جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۲ آذر ۱۲, سه‌شنبه

انجیل برنابا

از: ادوین کشیش آبنوس

نقد انجیل برنابا

فهرست مندرجات



اگر به کتابخانه بروید در بخشی که به ایمان اسلامی تخصیص داده شده است، قرآن، احادیث و کتب دیگری خواهید یافت که با ایمان مسیحی به دایالوگ پرداخته‌اند، در کنار این کتب، انجیلی نیز خواهید دید، البته این انجیل، انجیل متی، مرقس، لوقا و یوحنا که مسیحیان، الهام خدا می‌دانند نیست. این انجیلی که از آن صحبت می‌کنم، انجیل برنابا است. انجیل برنابایی که مسلمانان بسیار تبلیغ کرده و این کتاب را به زبان‌های متعددی ترجمه و آن‌را سراسر دنیا پخش نموده‌اند.

در اواخر ماه می‌سال ٢٠۱٢، نسخه‌ای از این انجیل کشف شد. نشریات ایرانی از این فرصت استفاده کرده، با استناد بر این یافته تازه، ادعا کردند که بازیافت این نسخه، آغاز سقوط مسیحیت و اثبات حقانیت تعالیم اسلام است. مانند بسیاری از ادعای‌های بی اساسی که جهان اسلام بر علیه ایمان مسیحی و متون مقدس وارد می‌آورد، نشریه بسیج نیز اظهار کرد که این نسخه در قرون پنجم و ششم نوشته شده است. انجیلی که آمدن محمد، پیامبر اسلام را نوید می‌دهد. همچنان این نشریه ادعا کرد که دنیای مسیحیت وجود این انجیل را رد می‌کند. این نشریه به باب چهل و یکم این انجیل، به‌عنوان دلیلی که مسیحیان از این انجیل هراسناکند اشاره می‌کند:

    پس جبروت خدا در پرده شد و راند ایشان را فرشته میخائیل از فردوس. چون آدم ملتفت شد، دید مکتوبی را بالای دروازه که: «لااله الاالله و محمد رسول‌الله».[۱]

مقامات ترک در سال ٢٠٠٠، این دست‌نوشته را پس از دستگیری گروهی از قاچاقچیان پیدا کردند. بنابر ادعاها، این نسخه بر خلاف نسخ در دست، کهن‌تر بوده و به‌زبان سریانی نوشته شده است. اما تا به‌حال هیچ دلیل و پژوهش علمی که قدمت آن‌را تایید و متن آن‌را آشکار نماید ارائه نشده است. به‌نظر می‌آید با وجود پنهان‌کاری‌هایی که در خصوص یافته‌های باستان‌شناسی، مخصوصاً در مورد دست نوشته‌ها، چه در ارتباط با این نسخه و نسخه‌های دیگر، مانند نسخه‌های قرآنی که در یمن کشف شد، وجود دارد، این ادعایی است که باید بر اساس حسن نیت و اعتباری که جهان اسلام در پژوهش‌های آکادمیک دارد پذیرفت.

اما خوشبختانه کلیسای مسیح در طی تاریخ با شهامت با حقایق روبه‌رو شده و هرگز برای کشف راستی خود را نفریفته است. همان‌گونه که دنیای آگناستیک مرتباً حقانیت کتاب مقدس، در نتیجه ایمان مسیحی را مورد انتقاد قرار داده و کلیسای مسیح در مقابل، صبورانه پاسخگوی هر انتقاد گشته، هر تعلیم و آموزش نادرست را در شوراها مورد بررسی قرار داده، در صداقت با اتهامات روبه‌رو شده است. کلیسای مسیح در این خصوص نیز آماده است تا این انجیل را بررسی کرده و حقیقت را دریابد.

نام برنابا متعلق به مسیحیی است که در قرن اول می‌زیست. شخصی که از او در کتاب اعمال رسولان نیز صحبت به‌میان آمده است. برخی از رسولان از او نیز نام برده‌اند. برنابا با پولس رسول همکار بوده و دوشادوش وی به‌خدمت اعلام انجیل مشغول بود. انجیل برنابا ادعا می‌کند که توسط این شخص به‌قلم درآمده است.


[] انجیل صحیح یسوع مسمی به مسیح

    پیغمبر تازه‌ای كه فرستاده‌ی خداست به‌سوی جهان، به‌حسب روایت برنابا فرستاده‌ی او. برنابا ،فرستاده‌ی یسوع ناصری مسمی به مسیح آرزو می‌كند از برای همه‌ی ساكنین زمین صلح و آرامش -‌ تسلی) اسلام تسلیه را.[٢]

چرا مسلمانان به انجیل برنابا و سایر کتاب‌های آپروکریفا مانند انجیل توما استناد کرده و به آن‌ها علاقه دارند و اناجیل و کتب عهد جدید را نمی‌پسندند؟ پاسخ به این پرسش چندان دشوار نیست. دلیل این علاقمندی این است که انجیل برنابا زندگی عیسی را طوری به تصویر می‌کشد که با گزارشات قرآن همخوانی دارد. عیسی مسیح در انجیل برنابا، در مورد آمدن محمد، پیامبر اسلام پیشگویی کرده، بسیاری از اصول اسلامی را تعلیم داده و بر روی صلیب جانش را از دست نمی‌دهد.

