فهرست مندرجاتبشارتهای کتاب مقدس
پیامبر اسلام در کتاب مقدس
- بشارت اول
- بشارت دوم
- بشارت سوم
- بشارت چهارم
- بشارت پنجم
- بشارت ششم
- يادداشتها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
در این بخش میخواهیم به بشارتهای کتاب مقدس بپردازیم. در کتاب مقدس، بشارتهای فراوانی نسبت به پیامبر گرامی اسلام وجود دارد و در قرآن کریم هم به این بشارتها اشاره شده است: «الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيل» (کسانی كه از اين فرستاده، پيامبر درس نخوانده، كه [نام] او را نزد خود، در تورات و انجيل نوشته مىيابند، پيروى مىكنند.)[۱]
پس طبق فرموده قرآن کریم، ما شکی نداریم که در تورات و انجیل به پیامبر گرامی اسلام بشارت داده شده است. ولی باید به این نکته توجه داشت که کتاب مقدس (تورات و انجیل) کنونی، مورد تحریف قرار گرفته و بشارتهای صریح آن از بین رفته است. ولی با این حال آنان نتوانستند در مقابل اراده و خواست خداوند بایستند و با وجود چنین تحریفاتی هنوز هم در کتاب مقدس بشارتهای فراوانی یافت میشود[٢].
[↑] بشارت اول
حضرت موسی(ع) در روزهای آخر عمرش تمام بنیاسرائيل را جمع كرد و به ايشان فرمود: «یهُوَه، خدایت، نبیای را از میان تو از برادرانت، مثل من برای تو مبعوث خواهد گردانید، او را بشنوید. موافق هر آنچه در حوریب در روز اجتماع از یهُوَه خدای خود مسألت نموده، گفتی: آواز یهُوَه خدای خود را دیگر نشنوم، و این آتش عظیم را دیگر نبینم، مبادا بمیرم. و خداوند به من گفت: آنچه گفتند نیکو گفتند. نبیای را برای ایشان از میان برادران ایشان مثل تو مبعوث خواهم کرد، و کلام خود را به دهانش خواهم گذاشت و هر آنچه به او امر فرمایم به ایشان خواهد گفت.»[٣]
وقتی که امروز به این بشارت مینگریم، دو کاندیدا برای آن پیدا میشود یکی پیامبر اسلام(ص) و دیگری عیسی مسیح(ع). میخواهیم از خارج ببینیم که نبی موعود موسی(ع) کدام یک از این دو شخصیت است؟
برای پاسخ به این سؤال باید به دو نکته توجه کرد:
۱- حضرت موسی(ع) تمامی بنیاسرائیل را در صحرا گرد آورده بود و رو به ایشان کرد و فرمود: آن نبی از میان برادران شما است. مفهوم این جمله اقتضا دارد که نبی موعود موسی(ع) از میان خود بنیاسرائیل نباشد.
حضرت عیسی(ع) از نژاد یهودا و از بنیاسرائیل است (متی، باب ۱: ۱ تا ۱٧). پس او نمیتواند مصداق این بشارت قرار گیرد. در حالی که پیامبر اسلام(ص) از بنیاسماعیل و برادر بنیاسرائیل میباشد.
٢- این نبی باید مثل موسی(ع) باشد.
در جدول مشخصات اصلی هر سه پیامبر طبق نظر پیروانشان شرح داده شده است (موسی(ع) مطابق نظر یهود و عیسی مسیح(ع) مطابق نظر مسیحیان و پیامبر اسلام(ص) مطایق نظر مسلمانان). ببینیم کدام یک از این دو، مثل حضرت موسی(ع) بودند.
