر مقدونی قصر سلطنتی هخامنشیان را آتش زد، اوستا را نیز بسوخت. در صورت صحت این مدعی اوستا در آغاز کتاب بزرگی بود. در نامۀ تنسر، هیربُد معروف عهد اردشیر بابکان به گشنسپ شاه (پادشاه طبرستان) چنین آمده است:

    «... اسکندر از کتاب دین ما دوازده هزار پوست گاو بسوخت به اصطخر. سیکی از آن در دل‌ها مانده بود و آن نیز جمله قصص و احادیث، و شرایع و احکام ندانستند تا آن قصص و احادیث نیز از فساد مردم روزگار و ذهاب ملل و حرص بر بدعت و طمع فخر از یاد خلایق چنان فرو شد که از صدق آن الفی نماند. پس لابد چاره نیست که رأی صایب صالح را احیای دین باشد.»[٢٦]

مسعودی نیز به‌عظمت اوستا در آغاز کار اشاره کرده و گفته است که کتاب اوستا بر دوازده هزار پوست گاو نوشته شده بوده است[٢٧]. او می‌نویسد:

    «این کتاب در هیجده هزار مجلد به طلا نوشته بود که مندرجات آن وعده و وعید و امر و نهی و دیگر آداب شریعت و عبادات بود و شاهان پیوسته به مندرجات این کتاب عمل می‌کردند تا دوران اسکندر و کشته شدن دارا پسر دارا که اسکندر قسمتی از این کتاب را بسوخت.»[٢٨]

در اواخر عهد اشکانی و اوایل دوره‌ی ساسانی به گردآوردن قطعات پراگندۀ اوستا توجهی شد و قسمت‌های کهنه و نو اوستا را تا آن‌جا که میسر بود گردآوردند و از مجموع آن‌ها بیست و یک نسک پدید آمد[٢۹].

به‌گفته دکتر احمد تفضلی «بلاش اشکانی (احتمالاً بلاش اول از حدود ۵۱ تا حدود ٧٦-٨٠ م) به‌نواحی گوناگون فرمانی فرستاد که آنچه از اوستای پراکنده به‌صورت مکتوب یا شفاهی در سرزمین‌های آریایی از گزند در امان مانده بود، گردآورند. اردشیر بابکان (٢٢٦ تا ٢۴۱ م)، تنسر را مأمور مرتب‌سازی آن کرد. پسرش شاپور اول (٢۴۱ تا ٢٧٢ م) کار پدر را تعقیب نمود و در نهایت، موبدان موبد زمان خسرو انوشیروان (۵٣۱ تا ۵٧۹ م) آن را به‌همان شیوه کهن به بیست و یک نسک بخش کرد.»[٣٠]

اوستای عهد ساسانی نیز پس از یورش تازیان به سرزمین‌های آریایی پراگنده و بی‌ترتیب شد و به‌تدریج بخش بزرگی از آن از میان رفت و تنها خلاصه‌یی از آن در کتاب دینکرد به‌جا ماند و افزون بر این، در حال حاضر، برخی از قطعاتی چند نسک مفقود اوستا نیز در دست است.[٣۱] اوستای امروزی حدود یک سوم اوستای دورهٔ ساسانی است.


[] زبان اوستا

زبان اوستا یکی از زبان‏‌های کهن شاخۀ ایرانی زیر گروه آریایی (هندوایرانی‏) است که جزو زبان‏‌های هندواروپایی محسوب می‌‏شود. این زبان که یکی از قدیمی‌‏ترین زبان‏‌های ضبط شدۀ هندواروپایی است، طی یک‌ونیم ‏قرن اخیر توجه‏ اوستا‌‏شناسان و هم‌چنین‏ گروه وسیع پژوهندگان فرهنگ هندواروپایی را به‌خود جلب‏ کرده است[٣٢]. به‌احتمال قوی، خاستگاه این زبان، سرزمین «ایران شرقی»[٣٣] است که امروزه‏ «افغانستان» نامیده می‌‏شود[٣۴].

