[مشاهیر جهان] [جغرافیای موسی خورنی]
موسی خورنی (به انگلیسی: Movses Khorenatsi؛ به ارمنی: Մովսես Խորենացի؛ به لانین: Movsēs Xorenac‘i) (زادۀ حدود ۴۱۰ م - درگذشتۀ دهۀ ۴۹۰ م)، شاعر، نویسنده و تاریخنگار ارمنی بود[۱] که از او بهعنوان «پدر تاریخ ارامنه» نیز یاد کردهاند.[٢]
[↑] زندگینامه
موسی خورنی، بهاحتمال زیاد در اوایل قرن پنجم میلادی، در دهکدهٔ خورنگ در استان تارون در ناحیهٔ غربی ارمنستان بهدنیا آمد.[٣] منابع ارمنی، او را موسس خورناتسی مینامند.[۴] برخی از مورخان متأخر مانند «استپانوس اوربلیانی»[۵] که در قرن سیزدهم میلادی میزیست، در کتاب خود بهنام «تاریخ استان سیونیک»، دهکدۀ خورَنگ را متعلق به استان سیونیک و در نتیجه وی را از اهالی سونیک دانستهاند. اما اغلب مورخان، او را تارونی و از دهکدۀ خورَنگ میدانند که دور از ناحیۀ سونیک قرار داشته است.[٦] هرچند تاریخ تولد وی نیز از منابع قدیمی مشخص نیست. ولی هرگاه تصور شود که در زمان عزیمت به مصر، در سال ۴۳۱ میلادی، بیست یا بیست و پنج ساله بوده است، میتوان تاریخ تولد او را بین سالهای ۴۰۵ تا ۴۱۰ میلادی در نظر گرفت.[٧]
به هر حال، تحصیلات مقدماتی موسی خورنی در مدارس محلی سپری شد و وی ریاضیات، نجوم، زبان یونانی و علوم مذهبی را در آنجا آموخت. پس از آن، به شهر «واگار شاپارت»[٨] - احتمالاً اجمیادزین کنونی - مرکز مهم فرهنگی ارمنستان رفت و در زمرۀ شاگردان «مسروپ ماشتوتس»[۹]، مخترع خط و کتابت ارمنی، به اندوختن علم پرداخت. در همین مرکز علمی بود که موسی خورنی علوم ریاضی، طبیعی، فلسفه، مسایل مذهبی، و زبانهای سریانی و یونانی را فراگرفت و تحت تأثیر کلیسای ارمنی، متوجه اهمیت ترجمۀ متون قدیمی شد.[۱٠]
موسی خورنی، پس از دوران تحصیلات خود در کلیسای افس، برای فراگیری بیشتر، عازم مرکز علمی جهان آن روز، یعنی اسکندریه شد[۱۱]. گفته میشود، وی با حمایت استادانش مسروپ ماشتوتس و ساهاک پرتوه[۱٢] از طریق سوریه و پس از دیدار از مراکز فرهنگی و مذهبی شهر ادسا[۱٣]، از راه فلسطین رهسپار مصر و اسکندریه شد. خورنی سفر خود و موقعیت مصر را در هنگام ورودش بهخوبی شرح میدهد و مینویسد که این سرزمین در جای مناسب از جهان قرار گرفته و دارای محصولات زیادی است. رودخانۀ نیل بهمثابۀ دیواری محافظ، بخشهایی از آن را فراگرفته و سبب آبادانی و ارزانی میشود. شهر اسکندریه نیز در کنار آب و در محیطی بسیار خوش آب و هوا قرار گرفته است.[۱۴]
وی در اسکندریه زبان یونانی را تکمیل کرد و به فراگیری فلسفه، حکمت و فن خطابه پرداخت و پس از اقامتی چند ساله عازم آتن شد؛ اما بهعلت تغییر مسیر کشتی مسافرتی، مدتی را نیز در شهر روم گذرانید. اقامت موسی خورنی در آتن نیز چندی نپایید و او حدود سال ۴۴۰ میلادی از طریق قسطنطنیه به ارمنستان بازگشت.[۱۵]
از اقامت موسِ خورنی در قسطنطنیه و شرکت وی در جلسات مباحثۀ دانشمندان آنزمان و پیروزی او در این مباحث، منابع ارمنی مطالبی گزارش دادهاند. از همین منابع، تاریخ بازگشت او به ارمنستان روشن میشود. همچنین موسی خورنی در مطالب و نوشتههای خود در کتاب «تاریخ ارمنستان» در فصل «اشگ» اشارات روشنی به زمان بازگشت خویش کرده است. خورنی شادی و شعف خود در بازگشت به وطن را شرح میدهد؛ اما عدم استقبال از او و یارانش، و نیز مرگ استادش، بهجای خرسندی برای او، «اشگ» به ارمغان میآورد.[۱٦]