در قرن هجدهم این انجیل که دو نسخه متفاوت از آن در دست بود مورد توجه بسیاری در انگلستان قرار گرفت. این دو کپی یکی به‌زبان ایتالیایی و دیگر به‌زبان اسپانیایی بود. زمانی که این انجیل به انگلیسی ترجمه شد، توجه بسیاری را که به‌زبان انگلیسی تسلط داشتند جلب کرد. در اواخر قرن بیستم، انتشارات اسلامی از پاکستان و عربستان آغاز به نشر و پخش این انجیل کردند. البته زمانی که این انجیل توسط لونسدیل و لورا رگ از نسخه ایتالیایی ترجمه شد، در مقدمه این ترجمه به نقد این انجیل پرداختند، نقدی که کشورهای اسلامی هنگام چاپ انجیل در کتاب‌های منتشر شده نگنجاندند.

لانسدیل رگ، در مقدمه‌ای که در آغاز این انجیل می‌نویسند اشاره می‌کند که یکی از این دو نسخه، یعنی ترجمه اسپانیایی آن از روی نسخه ایتالیایی برگردانده شده است. نسخه اسپانیایی که الان از معرض عموم هم پنهان است، در سال ۱٧٠۹ برای نخستین‌بار در آمستردام، توسط شخصی به‌نام «جی. اف. کارمر» کشف شد. این نسخه در سال ۱٧٣٨ سر از کتابخانه ژنرال اطریشی طبار، یوجین اهل ساوی در می‌آورد. سپس این نسخه به کتابخانه ملی اطریش (هاف - بیبلیوتک) منتقل می‌گردد. اطلاعت بیشتری در مورد این نسخه وجود ندارد، هرچند در مقدمه ترجمه اسپانیایی آن، مطالبی در خصوص نسخه ایتالیایی آن نوشته شده است. نسخه‌ای که امروز گم شده است. این نوشته مدعی است که نسخه ایتالیایی آن، زمانی در کتابخانه پاپ سیکتوس پنجم بوده است (۱۵٨۵ میلادی). در نوشته‌هایی که همراه نسخه ایتالیایی آن در دست است (نوشته‌هایی که هنگام فروش در این نسخه درج شده است) گفته شده است که نسخه اسپانیایی آن توسط یک مسلمان به‌نام «مصطفی د آراندا» از ایتالیایی برگردانده شده است.

در صفحات نخست این نسخه، مقدمه‌ای در خصوص چگونگی کشف نسخه اصلی آن درج شده است. در این مقدمه از یک راهب مسیحی به‌نام «فرا مارینو» نام می‌برد که می‌گوید به‌طور اتفاقی با نوشته‌های آیرنیوس روبه‌رو می‌شود که در آن آیرنیوس بر ضد پولس رسول صحبت می‌کند و با دلایلی که ارائه می‌دهد حقانیت انجیل برنابا را اثبات می‌کند. از آن پس او مشتاق یافتن این انجیل (انجیل برنابا) می‌گردد و خدا به او لطف کرده، باعث می‌شود تا وی با پاپ سیکتوس پنجم دوست شده و رابطه صمیمانه‌ای پیدا نماید. بنابر این مقدمه، روزی که این راهب با پاپ سیکتوس پنجم در کتابخانه مشغول مطالعه بودند، پاپ به‌خواب می‌رود و در این حین این راهب، کتابی را برای خواندن بر می‌دارد. این کتاب بر حسب اتفاق همان انجیل برنابا بود، انجیلی که او آرزوی خواندنش را داشت. علاقه شدید و شادی وی از این یافته او را بر این داشت تا مخفیانه این کتاب را از کتابخانه بیرون ببرید. او پس از مطالعه این کتاب، مسلمان می‌گردد.

قابل توجه است که نسخه اسپانیایی آن با نسخه ایتالیایی یکسان نیست. و محققین و پژوهشگران، قدمت نسخه ایتالیایی را حدود سال ۱۴٧٠-۱۴٨٠ میلادی تخمین زده‌اند. بررسی‌های که بر روی نوع کاغذ و سبک جلدبندی این کتاب به‌عمل آمده، محققین را بر این داشته است تا این کتاب را محصولی دیرتر از نیمه دوم قرن شانزدهم ندانند. و مسلماً چون نوشته این کتاب نمی‌تواند از خود کاغذ کهن‌تر باشد، این کتاب را مکتوب همان دوران قرار می‌دهد.

برخی معتقدند این نسخه ایتالیایی برگردانی است از نسخه اصلی این کتاب به‌زبان عربی که در مکانی در شرق زمین موجود است. اما هیچ مدرک و نشانه‌ای دال بر وجود نسخه عربی کهن نمی‌کند.


