- واژهشناسی
- تاریخچه
- جهتیابی قبله
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
[بیتالمقدس] [کعبه]
قبله (به عربی: قبلة؛ به انگلیسی: Qibla)، از لحاظ جغرافیایی، به سمتی گفته میشود که در ادیان مختلف رو به آن نماز میگزارند[۱]. این جهت جغرافیایی نه فقط در احکام نماز بلکه در بسیاری از دیگر احکام همچون ذبح حیوانات و دفن مردگان اهمیت دارد. جهت قبله در ادیان مختلف متفاوت است[٢].
[↑] واژهشناسی
قبله، واژهی عربی است بهمعنای آنچه پیشروی گیرند، جهت، سمت، سمتی که هنگام نمازگزاردن به آن رو میکنند. کعبه، خانۀ مکه[٣]. بهنوشتۀ فرهنگ فارسی عمید، قبلۀ مسلمانان تا سال دوم هجرت بیتالمقدس بود، در ماه رجب سال دوم هجرت به کعبه تبدیل شد[۴].
در حالی که خدا در همهجا حضور دارد و شرق و غرب عالم، همه از آن اوست. قبله، یا جهتگيری بهسوی كعبه، در بینش اسلامی، نشانهی توحيد و نماد مسلمانی دانسته شده؛ چنانکه در نهجالبلاغه، از كعبه بهعنوان عَلَم؛ يعنی پرچم و نشانهی آشكار اسلام ياد شده است. «بتپرستان و ستارهپرستان، هنگام نيايش، بهسوی بت و يا ستاره و ماه توجه میكردند، اما اسلام، توجه به خانه خدا را جايگزين آن كرد و روی كردن بهسوی قبله را نشانهی توجه بهخدا برشمرد.»[۵].
[↑] تاریخچه
نخستین قبلهٔ مسلمانان بهطرف بیتالمقدس بود. بيتالمقدس، شهری است که بر فراز يك تپه بنا شده و يكی از مهمترين مكانهای اسراییل است[٦] و كوه صهيون و كوه زيتون از شرق و غرب آن را احاطه كرده است[٧]. بنا بر شواهد باستانشناسی، پیشینۀ حيات بشر در منطقه بيتالمقدس به دوره نخست از دوران چهارم زمينشناسی برمیگردد[٨]. در طول ادوار تاريخ، اين شهر با نامهای مختلفی ياد شده است. از اولين نامهای اين شهر يُبوس است، زيرا عربهای كنعانی، قديمیترين ساكنان صاحب تمدن اين ناحيه بودند و مشهورترين قبيله آنها «يبوسان» بود كه در اين منطقه ساكن شده و آنجا را بنا كردند[۹].
در متون مذهبی حدود ٢٠ نام مختلف برای اين شهر آمده و در قرآن بهنامهای القريه، الارض المباركه، الزيتون و الساهره گفته شده است[۱٠]. ديگر نامهای اين شهر عبارتند از: كادش، سالم، ساليم، صهيون (شهر داوود)، اوروساليم، اورشليم، قدس، بيتالمقدس، ايليا (از آن جهت كه مؤسس آن ايليا بن ارم بن سام بن نوح بود!) نامهای ديگری هم مثل شهر عدالت، شهر زيبا، شهر امين، شهر مقدس، كوه معبد، شهر خدا و معبد يا شهر هم داشته است[۱۱]. در متنهای پهلوی از این شهر با نام اورشلیم یاد شده است[۱٢].
پرستشگاه اورشلیم که هیکل سلیمان یا هیکل مقدس نیز نامیده میشود، اولین معبد باستانی یهود بوده و ادعا شده که در اورشلیم واقع شده و اکنون ویران شده است. البته در کاوشهای انجام شده، هنوز اثری از آن بهدست نیامده است. عدهای نیز منکر وجود تاریخی معبد در اورشلیم میباشند[۱٣] در کتاب مقدس عنوان هیکل برای این بنا بهکار رفته است. بر باور یهودیان، معبد بهدستور خدا و توسط سلیمان ساخته شد. در کتاب مقدس آمده: «داود اراده داشت که هیکلی برای خداوند بسازد اما خداوند وعده فرمود پسرش سلیمان آن هیکل را اتمام خواهد نمود»[۱۴] «چرا که بر طبق عهد عتیق داود خون بسیار بر زمین ریخته بود.»[۱۵]
بیتالمقدس از ديدگاه اسلام از جايگاه دينی قابل توجهی برخوردار است. اولين چيزی كه در مورد آن در حافظۀ تاریخی مسلمانان نقش بسته است، اين است كه پيامبر اسلام و پیروان او، از زمان واجب شدن نماز در شب اسرا و معراج، در سال دهم بعثت - سه سال قبل از هجرت - تا ۱٦ ماه بعد از هجرت، رو به آن نماز میخواندند[۱٦].