حضرت موسی(ع) | حضرت عیسی(ع) | حضرت محمد(ص) |
---|---|---|
پیامبر و بندۀ خدا بود | خدا و فرزند خدا | پیامبر و بندۀ خدا بود |
صاحب شریعت بود | ناسخ شریعت بود | صاحب شریعت بود |
در بستر از دنیا رفت | مصلوب شد | در بستر از دنیا رفت |
فرمانده قوم خود بود | در میان قومش یک فرد عادی بود | فرمانده قوم خود بود |
پدر و مادر داشت | فقط مادر داشت | پدر و مادر داشت |
با دشمنانش جنگید | تصمیم نبرد داشت ولی موفق نشد | با دشمنانش جنگید |
البته مسیحیان نیز شباهتهایی بین موسی(ع) و عیسی(ع) نقل میکنند، مانند اینکه موسی(ع) چهل روز روزه گرفت و مسیح(ع) نیز چهل روز روزه گرفت.
ولی در مقایسه تطبیقی هیچگاه مشخصات جانبی ذکر نمیشود و گرنه موسی(ع) هم غذا میخورد و عیسی مسیح(ع) هم غذا میخورد و در جدول، مشخصات اصلی ذکر شده است. علاوه بر اینکه نبی موعود موسی(ع) باید از نسل برادران بنیاسرائیل، یعنی از بنیاسماعیل باشد نه خود بنیاسرائیل.
پس همانطور که بیان گردید، در این آیه حضرت موسی(ع) به آمدن پیامبر گرامی اسلام(ص) بشارت داده است.
[↑] بشارت دوم
خداوند به حضرت ابراهيم درباره حضرت اسماعيل میفرمايد: «و اما در خصوص اسماعيل تو را اجابت فرمودم اينك او را بركت داده بارور گردانم و او را بسيار كثير گردانم دوازده رئيس از وی پديد آيند و امتی عظيم از وی بهوجود آورم»[۴]
از آنجا که ترجمههای کتاب مقدس معمولاً از دقت کافی بر خوردار نیستند، لازم است به متن اصلی آن که بهزبان عبری است مراجعه شود:
«והרביתי אתו במאד מאד שנים־עשר נשיאם יוליד ונתתיו לגוי גדול׃»
تلفظ این آیه بهزبان انگلیسی بهصورت زیر است:
همانطور که میبینید، در ترجمهها یک کلمه ترجمه نمیشود و بهمعنای قیدی گرفته میشود و آن کلمه عبارت است از:
«במאד מאד» که به این صورت تلفظ میشود: «بماد ماد»
این بشارت بهروشنی از برکت خداوند به اسماعیل و ظهور ماد ماد (یا بماد ماد) و دوازده پیشوا از نسل وی خبر داده شده است.
در اینجا ذکر چند نکته لازم است:
نکته اول: پیامبر گرامی اسلام(ص)، از نسل حضرت اسماعیل میباشد.
نکته دوم: در تفسیر یهود از کتاب مقدس علم ابجد بسیار کاربرد دارد و ما میبینیم صرفنظر از شباهت ظاهری دو کلمه (بماد ماد) و (محمد)، در علم حروف هر دو مطابق با عدد ۹٢ میباشند:
بماد ماد: ب = ٢، م = ۴٠، ا = ۱، د = ۴، م = ۴٠، ا = ۱، د = ۴٠، جمع = ۹٢
محمد: م = ۴٠، ح = ٨، م = ۴٠، د = ۴، جمع = ۹٢
نکته سوم: بدون شك در فرزندان اسماعيل تنها در امت اسلام است که میتوان (ماد ماد + دوازده پیشوا + امتی عظیم)، یافت كه اين دقيقاً همان وعده خداوند به ابراهيم است.
پس میتوان نتیجه گرفت که این آیه هم یکی دیگر از بشارتهای کتاب مقدس به آمدن پیامبر گرامی اسلام و دوازده جانشین آن بزرگوار میباشد.
