جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۰ اسفند ۱۳, شنبه

گفتگوی احمدشاه مسعود و گلبدین حکمتیار

از: محمداکرام اندیشمند

گفتگوی احمدشاه مسعود و گلبدین حکمتیار

(در آستانۀ سقوط حکومت دکتر نجیب‌الله)


فهرست مندرجات

[قبل][بعد]


زمانی که در اواخر سال ۱٣٧٠ خورشیدی حکومت حزب دمکراتیک خلق به‌سوی زوال و سقوط [پیش می]رفت، پایتخت مورد تهدید گلب‌الدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی قرار گرفت. برای حکمتیار که نتوانسته بود رویای دسترسی به‌حکومت را در کودتای ناکام مشترک خود با شهنواز تنی وزیر دفاع دولت دکتر نجیب‌الله تحقق بخشد، دور ماندن از تصرف پایتخت و تصاحب قدرت به‌صورت انحصاری در روزهای زوال و فروپاشی حاکمیت حزب دمکراتیک خلق غیرقابل تحمل محسوب می‌شد. چنین رویدادی به همین حد برای سازمان استخبارات نظامی پاکستان، آی. اس. آی ناخوش آیند، تکان‌دهنده و غیرقابل پذیرش بود. از این رو، رهبر حزب اسلامی به تشکیل حکومت مشترک با تنظیم‌های دیگر مجاهدین قانع نشد و به‌حکومت کابل که هنوز در دست حزب وطن یا همان حزب دمکراتیک خلق قرار داشت اولتیماتوم صادر کرد تا به مجاهدین (یعنی به حزب اسلامی او) تسلیم شوند. او تهدید کرد که در غیر آن با تمام قوا کابل را مورد حمله قرار خواهد داد. حکمتیار با این تهدید و اولتیماتوم در آخرین روزهای حمل سال ۱٣٧۱ پیشاور را ترک گفت و وارد جنوب کابل شد.


اما قبل از ورود او به‌جنوب کابل، احمدشاه مسعود که در دروازه‌های کابل قرار داشت و بخش بزرگی از نیروهای دولت حزب دمکراتیک خلق در تماس با موصوف آمادگی بی‌قیدوشرط خود را برای پذیرش حکومت مجاهدین اعلان کردند، از طریق مخابره با حکمتیار به گفتگو پرداخت (٢٨ حمل ۱٣٧۱). احمدشاه مسعود سعی نمود تا با این گفتگو گلبدین حکمتیار را قانع به انصراف از حمله به کابل بسازد. این گفتگو به‌عنوان یکی از اسناد مهم تاریخی در حوادث و تحولات خونین سال‌های اخیر محسوب می‌شود.



[] متن گفت‌وگوها

    حكمتیار: السلام علیكم

    مسعود: السلام علیكم، سلام خدمت شماهم تقدیم می‌كنم، إنشاءالله صحت دارید.

    حكمتیار: موفق باشید، شما خوب هستید؟

    مسعود: این جا خیریت است، طرف شما خیریت است.

    حكمتیار: الحمدلله این طرف هم خیریت است، به شما اطمینان می‌دهم، من منتظر هستم تا حرف‌های شما را بشنوم.

    مسعود: دفعتاً كدام گفتنی به‌خصوصی ندارم، خوب است یك مرتبه صحبت شما را بشنوم، بعداً اگر چیزی بود خدمت‌تان خواهم گفت.

    حكمتیار: موفق باشید، من احساس می‌كنم كه وضع فعلاً نهایت حساس است و لازم است هر قدم را محتاطانه بگذاریم، هر حرف ما و تصمیم ما دقیق و سنجیده باشد و كاری نكنیم كه خدای ناخواسته منتج به درگیری‌های میان مجاهدین شده و فتنه‌ها ایجاد شود، هرچند من گمان می‌كنم كه إنشاءالله امكانات درگیری خیلی خیلی ضعیف است.

    مسعود: دوام به گوشم.

    حكمتیار: حتماً متوجه هستید كه دشمنان اسلام، كشورما، ملت ما و مجاهدین می‌خواهند كه باعث در گیری‌ها میان مجاهدین شوند، افغانستان را تجزیه كنند وحدت ملی ما را متلاشی بسازند، نگذارند حكومت قوی و نیرومند اسلامی به‌دست مجاهدین در افغانستان تشكیل شود، تعصبات نژادی، لسانی و مذهبی را دامن می‌زنند، باید این توطئه‌ها را درك كنیم و با هوشیاری در برابر این توطئه‌ها بایستیم و آن را خنثی كنیم و نباید تحت تاثیر تبلیغات دشمن قرار بگیریم إنشاءالله، می‌شنوید.

    مسعود: دوام به گوشم.

    حكمتیار: با قریب شدن مجاهدین به فتح نهایی و تقرب به پیروزی نهایی می‌بینیم كه توطئه‌ها تشدید شده، تبلیغات دشمن هم یك قسمت كوچكی از توطئه‌های خطرناكی را تمثیل می‌كند كه علیه جهاد و مجاهدین به راه‌ انداخته می‌شود. خدای ناخواسته طوری نشود كه برخی ما تحت تاثیر تبلیغات رسانه‌های خبری دشمن قرار بگیرند، كه زمانی به نفع یكی است و زمانی علیه دیگری است، مبادا این تبلیغات ذهنیتی را به ما ببخشد كه در نتیجه‌اش در برابر برادر مسلمان خود قرار بگیریم. إنشاءالله می‌شنوید.

    مسعود: به گوش هستم دوام.

    حكمتیار: نظر ما این است كه نخست باید یك حكومت مؤقت قابل قبول برای همه تشكیل شود و زمام امور به آن سپرده شود، و این حكومت كارش صرف انتقال از مرحله فعلی به مرحله تشكیل یك حكومت منتخب اسلامی باشد، در ظرف یك سال انتخابات باید برگزار شود... شرط اساسی ما فقط این است كه طرحی وضع شود كه انتخابات را تضمین كند و شرایطی را برابر كنیم كه در آینده هر حكومت ما حكومت منبعث از اراده مردم و حكومت منتخب باشد، ما در این رابطه در جریان چند سال كوشش كردیم تا همه احزاب بر این طرح توافق كنند و این را تضمین كنیم كه در آینده هر حكومت ما حكومت منتخب خواهد بود، ولی متاسفانه كه سایر دوستان همكاری نكردند، از انتخابات بیم داشتند، سعی شان برآن بود تا برطرحی توافق صورت بگیرد كه در نتیجه‌اش یك حكومت ثابت و دوامدار در پشاور تشكیل شود و مسئله مراجعه به آرای مردم و حق انتخاب مردم برای همیش منتفی شود، عده‌ای با صراحت می‌گفتند كه اصلاً در اسلام انتخابات وجودندارد و ضرورتی به آن احساس نمی‌شود، وزارت‌ها باید به‌دنبال حكومت سابق، وظایفش شناخته شود و دیگر ضرورت این نیست كه انتخابات در افغانستان برگزار شود، متأسفانه در نتیجه اصرار و یا مخالفت سایر گروه‌ها، ما نتوانستیم به این اهداف نایل شویم. اگر دیگران از انتخابات بیم نمی‌داشتند، ما اصل انتخابات را می‌پذیرفتیم، شاید كار به اینجا نمی‌كشید و این سوءتفاهمات ایجاد نمی‌شد و ما مدت‌ها قبل توانسته بودیم كه یك ادارۀ موقت را تشكیل بدهیم، إنشاءالله حرف‌های مرا می‌شنوید؟

    مسعود: به گوش هستم دوام.