دومين تصوير از بیتالمقدس كه در ذهن مسلمانان نقش بسته است اين كه خدا آن را پايان سفر زمينی و آغاز سفر آسمانی معراج پيامبر قرار داده است[۱٧].
بههر حال، سالها قبله مسلمانان، بيتالمقدس بود. كعبه در آن زمان بهصورت بتخانه در آمده بود و مصلحت نبود كه اسلام آن را قبله عبادت قرار دهد؛ اما پس از هجرت، شرايطى پيش آمد كه قبله مسلمانان از بيتالمقدس، بهسوی مسجدالحرام تغيير يافت. يكى از علل آن زخمزبانهايی بود كه يهوديان به مسلمانان مىزدند و مىگفتند: شما خودتان قبله نداريد و بهسوى قبله ما نماز مىخوانيد! رسول خدا از اين موضوع ناراحت بود و انتظار گشايشى را از سوى خدا مىكشيد، تا آنگاه كه آيه ۱۴۴ سوره بقره، نازل شد و دستور آمد كه هر كجا هستيد، رو به مسجدالحرام بايستيد و نماز بخوانيد.
نکته دیگر که سبب تغییر قبله شد، آن بود که در نظر مسلمانان، تاریخ بنای کعبه، بسیار پیش از بیتالمقدس بوده و آیه «إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِينَ» (در حقيقت نخستين خانهاى كه براى [عبادت] مردم نهاده شده همان است كه در مكه است و مبارك و [مايه] هدايت براى جهانيان است)[۱٨] که حکایت از این قدمت داشت، نشان میداد که کعبه بیش از بیتالمقدس سزاوار قبله بودن است[٢٠].
کعبه، بنایی در میان مسجدالحرام در شهر مکه در کشور عربستان سعودی است که مقدسترین مکان در دین اسلام است[۱۹]. نام کعبه اشارهبه چهارگوش بودن این سازه دارد. «بیتالعتیق»[]، «بیت المعمور»[]، «بیتالحرام»[] و «بیتالمحرّم»[] از نامهای دیگر کعبهاند که در قرآن، کتاب مذهبی مسلمانان، به آن اشاره شده است. در قرآن آمده که بنای کعبه توسط ابراهیم و پسرش اسماعیل ساخته شده است.[] بعضی هم بر این باورند که خانه خدا قبل از ابراهیم ساخته شده بود و نخستین سازنده آن آدم است.[]
برخی آيات قرآن از جمله آیۀ ۱٢٧ بقره، آیۀ ۹٦ آلعمران، آیۀ ٣٧ ابراهيم، و آیۀ ٢٦ حج، هر كدام به گونهای اشاره بهتاريخ كعبه دارند. روايات بسيار زيادی نيز سخن از تاريخ بنای كعبه بهميان آوردهاند.
مسلم است که عمده اطلاعات در مورد کعبه، منابع نویسندگان اسلامی است. فارغ از روایات و منابع اسلامی، گزارش و سند تاریخی چندانی مربوط به پیش از اسلام در مورد این بنا در دست نیست. نامعلوم بودن زمان بنا و چگونگی ساخت کعبه نخستين مجهولی است كه مورخان تاريخ كعبه با آن دست به گريبانند. بنابراین، بین مورخان اسلامی، نیز در اينباره دو دستگی و اختلاف مشهود است. شماری بر پايه شواهدی چون آيات قرآنی و روايات و احاديث پيامبر اسلام، كعبه را بنايی ساخته شده توسط ابراهيم میپندارند. گروهی نيز بر اساس همان شواهد، اما با تعابير و تفاسيری ديگر، بنای كعبه را مربوط به دوران پيش از ابراهيم و حتی روزگار آدم میپندارند و ابراهيم را نه بناساز، بلكه نوساز و مرمتكننده آن مینامند.