[] تفاوت‌های بین اناجیل چهارگانه و انجیل برنابا

این انجیل بسیاری از گزارشات اناجیلی که در کانون کتاب مقدس یافت می‌شود را تکرار می‌کند، به‌نوعی که گزارشات به‌همان شکل، البته نه به‌ترتیب زمانی وقوع آن‌ها، بیان شده است اما برخی دیگر از این گزارشات با تفاوت بسیاری در این کتاب انعکاس یافته‌اند. از ٣۹ کتابی که در کانون عهد عتیق موجود می‌باشد، ٢٢ کتاب آن و از ٢٧ کتاب عهد جدید، ۱٨ کتاب نقل قول شده است که این خود ادعای این‌که انجیل برنابا تنها انجیل راستین را است نقض می‌کند. البته در نقل قول‌هایی که از عهد عتیق ذکر شده است، نام چند تن از انبیا به اشتباه نوشته شده است. به‌عنوان مثال، نویسنده از مزامیر نقل قول می‌کند و نام نویسنده را داود می‌خواند و در جایی به‌جای اشعیا، از حزقیال نام می‌برد. نکته دیگری که شایسته توجه است، استعمال و ادغام کتب آپوکریفا و آیات عهد عتیق می‌باشد که نویسنده این دو را از هم تفکیک نکرده و یکجا، با این پیش فرض که منابع آن‌ها یک است، نقل قول می‌کند. دیگر این‌که، نقل قول‌هایی که از نوشته‌های پولس رسول، شخصی که برنابا به‌شدت بر علیه آن نوشته شده است، بسیار زیاد است. چگونه ممکن است شخصی را مولف انجیل ناراست شمرد و در همان حال نیز بسیاری از نوشته‌های او را در انجیل خود به‌کار برد؟

به‌عنوان مثال در انجیل یوحنا باب ۱: ۱۹-٢٣ می‌خوانیم:

    و این است شهادت یحیی در وقتی که یهودیان از اورشلیم کاهنان و لاویان را فرستادند تا از او سؤال کنند که تو کیستی؛ که معترف شد و انکار ننمود، بلکه اقرار کرد که من مسیح نیستم.

    آن‌گاه از او سئوال کردند، پس چه؟ آیا تو الیاس هستی؟ گفت، نیستم. آیا تو آن نبی هستی؟ جواب داد که نی.

    آن‌گاه بدو گفتند، پس کیستی تا به آن کسانی که ما را فرستادند جواب بریم؟ دربارهٔ خود چه می‌گویی؟ گفت، من صدای ندا کننده‌ای در بیابانم که راه خداوند را راست کنید، چنان‌که اشعیا نبی گفت.

اما انجیل برنابا این گزارش را این‌گونه بازگو می‌کند:

    آن‌گاه دیدند بسیاری از آنان‌که آمده بودند تا جست‌وجو کنند او را . زیرا روسای کاهنان رای می‌زدند میان خود، تا براندازند او را به سخنش. از این رو فرستادند لاوی‌ها و بعضی از کاتبان را که از او پرسیده، بگویند تو کیستی. پس این اعتراف نمود یسوع و فرمود: به‌راستی و درستی که من مسیا نیستم. پس گفتند: آیا تو ایلیا یا ارمیا یا یکی از پیامبران پیشین هستی؟ یسوع جواب داد: چنین نیست. آن وقت گفتند: کیستی تو؟ بگو تا شهادت دهیم برای آنان‌که ما را فرستاده‌اند. پس آن وقت یسوع فرمود: منم، آوازی فریاد کننده در همه یهودیه، که فریاد می‌کند، آماده سازید راه فرستاده پروردگار را آن‌گونه که او نوشته شده است در اشعیا.[٣]

در اناجیلی که مسیحیان می‌پذیرند، این یحیی تعمیددهنده است که طریق را برای مسیح مهیا می‌سازد، اما در انجیل برنابا این مسیح است که این راه را برای محمد می‌گشاید. در جای دیگر این انجیل می‌خوانیم:

    پس آن‌وقت کاهن گفت: به چه نامیده می‌شود مسیحا؟ ... عیسی در جواب فرمود: ... ... همانا نام مبارک او محمد است.[۴]

اما در انجیل متی، پطرس رسول عیسی را پسر خدای زنده می‌خواند:

    و هنگامی که عیسی به نواحی قیصریّه فیلِپس آمد، از شاگردان خود پرسیده، گفت، مردم مرا که پسر انسانم چه شخص می‌گویند؟ گفتند، بعضی یحیی تعمید‌دهنده و بعضی الیاس و بعضی اِرمیا یا یکی از انبیا.

    ایشان را گفت، شما مرا که می‌دانید؟ شمعون پطرس در جواب گفت که، تویی مسیح، پسر خدای زنده!

