- واژهشناسی
- پیشینهی تاریخی
- درونمایه
- فرگردهای وندیداد
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
[اوستای متأخر] [متن وندیداد]
وندیداد یا وندیدات (به انگلیسی: Vendidad یا Videvdat؛ به زبان اوستایی: Vî-Daêvô-Dāta، یعنی «ضد دیو»)، یکی از بیستویک نسک اوستا و در ردهی نوزدهمین کتاب اوستا شناخته میشود[۱] و بیشتر به احکام فقهی (شامل مسایل بهداشتی و آیینی) میپردازد[٢]. برخی بر این باورند که درونمایه وندیداد بازتابدهندهٔ آیینهای مغان ماد است و از این دید با سایر بخشهای اوستا تفاوت میکند.[٣]
بسیاری از زرتشتیان امروز محتوای وندیداد را در تعارض با گاهان دانسته و گرچه برای آن اهمیت تاریخی-اسطورهشناختی قائلند آن را قابل استناد دینی نمیدانند[۴]. با این همه، «وندیداد، گنچ شایگانیاست از ریشهدارترین و بنیادیترین بنمایههای اسطورهها و فرهنگ آریاییان.»[۵]
[↑] واژهشناسی
واژهی «وندیداد» از سه کلمه ترکیب شده است: «وی»[٦] بهمعنای ضد، «دوه»[٧] بهمعنای دیو، و «داتم»[٨] بهمعنای قانون که رویهمرفته، «وی دوه داتم»[۹]، که صورت قدیمتر آن است[۱٠]، بهمعنای «قانون ضد دیو»[۱۱] یا «کسی است که قانونش جدایی و دوری از دیوان» است[۱٢].
به گفتهی دکتر احمد تفضلی، «دیو» در اصل بهمعنای خدا بوده است؛ یعنی آندسته از خدایان هندوایرانی (آریایی) که زرتشت آنها را مطرود دانسته است و از اینرو، در اوستا «دیو یسنه»[۱٣] (دیوپرست) متضاد «مزدیسنه»[۱۴] (مزداپرست) است و از سوی دیگر، «ویدیوَداتَه» مترادف با «مزدیسنه» و «زرثوشتری»[۱۵] (زرتشتی، پیرو زردشت) بهکار میود. بعدها در دورهی ساسانی، که «دیو» از معنای اصلی خود که «خدا» و سپس «خدای مطرود» است بهمعنای امروزی یعنی «شیطان، عفریت» درآمد، در هنگام تدوین و تقسیم اوستا به نسکها، این بخش از این کتاب را، که دربارۀ پاکی و طهارت و دوری از پلیدی دیوان است، به این نام خواندند.[۱٦]
از اینرو، «وندیداد» نام نوزدهمین نسک اوستا و تنها نسک اوستای دورهی ساسانی است که بهصورت کامل بهدست ما رسیده است.[۱٧]
[↑] پیشینهی تاریخی
تاریخ تدوین وندیداد را معمولاً به دورهی پس از هخامنشیان نسبت میدهند[۱٨]، اگرچه مطالب آن بسیار کهنهتر از این زمان و حتی کهنهتر از زمان زرتشت است.[۱۹]
نظر به تحقیقاتی که انجام شده، بهطور کلی، میتوان گفت که فصل اول وندیداد، در حدود ۱۴٧ میلادی، در زمان مهرداد اول، پادشاه اشکانی تنظیم شده است و فصلهای دیگر در تاریخی بسیار بعدتر از آن تدوین و مرتب شده است.[٢٠] هاشم رضی مینویسد:
- باری آنچه که مسلم است، قدیمترین فصل وندیداد، یعنی فصل اول [آن]، در زمان مهرداد اول، در حدود ۱۴٧ میلادی، تدوین شده، اما مابقی فصول بهشکل پراکنده کم کم تا مقارن دورهی ساسانی نوشته و تدوین شده است و در زمان ساسانیان در آن اصلاحاتی شده و بهشکل فصلی درآمده است.[٢۱].