ا. م. دیاکونوف، پس از بررسی‌های زبان‌شناسی، به این نظر می‌رسد که هر چند رابطه میان زبان‌های ماد و اوستا مشهود است، اما به‌طور مسلم، این دو زبان از همدیگر متفاوت است:

    «نزدیکی میان این دو زبان مسلم و از جهات بسیار بوده ولی به‌حدی نیست که آن دو را یک زبان بدانیم و مشابهت کامل میان آن‌ها قایل شویم. تفاوت‌های بارز صوتی و لغوی وجود دارد. زبان اوستایی ظاهراً مادی نبوده بلکه زبانی جداگانه است.»[٣۵]

همو، در جای دیگر، ضمن بحث پیرامون زبان اوستا و ارتباط آن با زبان‌های آریایی، چنین نتیجه می‌گیرد:

    «نمی‌توانیم داوری کنیم که زبان اوستا به کدام یک از گروه‌های زبان‌های ایرانی مربوط می‌باشد. فقط یک نکته مسلم است که جای پیدایش آن آسیای میانه و مشرق ایران (افغانستان کنونی و خراسان) بوده است.»[٣٦]

زبانی که اوستا به آن نوشته شده به‌سببِ نامِ این کتاب، زبان اوستایی نامیده شده‌ است[٣٧]. این زبان با زبان ریگ ودا خویشاوندی بسیار نزدیک دارد. نزدیکی میان این دو زبان به‌حدی است که بسیاری از زبان‌شناسان معتقدند که اوستا و ریگ ودا، در واقع دو گویش از یک زبان مادر (آریایی = هندوایرانی) هستند.[٣٨]

مسعودی می‌نویسد: «این کتاب (اوستا) بر اساس شصت حرف الفبا منظم شده و در هیچ‌یک از زبان‌های دنیا بیشتر از این حرف نیست... زردشت این کتاب را به‌زبانی آورد که از آوردن نظیر آن عاجر بودند و کنه معنی آن در نمی‌یافتند.»[٣۹]

با این حال، اوستا به دو گویش نگارش یافته ‌است. گویشی که گاهان یعنی سخنان خود زرتشت بدان نوشته‌ شده و گویشی که بخش‌های دیگر اوستا را بدان نوشته‌اند. گویش نخست را گویش گاهانی و گویش دوم را گویش جدید نامیده‌اند[۴٠].

آرتور کریستن‌سن، معتقد است که نه‌تنها زبان گاتاها (زبان قسمت‌های کهن اوستا)[۴۱]، بلکه زبان قسمت‌های متأخر اوستا هم مانند گاتاها متعلق است به‌نواحی ایران شرقی که اکنون چزو افغانستان جدید است[۴٢

امروزه زبان اوستا، یک زبان مرده به‌شمار می‌آید و هر چند زمان متروک شدن آن به‌درستی مشخص نیست، چنان که به گفته‌ی ابراهیم پورداوود، بسا پیشتر از هجوم عرب‌ها زبان اوستا از میان رفت؛ شاید هم بتوان گفت که پیش از عهد هخامنشیان متروک شده بود.[۴٣] اما، به‌هر حال، زبان پشتو، تنها زبان به‌جا مانده از این زبان است.

در سال ۱٨٨٨ میلادی، دارمستتر به‌طور قطعی ثابت کرد که پشتو هم‌خانواده با زبان اوستا است و به کهن‌ترین بخش اوستا، یعنی، گاتاها ارتباط دارد[۴۴]. ویلهام گایگر می‌افزاید که تفاوت زبان پشتو با زبان اوستا در این است که زبان پشتو در ادوار مختلف به‌فراخور سرگذشت ادبی خود، از زبان‌های دیگر چون هندی، ترکی، مغولی، عربی، دری و انگلیسی تأثیر پذیرفته است[۴۵].


[] بخش‌بندی

اوستا در زمان ساسانیان در بیست‌ویک دفتر نوشته بود که شامل سه بخش عمده می‌شود:

  • بخش نخست «گاسانیک» نام دارد که به خداشناسی می‌پردازد و شامل دفترهای اول، دوم، سوم، یازدهم، سیزدهم، بیستم و بیست‌ویکم می‌باشد.