نهتنها در قرون نخستين اسلامی، بلكه در سدههای نزديكتر و حتی امروزه بيشتر مورخان و مفسران مسلمان پيرو نظريه دوم هستند، بهطوری كه برخی از آنان مراحل چندگانهای هم براي بنا و مرمت كعبه چون بنيانهای آدم، شيث، ابراهيم، عمالقه، قريش و... برشمردهاند.
جدا از درستی يا نادرستی مطالب ياد شده آنچه مورد تائيد تمامی تاريخنگاران است، كعبه از ازمنه بسيار دور و سدههای پيش از اسلام مورد احترام قبايل عرب بوده و اعراب خود را ملزم به زيارت و طواف آن میدانستند.
این سازه تا پیش از گشودن شهر مکه بهدست محمد و پیروانش، محل نگهداری و پرستش بتها بوده است. قریش در اطراف کعبه بتهای مختلفی قرار داده بودند، مانند: لات، عزی، اسافه، نائله، منات و... بزرگ این بتها هبل بود.
با این حال، کعبه ارتباط مستقیم به ارکان اسلام دارد؛ بهویژه فریضه حج که زیارت و طواف کعبه از ارکان حج است. همچنین کعبه، در برپایی نماز نیز قبلهگاه مسلمانان است.
چنانکه در بالا گفته شد، يكی از علل مهم تغيير قبله میتواند اين مسأله باشد، از آنجا كه خانهی كعبه در آن زمان كانون بتهای مشركان بود، دستور داده شد مسلمانان موقتاً بهسوی بيتالمقدس نماز بخوانند و به اين ترتيب، صفوف خود را از مشركان جدا كنند. اما هنگامی كه پیامبر به مدينه هجرت كرد، سال دوم هجرت خواستار تغيير قبله شد. اين امر بهواسطه اين بود كه يهوديان مسئله قبله را بهعنوان دستاويزی قرار داده بودند و از اين امر سوءاستفاده میكردند. آنها به مسلمانان میگفتند اینان از خود استقلال ندارند و بهسوی قبله ما نماز میخوانند، و این دلیل آن است که ما برحقیم.
بههر حال، کار اختلاف محمد، پیامبر اسلام، با یهودیان و مسیحیان، بهجای کشید که در سال دوم هجری، قبلهی مسلمانان را از سمت بیتالمقدس بهسوی کعبه، در حالی که هنوز در آن بتها موجود بودند، تغییر داد و در توجیه این کار، این آیه نازل شد: «مشرق و مغرب از آن خداست، پس به هر جا رو آورید، رو بهسوی خدا است؛ بیگمان خدا گشايشگر داناست» (همان سوره، آیۀ ۱۱۵)
ابوالحسن علی بن حسین مسعودی، در کتاب «التنبیه و الاشراف»، مینویسد: «در نماز ظهر روز سه شنبه نیمۀ شعبان [سال دوم هجرت] قبله از بیتالمقدس سوی کعبه بگشت و پیغمبر که به رکوع رکعت دوم بود بگشت و صفها نیز پشتسر او بگشت و آن مسجد را مسجد «ذوالقبلتین» گفتند. بهقولی این سیزده روز پس از مقرر شدن روزۀ رمضان بود.»[التنبیه و الاشراف، ص ٢۱٦]
همو در کتاب «مروجالذهب و معادنالجوهر» میگوید: «هیجده ماه پس از اقامت مدینه روزه رمضان را مقرر فرمود و قبله را سوی کعبه معین کرد.» (مروجالذهب و معادنالجوهر، ج ۱، ص ٦۳۵)
سبب تغيير قبله طعنههای يهود بود که میگفتند: «مسلمانان از خود استقلال ندارند و بهسوی قبلهی ما نماز میخوانند و اين دليل بر حق بودن ماست.» اين گفتهها برای پيامبر اسلام و مسلمانان بسیار ناگوار بود تا اينكه فرمان تغيير قبله صادر شد. يهود از اين ماجرا سخت ناراحت شدند و زبان به اعتراض گشودند كه چه عاملی سبب شده است كه مسلمانان از قبلهی پيشين انبيأ اعراض نمايند، پس يا كار سابقشان باطل بوده و يا كار فعلی آنان اشتباه است. قرآن در آيه يادشده پاسخ آنها را میدهد كه همهجا مربوط به خداست.