همو میافزاید:
- وندیداد تنها قسمتی است که با یکی از نسکهای معین، یعنی نسک نوزدهم از اوستای دورهی ساسانی - بدون کم وکاست - مطابقت میکند[٢٢]. هرگاه وندیداد موجود را با فهرستی از وندیداد دورهی ساسانی که در کتاب هشتم از دینکرت آمده است، مورد مقایسه قرار دهیم، متوجه میشویم که فرگرد[٢٣] دوازدهم این کتاب در سدهی نهم میلادی از میان رفته است، و این قسمت را دوباره با شکلی کاملاً قابل تشخیص در زمانهای دیگر نوشتهاند.[٢۴] در این کتاب از روح شعر و کلام موزون گاتایی و شعر غنایی یشتها هیچ اثری نیست. اصول و قوانینی است که بهشکلی خشک و دلآزار تدوین شدهاند. مطالبی است گاه ضدونقیض و با تأکید فراوان و تکرارهای وسواسگونه. هرگاه بخواهیم حتی بهطور اجمال نیز از تاریخ نگارش و تدوین و تألیف این کتاب سخن بهمیان آوریم... موجب اطالهی کلام میشود.[٢۵]
از آنجا که هر گونه گفتوگو دربارۀ تاریخ آیین زرتشتی، بهطور اعم، و پیشینهی تاریخی وندیداد، بهطور اخص، مستلزم درک و آگاهیهایی دربارۀ مسایل بسیار از جمله شناخت ادیان و مذاهب دیگر، آداب و رسوم اقوام و مللی که از آغاز با آریاییان در برخورد بودهاند - بهویژه «مغان مادی» - است، بهطور یقین میتوان گفت هیچ پژوهشگری بدون اطلاع درستی دربارۀ مغان و آیین و آداب و رسوم و روشهای آنان نمیتواند به شناسایی صحیح آیین زرتشتی نایل آید. زیرا، آنچه که از سدۀ ششم پیش از میلاد تا به امروز، آیین زرتشتی شناسانیده شده است، اغلب اصول عقاید و آداب و رسوم مذهبی مغان مادی بوده که بنا بر عللی در پناه آیین زرتشتی به حیات خود ادامه داده است.
در این میان، وندیداد، در واقع، شرایع «مغان مادی» بوده است که قدرت را در دست داشتتد و در زمان ساسانیان، همهی امور سیاسی، دینی، اجتماعی، و کل شئون مملکتی را قبضه کرده بودند. روحانیان زرتشتی در اقلیت واقع شده بودند و مغان مادی، زیر لوا و نام دیانت زرتشتی، عقاید، آداب و رسوم خود را معرفی میکردند و اهم آنها را در این کتاب گرد آوردی کردند.[٢٦]
از اینرو، از آغاز تحقیقات اوستاشناسی در اروپا، بنا بر تأکید موبدان و پارسیان هند و رزتشتیان ایران کنونی بر وندیداد، این پژوهندگان - به عمد یا غیرعمد - وندیداد را اساس و بنیان دین زرتشتی و شرایع زرتشت شمردهاند. البته از نظر برخی از پژوهندگان تیزبین چون: نیبرگ[٢٧]، شپیگل[٢٨]، میلز[٢۹] و دیگران، این امر پوشیده نمانده و متوجه این نکته شدهاند که وندیداد اثر مغان مادی است و حتا این گمان نیز است که مغان - که قبیلهی از شش قبیلۀ مادی معرفی شدهاند و امور کهانت و سرپرستی دین در ید قدرت آنان بوده است - آریایی نبودهاند.[٣٠]
به هر حال، پس از زوال ساسانیان، بهویژه از سدهی چهارم هجری به بعد، شرایع مغان که در وندیداد مندرج است، تا آنجا که مقتضی بوده، مورد رواح قرار میگیرد. حتا آنهایی که مورد عمل نداشتند، مورد شرح و تفسیر واقع شده و کتابها پیرامون آن نوشتند. از سوی دیگر، مورخان و ارباب ملل و نحل که دربارۀ زرتشتیان چیز مینویسند، با مطالب و شرایع این کتاب مواجه شده و بدانها استناد میکنند.