  • بخش دوم «هادك مانسریگ» یا «هاتک» نام دارد که در بردارنده‌ی سرودهای ایزدان است و آن‌را در دفترهای چهارم، پنجم، ششم، هفتم، نهم و دهم نوشته‌اند.

  • بخس سوم «داتیک» نام دارد که قوانین و احکام دینی را در بر می‌گیرد و در دفترهای دوازدهم، چهاردهم، پانزدهم، شانزدهم، هفدهم، هجدهم و نوزدهم گرد آمده است.[*]

با گذر زمان، اوستای عصر ساسانیان از بیست‌و‌یک دفتر به پنج دفتر کاهش یافته است. با این حال، در مجموع، از کتاب اوستایی که امروزه به‌دست ما رسیده است، به‌لحاظ متن و زمان نگارش آن، دو بخش‌بندی مختلف صورت گرفته است:

اوستای موجود از لحاظ متن، به پنج نسک (باب، کتاب) تقسیم می‌شود: ۱- یسناها که شامل گاهان (گاتها)، قدیم‌ترین بخش اوستا است، ٢- یشت‌ها (سرودهای نیایشی) ٣- وندیداد (ویدیداد)، ۴- خرده اوستا، و ۵- ویسپرد.

و از نظر زمانی، به‌گفتۀ دکتر احمد تفضلی، این کتاب به‌دو پاره بخش می‌شود: نخست، متون گاهانی و دو دیگر، متون اوستایی متأخر[۴٦]؛ اما به‌نظر رضا مرادی غیاث‌آبادی، این کتاب - به پیروی از بخش‌بندی عهد ساسانی - به سه بخش متفاوت تقسیم می‌شود:

- بخش نخست، شامل «اوستای کهـن» است که مضامین آن از نظر زمانی متعلق به روزگار پیش از زرتشت (پیش از حدود سه هزار سال پیش) است؛ اما، در عصر پس از زرتشت، به نگارش درآمده است و هنگام این نگارش و بازنویسی دگرباره، تا اندازه‌ای مضامین و باورهای جدیدتر را به متن‌های کهن اضافه کرده‌اند.

- بخش دومِ اوستا از نظر زمانی شامل «گات‌ها» است که سروده‌های مینوی شخص زرتشت، پیام‌آور بزرگ آریایی به‌شمار می‌رود که هر چند از نظر مضمون پس از اوستای کهن سروده شده است؛ اما از نگاه زبان و نگارش، کهن‌ترین بخش اوستای موجود است.

- بخش سوم اوستا از نظر زمانی شامل یسـنا، یشـت‌های جدید، وندیداد، خرده اوستا و ویسـپرد است که همگی جزو اوسـتای نو به‌حساب می‌آیند. اما نباید از این نکته غافل بود که بسیاری از مضامین همین بخش‌های جدید نیز برگرفته و اقتباس شده از باورها و نوشتارهای کهن است؛ اما این آمیختگی به‌حدی است که امکان تفکیک را امکان‌پذیر نمی‌سازد. به‌عنوان نمونه می‌توان از داستان جمشید در وندیداد نام برد که یکی از کهن‌ترین داستان‌ها و باورها و نوشتارهای آریاییان است، اما شکل نگارشی کهن آن کاملاً دگرگون شده و تغییر اساسی یافته است.[۴٧]


[] ساختار و محتوا

اوستا مجموعه‌ی شعایر، آداب و رسوم، برداشت‌ها و معتقدات اقوام آریایی است[۴٨] که در حدود سه تا دو هزار سال پیش از میلاد مسیح، در شمال افغانستان می‌زیستند و سپس، به‌تدریج، به سایر سرزمین‌های آریایی از جمله ایران کنونی مهاجرت کرده و زرتشت را به پیامبری پذیرفتند. با این حال، این مجموعه بارها و بارها دچار آسیب‌های زمانه شده است. آسیب‌های وارد شده به کتاب اوستا، تنها شامل بخش‌های از بین رفته نمی‌شود؛ بلکه اضافات و تغییرات عصر ساسانی نیز از جمله این آسیب‌ها به شمار می‌رود. این تغییرات به منظور تطبیق متن اوستا با اعتقادات نوساخته دینی زرتشتی ساسانیان، که تفاوتی قابل ملاحظه با «آیین زرتشت» داشته است، به عمل آمده است.[۴۹]

به این ترتیب، اوستای امروزی از منابع گوناگونی گردآوری شده ‌است و بخش‌های مختلف آن مربوط به زمان‌های مختلفی است و ویژگی‌های آن‌ها تفاوت زیادی با هم دارد[۵٠].