    حكمتیار: شما حتماً در جریان هستید كه ما در این مدت چند طرح ارایه كردیم، اول اینكه شورای قیادی تشكیل شود، و حكومت مؤقت مجاهدین كه در آن رهبران عضویت نداشته باشند تشكیل شود، دیگران نپذیرفتند، حتی بعد از موافقه بعد از امضای موافقتنامه مخالفت كردند، همه احزاب به این توافق كردند كه شورای قیادی كه در آن رهبران احزاب عضویت دارند، و آن حكومت موقت غیر از رهبران تشكیل شود، به این طرح توافق صورت گرفت، رهبران امضا كردند، ولی هنوز یك روز نگذشته بود كه عقب نشینی كردند و بر تعهدات خود وفا نكردند، طرح دوم ما این بود كه اگر این ممكن نیست، حكومتی را تشكیل بدهید از افرادی متفق علیه كه برای همه قابل قبول‌اند، نسبت به یك حزب یا یك گروه تعصب ندارند، با این هم توافق كردند، لیست تهیه شد و امضا كردند ولی هنوز یك شب نگذشته بود، فردا دیدیم از تعهدات خود عقب نشنینی كردند و تبلیغ می‌كردند كه گویا دیگر وقت تشكیل حكومت از بین رفته، مخصوصاً حوادث اخیر در كابل برخی از دوستان ما را شاید بسیار امیدوار ساخته بود، به‌حدی كه گمان می‌كردند كه شاید ضرورت به توافقات هم نباشد، متأسفانه این طرح هم عملی نشد و این همه در نتیجۀ مخالفت همان برادرانی كه چند بار توافق نموده ولی از توافق خود برگشتند؛ حرف‌های مره می‌شنوید؟

    مسعود: به گوش هستم دوام.

    حكمتیار: در این اواخر این را هم گفتیم كه اگر تشكیل حكومت مجاهدین ممكن نیست، پس هر تنظیم و یا حزب یكی از علمای جید خود را كه در جهاد هم فعالیت داشته معرفی كنند، قدرت به این شورای علماء در كابل انتقال شود، و این شوری در مدت موقت یا مرحله عبوری و یا انتقالی قدرت را به‌دست داشته باشد و برای یك سال انتخابات برگزار شود و یا همین شورا یك حكومت موقت دیگری را بدون رهبران تشكیل دهند، ما با این هم توافق داریم، متأسفانه كه دیگران این را هم نپذیرفتند.

    این طرح راهم ارایه كردیم كه شورایی از قومندانان جبهات مؤثر كابل و مناطق همجوارش تشكیل شود، زمام امور به این شورا سپرده شود، كه این شورا حكومت موقت را تعیین كند، همه رهبران و احزاب به این حكومت همكاری كنند و در مدت یك سال برای تشكیل شورای منتخب اسلامی، انتخابات برگزار شود و در ظرف شش ماه انتخابات برای انتخاب رییس دولت برگزارشود، مشكل به این ترتیب حل شود، متأسفانه دیگران با این هم توافق نكردند.

    پیشنهاد دیگر این بود كه حكومتی تشكیل شود كه مشتمل بر رهبران احزاب باشد و وزارت‌ها هم به رهبران تفویض شود و یا حد اقل اگر حكومتی غیر از رهبران تشكیل می‌شود باید به اساس تساوی باشد هر حزب سهم مساوی با دیگران را در حكومت داشته باشد، و همین حالا لست‌های را من با خود دارم كه دو دو نفر معرفی شده ولی اكثر رهبرها پسرخود، داماد خود، خویش و قریب خود را معرفی كردند، آنها می‌خواهند حكومتی درست شود كه بالآخره از آن یك حكومت ثابت بسازند و خود در آن مطرح باشند، اگر ضمناً حكومت رهبران تشكیل شود هدفش روشن است، و آن اینكه خود او در حكومت مطرح باشد، كه متأسفانه به همین دلیل ما نتوانستیم تا حال به یك توافق برسیم و یك حكومت موقت را درست كنیم.

    حكمتیار: می‌شنوید إنشاءالله؟

    مسعود: دوام به گوش هستم.

    حكمتیار: حوادث اخیر در كابل متأسفانه وضع را پیچیده‌تر ساخت، برخی‌ها این را تأیید می‌كردند و امیدواری نسبت به آن داشتند، و برخی آن را توطئه خطرناك تلقی می‌كردند، ماهم در جملۀ كسانی بودیم كه از نظر ما حوادث اخیر نتیجه یك توطئه خطرناك بوده، هدفش درگیر ساختن مجاهدین میان هم است، و یا اینكه حزب وطن در مجموع و یا برخی از آن در اقتدار شریك باشند و حكومت ائتلافی تشكیل شود و حتی تصور می‌كردیم كه شاید دست‌هایی دركار بوده كه خواستند افغانستان را تجزیه كنند بر اساس سمت، بر اساس قوم، نژاد، از این حوادث برداشت ما این است كه دست‌هایی در كار بوده، این حوادث را می‌خواستند به این منتج بسازند كه مشكلاتی را برای مجاهدین ایجاد كنند، كم از كم باعث درگیری‌ها بین نیروهای جهادی شوند. می‌شنوید؟

    مسعود: به گوش هستم دوام.

    حكمتیار: و ما فعلاً وضع را طوری احساس می‌كنیم كه مجبور هستیم بر كابل عملیاتی صورت بگیرد، بعد از فتح كابل به دست مجاهدین، شورای مشتمل بر قومندانان جبهات موثر كابل و مناطق همجوارش تشكیل شود، شوراهای شبیه به این، در همه ولایات تشكیل شود، واین شورای ولایت دو دونفر را به شورای مركزی معرفی كند، این شورا مشتمل بر قومندانان جبهات مؤثر اطراف كابل، یك حكومت موقت برای یك سال تشكیل دهند، در این مدت باید هم انتخابات برای تعیین رییس دولت تكمیل شود و هم انتخابات برای شورای منتخب اسلامی، در شش ماه اول باید پروسه انتخابات تكمیل شود و درپایان یك سال، ماهم دارای یك شورای منتخب خواهیم بود و هم دارای یك حكومت منتخب، كه قدرت عملاً از حكومت موقت به این حكومت منتخب انتقال می‌شود. می‌شنوید؟

    مسعود: به گوش هستم دوام.

    حكمتیار: فعلاً در پشاور بحث در این رابطه جریان دارد كه حزب و جمعیت باهم توافق كنند، ما

    احساس می‌كنیم كه شاید توافق حزب و جمعیت كافی باشد و یا حداقل توافق حزب و جمعیت باعث می‌شود كه سایر گروه‌ها هم با این‌ها، كنار بیایند و همین توافق را بپذیرند و مشكل حل شود، در این رابطه طرح‌هایی ارایه شده و اخیراً توافقاتی صورت گرفته، كه شاید دوستان در جمعیت، شما را در جریان گذاشته باشند، ما هر تعهدی كه می‌كنیم نسبت به آن صادقانه و مخلصانه التزام می‌ورزیم و توقع ما از سایر دوستان و برادران همین است كه آن‌ها حرفی می‌زنند و تعهدی كه می‌كنند نسبت به آن صادقانه التزام داشته باشند، عدم پابندی و التزام نسبت به تعهدات باعث شده كه سوءتفاهمات و بی‌اعتمادی‌ها ایجاد شود. می‌شنوید؟

    مسعود: به گوش هستم دوام.

    حكمتیار: اگر دوستان سایر احزاب تعهد كنند كه پس از این، از طریق سازش‌ها درپی رسیدن به قدرت نمی‌باشند و انتخابات را یگانه راه تشكیل حکومت‌های آینده افغانستان بشمارند، ما تضمین می‌کنیم که نه متوسل به سلاح شویم و نه از طریق کودتا‌ها حکومت‌هایی دلخواه خود را بر مردم تحمیل کنیم، ما به این معتقد نیستیم و از این منکریم و این را مردود می‌شماریم، باید همه درک کنند كه اصلاً پس از این، وقت کودتا‌ها برای همیش گذشته، هیچ نیرویی در کابل نمی‌تواند به کسی قدرت بدهد و او را به قدرت برساند، اگر کسی در کابل بتواند به دیگری قدرت بسپارد، باید قدرت خود را تضمین کند، در حالیکه آنها عاجز هستند فریاد می‌کنند که آنها دیگر قادر به اداره و کنترل اوضاع نیستند، مجاهدین توافق کنند هر لحظه ای که آنها حکومت تشکیل بدهند قدرت را به آنها انتقال بدهند، حتی دیروز آنها احوال فرستادند که اگر تا امروز در پیشاور در نتیجه توافق همه احزاب طرحی بر آنها ارایه نشود شاید در پایان امروز طرح دیگری را اعلان کنند، در نتیجه آن از قدرت دست بکشند و به یک اداره دیگر قدرت انتقال شود و حزب وطن هم منحل شود، وضعیت کابل از این قرار است، در صورتی که آنها خود عاجز اند حتی بقای خود را تضمین کنند، بزرگ ترین آرزوی‌شان همین است که مورد عفوعام و تام مجاهدین قراربگیرند چطور ممکن است که آنها بتوانند قدرت را به دیگری بسپارند، من معتقدم که پس از این، بدون مراجعه به آرای مردم به پشتیبانی از طریق مجاهدین و ملت ما حکومت کردن در افغانستان ممکن نیست، می‌شنوید؟

    مسعود: به گوش هستم دوام.

