[اسلام] [چهار امام اهل سنت]
ابوعبدالله مالک بن انس مشهور به امام دارالهجره (مدینه) و امام اهل حجاز[۱] (زادۀ حدود ۹۵ هـ.ق / ۷۱۵ م - درگذشتۀ حدود ۱۷۹ هـ.ق / ۷۹۵ م)[٢]، از جملهی اتباع تابعین و بنیانگذار و پیشوای مذهب فقهی مالکی و دومین امام از چهار امام اهل سنت بهشمار میآید و پیروان او به «مالکی» مشهورند.[٣]
[↑] زندگینامه
مالک فرزند انس بن مالک[۴] بن ابوعامر[۵] بن عمرو بن غَیمان بن خُثیل بن عمرو بن الحارث الأصبحی، در قرن دوم هجری، در فاصله سال ۹٠ تا ۹٨ هـ.ق و به احتمال زیاد در سال ۹۵ هجری قمری[٦] در واحهای بهنام «ذُو المَروَه» (در شمال مدینه) که در حدود ۳۲ فرسخ از مدینه فاصله دارد[٧]، زاده شد.
گفته میشود که دو سال و بهقولی سه سال در شکم مادر بهسر برده، و این امر را از کرامات وی بهشمار میآورند. چنان که مؤلف ریحانة الادب روی سه سال تکیه دارد[٨]. اما واقعیت این است که یکی از فتواهای عجیب او این است که گفته بود: «مدت حمل مادر ممکن است ٣ سال طول بکشد» و این خود سبب شد که در بعضی اقوال گفتهاند که او ٣ سال در شکم مادر بوده است[۹].
دربارهی انس پدر مالک، تاریخ اطلاعات قابل توجهی بهدست نمیدهد. آنچه آشکار است، وی در واحهی «ذوالمروة» میزیسته و هر چند طالب علم بوده اما بهظاهر بدان نپرداخته است. بهنظر میرسد که از برخی از احادیث هم آگاه بوده است. با این وجود، از طریق تیرسازی نفقهی خانوادهاش را تأمین میکرد. مادر مالک عالیه نام داشت و دختر شریک بن عبدالرحمان بن شریک اسدی و از قبیله ازد (از قبایل یمن) بود که خانودهاش محدث و اهل فتوا بودهاند[۱٠]. از این رو، مالک، عرب یمنی خالص بود. اینکه بعضیها اجداد او را از آزادشدگان (موالی) غیرعرب گویند، ظاهراٌ خبر صحیح نیست.
میگویند: مالک، هنگامی که هنوز به سن رشد (بلوغ) نرسیده بود، به مادرش گفت: «آیا اجازه میدهی دنبال علم بروم؟» مادرش با پیشنهاد او موافقت کرد و پس از این که وی را لباس روحانیت پوشانید و عمامه بر سرش گذاشت، گفت: «حالا برای کسب علم نزد ربیعه برو، ولی قبل از علم از ادبش بیاموز!» مالک دستور مادر را لبیک گفت[۱۱]. وی، در همان شهر مدینه که آنزمان یکی از مراکز فقه و حدیث بود، آغاز بهتحصیل کرد. نخست به حفظ قرآن پرداخت و سپس به حفظ حدیث مشغول شد. گفته میشود که عادت داشت هنگام شنیدن احادیث، با در دست گرفتن نخی به تعداد احادیثی که میشنید، نخ را گره میزد و سپس بهتعداد گرههایی که زده بود، احادیث را بازگو میکرد[۱٢].
مالک از دانش استادان زیادی بهره گرفت. نووی، نویسندۀ «تهذیب الاسماء و اللغات» میگوید: «مالک از نهصد نفر علم فرا گرفت، که سیصد نفر آن ها از تابعین و ششصد نفر هم از تابعین تابعین بودهاند. او روایت کسانی را که شرایط روایت را آشنا نبودند، نمیپذیرفت، هر چند اهل صلاح و دین هم بهحساب میآمدند.»[۱٣]
مدت هفت سال نزد «عبدالرحمان بن هرمز الامرج» درس خواند و از «ربیعه بن ابی صالح فروخ» هم کسب فیض کرد.