در شأننزول این آیه آمده: «ابنعباس گوید این آیه رد بر یهودیان است هنگامی که منکر تحویل قبله بهطرف کعبه شده بودند و خداوند فرمود قبله مربوط بهجهت خاصی سوای جهت دیگر نیست؛ چنانکه مشبهه معتقدند و جبایی این قول را اختیار کرده و اقوی نیز همین است؛ ابن زید و قتاده گویند که مسلمین در موقع نماز بههر طرف که مایل میشدند میایستادند سپس بهتوسط آیۀ «فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ» منسوخ گردید و رسول خدا در مرحلۀ اول بهطرف بیتالمقدس نماز میخواند، دیگران گویند عبدالله بن عمر هنگام سفر بهطرف که راحله در حرکت میبود، نماز میخواند[] و معتقد بود که رسول خدا چنین عمل مینموده است و آیه را بر قول و فعل خود تأویل مینمود[]. بعضی گویند دربارۀ قومی نازل گردید که در تاریکی شب بهنماز ایستاده بودند و جهت قبله بر آنان معلوم نبود، وقتی که صبح شد فهمیدند که نمازشان بهطرف قبله نبوده است و خداوند این آیه را نازل فرمود، چنانکه نخعی و عبدالله بن عامر از پدرش آن را روایت نمودهاند[].»
در سورۀ بقره آیۀ ۱۴۲ آمده است: «سَيَقُولُ السُّفَهَاء مِنَ النَّاسِ مَا وَلاَّهُمْ عَن قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُواْ عَلَيْهَا قُل لِّلّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ» (بهزودى مردم كمخرد خواهند گفت چه چيز آنان را از قبلهاى كه بر آن بودند رويگردان كرد بگو مشرق و مغرب از آن خداست هر كه را خواهد به راه راست هدايت مىكند.)
در شأننزول این آیه آمده: «رسول خدا، در مرحلۀ نخست بهطرف خانۀ کعبه نماز میخواند؛ وقتی که به مدینه هجرت فرمود، دستور یافت که بهطرف بیتالمقدس یعنی قبلۀ یهودیان نماز بخواند. چون مدتی گذشت، دیگر بار دستور یافت بهطرف خانۀ کعبه نماز گذارد. مشرکین گفتند محمد از قبلۀ پدران خود منصرف شده بود، اکنون دوباره به قبلۀ پدران باز آمده، بنابراین، به آیین پدران نیز باز باز خواهد آمد. خداوند این آیه را نازل کرد. منظور از سفهاء در آیه، مشرکین مکه و یهودیان مدینه هستند[].»
در همان سوره، آیۀ ۱۴۳، آمده است: «وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنتَ عَلَيْهَا إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِن كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللّهُ وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ» (و قبلهاى را كه [چندى] بر آن بودى مقرر نكرديم جز براى آنكه كسى را كه از پيامبر پيروى مىكند از آن كس كه از عقيده خود برمىگردد بازشناسيم هر چند [اين كار] جز بر كسانی كه خدا هدايت[شان] كرده سخت گران بود و خدا بر آن نبود كه ايمان شما را ضايع گرداند زيرا خدا [نسبت] به مردم دلسوز و مهربان است)
در شأننزول این آیه آمده: «جماعتی از یهودیان به معاذ بن جبل گفته بودند ما امت عدل و قوم وسط هستیم و قبلۀ ما قبلۀ پیامبران است و محمد هم میداند ولی حسد او را رها نمیکند. معاذ در جواب گفت دین ما بر حق است و ما امت عدل میباشیم. سپس خدای تعالی این آیه را بر رسول خود فرستاد[]
و دربارۀ قسمت از آیه «وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ» هم وقتی قبله بهطرف خانۀ کعبه برگردانیده شد، یهودیان گفتند اگر قبله بودن خانۀ کعبه حق باشد کسانی که بهطرف بیتالمقدس نماز گذاردند، بهضلالت و گمراهی بودهاند. سپس این آیه نازل گردید و فرمود کسانی که بهبیتالمقدس نماز خواندهاند، خداوند ایمان و نماز آنها را ضایع و تباه نمیکند. چون کسانی از مسلمین مانند اسعد بن زرارةَ و براء بن مغرور بودهاند که بهطرف بیتالمقدس نماز خوانده و سپس وفات یافتهاند و مراد از ایمان در این آیه نماز است[].»