    حکمتیار: باید این را حساب کنیم که همه اردو، سارندوی، ملیشه، حتی اتحاد شوروی به آن قدرت بزرگ خود، حتی پکت وارسا از نجیب پشتیبانی و تأیید کردند ولی آنها نتوانستند بر افغان‌ها حکومت کنند، گمان می‌کنم که پس از این امکانات حکومت کردن بر افغان‌ها بدون موافقۀ شان برای همیش از بین رفته و چانس برای حکومت‌های کودتایی دیگر باقی نمانده.

    پیشنهاد من و پیشنهاد دلسوزانۀ من همین است که بیایید باهم توافق کنیم که پس از این راه رسیدن به قدرت را از طریق کودتا و سازش‌ها برای همیشه مسدود کنیم، دست برادری به هم بدهیم و فضای اعتماد ایجاد کنیم و همه در خدمت اسلام باشیم، اهداف ما این باشد که اسلام حاکم باشد و پرچم اسلام در اهتزاز باشد و حکومت مردم تشکیل شود، سلسله در گیری‌ها و خونریزی‌ها برای همیشه ختم شود و پس از این به رسیدن به قدرت هیچ کس علیه دیگری سلاح نبردارد ویک قطره خون در این راه ریخته نشود، امنیت را تأمین کنیم، کشور نیرومند و قوی بسازیم، یک حکومت نیرومند اسلامی تشکیل بدهیم، ما در این جهت به هرنوع همکاری باسایر احزاب و نیروهای متعهد حاضریم و از طرف حزب اسلامی اطمینان می‌دهیم.

    مختصر حرف‌هایی من می‌خواستم با شما در میان بگذارم همین بود، امیدوار هستم که شنیده باشید.

    مسعود: شیندم، شنیدم، اگر گفتنی دیگری نباشد من یک سلسله مسایلی که دارم خدمت‌تان تقدیم می‌کنم.

    حکمتیار: حرف‌های مقدماتی من تکمیل شد، من منتظر هستم حرف‌های شما را بشنوم.

    مسعود: صدای مرا می‌شنوید؟

    حکمتیار: بلی می‌شنوم.

    مسعود: اگر برداشت من درست باشد، در تشریحات شما من سه مطلب را فهمیدم:

    یکی: مسئله توطئه و کودتا و سازش‌ها؛ دوم: تشکیل حکومت عبوری و سوم: رفتن طرف انتخابات.

    مسعود: صدای مرا می‌شنوید؟

    حکمتیار: بلی می‌شنوم، مطالب اساسی و عمده تقریباً همین‌ها بودند.

    مسعود: در قسمت توطئه‌ها فکر می‌کنم که کاملاً هم‌نظر باشیم، یک قسمت مسایل تبلیغات است که شاید تبلیغات مختلف پخش شده باشد، و یا رسیده باشد و یا مردم خواسته باشند تبلیغی بكنند، مگر فكر كنم با اینكه من بزرگان را در پیشاور در جریان قرار دادم كه وزیر خارجه حاضر است كه حكومت جهادی را قبول بكند، یا شاید كه شما در جریان نبوده باشید، كه باید مختصر بگویم كه: بعد از فتح چاریكار و فتح بگرام دولت ثبات خود را از دست داده و همان بود كه تماس گرفت، و در تماس‌ها من حاضر شدم كه وزیر خارجه را بپذیرم بیاید و همراهش صحبت صورت بگیرد، وزیر خارجه كه آمده بود با دو طرح، یك طرح شخصی خودش و یك طرح كه به اصطلاح از طرف رفقای خود آورده بود، طرح رفقایش تقریباً شبیه یك حكومت ائتلافی بود و طرح خودش این بود كه زمان حكومت ائتلافی گذشته و بهتر است كه دیگر ما از قدرت كنار برویم، من خودم برایش جدی و قاطع گفتم كه پایین‌تر از حكومت مجاهدین هیچ چیز را ملت افغانستان قبول كرده نمی‌تواند و مجاهدین قبول كرده نمی‌توانند، و من تشویقش كردم كه رفته و رفقای خود را قناعت بدهد و حاضر شود، كه فرصت از دست نرود، و بهترین فرصت همین است كه فعلاً اعلان بكند كه ما یك حكومت جهادی را می‌پذیریم، و در پرواز دوم آمد و اعلان كرد كه ما قبول داریم و حاضر هستیم، كه این پیام را آورد من به شخص استاد ربانی، شخص استاد سیاف، حضرت صاحب و همه توسط مخابره پیام دادم و گپ هم جدی شد، و گفتند كه شما فعلاً سر یك تشكیل حكومت جهادی، كه بیایند و قدرت را در كابل بگیرند، مشوره كنید و به نتیجه برسید، دیگر فكر می‌كنم كه قضیه را اگر از اول تا آخر تشریح هم بكنم همین مطلب آخرش است، و آن مطلب همین است كه طرف مقابل یك حكومت جهادی را پذیرفته، دیگراصلاً مسئله كودتا، توطئه و قدرت را به زور نظامی غصب كردن، چیزی دیگری وجود ندارد و إنشاءالله وجود نداشته و ندارد. تا اینجا إنشاءالله شنیده شد.

    حكمتیار: من شیندم، منتظرم باشم حرف‌های شما تكمیل شود و یا در همین رابطه ملاقات با وكیل چیزی عرض كنم؟

    مسعود: خوب است كه در همین رابطه اگر چیزی داشته باشید بگویید.

    حكمتیار: تا جایی كه من در جریان هستم و به من اطلاع دادند از چندین چینل و از كسانی كه در ملاقات با شما و حتی جنرال رفیع كه روز پیش آمده بود، آنها چهار پیشنهاد داشتند:

    اول، اینكه تشكیل یك حكومت ائتلافی.

    دوم، عدم حمله بر كمربند امنیتی كابل.

    سوم، در صورتی كه كمربند امینتی پوسته‌های كابل مورد تعرض مجاهدین ما و یا سایر احزاب قرار بگیرد باید نیروهای شما در پوسته‌های كمربندی امنیتی كابل جابجا شوند.

    چهارم، اگر حكومت موقت طبق طرح بینن سیوان می‌شود، باید امنیت شاهراه كابل حیرتان توسط نیروهای یك ائتلاف سه گانه شورای نظار، رشید دوستم و دولت تأمین شود.

    برای من این حرف چندبار گفته شد، رشید دوستم آن‌ها گفتند، كه من با این توافق نكردم و گفتم كه دیگر وقت تشكیل حكومت ائتلافی گذشته، حزب وطن دیگر منحل است هیچ وجود ندارد و ما به ائتلاف نیامدیم و گویا آنها ناراض شدند فردای همان روز منطقه را ترك گفتند و برگشتند به مزارشریف، آنها این مطلب را برای من گفتند و جنرال رفیع هم تقریباً مطالب شبیه به این داشته، به‌هر صورت نمی‌دانم كه حقیقت از چه قرار است؟

    مسعود: صدای مرا می‌شنوید؟

    حكمتیار: بلی می‌شنوم.