خورنی، وقتی به ديار خود باز گشت، نهتنها مورد استقبال قرار نگرفت، بلكه با بیاحترامی و تعقيب و آزار روبهرو شد. علل اين تعقيب و آزار چندان مشخص نيست. يكی از دلايل آن میتواند داشتن تمايلات فرهنگ يونانی باشد.[۱٧] وی در صفحات فصل «اشگ»، از آزار و اذیت کلیسا و خوارشمردن دانش او و یارانش بهوسیلهی کلیساییان گله میکند و چاره را در دوری جستن از آنان مییابد. از آن پس، به ترجمهی آثاری از زّانهای مختلف و بهویژه یونانی میپردازد و کتابهای متعددی را نیز تألیف میکند که همگی نشانگر احاطهی وی به علوم و زبانهای گوناگون و علمی آن زمان است.[۱٨]
بههر حال وی تا سن شصت سالگی اين مصائب را تحمل كرد، تا اينكه وضع بهكلی تغيير نمود و او حرمت و احترام بسياری يافت و شرايط مناسبی برای انجام كارهای محبوب ادبی او برايش بهوجود آمد. در همين زمان بود كه شاهزاده ساهاگ باگراتونی با شنيدن آوازه علمی او به او روی آورد و درخواست نمود تاريخ ارمنيان بهويژه تاريخ پادشاهان و خانوادههای اشرافی ارمنی را بهرشته تحرير درآورد. موسی، این کتاب را در دهۀ هشتاد سده پنجم (حدود سالهای ۴٨٣-۴٨۵ میلادی) به پايان برد. مرگ وی احتمالاً در آغاز سالهای نود همان سده (به اعتقاد برخی ۴۹٣ میلادی) اتفاق افتاد.[۱۹]
[↑] آثار
تمامی آثار و ترجمههای موسی خورنی بهدست نیامده و تنها چند اثر از وی بهجا مانده است. برخی نوشتههای خطی نیز به موسی خورنی نسبت داده میشود که هنوز تحقیقات زیادی باید دربارۀ آنها انجام شود. اما آنچه بهطور مسلم به وی تعلق دارد، عبارت از سه گروه است:
کتابهای فلسفی: بررسی موسی، پاسخهای موسی، ده قاطیغوریاس ارسطو، مسایل یووانالا، بررسی منطقی مسایل مورد اختلاف فلاسفهٔ یونانی مکتب ملیتوس و فیلسوف ارمنی آتنی، فلسفهٔ داود شکستناپذیر، کتاب هری شامل درسهایی از فن خطابه و ترجمهٔ خطابهٔ گریگور نازانزین[٢٠] از یونانی به ارمنی است.
کتابهای مذهبی: آفرین به گروه دوشیزگان ریپسیمه[٢۱]، تاریخ گروه دوشیزگان ریپسیمه، نیایش ویژهٔ خداوند.
متون تاریخی و جغرافیایی، که شامل اثر معروف تاریخی وی موسوم به تاریخ ارمنستان است که حدود سالهای ۴۸۱-۴۸۲ میلادی تألیف شده، و دیگر ترجمهٔ زندگی اسکندر از زبان یونانی به ارمنی است که بیشتر آگاهی ها از زندگی موسی خورنی نیز از طریق مطالبه و نوشته های همین کتاب به دست آمده است[٢٢]. سرانجام، کتاب مشهور وی، بهنام جغرافیای موسی خورنی که بر مبنای کتاب جغرافیای بطلمیوس به زبان ارمنی تدوین شده است.[٢٣]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]- موسی خورنی، از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
[٢]- همانجا
[٣]- پیشگفتار مترجم در کتاب: مارکوارت، یوزف، ایرانشهر بر مبنای جغرافیای موسی خورنی، ترجمۀ دکتر مریم میراحمدی، ص ۱٢
[۴]- همانجا
[۵]- Stepanus Orbeliani[٦]- مریم میراحمدی، پیشین، ص ۱٢
[٧]- همانجا، صص ۱٢-۱٣
[۱٠]- همانجا، ص ۱٣
[۱۱]- همانجا
[۱٢]- Sahak Parteva[۱۵]- همانجا، صص ۱٣-۱۴
[۱٣]- Edessa = اورها = رُها = اُورفه
[۱۴]- M. Khorenatsi: Istorii Armeii, Chast[1]62.
[۱٦]- همانجا، ص ۱۴
[۱٧]- کوروش شاهمیری، تاريخ ايران از نگاه مورخين ارمنی - خورنی
[۱٨]- مریم میراحمدی، پیشین، ص ۱۴
[۱۹]- کوروش شاهمیری، پیشین
[٢٣]- مریم میراحمدی، پیشین، ص ۱۵
[↑] جُستارهای وابسته
□ جغزافیای موسی خورنی
□ پروفسور یوزف مارکوارت
□ ایرانشهر
[↑] سرچشمهها
□ مارکوارت، یوزف، ایرانشهر بر مبنای جغرافیای موسی خورنی، ترجمۀ دکتر مریم میراحمدی، تهران: انتشارات اطلاعات، چاپ اول - ۱٣٧٣ خ.
□ ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
□ کوروش شاهمیری، تاريخ ايران از نگاه مورخين ارمنی - خورنی (سایت اینترنتی)
[↑] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]