همچنین در همان سوره، در آیۀ ۱۴۴ آمده است: «قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاء فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنتُمْ فَوَلُّواْ وُجُوِهَكُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ» (ما [بههر سو] گردانيدن رويت در آسمان را نيك مىبينيم پس [باش تا] تو را به قبلهاى كه بدان خشنود شوى برگردانيم پس روى خود را بهسوى مسجدالحرام كن و هر جا بوديد روى خود را بهسوى آن بگردانيد در حقيقت اهل كتاب نيك مىدانند كه اين [تغيير قبله] از جانب پروردگارشان [بجا و] درست است و خدا از آنچه مىكنند غافل نيست)
در شأننزول این آیه آمده: «هنگامی که رسول خدا قبل از هجرت در مکه میبود، بهطرف خانه کعبه نماز میخواند؛ بعد از هجرت به مدینه بهطرف بیتالمقدس نماز گذارد و هنگامی که بهطرف بیتالمقدس نماز گذارد، دو روز از ماه ربیعالاول گذشته بود و مدت شانزده ماه بهطرف بیتالمقدس نماز خواند تا اینکه به جبرئیل فرمود خیلی دوست میدارم که از قبلۀ یهود منصرف شوم و بهطرف کعبه نماز گذارم. جبرئیل گفت من هم بندهای مانند تو هستم و چون نزد خدا مقرب میباشی اگر از خداوند بخواهی مورد اجابت قرار گیرد. از آنوقت، رسول خدا اغلب بهطرف آسمان نظر میافکند تا اینکه این آیه نازل گردید و قبله دوباره بهطرف خانۀ کعبه برگردانیده شد[].»
احمد بن ابییعقوب، در «تاریخ یعقوبی» مینویسد: «خدای عزوجل روزۀ ماه رمضان را واجب ساخت و یکسال و پنجماه و بهقولی یکسالونیم، پس از رسیدن پیغمبر به مدینه در ماه شعبان قبله بهسوی مسجدالحرام گردانده شد و خدای عزوجل نازل کرد: «قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاء فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ» (همانا گردش روی تو را در آسمان میبینم، و البته تو را بهقبلهای که آن را میپسندی خواهیم گردانید، پس روی خود را بهسوی مسجدالحرام، بگردان.) فاصلۀ میان واجبشدن روزۀ ماه رمضان و گشتن قبله بهسوی کعبه، سیزده روز بود. و بعضی روایت کردهاند که رسول خدا در مسجد بنیسلمه نماز ظهر میخواند و چون دو رکعت بهجای آورد، دستور گشتن قبله بهسوی کعبه بر او نازل شد. پس چرخید تا روی خود را بهسوی کعبه گردانید و آن مسجد «مسجدالقباتین» نامیده شد...»[تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۴٠۱]
محمدجریر طبری، دربارۀ حوادث سال دوم هجرت مینویسد: «از حوادث این سال تغییر قبلۀ مسلمانان از شام بهسوی کعبه بود... مطلعان سلف در مورد زمان تغییر قبله اختلاف کردهاند و بیشتر بر این رفتهاند که در نیمۀ شعبان هیجده ماه پس از هجرت بود.»[تاریخ طبری، ج ۳، ص ۹۴۱]
قتاده گوید: «وقتی پیامبر در مکه بود، مسلمانان سوی بیتالمقدس نماز میکردند و چون هجرت فرمود تا شانزده ماه سوی بیتالمقدس نماز میبرد، پس از آن قبله تغییر یافت و سوی کعبه شد.»[همانجا، ج ۳، ص ۹۴٢]
ابن زید گوید: «پیامبر مدت شانزده ماه سوی سوی بیتالمقدس نماز میبرد و شنید که یهودیان میگفتند: پیامبر و یاران وی نمیدانستند قبلهشان کجاست تا ما هدایتشان کردیم. و پیامبر این را خوش نداشت و سر به آسمان برداشت و آیۀ تغییر قبله نازل شد.»[همانجا، ج ۳، ص ۹۴٢]
در «سیرت رسولالله» ابنهشام آمده: «و چون آیت فرو آمد و قبله از بیتالمقدس با کعبه افتاد، علمای یهود، پیش پیامبر آمدند و گفتند: ای محمد، تو دعوی میکنی که: ملت من و ملت ابراهیم هر دو یکی است، پس چرا قبله از شام با کعبه افکندی؟ اگر میخواهی که ما بدین تو درآییم و متابعت تو کنیم، قبله همچنان که بود، باز جانب شام افکن. و ایشان میخواستند که بدین سخن سید، در فتنه افکنن، و او را بر سر آن دارند که قبله از کعبه باطل کند. و حق تعالی از خُبث ایشان خبر باز داد و آیات ۱۴٢ تا ۱۴۵ سورۀ بقره فرو فرستاد.
