[دیرینشناسی] [باستانشناسان اهل فرانسه]
لویی لارته (به فرانسوی: Louis Lartet) (زادۀ ۱٨۴٠ م - درگذشتۀ ۱٨۹۹ م)، زمینشناس و دیرینشناس فرانسوی بود[۱] که در سال ۱٨٦٨ میلادی، بقایای استخوانبندی یا اسکلت انسان کرومانیون را از یک سرپناه صخرهای در ناحیۀ «آکیتن» در شهرستان دوردون در جنوب غربی فرانسه بهدست آورد[٢].
[↑] زندگینامه
لویی لارته، در ۱٨ دسامبر سال ۱٨۴٠ میلادی، در شهرستان ژر در جنوب غربی کشور فرانسه بهدنیا آمد[٣]. پدرش، ادوارد لارته نام داشت و یکی از دیرینشناسان برجستهی فرانسوی بود که در دهههای ۱٨٦٠ و ۱٨٧٠ نقش کلیدی در پیدا کردن شواهدی داشت که نشان میداد، انسان در دورۀ «کُواتِرنِری» (Quaternary period) یا دورهٔ چهارم زمینشناسی زندگی میکرد[۴].
لویی، دوران کودکی خود را در زادگاهش گذراند و شغل پدرش در رابطه با پژوهش دربارۀ انسانهای پیش از تاریخ، او را به علوم طبیعی، مانند: جانورشناسی، گیاهشناسی، دیرینهشناسی و ماقبل تاریخ سخت علاقمند کرد[۵]. در سال ۱٨٦٢، حرفهای علمی خود را بهعنوان دستیار در موزه ملی تاریخ طبیعی فرانسه آغاز کرد[٦]. در سال ۱٨٦٣، عضو انجمن زمینشناسی فرانسه (Geological Society of France) شد و به گروه کاوشگران دوک لویین پیوست و به فلسطین رفت[٧]. این سفر علمی، منجر به انتشار نتایج اکتشافات زمینشناسی و معدنی او در دریای مرده (بین سالهای ۱٨٧٦-۱٨٧٧) شد، که تز دکترای او را نیز شکل میداد[٨].
در سال ۱۸٦۸ میلادی، زمانی که کارگران راهآهن در حین کار حفاری در یک غار (سرپناهی صخرهای)، در نزدیکی روستای «له ایزیه» (Les Eyzies-de-Tayac)، در شهرستان دوردون فرانسه، تصادفاً به استخوانهای حیوانات منقرض شده، ابزار سنگ چخماق، و جمجمه انسان برخوردند، دولتمردان فرانسه از لویی لارته خواستند محل را بررسی کند. لارته در انتهای غار استخوانهای پنج انسان را یافت؛ دو زن، یک مرد و یک نوزاد که بهنظر میرسید همزمان مرده و با هم دفن شدهاند. افزون بر این، زیور آلاتی را که از صدف و دندان حیوانات ساخته شده بودند، در کنار خردههای استخوانها و و ابزارهای سنگی و استخوانی، که بهصورت پراکنده بر کف غار دیده میشدند، کشف کرد[۹].
این یافتهها سبب شد که بهزودی انسان کرومانیون، بهعنوان یک نژاد جدید بشر پیش از تاریخ، متمایز از انسان نئاندرتال که در سال ۱٨۵٦، سنگوارههای او از آلمان یافت شده بود، شناخته شود[۱٠].
لویی لارته، در سال ۱٨٦۹، کار خود را بهعنوان دستیار در موزه ملی ترک کرد و
بهسمت مربی در دانشگاه سوربن مشغول بهکار شد. در پی حوادث دردناک جنگ سال ۱٨٧٠ و مرگ پدرش، به شهر تولوز، در جنوب غربی فرانسه نقل مکان کرد[۱۱]. سپس، در سال ۱٨٧٣، بهتدریس زمینشناسی در دانشگاه تولوز (University of Toulouse) پرداخت و در سال ۱٨٧۹، در همان دانشگاه، به کرسی استادی زمینشناسی دست یافت و همزمان، عضو انجمن باستانشناسی جنوب فرانسه نیز شد. در سال ۱٨٨٠، به انجمن کشاورزی پیوست و در سال ۱٨٨٢، عضویت فرهنگستان علوم و انجمن تاریخ طبیعی فرانسه را نیز بهدست آورد[۱٢]. سر انجام، در ماه اوت سال ۱٨۹۹ میلادی درگذشت[۱٣].
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]-
[٢]-
[٣]-
[۴]-
[۵]-
[٦]-
[٧]-
[٨]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱٢]-
[۱٣]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]