از آغاز دوران صفویه، جهانگردان اروپایی نیز در ایران کنونی که مواجه با زرتشتیان میشوند، از رواج کتاب وندیداد و نحوهی تطهیر و رفتار با اموات بهشیوهی «خورشید نگرشتی» و «دخمهکردن»، و ثنویتی که وندیداد ارائه میکند و حدود شرعی و آداب طهارت و ... چیز نوشته و این کتاب به گمان بسیاری اساس دین زرتشتی پنداشته میشود؛ چنانکه به گفتهی هاشم رضی، کاری که مغان در طول زمان ساسانیان - با آنهمه فشار و شدت عمل و تعصبشان - نتوانستند انجام دهند، صورت تحقق مییابد.[٣۱]
[↑] درونمایه
وندیداد مجموعهای از آداب و قوانین مربوط به پاکی، آداب دینی، گناهان و تاوان آنهاست که بهصورت پرسش و پاسخ تدوین شده و شامل ۲۲ فرگرد (فصل) است. در هر بخش آن، زرتشت پرسشهایی از اهورامزدا میکند و اهورامزدا به آنها پاسخ میدهد. تدوین کتاب به این صورت، که نوشتهی موبدان (مغان) است، شاید برای آن بوده است تا به مطالبی که الزاماً عقاید زرتشت نیست، سندیت بخشند.[٣٢]
از لحاظ محتوا، تنها فرگرد اول و دوم آن را میتوان از فصلهای دیگر قابل امتیاز دانست. در فرگرد نخست، از شانزده سرزمین آریایی، که اهورامزدا آفریده و آفتهایی که اهریمن در آنها بهوجود آورده سخن رفته است و در دومین فرگرد، دربارۀ جمشید و افسانهی طوفانی، که در روایات سامی هم آمده، سخن بهمیان است. در این میان میتوان فصل بیستویکم را نیز در شمار آورد که دربارۀ ستایش عناصر طبیعی است. بقیه فصلهای باقیمانده، همه دربارۀ قوانین عجیب برای تطهیر، از برای انجام دادن اعمالی که بهزعم تدوینکنندگان آن برخلاف آیین دیو بوده و بایستی به کیفرهایی تلافی شود[٣٣]. بنابراین، اینجا لازم است تا نکات چند - از زبان هاشم رضی - یادآوری شود:
نخست آنکه وندیداد از لحاظ موضوع، مباحث، اصول فکری، خداشناسی، ایزدشناسی، مسایل دربارۀ امور شرعی و دینی زرتشتی، املا و انشأ و نکات زبانشناسی و بسا مسایل دیگر با سایر بخشهای اوستا تفاوت بسیار چشمگیر دارد که هرکسی نیز متوجه میشود.
دوم آنکه همان تفاوت که میان گاثاها، سرودههای زرتشت با سایر بخشهای اوستا موجود است، همان تفاوت بسیار بیشتر میان وندیداد با اوستای متأخر - یعنی یسناها، ویسپرد، یشتها و خرده اوستا وجود دارد. به این معنا که مسایل طرحشده در وندیداد، اغلب مسایلی است که بههیچوجه در قسمتهای دیگر اوستا، از آن نام و نشان و اشاراتی نیست. در حالی که در سایر بخشهای اوستا، جز گاثاها، مسایل مشترک میباشند. آداب و رسوم و عبادات و ایزدان و خداشناسی، همانندیهای فراوان دارد. اصطلاحات و مقیاسها و گناهان و رسوم و آداب تطهیر و مجازاتها ویژهی خود وندیداد است.
سوم آنکه در بسیاری موارد، میان مسایل، حدود، آداب، شعایر، دستورها و فرایض دینی وندیداد با بخشهای دیگر اوستا تضاد موجود است.
