جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۰ بهمن ۱۴, جمعه

قوم ایرانی

از: دکتر ذبیح‌الله صفا

قوم ایرانی


فهرست مندرجات

[اقوام باستانی][قوم ایرانی]



[] قوم ایرانی

قوم ایرانی یکی از اقوام «هندواروپایی»[۱] است که به‌تدریج از اواسط آسیا و درۀ گنگ تا کنارۀ اقیانوس اطلس پراگندند و با کشف دنیای جدید به‌سایر نقاط گیتی نیز روی آوردند. از میان شعب این نژاد یکی از روزگاران قدیم اهمیت و اعتباری پیدا کرد و تمدن و ادبیات و مذاهب آن کهن‌تر از شعب دیگر نژاد هندواروپایی است و این شعبه همان نژاد «هندوایرانی»[٢] است که علی‌الظاهر در حدود ٣٠٠٠ سال قبل از میلاد از دستۀ نژاد هندواروپایی چدا شد و پیش از انقسام به دو دستۀ نژاد «هندو» و نژاد «ایرانی» و افتراق از یکدیگر دیرگاهی باهم در آسیای وسطی و گویا در ناحیه‌یی بین سیردریا و آمویه دریا می‌زیسته و دین و زبان و عقاید و اساطیر مشترکی داشته و خود را «اَریّ» یعنی شریف می‌نامیده‌اند و بعدها یعنی هنگام جدایی از یکدیگر و توطن در سرزمین‌های هندوستان و ایران این نام را هر یک به‌خود اختصاص داده و یاد کرده‌اند. وقتی در احوال نژادهای قدیم هندوایرانی تحقیق کنیم ادعای مذکور ما بیشتر قوت می‌گیرد و این قوت عقیده هنگامی به ثبوت می‌سد که در ادبیات «ودا» و «اوستا» به‌مطالعه و دقت پردازیم. زبان ودا و اوستا دارای تفاوت‌های مختصری با یکدیگرند، چنان‌که می‌توان آن‌دو[٣] را لهجه‌های دوگانه‌یی از زبانی اساسی دانست و ما آن زبان اساسی را «زبان هندوایرانی» می‌نامیم.

بسیاری از کلمات در زبان‌های دوگانۀ مذکور به‌یکدیگر شباهت فراوان دارد و اسامی عدۀ زیادی از پهلوانان کهن اوستایی و ودایی به‌شکل خاصی قریب به‌یکدیگرست. از این گذشته، دو زبان مذکور از حیث قواعد صرف و نحو نیز به‌یکدیگر نزدیک‌اند و میان آن‌ها و زبان کتیبه‌های هخامنشی هم که از لهجات کهن ایران است چنین قرابت و علاقه‌یی وجود دارد.

نژاد هندو که مانند نژاد ایرانی خود را «اَرّیَ» می‌نامید، پس از ورود به‌سرزمین هند نام خود را بر آن نهاد و آن را «اَریا وَرتَ»[۴] نامید اما ایرانیان ایشان را از آن جهت که نخست به‌درۀ سند وارد شده بودند «هیندو»[۵] نامیدند و این نام است که در زبان سانسکریت به‌شکل «سیندهو»[٦] و در یونان به‌شکل «ایندوس»[٧] برای رود سند دیده می‌شود. بعدها همین نام «هندو» را برای خود اختیار کردند.

اما نژاد ایرانی بنا بر آنچه گفته‌ام نیز خود را «اَرَّی»[٨] می‌خواند و چون به‌نجدهای ایران رسید، بر آن‌ها نام «ائیرین»[۹] نهاد و این همان نامی است که در زبان پهلوی به «اران» (ایران با یاءِ مجهول) مبدل گشت و در دورۀ اسلامی ایران (با یاءِ معلوم) خوانده شد. قدیم‌ترین مسکن و مأوای قوم ایرانی سرزمین «ائیرین ویجه»[۱٠] است که می‌توان آن را «سرزمین اصلی آریا» نامید. بیشتر خاورشناسان این سرزمین را در خاور ایران [یعنی کشوری که امروز افغانستان نامیده می‌شود] و بعضی خُوارزم قدیم دانسته‌اند. ایران‌ویچ چون نخستین اقامتگاه ایرانیان بود از اماکن مقدسه شمرده می‌شد و در همین ایران‌ویچ است که بنا بر اخبار مذهبی و بنا بر آنچه در فرکرد دوم از وندیداد آمده است «وَر» جمشید ساخته شد.[۱۱]

* * *

دکتر ذبیح‌الله صفا در بخش دوم همین فصل زیر فرنام «مهاجرت و جنگ با بومیان» می‌افزاید: «چنان‌که از اوستا بر می‌آید و قرائن مختلف نشان می‌دهد، ایرانیان به‌تدریج و بنابر[۱٢] آنچه محققین معتقدند از حدود ۱۴٠٠ سال پیش از میلاد مسیح به‌بعد از ایران‌ویچ به‌مهاجرت پرداخته به سغد و مرو و بلخ و هرات و کابل و هلمند متوجه شدند و آن‌گاه متوجه جنوب خراسان و ری گردیدند و اندک اندک در نواحی دیگر پراگندند.»[۱٣]


[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی بازنویسی شده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- Indo-Européenne
[٢]- Indo-Iranienne
[٣]- صفا، ذبیح‌الله، حماسه‌سرایی در ایران، فصل اول: «نشأت و تکوین حماسۀ ملی» (بخش نخست: قوم آریایی)، ص ٢٢
[۴]- Aryâvarta
[۵]- Hindu
[٦]- Sindhu
[٧]- Indus
[٨]- Arya
[۹]- Airyana
[۱٠]- Airyana-Vaédjah
[۱۱]- حماسه‌سرایی در ایران، پیشین، ص ٢٣
[۱٢]- همان‌جا، ص ٢٣
[۱٣]- همان‌جا، ص ٢۴



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها

صفا، ذبیح‌الله، حماسه‌سرایی در ایران، تهران: مؤسسۀ انتشارات امیرکبیر، چاپ نهم - ۱٣٨۹ خ.