    عیسی در جواب وی گفت، خوشابه‌حال تو‌ای شمعون بن یونا! زیرا جسم و خون این را بر تو کشف نکرده، بلکه پدر من که در آسمان است.[۵]

اما در انجیل برنابا، پطرس به جهت این اعتراف توبیخ می‌شود:

    ... از شاگردان خود پرسید: مردم، درباره من چه می‌گویند؟ جواب دادند: بعضی می‌گویند به‌درستی که تو ایلیایی و دیگران می‌گویند که ارمیایی و دیگران می‌گویند تو یکی از از پیغمبران هستی. یسوع جواب داد: سخن شما درباره من چیست؟ پطرس جواب داد: به‌درستی که تو مسیح پسر خدایی. پس آن‌وقت یسوع به خشم آمد و با غضب او را نهیب کرده فرمود: برو و دور شو از من، زیرا تویی، تو شیطان و می‌خواهی به من بد کنی. آن‌گاه یازده نفر دیگر را تهدید نموده، فرمود: وای بر شما اگر این را تصدیق کنید، زیرا من دیده‌ام لعنت بزرگی را از خدا برای هر کس که این را تصدیق نماید. آن‌گاه خواست پطرس را براند. پس یازده نفر دیگر به یسوع زاری نمودند از برای او، پس نراند او را. لیکن دوباره او را نهیت داده فرمود: زنهار مانند این سخن‌بار دیگر نگویی، زیرا خدا تو را لعنت خواهد نمود.[٦]

گزارش مرگ عیسی مسیح نیز این‌گونه گفته شده است:

    پس خدای عجیب، کار عجیبی کرد. آن‌گاه یهودا در گفتار و رخسار تغییر پیدا کرد و شبیه به یسوع شد، حتی این‌که ما اعتقاد نمودیم که او یسوع است.

    ...لشکریان داخل شدند و دست‌های خود را بر یهودا انداختند، زیرا او از هر جهت شبیه به یسوع بود.

    ...پس او را به کوه جمجه، آن‌جا که مرسوم بود آویختن گناهکاران، کشانیدند و آنجا او را برهنه به دارد کشیدند برای مبالغت در تحقیر وی.[٧]

داستان این انجیل بر روی کوشش عیسی مسیح جهت بازیافت قوم اسرائیل بنا شده است، قومی که کتب موسی را تحریف کرده‌اند. مسیح آمده است تا به آمدن مسیح موعود، یعنی محمد نوید دهد. اما یهودیان مسیح را اشتباهاً خدا و پسر خدا خوانده، کفر می‌گویند. سنای قوم یهود، تصمیم به‌قتل مسیح می‌گیرد، تا شاید به این کفرها خاتمه دهند. به همین جهت خدا نیز به‌علت این سوتفاهم‌ها به‌جای این‌که مطابق نقشه پیشین عیسی را به آسمان ببرد، طوری ترتیب می‌دهد که به‌نظر برسد عیسی بر صلیب مصلوب گشته است. وظیفه آشکار کردن این واقعه به‌عهده شاگردان خواهد بود، اما زمانی که محمد بیاید این حقیقت کاملاً عیان خواهد گشت.

عیسی در دوران خدمت خود، قوانین مذهبیی برای خوراک قوم تعیین می‌کند و ختنه را امری الزامی می‌داند. او همچنان سوتفاهمات و تعالیم اشتباهی که پیرامون اسحاق و اسماعیل به‌وجود آمده بود را، تصحیح می‌کند. این اسماعیل بود که توسط ابراهیم برای قربانی بر مذبح قرار داده می‌شود و نه اسحاق، داستانی که یهودیان تحریف کرده‌اند. تعالیمی که او در مدت خدمت خود می‌دهد شامل مسایلی چون، عاقبت حیوانات در روز داوری، داستان سقوط شیتان، طبیعت بهشت و جهنم، تقدیر و چگونگی پاداش‌هایی که در انتظار صالحین است.


[] چالش‌های که انجیل برنابا بر می‌انگیزد

مسلمانان در پشتیبانی و تبلیغ این انجیل بسیار علاقه دارند، مخصوصأ در کشور ایران، یک پژوهشگر برای یافتن اناجیلی که در کانون کتاب مقدس مسیحیان وجود دارد بسیار مشکل دارد. فروش این اناجیل و یا حتی داشتن آن‌ها جرم به‌حساب می‌آید. اما در عوض انجیل برنابا به‌سادگی از کتابفروشی‌های شهر قابل ابتیاع می‌باشد. این کتاب مورد پسند جامعه مسلمان است زیرا که ایشان معتقند:

انجیل برنابا، تعالیم صحیح و قابل اعتمادی در مورد عیسی در اختیار خوانندگان خود قرار می‌دهد:

    - این کتاب، ادعای مسلمانان را در خصوص این‌که کتب مسیحیان تحریف شده است، تایید می‌کند.

    - انجیل برنابا، مهر تاییدی بر حقانیت اسلام و پیامبر اسلام زده آن را نوید می‌دهد.

    - این انجیل صلیب مسیح، در نتیجه پایه و اساس مسیحان را انکار می‌کند.