چهارم آنکه از زمانهای بسیار دور، از عصر ساسانیان، هرچند دستگاه مغان با شدت در رواج و تقدس این کتاب میکوشیدند، اما رسوم و حدود و شرایع موضوعه در آن مورد قبول زرتشتیان قرار نمیگرفت. اما از آنجا که از محتویات آن، بهموجب متروک و مهجور بودن زبان و فهم اوستایی بیاطلاع بودند، تقدس وندیداد و اینکه بخشی از اوستا معرفی میشد و هم فشار دستگاه موبدان و تبلیغ بدان، سبب میشد تا تودهای مردم نیز آن را گرامی بشمارند.[٣۴]
با این حال، برخی بر این باور هستند که «وندیداد، یکی از اصلیترین بخشهای اوستا است»؛ زیرا، همین که «کتاب وندیداد یگانه قسمتی از اوستا است که بهصورت کامل تا امروز باقی مانده است»[٣۵]، خود نمایانگر آن است، که «پیشوایان دین زرتشتی: هیربدان و موبدان، برای وندیداد ارزشی فوقالعاده و قداستی فراوان قایل بوده که آنرا بهطور کامل به عصر حاضر رساندهاند.»[٣٧]
چنانکه ابراهیم پورداود، از بزرگترین اوستاپژوهان تاریخ معاصر ایران کنونی، دربارهی وندیداد میگوید: «وندیداد که الحال جزوی از اوستا است، بنا به دینکرد نسک نوزدهم اوستای ساسانیان بود. بنا به شرحی که دینکرد از وندیداد میدهد، این نسک تماماً به ما رسیده است». همو میافزاید: «آن قسمتی از اوستا که مخصوصاً مقدس شمرده میشد و در جزو ادعیه و نماز و ستایش بود و محل احتیاج روزانه مردم و موبدان بود، محفوظتر ماند تا از قسمتهایی که کمتر طرف احتیاج بوده است.»[٣٨]
از سوی دیگر، به گفتهی جمیز دارمستتر، این کتاب، در واقع، ادعانامهایست بر علیه انسانیت، قوانینیاست از برای پامال کردن شرف و حقوق بشری، ساخته و پرداختهشدهی افکار علیل و بیمار، سندی است از برای تخطئه کردن اصول اهورایی و بازگستری قوانین اهریمنی.[٣۹]
بههر حال، با آنکه به احتمال زیاد، مغان غرب سرزمینهای آریایی (ایران کنونی) که علاقهمندی خاصی به امور طهارت و مسایل آیینی داشتهاند، پس از گرویدن به آیین زرتشت، در تدوین این بخش اوستا نقش عمدهای بازی کردهاند[۴٠] و در حالی که وندیداد هیچ مناسبت و شباهتی به گاثاها، سرودههای زرتشت ندارد[۴۱]، ولی بازهم هر فصلی از ٢٢ فرگرد وندیداد، نشاندهندهی گوشهای از باورها و قوانین مردم روزگاران گذشته است که بسیاری از آن دارای ارزش زیادی برای پژوهش بیشتر در زندگی آریاییان باستان است.[۴٢]
[↑] فرگردهای وندیداد
فرگرد نخست | این فرگرد، بیستویک بند دارد و دربارۀ شانزده سرزمینی است که اهورامزدا آفریده است و در برابر آفرینش هر سرزمینی، اهریمن آفتهایی بهوجود میآورد.[۴٣] | |
فرگرد دوم | فرگرد دوم، دو بخش و ۴٣ بند دارد. بخش نخست، بندهای ۱-٢٠، داستان فرمانرویی آرمانی جمشید است که در پادشاهی او نه سرما بود نه گرما، نه درد نه مرگ. اهورامزدا به جمشید دو ابزار بخشید که با این دو ابزار هر سیصد سال زمین را میگستراند.
در بخش دوم، بندهای ٢۱-۴٣، داستان ور جمشید است که جمشید آنرا برای مقابله با زمستانهای سخت مرگآور و نجات گونههای چهارپایان کوچک، ستوران، مردمان، سگان، پرندگان و آتشان سرخ سوزان از نابودی بنا کرد.[۴۴] | |