گفت: ای محمد، اگر تو هزار معجزه با این جهودان نمایی، و هر چه ایشان گویند تو مراد ایشان برآوری، ایشان متابعت تو هرگز نکنند؛ و نشاید، ای محمد، که از بهر سخن ایشان تَرک قبلۀ خود کنی و رضا و هوای ایشان گیری، اگر چنین کنی، ظلم باشد و ظلم بر پیامبران روا نباشد.»[سیرت رسولالله، ترجمۀ رفیعالدین اسحق بن محمد همدانی، ج ۱، صص ۵٠٦-۵٠۷]
[↑] جهتیابی قبله
برای مسلمانان جهت دقيق قبله بهويژه در مساجد و نمازخانهها از اهميت خاصی برخوردار است. بهطور کلی، محراب مساجد بهطرف قبله است. در نمازخانهها هم معمولاً جهت قبله با پیکانی مشخص شده است.
دقیقترین روش تعیین قبله، بهوسیله قبلهنماست، که آن هم با یک قطبنما انجام میگیرد.
دو بار در سال خوشید دقیقاً بالای کعبه قرار میگیرد، که جهت قبله در هر جای دنیا خلاف جهت سایهٔ ایجاد شده از شاخص (یا هر جسمی که بهطور عمودی در زمین مسطح فرو شده باشد) است. یعنی: ساعت ۵٧:۱٣ دقيقه ظهر يكشنبه ٢۵ تير لحظه اذان ظهر در مكه مكرمه است و خورشيد دقيقاً عمود بر خانه خدا میتابد بهنحوی كه خانه خدا سايه نخواهد داشت. اگر در اين لحظه، کسی در هر كجای زمين كه خورشيد در آسمان است بهسمت خورشيد بايستد دقيقاً بهسمت قبله هست.
برای اين منظور كافی است يك شاقول را به زمين عمود گردد و امتداد سايه بهسمت خورشيد را علامتگذاری شود و سمت دقيق قبله در مكان مورد نظر تعيين میشود.
دو بار در سال يكی هفت خرداد و ديگری ٢۵ تير، هنگامی كه خورشيد به ميل ۵/٢٣ درجه در اول تابستان میرود و باز بهسمت استوای آسمان باز میگردد، ميل خورشيد ٢۱ درجه و ٢۵ دقيقه كمان (قوس) و منطبق با عرض جغرافيايی خانه كعبه و يا همان بيتالعتيق است و از طريق محاسبه مكان خورشيد و زمان ظهر مكه كه خورشيد به نصفالنهار محلی ناظر و در خانه خدا بهسمتالراس میرسد میتوان جهت دقيق قبله را مشخص نمود.[*]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]-
[٢]-
[٣]- عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید، ج ٢، ص ۱۵٦۹
[۴]- همانجا، ج ٢، ص ۱۵٦۹؛ مسأله تغییر قبله در ۱۵ شعبان سال دوم هجرت یا بنا به قول دیگر ۱۵ رجب آن سال روی داد.
[۵]- بهنقل از: محسن قرائتی، تفسير نور، قم: مؤسسهی در راه حق، چاپ پنجم ۱٣٧۹، ج ۱، ص ٢٣۱
[٦]-
[٧]-
[٨]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱٢]-
[۱٣]-
[۱۴]- یکم تواریخ، باب ۱۷
[۱۵]- یکم تواریخ، ۲۲: ۸؛ ليكن كلام خداوند بر من نازل شده، گفت: چونكه بسيار خون ريختهای و جنگهای عظيم كردهای، پس خانهای برای اسم من بنا نخواهی كرد، چونكه بهحضور من بسيار خون بر زمين ريختهای.
[۱٦]-
[۱٧]-
[۱٨]- سورۀ آلعمران، آیه ۹٦
[۱۹]-
[٢٠]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]