مسیحیان به همان‌گونه که برای اثبات حقانیت کتاب مقدس، آن را مورد بررسی قرار داده به‌هرگونه نقدی که از جانب دنیای منتقد به آن وارد شد، پشت نکردند، مایل هستند تا اصلیت و اعتبار این کتاب نیز به‌همان میزان سنجیده گردد.

تحقیق، تفحص و بررسی این کتاب پژوهشگران را متقاعد ساخت که این انجیل در قرن چهاردهم به نگارش آمده است و این نوشته به‌هیچ وجه حاصل نگار برنابایی که عهد جدید از آن سخن می‌راند، نیست.


نقد انجیل برنابا

[] اشتباهات تاریخی

لقب مسیح یکی از القابی است که عیسی بسیار علاقه داشت تا از آن برای معرفی خود استفاده کند. مسیح که از واژه عبری آن مشیاخ، مسایا، گرفته شده است برای یهودیان بسیار آشنا بود. مخصوصاً در قرن اول، زمانی که عیسی به‌دنیا آمد، یهودیان بی‌صبرانه منتظر ظهور مسیح موعودی بودند که در کتب عهد عتیق خداوند از طریق انبیا وعده آمدن او را داده بود. مسیح، که به‌معنای مسح شده است، شخصی بود که با ظهور خود بی‌عدالتی‌ها را از بین برده و ملکوت خدا را در اسرائیل برقرار کرده، نام خدا را معروف می‌سازد. همان‌طور که پیشتر اشاره کردیم، انجیل برنابا این‌گونه آغاز می‌گردد:

    انجیل صحیح یسوع مسمی به مسیح، پیغمبر تازه‌ای كه فرستاده‌ی خداست

اما همین‌طور که در داستان‌های این انجیل به پیش می‌رویم، عیسی مسیح این لقب و مقام را انکار می‌کند:

    پس اعتراف نمود یسوع و فرمود: براستی و درستی که من مسیا نیستم.[٨]

اما نکته عجیبی که در این انجیل دیده می‌شود استفاده از دو واژه مسیح و مسیا است. آیا به‌نظر نویسنده این انجیل، یهودیان دو معنی متفاوت برای این واژگان قائل بودند؟ آیا یهودیان واقف نبودند که این دو یک هستند؟ آیا یهودیانی که به زبان آرامی گفتگو می‌کردند، از واژه مسیح، که ترجمه یونانی مسیا است استفاده می‌کردند؟ یا این‌که نویسنده این دست نوشته، که خود را به‌جای برنابایی که در عهد جدید از او یاد شده، معرفی کرده، از یکی بودن این واژگان بی‌خبر بوده است؟

سپس در باب سوم، می‌خوانیم که پیلاطس و هیرودیس، هر دو در زمان تولد عیسی مسیح در یهودیه حکمرانی می‌کردند. اما این ادعا از لحاظ تاریخی نادرست است. زیرا که هیرودیس و پیلاطس هرگز در یک زمان بر یهودیه حکمرانی نکردند. زمان حکمرانی هیرودویس از ٣٧ تا ۴ قبل از مسیح و دوران حکمرانی پیلاطس، از ٢٦ تا ٣٦ بعد از میلاد مسیح بوده است. بنابرگزارشات اناجیل، برنابا در زمان حکمرانی پیلاطس می‌زیست، حال چگونه است که وی چنین اشتباه تاریخی فاحشی را مرتکب می‌گردد؟


[] اشتباهات جغرافیایی

در کنار اشتباهات تاریخی، اشتباهات جغرافیایی نیز در این کتاب موجود است که مطمئناً بر ادعای حقانیت و اصلیت این کتاب خدشه وارد می‌سازد. انجیل برنابا می‌گوید:

    یسوع به‌سوی دریای جلیل رفت و در کشتی نشست. سفر کنان به‌سوی شهر خود ناصره.[۹]

    چون کشتی به شهر ناصره رسید، ملاحان در شهر نشر دادند همه آنچه را که یسوع کرده بود.[۱٠]

    یسوع بر شد به کفرناحوم و نزدیک شهر شد.[۱۱]

اما شاید برنابا نمی‌دانست که ناصره شهری نبود که ساکنین آن به حرفه ماهیگیری بپردازند. شهر ناصره ۱۴ مایل با دریای جلیل فاصله داشته و در کوهپایه برقرار بود. در عوض کفرناحوم، شهری که مسیح به آن وارد شد، شهری بود که شهروندان آن به ماهیگیری مشغول بودند. این دو، کفرناحوم و ناصره شهرهایی بودند که عیسی به همراه شاگردانش مرتب ملاقات می‌کردند. بنابراین هر کسی که با مسیح همراه بود و با او آشنا بود، مطمئناً با این دو شهر آشنایی داشت. اما از نوشته‌های این کتاب این‌گونه بر می‌آید که نویسنده آن که ادعای رسالت مسیح را می‌کند، چندان به موقعیت جغرافیایی این شهرها واقف نیست.