[↑] بشارت سوم
یکی دیگر از بشارتهای کتاب مقدّس به حضرت محمّد مصطفی(ص) در آیه زیر است:
«گفت: یهُوَه از سینا آمد، و از سعیر بر ایشان طلوع نمود و از جَبَل فاران درخشان گردید و با کرورهای مقدسین آمد، و از دست راست او برای ایشان شریعت آتشین پدید آمد.»[۵]
این بشارت نکتۀ جالبی از سه بار تجلّی کردن خداوند از سینا، سعیر و کوه فاران است. همانطور که مشخص است، نمود اوّل خداوند در سینا، بعثت حضرت موسی(ع) و در سعیر، بعثت حضرت عیسی(ع) میباشد. امّا سؤال این است که مراد از نمود و تجلّی خداوند در کوه فاران چیست؟
در پاسخ باید گفت: فاران در عربستان قرار دارد و میدانیم که حضرت محمّد(ص) در کوه نور و در غار حراء (جبل فاران) مبعوث شدند. پس همانطور که معلوم شد، مراد از تجلّی خداوند در جبل فاران، بعثت پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمد(ص) میباشد.
ممکن است گفته شود فاران نه در نزدیکی مکه، بلکه صدها مایل دورتر از آن، در جنوب فلسطین و شمال سینا قرار دارد، همانطور که در (تثنیه، باب ۱: آیۀ ۱) آمده است. به نقشه کتاب مقدس توجه کنید:
ولی در پاسخ باید گفت: در شبه جزیرۀ سینا، جایی هست بهنام فاران ولی در کتاب مقدس فاران دیگری هم وجود دارد که در عربستان قرار دارد. برای روشن شدن موضوع به مطلب زیر توجه کنید:
در سفر پیدایش از پسران حضرت اسماعیل(ع) نام برده میشود و در آخر گفته میشود: «ایشان از حویله تا شور، که مقابل مصر، به سمت آشور واقع است، ساکن بودند. و نصیب او در میان همۀ برادران او افتاد.»[٦]
از این آیه مشخص میشود که «شور» مکانی بین مصر و آشور (عراق) است و در مقابل مصر به سمت عراق قرار دارد که تقریباً مرض بین اردن و عربستان است (جنوب اردن و شمال عربستان).
در مورد «حویله» نیز باید گفت طبق فرهنگ کتاب مقدس و در نقشههای آن بهمعنای کوههای سبا و یمن است.
پس محل شور، جنوب اردن است و محل حویله در کوههای یمن است.
پس بنیاسماعیل، بین جنوب اردن تا کوههای یمن زندگی میکردند که در نتیجه آنها در منطقۀ عربستان و بهطور دقیقتر در حجاز، ساکن بودند که مرکز عربستان و حجاز، مکه است.
از سوی دیگر، در مورد حضرت اسماعیل در سفر پیدایش آمده است: «و در صحرای فاران ساکن شد»[٧]
از طرفی دیدیم که فرزندان اسماعیل در عربستان و در حجاز ساکن بودند. پس این فارانی که اسماعیل در آن ساکن شد و فرزندانش بهدنیا آمدند باید در عربستان واقع باشد و غیر از آن فارانی باشد که در شبهه جزیرۀ سینا قرار دارد.
البته ممکن است گفته شود که آن فاران یک کوه بود و این فاران یک صحراست. در پاسخ میگوییم: هیچ استبعادی ندارد که در صحرا، کوهی هم واقع باشد. سرزمین حجاز که بنی اسماعیل در آن ساکن بودند هم صحرا داشت و هم کوه. در واقع فاران نام یک منطقه است که هم کوه و هم صحرا دارد و طبق پیشگویی کتاب مقدس قرار است که یهوه از کوهی در آن درخشان شود.
باز اگر پرسیده شود که خب از کجا معلوم که این درخشش در آن فاران دیگر که در شبهه جزیرۀ سینا واقع است، رخ ندهد؟ پاسخ میدهیم که خود مسیحیان هم قبول دارند که هیچ اتفاق خاصی در آنجا رخ نداده است ولی از کوهی در حجاز، پیامبری مبعوث شد که دین مبینش بهسرعت جهانی شد و امروز با تمام تلاشهای استعمار برای نابودی اسلام، بیش از یک و نیم میلیارد پیرو دارد. پس قابل قبول خواهد بود که این درخشش باید مربوط به فاران عربستان باشد و نه فاران مصر.