    مسعود: چهار مطلبی را كه شما گفتید بار اولی كه وزیر خارجه آمده بود، من گفتم كه این شبیه به حكومت ائتلافی است، همین چهار مسئله را پیش كرد، كه من این را جداً رد كردم و گفتم: به‌هیچ صورت از این طرف قابل قبول نیست و به‌هیچ صورت ما حكومت ائتلافی را قبول كرده نمی‌توانیم، و همان بود كه دوباره برگشت و در سفر دوم خود آمد و قبول كرد كه ما حكومت مجاهدین را بین خود به جلسه فیصله كردیم كه حكومت جهادی را می‌پذیریم و بعد من این مسئله را به هر سه رهبری كه با ما صحبت كرده، به شمول مولوی صاحب حقانی، یا هر چهار نفر مخابره كردم كه طرف مقابل حكومت جهادی را پذیرفته و شما در قسمت تشكیل حكومت جهادی به مشوره بنشینید و رویش فكر كنید، إنشاءالله شنیده شد؟

    حكمتیار: بلی می‌شنوم، این مطالب را خود عبدالرحیم عاطف هم اعلان كرده و از طریق رادیو و تلویزیون اعلان شد و بعد مسئله از این قرار بود كه آنها جلسه برگزار كردند و قوت‌های شما در كمربند‌های امنیتی اطراف كابل جابجا شدند، اگر شما می‌گویید كه با هیچ یك توافق نكردیم یك تعداد افرادتان رفته‌اند و من می‌توانم حساب كنم كه در فلان فلان فلان موقعیت قرار دارند و در آنجا وارد شدند و اگر شما با حمله نظامی بر كابل توافق ندارید و این را لازمی نمی‌شمارید، پس نباید با داخل شدن مجاهدین از این طریق مخالفت نمایید، بلكه باید با توافق با برخی از جبهات این كار را می‌كردید، همین حالا در میدان هوایی خواجه رواش كسانی هستند كه در گارنیزیون در پوسته‌های یك پخش كمربندی شمالی به طرف لوگر كسانی كه جابجا شدند ما طوری فكر می‌كنیم كه اصلاً یك تعداد از جنرال‌های طرفدار ببرك كارمل به‌خاطر تحمیل شرایط خود این كار را كردند، شاید به‌برخی اطمینان دادند و آن‌ها را تشویق كردند كه تا نیروهایی را به كمك آن‌ها بفرستند، این مسئله باعث شده كه ما آن سلسله را آغاز كنیم و ادامه بدهیم ولی اگر حكومت موقت مجاهدین امروز پذیرفته شود، ملیشه‌هایی كه در واقع طرفدار همین گروه‌اند كابل را تخلیه كنند، حكومت مجاهدین در كابل زمام امور را به‌دست بگیرد، در این صورت عملیات در كابل كاملاً منتفی است، من با شما كاملاً توافق دارم.

    مسعود: خوب است شما درست گفتید، نیروی را كه شما گفتید جابجا شده است، من منكرش نیستم، ولی فعلاً در خواجه رواش قوت‌های ماست، اگر وضع به‌همین منوال باشد شاید دست به عمل دیگر هم بزنیم، بعد از این‌كه من به همه رهبران اعلان كردم كه این مردم حاضر اند كه حكومت جهادی را بپذیرند و ما خود اعلان نكردیم و در فكر كدام توطئه هم نبودیم و همه چیز را به شما رهبر صاحبان محول ساختیم و در انتظار نشستیم كه رهبر صاحب‌ها چه می‌كنند، كه با وجود این عملیات شروع شد، از چار طرف شهرها شروع شد، وقتی كه می‌دیدیم وضع كابل مختل می‌شود، حالت قسمی می‌آید كه شاید در آینده نیز كسی دوباره آن را ترمیم كرده نتواند، مجبور شدیم كه دست به همچو عملی بزنیم، كدام امتیازطلبی خاصی جمعیت و یا شورای نظار در این قسمت نداشته، طرف مقابل آمده و به ما گفته كه ما حاضر هستیم تسلیم شویم و حكومت جهادی را بپذیریم و به ما قطعاً شرایطی نگفتند، فقط اعلان‌شان همین بود كه رهبرها به هر توافقی كه می‌رسند، ما حاضر هستیم حكومت را برای‌شان تسلیم بكنیم، اگر كدام شرطی یا شرایط داشته باشند، در آن قسمت و ما و شما مشترك عمل می‌كنیم، تا همه شرایط مجاهدین را كاملاً بپذیرند، فعلاً این‌ها حاضر هستند همه شرایط مجاهدین را قبول بكنند، وقتی كه این‌ها همه شرایط را قبول می‌كنند، دیگر چه ضرورتی به جنگ مانده.

    حكمتیار: من باید برادر مسعود عرض كنم كه روزی در پاكستان در یك جلسه‌ای كه متأسفانه من حضور نداشتم، استاد ربانی بعد از حوادث اخیر در كابل، تشریف آورد و گفت كه مسئله ختم شده و حكومت از بین رفته، شورای اسلامی در كابل تشكیل شده، ما بی‌جهت نشسته‌ایم و وقت خود را ضایع می‌كنیم، در این‌صورت ضرورت برای تشكیل حكومت موقت و بحث در این رابطه منتفی شده، همه مسئله حل است.

    بعد از یك ساعت دو ساعت مسئله واضح شد كه در آنجا قدرت را نبی عظیمی و رفقایش به‌دست گرفته‌اند و حتی پیامی را كه از طریق شما به آنها رسیده بود یا از طریق دیگری، استاد طوری تعبیر می‌كرد كه دیگر در كابل حكومت جمعیت ساخته شده و همین حالا از حرف‌های شما من طوری احساس می‌كنم كه شما عملیات را در كابل و یا برخی نقاط، طوری تلقی می‌كنید كه این عملیات بر ضد شما باشد، و گمان می‌كنم كه این شاید یكی از انگیزه‌های عملیات بر كابل باشد و تصمیم ما باید مشترك می‌بود، به‌جای این‌كه ما با نبی عظیمی و امثال آن‌ها توافق می‌كردیم باید بین خود می‌نشستیم و توافق می‌كردیم، تصمیم جداگانه و بدون توافق با دیگران عواقبش وخیم است، شما چه فكر می‌كیند، اگر رهبر یك تنظیم می‌آید در یك جلسه مشترك كه همه رهبرها حضور دارند، صحبت می‌كند كه دیگر مسئله حل است... و حتی بهتر است من شما را در جریان بگذارم كه تصمیم در كجا گرفته شده، با كدام كشورها در میان گذاشته شده بود و استاد ربانی با برخی از حلقه‌ها صحبت كرده بود كه حكومت جمعیت در كابل اعلان می‌شود، من می‌توانم با استاد آن را ارایه كنم، به‌هر صورت اگر خواسته باشیم كه به تفصیلات این موضوع درآییم وقت زیادی را بگیرد كه از طریق مخابره بحث و صحبت در این رابطه شاید كمی مشكل باشد.

    مسعود: صدای مرا می‌شنوید؟

    حكمتیار: بلی می‌شنوم.

    مسعود: صحبتی كه استاد كرده من آنجا در جریان نبودم و چیزی را كه من گفتم همین مطلب است كه شما می‌توانید از شخص استاد سیاف، از حضرت صاحب از همه پرسان كنید، روز اول هم كه وزیر خارجه آمد، من مطالب رابه استاد سیاف انتقال دادم و به شخص استاد و حضرت صاحب، و روز سوم است كه آمدند و مطلب خودم را گفتم كه به هیچ صورت قبول نكردم و این‌ها را رد كردم، و آن روز بار دوم كه بازگشت كردند و عین مسئله را كلمه به كلمه برای شان انتقال دادم كه طرف مقابل كاملاً تسلیم است و دست‌هایش بالاست و حاضر است كه حكومت جهادی را بپذیرد و نه خود مطرح كردیم و نه خود را از طریق دیگری مطرح كردیم، فقط همه چیز را به رهبر صاحب‌ها محول ساختیم، كه به این ترتیب از خونریزی جلوگیری شود، كه طبعاً هر نفری كه سالم فكر بكند می‌فهمد كه این افغانستان است، احزابی مختلفی وجود دارد، مردم مختلف وجود دارد، همه زحمت كشیده‌اند، همه تكلیف كشیده‌اند، همه حق دارند و من این كار را كردم، فكر كنم بهترین و معقول‌ترین كار را كردم كه مسئله را دوباره به خود رهبرها محول ساختم، حالا اینطرف مربوط به خود شما برزگ‌هاست كه در بین خود به چه فیصله می‌رسید، چگونه حكومت‌تان را تعیین می‌كنید. إنشاءالله تا اینجا شنیده باشید.