گاهان یا گات‌ها که کهن‌ترین و مقدس‌ترین بخش کتاب اوستا شمرده می‌شود، از نگاه زبان و دستور زبان و بیان، شکل ارائهٔ مطالب، طرز فکر و اندیشه، سبک شعر و ویژگی‌های دیگر با دیگر بخش‌های اوستا تفاوت دارد، از این روی، همه‌ی اوستا‌شناسان و دانشمندان آن را از خود زردشت می‌دانند[۵۱].

گات‌ها دارای پنج بخش است که روی هم به هفده «ها» یا «هات» (فصل) تقسیم شده و در دل یسنا جای گرفته است. گات‌های پنچ‌گانه عبارت اند از: ۱- «اهنود»، که شامل هفت هات ٢٨-۳۴ است، ٢- «اشتود»، که شامل چهار هات ۴۳-۴٦ است، ۳- «سپنتمد»، که شامل چهار هات ۴٧-۵٠ است، ۴- «وهوخشتر»، که شامل یک هات ۵۱ است، و ۵- «وهیشتوایشت»، که شامل یک هات ۵۳ است.[۵٢]

یسنا یا یسن‌ها که در پهلوی «یزشن» و «ایزشن» گویند، از ٧٢ ها یا هات تشکیل شده است. پارسیان یسنا را به دو بخش بزرگ تقسیم می‌کنند: نخست از یسنای یک تا یسنای بیست و هفت و دوم، از یسنای بیست هشت تا انجام. گلدنر می‌گوید که بهتر است ٧٢ های یسنا سه قسمت شود: نخست از یسنای یک تا یسنای بیست و هفت، دوم، از یسنای بیست و هشت تا یسنای پنجاه و پنج، سوم، از یسنای پنجاه و شش تا یسنای هفتاد و دو.[۵٣]

یشت، نام دومین بخشی از کتابِ اوستاست که سروده‌های برای ستایش خدا و نیایش امشاسپندان و فرشتگان و ایزدان است. در این بخش، ۲۱ یشت، به‌نام‌های: «هرمزد یشت»، «اَمِشَ سپنتَه» (هفتن یشت)، «اردیبهشت یشت»، «خرداد یشت»، «آبان ‌یشت»، «خورشید یشت»، «ماه یشت»، «تیر یشت»، «گوش یشت یا درواسپ یشت»، «مهر یشت»، «سروش یشت»، «رشن یشت»، «فروردین‌ یشت»، «بهرام یشت»، «رام یشت»، «دین یشت»، «ارد یشت»، «اشتاد یشت»، «زامیاد یشت»، «هوم یشت»، و «ونند یشت» وجود دارد.[۵۴]

هر یک از یشت‌های بزرگ در نسخه‌های خطی به بخش‌هایی تقسیم می‌گردد که اصطلاحاً «کرده» نامیده می‌شوند. این تقسیم‌بندی، در نسخه‌های خطی دیده نمی‌شود و یک روش ابداعی است که توسط دانشمندان اوستاشناس عصر حاضر و به‌منظور سهولت استفاده و ارجاع به‌وجود آمده ‌است[۵۵].

همهٔ یشت‌ها از نظر قدمت یکسان نیستند.[۵٦] برخی از یشت‌ها بسیار قدیم به‌نظر می‌رسند؛ به‌ویژه یشت‌های ۵، ٨، ۱٠، ۱٣، ۱۴، ۱٧ و ۱۹.[۵٧]

وندیداد به‌معنای قانون، سومین کتاب اوستاست که در مجموع شامل ٢٢ فرگرد (فصل) است و بیشتر به احکام فقهی (شامل مسایل بهداشتی و آیینی) می‌پردازد. برخی بر این باورند که درون‌مایه وندیداد بازتاب‌دهندهٔ آیین‌های مغان ماد است و از این دید با سایر بخش‌های اوستا تفاوت می‌کند[۵٨].