[↑] بشارت چهارم
یکی از بشارتهای کتابهای مقدّس به پیامبر اسلام(ص) در انجیل متی قرار دارد:
حضرت یحیی میفرماید: «من شما را به آب تعمید میدهم. لکن او که بعد از من میآید از من تواناتر است که لایق برداشتن نعلین او نیستم؛ او شما را به روحالقدس و آتش تعمید خواهد داد»[٨]
اینجا و در این آیه اشاره به فردی است که بعد از حضرت یحیی(ع) میآید و از آن حضرت بالاتر است. این شخص کیست؟ بدون شک مسیح(ع) نمیتواند باشد زیرا گفته شده است این فرد بعد از حضرت یحیی میآید در حالیکه حضرت عیسی(ع) همدوره و معاصر حضرت یحیی(ع) بودند.
همچنین در جای دیگر چنین آمده است: حضرت عیسی مسیح(ع) فرمود: «یحیی به آب تعمید میداد لیکن شما بعد از اندک ایامی به روحالقدس تعمید خواهید یافت»[۹]
پس مشخص است که حضرت عیسی تعمید دادن با روحالقدس را به خودش نسبت نمیدهد، در حالی که این فرد تواناتر از یحیی به روحالقدس و آتش تعمید میدهد.
پس این فرد تواناتر از یحیی باید فردی باشد که بعد از حضرت عیسی(ع) و حضرت یحیی(ع)، بیاید. پس هر فرد مسیحی باید منتظر فردی بالاتر از یحیی باشد که بعد از حضرت عیسی(ع) بیاید زیرا میدانیم فرد مورد نظر حضرت عیسی(ع) نیست و همین امر بشارت به پیامبری بعد از حضرت عیسی(ع) است و لذا مسیحیان باید تحقیق کنند تا ببینند این پیامبر کیست.
لازم به ذکر است که این بشارت نیز بشارتی غیرمستقیم و مبهم است و تنها به آمدن پیامبر بزرگی بعد از حضرت عیسی(ع) اشاره میکند، ولی نظر به اینکه این پیامبر از حضرت یحیی بالاتر است، باید در جستجوی فرد بزرگی باشند و بعید است بتوانند کسی غیر از حضرت محمّد(ص) را برای این امر پیدا کنند. البته با بررسی معجزات حضرت محمّد(ص) این امر به آنها ثابت خواهد شد. در همین بشارت، تعمید با آتش، نشانگر تعمید دادن با غلبه و قوای قهریه است که حضرت محمّد(ص) در برخی موارد موظّف به جنگ و درگیری با نامسلمانان شد چنانکه پیامبرانی نیز پیش از یحیی مأمور به جنگیدن با کفّار شدند.
ممکن است گفته شود: مأموریت عیسی مسیح دقیقاً همانطور که یحیی گفته بود «بعد از» رسالت وی شروع شد. طبق همین انجیل متی، رسالت یحیی از (متی، باب ٣: آیۀ ۱) آغاز شد و عیسی مدّتی بعد، یعنی پس از تعمید گرفتن «بهدست یحیی»[۱٠] و تجربه شدن بهدست شیطان در بیابان[۱۱] مأموریت خود را شروع نمود.
ولی در پاسخ باید گفت: حضرت یحیی نفرموده است «کسی که مأموریت او بعد از من شروع میشود»، بلکه فرموده است «کسی که بعد از من میآید» بدون شک حضرت عیسی(ع) بعد از یحیی نیامد. پس این ادعا و تفسیر نویسندۀ مسیحی باطل و غلط است. باعث تأسف است که مسیحیان برای انکار حقیقت، کتاب خودشان را هم تحریف میکنند.