یکی دیگر از نکاتی که محققین از مطالعه این دست نوشته یافتند، ارتباط آن با قرن چهاردهم می‌باشد. دو مطلبی که بر این دو ارتباط نور می‌تاباند، اشارات آن به بهشت و سال یوبیل است.


[] داستان بهشت در انجیل برنابا

دانته، نویسنده‌ای بود که در قرن چهاردم زندگی کرد. در کتاب خود، تحت عنوان، کمدی الهی، او از صعود به بهشت از طریق آسمان‌ها اشاره می‌کند. دانته از نه آسمان صحبت کرده، بهشت را دهمین مرحله معرفی می‌کند. نویسنده این کتاب، یعنی انجیل برنابا نیز از این نه آسمان و بهشت که در مرتبه دهم است، صحبت می‌کند:

    برتولما گفت: حقا که بهشت بسیار وسعت دارد، زیرا هرگاه در آن چنان خیرات عظیمی است که این مقدار آن‌ها باشد، پس لابد وسیع خواهد بود. یسوع در جواب فرمود: همانا بهشت خیلی وسیع است تا بدان‌جایی که هیچ‌کس نمی‌تواند آن را اندازه بگیرد. راستی به شما می‌گویم که تعداد آسمان‌ها نه است که نهاده شده در میان آن‌ها سیاره‌هایی که هر یک از آن‌ها به‌اندازه سفر پانصد ساله از دیگری دور است...[۱٢]


[] داستان سال یوبیل

سال یوبیل جشن ملی قوم اسرائیل بود که تعالیم کتاب مقدس آن را بنا نهاده بود. این جشن هر پنجاه سال یکبار نگاه داشته می‌شد. در سال ۱٣٠٠ بعد از میلاد، پاپ بونیفاس هشتم، اعلام کرد که این جشن، یعنی سال یوبیل، باید هر صد سال یکبار به‌جای رسم کتاب مقدسی پنجاه سال یکبار، توسط مسیحیان گرفته شود. اما پاپ بعدی، کمنت ششم، این جشن را به پنجاه سال یکبار تغییر داد. سال یوبیل در سال ۱٣۵٠ بعد از میلاد جشن گرفته شد. نکته قابل توجه این است که، این دوران، در تاریخ مسیحیت تنها زمانی است که مسیحیان بر این باور بودند که سال یوبیل باید هر صد سال یکبار جشن گرفته شود. به‌همین خاطر این‌گونه به‌نظر می‌رسد که نویسنده این انجیل، چنین تعلیمی که از طرف پاپ وقت به کلیسا آموزش داده شده بود را، تعلیم کتاب مقدسی انگاشته، در نتیجه آن را وارد انجیل خود کرده است. برنابا این‌گونه می‌گوید:

    در آن‌وقت سجده کرده می‌شود برای خدا در همه جهان و به رحمت رسیده می‌شود و سال یوبیل که هر صد سال می‌آید زود است که آن را مسیا در هر سال، در هر جا قرار داد.[۱٣]

اشتباهات تاریخی و جغرافیایی و شواهدی که آن را به قرن چهاردهم مرتبط می‌سازد، باعث شده است که برخی مسلمانان پژوهشگر، به این مطلب اقرار نمایند.


[] نسخه‌های کپی شده

هیچ نسخه کهن کپی شده از این انجیل موجود نیست. دو نسخه کپی به زبان‌های ایتالیایی و اسپانیایی از این نوشته وجود دارد که تاریخ آن‌را به اواخر قرن شانزدهم نسبت داده‌اند. برخی از مسلمانان هم ادعا می‌کنند که ایرنیوس، یکی از پدران کلیسا به‌دفعات از این نوشته نقل قول کرده است. اما زمانی که از ایشان خواسته می‌شود که این نقل قول‌ها را ارائه دهند، چیزی بیان نمی‌گردد.

چرا این انجیل نوشته شده است؟ پس از مشاهده شواهد و مدارکی که تاریخ نگاشته شدن این انجیل را در قرن چهاردهم آشکار می‌کند، پرسشی که در ذهن محقق به‌وجود می‌آید این است، که چرا این شخص خود را به‌نام برنابا، رسول خداوند معرفی کرده و این کتاب را به چنین محتوایی که صراحتاً به ضد تعالیم رسولان و در راستای آموزش‌های قرآن است به‌قلم در می‌آورد؟