فرگرد سوم | این فرگرد، چهار بخش و ۴٢ بند دارد. برخی دانشمندان این فرگرد را آغاز وندیداد میدانند. در بخش نخست، بندهای ۱-٦، از پنج خوشترین جای زمین و در بخش دوم، بندهای ٧-۱۱، از پنج بدترین جای زمین نام برده شده است. در بخش سوم، بندهای ۱٢-٣۵، پنجکسی که زمین را بیش از همه شاد میکنند نام برده شده است و در بخش چهارم، بندهای ٣٦-۴٢، از گناه دفن مردار سگ و یا مرده انسان و تاوان بیرون نیاوردن آن سخن رفته است. | |
فرگرد چهارم | فرگرد چهارم سه بخش و ۵۵ بند دارد و درباره پیمانهای میان مردم است. بخش نخست، بندهای ۱-۱٦، در انواع ششگانه پیمان و تاوان شکستن آن و بخش دوم، بندهای ۱٧-۴٣، دربارۀ گناهان سلاح بلندکردن و زخمزدن با خون جاری و زخم استخوانشکن و ضربت بیهوشکننده و تاوان آنها و بخش سوم، ۴٣-۵۵، دربارۀ موضوعات گوناگون است.[۴۵] | |
فرگرد پنجم | فرگرد پنجم هشت بخش و ٦٢ بند دارد. در بخش نخست، بندهای ۱-٧، دربارۀ سرایت نجاست مرده حمل شده توسط جانوران. بندهای ٨-۹، درباره کشنده بودن یا نبودن آب و آتش. بندهای ۱٠-۱۴، درباره نگهداشتن مرده در زمان زمستان. بندهای ۱۵-٢٠، درباره باریدن باران بهوسیله اهورامزدا و تصفیه آبها در دریاهای پوئتیک و وروکشه. بندهای ٢۱-٢٦، در بزرگی و برتری دین زرتشتی. بندهای ٢٧-٣٨، در آلودن دروج نسو افراد نزدیک مرده را. بندهای ٣۹-۴۴، در پاک کردن افزارهای یزش در تماس با نسا (لاشه) و بندهای ۴۵-٦٢، رفتار زنان زایندهی بچهی مرده. | |
فرگرد ششم | فرگرد ششم، پنج بخش و ۵۱ بند دارد که بخش نخست، بندهای ۹-۱، زمان پاکشدن زمینی که بر آن سگ یا انسان مرده باشد؛ بخش دوم، بندهای ۱٠-٢۵، دربارهی گناه دورانداختن استخوان مردم و سگ و تاوان آن؛ بخش سوم، بندهای ٢٦-۴۱، در پاککردن انواع آبهای آلوده به مرده سگ و مردم؛ بخش چهارم، بندهای ۴٢-۴٣، در پاککردن هوم آلوده به مرده سگ و انسان؛ و بخش پنجم، بندهای ۴۴-۵۱، در گذاشتن مردار در استودان و دخمه. | |
فرگرد هفتم | این فرگرد، ۱٢ بخش دارد و دربارهی مسایل مربوط به مردار انسان و سگ است و همچنین در مورد شرایط پزشکی و درمان، لزوم و معرفی پزشکان چیرهدست، شایسته و انواع درمانهای با دارو و با کارد پزشکی و با کلمات مقدس است. | |
فرگرد هشتم | این فرگرد، ده بخش دارد و دربارهی مسایل مربوط به مردار انسان و همچنین پاداش ثوابها و تاوان گناهها و پاکی آتش است. | |
فرگرد نهم | این فرگرد، چهار بخش دارد و دربارهی آداب پاککردن آلودگیها و مراسم برشنوم است. | |
فرگرد دهم | این فرگرد، درباره مقابله با دیو مرگ حملهکننده از مرده به زنده با سرودهای گاهان است. | |
فرگرد یازدهم | این فرگرد، دربارهی آداب تطهیر خانه و آتش و آب و خاک و... است و سرودهای گاهانی که باید خوانده شود تا دیو «نسو» رانده شود. | |
فرگرد دوازدهم | این فرگرد، دربارهی مرگ خویشاوندان و مدت زمان سوگواری برای آنهاست و بهروش پاککردن آلودگیها هم اشاره کرده است.[۴٦] | |
فرگرد سیزدهم | این فرگرد، ده بخش و ۵٦ بند دارد و دربارهی احکام حقوقی و فقهی دربارهی سگهاست و در مورد انواع سگها سخن رفته است. | |
فرگرد چهاردهم | فرگرد چهاردهم ۱٨ بند دارد و ادامهی فرگرد پیشین و درباره سگ آبی و تاوان کشنده آن است. یکی از تاوانهای کشتن خرفستران است و در این فرگرد فهرستی از خرفستران آمده است. | |
