جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۴ فروردین ۳۱, دوشنبه

رساله‌ی سه شیاد

از: دانشنامه‌ی آریانا

رساله‌ی سه شیاد


فهرست مندرجات
کتاب‌شناسینقد دین

رساله‌ی سه شیاد (به انگلیسی: Treatise of the Three Impostors؛ به فرانسوی: Traité des trois imposteurs)، که متن تکمیل شده آن احتمالاً به دهه‌های آخر قرن هفدهم باز می‌گردد، به زبان فرانسوی برشتۀ تحرير درآمده و سپس، از نسخه‌ی فرانسوی به انگلیسی برگرادن شده است. نویسنده رساله که مشخص نیست چه کسی است، موسی و عیسی و محمد را که به پیامبران الهی شهرت دارند، نقد کرده و آنان را شیاد نامیده‌ است. تألیف این کتاب را مرتجعانی که از مسیح ابزار قدرت می‌ساختند، بارها به مخالفان خودشان نسبت دادند و جووانی بوکاچیو که یکی از چهره‌های برجسته تاریخ ادبیات ایتالیاست، هم‌چنین پیترو آرتینو و باروخ اسپینوزا متهم شدند که گویا آنان سه شیاد را نوشته‌اند که البته واقعیت نداشت. بی‌تردید در این رساله، اشتباهات تاریخی هم به‌چشم می‌خورد که البته از اهمیت و ارزش کتاب نمی‌کاهد.


واژه‌شناسی

واژه‌ی انگلیسی «» با تلفظ آمریکایی: «»، در فارسی به معنای شیاد، حیله‌گر یا تَرفَندباز است که در اسطوره‌شناسی و در مطالعه فولکلور و ادیان به فرد، حیوان، یا ایزدی گفته می‌شود، که برای رسیدن به اهداف خود به روش‌های غیر عادی دست می‌زند. اصطلاح حیله‌گر در زبان انگلیسی در این مفهوم احتمالاً برای نخستین بار توسط دنیل گریسن برینتون در سال ۱۸۸۵ به کار برده شد.


نگاهی به درون‌مایه‌ی کتاب
تصویر جلد متن فرانسوی

از روزگار کهن تاکنون، بارها خدا و دین، توسط اندیشمندان نقد شده است و باز هم خواهد شد اما این دو از میدان به در نرفته و نمی‌روند. چرا چنین است؟ شاید به گفته‌ی سینوهه، پزشک مخصوص فرعون آخناتون، همه چیز در جهان تغییر می‌کند، زمان، آدم‌ها، فرهنگ‌ها، تمدن‌ها و ... اما تنها چیزی که تغییر نمی‌کند، حماقت انسان‌ها است. آنان دروغ را چنان دوست می‌دارند که مگس عسل را. او می‌نویسد: «من عقیده دارم که انسان تغییر نمی‌کند ولو یکصد هزار سال از او بگذرد. یک انسان را اگر در رودخانه فرو کنید به محض این‌که لباس‌های او خشک شد، همان است که بود. ممکن است که لباس و زبان و رسوم و آداب و معتقدات مردم عوض شود؛ ولی حماقت آن‌ها عوض نخواهد شد و در تمام اعصار می‌توان به‌وسیله‌ی گفته‌ها و نوشته‌های دروغ مردم را فریفت. زیرا، همان‌طور که مگس، عسل را دوست دارد، مردم هم دروغ و ریا و وعده‌های پوچ را که هرگز عملی نخواهد شد دوست می‌دارند.»

بنابر این، نقد خدا و دین، که به قول کارل مارکس، پیش‌شرط همه‌ی نقدهاست، و هم‌چنین زیر سئوال بردن هر خرافه و نیرنگی، از جمله خرافه‌های مذهبی یک مسئله تازه نیست؛ پانصد سال پیش از آن‌که مسیح به دنیا بیاید، فیلسوف و شاعر یونانی «زنوفان» (کسنوفانس) تصورات مربوط به خدایان را زیر سئوال می‌برد. «کریتیاس» معتقد بود در دورانی که خشونت و زورگویی حرف اول را می‌زد، رندان روزگار آمدند خدایان را ساختند تا از خشم و خشونت مردمان بکاهند، ولی آنان با این کارشان حقیقت را پنهان ‌کردند و حتی افراد باهوش را ‌فریفتند با این نیت که بترسند و از اعمال بد و خشونت‌بار دست بردارند.

به هر حال، نقد دین بعدها هم ادامه داشت. یکی از آثار مربوط به این موضوع، «رساله‌ سه شیاد» (De tribus impostoribus یا The Treatise of the Three Impostors) است که متن تکمیل شده آن احتمالاً به دهه‌های آخر قرن هفدهم باز می‌گردد. برخی نگارش اولیه آن را سال ۱۲۳۰ دانسته‌اند.

نویسنده رساله که مشخص نیست چه کسی است، موسی، عیسی و محمد را شیادانی می‌داند که با تبلیغ خرافات پیروان خود را بازی داده‌اند. در کتاب اشاره شده که این سه نفر با زیرکی سیاسی از مناسبات زمانهٔ خود بهره‌برداری کرده‌اند. هر سه در میان مردمی نادان و اسیر خرافات می‌زیستند و از این‌رو، حرف‌شان خریدار پیدا کرد و دکان‌شان پُر رونق شد.