    حكمتیار: من شیندم، ولی برادر مسعود، باید متوجه باشید كه كابل فعلاً به‌دست نبی عظیمی است و به‌دست مجاهدین نیست و تا زمانی كه در آنجا این افراد مسلط اند هیچ دلیل وجود ندارد كه مجاهدین حملات خود را متوقف كنند و شما نباید با عملیات مجاهدین در آنجا مخالفت داشته باشید، در كابل هنوز حكومت جمعیت تشكیل نشده، حكومت به دست كسانی دیگری است، اگر كاری در كابل صورت می‌گیرد، به توافق همه باید صورت بگیرد، ما قطعاً اعتراضی به این نخواهیم داشت كه جمعیت حكومت را دركابل بسازد، اگر جمعیت بتواند در كابل حكومت بسازد، ما بسیار خوش می‌شویم، راضی می‌شویم. اگر این كار برایش ممكن باشد ما دعا می‌كنیم، اگر چند سال قبل این كار را می‌كرد ما خیلی راضی می‌بودیم، اصلاً ضرورتی به این همه جهاد نمی‌افتاد، ولی ما گمان می‌كنیم كه خیلی مشكل است و اگر جمعیت به تنهایی مطرح می‌بود من باور دارم كه شاید وضع در كابل به این شكل نمی‌بود، كه آنها حالا حاضر اند و خود را مجبور احساس می‌كنند كه قدرت را به مجاهدین بسپارند.

    به‌هر صورت حرف مرا بشنوید كه جریانات از هر قراری كه بوده ما خود را مجبور احساس كردیم كه برای سقوط همین رژیم، برای فتح كابل، برای تشكیل حكومت مجاهدین دست به اسلحه ببریم و شما این عملیات به كابل را نباید عملیات برخود تلقی كنید و استدلال‌تان طوری باشد كه دیگر ضرورت منتفی شده، ضرورت زمانی منتفی می‌شود كه عملاً قدرت از گروه حاكم بر كابل به مجاهدین انتقال شود. تا زمانی كه عملاً قدرت از گروه حاكم بر كابل به‌حكومت دلخواه مجاهدین انتقال نشده، ضرورت عملیات وجود دارد و نباید تصور كنیم كه دیگر ضرورت منتفی شده است.

    مسعود: درست، صدای مرا می‌شنوید؟

    حكمتیار: بلی، می‌شنوم.

    مسعود: من این ادعا را ندارم كه حكومت كابل به دست جمعیت است، و واضح است كه حكومت به دست خود حزب وطن است، مگر من یك چیز را بازهم تكرار می‌كنم، شما خودتان پیشتر گفتید كه عاطف می‌گوید كه من حكومت جهادی را قبول دارم و كدام شرط و شرایطی به خصوص هم نگذاشته و تا جاییكه من هم همراه شان به تماس هستم هیچ شرط و شرایطی ندارند، عام و تام قبول می‌كنند حكومتی را كه در پشاور ترتیب شود، بیایند و قدرت را بگیرند، زمانی كه این‌ها كاملاً تسلیم هستند كه حكومت جهادی را بپذیرند و خود شان می‌گویند حاضر اند قدرت را بسپارند، در این‌صورت آیا ضرورت است كه ما با سلاح وارد شویم؟ باز در كابل بگوییم كه ما جنگ می‌كنیم و باید از طریق زور قدرت را بگیریم؟ قدرت را از پیش مردمی كه تسلیم شده به زور بگیریم؟!

    دیگر در این قسمت این مردم می‌گویند كه ما تسلیم هستیم، مشكل خود شما رهبران است كه بین تان توافق نمی‌كنید. شما حكومت را ترتیب بكنید، اگر این مردم نپذیرفتند، مشتركاً جنگ را شروع می‌كنیم، حالا این مردم اعلان می‌كنند كه منتظر آمدن حكومت جهادی هستیم و ما كاملاً تسلیم هستیم، عام و تام.

    حكمتیار: حال باید عرض كنم كه جمعیت می‌تواند این پالیسی را اختیار كند، بگوید عملیات درست نیست، دیگر مجاهدین نباید مسلحانه داخل كابل شوند. همین گپ درست است، جمعیت اگر وضع را به مصلحت می‌بیند، همین موقف را اختیار كند.

    ولی اگر ما به عنوان حزب مستقلی تصمیم دیگری را اختیار كنیم این حق ماست. و ما این را ترجیح می‌دهیم كه مجاهدین فاتحانه وارد كابل شوند. و ما این را ترجیح می‌دهیم كه مجاهدین فاتحانه، سربلند با اسلحه خود وارد كابل شوند. هدف از وارد شدن به كابل با اسلحه این نیست كه خدای ناخواسته در كابل خونریزی شود، ما هرگز نمی‌خواهیم یك قطره خون هم در كابل ریخته شود... ولی ما نمی‌خواهیم كه در تاریخ مجاهدین نوشته شود كه آنها نتوانستند كابل را فتح كنند، از طریق ملل متحد قضیۀشان حل شد، از طریق مداخلات بین‌المللی قضیۀشان حل شد، ما می‌خواهیم در پایان تاریخ جهاد ما نوشته شود كه مجاهدین سر بلند، فاتح و با اسلحه خود، با شعارهای تكبیر در حالی كه پرچم اسلام را بر افراشته بودند از چار طرف وارد كابل شدند، ما همین را می‌خواهیم، ما همین پالیسی را اختیار كردیم و این را به نفع جهاد می‌شماریم، جمعیت می‌تواند پالیسی را اختیار كند كه دیگر ضرورت بر داخل شدن به شهر كابل نیست، شما حتماً متوجه هستید كه همین حالا ملیشه‌های خون آشام قاتل و سفاك جنرال مومن فعلاً یكه تاز میدان در كابل است، آنها كه به ناموس مردم تعرض كردند، دست‌های شان تا آرنج به خون مردم سرخ است، صدها هزار نفر به دست آنها به قتل رسیده، روس‌ها اینطور جنایت نكردند كه این‌ها كردند، آنها در كابل وجود دارند، در موقعیت‌های حساس قرار دارند. فعلاً در میدان هوایی خواجه رواش شماهم هستید ولی تسلط وسیطره از آنهاست، در صورتی كه وضع از این قرار است، ضرورت این را احساس می‌كنم كه مجاهدین وارد كابل شوند، فاتحانه با اسلحه خود، جمعیت می‌تواند پالیسی دیگری را اختیار كند.

    در این رابطه ما نباید با یكدیگر خود مخالفت كنیم، شما دلایلی دارید، آن را ترجیح می‌دهید و ما دلایلی داریم كه آن را ترجیح می‌دهیم، ولی هدف از داخل شدن به كابل قطعاً این نیست كه ما حكومت حزب اسلامی را در كابل اعلان كنیم، ما نه این آرزو را داریم و نه این پالیسی ماست. پالیسی حزب كاملاً روشن است، حتی تا امروز موقف ما این است كه اگر قدرت انتقال می‌شود، به یك حكومت موقت و قابل قبول بر همه مجاهدین، یك حكومت قابل قبول برای همه و یا به شورای قومندانان جبهات لوگر و كابل باید انتقال شود كه شامل قومندان‌های همه احزاب است، نظر ما این است.

    مسعود: صدای مرا می‌شنوید؟

    حكمتیار: بلی به‌خوبی می‌شنوم.

    مسعود: قسمی كه شما گفتید كه گروپ‌های آمده از ملیشه جابجا شده در آنجا، من دفعتاً روی آن تبصره زیاد نمی‌كنم، كه فرصت هم نیست كه من بگویم كه ملیشه به چه ترتیب و چه ترتیب و چه كسی دعوت‌شان كرده بود، می‌آییم سر اصل مطلب كه مردمی كه تسلیم شدند و دست‌های خود را بالا كردند، مسئله فاتحانه داخل شدن همین باشد كه بعد از این‌كه او دست‌های خود را بالا كرده ما داخل شویم، فكر كنم كه این افتخار زیادی نخواهد بود، و جز از این‌كه در كابل هرج و مرج را زیادتر بسازد دیگر هیچ نتیجه‌ای نخواهد داشت، چرا شما حكومت‌تان را تشكیل نمی‌دهید، بین هم به توافق برسید و بعد با شعارها و نعرۀ تكبیر كه مردم كابل هم استقبال كنند و بفهمند كه حال سرنوشت ما به‌دست كیست و به همین ترتیب استقبال خوب هم بكنند، چرا به این ترتیب داخل نمی‌شوید تا به این ترتیبی كه قدم به قدم در كابل جنگ صورت بگیرد؟!