نویسنده این کتاب، داستان‌هایی از اناجیل را بازگو کرده اما در بخش‌هایی این داستان را به‌نوعی دیگر بیان می‌کند، آن هم به‌طریقی که ادعاهای قرآن را تایید کند. تلاش وی در این است تا گزارشات قرآن را در این‌که عیسی، آمدن محمد را پیشگویی‌کرده است، را صحیح جلوه دهد. او کوشش می‌کند تا نوشته خود را به‌عنوان انجیل راستین، با گزارش‌های قرآن هماهنگ سازد. تناقضاتی که در مقایسه متون قرآن و اناجیل دیده می‌شود، خوانندگان این کتب را بر این وا می‌دارد تا برای تشخیص حقیقت، شواهد و مدارکی که ممکن است فراتر از گزارشات این منابع موجود باشد را بیابند. این انجیل قصد دارد تا در این مقام عمل نماید. لازم به ذکر است که این تنها و آخرین تلاش افراد با چنین باوری نیست. در سال ۱۹٧۹ پژوهشگر مسلمان، احمد شفاعت اناجیل چهارگانه را بازنویسی نمود. به‌نوعی که گزارشات اضافه شده، ادعاهای قرآن را تثبیث نماید. او در این خصوص می‌گوید:

    کتابی را که در پیش‌روی خود دارید انجیل است. این کتاب با هدایت الهی که خدا به محمد بخشیده است، نگاشته شده است. مقصود این کتاب این است تا انجیل تازه‌ای را به شما معرفی کند، انجیلی برای مسلمانان، در موازات اناجیلی که در دست مسیحیان است.

کپی انجیل برنابا در سال ۱۹۹٣ در کانادا توسط انتشارات «‌ای اند بی پابلیشرز گروپ» (A&B Publishers Group) منتشر شد و شخصی به‌نام «ایمان محمد ارمیای نومان» مقدمه‌ای را بر این نسخه چاپ شده نوشت. او در این مقدمه دلیل اهمیت این کتاب و نبود آن در کتاب مقدس مسیحیان را این‌گونه بیان می‌کند.

    «بسیاری از مردم که حق جو بوده و طالب یافتن حقیقت در خصوص تاریخ دینی هستند، می‌بینند که این انجیل، افسانه‌هایی که به باورهای دینی رخنه کرده است را نابود می‌کند. افسانه‌هایی مانند این‌که خدا، خالق قادر، سه در یک است. این کتاب آشکارا به ما می‌گوید که خدا یک است، و واحد می‌باشد و با ارائه این حقیقت، سه دین اسلام، مسیحیت و یهودیت را به هم نزدیک می‌گرداند. افزون بر این، انجیل برنابا، اطلاعات بیشتری در مورد زندگی عیسی مسیح، پیامبر خدا با ما می‌دهد... همچنین این کتاب به ما یادآور می‌گردد که از خود بپرسیم که چرا اناجیل دیگر در کتاب مقدس مسیحیان گنجانده نشده است. اناجیلی چون انجیل توما، کتاب جاشر (یاشر) کتاب حکمت و انجیل عیسی. چرا این کتب امروز موجود نمی‌باشند؟ چرا شورای نیقیه در سال ٣٢۵ بعد از میلاد، تعداد اناجیل را از ٧٠ به ۴ تقلیل داد؟»

او در ادامه به‌یکی دیگر از دلایل مهمی که باعث شده است مسلمانان به این کتاب علاقمند شوند، اشاره می‌کند. و آن پیشگویی است که از زبان عیسی در خصوص آمدن محمد پیامبر اسلام ثبت شده است. نومان، در ادامه، این پیشگویی را با وعده آمدن روح‌القدس در انجیل یوحنا مقایسه کرده، یکسان می‌انگارد.

بررسی دلایل عدم پذیرش کتب مذکور در سطور فوق (انجیل توما و ...) در کانون کتاب مقدس، فرصتی دیگر و مقاله‌ای جدا را می‌طلبد. پژوهش‌ها و کتبی که در این خصوص نگاشته شده‌اند، بی‌شمارند و ذهن‌های اندیشمند و کنجکاو، جوینده پاسخ خواهند بود.

یکی از چالش‌های بسیاری که مسلمانان با آموزه‌های کتاب مقدس دارند، تعلیم تثلیث می‌باشد. خدایی که کتاب مقدس به ما معرفی می‌کند، خدایی است که در ذات واحد اما در اشخاص کثیر می‌باشد و اسلام با این تعریف از وجود خدا بسیار مشکل دارد. حال وجود کتابی، مخصوصاً این‌که خود را از جامعه مسیحی معرفی کند و این آموزه را رد نماید، توجه مسلمانان را به‌خود جلب می‌کند. حال برای سندیت بخشیدن به این کتاب از لحاظ تاریخی، ایشان نیازمند مدارک برونی هستند که قدمت انجیل برنابا را به قرون اول مسیحت رسانده، ثابت کنند که این کتاب از لحاظ زمانی به تاریخ زیست مسیح نزدیک بوده است. بنابراین، یکی از دلایلی که در این خصوص ارائه می‌شود، نوشته‌های آیرنیوس، یکی از پدران کلیسا است که در قرن دوم می‌زیست. آن‌ها می‌گویند که آیرونیوس در یکی از کتاب‌های خود با اشاره به انجیل برنابا، با پولس رسول و ایده تثلیث که در واقع خود جاعل و معرف آن بوده به ستیز پرداخته، مخالفت می‌کند.