همچنین، او از مجالس بزرگان مشهور در فقه و حدیث، چون زهری و ربیعة ابن عبدالرحمان معروف به ربیعةالرأی و نافع بن ابی تمیم و نافع مولی ابن عمر[۱۴]، محمد بن مسلم الزهری، عبدالرحمان بن ذکوان، یحیی بن سعید الانصاری، ابو حازم سلمه بن دینار، محمد بن المکندر، عبدالله بن دینار و بنا بهگفتهی نووی گروه دیگری از تابعین[۱۵] بهره جُست و چون استعداد و هوش سرشاری داشت خیلی زود، در این علوم از مراجع شد و پس از هفده سالگی بهتدریس و فتوا پرداخت. میگویند در جلسهی تدریس شرکت نمیکرد، مگر اینکه در حدود هفتاد نفر در آن شرکت مینمودند، که «زهری» و «ربیعه» از جملهی آنان بودند. محل تدریس وی در مسجد نبوی در مدینه بود، برای تدریس در جایی مینشست که پیامبر اسلام جلوس میکرد و نیز عمر بن خطاب در آن قرار میگرفت. جالب این که دو نفر از استادنش «یحیی الانصاری» و «محمد بن مسلم زهری» نیز از وی حدیث روایت کردهاند[۱٦].
اما بعدها، بهعلت بیماری که داشت و نمیتوانست در مسجد طولانی بنشیند، محل تدریس خودش را در خانهاش قرار داد و تا آخر عمر همچنین بود. محمدرئوف توکلی مینویسد:
- «مالک همچنان بهتدریس ادامه میداد، تا این که در نتیجهی ابتلا بهبیماری «سلس البول» ناگزیر در خانهی عبدالله بن مسعود اجارهنشین شده، و در آنجا بهتدریش مشغول شد. وی بهحدی محجوب بود که بیماریش را از دیگران پنهان میداشت، تا این که در آخر عمر گفت: اگر چنانچه بهپایان عمر نزدیک نبودم بیماریام را بهاطلاع شما نمیرسانیدم و اکراه داشتم که بدون وضو به مسجد رسولالله وارد شده و بیماریم را بیان نموده و بهخدا شکایت نمایم.»[۱٧]
بههر حال، امام مالک در فراگیری احادیث و رد نظرات اهل هویوهوس، و شناخت فتاوی صحابه و فقه اهل رای، از استعداد زیادی برخوردار بود. «ابن عیینه» میگوید: «کسی را ندیدم که در فراگیری علم و در انتخاب و گزینش رجال و علما بر مالک برتری داشته باشد.»[۱٨]
خیلی زود شهرت مالک در سراسر عالم اسلام پیچید و طالبان فقه و حدیث، از هر طرف میآمدند و از او بهره علمی میبردند و در مسایل مختلف از او فتوا میخواستند. او بیشتر در امور واقعی فتوا میداد و مانند ابوحنیفه به فروع و فرضیات، توجهی نداشت.
علاقهی شدیدی که امام مالک به حدیث پیامبر اسلام داشت، سبب شد که بهمقام پیشوایی در علم حدیث برسد. علمای اهل سنت سند مالک را در حدیث بر اسناد دیگری ترجیح دادهاند، زیرا وی بهخاطر دقتی که در اختیار روایت از دیگران داشت، قابل اعتماد شمرده میشد، و کسی را یارای آن نبود که از لحاظ حدیث او را مورد ایراد قرار دهد.
«سفیان» روایت میکند: «کسی از مالک نسبت به راویان حدیث سختگیرتر نبود». «ابن المدینی» میگفت: «خبر ندارم که مالک کسی را از خود رانده باشد، مگر کسی که در حدیثاش اشکالی وجود داشت» و نیز شافعی میگوید: «هر گاه مالک اشکالی در حدیثی مییافت، آن را رد میکرد.»[۱۹]
وی بهسادگی چنان منزلتی را بهدست نیاورد، در این راه زحمات زیادی را تحمل کرد. او خود میگوید: «با دست خودم یک صد هزار حدیث را یادداشت کردهام». همو میافزاید: «این علم دین است، توجه داشته باشید که از چه کسی آن را اخذ میکنید.»