    حكمتیار: این حرف خوبی است، ولی اگر شما به استاد ربانی هم این حرف‌ها را بگویید خیلی خوب می‌شود، از طرف ما مانعی وجود ندارد، ما كاملاً با این موافقیم اگر دیروز این كار صورت می‌گرفت خوبتر بود، اگر یك سال قبل این می‌شد خیلی خوب می‌بود ولی اگر آنها حاضر نشدند و در نتیجه عدم همكاری آنها این كار صورت نگرفته است، ما خود را مجبور احساس می‌كنیم كه از طریق دیگری اقدام كنیم، در این‌صورت بهتر است با استاد ربانی هم در این زمینه صحبت كنید، ما موافقیم با شما.

    مسعود: مثلاً در چه قسمت صحبت كنم با استاد ربانی؟

    حكمتیار: همین را بگویید كه كه فعلاً باید حكومت مجاهدین تشكیل شود و زیاد فشار به این نداشته باشد كه امتیازاتی را به دست بیاورد. اقتدار به این ادارۀ موقت سپرده شود و در ظرف شش ماه برای ریاست دولت انتخابات برگزار شود، در ظرف یك سال برای شورای اسلامی انتخابات برگزار شود. قدرت به‌حكومت منتخب انتقال شود، اگر استاد ربانی با این توافق كند مسئله حل است. ضرورت داخل شدن مسلحانه به كابل طبعاً منتفی می‌شود.

    مسعود: كاملاً درست است، اما آیا استاد ربانی حالا می‌گوید كه من حكومت عبوری را قبول ندارم.

    حكمتیار: در حرف شاید قبول داشته باشد، ولی در عمل هنوز حكومت تشكیل نشده.

    مسعود: در این قسمت إنشاءالله من برای‌تان وعده می‌دهم كه اگر خدای ناخواسته استاد ربانی همچو چیزی را قبول نكند، ما و شما یكجا ایستاده می‌شویم و فشار می‌آوریم كه یك حكومت عبوری قابل قبول به همه طرف‌های جهادی باشد، باید تشكیل شود و این را برای‌تان از همینجا وعده می‌دهم، إنشاءالله شنیده شد.

    حكمتیار: ولی چه وقت؟ ما فرصت زیاد نداریم، ممكن است امروز شام در كابل اعلانی صورت بگیرد كه باز ما مجبور باشیم نسبت به آن اعلام التزام داشته باشیم. ما طرحی را ارایه كردیم و به آن‌ها كسیكه در كابل است و اگر این طرح پذیرفته نشود ما بعد از سپری شدن روز ششم ثور مجبوریم در مورد خود و در مورد حزب خود تصمیمی بگیریم، شما حرف‌های‌تان را تكمیل كنید.

    مسعود: خوب، در قسمت یك حكومتی كه إنشاءالله صد در صد اسلامی باشد شكی نیست، قسمی كه پیشتر گفتیم.

    دوم در قسمت به‌وجود آوردن حكومت عبوری هم ما توافق داریم، در این قسمت هیچ اعتراضی وجود ندارد. حكومتی باید باشد كه مورد تایید همه جوانب جهادی باشد، همه جوانب جهادی مطمئن باشند.

    در قسمت انتخابات و این چیزی است كه در ملاقات سال گذشته كه دوسال قبل كه ما داشتیم در یك چوكات محدود شما كه پیشنهاد كردید، شما به یاد دارید كه من فوراً جابجا آن را پذیرفتم و حالا هم من به شما اعلان می‌كنم كه یگانه راه و بهترین راه هیمن است كه ما و شما به طرف انتخابات برویم و قسمی كه شما گفتنید كه واقعاً ملت خودش باید زعیم خود را تعیین بكند، كسی را كه می‌فهمد كه به خیر اسلام است... به خیر امروز و فردای این جامعه است، در این قسمت هم كوچكترین تردیدی وجود ندارد. إنشاءالله تا اینجا شنیدید؟

    حكمتیار: بلی می‌شنوم.

    مسعود: این را من برای شما تعهد می‌سپارم كه در قسمت یك حكومت خالص اسلامی هیچ تردیدی نیست، در قسمت حكومت عبوری هیچ گونه تردید نیست ودر قسمت انتخابات هیچگونه ما تردیدی نداریم، بلكه خواست همیشگی ما همچو چیزها بوده، و در این قسمت فكر كنم كدام مشكلی باقی نمانده و به همین ترتیب خواهش من از خودت همین است انجنیرصاحب، قسمی كه شما گفتید شرایط و لحظات بسیار حساس است و ما خدای ناخواسته كدام امتیاز طلبی به‌خصوص نداریم، و این را هم به رخ مردم نمی‌كشیم كه ما چه و چنان كردیم و فقط اجر خود را از خدا می‌طلبیم و از گناه‌های خود از پیش پروردگار تضرع می‌كنیم كه ببخشد، و دیگر من كدام گفتنی ندارم، در این قسمت‌ها و در هیچ قسمتی، بهتر این است كه دیگر خود شما رهبران برای تشكیل یك حكومت انتقالی به توافق برسید، این تصمیم گرفته شود كه این حكومت انتقالی بیش از شش ماه و یك سال دوام نكند و به تعقیب آن انتخابات شروع شود، در كل این قسمت‌ها و در قسمت‌های كه شما گفتید من كاملاً در این قسمت‌ها موافق هستم، و هیچ تردیدی وجود ندارد. شنیده شد إنشاءالله.

    حكمتیار: می‌شنوم، بلی.

    مسعود: دیگر در این قسمت‌ها با وجود این مسایل هنوزهم شما اصرار می‌كنید كه سركابل حملۀ نظامی صورت بگیرد؟

    حكمتیار: اگر توافق درپشاور صورت بگیرد، و حكومت مجاهدین تشكیل شود، زمام امور در كابل به این حكومت انتقال شود، ضرورت حمله را در كابل منتفی می‌شماریم، در غیر آن می‌بینیم كه چه چیز را به مصلحت جهاد و كشور خود میابیم.

    مسعود: تشكر، تشكر، در این قسمت إنشاءالله هیچ گپی وجود ندارد، ما بازهم برای تان در این قسمت كاملاً اطمینان می‌دهیم كه اگر ما كدام فكر دیگری می‌داشتیم این كار را در روزهای اول عملی می‌كردیم. یقین داشته باشید كه من مخلصانه می‌گویم و خدا را به خود شاهد می‌گیرم كه هیچ گپی دیگری نداریم، جز اینكه خود رهبران در بین خود اگر به توافق برسند به یك نتیجه برسند هدف ما همین بوده كه یك حكومت عبوری ترتیب بكنند و به تعقیب آن انتخابات. ما سخت معتقد هستیم كه یگانه راه حل مشكلات همین انتخابات است. إنشاءالله می‌شنوید؟

    حكمتیار: می‌شنوم. اگر ممكن باشد كه شما استاد را مطمین بسازید و آنها را تشویق كنید و از طرف خود اطمینان بدهید كه گویا شما طرفدار این هستید، آنها را تشویق و ترغیب كنید، اگر ممكن باشد، امروز توافق صورت بگیرد و شاید جلو خیلی حواث غیر مترقبۀ كه حدودش را فعلا نمی‌توانیم پیش بینی كنیم گرفته شود، شما اگر تأیید كنید كه امروز این توافق صورت بگیرد اعلان شود، كه مسئله باز حل است و ضرورت تحولات بعدی شاید منتفی شود.

    مسعود: خیلی خوب، من همین حالا به شما اطمینان می‌دهم كه قضیه در این قسمت حل است، استاد آمادگی كامل إن شاء الله دارد كه این حكومت عبوری مجاهدین به شكل موقت كه به همه طرف‌ها قابل قبول باشد، استاد إن شاء الله آن را می‌پذیرد و همین امروز هم پیامی در این قسمت برای شان داشتم و حال كه شما می‌گویید من همین روز بار دیگر با استاد تماس می‌گیرم كه استاد به‌صراحت این مسئله را اعلان كند. إنشاءالله شنیده شد.