[↑] بشارت پنجم
یکی از بشارتهایی که دربارهی پیامبر اسلام مطرح میشود، بشارت زیر است. در این سخنِ اشعیای نبی، شترسوار و الاغسواری میآیند ولی در ترجمه، مختصری تغییر کرده است: «و چون فوجسواران جفت جفت و فوج الاغان و فوج شتران را بیند آنگاه به دقّت تمام توجّه بنماید»[۱٢]
اگر چه در نگاه اولیه این عبارت از بشارت به پیامبر اسلام خالی است، اما وقتی به نسخههای اصلی کتاب مقدس مراجعه میکنیم، با بررسی در مییابیم که متن فارسی تحریف یافته است. مثلاً در متن عبری و متن عربی چاپ روم ۱٦٧۱ میلادی که در سال ۱٨٧۵ میلادی تجدید چاپ شده است بهجای عبارت «فوج الاغان و فوج شتران»، عبارت «راکب حمار و راکب جمل» بهکار رفته است که بدون شک «راکب حمار» اشاره به حضرت عیسی است و در اناجیل مکتوب است که حضرت عیسی(ع) سوار بر الاغ وارد اورشلیم شد و این کار وی اشاره به بشارتی در عهد عتیق نسبت به مسیح داشت و راکب جمل نیز پیامبر اسلام است، زیرا راکب جمل یعنی شترسوار و پیامبر اسلام(ص) بر شترسوار میشدند.
البته مسیحیان به این بشارت، اشکالی وارد کردهاند که در ادامه به آن پاسخ خواهیم داد:
اشکال: حتی با نگاهی مختصر به این متن مشخص می شود که این نبوت دربارۀ سقوط بابل است. در آیۀ نهم همین باب میخوانیم: «بابل افتاد، افتاده است.»
در این متن هیچ اشارهای به «مسیح» یا «محمد» نیست. اشاره به اسبان و الاغان و شتران بیانگر انتشار خبر سقوط بابل به طرق مختلف بوده و مطلقاً هیچ نکتهای مربوط به محمد در آن نیست.
پاسخ: خیلی جالب است که مسیحیان این پیشگویی را مربوط به سقوط بابل میدانند ولی وقتی در همین کتاب اشعیای نبی گفته میشود: «اینک باکره حامله شد.»[۱٣] معتقدند که آن پیشگویی در مورد حضرت مسیح(ع) است که از باکرهای بهدنیا آمد؛ حال آنکه این پیشگویی را از ترجمۀ غلط کلمۀ «عَلَمَه» به «باکره» بهدست میآورند در حالی که این کلمه بهمعنای «زن جوان» هم هست و لزومی ندارد آن را بهمعنای باکره بدانیم. این پیشگویی نیز که مسیحیان آن را در مورد حضرت عیسی(ع) میدانند، در حالی است که بحث این آیه در مورد حملۀ آحاز به یهودیه است، گذشته از اینکه دهها نقد دیگر بر این بشارت وارد است که برای جلوگیری از اطالۀ کلام از آن میگذرم. پس چگونه است که مسیحیان بشارتی که بهظاهر در مورد ماجرای دیگری است را به حضرت عیسی(ع) نسبت میدهند؟
امّا اینکه حضرت اشعیا در آیۀ نهم فرمودند: «بابل افتاد، افتاده است.» فقط میتواند بهمعنای وقوع پیشگویی پس از سقوط بابل باشد که اتفاقاً هم مسیح(ع) و هم محمّد(ص) بعد از سقوط بابل آمدند.