امام مالک در ابتدا بضاعت مالی نداشت. ابوالقاسم میگوید: «علاقه به علم در مالک شدت یافته بود، ولی به واسطهی تنگدستی، تحصیل علم برایش مشکل بود، تا جایی که یک بار مجبور شد، سقف خانهی خویش را خراب نموده و تیرهای چوبی آن را بهفروش برساند. اما بعدها بهواسطهی کمک دیگران، زندگیاش بهبود یافت و اندوختهاش به چهار صد دینار رسید، که آن را به شخصی داد، تا با آن داد و ستد کرده و از سودش مشترکاً استفاده نمایند، که چنین معاملهای را «مضاربه» نامند. پس از اینکه از لحاظ مالی بینیاز شد، لباسهای فاخر از پارچههای عدنی و خراسانی و مصری عالی میپوشید، و عطر خوب استعمال میکرد.»[٢٠]
او، سرانجام در سال ۱۷۹ هـ.ق در مدینه از دنیا رفت و در قبرستان بقیع در کنار ابراهیم فرزند پیامبر اسلام و در بقعه همسران پیامبر دفن شد. سن او را در موقع مرگ بین ٨۴ تا ۹٠ سال گفتهاند و مرگ او در زمان هارونالرشید خلیفه عباسی اتفاق افتاد.
[↑] آثار
مهمترین و مشهورترین اثر او کتاب «الموطأ» است که بر پایه حدیث و اجماع اهل مدینه و آرأ خود اوست و یکی از قدیمیترین کتب فقهی و یکی از صحاح سته میباشد. آثار دیگری مانند «تفسیر غریبالقرآن»، رسالۀ «الی ابن وهب فی الرد علی القدریة»، رسالۀ «فی الاقضیه»، رسالۀ «فی الفتوی الی ابن غسان»، کتاب «السرور»، رسالۀ «الممتهد الی الیث بن سعد»، به مالک بن انس نسبت داده میشود ولی در صحت انتساب بعضی از اینها به مالک تردید هست.
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.
یادداشت ٢: مالک بن انس، در اواخرامویان و اوایل عباسیان میزیست و معاصر امام پنجم (امام باقر) و امام ششم (امام صادق) شیعیان بود.در حدیثی گفته که امام صادق را ندیدم مگر در یکی از این سه حال: نماز، روزه، تلاوت قرآن. همو گفته حضرت هیچگاه بدون طهارت سخنی از پیامبر نقل نمیکرد و از علمای زاهدی بود که از خدا میترسید.اما دیدگاه مالک، در مورد امام علی عجیب است. مالک معتقد بود که پس از پیامبر ابوبکر و سپس عمر و سپس عثمان بافضیلتترین مردم بودند. اما علی را همانند سایر مردم میدانست و برای او جایگاه ویژهای حتی در حد خلفای سهگانه قبلی قایل نبود.مالک برای توجیه نظر خود، میگفت علی بهدلیل آنکه بهدنبال کسب حکومت بود، در حد خلفای قبل از خود نیست؛ زیرا ابوبکر را پیامبر و عمر را ابوبکر و عثمان را شورایی که عمر تشکیل داده بود، تعیین کرد. اما مردم پس از عثمان توقف کردند و امام علی خودش بهدنبال حکومت رفت و آن را بهدست آورد. اما شیعیان براین باورند که تعصب بیجای مالک باعث شده بود تا در مورد علی قضاوت نادرستی کند. علت روشن است، گرایش اموی مالک مانع اعتنا به علی شده بود.مالک برخلاف ابوحنیفه که هدایای امویان و عباسیان را قبول نمیپذیرفت، هدایای خلفا را قبول میکرد؛ اما هدایای افراد پایینتر را نمیپذیرفت.مالک اصولاً قیام علیه حاکمان و سلاطین و خلفا را قبول نداشت، اما خلفا و حکام را بسیار نصیحت میکرد و بر فریضه امر به معروف و نهی از منکر تاکید زیادی داشت. در امور سیاسی دخالت زیادی میکرد و فتوا نیز میداد. یکبار در اثر فتوای سیاسیاش که موجب تضعیف بیعت مردم با منصور عباسی شده بود، به شدت تنبیه و شکنجه شد و به تکرر ادرار افتاد و از آن پس خانهنشین شد.