از دید نویسنده سه شیاد، انگیزه پیامبر اسلام جز قدرت‌طلبی و کسب شهرت نبود و گرچه گفته‌اند سواد نداشته، اما چون سفرکرده بود و با تجربه، می‌دانست چگونه مردم را خواب و خام کند.

مسیح نیز اگر مثل موسی و محمد قدرت داشت، رفتار دیگری پیشه می‌کرد. چون قدرت نداشت به اخلاقی درونی بسنده نمود و دیدیم که فرصت‌طلبانه با قیصر سازش کرد.

رساله سه شیاد تأکید می‌کند موسی و عیسی و محمد (هر سه) برای فریب هواداران خودشان، هاله‌ای از تقدس به دور خود می‌پیچیدند. محمد و موسی ادعا می‌کردند که مستقیم و غیرمستقیم با خدا در تماس‌اند. عیسی هم ادعا می‌کرد که فرزند روح‌القدس و مریم باکره‌است. در حالی‌که مریم معشوقهٔ سربازی رومی به‌نام «پانته‌را» بوده که احتمالاً همان پدر عیسی بوده‌ است.

به ادعای نویسنده، دوباره زنده‌شدن عیسی، ملهم از نوشته‌های هرودت مورخ یونان باستان دربارهٔ پادشاهی از قوم کهن هندواروپایی است که خود را برای مدتی طولانی از چشم مردم پنهان ساخته بود تا وقتی دوباره ظاهر شد همه، خرافه‌های او را بپذیرند. موسی هم سرانجام در مکانی نامعلوم خودکشی کرده تا جنازه‌اش پیدا نشود و پیروانش تصور کنند که به آسمان نزد خدا شتافته‌است.

محمد به همراه فردی دیگر در غاری رفت و ادعای پیامبری نمود و بعد از این عوام‌فریبی به پیروانش دستور داد در ورودی آن غار را مسدود کنند تا آن همدستش آن‌جا حبس شود و شعبده‌بازی او را که ادعای پیامبری نموده بود، افشا نکند.

محمد و آن دو پیامبر دیگر (موسی و عیسی) با ترساندن هواداران خودشان از خشم الهی و با دادن وعده‌های توخالی و با بازی گرفتن آن‌ها، گول‌شان می‌زدند که ما پیامبر هستیم و رسالت الهی داریم. این سه نفر خودشان هم به حرف‌های خودشان باور نداشتند.

جدا از چند اشتباه تاریخی مستتر در کتاب (در مورد موسی و عیسی و محمد)، نویسنده رساله مزبور حرف درست می‌زند: اگر چه شناخت حقیقت برای آدمیان اهمیت دارد، اما جز تعدادی اندک به‌دنبال آن نمی‌روند. بیشتر مردم توانایی پژوهش مستقل را ندارند و چه بسا نمی‌خواهند زحمت آن را بر خود تحمیل کنند؛ بنابر این، تعجب ندارد که جهان ما پُر است از عقاید بی‌بنیاد که از طریق هیچ چیز بیشتر از نادانی گسترش نمی‌یابند...

وی ادامه می‌دهد: آدمی به پیشداوری‌هایی که میراث پیشینیان است چسبیده و در مهم‌ترین امور به سخنان کسانی اعتماد می‌کند که در پی منافع شخصی هستند. غاقل از اینکه باید به عقل سلیم خود رو بیاورد و بس.


[] يادداشت‌ها




[] پيوست‌ها

ترجمه انگلیسی کتاب (متن کامل رساله سه شیاد، از یک نسخه فرانسوی)
شهاب شباهنگ، نقد رادیکال دین


[] پی‌نوشت‌ها

رساله سه شیاد، وبگاه همنشین بهار


Giovanni Boccaccio
Pietro Aretino
Baruch Spinoza
Boccaccio, Decamerone, I, 3. / M. Mersenne, Quaestiones celeberrimae in Genesim, 1623, pag. 1830 / G. Mazzucchelli, Vita di Pietro Aretino, 1830, p. 156.

حیله‌گر، از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
رساله سه شیاد، وبگاه همنشین بهار
میکا والتاری، «مقدمه کوتاه نویسنده»، بر کتاب سینوهه، پزشک مخصوص فرعون، ترجمۀ ذبیح‌الله منصوری.
این ادعای نویسنده رساله سه شیاد درست نیست، زیرا عیسی مسیح با قیصر سازش نکرد، بلکه به صلیب کشیده شد.
نویسنده نام کسی را نبرده، اما ابوبکر همراه محمد بوده و وی در غار حبس نشد و...
However important it may be for all men to know the Truth, very few, nevertheless, are acquainted with it, because the majority are incapable of searching it themselves, or perhaps, do not wish the trouble. Thus we must not be astonished if the world is filled with vain and ridiculous opinions, and nothing is more capable of making them current than ignorance...
رساله سه شیاد، وبگاه همنشین بهار


[] جُستارهای وابسته

دین
دین‌شناسی
نقد دین


[] سرچشمه‌ها

وبگاه همنشین بهار
میکا والتاری، سینوهه، پزشک مخصوص فرعون، ترجمۀ ذبیح‌الله منصوری.


[] پيوند به بیرون

[۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]

رده‌ها:کتاب‌شناسینقد دین