    حكمتیار: درست است، موفق باشید، بحث‌هایی كه در آنجا جریان دارد، اگر توافق صورت بگیرد، باز مشتركاً اعلان كنند مسئله دیگری است، ما منتظریم، تاحال كه بحث‌ها نتیجه ندارد، دیشب كه من پرسیدم وضع هنوز مبهم است و كسی هم امیدوارنیست كه گویا به زودی توافق ممكن است، به‌هر صورت شما اگر بار دیگر تماس بگیرید و استاد را مطمئن بسازید، و تشویقش كنید كه این كار عاجل تر صورت بگیرد، خیلی خوب می‌شود. من دیگر چیزی گفتنی ندارم، اگر شما چیزی گفتنی بیتشر از این نداشته باشید، خدا حافظی می‌كنیم، شما را به خداوند می‌سپارم.

    مسعود: اما من گفتنی دارم، صدای مرا می‌شنوید؟

    حكمتیار: بلی، می‌شنوم.

    مسعود: صدای مرا می‌شنوید؟

    حكمتیار: بلی خوب می‌شنوم.

    مسعود: من گفتنی دارم، شما تهدید كرده‌اید كه به روز یكشنبه حمله نظامی به كابل می‌كنید و من قسمی كه در گپ‌های خود صریح بودم، و همی حالاهم با صراحت می‌گویم این مسئله را، نشود كه خدای ناخواسته حمله به كابل باعث یك درگیری بسیار شدید بین خود مجاهدین شود. چرا كه یك طرف وقتی كه داخل كابل شود گروپ‌های و نیروهای مختلف داخل كابل می‌شوند، هرج و مرجی كه در كابل ایجاد می‌شود، وضع خرابی را كه در كابل ایجاد می‌كند، به یقین كه منجر به زدوخورد بین مجاهدین خواهد شد و خواهش من از شما این است كه این تهدید را بردارید و همراه رهبران، خود شما بنشینید و همان مسایلی را كه من گفتم كه حكومت عبوری را جمعیت إنشاءالله قبول دارد و قبول می‌كند، می‌رویم به طرف انتخابات و بهتر است عوض اینكه وقت صرف مسایل نظامی شود، اگر در همین قسمت قدم‌هایی برداشته شود خالی از خیر نخواهد بود و بهتر است كه شما همین مسئله را همین حالا برای من اطمینان بدهید كه به روز یكشبنه حمله وجود ندارد، قسمی كه من از اینطرف برای شما اطمینان دادم كه حمله وجود ندارد، كه ما در فكر كارهای نشویم.

    مسعود: إنشاءالله شنیده شد؟

    حكمتیار: من شنیدم. ولی انتظار نداشتم و گمان نمی‌كردم كه شما این حرف را بزنید، به هر صورت من از طرف خود می‌گویم كه این فیصله ماست، به همه جبهات هدایت داده شده، وقت تحدید شده و تدابیر دقیق اتخاذ شده، تا زمانی كه حالتی ایجاد نشود كه در نتیجۀ آن ضرورت عملیات را فرد فرد مجاهدین ما مثمر نشمارند، شاید قادر به تأخیر و تأجیل در این وقت محدد نباشیم و این را هم من مطمئن هستم كه إنشاءالله در گیری صورت نخواهد گرفت و به نتایج كارهم تاحد زیاد مطمئن هستیم، كه اگر در شهرهای دیگر افغانستان درگیری صورت نگرفته در كابل هم درگیری صورت نخواهد گرفت، اگر شما می‌خواهید كه مسئله حل شود اصلاً ضرورت عملیات را فرد فرد مجاهدین كه فعلاً در چار اطراف كابل سنگر گرفته‌اند منتفی بشمارند و آن را به تأخیر بیندازند، سنگر را ترك بگویند برنامه حمله بر كابل متوقف شود، راهش این است كه حكومتی را هرچه زودتر اعلان كنیم. مسئله حل است و مجاهدین دیگر این ضرورت را احساس نمی‌كنند كه دست به اسلحه ببرند و به كابل وارد شوند، و من نمی‌دانم كه در كابل چرا درگیری شود، ما اگر در گیری هم داریم با افرادی خواهد بود كه در خدمت كمونست‌ها اند و با ملیشه و یا نیروها یا واحد‌هایی كه در خدمت كمونست‌ها اند، درگیری ما با آنهاست، ما كه به پنجشیر حمله نكردیم، شما چرا به این شكل تعبیر می‌كنید كه در گیری بین مجاهدین صورت خواهد گرفت؟ چرا در شهرهای دیگری صورت نگرفته، ما كه تصمیم این را نداریم و گمان نمی‌كنیم كه شما هم این اراده را داشته باشید، و اگر می‌خواهید كه مسئله زودتر حل شود، اگر امروز در پشاور اعلان شود مسئله حل است از طرف ما نه مانعی وجود دارد و نه اشكالی.

    مسعود: صدای مرا می‌شنوید؟

    حكمتیار: بلی می‌شنوم.

    مسعود: واقعیت‌هایی است كه وجود دارد، اگر بگویم كه درگیری نمی‌شود، من همین حالا برای تان می‌گویم كه شدید درگیری می‌شود، و شاید جنگی صورت بگیرد كه صدها مسلمان در آن بسوزد، و إن شاء الله من همین حالا می‌گویم كه پیش خدا قطعاً مأخوذ نیستم و پیش ملت افغانستان هم مأخوذ نخواهد بودیم، ما چیزی را به خود نطلبیدیم و نه می‌طلبیم و هیچ گونه كدام ادعایی به خصوص هم در این قسمت نداشتیم، و فقط همه چیز را به شخص خود شما رهبرهای بزرگ محول ساختیم، بنشینید و در بین خود به فیصله برسید، ولی در غیر صورت، گپ اگر به طوری دیگری باشد، بگویید و یا نگویید به درگیری می‌انجامد، شما بروید استاد ربانی وجود دارد، استاد سیاف وجود دارد، دیگر رهبران وجود دارند، ما نمی‌خواهیم كه خدای ناخواسته كدام چیزی را تحمیل كنیم و در بین خود به فیصله ای كه رهبران برسند ما متقبل می‌شویم و قبول داریم و من فعلاً كدام شرط و شرایط خاصی را نگذاشتیم كه این شرط و یا آن شرط، فقط می‌گویم هر آن چیزی را كه رهبرها به فیصله می‌رسند ما قبول داریم و خونریزی نشود، و ما همه چیز را سر انتخابات حساب می‌كنیم نه سر خود و حكومتی دوروزه در كابل چه كسی تسلط داشته باشد، و گپ همین است، و بهتر است كه در همین صحبت فعلاً مطمین شویم كه گپ از طریق مفاهمه حل شود نه از طریق نظامی.

    مسعود: إنشاءالله كه شینده شد.

    حكمتیار: حرف‌های شمارا شیندم مطالبی كه داشتم من عرض کردم.

    مسعود: خوب، معنای همین گپ همین است كه روز یكشنبه حتما حلمه می‌كنید، من آمادگی بگیرم.

    حكمتیار: آمادگی برای چی؟

    مسعود: آمادگی برای دفاع (از) مردم كابل، زن كابل، مرد كابل، خرد و كلان كابل، آمادگی به دفاع از همین ملت مظلوم، آمادگی به (دفاع از) مردمی كه به خدا هر روز پناه می‌برند و می‌گویند كه سرنوشت ما در آینده چه می‌شود؟

    من مجبورهستم كه از همین مردم در برابر هرنوع حمله با هرطاقتی كه داریم دفاع كنم، مشكل خود شماست باید بروید بین خود بنشینید به توافق برسید، ما كدام امتیاز طلبی طلب نمی‌كنیم، و شما كه می‌گویید به روز یكشنبه این حمله حتمی است، همین حالا به صراحت می‌گویم و شما می‌فهمید كه من آدم صریح هستم و مجبورهستم كه همین حالا و از پیش دستگاه دور شوم و ترتیبات دفاعی خود را بگیرم. و مجبور هستم كه دست به یك سلسلسه تصفیه‌ها در بعضی مناطق بزنم و فردا نگویند، و من به پیش خدا فردا مسوول نباشم كه چرا دست به همچو كاری زدید، خوب است كه قاضی صاحب منحیث شاهد می‌شنود.