خوشبختانه، بسیاری از نوشته‌های پدران کلیسا امروز موجود و در دسترس عموم قرار دارد. کتاب‌های ایرنیوس نیز در زمره‌ی این مجموعه می‌باشد. پیش از هر چیز، این ادعا که ایرنیوس از «انجیل برنابا» نقل قول می‌کند هیچ سندیتی نداشته، چنین چیزی در نوشته‌های او مکتوب نیست (حتی آیرنیوس از این کتاب برای انتقاد از آن نیز نقل قول نمی‌کند) .افزون بر آن، پژوهشگران و ذهن‌های کنجکاو، پس از بررسی نوشته‌های ایرنیوس متوجه خواهند شد که وی نه تنها با پولس بر سر آموزه تثلیث ستیز نداشته، بلکه خود معترف به آن نیز می‌باشد.

برای نمونه به‌نوشته زیر که از کتاب «بر علیه بدعت‌ها» کتاب دوم، فصل دوم به‌قلم آیرنیوس توجه فرمایید:

    «(خدا) در ابتدا شکل بخشیدن جهان را برای ما در این واژگان روایت کرد: «در ابتدا خدا آسمان‌ها و زمین را آفرید» (پیدایش ۱: ۱) و سپس سایر چیزها را به ترتیب. اما نه خدایان و نه فرشتگان در این کار با او شریک بودند. و اما این خدا، پدر خداوند ما عیسی مسیح است. پولس رسول نیز اعلام کرد: «یک خدا و پدر همه که فوق همه و در میان همه و در همه شما است.» (افسسیان ۴: ٦) من فی الواقع ثابت کردم که تنها یک خدا است، اما از نوشته رسولان و سخنان عیسی مسیح بیشتر در این باره صحبت خواهم کرد».

آیرنویس در این بخش از کتاب خود، بر علیه تعلیم گروهی صحبت می‌کند که مدعی بودند، فرشتگان در آفرینش دنیا دست داشتند و او بر این بود تا چنین آموزه‌ای را رد کرده، تعلیم کلام خدا را که، پدر از طریق کلام خود دنیا را خلق کرده است را استوار نگاه دارد.

حال آن‌که فهم و شکل‌گیری آموزه آموزه تثلیث در کلیسای اولیه به چه شکل بوده است، بخشی است که به این مقاله مرتبط نیست، اما آنچه را نباید فراموش کرد این است که، درک و فهم پدران کلیسا، از جمله آیرنیوس از تثلیث هر چه بوده است، مسلماً در رد آن بیان نشده و ایشان با آموزه تثلیث در شکل بدوی آن، موافق بودند.


[] نتیجه

انجیل برنابا انجیلی واقعی نیست. نه تنها نویسنده این کتاب از اطلاعات دست اول تاریخی، جغرافیایی و زبان‌شناسی قرن اول برخوردار نیست، بلکه هیچ نسخه قدیمی از این نوشته که قدمت آن را ثابت کند در دست نمی‌باشد. شواهد درونی این کتاب حاکی از این می‌باشد که این دست نوشته در قرن چهاردم بنگارش در آمده است. متون این کتاب ایمان مسیحی و گزارشات انجیل را به چالش نمی‌کشد، بلکه انگشت‌ها به‌سوی قرآن و گزارشات اسلامی نشانه می‌روند. چرا باید اناجیل برای تایید ادعاهای اسلام بازنوشته شوند؟ غیر از این است که مسلمان در تلاشند تا تناقظات تاریخی قرآن را با یورش به گزارشات صادقانه اناجیل پنهان نمایند؟[۱۴]


[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- برنابا ۴۱: ٣٢، ٣٣
[٢]- برنابا ۱: ۱-٢
[٣]- برنابا ۴٢: ٢-۱۱
[۴]- برنابا ۹٧: ۱۴، ۱۵، ۱٨
[۵]- متی ۱٦: ۱٣-۱٧
[٦]- برنابا ٧٠: ٢-۱٠
[٧]- برنابا ۱٢٦: ٣، ۹، و ۱٢٧: ٧٨
[٨]- برنابا ۴٢: ۵
[۹]- برنابا ٢٠: ۱
[۱٠]- برنابا ٢٠: ۹
[۱۱]- برنابا ٢۱: ۱
[۱٢]- برنابا ۱٧٨: ۴-٦
[۱٣]- برنابا ٨٢: ۱٨
[۱۴]- ادوین کشیش آبنوس، انجیل برنابا، وی‌سایت فارسی مركز پژوهش‏‌های مسیحی: نوامبر ٢٠۱٢



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها

  • وی‌سایت فارسی مركز پژوهش‏‌های مسیحی، برگرفته از منابع زیر:
    The Gospel of Barnabas, forwarded by Iman Muhammad Armiya Nu'man, A & B Publishers Group, 1993, (foreward)
    Barnabas and the Gospels, Was there an Early Gospel of Barnabas? By R. Blackhirst, JHC 7/1 (Spring 2000) p 2
    »Irenaeus Against Heresies«, book 2, chapter 2, p. 362.