فرگرد پانزدهم | فرگرد پانزدهم، چهار بخش و ۵۱ بند دارد و دربارهی سگ و همچنین روابط نادرست زن و مرد است. احکامی نیز دربارهی سگها و پادافراه (مجازات) کسانی که غذای بد به سگها بدهند، در آن آمده است. | |
فرگرد شانزدهم | این فرگرد، سه بخش و ۱٨ بند دارد و دربارهی احکام فقهی و حقوقی زنان بهویژه در دوران دشتانی (حیض) است. | |
فرگرد هفدهم | این فرگرد، دو بخش و ۱۱ بند دارد و از چگونگی کوتاهکردن مو و ناخن و نحوهی دفع آنها سخن میرود. | |
فرگرد هیجدهم | این فرگرد، پنج بخش و ٧٦ بند دارد. بخش نخست، بندهای ۱-۱٢، اشاره به موبد ناوارد است که نباید او را آترون نامید. بخش دوم، بندهای ۱٣-٢۹، درباره مرغ سروش خروس است. بخش سوم، بندهای ٣٠-۵۹، پرسش و پاسخ سروش مقدس و دیو دروخش است. بخش چهارم، بندهای ٦٠-٦۵، در زشتی زناکاری و بخش پنجم، بندهای ٦٦-٧٦، در زشتی کار زنی که نشان دشتانی (حیض) ببیند و دانسته منی خود را بریزد است.[۴٧] | |
فرگرد نوزدهم | فرگرد نوزدهم، شش بخش و ۴٧ بند دارد. بخش نخست، بندهای ۱-۱٠، درباره تلاش اهریمن برای فریب زرتشت و سپس کشتن اوست. ولی در بند دهم زرتشت اهونور خود را از گزند اهریمن در امان میدارد. در بخشهای دیگر مطالبی دربارهی نحوه پاککردن آلودگیهایی که جامه و تن و روان مرد پارسا را فرا میگیرد آمده است در بندهای بعدتر ستایش بهرام و تیشتر و پنج سرود گاهانی و هفت کشور و رود هیرمند و ... آمده است. | |
فرگرد بیستم | فرگرد بیستم، ۱۴ بند دارد و در مورد نخستین پزشک (ثریته) و پزشک خردمند و اهمیت به کار بردن داروهای گیاهی در مداوای بیماریهای گوناگون سخن رفته است. | |
فرگرد بیستویکم | این فرگرد، چهار بخش و ٢٣ بند دارد و ضمن آن از آفریدههای اهورایی همچون گاو و ابر بارانزا و خورشید و ماه و ستارگان سخن به میان میآید که هر کدام همچون دارویی در از میان بردن انواع و اقسام بیماریها بهکار میآیند. | |
فرگرد بیستودوم | این فرگرد، چهار بخش و ٢٦ بند دارد و درباره اثر کلام مقدس (مانثره) برای درمان بیماریهاست.[۴٨] |
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱: مهدیزاده کابلی، جغرافیای تاریخی وندیداد
پيوست ٢: دکتر فرهنگ مهر، وندیداد، برگرفته از کتاب «دیدی نو از دینی کهن»
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]- اوستا: کهنترین سرودهای ایرانیان، گزارش و پژوهش جلیل دوستخواه، ص ٦۵۳.
[٢]- وندیداد، از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
[٣]- دوستخواه، جلیل، پیشین، ص ٦۵۳
[۴]- مهر، فرهنگ، دیدی نو از دین کهن، صص ۱٣۹-۱۴٠
[۵]- دوستخواه، جلیل، پیشین، ص ٦۴٦
[۱٠]- تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش ار اسلام، ص ٦٠
[۱۱]- Darmesteter: La Zand Avesta, V-II. Paris.[۱٢]- تفضلی، احمد، پیشین، ص ٦٠
و نیز نگاه کنید به: تفضلی، احمد، پیشین، صص ٦٠-٦۱[۱٧]-
[۱٨]- تفضلی، احمد، پیشین، ص ٦٢؛ به نقل از:Gershevitvh, 1968, P 27.[۱۹]- همانجا
[٢٠]- هاشم رضی، تحقیق دربارۀ وندیداد (بخش ۱)، مجلۀ مهر، سال یازدهم، مرداد ۱٣۴۴، شمارۀ ۵، ص ٢٨۱
[٢۱]- همانجا، ص ٢٨٢
[٢٢]- Christensen A., Eiudes sur le Zoroastrisme de la Perse Antique[٢٣]- فرگرد واژهای پهلوی است و بهچم فصل میباشد.