همچنین ادعای مترجمان مسیحی که بهغلط «الاغ و شتر» را «الاغان و شتران» ترجمه کردهاند، این است که خبر سقوط بابل بهطرق مختلف نشر پیدا خواهد کرد ولی این فقط یک ادعای دور از ذهن است. آنها چگونه ادعایشان را ثابت میکنند؟ واقعاً جالب است که آنها چگونه و از کجا به این نتیجه رسیدهاند که منظور از این سواران، رسیدن خبر سقوط بابل بهطرق مختلف است. اساساً اگر بحث سقوط بابل بود، سقوط بابل فقط برای یهودیان اهمیت داشت، انتشار خبر سقوط آن برای سایر اقوام چه اهمیتی داشت؟
امّا اینکه میگویند «این آیه مطلقاً هیچ نکتهای راجع به محمّد ندارد» هم یک ادعای دیگر است، خب یهودیان هم میگویند: «تورات و سایر بخشهای عهد عتیق هیچ نکتهای راجع به عیسی ندارند». حال هر پاسخی که مسیحیان به یهودیان میدهند، ما هم به مسیحیان میدهیم.
[↑] بشارت ششم
حضرت عیسی مسیح(ع) پیش از عروج به آسمان از آمدن فرد دیگری که در متن یونانی «پاراکلیتوس» و در ترجمه سریانی «فارقلیطا» خوانده شده است بشارت میدهد، که پس از او خواهد آمد. این بشارت در انجیل یوحنّا باب ۱۴ در آیه ۱٦ ذکر شده است که به نقل از حضرت عیسی(ع) میگوید:
ترجمه: «و من از پدر خواهم خواست و او مدافعی (= فارقلیطایی)
دیگر به شما خواهد داد که همیشه با شما باشد.»
همانطور که میبینید حضرت عیسی مسیح، یاران خود را به آمدن فارقلیطایی دیگر، بشارت میدهد که این کلمه در ترجمههای فارسی مسیحیان از انجیل یوحنّا به «تسلیدهنده» و «مدافع» و امثال اینها ترجمه شده است. این آیه و توضیحاتی که حضرت عیسی مسیح در ادامه سخنان خویش در مورد او خواهد داد، نشان میدهد که به احتمال زیاد اینجا حضرت عیسی مسیح(ع) به حضرت محمّد(ص) بشارت داده است.
چنانکه ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن، جلد ٣، صفحه ٧٠٨ میگوید مانی و منتز که پیش از حضرت محمّد(ص) بودند، ادعا کردهاند که همان فارقلیطای موعود هستند و این امر نشان میدهد که مسیحیان تا قرنها منتظر این فارقلیطا بودهاند و بهخاطر همین انتظار نیز افرادی مثل مانی و منتز فرصت پیدا کردند که خود را فارقلیطا معرفی کنند. این امر نشان میدهد که مجامع مسیحیت در پیش از اسلام منتظر این فارقلیطا بودهاند و لذا این که فارقلیطا یک پیامبر پس از حضرت عیسی(ع) است، تنها ادعای مسلمانان نیست.
انجیل یوحنا در ابتدا به زبان یونانی نوشته شده است و در نسخۀ یونانی این کلمه بهصورت «پاراکلیتوس» نوشته شده است. حضرت عیسی مسیح(ع) بهزبان یونانی سخن نمیگفته است، بلکه به زبان آرامی سخن میگفته است و یوحنّا که انجیل خود را بهزبان یونانی نوشته است، طبق عادت همیشگی مسیحیان اسمی را که حضرت مسیح(ع) بهزبان آرامی بهزبان آورده است، ترجمه کرده است و ترجمۀ آن را به یونانی نوشته است که این ترجمه بعدها در ترجمههای سریانی به «فارقلیطا» تبدیل شده است. اما اگر این ترجمۀ یونانی را بهزبان آرامی که حضرت عیسی(ع) بدان سخن گفته است، برگردانیم، ترجمۀ آن میشود: «مَحمَدَ». پس بهنظر میرسد که حضرت عیسی مسیح(ع) واقعا اسم حضرت محمّد(ص) را بهزبان آورده است ولی در انجیل یوحنّا این اسم از زبان آرامی بهزبان یونانی ترجمه شده و به «پاراکلیتوس» بدل شده است. همین امر بهخوبی نشان میدهد که منظور حضرت عیسی(ع) فقط و فقط حضرت محمّد(ص) است.
