[۱] «خدای به مردی که او را به اخلاص عبادت میکند چنین میفرماید:»
[٢] «قدر خود را بشناس و این که تو برای من کار میکنی.»
[۳] «سوگند به هستی خودم که من ابدی هستم، همانا محبت چیزی بر جود من زیاد نمیکند.»
[۴] «زیرا تو مرا عبادت میکنی در حالتی که خدای آفریدگار توام، دانا به این که تو ساختهٔ من هستی.»
[۵] «از من نمیخواهی چیزی را جز نعمت و رحمت به واسطهٔ اخلاص خود در عبادت من؛ زیرا تو برای عبادت من حدی قرار نمیدهی؛ چه، تو راغبی که مرا همیشه عبادت کنی.»
[٦] «من هم این چنین میکنم؛ چه، من تو را پاداش میدهم که گویا تو خدایی و همسر من هستی.»
[٧] «زیرا من نه تنها نیکوییهای بهشت را در دستهای تو مینهم؛ بلکه خودم را نیز به تو میبخشم.»
[٨] «همانگونه که تو میخواهی همیشه بندهٔ من باشی، اجر تو را ابدی قرار میدهم و میخواهم همیشه خدای تو باشم.»
[↑] پینوشتها
[۱]-
[٢]-
[٣]-
[۴]-
[۵]-
[٦]-
[٧]-
[٨]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱٢]-
[۱٣]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱٦]-
[۱٧]-
[۱٨]-
[۱۹]-
[٢٠]-