    حكمتیار: در كابل عناصری وجود دارند كه در طول سال‌ها به جان، مال و ناموس مردم كابل رحم نكردند، شما باید از مردم كابل در برابر آن‌ها دفاع كنید. عجب است كه شما می‌گویید كه من مجبورهستم از اهالی و مردم كابل دفاع كنم، می‌فهمید كه این حرف‌ها خیلی خطرناك است، عواقب خیلی بدی دارد، اگر من به همین لهجه صحبت كنم می‌فهمید كه عواقبش چه خواهد بود. و من نمی‌خواهم، می‌خواهم باب دوستی را بازكنیم، باب برادری را بازكنم و زور گویی‌ها را كنار بگذاریم، و اگر شما مسوولیت حواث بعدی را قبول می‌كنید، خوب است شما در اینجا همین كار را بكنید، ما همیش خواستیم دست به هم بدهیم و چون برادر زندگی كنیم و شما حرف تان به شكل دیگری است و من نمی‌خواهم در این مرحله حساس قسمی عمل كنم و حرف‌هایی را تكراركنم كه متأسفانه در جریان صحبت و متأسفانه من قسمی فكر می‌كردم كه شاید لحظه به لحظه لهجۀ شما خوب تر شود، برادر وار ولی شما به شكل دیگری صحبت می‌كنید، من بازهم برای تان عرض می‌كنم كه قرار ما به حال خود است، اگر در همین دو روز، شنبه یكشنبه، تا شام یكشنبه تغییری در كابل نیامد، و قدرت از این گروه سفاك و جانی به مجاهدین انتقال نیافت ما به تعهدی كه كردیم فیصله یی كه كردیم ناچاریم التزام داریم و این كار را می‌كنیم و شما، من نمی‌دانم چرا با این لهجه صحبت می‌كنید و مسئله را این‌طور تعبیر می‌كنید، إنشاءالله فهمانده توانستم.

    مسعود: به گوش هستم.

    مسعود: ببینید كه شما چند مسئله را كه پیش كردید به همه قسمت‌هایش من به كلی توافق دارم: حكومت خالص اسلامی كه آروزی همیشگی ماست. حكومت عبوری بدون كدام امتیاز طلبی. انتخابات در آینده؛ و همۀ مسایل را ما توافق كردیم كه هیچ گونه گپی دیگری وجود ندارد، با وجود آن شما ضرب الاجل تعیین می‌كنید كه روز یكشنبه حمله می‌كنم، و فكر كنم كه باوجودی كه در همه چیزها توافق وجود دارد، ضرورت به حمله دیگر باقی نمانده و این كه استاد ربانی به عجله اعلان بكند كه من این را قبول دارم، بازهم می‌گویند كه این قبلاً اعلان شده ضرور به اعلان مجددش نیست. فعلاً كه به مذاكره نشستند مولوی صاحب محمدنبی، استاد سیاف است، بزرگ‌های دیگراست و بالای همین مرام كار می‌كنند و با وجود این همه، شما تهدید می‌كنید كه من یكشنبه حمله می‌كنم و فكر كنم كه در این شرایط ضرورت به جنگی نباشد و بهتر است كه خود رهبر‌ها در بین خود به توافق برسند و مشكل ملت را حل كنند. إن شاء الله شنیده شد.

    حكمتیار: این ضرب‌الاجل برای حمله به چاریكار آماده نشده، بلكه حمله برای كابل شده، كابل كه فعلاً تحت سیطره و تسلط عناصر جانی و سفاك قرار دارد، ما ضرب‌الاجل را برای حمله به كابل تعیین كردیم نه به چاریكار و یا به منطقه تحت تسلط شما، چرا مسئله را به این شكل تعبیر می‌كنید؟ تنها توافق شما كافی نیست، توافق از طریق مخابره كافی نیست، كاش شما از مجموع جمعیت هم نمایندگی می‌كردید كه مسئله از این قرار نیست، موضوع این است كه باید حزب و جمعیت عملاً به یك اداره توافق كنند و این اداره تشكیل شود، تمام نیروهای جهادی آن را بپذیرند، قدرت از رژیم كابل به این اداره انتقال شود، پس از این ضرورت عملیات منتفی می‌شود، تنها توافق لفظی كافی نیست، باید جلو حوادث خطرناك را بگیریم، باید جلو وارد شدن مجاهدین مسلح را به كابل بگیریم، خیلی وقت ضایع كردیم، از این بیشتر من نمی‌دانم كه وقت داریم یانه و هیچ كسی نمی‌تواند كه جلو حوادث غیر مترقبه را بگیرد. من می‌گویم ما عملاً به یك توافق عملی ضرورت داریم، زمانی كه حكومت تشكیل شود و اعلان شود و در كابل قدرت به این حكومت انتقال شود، بدون اینكه این كار‌ها صورت بگیرد هیچ كسی تضمین كرده نمی‌تواند، امروز در داخل كابل و یا برون كابل حادثه رخ ندهد، رژیم سقوط نكند و ما به وضع تازه ای روبرو نشویم.

    مسعود: من حرف‌های تان را شنیدم. من باز می‌گویم و این را تكرار می‌كنم و إنشاءالله به نمایندگی از جمعیت هم گفته می‌توانم كه جمعیت طرفدار حكومت عبوری است، حكومت عبوریی كه تنها مختص نمی‌شماریم از حزب و جمعیت است، دیگران هم سهم داشته باشند، دیگران هم از افغانستان هستند، حكومت عبوریی كه برای همه قابل پذیرش باشد، حزب و جمعیت به توافق برسند دیگران اگر قبول كنند كافی است و اینكه بین هم می‌نشینند و چیزی دیگری تصویب می‌كنند این هم كافی است كه در این قسمت هم تردیدی وجود ندارد، إنشاءالله شنیدید؟

    حكمتیار: بلی شنیده شد.

    مسعود: حكومت عبوری را كه مشترك از همه رهبران و همه قومندان‌ها و یا به هر نوع كه در بین خود به فیصله می‌رسند و یا تنها حزب و جمعیت كه واقعاً هركدام موثریت خود را داشته‌اند، جمعیت قبول دارد و إنشاءالله من این را به‌صراحت می‌گویم.

    حكمتیار: درست است، مسئله حل است. شما امروز به استاد بگویید برادرها اینجا نشستند توافق صورت بگیرد ما وقت داریم اعلان شود و فكر كنم كه مشكل حل شده.

    مسعود: شما خودتان چرا تشریف نمی‌برید كه با استاد صحبت كنید، بنشینید و روبرو صحبت كنید؟

    حكمتیار: می‌شود شما تشریف بیاورید باز مشتركاً صحبت كنیم. استاد شاید به تنهایی تصمیم گرفته نتواند.

    مسعود: استاد رهبر جمعیت است، هر تصمیمی كه آنها بگیرند از طرف من قابل قبول است و در همینجا من برای شما اعلان می‌كنم كه هر تصمیمی را كه استاد بگیرد ما كوچكترین تردیدی در قسمت آن نداریم. إنشاءالله شنیده شد؟

    حكمتیار: بلی! كدام اشكالی وجود ندارد، اشكال از طرف ما وجود ندارد، ما نماینده‌های با صلاحیت و مقتدر آنجا داریم كه در تمام مسایل با ما شریك بودند از حزب نمایندگی می‌كنند و من و یا كسی در پشاور عین رول را خواهیم داشت.

    مسعود: صدای مرا می‌شنوید؟ همین صبح هم به استاد پیامی داشتم در همین قسمت‌های كه ما و شما صحبت داشتیم در همین قسمت‌ها پیام من بود و بازهم به استاد پیام خواهیم داشت، تا از یك خونریزی و هرج و مرج در كابل جلوگیری شود و بازهم من تاكید می‌كنم كه بین خود بنشینید و به یك توافق برسید، بازهم تاكید می‌كنم كه شما بزرگ‌ها در بین خود بنشینید و به یك توافق برسید و ما منتظر هستیم كه شما چه می‌كنید.[۱]


[] يادداشت‌ها

يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط پروفسور رسول رهین ارسال شده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- گفتگوی احمدشاه مسعود و گلبدین حکمتیار، تهیه شده توسط: محمداکرام اندیشمند، سایت خاوران



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها

سایت خاوران