البته چنانکه حضرت عیسی(ع) در ادامه توضیحات در مورد فارقلیطا، به نقل از انجیل یوحنّا باب ۱٦، آیه ٧ میفرمایند، تا ایشان نرود، او نمیآید:
ترجمه: «با این حال، من به شما راست میگویم که رفتنم بهسود شماست. زیرا اگر نروم، آن مدافع (= فارقلیطا)
نزد شما نخواهد آمد؛ امّا اگر بروم او را نزد شما میفرستم.»
این آیه نیز نشان میدهد که فارقلیطا بعد از حضرت عیسی(ع) خواهد آمد و لذا این آیه نشان میدهد که مسیحیان حقیقی باید منتظر موعود دیگری پس از حضرت عیسی(ع) باشند.
از سوی دیگر، انجیل یوحنّا در آیه ٨ از باب ۱٦، به نقل از حضرت عیسی(ع) در مورد فارقلیطا میفرماید:
ترجمه: «و چون او آيد، جهان را بر گناه و عدالت و داوری ملزم خواهد نمود.»
این آیه نیز نشان میدهد که فارقلیطای موعود، حضرت محمّد(ص) است، زیرا بعد از حضرت عیسی(ع) هیچکس به اندازۀ آنحضرت در ملزم کردن به عدالت و داوری و خودداری از گناه تلاش نکرده است و نیز دعوت آنحضرت به این امر جهانی بوده است چنانکه شاهان کشورها را نیز به راه حق دعوت کرده است و بهسویشان نامه فرستاده است و این امر با «ملزم کردن جهانیان» سازگاری کامل دارد.
همچنین انجیل یوحنّا در آیه ٢٦ باب ۱۵، به نقل از حضرت عیسی(ع) چنین نقل میکند:
ترجمه: «امّا چون آن مدافع (= فارقلیطا) که از نزد پدر برای شما میفرستم بیاید، یعنی روحِ راستی که از نزد پدر میآید، او خود دربارۀ من شهادت خواهد داد.»
این آیه به شهادت دادن آن فارقلیطا به حقانیت حضرت عیسی(ع) اشاره دارد و ما میدانیم که حضرت محمّد(ص) بارها حضرت عیسی(ع) را تصدیق کردند و بسیاری از تهمتهای مسیحیان به آنحضرت را نیز رد فرمودند. پس این آیه نیز نشانهی دیگری از این امر به ما میدهد که موعود مورد نظر همان حضرت محمّد(ص) است.
ضمن اینکه در آیه ۱٣ باب ۱٦ از انجیل یوحنّا، به نقل از حضرت عیسی مسیح(ع) چنین گفته شده است:
ترجمه: «وليكن چون او يعنی روح راستی آيد، شما را بهجميع راستی هدايت خواهد كرد زيرا كه از خود تكلّم نمیكند بلكه به آنچه شنيده است سخن خواهد گفت و از امور آينده به شما خبر خواهد داد.
اینکه او از خود سخن نمیگوید، بهخوبی نشانگر پیامبر بودن، فارقلیطای موعود است، ضمن اینکه قرآن نیز در مورد حضرت محمّد(ص) میفرماید که او از روی هوا و هوس سخن نمیگوید بلکه آنچه میگوید، وحی خداست بر او[۱۴].
در مورد خبردادن او از اخبار آینده نیز بسیاری از حوادث آینده توسط حضرت محمّد(ص) پیشگویی شده است که این پیشگوییها در کتابهای تاریخ و سیره موجود است.
در جای دیگر، حضرت عیسی(ع) به نقل انجیل یوحنّا باب ۱٦، آیه ۱۴، در مورد فارقلیطا میفرمایند:
ترجمه: «او مرا جلال خواهد داد زيرا كه از آنچه آن من است خواهد گرفت و به شما خبر خواهد داد.»