[↑] پيوستها
پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]- توکلی، محمدرئوف، چهار امام اهل سنت و جماعت، ص ۵۹
[٢]-در زمان ولید بن عبدالملک اموی بهدنیا آمد و در عهد هارونالرشید خلیفهی عباسی درگذشت. عصر او، زمان برخورد و جنگ میان امویان و عباسیان بود و فرهنگ عربی، فارسی و هندی در حال گسترش. آمیزش میان اعراب، عجم و هندیان سبب دگرگونیهایی در زمینهی کشاورزی و بازرگانی و صنعت و دیگر ارتباطات بین مردم شد، که با دین و فتواهای فقهی سرکار پیدا میکرد. این بود که تدوین علوم حدیث و فقه و فتوا و قضاوت جنبهی عملی به خود گرفت. (الائمة الاربعه، ص ٢١)
[٣]- مالکی، منسوب است به ابوعبداﷲ مالک بن انس بن ابی عامر اصبحی امام دارالهجره (از انساب سمعانی). یکی از مذاهب اربعهٔ اهل سنت، منسوب به مالک بن انس یکی از فقهای عامه. (بهخط علیاکبر دهخدا):از شافعی و مالکی و قول حنیفیجسـتیم ز مختـار جهـان داور رهبر(ناصرخسرو).یکی از پیروان مالک. (رجوع به مالک بن انس شود. یادداشت بهخط علیاکبر دهخدا).[۴]- مالک بن ابو عامر مکنی به ابو انس، از بزرگان تابعین بود، که از عمر و طلحه و عایشه و ابوهریره و حسان بن ثابت حدیث روایت کرده است. او جز چهار نفری بود که شبانگاه جنازهی عثمان (خلیفۀ سوم) را بر دوش گرفته و آن را دفن کردند، و روایت شده که در فتح آفریقا بهدستور عثمان نقش داشت، و در نگارش قرآنی که در زمان عثمان جمعآوری شد، شرکت داشت و مستشار عمر بن عبدالعزیز مشهور به «خامس الراشدین» بوده اشت.
[۵]- ابوعامر بن عمرو، از صحابۀ پیامبر اسلام بود و در تمام غزوات به جز غزوهی بدر شرکت داشت.
[٦]- تولد مالک بن انس را به اختلاف در سال نود، نود و سه، نود و چهار، نود و پنج، نود و شش و نود و هفت ذکر کردهاند. (الائمة الاربعه، ص ٧٠، و ریحانة الادب، تألیف میرزا محمدعلی، مدرس تبریز، چاپخانۀ شفق، چاپ سوم - ۱٣۴٦ خ، ج ۱، ص ٦٨)؛ ولی ابن خلکان سال نود و پنج را صحیحتر دانسته است.
[٧]- مالک بن انس، دائرۀالمعارف طهور (سایت اینترنتی)
[٨]- توکلی، محمدرئوف، پیشین، ص ۵۹
[۹]- مالک بن انس، دائرۀالمعارف طهور
[۱٠]- الائمۀ الاربعه، صص ٧٠-٧۱
[۱۱]- توکلی، محمدرئوف، پیشین، ص ٦٢
[۱٢]- همانجا، ص ٦٠
[۱٣]- همانجا، ص ٦۱
[۱۴]- نافع بندهی آزاد شدهیی عبدالله بن عمر بود.
[۱۵]- الائمۀ الاربعه، ص ٧٢
[۱٦]- توکلی، محمدرئوف، پیشین، ص ٦۴
[۱٧]- همانجا، ص ٦۴
[۱٨]- الائمۀ الاربعه، ص ٧٢
[۱۹]- توکلی، محمدرئوف، پیشین، ص ٦٢
[٢٠]- الائمۀ الاربعه، ص ٧٢
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ توکلی، محمدرئوف، چهار امام اهل سنت و جماعت، تهران: چاپخانۀ ارژنگ، چاپ دوم - اسفند ۱٣٦۱ خ
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]