[سیاست] [واژههای سیاسی]
سکولاریسم (به انگلیسی: Secularism)، ایدهی فلسفی، سیاسی و مدنی است، مبنی بر جدایی نهاد دین از نهاد حکومت[۱]. این تفکر بهصورت کلی ریشه در عصر روشنگری در اروپا دارد.[٢]
سکولاریسم تنها به این نکته میپردازد که راه روشن در حقیقت سکولار است. دانستنیهای سکولار بهطور روشن در همین زندگی پیدا میشوند و میتوانند در همین زندگی آزمون شوند[٣].
امروزه، در میان کشورها، جنبشهای سیاسی گوناگون سکولاریسم را بهدلایل مختلف پشتیبانی میکنند[۴].
[↑] واژهشناسی
واژهی «سكولاريسم» (secularism)، برگرفته از مادهی «سکولار» (secular) است؛ اين واژه نيز از «سکولوم» (seculum) كه لاتينی است، مشتق شده است. واژهی «سکولوم» بهمعنای گيتی و دنيا، بهويژه دنيا در برابر دین[۵] تعريف میشود.[٦] برای واژهی «سكولار» معادلهای متفاوتی در زبان فارسی بیان شده است. از جمله: بشری، زمينی (غيرمعنوی)، دنيوی، غيرمذهبی، ايندنيايی (اينجهانی) و عرفی میباشد.[٧] براين اساس، سكولاريسم (secularism)، عرفیگرايی، دنيايیگرايی، دنيویگرايی و ... معنا شده است[٨].
اما، از آنجا که اصطلاح «سکولاریسم» در موارد مختلفی استفاده میشود، معنای دقیق آن بر اساس نوع کاربرد متفاوت است. دیدگاه سکولاریسم بر این پایه بنا شده است که زندگی با در نظر گرفتن ارزشها پسندیده است و دنیا را با استفاده از دلیل و منطق، بدون استفاده از تعاریفی مانند خدا یا خدایان و یا هر نیروی ماورایطبیعی دیگری، بهتر میتوان توضیح داد. به سخن بهتر، هر کسی دین خود را فقط در خانهی خود نگه دارد و حق نداشته باشد، آن را در جامعه تبلیغ کند[۹].
در فرهنگ علوم سیاسی، «سکولاریسم» بهمعنای «جدایی سیاست از دین[۱٠]، نادینیگری» آمده است[۱۱]. علی آقابخشی، نویسندۀ این فرهنگ، دربارۀ معنای «سکولاریسم» مینویسد:
- از نظر جامعهشناسی، پیدایش این عقیده، همگام با ازدیاد قدرت سازمانیافتهای بهنام دولت است که با افزایش دامنهی فعالیتش، دین هم تحت سلطهی آن درآمد. براساس این نظریه، در امور اجتماعی سیاست اصالت دارد نه دین که دارای جنبهی فردی و عبادی است. فکر لزوم تفکیک دین از سیاست بهخاطر اختلافات ناشی از آمیختگی امور روحانی و امور دنیوی، ابتدا در جامعهی مسیحیت و روم ظاهر شد. مستند جدایی دین و سیاست این عبارت مسیح است که در جواب فریسیان که پرسیده بودند، آیا باید به قیصر جزیه داد، گفته بود «مال قیصر را به قیصر ادا کنید و مال خدا را به خدا». با وجود این، در قرون وسطی عملاً مرزی بین سیاست و دین وجود نداشت. در قرون معاصر، فلسفهی دمکراسی قویاً طرفدار تفکیک دین از دولت گردیده، بهطوری که این اصل بهعنوان جزئی از قانون اساسی کشورهای مشروطه درآمد.[۱٢]
[↑] پیشینهی تاریخی
سکولاریسم را اولین شاخصهی دورهی مدرنیته خواندهاند[]. این واژه برای نخستینبار توسط نویسندهٔ بریتانیایی، «جورج هالی اوک»، در سال ۱۸۴٦ میلادی، بهکار شد. هر چند این اصطلاح تازه بود، ولی مفهوم کلی آزادی که سکولاریسم بر پایهی آن بنا شده بود، در طول تاریخ وجود داشته است. ایدههای اولیه «سکولار» را میتوان در آثار ابن رشد (اورئوس) پیدا کرد. وی و پیروان مکتب «اوروئسیسم» معتقد به جدایی دین از فلسفه بودند.
هالی اوک، ایدهی جدایی اجتماع از دین را بدون تلاش برای انتقاد عقاید دینی مطرح کرد. او که یک ندانمگرا بود، بهنظر خودش سکولاریسم برهانی علیه مسیحیت محسوب نمیشد، بلکه مستقل بود.
با ایمان آوردن کنستانتین امپراتور رم، دین مسیحیت برای نخستین بار رسماً وارد حیطه سیاست و حکومت گردید. تابلو از پیتر روبنز، قرن هفدهم میلادی.
یک تابلوی تبلیغاتی از «موسسه آزادی از مذهب» که در آن نوشته شده: بترسید از عقاید تعصبآمیز دینی.
[۱٣]
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱: محمدجواد رودگر، ریشههای پیدایش و گسترش سکولاریسم
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]-
[٢]-
[٣]-
[۴]-
[۵]-
[٦]- The shorter oford Engish Dictionary. V. 2 1991.[٧]-
[٨]- سكولاريسم يعنی چه؟، اندیشۀ قم، مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات
[۹]- سکولاریسم، از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
[۱٠]- جدایی دین از سیاست نوعی نگرش سیاسی و مدنی است. بر طبق این نگرش، دین و سیاست بایستی جدای از یکدیگر بوده و در امور یکدیگر دخالت نورزند. رجوع شود به:
HistoryCentral.com - Your Source for Everything History: American History: US Civic Termsاین مفهوم با سکولاریسم تفاوتهایی دارد. در توجیه و یا رد این نظریه تاکنون بسیار کتابها و مقالات نوشته شده. برخی آن را موجب شیوع یافتن درگیری و خصومت میان مذهب و قانون دانستهاند، و یا اینکه از نتایج هراسانگیز و احتمالی آن، دخالت کردن نیروهای انتظامی در امور جامعه بهنام مذهب را یاد کردهاند. (FindLaw: Cases and Codes)[۱۱]- آقابخشی، علی، فرهنگ علوم سیاسی، ص ٢٣٠
[۱٢]- همانجا، صص ٢٣٠-٢٣۱
[۱٣]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱٦]-
[۱٧]-
[۱٨]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ آقابخشی، علی، فرهنگ علوم سیاسی (انگلیسی - فارسی)، تهران: نشر تندر، چاپ ۱٣٦٣ خ.
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]