این آیه نیز تا حدود زیادی نشان میدهد که این بشارت مربوط به حضرت محمّد(ص) است، زیرا حضرت محمّد(ص) بهراستی حضرت عیسی(ع) را جلال داد و حقایق فراوانی در مورد حضرت عیسی(ع) که بهخاطر تحریفات بهدست فراموشی سپرده شده بود، را بازگو فرمود. در حالی که قرآن و سخنان پیامبر خدا(ص) شأن و مقام بسیار والایی برای آنحضرت قایل هستند، طبق کتاب مقدس مسیحیان، آنحضرت ملعون شد[۱۵] و بر روی صلیب دهان به کفرگویی گشود[۱٦] و اولین معجزهاش از دید انجیل یوحنا ساختن شراب برای مردم است[۱٧] او غیر مسیحی و یهودیان، را «سگ» خطاب میکند[۱٨]. او همچنین درخواست کمک زن غیر یهودی، را رد کرد[۱۹] و تنها بعد از توهین به او کمکش کرد. عیسی(ع) به روشی ظالمانه به مردم حمله میکند و این حمله به خاطر این است که آنها در روز شنبه کار کردهاند[٢٠] ولی اگر حفظ حرام و حلال دین یهود برای او اینقدر مهم بوده است، پس چرا برای مردم شراب درست میکند و به آنها میخوراند؟ عیسی(ع) در مثلی که راجع بهخودش بود، گفت: «امّا آن دشمنانِ من كه نخواستند من بر ايشان حكمرانی نمايم، در اينجا حاضر ساخته پيش من به قتل رسانيد.»[٢۱] و همچنین عیسی(ع) کودکان را بهجرم والدینشان خواهد کشت[٢٢].
پس آشکار است که حضرت محمّد(ص) کسی بود که اینهمه توهینی که مسیحیان به حضرت عیسی(ع) نسبت میدهند را نفی کرد و بهراستی نام آنحضرت را جلال داد و حقایق فراوانی را در مورد آن حضرت بازگو فرمود.
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- سوره اعراف: آیه ۱۵٧
[٢]- این ادعای است که مسلمانان برای توجیه، اختلافات قرآن و کتاب مقدس همواره تکرار میکنند، بیآنکه جز ایمان به قرآن دلیل و مدرک استوار ارائه دهند. (مهدیزاده کابلی)
[٣]- تثنیه، باب ۱٨: آیات ۱۵ تا ۱٨
[۴]- پیدایش، باب ۱٧: آیۀ ٢٠
[۵]- تثنیه، باب ٣٣: آیۀ ٢
[٦]- پیدایش، باب ٢۵: آیات ۱٣ تا ۱٨
[٧]- پیدایش، باب ٢۱: آیۀ ٢۱
[٨]- متی، باب ٣: آیۀ ۱۱
[۹]- اعمال رسولان، باب ۱: آیۀ ۵
[۱٠]- متی باب ٣: آیات ۱٦-۱٧
[۱۱]- متی باب ۴: آیات ۱-۱۱
[۱٢]- اشعیا، باب ٢۱: آیۀ ٧
[۱٣]- اشعیا، باب ٧: آیۀ ۱۴
[۱۴]- سوره نجم، آیات ۴ و ٣
[۱۵]- غلاطیان باب ۱٣: آیۀ ٣
[۱٦]- متی باب ۴٦: آیۀ ٢٧ و مرقس باب ٣۴: آیۀ ۱۵
[۱٧]- یوحنّا باب ٢: آیات ۱-۱۱
[۱٨]- متی باب ٦: آیۀ ٧ و باب ٢٦: آیۀ ۱۵
[۱۹]- متی باب ۱۵: آیات ٢٣-٢۵
[٢٠]- یوحنا باب ۱۵: آیۀ ٢
[٢۱]- لوقا باب ٢٧: آیۀ ۱۹
[٢٢]- مکاشفات یوحنا باب ٢٣: آیۀ ٢
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ منتظر المهدی، بشارتهای کتاب مقدس، وبگاه گاهی بهسوی حقیقت