[٢۴]- Darmesteter, Le Zand Avesta, V. II. Paris.[٢۵]- هاشم رضی، تحقیق دربارۀ وندیداد (بخش ۱)، ص ٢٨۱؛دکتر احمد تفضلی مینویسد: «از نظر دستور زبان، متن وندیداد غالباً تحریف شده است و با مقایسه با یشتها صورتهای دستوری آن نادرست است. شناسههای اسمی و فعلی غالباً نابهجا بهکار رفته است. مؤلفین وندیداد بهوفور صوراهای دستوری و جملات را از قسمتی از کتاب به قسمت دیگر آن نقل و تکرار کردهاند یا کلمات و عبارات را به تقلید از بخشهای دیگر اوستا ساخته و به متن منتقل کردهاند. مثلاً کلمهی که در جملهی بهحالت فاعلی آمده عیناً در جای دیگر به همان شکل نقل میشود، در حالی که از نظر نحوی آن کلمه بایستی فیالمثل حالت معفولی یا اضافی داشته باشد.» (رجوع شود به: تفضلی، احمد، پیشین، صص ٦۱-٦٢)[٢٦]- هاشم رضی، وندیداد، مغان و آیین مغانه، در مجلۀ چیستا، شهریور ۱٣٦٦، شماره ۴۱، ص ٢۹
[٣٠]- هاشم رضی، وندیداد، مغان و آیین مغانه، صص ٢۹-٣٠
[٣۱]- همانجا، ص ٣٠
[٣٢]- تفضلی، احمد، پیشین، ص ٦۱
[٣٣]- همانجا؛ دکتر تفضلی مینویسد: «وندیداد مجموع قوانین طهارتی و گناهان و جرایم و تاوان آنهاست که بهصورت سئوال و جواب تدوین شده و دارای ٢٢ فرگرد یا فصل است. بهمنظور سندیت بخشیدن به مطالبی که الزاماً عقاید شخص زردشت نیست، سئوالات از زبان وی خطاب به اهورهمزدا مطرح شده و اهورهمزدا به آنها پاسخ گفته است. در ضمن کتاب مطالبی که ارتباطی با طهارت یا جرایم و گناهان ندارند، نیز آمده است. مثلاً فصل اول دربارۀ سرزمینهای گوناگونی است که اهورهمزدا آفریده و آفتهایی که اهریمن در آنها بهوجود آورده است و فصل دوم داستان جمشید و طوفانی است که در جهان اتفاق افتاده و قلعهای که جمشید برای حفظ آفریدگان اورمزد ساخته است. داستانی که در ضمن آن شرح کوشش اهریمن برای فریب زردشت ذکر شده و در فرگرد نوزدهم وندیداد قرار دارد، نیز همآهنگی با مطالب اصلی وندیداد ندارد.»
[٣۴]-
[٣۵]-
[٣٦]-
[٣٧]-
[٣٨]- پورداود، ابراهیم، گاتها، کهنترین بخش اوستا،ص ٧۵
[٣۹]-
[۴٠]- تفضلی، احمد، پیشین، ص ٦٢؛ دکتر احمد تفضلی مینویسد: «احتمالاً مغان غرب ایران که علاقهمندی خاصی به امور طهارت داشتهاند، پس از گرویدن به آیین زرتشت، در تدوین این بخش اوستا نقش عمدهای داشتهاند.»
[۴۱]-
[۴٢]-
[۴٣]-
[۴۴]-
[۴۵]-
[۴٦]-
[۴٧]-
[۴٨]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ اوستا: کهنترین سرودهای ایرانیان، گزارش و پژوهش جلیل دوستخواه، تهران: مروارید، چاپ ششم - ۱۳۷۷ خ.
□ مهر، فرهنگ، دیدی نو از دین کهن، تهران: جامی، چاپ هشتم - ۱۳۸۸ خ.
□ پورداود، ابراهیم، گاتها، کهنترین بخش اوستا، تهران: انتشارات اساطیر، چاپ اول - ۱٣٧٨ خ
□ آموزگار، ژاله، (پیشگفتار) اوستا، کتاب مقدس پارسیان، مقدمه و تصحیح و تحشیه کارل فریدریش گلدنر، تهران: انتشارت اساطیر، ۱٣٨۱ خ.
□ داعیالاسلام، سید محمدعلی، وندیداد، بینا، چاپ اول - ۱٣٢٧ خ.
□ تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش ار اسلام، به کوشش ژاله آموزگار، تهران: سخن، چاپ سوم - ۱٣٧٨ خ.
[↑] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]