خُرده ‌اَوِستا یا خورده اوستا یکی از جدیدترین نسک‌های پنج‌گانهٔ اوستای امروزی و گزیده بخش‌هایی از یسنا و یشت‌ها است که آذر بُد مهر اسپند در زمان شاپور دوم (٣۱٠-٣٧۹ میلادی) آن را تدوین کرد[۵۹]. موضوع خرده ‌اوستا نمازهای روزانه و ادعیه روزهای متبرک هر ماه و عیدهای مذهبی و سرودهای آیینی برای سوگواری درگذشتگان است.

ویسپِرَد یا ویسپِرَت پنجمین نسک اوستاست، که در واقع خود کتابی مستقل نیست و می‌توان گفت که مجموعه‌ای است از ملحقات یسنا. موضوع ویسپرد درباره آیینِ شش گهنبار و نمازهای وابسته به آن است.[٦٠]

انکتیل دوپرن و اشپیگل، ویسپرد را به ۲٧ کرده (فصل) بخش کرده‌اند، در حالی که در گزارش وسترگارد به ۲۳ کرده و در چاپ گجراتی بمبئی به ۲۴ کرده تقسیم می‌شود[٦۱].


[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.
يادداشت ٢: دکتر رومن گیرشمن، باستان‌شناس فرانسوی، دربارۀ زمان نگارش اوستا می‌نویسد: «فقر منابع ما، اجازه نمی‌دهد بدانیم که چه حوادثی جریان امور را تغییر داد و موجب تجدید حیات مزدیسنا (پس از قتل مانی) شد. اما محقق است که عاملی مهم در اتخاذ سیاست دینی ایران، تبدیل آیین قسطنطین کبیر (Canstantine le Grand) بود که متعاقب آن مسیحیان در زمان شاپور دوم مورد اذیت و سوءظن قرار گرفتند... در همین عصر برای آن‌که از «طریقۀ رومیان اهل کتاب» عقب نمانند، لازم بود سلاحی شبیه بدان داشته باشند، و سنن مقدس را به‌وسیلۀ کتابت تثبیت نمایند. این کار در مورد اوستا انجام شد، و روایات شفاهی را - که بعضی آن‌ها به عهدی بسیار کهن می‌رسید - گرد آوردند. برخی از دانشمندان برآنند که این کتاب در قرن چهارم تدوین شده است، و دیگران آن را به قرن ششم می‌رسانند (H. W. Baliev, Zoroastrian Problems in the Ninth Century Books, Oxford, 1943). هرچه باشد، مسألۀ مزبور هنوز به‌طور قطع حل نشده است. (رومن گیرشمن، ایران از آغاز تا اسلام، ترجمۀ دکتر محمد معین، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ ۱٣٨۵ خ، صص ٣۵٨-٣۵۹)»



[] پيوست‌ها

پيوست ۱: مهدیزاده کابلی، اوستا (کهن‌ترين سرودهای آريايی)
پيوست ٢: س. ن. سوکولوف، نگاهی به تاریخچۀ اوستا
پيوست ۳: آرتور کریستن‌سن، نگارش اوستا
پيوست ۴: فریدون جنیدی، واژه‌ی اوستا
پيوست ۵: مهدیزاده کابلی، نگاهی گذرا به اوستا
پيوست ۶:



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- «اوستا» (Avesta)، از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد (به‌زبان آلمانی)
[٢]- حماسه‌سرایی در ایران، ص ٣۱؛ همچنین: تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ص ٣۵
[٣]- تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ص ٣۵
[۴]- همان‌جا، ص ٣۵
[۵]- این نظر بارتولومه است. همان‌جا، ص ٣۵
[٦]- ژان کلنز و مری بویس، اوستا و مردمان اوستایی، ترجمۀ سید سعید منتظری، مجلۀ هفت آسمان، بهار ۱٣٨٧ - شماره ٣٧، ص ۱۹٨
[٧]- کریستن‌سن، آرتور، کارنامۀ شاهان، ص ۱
[٨]- نمونه‌های نخستین انسان و نخستین شهریار، ص بیست و چهار (چکیدۀ مطالب دو مجلد)
[۹]- تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ص ٣٧
[۱٠]- حماسه‌سرایی در ایران، ص ٣٢؛ هم‌چنین رجوع شود به: خراسان بزرگ مهد آیین زرتشت، ص ۶۸
[۱۱]- خراسان بزرگ مهد آیین زرتشت، ص ٧۴؛ هم‌چنین رجوع شود به: زرتشت، مزدیسنا و حکومت، ص ٨۹
[۱٢]- خراسان بزرگ مهد آیین زرتشت، ص ٦۹
[۱٣]- راهنمای دین زرتشتی، ص ۳؛ و شناخت اساطیر ایران، ص ۱۴
[۱۴]- حماسه‌سرایی در ایران، ص ٣٢
[۱۵]- ژاله آموزگار و احمد تفضلی، اسطورۀ زندگی زردشت، ص ٢۱؛ به‌نقل از:
M. Boyce, A History of Zoroastranism, I, Leiden, 1975, P. 190 ff.
[۱٦]- صفا، ذبیح‌الله، مزداپرستی در ایران قدیم، پاورقی ص ٧۴
[۱٧]- مزداپرستی در ایران قدیم، ص ٧٣
[۱٨]- همان‌جا، ص ۱۱٧
[۱۹]- همان‌جا، صص ٧۴-٧۵
[٢٠]- همان‌جا، ص ٧٦
[٢۱]- همان‌جا، ص ۱۱٧
[٢٢]- همان‌جا، ص ۱۱٧
[٢٣]- گات‌ها، کهن‌ترین بخش اوستا، ص ۵٨؛ دکتر احمد تفضلی می‌نویسد: «تدوین خرده اوستا به آذرباد مَهرَسپَندان، موبدان موبد زمان شاپور دوم ساسانی (۳۰۹ تا ۳۷۹ م)، نسبت داده شده است». رجوع شود به: تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ص ۴٢
[٢۴]-
[٢۵]- مروج‌الذهب، ج ۱، صص ٢٢٣-٢٢۴
[٢٦]- حماسه‌سرایی در ایران، ص ٣۱؛ برگرفته از: تاریخ طبرستان ابن اسفندیار، در باب نامۀ تنسر. رجوع کنید به:
Dramesteter, Zend-Avesta, vol. III, introduction Pp.24-32
Lettre de Tansar au Roi de Tabaristan; Journal asistique, série IX, T. III.
سید محمدعلی جمال‌زاده، کاوه، شمارۀ ۱۱، سال اول، دورۀ جدید ۴-٧.
مجتبی مینوی، کتاب نامۀ تنسر، چاپ تهران.
[٢٧]- یادداشت‌های مهدیزاده کابلی، «نقد تاریخ: چند نکته دربارۀ اوستا»
[٢٨]- مروج‌الذهب، ج ۱، صص ٢٢٣
[٢۹]- حماسه‌سرایی در ایران، ص ٣٢
[٣٠]- تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، صص ٦۵-٦٦
[٣۱]- حماسه‌سرایی در ایران، ص ٣٢
[٣٢]- نگاهی به تاریخچۀ اوستا، مجلۀ چیستا، ص ٧۴۱
[٣٣]- «ایران شرقی» - در کنار و مانند اصطلاحات «ایران بزرگ» و «ایران غربی» - اصطلاحی است که توسط خاورشناسان غربی ساخته و پرداخته شده است و نویسندگان ایران کنونی، به پیروی از آنان، آن را به‌طور گسترده به‌جای نام‌های تاریخی افغانستان به‌کار گرفته‌اند. (رجوع شود به: مهدیزاده کابلی، درآمدی بر تاریخ افغانستان)
[٣۴]- خراسان بزرگ مهد آیین زرتشت، ص ٨۹
[٣۵]- همان‌جا، ص ٨٢؛ برگرفته از: تاریخ ماد، صص ۹۱-۹٢
[٣٦]- همان‌جا، ص ٧٢
[٣٧]- تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ص ٣۵
[٣٨]- جلالی نائینی، سید محمدرضا، ریگ ودا، ص ۴
[٣۹]- مروج‌الذهب، ج ۱، صص ٢٢٣
[۴٠]-
[۴۱]-
[۴٢]- ایران در زمان ساسانیان، ص ۱٣
[۴٣]- گات‌ها، کهن‌ترین بخش اوستا، ص ۴۹
[۴۴]- تاریخ تلفظ و صرف پشتو، پیش‌گفتار، ص ب
[۴۵]- همان‌جا
[۴٦]- تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ص ٣٦
[۴٧]- برگرفته از پیش‌گفتار کتاب: مرادی غیاث‌آبادی، رضا، اوستای کهن، همراه با فرضیه‌هایی پیرامون نجوم‌شناسی بخش‌های کهن اوستا، ۱۳۸۲
[۴٨]- زرتشت، مزدیسنا و حکومت، ص ۱۱۹
[۴۹]- مرادی غیاث‌آبادی، رضا، اوستای کهن
[۵٠]-
[۵۱]-
[۵٢]- سرودهای زرتشت، برگردان فارسی از: موبد رستم شهزادی، ص ۲
[۵٣]- گات‌ها، کهن‌ترین بخش اوستا، ص ۵٦
[۵۴]- همان‌جا، صص ۵٨-۵۹
[۵۵]- تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ص ۴۵
[۵٦]- همان‌جا، ص ۴۴
[۵٧]- گات‌ها، کهن‌ترین بخش اوستا، ص ۵٨
[۵٨]- اوستا، کهن‌ترین سرودهای ایرانیان، ص ٦۵۳
[۵۹]- گات‌ها، کهن‌ترین بخش اوستا، ص ۵٨
[٦٠]- همان‌جا، ص ۵٦
[٦۱]- همان‌جا، ص ۵٧



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها

آموزگار، ژاله و تفضلی، احمد، اسطورهٔ زندگی زردشت، تهران: انتشارات چشمه، چاپ هشتم - ۱۳۸۷ خ.
اوستا، کهن‌ترین سرودهای ایرانیان، جلیل دوستخواه، تهران: مروارید، چاپ ششم - ۱۳۷۷ خ.
تفضلی، احمد، و به کوشش آموزگار، ژاله، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، تهران: انتشارات سخن، ۱۳۷۶ خ
رضی، هاشم، راهنمای دین زرتشتی، تهران: سازمان انتشارات فروهر، ۱۳۵۲ خ.
صفا، ذبیح‌الله، حماسه‌سرایی در ایران، تهران: مؤسسۀ انتشارات امیرکبیر، چاپ نهم - ۱۳۸۹ خ.
کابلی، مهدیزاده، خراسان بزرگ مهد آیین زرتشت، مشهد: نشر نوند، چاپ اول - ۱۳۸۱ خ.
کریستن‌سن، آرتور، کارنامۀ شاهان، ترجمۀ باقر امیرخانی و بهمن سرکاراتی، دانشگاه تبریز، مهر ۱۳۵٠ خ.
کریستن‌سن، آرتور، مزداپرستی در ایران قدیم. ترجمهٔ صفا، ذبیح‌الله، تهران: انتشارات هیرمند، چاپ چهارم - ۱۳۷۶ خ.
گات‌ها، کهن‌ترین بخش اوستا، دو گزارش از ابراهیم پورداوود، تهران: انتشارات اساطیر، چاپ دوم - ۱۳۸۴ خ.
مسعودی، علی‌ابن‌الحسین، مروج‌الذهب (جلد اول)، ترجمۀ ابوالقاسم پاینده، تهران: شرکت انتشارات علمی فرهنگی، چاپ هفتم - ۱۳۸۲ خ
هینلز، جان، شناخت اساطیر ایران، ترجمهٔ ژالهٔ آموزگار و احمد تفضلی، تهران: نشر چشمه، چاپ سوم - ۱۳۷۵.



[] پيوند به بیرون

[1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]